"صدای ملّت"
8.23K subscribers
143K photos
69.5K videos
162 files
4.25K links

ولاتلبسوا الحق‌ بالباطل‌ و تکتموا‌ الحق‌ وانتم‌تعلمون‌. حق را با باطل در نیامیزید، حقیقت را که خود می‌دانید پنهان نکنید.

@sedayeslahat
Download Telegram
درآمد دوبی در سال گذشته:
- تجارت دریایی: ۲۰ میلیارد دلار
- ۱۵میلیون‌ جهانگردبا درامد ۳۰ میلیارد دلار
- فرودگاه بین المللی دوبی: ۲۷ میلیارد دلار
۴۲۰هزارپرواز(۱۲۰۰پرواز در۲۴ساعت)
۸۸ میلیون مسافر
۲/۶میلیون تن بار
جمع : ۷۷ میلیارد دلار

کل درآمدنفتی ایران‌ ۴۵ میلیارد دلار

@sedayeslahat
حرفهای بند تنبانی !

در زمان امیر کبیر هرج و مرج در بازار به حدی بود که هر کس در مغازه اش از همه نوع جنسی می فروخت. به دستور امیر کبیر هر کسی ملزم به فروش اجناس هم نوع با یکدیگر شد، مثلا پارچه فروش فقط پارچه، کوزه گر فقط کوزه و همه به همین شکل. پس از مدتی به امیر کبیر خبر دادند شخصی به همراه توتون و تنباکو، بند تنبان، هم می فروشد، امیر کبیر دستور داد او را حاضر کردند و از او دلیل کارش را پرسیدند، آن شخص در جواب گفت: کسی که تنباکو از من می خرد ممکن است هنگام استعمال به سرفه بیافتد و در اثر این سرفه بند تنبانش پاره شود. لذا من بند تنبان را به همراه تنباکو می فروشم.

از آن زمان کار و حرف بی ربط را به حرفهای بند تنبونی مثال می زنند

@sedayeslahat
فقر، تنها راه مهار ایرانی ها

"یکی از راه‌های مهار ایرانی ها، مشغول کردن آنها با فقر است."

یادداشتی هربرت_چیک، معاون کنسول بریتانیا دربوشهر در خلال جنگ جهانی اول


@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥واکنش تند جواد خیابانی به صحبت های کارلوس‌کی‌روش

@sedayeslahat
مهاجرت:

مسلماً هر کسی دوست دارد توی وطنش زندگی کند و در وطنش بمیرد!

وطن، یعنی جایی که ریشه هایت آنجاست؛ جایی که به آب و هوایش خو گرفته ای و در خاکش قد کشیده ای.

در خیابان هایش عاشق شده ای ودر کافه هایش دلتنگی هایت را با طعم تلخ قهوه قورت داده ای.

جایی که زبان مشترکی برای گفتن حرف های نگفته ات داری.

جایی که می توانی به خودت، به ریشه هایت و به بال هایی که برای پرواز به تو داده اند ببالی و هر روز بیشتر و بیشتر اوج بگیری و نترسی از این که ممکن است تیری در کمان، منتظر مرگ آرزوهایت باشد!

آری وطن یعنی همه ی هستی و موجودیت یک ملت که در قالب مرزهای جغرافیاییِ ساخته ی ذهن سیاستمدارانِ کوته فکر تعریف می شود.

اما...
اما گاهی همین مرزها هر روز کوچک و کوچک تر می شوند، تا جایی که حس کنی وطنت به اندازه ی عرض شانه هایت شده و حالا موجودیتت را نشانه گرفته است. و هیچ راهی جز رفتن پیش رویت نباشد و به ناچار چمدانت را پر از خاطره کنی و با ذهنی خسته قدم در راه بگذاری.

راهی که هیچ نوری در مسیر رفتنت راهنمای تو نیست؛ و در انتهای جاده هیچ چشمی منتظر آمدنت ثانیه ها را نمی شمارد.

کاش دنیا جای بهتری بود، مرزها وجود نداشتند، قوانین جداکننده ی نژاد و قومیت و ملیت بی معنا بود و وطن معنای کل دنیا را می داد.

