✅علی شکوری راد:
📌به #اصولگرایان_منصف میگویم؛ لازم نیست بدانیم #نوید_افکاری مرتکب قتل شدهاست یا نه. ایرادات شکلی و عدمشفافیت در دادرسی و مقدمات آن و ادعای او که میگوید اعترافاتش زیر شکنجه بودهاست هر وجدان منصفی را وادارمیکند که به اعدام عجولانه و غیرمتعارف او اعتراض کند. شما هم اعتراض کنید!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📌به #اصولگرایان_منصف میگویم؛ لازم نیست بدانیم #نوید_افکاری مرتکب قتل شدهاست یا نه. ایرادات شکلی و عدمشفافیت در دادرسی و مقدمات آن و ادعای او که میگوید اعترافاتش زیر شکنجه بودهاست هر وجدان منصفی را وادارمیکند که به اعدام عجولانه و غیرمتعارف او اعتراض کند. شما هم اعتراض کنید!
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴 #احمد_زیدآبادی
رؤیایی که شاید کابوس شود!
با ممنوع شدن "هتک حرمت" از حسن روحانی، اصولگرایان تندرو "سیبل" اصلی خود را برای تیراندازی سیاسی از دست دادند!
حالا آنها از این به بعد در مجلس یا رسانههای خود میخواهند مشکلات جاری را به کجا نسبت دهند تا هم بیبرنامگی خود را پنهان کرده باشند و هم دلِ حامیان خود را به دست آورند؟
آنها تا کنون با حملۀ بیامان به دولت روحانی و شخص او میکوشیدند تا خود را مرکز ثقل نظام سیاسی و جوهر مرام انقلابیگری معرفی کنند، اما نمیدانستند که این نوع رؤیاها لزوماً طبق نظر آنها تعبیر نمیشود!
شرایط کشور ما بسیار پیچیدهتر و سختتر از آن است که ذهنهایِ بسیط پارهای اصولگرایان افراطی، توان نسخهپیچی برای آن را داشته باشند، بنابراین، اگر آنها تغییری در نگاه خود ایجاد نکنند و با همین فرمان به پیش تازند، چه بسا رؤیایشان به کابوس هم تبدیل شود!
#حسن_روحانی
#اصولگرایان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
رؤیایی که شاید کابوس شود!
با ممنوع شدن "هتک حرمت" از حسن روحانی، اصولگرایان تندرو "سیبل" اصلی خود را برای تیراندازی سیاسی از دست دادند!
حالا آنها از این به بعد در مجلس یا رسانههای خود میخواهند مشکلات جاری را به کجا نسبت دهند تا هم بیبرنامگی خود را پنهان کرده باشند و هم دلِ حامیان خود را به دست آورند؟
آنها تا کنون با حملۀ بیامان به دولت روحانی و شخص او میکوشیدند تا خود را مرکز ثقل نظام سیاسی و جوهر مرام انقلابیگری معرفی کنند، اما نمیدانستند که این نوع رؤیاها لزوماً طبق نظر آنها تعبیر نمیشود!
شرایط کشور ما بسیار پیچیدهتر و سختتر از آن است که ذهنهایِ بسیط پارهای اصولگرایان افراطی، توان نسخهپیچی برای آن را داشته باشند، بنابراین، اگر آنها تغییری در نگاه خود ایجاد نکنند و با همین فرمان به پیش تازند، چه بسا رؤیایشان به کابوس هم تبدیل شود!
#حسن_روحانی
#اصولگرایان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
قد قد یک جا و تخم جای دیگر؟
برخی از این رسانههای معروف به هواداری از حزب تودۀ ایران را که میبینم، معمایی برایم پیش میآید.
این رسانهها بیش از 90 درصد مواضعشان بخصوص در حوز سیاست خارجی، طابق النعل بالنعلِ مواضع اصولگرایان است اما خود را حامی سرسخت اصلاحطلبان و دشمن قسم خوردۀ اصولگرایان معرفی میکنند!
قد قد یک جا و تخم گذاشتن جای دیگر؟
این دیگر چه سیاستی است؟
#احمد_زیدآبادی
#حزب_توده
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#سیاست_خارجی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
برخی از این رسانههای معروف به هواداری از حزب تودۀ ایران را که میبینم، معمایی برایم پیش میآید.
این رسانهها بیش از 90 درصد مواضعشان بخصوص در حوز سیاست خارجی، طابق النعل بالنعلِ مواضع اصولگرایان است اما خود را حامی سرسخت اصلاحطلبان و دشمن قسم خوردۀ اصولگرایان معرفی میکنند!
قد قد یک جا و تخم گذاشتن جای دیگر؟
این دیگر چه سیاستی است؟
#احمد_زیدآبادی
#حزب_توده
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#سیاست_خارجی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
جناحبندیها کاذب میشود!
آنطور که من مسائل ایران را میبینم، دو قطبی متعارف اصلاحطلب - اصولگرا در حال از دست دادن زمینههای عینی خود است و به زودی به امری کاذب تبدیل خواهد شد.
در واقع، نظام سیاسی در برابر تصمیمگیریهای تازه و بیسابقهای قرار گرفته و همین موضوع، بخصوص اختلاف بین اجزاء جناح اصولگرا را امری گریزناپذیر کرده است به طوری که صفوف آنها خواه ناخواه به هم خواهد ریخت.
نگاههای صلب و سخت، معمولاً خواهان ادامۀ صفبندیهای گذشته به قیمت نادیده گرفتن مسائل عینی و صرف هزینههای بیهودهاند، اما نگاههای منعطف از تغییر آرایش نیروها و جابجایی آنها هراسی به دل راه نمیدهند.
واقعیت اما این است که هر دو جناح سیاسی حاکم، نگاهی عموماً منجمد به صفبندیهای سیاسی دارند و قادر به گسستن از مناسبات گذشتۀ بین خود نیستند. همین نگاه ممکن است مانع شکلگیری آرایش جدید سیاسی و سبب بروز نزاعهای بیمبنا و کاذب و بیحاصل شود و هزینههای بیربطی را روی دوش خودشان و کشور بگذارد.
برای اجتناب از این مشکل، تغییر پارادیم دهههای اخیر بین دو جناح سیاسی ضروری است. با تغییر پارادایم، هر پدیدهای در جای متفاوتی نسبت به گذشتۀ خود دیده میشود.
اگر جناحها بتوانند فارغ از تعصبات مرسوم و منافع زودگذر شخصی و فشارهای هواداران، با نگاهی نو مسائل مبتلابه ایران را تحلیل کنند، ممکن است صف دوستان و رقیبان و دشمنان خود را متفاوت از گذشته ببینند.
این مطلب را صرفاً با نگاهی ارسطویی نوشتم. ارسطو از نادر فلاسفهای است که به نیروهای سیاسیِ مخالفِ عقاید و علایق خود نیز برای بهبود وضعیتشان توصیههای فراوانی کرده است!
#احمد_زیدآبادی
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#تغییر_پارادیم
#ارسطو
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
آنطور که من مسائل ایران را میبینم، دو قطبی متعارف اصلاحطلب - اصولگرا در حال از دست دادن زمینههای عینی خود است و به زودی به امری کاذب تبدیل خواهد شد.
در واقع، نظام سیاسی در برابر تصمیمگیریهای تازه و بیسابقهای قرار گرفته و همین موضوع، بخصوص اختلاف بین اجزاء جناح اصولگرا را امری گریزناپذیر کرده است به طوری که صفوف آنها خواه ناخواه به هم خواهد ریخت.
نگاههای صلب و سخت، معمولاً خواهان ادامۀ صفبندیهای گذشته به قیمت نادیده گرفتن مسائل عینی و صرف هزینههای بیهودهاند، اما نگاههای منعطف از تغییر آرایش نیروها و جابجایی آنها هراسی به دل راه نمیدهند.
واقعیت اما این است که هر دو جناح سیاسی حاکم، نگاهی عموماً منجمد به صفبندیهای سیاسی دارند و قادر به گسستن از مناسبات گذشتۀ بین خود نیستند. همین نگاه ممکن است مانع شکلگیری آرایش جدید سیاسی و سبب بروز نزاعهای بیمبنا و کاذب و بیحاصل شود و هزینههای بیربطی را روی دوش خودشان و کشور بگذارد.
برای اجتناب از این مشکل، تغییر پارادیم دهههای اخیر بین دو جناح سیاسی ضروری است. با تغییر پارادایم، هر پدیدهای در جای متفاوتی نسبت به گذشتۀ خود دیده میشود.
اگر جناحها بتوانند فارغ از تعصبات مرسوم و منافع زودگذر شخصی و فشارهای هواداران، با نگاهی نو مسائل مبتلابه ایران را تحلیل کنند، ممکن است صف دوستان و رقیبان و دشمنان خود را متفاوت از گذشته ببینند.
این مطلب را صرفاً با نگاهی ارسطویی نوشتم. ارسطو از نادر فلاسفهای است که به نیروهای سیاسیِ مخالفِ عقاید و علایق خود نیز برای بهبود وضعیتشان توصیههای فراوانی کرده است!
#احمد_زیدآبادی
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#تغییر_پارادیم
#ارسطو
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴شراکت با موجود هولانگیز!
#احمد_زیدآبادی
اگر از مناقشات سیاسیِ بین جناحیِ در کشور مقداری فاصله بگیریم و از نقطهای دورتر به آن بنگریم، چه میبینیم؟ صحنهای را میبینیم که:
نیروهای اصلی دو جناح، شب و روز در حال شیطانسازی از یکدیگر هستند. بسیاری از اصلاحطلبان، رقیبِ اصولگرای خود را چیزی مشابه داعش معرفی میکنند به طوری که اگر فقط یک نهاد دیگر را تسخیر کند، چنان تسمهای از گردۀ مردم بکشد که نمونهاش را تنها در جایی مثل کرۀ شمالی میتوان یافت.
در مقابل، بسیاری از اصولگرایان نیز رقیب اصلاحطلب خود را چنان وصف میکنند که گویی جاسوسِ کهنهکار و غلامِ خانهزاد آمریکا و بریتانیای کبیرند و اگر سران آنها یک شب با صهیونیستها پالوده نخورند خواب به چشمشان راه نمییابد!