با عشق : #زهرا_ترکاشوند

@sedayeslahat
"صدای ملّت"
کاوه مدنی معاون پیشین سازمان حفاظت از محیط زیست، با انتشار ویدیویی در توییتر خود نوشت: «آتش زدن کبوتران در مراسم عزاداری ناشی از جنون و مصداق بارز جنایت و حیوان‌آزاری است.» @sedayeslahat
⚽️ آئینۀ مدیریت حقیر، خودباخته ، خارجی دوست و سودجوی ایران: کارلوس کی روش

📝 کامبیز نوروزی، حقوقدان:

◀️ فوتبال را دوست دارم و می بینم . اما نه کارشناس و نه مفسر فوتبالم . حال حرفهای کارلوس کی روش ، بعد از مسابقه با عراق ، که به گفته اغلب کارشناسان ایران بازی بدی کرد ، فراتر از فوتبال بود .
🔹کی روش وزیر و باشگاه ها و مردم ایران را به باد یاوه های خود گرفت . به شکلی تحقیرآمیز همه را قربانی ان کرد تا ضعفهای تیمش رابپوشاند . تیمی که 8 سال در اختیار اوست .
◀️ کی روش در طول 8 سال ، بی آنکه مقامی برای فوتبال ایران بیاورد هرچه خواست گفت و همۀ فدراسیون فوتبال هم خدمتگزاران دست به سینۀ او بودند . مدیران فدراسیون فوتبال در این 8 سال ، چه در زمان کفاشیان و چه در زمان مهدی تاج ، در کمال بی مسئولیتی و حقارت ، دست خدمت به کی روش بر سینه نهاده اند و هرچه او گفت اطاعت امر کردند . الان هم سکوت کرده اند هیچ نمی گویند . آنها که مدام شعار غیرت ورزشکار ایرانی می دهند ، غیرت خودشان را روی تشک صندلی ریاستشان گذاشته اند و سالها روی آن نشسته اند.
◀️ اما اشتباه نباید کرد . این فقط وضعیت فوتبال و فدراسیون و تاج و کفاشیان نیست . عرصۀ مدیریت کشور به همین اندازه حقارت طلب و در برابر "خارجی ها " خودباخته است و بسیار بیش از هرچیز فقط به منافع خود می اندیشد و حفظ موقعیت خودش ، تنها رسالتی است که بر دوش احساس می کند .
◀️ تفاوت فوتبال با عرصه هایی مثل صنعت و کشاورزی و امور اقتصادی و چیزهای دیگر در این است که فوتبال در ویترین است و خیلی از چیزهای آن صاف جلوی چشم مردم اتفاق می افتد . آنچه از خودباختگی در برابر "خارجی ها" ، سودجویی های نامشروع ، حقارتها ، گردن کلفتی در برابر داخلی ها و سرافکندگی در برابر خارجی ها درمدیریت فوتبال ایران می بینیم ، مستورۀ همان است که پشت پرده در سیاست و مدیریت کشور می گذرد .
◀️ کی روش ، که در گریز از ضعفهایش به مردم و وزیر و باشگاهها می تازد و هرچه می خواهد نثار می کند و همه را خرج حود می کند ، علاوه بر فدراسیون ، مدیریتهای دیگر کشور را هم خوب می شناسد و می داند که چقدر بی مایه اند . میدان خالی است و او که به جستجویی پولی که در جای دیگری احتمالا پیدا نمی کرد ، همه را دست به سینۀ خودش می بیند . اتفاقاً درست هم می بیند . او این مدیریت را خوب شناخته است

@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔺 واکنش عادل فردوسی‌پور به مصاحبه جنجالی کی‌روش: بجای اینکه از عمان بترسیم، از کنفرانس خبری بعد از بازی می‌ترسیم!

#جام_ملتها

@sedayeslahat
💢خدا در محیط استبدادزده پرستیده نمی شود.

#مهندس_مهدی_بازرگان🏴


@sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢گفتگوی مهدی رستم‌پور با مجید وارث درباره حمله مجدد کی‌روش به پرسپولیس و ربط دادن ضعف فنی تیمش به پرواز پرسپولیس به ژاپن

اخراج کی‌روش (همین امروز) بهترین تصمیم برای فوتبال ایران

@sedayeslahat
#یک_دقیقه_مطالعه_و_تفکر📚

سه ویژگی که نلسون ماندلا را از دیگر سیاسیون جهان متمايز میکند:

۱- او پس از پیروزی انقلابش ، هیچ پست یا مقامی را قبول نکرد و اعلام کرد در کنار مردمش است ، نه در بالای سر انها. او پس از خواهش ها و درخواست های بسیار حاضر شد در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند.