با این همه، هر دو جناح برای شراکت در قدرت با یکدیگر به سختی دست و پا میزنند. علاقه و شور و هیجان اصلاحطلبان برای چنین مشارکتی که روشن است، اما اصولگرایان هم به نوبۀ خود چنان از خروج اصلاحطلبان از حکومت به وحشت میافتند که هر زمزمهای برای استعفای هر یک از آنها و یا قهرشان از انتخابات را تا سرحدِ تهدید علیه تمامی موجودیت خود تعبیر میکنند و آن را کمتر از کفر ابلیس نمیدانند!
این وسط هم کسی یافت نمیشود تا از "عقلای آنان" بپرسد؛ خب اگر طرفِ مقابلتان تا این اندازه خطرناک و هولانگیز است پس برای چه اصرار دارید در قدرت با هم سهیم شوید؟ و یا اگر به این شراکت به هر دلیلی نیاز دارید برای چه شریک خود تا این اندازه وحشتناک و مهیب جلوه میدهید؟
ظاهراً روابط دو جناح هم شبیه روابط ابرقدرتها شده است به همان تعبیر آندره فونتن که گرچه دو رؤیا میبینند اما در یک بستر میخوابند!
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#داعش
#کره_شمالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
اگر از مناقشات سیاسیِ بین جناحیِ در کشور مقداری فاصله بگیریم و از نقطهای دورتر به آن بنگریم، چه میبینیم؟ صحنهای را میبینیم که:
نیروهای اصلی دو جناح، شب و روز در حال شیطانسازی از یکدیگر هستند. بسیاری از اصلاحطلبان، رقیبِ اصولگرای خود را چیزی مشابه داعش معرفی میکنند به طوری که اگر فقط یک نهاد دیگر را تسخیر کند، چنان تسمهای از گردۀ مردم بکشد که نمونهاش را تنها در جایی مثل کرۀ شمالی میتوان یافت.
در مقابل، بسیاری از اصولگرایان نیز رقیب اصلاحطلب خود را چنان وصف میکنند که گویی جاسوسِ کهنهکار و غلامِ خانهزاد آمریکا و بریتانیای کبیرند و اگر سران آنها یک شب با صهیونیستها پالوده نخورند خواب به چشمشان راه نمییابد!
با این همه، هر دو جناح برای شراکت در قدرت با یکدیگر به سختی دست و پا میزنند. علاقه و شور و هیجان اصلاحطلبان برای چنین مشارکتی که روشن است، اما اصولگرایان هم به نوبۀ خود چنان از خروج اصلاحطلبان از حکومت به وحشت میافتند که هر زمزمهای برای استعفای هر یک از آنها و یا قهرشان از انتخابات را تا سرحدِ تهدید علیه تمامی موجودیت خود تعبیر میکنند و آن را کمتر از کفر ابلیس نمیدانند!
این وسط هم کسی یافت نمیشود تا از "عقلای آنان" بپرسد؛ خب اگر طرفِ مقابلتان تا این اندازه خطرناک و هولانگیز است پس برای چه اصرار دارید در قدرت با هم سهیم شوید؟ و یا اگر به این شراکت به هر دلیلی نیاز دارید برای چه شریک خود تا این اندازه وحشتناک و مهیب جلوه میدهید؟
ظاهراً روابط دو جناح هم شبیه روابط ابرقدرتها شده است به همان تعبیر آندره فونتن که گرچه دو رؤیا میبینند اما در یک بستر میخوابند!
#اصلاح_طلبان
#اصولگرایان
#داعش
#کره_شمالی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴انتخابات۱۴۰۰ رقابت خودی هاست، رقابتی میان #اصولگرایان و #انقلابیون
✍مجتبی حسینی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍مجتبی حسینی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴پس از استقرار دولت #رئیسی تمام حاکمیت یک دست می شود و هرگونه فساد، تخلف، ناکارآمدی، گرانی، تورم و ناامنی، چه کوچک و چه بزرگ را به پای دولت انقلابی، #اصولگرایان و نهاد های انتصابی و حامیان آنها خصوصاً #روحانیت می نویسیم، آنها باید در همه امور پاسخگو بوده و مسئولیت آن را بپذیرند.
✍نجفی تهرانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍نجفی تهرانی
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴نیروی چهارمی باید
#احمد_زیدآبادی
نیروهای سیاسی در ایران به سه جریان عمده تقسیم میشوند: اصولگرایان، اصلاحطلبان و براندازان.
اصولگرایان به رغم تنوعشان، عمدتاً خود را تافتۀ جدا بافتهای فرض میکنند که گویی خداوند آنها را صرفاً برای حکومت و حکومت را به عنوان حق ویژه و منحصر به فرد آنان خلق کرده است! از همین رو، قدرت سیاسی را در حد امری قدسی ارتقاء دادهاند و برای حفظ انحصاری و پیشگیری از ورود دیگر اقشار سیاسی جامعه به ساحت آن، چیزی به نام حقوق مساوی برآمده از مفهوم ملت - دولت مدرن را به رسمیت نمیشناسند. آنهاد بدین وسیله خود را به صورت کاستی بسته و مدافع علنی تبعیض سیاسی در آوردهاند بی آنکه مجال بحث آزاد در این زمینه را به منتقدان خود بدهند.
روشن است که از این جریان نمیتوان نسخهای شفابخش برای بهبود جراحتهای جامعه انتظار داشت هر چند که نشانههای ضعیفی از تمایل برخی افراد جوانتر آنان به خروج از پیلههای فکری انزواجویانه از دیگر قشرهای جامعه به چشم میخورد و شاید ضرورت حکمرانی در شرایط ضیق اقتصادی نیز به بخشی از آنان تکانی دهد.
در این میان اصلاحطلبان عموماً شعارهای برابریجویانهتری در حوزۀ سیاسی میدهند اما کارنامۀ 25 ساله آنان نیز نشان میدهد که ذوق کسب پارهای از قدرت سیاسی نزد بسیاری از آنان قویتر از انگیزۀ بهبودخواهی وضعیت جامعه بوده است. آنها انرژی جامعه برای اصلاح امور کشور را به کانال شراکت خویش در قدرت هدایت کردند و با هدر دادن آن، در نهایت چشماندازی جز یأس و نومیدی از خود به جا نگذاشتند.
از این رو، نگاه آنان به دستگاه دولت به عنوان مهمترین و بلکه تنها منبع قدرت، در عمل تفاوت چشمگیری با نگاه اصولگرایان پیدا نکرده است به طوری که افکار عمومی، نه تمام بلکه اکثریتی از آنان را آلوده به رفتارهای فرصتطلبانه و جویای انتفاع از منابع تولید رانت میداند و از آنان سلب اعتماد کرده است.
هر چند که همۀ اصلاحطلبان را نمیتوان و نباید به یک چوب راند و در میان آنها همچنان چهرههای صادق و برجسته و معتبری وجود دارد، اما تحت این عنوان دیگر نمیتوان به بازسازی آنها امید بست و انتظار راه حلی برای کشور از آنان داشت.
براندازان اما تنوع و تفرقی بیش از اندازه دارند و جز عنوانشان به سختی میتوان حلقۀ وصلی بین اجزاء آنها یافت. عدهای از آنان مثل سازمان مجاهدین خلق از تمام ویژگیهای یک فرقۀ توتالیتر برخوردارند. عدهای دیگر از آنان چنان در باستانگرایی دگم و ستیزهجویانهای مستغرق شدهاند که گویی هیچ دغدغهای جز تخفیف و نفی و نابودی فرهنگ و میراثهای معنوی و اخلاقی و ملی تاریخ هزار و چهارصد سالۀ اخیر ایران ندارند. عدهای نیز سازمانهای افراطی چپگراییاند که بیشتر در اوهام خود به سر میبرند و پنداری هرگز ارتباطی با واقعیت پیدا نکردهاند. اینان طبعاً همگی بخش بزرگی از مشکل به حساب میآیند تا هرگونه راه حل! در عین حال، نیروهای معقولِ و معتدل اعم از چپ و لیبرال با سابقۀ حمایت از اصلاحات هم در بین حامیان این عنوان کم نیست. اما این نیروها نیز متأسفانه بدون داشتن هر نوع نظریه و سازمان و تشکیلات و امکانات و بیتوجه به شرایط شکنندۀ ملی، ظاهراً از روی خشم، بحث لزوم "گذار انقلابی" در ایران را به میان آوردهاند و از این طریق بدبختانه به افزایش گرد و غباری دامن میزنند که براندازان سنتیِ تندخو در فضای سیاسی و رسانهای به پا کردهاند، به طوری که امکان هر نوع بحث جدی و منطقی و عمیق در بارۀ وضعیت کشور از صاحبنظران سلب شده و بازار بدگویی و بدزبانی و بیاعتبارسازی به مثابۀ "جنگ همه علیه همه" داغی بیسابقهای پیدا کرده است.
این سه جریان، پنداری در توافقی نانوشته اصرار دارند که افراد سیاسی و یا علاقمندان امور اجتماعی در چارچوب یکی از آنها خود را تعریف کنند حال آنکه خیل عظیمی از کنشگران سیاسی و اجتماعی در حصار تنگ و ناموزون آنها نمیگنجند و از سترونی فکری و قدرتخواهی آنان حتی بسیاری از هواداران خودشان نیز به ستوه آمدهاند.
درست به همین دلیل، جریان چهارمی باید!
این جریان چهارم لازم است اصول فکری و نظام مفهومی و رویکرد عملی خود را تبیین و به خودش تشخص دهد. چون خود را جزو این جریان چهارم میدانم در تبیین موارد فوق خواهم کوشید.
پس منتظر یادداشتهای آتی من در این زمینه بمانید.
#نیروی_چهارم
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#براندازان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی
نیروهای سیاسی در ایران به سه جریان عمده تقسیم میشوند: اصولگرایان، اصلاحطلبان و براندازان.