۲- او پس از پیروزی انقلابش هیچکدام از کسانی که او و همفکرانش را به مدت بیش از بیست سال شکنجه کرده بودن ، مجازات یا محاکمه نکرد.

۳-او تنها رهبر افریقایی بود که در طی بیش از چهل سال فعالیت سیاسی هرگز متوسل به خشونت نشد و با مخالفان سیاسی خود همواره به گفتگو مینشست.

آفریقاییان ، او را پدر مینامند.

@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وضعیت بد اقتصادی باعث شده حیوانات هم گدایی کنن ..😂

@sedayeslahat
‍ ‍ .



#رحیم_رسولی

بد بود از روز نخستین مال مردم
میداد بوی نفت و بنزین مال مردم ...

کف‌گیر میشد هر چه نزدیک ِ ته ِ دیگ
میشد همان اندازه شیرین مال مردم ...

یارانه را پول امام عصر خواندند
یعنی که شد از غیب تامین مال مردم ...

یا رب تو هم دنیای خود را کن هدفمند
قسمت شود طبق موازین مال مردم ...

شیخ و اَجـنـه مـال از مـا بهترانت
گوش دراز و ذکر یاسین مال مردم ...

اموال مـردم ، مال لبنان و فلسطین
میدان ِ لبنان و فلسطین مال مردم ...

جمهوری اسلامی ِ مـا مـال آنــهـا
جمهوری اسلامی چـیـن مال مردم ...

چون بحث آب شد پس آب سنگین
مال شما و خواب سنگین مال مردم ...

سیب و بهشت ، ارزانی حوا و آدم
زخم زبان و لعن و نفرین مال مردم ...

دیگر کسی از ترس نزدیکش نمیشد
شد بدتر از میدان قزوین مال مردم ...

شد اندک اندک جزء ِ باورهای دینی
حتی مقدس‌تر شد از دین مال مردم ...

پروردگارا , روز از نو و روزی از نو
این مال من این مال تو این مال مردم ...
@sedayeslahat
مهم ترین پرسش زندگی این است
که شما برای دیگران چه کرده اید ؟

بی‌تردید #مارتین_لوترکینگ هنگامی که این جمله را از خود به یادگار میگذاشت تصویری از جامعۀ امروز ایران در ذهن نداشت . جامعه‌ای که معتقد است به قدر کافی ایثار کرده و حالا نوبت دیگران و از همه مهم‌تر حکومت است که برایش کار کنند ، جامعه‌ای که در آن ارزش‌های اخلاقی مانند کمک به هم‌نوع ، دفاع از مظلوم ، خوردن #نان_حلال و انسانیت روزبه‌رو نایاب‌تر میشود ...


🔺 بالاترین تعداد خلافکار بین‌المللی را داریم

🔺 سومين مصرف كننده گاز جهان هستيم

🔺 بالاترین میزان تلفات جاده‌ای را داریم

🔺 بالاترین میزان مهاجرت نخبگان را داریم

🔺 36% بنزین خاورمیانه را مصرف میکنیم

🔺دومین مصرف‌کنندۀ برنج بعد هند هستیم

🔺 رتبۀ نخست جراحی پلاستیک را داریم

🔺 عصبانی‌ترین مردم جهان هستیم

🔺 رتبۀ نخست استفاده از لوازم آرایشیم

🔺 5 برابر استاندارد روغن مصرف میکنیم

🔺 3 برابر استاندارد شکر مصرف میکنیم

🔺 بالاترين مصرف نان در جهان داريم

🔺 3 برابر استاندارد دنيا برق مصرف ميكنيم

🔺 5 برابر متوسط جهانی انرژی هدر ميدهیم

🔺 2.1 برابر استاندارد دنیا آب هدر میدهیم

🔺 1.1 برابر سایر کشورها سیگار میکشیم

🔺 کتاب خواندن را هم سه طلاقه کرده‌ایم

قطعا اصلی‌ترین مقصر وضعیت کنونی ایران حکومتی‌ست که میخواهد تمام مشکلات جهان را با استفاده از #فقه عقب‌ماندۀ خود حل کند اما مادامی که تصور کنیم خود ما هیچ وظیفه‌ای در قبال آیندۀ این خاک نداریم قطعا روی خوش آبادی ایران را نخواهیم دید .