اصولگرایان به رغم تنوعشان، عمدتاً خود را تافتۀ جدا بافتهای فرض میکنند که گویی خداوند آنها را صرفاً برای حکومت و حکومت را به عنوان حق ویژه و منحصر به فرد آنان خلق کرده است! از همین رو، قدرت سیاسی را در حد امری قدسی ارتقاء دادهاند و برای حفظ انحصاری و پیشگیری از ورود دیگر اقشار سیاسی جامعه به ساحت آن، چیزی به نام حقوق مساوی برآمده از مفهوم ملت - دولت مدرن را به رسمیت نمیشناسند. آنهاد بدین وسیله خود را به صورت کاستی بسته و مدافع علنی تبعیض سیاسی در آوردهاند بی آنکه مجال بحث آزاد در این زمینه را به منتقدان خود بدهند.
روشن است که از این جریان نمیتوان نسخهای شفابخش برای بهبود جراحتهای جامعه انتظار داشت هر چند که نشانههای ضعیفی از تمایل برخی افراد جوانتر آنان به خروج از پیلههای فکری انزواجویانه از دیگر قشرهای جامعه به چشم میخورد و شاید ضرورت حکمرانی در شرایط ضیق اقتصادی نیز به بخشی از آنان تکانی دهد.
در این میان اصلاحطلبان عموماً شعارهای برابریجویانهتری در حوزۀ سیاسی میدهند اما کارنامۀ 25 ساله آنان نیز نشان میدهد که ذوق کسب پارهای از قدرت سیاسی نزد بسیاری از آنان قویتر از انگیزۀ بهبودخواهی وضعیت جامعه بوده است. آنها انرژی جامعه برای اصلاح امور کشور را به کانال شراکت خویش در قدرت هدایت کردند و با هدر دادن آن، در نهایت چشماندازی جز یأس و نومیدی از خود به جا نگذاشتند.
از این رو، نگاه آنان به دستگاه دولت به عنوان مهمترین و بلکه تنها منبع قدرت، در عمل تفاوت چشمگیری با نگاه اصولگرایان پیدا نکرده است به طوری که افکار عمومی، نه تمام بلکه اکثریتی از آنان را آلوده به رفتارهای فرصتطلبانه و جویای انتفاع از منابع تولید رانت میداند و از آنان سلب اعتماد کرده است.
هر چند که همۀ اصلاحطلبان را نمیتوان و نباید به یک چوب راند و در میان آنها همچنان چهرههای صادق و برجسته و معتبری وجود دارد، اما تحت این عنوان دیگر نمیتوان به بازسازی آنها امید بست و انتظار راه حلی برای کشور از آنان داشت.
براندازان اما تنوع و تفرقی بیش از اندازه دارند و جز عنوانشان به سختی میتوان حلقۀ وصلی بین اجزاء آنها یافت. عدهای از آنان مثل سازمان مجاهدین خلق از تمام ویژگیهای یک فرقۀ توتالیتر برخوردارند. عدهای دیگر از آنان چنان در باستانگرایی دگم و ستیزهجویانهای مستغرق شدهاند که گویی هیچ دغدغهای جز تخفیف و نفی و نابودی فرهنگ و میراثهای معنوی و اخلاقی و ملی تاریخ هزار و چهارصد سالۀ اخیر ایران ندارند. عدهای نیز سازمانهای افراطی چپگراییاند که بیشتر در اوهام خود به سر میبرند و پنداری هرگز ارتباطی با واقعیت پیدا نکردهاند. اینان طبعاً همگی بخش بزرگی از مشکل به حساب میآیند تا هرگونه راه حل! در عین حال، نیروهای معقولِ و معتدل اعم از چپ و لیبرال با سابقۀ حمایت از اصلاحات هم در بین حامیان این عنوان کم نیست. اما این نیروها نیز متأسفانه بدون داشتن هر نوع نظریه و سازمان و تشکیلات و امکانات و بیتوجه به شرایط شکنندۀ ملی، ظاهراً از روی خشم، بحث لزوم "گذار انقلابی" در ایران را به میان آوردهاند و از این طریق بدبختانه به افزایش گرد و غباری دامن میزنند که براندازان سنتیِ تندخو در فضای سیاسی و رسانهای به پا کردهاند، به طوری که امکان هر نوع بحث جدی و منطقی و عمیق در بارۀ وضعیت کشور از صاحبنظران سلب شده و بازار بدگویی و بدزبانی و بیاعتبارسازی به مثابۀ "جنگ همه علیه همه" داغی بیسابقهای پیدا کرده است.
این سه جریان، پنداری در توافقی نانوشته اصرار دارند که افراد سیاسی و یا علاقمندان امور اجتماعی در چارچوب یکی از آنها خود را تعریف کنند حال آنکه خیل عظیمی از کنشگران سیاسی و اجتماعی در حصار تنگ و ناموزون آنها نمیگنجند و از سترونی فکری و قدرتخواهی آنان حتی بسیاری از هواداران خودشان نیز به ستوه آمدهاند.
درست به همین دلیل، جریان چهارمی باید!
این جریان چهارم لازم است اصول فکری و نظام مفهومی و رویکرد عملی خود را تبیین و به خودش تشخص دهد. چون خود را جزو این جریان چهارم میدانم در تبیین موارد فوق خواهم کوشید.
پس منتظر یادداشتهای آتی من در این زمینه بمانید.
#نیروی_چهارم
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#براندازان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴هموطنان! خطر در همین چند قدمی ماست
#احمد_زیدآبادی:
هموطنان! آنچه این روزها باید از آن سخت ترسید و از وحشت آن تا مغز استخوان لرزید، باتلاقی است که در چند قدمی کشور ما دهان گشوده تا همۀ هستی ما را در خود فرو برد. اگر خدای نخواسته در این باتلاق فرو رویم، کشور سالهای سال، دستخوش نوعی هرج و مرج خونبار خواهد شد. شرایطی که آدمی را به یاد شعر سرشار از اندوه و درماندگی کمالالدین اصفهانی پس از حملۀ مغول به اصفهان و قتلعام مردم آن شهر به سال 633 هجری میاندازد:
کــو دیـده که تا بـر وطـن خـود گریـد
بر حال دل و واقعۀ بد گرید
دي بر سر مردهاي دو صـد شـیون بـود
امــروز یکــی نیســت کــه برصــد گرید!
باور بفرمایید این همه نگرانی، از سر هوی و هوس نیست. از جنس اتهامات مزخرفی چون "سازش با رژیم" نیست. از روی خیالبافی و وهم نیست. کافی است کمی تاریخ خوانده باشید و با ماهیت قدرت اندکی آشنا باشید و از شرایط آنومیک و پیامدهای پدیدۀ رکود- تورم در اقتصاد بیخبر نباشید و بعد بدون غرضی که حجاب را از دل به دیده آورد، نگاهی به دور و برتان بیاندازید تا متوجه شوید که خطر در همین چند قدمی کمین کرده و منتظر بلعیدن ماست.
متهم ردیف اول این وضعیت، بدون تردید مجموعۀ جناح اصولگراست که منافع خود را بر منفعت عمومی ترجیح داد و راه اصلاح امور در کشور را سد کرد. اکنون اما زمان مناسبی برای رجعت به گذشته و بازتولید کهنه دعواهای ویرانگر نیست بخصوص اینکه از طنز روزگار، بار این بحران بیسابقه بر دوش همین جناح افتاده و از قضای روزگار، حل این بحران نیز به دست همین جناح امکانپذیر است!
اینک قوای سه گانه به کنترل اصولگرایان در آمده است و آنها اگر صورت مسئله را به درستی درک و ارادهای برای حل آن پیدا کنند، قدرت و امکانات لازم را برای برونرفت از این شرایط در اختیار دارند. در واقع هیچ مانعِ بیرونی در برابر آنها برای حرکت در جهت صحیح قرار ندارد و تنها مانعی که پیش روی آنهاست، طیفی سرسخت و خو گرفته به تبعیض سیاسی و رایگان خوری و مفت زیستی و بیبنیادگویی از درون خود آنهاست.
برای این مقصود اما اصولگرایان نیازمند یک انقلاب مفهومی در بنیانهای فکری خود هستند و به ناچار باید در روابط خود با همۀ اقشار اجتماعی و محیط پیرامون تجدیدنظر اساسی کنند. برای حفظ جامعه از خطر هرج و مرج، این یک ضرورت تاریخی است اما ضرورت با اراده نیز پیوند دارد.
تا کنون نشانههای ضعیفی از فهم ابعاد هولناک صورت مسئله در بدنۀ برخی گرایشهای اصولگرایی بخصوص نیروهای فکورتر و جوانتر این جناح ظهور کرده است، اما اینکه این گرایشها بتوانند ابتکار عمل را به دست گیرند، به همراهی و هماهنگی سران سه قوه با آنها بستگی دارد.
عنصر زمان در این میان اما بسیار حیاتی است. بخش عظیمی از جامعه در تحمل بار طاقت فرسای زندگی بیتاب شده است و اگر اصولگرایان دیر بجنبند، فرصت از دست خواهد رفت.
خلاصه آنکه سرنوشت کشور تا حدود زیادی به نوع عملکرد اصولگرایان گره خورده است. اگر آنان با تجدید نظر در نگاه خود، مسیر حل مشکلات را در پیش گیرند، به رغم سوابق مخرب، تاریخ امتیاز نجات ایران را به حساب آنها خواهد نوشت، اما اگر به هر دلیلی بر سیاستهای نخنما و ناکارآمدِ مورد انزجار عمومیِ خود بچسبند، مسئولِ مستقیم همۀ مصائب ناشی از آن برای کشور شناخته خواهند شد.
گرچه وظیفۀ اصلی حل بحران به دوش اصولگرایان است، اما دیگر نیروهای سیاسی و اقشار اجتماعی نیز در این زمینه وظایف و مسئولیتهای بزرگی به عهده دارند که اگر در شناخت آنها قصور ورزند و در جهت درست حرکت نکنند، به سهم خود در شمار متهمانِ ویرانی کشور قرار خواهند گرفت.
در این میان، نوع نقش آفرینی اصلاحطلبان بخصوص مؤثر است. آنها هرچند که نفوذ سابق خود را از دست دادهاند، اما هنوز نیروی مؤثری در جهتگیریهای اجتماعی کشور به شمار میروند. اصلاحطلبان هم اما به اندازۀ اصولگرایان نیازمند تجدید نظر اساسی در نگاه خود هستند. آنها گرچه گمان میکنند که نیروی پیشروی جامعه بودهاند، اما اغلب آنها سالهاست که دچار سترونی فکر و انجماد تحلیلی شدهاند به گونهای که خود را در دایرۀ بستهای گرفتار کرده و امکان هر نوع ابتکار عمل را از خود گرفتهاند. در این مورد فردا توضیح داده میشود.