سالها پیش (هانس برگر) استاد برجسته مطالعات توسعه ، برای شرکت در یک کنفرانس علمی به هند رفته بود و در مدت اقامت وی یک مصاحبۀ خبری برای او ترتیب داده بودند ... یکی از خبرنگاران هندی ضمن اینکه مشغول رفع خرابی میکروفن بود از هانس پرسید : پرفسور بفرمایید چه الگویی برای پیشرفت و توسعه یافتگی هند مفید است و ما از چه مسیری میتوانیم زودتر به قله‌های موفقیت و پیشرفت برسیم ؟ هانس خطاب به خبرنگار گفت : مثلا خود شما برای نخستین گام باید همین خرابی میکروفن را درست کنی ، برای توسعه شما از هر کجا که هستید شروع کنید مطمعن باشید بقیه کارها هم شروع میشود ...

فقط دنبال مقصر می‌گردیم
تا خودمان را تبرئه کنیم
احمقانه نیست ؟؟؟؟
ای کاش #از_خودمان_شروع_کنیم

@sedayeslahat
امنیت به معنای تام اگر برای همه نباشه و فقط عده ی معدودی از اون بهره مند باشن یعنی استبداد . کمترین امنیت در هر جامعه ای ، آزادی بیان و نوشتاره

@sedayeslahat
حقیقت رو بگو، حتی اگه صدات بلرزه

@sedayeslahat
تحقیقات دقیق فراکسیون امید نشان می دهد که #اسماعیل_بخشی نه تنها #شکنجه نشده بلکه ریش تراش شکنجه گر را نیز برداشته است

@sedayeslahat
مدیر کیهان گفته رایانه اپل داشتن غیرقانونیه یا پول از آمریکا گرفتن؟

کسی گفته بود ایشون کامپیوتر رو دزدیده که از قانونی یا غیرقانونی بودنش حرف زده؟!

حالا اگه کسی هم پول گرفته باشه در واقع داره جیبشون رو خالی می‌کنه، شما که تازه داری با خرید محصولاتشون جیبشون رو هم پر می‌کنی؛)
جامعه را چه می‌شود غم فوران می‌کند
فقر و فسادِ توآمان، چهره عیان می‌کند

جامعه‌ای که می‌رود سویِ خرافه تا ابد
جهل چنین بهار را رنگِ خزان می‌کند

رفت امید و رخت بست، از دلِ داغدار ما
اشک شود بهانه‌ای دل طغیان می‌کند

خواب خوراک کودکی، میان دود و آینه
از دل غصه دار او، فقر بیان می‌کند

گربه‌ی خانگی شده برای عده‌ای هوس
وآن دگری برای نان، دل نگران می‌کند

باز شبی سیاه و سرد تاب و توان می‌برد
خانه به دوش دائما، فکر مکان می‌کند

سقف نگاه‌های‌مان دیدن و هیچ گفتن است
آینه را چه می‌شود دیده نهان می‌کند.



@sedayeslahat
#داستان_ضرب_المثل

خر خورده

یك حكیمی بود كه پسرش از آب و گل درآمده بود و درسی خوانده بود و جناب حكیم‌باشی برای اینكه فوت و فن طبابت را به او یاد بدهد او را همراه خودش به عیادت مریض‌هایش می‌برد. یك روز كه جناب حكیم‌باشی بالای سر یكی از بیمارها رفت پسرش دید حال مریض از طبابت بابا بدتر شده و تب او بالا رفته و بستگان مریض هم خیلی پریشان هستند اما بابا خودش را از تنگ و تا ننداخته و مشغول و رفتن به مریض است.

البته پسر حكیم كه جوان بود و بی‌تجربه حساب دستش نبود و نمی‌فهمید قضیه از چه قرار است و باباش چه خواهد كرد؟ اما حكیم‌باشی كاركشته كه بارها توی این تنگناها گیر كرده بود تكلیف خودشو خوب می‌دونست با طول و تفصیل و آب و تاب مریض را معاینه كرد و موقع معاینه كردن هم لفتش داد و بعد از معاینه اخم‌هاشو تو هم كرد و با اوقات تلخی و تغیر گفت: «مگه من نگفتم مواظبش باشید و نگذارید ناپرهیزی كنه؟»

دور و بری های مریض كه منتظر چنین حرفی نبودند جا خوردند و هاج و واج به هم نگاه كردند و از میان آنها یكیشون با من و من گفت: «نه خیر ناپرهیزی نكرده، نگذاشتیم ناپرهیزی كنه» اما حكیم‌باشی با خاطرجمعی فراوان خیلی قرص و محكم جواب داد: «نه خیر، حتماً ناپرهیزی كرده اگر ناپرهیزی نكرده بود با آن نسخه من تا حالا هم تبش بریده بود، هم حالش خوب شده بود»

توپ و تشر حكیم‌باشی كار خودش را كرد و یكی از كسان بیمار با لحنی كه پشیمانی و عذرخواهی ازش می‌بارید گفت: «تقصیر از ما شد كه روبه‌روی او خربزه پاره كردیم. او هم چشمش كه دید دلش خواست، دیدیم مریضه گناه داره، ما هم یك قاشق نازك بئش دادیم».

پسر حكیم وقتی كه دید همه با تعجب و تحسین به باباش نگاه می‌كنند با غرور فراوان سراپای پدرشو ورانداز كرد و باطناً خیلی خوشحال شد كه همچی پدری داره... اما از وقتی كه همراه پدرش به عیادت مریض می‌رفت گرچه خیلی شگردها ازش دیده بود ولی این یك چشمه را دفعه اول بود كه می‌دید.

وقتی بابا و بچه برگشتند خونه، پسر حكیم‌باشی با اصرار و سماجت از باباش خواست تا این راز مگو را بهش بگه. حكیم‌باشی هم بادی به بروت انداخت و گفت: «بچه‌جون انقده كه میگم هروقت می‌ریم عیادت مریض حواست را جمع كن برای همینه.

مگه ندیدی وقتی كه داشتیم می‌رفتیم تو خونه سطل زباله‌شون پر بود از پوست خربزه و پوست انار، هر وقت نسخه دادی و حال مریض خوب نشد به دور و بر رختخوابش، به این ور و آن ور اتاق و حیاط نگاه كن. اگه یه دونه اناری یا یه تكه پوست خربوزه افتاده بود بدان كه از اون به مریض هم دادند. هوش به خرج بده و به هوش خودت بگو مریض نا پرهیزی كرده».

مدتی از این مقدمه گذشت و یك روز حكیم ‌باشی زكام سخت شد و ده روزی توی خونه افتاد و حكیم ‌باشی به این خیال كه پسرش هم فوت و فن كار را یاد بگیره هم مریض‌هاش به سراغ حكیم دیگری نروند او را سر مریض فرستاد و تو محكمه نشوند.

از قضا یك روز اومدند دنبالش و بردنش به عیادت یك مریض، او هم نسخه داد و اومد. پس فرداش كه دوباره به عیارت مریض رفت ناخوش حالش بدتر شده بود پسر هم تمام آن ادا اطوارهای بابا را درآورد و آخر سر بادی به گلو انداخت و گفت: «نگفتم نگذارید ناپرهیزی كنه؟» یكی از بستگان ناخوش جواب داد: «ابداً... اصلاً... ما دست از پا خطا نكرده‌ایم، شما هرچی گفته‌اید ما همون‌ها رو موبه‌مو انجام دادیم»

پسر حكیم‌باشی با اوقات تلخی و بد لعابی ناشیونه فریاد زد: «نه خیز ناپرهیزی كرده... حتماً ناپرهیزی كرده نه خیر همینه كه میگم». خوشمزه اینكه هرچه بستگان بیمار بیشتر انكار می‌كردند پسر حكیم‌باشی اصرارش بیشتر می‌شد و از حرفش برنمی‌گشت به‌طوری كه سماجت و پافشاری او دور و بری‌های مریض را عاجز و ذله كرده بود. عاقبت هم دنباله اصرارش به اینجا رسید كه فریاد زد: «نخیر ناپرهیزی كرده و خر خورده!... نخیر ناپرهیزی كرده و خر خورده كه اینجوری حالش بد شده» همین كه پسر حكیم‌باشی گفت خر خورده كه اینجوری حالش بد شده طاقت جمعیت طاق شد و بی‌اختیار زدند زیر خنده و آقازاده از خجالت غرق عرق شد و مثل گربه كتك خورده غیبش زد.

حكیم‌باشی وقتی فهمید آقازاده چه دسته گلی به آب داده دوبامبی زد توی سرش و پرسید: «از كجا به فكر خر خوری مریض افتادی!؟» بیچاره خنگ بیهوش گفت: «وقتی از تو حیاط رد شدم دیدم یه پالون خر كنج حیاط گذاشته‌اند. خیال كردم خر خورده...!!»

@sedayeslahat
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⚽️مجری برنامه آسیا۲۰۱۹: دیگر مصاحبه های بی ربط و حاشیه ای کی‌روش را در برنامه پخش نمی کنیم.

@sedayeslahat