#کمال_الدین_اصفهانی
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#بحران_کشور
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی:
هموطنان! آنچه این روزها باید از آن سخت ترسید و از وحشت آن تا مغز استخوان لرزید، باتلاقی است که در چند قدمی کشور ما دهان گشوده تا همۀ هستی ما را در خود فرو برد. اگر خدای نخواسته در این باتلاق فرو رویم، کشور سالهای سال، دستخوش نوعی هرج و مرج خونبار خواهد شد. شرایطی که آدمی را به یاد شعر سرشار از اندوه و درماندگی کمالالدین اصفهانی پس از حملۀ مغول به اصفهان و قتلعام مردم آن شهر به سال 633 هجری میاندازد:
کــو دیـده که تا بـر وطـن خـود گریـد
بر حال دل و واقعۀ بد گرید
دي بر سر مردهاي دو صـد شـیون بـود
امــروز یکــی نیســت کــه برصــد گرید!
باور بفرمایید این همه نگرانی، از سر هوی و هوس نیست. از جنس اتهامات مزخرفی چون "سازش با رژیم" نیست. از روی خیالبافی و وهم نیست. کافی است کمی تاریخ خوانده باشید و با ماهیت قدرت اندکی آشنا باشید و از شرایط آنومیک و پیامدهای پدیدۀ رکود- تورم در اقتصاد بیخبر نباشید و بعد بدون غرضی که حجاب را از دل به دیده آورد، نگاهی به دور و برتان بیاندازید تا متوجه شوید که خطر در همین چند قدمی کمین کرده و منتظر بلعیدن ماست.
متهم ردیف اول این وضعیت، بدون تردید مجموعۀ جناح اصولگراست که منافع خود را بر منفعت عمومی ترجیح داد و راه اصلاح امور در کشور را سد کرد. اکنون اما زمان مناسبی برای رجعت به گذشته و بازتولید کهنه دعواهای ویرانگر نیست بخصوص اینکه از طنز روزگار، بار این بحران بیسابقه بر دوش همین جناح افتاده و از قضای روزگار، حل این بحران نیز به دست همین جناح امکانپذیر است!
اینک قوای سه گانه به کنترل اصولگرایان در آمده است و آنها اگر صورت مسئله را به درستی درک و ارادهای برای حل آن پیدا کنند، قدرت و امکانات لازم را برای برونرفت از این شرایط در اختیار دارند. در واقع هیچ مانعِ بیرونی در برابر آنها برای حرکت در جهت صحیح قرار ندارد و تنها مانعی که پیش روی آنهاست، طیفی سرسخت و خو گرفته به تبعیض سیاسی و رایگان خوری و مفت زیستی و بیبنیادگویی از درون خود آنهاست.
برای این مقصود اما اصولگرایان نیازمند یک انقلاب مفهومی در بنیانهای فکری خود هستند و به ناچار باید در روابط خود با همۀ اقشار اجتماعی و محیط پیرامون تجدیدنظر اساسی کنند. برای حفظ جامعه از خطر هرج و مرج، این یک ضرورت تاریخی است اما ضرورت با اراده نیز پیوند دارد.
تا کنون نشانههای ضعیفی از فهم ابعاد هولناک صورت مسئله در بدنۀ برخی گرایشهای اصولگرایی بخصوص نیروهای فکورتر و جوانتر این جناح ظهور کرده است، اما اینکه این گرایشها بتوانند ابتکار عمل را به دست گیرند، به همراهی و هماهنگی سران سه قوه با آنها بستگی دارد.
عنصر زمان در این میان اما بسیار حیاتی است. بخش عظیمی از جامعه در تحمل بار طاقت فرسای زندگی بیتاب شده است و اگر اصولگرایان دیر بجنبند، فرصت از دست خواهد رفت.
خلاصه آنکه سرنوشت کشور تا حدود زیادی به نوع عملکرد اصولگرایان گره خورده است. اگر آنان با تجدید نظر در نگاه خود، مسیر حل مشکلات را در پیش گیرند، به رغم سوابق مخرب، تاریخ امتیاز نجات ایران را به حساب آنها خواهد نوشت، اما اگر به هر دلیلی بر سیاستهای نخنما و ناکارآمدِ مورد انزجار عمومیِ خود بچسبند، مسئولِ مستقیم همۀ مصائب ناشی از آن برای کشور شناخته خواهند شد.
گرچه وظیفۀ اصلی حل بحران به دوش اصولگرایان است، اما دیگر نیروهای سیاسی و اقشار اجتماعی نیز در این زمینه وظایف و مسئولیتهای بزرگی به عهده دارند که اگر در شناخت آنها قصور ورزند و در جهت درست حرکت نکنند، به سهم خود در شمار متهمانِ ویرانی کشور قرار خواهند گرفت.
در این میان، نوع نقش آفرینی اصلاحطلبان بخصوص مؤثر است. آنها هرچند که نفوذ سابق خود را از دست دادهاند، اما هنوز نیروی مؤثری در جهتگیریهای اجتماعی کشور به شمار میروند. اصلاحطلبان هم اما به اندازۀ اصولگرایان نیازمند تجدید نظر اساسی در نگاه خود هستند. آنها گرچه گمان میکنند که نیروی پیشروی جامعه بودهاند، اما اغلب آنها سالهاست که دچار سترونی فکر و انجماد تحلیلی شدهاند به گونهای که خود را در دایرۀ بستهای گرفتار کرده و امکان هر نوع ابتکار عمل را از خود گرفتهاند. در این مورد فردا توضیح داده میشود.
#کمال_الدین_اصفهانی
#اصولگرایان
#اصلاح_طلبان
#بحران_کشور
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴🔴🔴خوشحالی بیدلیل!
#احمد_زیدآبادی؛
محافلِ خرد و کلانی که در گوشه و کنار جهان از سیطرۀ طالبان بر افغانستان ابراز خوشحالی میکنند، بنا بر منافع خاص خود، قاعدتاً دلیلی برای این کارشان دارند، اما خوشحالی بخشی از جناح اصولگرا در این ایران از سلطۀ طالبها بر کشور همسایه، بر چه پایهای استوار است؟
در واقع هیچ مبنایی برای خوشحالی اصولگرایان از ظهور دوبارۀ طالبان در افغانستان وجود ندارد و آنها فقط در این مورد خود را فریب میدهند!
میپرسید چرا؟ توضیح میدهم.
آیندۀ طالبان در افغانستان از دو حال خارج نیست.
یا آنها در مواضع افراطی گذشتۀ خود تجدیدنظر میکنند و با تشکیل دولتی فراگیر با حضور همۀ احزاب دارای نفوذ اجتماعی، مشروعیت لازم را برای ادامۀ کمکهای بینالمللی به منظور توسعۀ افغانستان به دست میآورند که در آن صورت، به صورت عاملِ سرزنش و شماتتی برای اصولگرایانی در خواهند آمد که از یک سو قدرت سیاسی را در انحصار خود میخواهند و از سوی دیگر بر ادامۀ تشنج با قدرتهای جهانی اصرار میورزند.
و یا اینکه در صدد تحمیلِ سیاستهای خشونتبار گذشتۀ خود علیه زنان و اقلیتهای مذهبی و حذف نیروهای سیاسی رقیب برمیآیند که در آن صورت نیز نه فقط هرگونه نزدیکی با آنها به موضوعی شرمآور و چندشبرانگیز تبدیل میشود، بلکه حفظ نظم و ثبات در افغانستان نیز به دلیل مخالفت فعالانۀ اقشار مدرنتر آن کشور به خطر میافتد و موج تازهای از آوارگان به سوی ایران سرازیر میشود که این هم در درجۀ نخست دودش به چشم اصولگرایان حاکم بر کشور میرود!
با این حساب، خوشحالی برای چه؟
#طالبان
#افغانستان
#اصولگرایان
#آوارگان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
#احمد_زیدآبادی؛
محافلِ خرد و کلانی که در گوشه و کنار جهان از سیطرۀ طالبان بر افغانستان ابراز خوشحالی میکنند، بنا بر منافع خاص خود، قاعدتاً دلیلی برای این کارشان دارند، اما خوشحالی بخشی از جناح اصولگرا در این ایران از سلطۀ طالبها بر کشور همسایه، بر چه پایهای استوار است؟
در واقع هیچ مبنایی برای خوشحالی اصولگرایان از ظهور دوبارۀ طالبان در افغانستان وجود ندارد و آنها فقط در این مورد خود را فریب میدهند!
میپرسید چرا؟ توضیح میدهم.
آیندۀ طالبان در افغانستان از دو حال خارج نیست.
یا آنها در مواضع افراطی گذشتۀ خود تجدیدنظر میکنند و با تشکیل دولتی فراگیر با حضور همۀ احزاب دارای نفوذ اجتماعی، مشروعیت لازم را برای ادامۀ کمکهای بینالمللی به منظور توسعۀ افغانستان به دست میآورند که در آن صورت، به صورت عاملِ سرزنش و شماتتی برای اصولگرایانی در خواهند آمد که از یک سو قدرت سیاسی را در انحصار خود میخواهند و از سوی دیگر بر ادامۀ تشنج با قدرتهای جهانی اصرار میورزند.
و یا اینکه در صدد تحمیلِ سیاستهای خشونتبار گذشتۀ خود علیه زنان و اقلیتهای مذهبی و حذف نیروهای سیاسی رقیب برمیآیند که در آن صورت نیز نه فقط هرگونه نزدیکی با آنها به موضوعی شرمآور و چندشبرانگیز تبدیل میشود، بلکه حفظ نظم و ثبات در افغانستان نیز به دلیل مخالفت فعالانۀ اقشار مدرنتر آن کشور به خطر میافتد و موج تازهای از آوارگان به سوی ایران سرازیر میشود که این هم در درجۀ نخست دودش به چشم اصولگرایان حاکم بر کشور میرود!
با این حساب، خوشحالی برای چه؟
#طالبان
#افغانستان
#اصولگرایان
#آوارگان
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat