💢 علت اصلی جمع آوری داروی رانیتیدین از بازار
✍علی فاطمی، متخصص فارماکولوژی و نایب رئیس انجمن داروسازان ایران:
❗️دانشمندان متوجه شدند که ماهها یا سالها بعد از تولید داروی رانیتیدین در شرایط محیطی نامناسب، ممکن است که یک ماده سرطان زا (از گروه نیتروز آمینها) در آن ایجاد شود.
❗️بیشترین تماس ما با نیتروزآمینها، از طریق هوای آلوده (به ویژه دود تنباکو و هوای داخل ماشین)، غداهایی مانند سوسیس و کالباس و تماس با برخی مواد شوینده و بهداشتی اتفاق میافتد که مقدار خیلی کم این مواد میتواند به شدت سرطان زا باشد.
❗️شرکتهای داروسازی با مشاهده کمترین مقدار از این ماده در داروها، تولید آنها را متوقف میکنند تا آسیبی به بیماران وارد نشود.
❗️فاموتیدین می تواند جایگزین رانیتیدین باشد. این دارو از خانواده رانیتیدین است و برای جلوگیری از ترشح اسید معده حدود ۵ برابر نسبت به رانیتیدین قدرت بیشتری دارد، در ضمن عوارض جانبی و تداخلات دارویی آن کمتر است/باشگاهخبرنگاران
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍علی فاطمی، متخصص فارماکولوژی و نایب رئیس انجمن داروسازان ایران:
❗️دانشمندان متوجه شدند که ماهها یا سالها بعد از تولید داروی رانیتیدین در شرایط محیطی نامناسب، ممکن است که یک ماده سرطان زا (از گروه نیتروز آمینها) در آن ایجاد شود.
❗️بیشترین تماس ما با نیتروزآمینها، از طریق هوای آلوده (به ویژه دود تنباکو و هوای داخل ماشین)، غداهایی مانند سوسیس و کالباس و تماس با برخی مواد شوینده و بهداشتی اتفاق میافتد که مقدار خیلی کم این مواد میتواند به شدت سرطان زا باشد.
❗️شرکتهای داروسازی با مشاهده کمترین مقدار از این ماده در داروها، تولید آنها را متوقف میکنند تا آسیبی به بیماران وارد نشود.
❗️فاموتیدین می تواند جایگزین رانیتیدین باشد. این دارو از خانواده رانیتیدین است و برای جلوگیری از ترشح اسید معده حدود ۵ برابر نسبت به رانیتیدین قدرت بیشتری دارد، در ضمن عوارض جانبی و تداخلات دارویی آن کمتر است/باشگاهخبرنگاران
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
شعبده؛ تنها وقتی که گول میخوریم اما کیف میکنیم و خوش میگذره!
محمد حیدری و محمد خواجی،سومین اجرای قسمت هجدهم از دور مقدماتی فصل دوم #عصرجدید
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد حیدری و محمد خواجی،سومین اجرای قسمت هجدهم از دور مقدماتی فصل دوم #عصرجدید
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اثر و یاد شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی برای همه نسلهاست!
هادی احمدی، چهارمین اجرای قسمت هجدهم از دور مقدماتی فصل دوم #عصرجدید
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
هادی احمدی، چهارمین اجرای قسمت هجدهم از دور مقدماتی فصل دوم #عصرجدید
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هرچی چشماش نمیبینه، به جاش، احساس و عاطفه تو خوانندگی داره!
هومن لطفعلی، نخستین اجرای قسمت هجدهم از دور مقدماتی فصل دوم #عصرجدید
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
هومن لطفعلی، نخستین اجرای قسمت هجدهم از دور مقدماتی فصل دوم #عصرجدید
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔴فقط شعار
✍🏻سیدمصطفی هاشمی طبا:
📌 در نخستین گام باید بدون تعارف انتظاراتمان از مجلس یازدهم را تعیین و با واقعیات تطبیق دهیم. تطبیق انتظارات با واقعیات باعث میشود تنشهای سیاسی کاهش یافته و زمان از دست رفته کمتری نیز داشته باشیم. از مجلس یازدهم باید در حد استانداردهای مجلس و شرایط فعلی کشور انتظار داشته باشیم. این مجلس با توجه به ساختاربندیها نمیتواند به یکباره غوغا کند و تمامی مشکلات را – حتی به زعم خود- حل کند. نهایت دستاورد مجلس یازدهم میتواند مصوباتی باشد که البته میتوانند تنشزا باشند یا مفید و هموارهکننده برخی مسیرها. شرایط کشور امروز به شکلی است که با مصوبات نمیتوان کاری را از پیش برد.
📌مساله دوم چشماندازی است که از مجلس یازدهم در ارتباط با نوع رفتار و تعامل یا عدم تعامل با دولت روحانی داریم. در این حوزه اظهارنظرهای مختلفی تا به امروز مطرح شده مبنی بر این که آیا مجلس در جهت تقابل با روحانی و کابینهاش رفتار میکند یا حالا که همه نمایندگان از یک مرحله نزدیکتر مشکلات را میبینند بنابراین با دولت از در تعامل وارد میشوند.
📌نمایندگان مجلس یاز دهم به این دلیل خود را از منتقدان جدی دولت مطرح میکنند و اصرار دارند که با این برچسب شناخته شوند چراکه میخواهند مشکلات کشور را حل کنند و تصور میکنند با بیان این مسئله دولت را مقصر امور فعلی معرفی کرده و خود را در جایگاه ناجی قرار میدهند. این که وکلای ملت درصدد حل مشکلات مردم هستند اتفاق مثبتی است اما باید مراقب رفتارهای پوپولیستی و آرمانگرایانه بود.
📌این که مجلس یا هر نهاد و دستگاه دیگری میخواهد دولت را مقصر معرفی کند نیز نیازمند یک یادآوری است. در این دولت یا هر دولت دیگری در شرایط فعلی، مسئله اصلی در عرصه کشور در شرایط امروز بحق « محاصره اقتصادی » است.
زمانی که میگوییم به دنبال حل و رفع مشکلات هستیم ابتدا باید ریشه مشکلات را تعریف کرده و علل را به صورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم.
📌اداره مشکلات جامعه و حل و فصل آنها با حرف زدن، شعار دادن یا خط و نشان کشیدن برای رقیب ممکن نیست. ریشه مشکلات را باید حل کنیم.باید در یک بررسی علمی و بیطرفانه میزان دقیق و واقعی صا درات و واردات را بررسی و مقایسه کرد، آمار مشکلات بیکاری و معیشت مر دم را استخراج و براساس این آمارهای کارشناسانه مدل جدیدی برای اداره کشور طراحی کرد تا براساس آن قانونگذاری صورت بگیرد.
📌نکته آخر اینکه احتیاجی نیست بیش از حد در ارتباط با انتخابات 1400 زمان و انرژی صرف شود. به نظر میرسد که دولت سیزدهم از آن اصولگرایان باشد اما واقعیت این است که باید باور داشته باشیم که دولت اصولگرای سیزدهم نیز کار خاصی از پیش نخواهد برد. همه باید در وهله اول با واقعیتهای کشور کنار بیایند و آنها را بیان کنند و پس از آن در خصوص حل مشکلات صحبت شود.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍🏻سیدمصطفی هاشمی طبا:
📌 در نخستین گام باید بدون تعارف انتظاراتمان از مجلس یازدهم را تعیین و با واقعیات تطبیق دهیم. تطبیق انتظارات با واقعیات باعث میشود تنشهای سیاسی کاهش یافته و زمان از دست رفته کمتری نیز داشته باشیم. از مجلس یازدهم باید در حد استانداردهای مجلس و شرایط فعلی کشور انتظار داشته باشیم. این مجلس با توجه به ساختاربندیها نمیتواند به یکباره غوغا کند و تمامی مشکلات را – حتی به زعم خود- حل کند. نهایت دستاورد مجلس یازدهم میتواند مصوباتی باشد که البته میتوانند تنشزا باشند یا مفید و هموارهکننده برخی مسیرها. شرایط کشور امروز به شکلی است که با مصوبات نمیتوان کاری را از پیش برد.
📌مساله دوم چشماندازی است که از مجلس یازدهم در ارتباط با نوع رفتار و تعامل یا عدم تعامل با دولت روحانی داریم. در این حوزه اظهارنظرهای مختلفی تا به امروز مطرح شده مبنی بر این که آیا مجلس در جهت تقابل با روحانی و کابینهاش رفتار میکند یا حالا که همه نمایندگان از یک مرحله نزدیکتر مشکلات را میبینند بنابراین با دولت از در تعامل وارد میشوند.
📌نمایندگان مجلس یاز دهم به این دلیل خود را از منتقدان جدی دولت مطرح میکنند و اصرار دارند که با این برچسب شناخته شوند چراکه میخواهند مشکلات کشور را حل کنند و تصور میکنند با بیان این مسئله دولت را مقصر امور فعلی معرفی کرده و خود را در جایگاه ناجی قرار میدهند. این که وکلای ملت درصدد حل مشکلات مردم هستند اتفاق مثبتی است اما باید مراقب رفتارهای پوپولیستی و آرمانگرایانه بود.
📌این که مجلس یا هر نهاد و دستگاه دیگری میخواهد دولت را مقصر معرفی کند نیز نیازمند یک یادآوری است. در این دولت یا هر دولت دیگری در شرایط فعلی، مسئله اصلی در عرصه کشور در شرایط امروز بحق « محاصره اقتصادی » است.
زمانی که میگوییم به دنبال حل و رفع مشکلات هستیم ابتدا باید ریشه مشکلات را تعریف کرده و علل را به صورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم.
📌اداره مشکلات جامعه و حل و فصل آنها با حرف زدن، شعار دادن یا خط و نشان کشیدن برای رقیب ممکن نیست. ریشه مشکلات را باید حل کنیم.باید در یک بررسی علمی و بیطرفانه میزان دقیق و واقعی صا درات و واردات را بررسی و مقایسه کرد، آمار مشکلات بیکاری و معیشت مر دم را استخراج و براساس این آمارهای کارشناسانه مدل جدیدی برای اداره کشور طراحی کرد تا براساس آن قانونگذاری صورت بگیرد.
📌نکته آخر اینکه احتیاجی نیست بیش از حد در ارتباط با انتخابات 1400 زمان و انرژی صرف شود. به نظر میرسد که دولت سیزدهم از آن اصولگرایان باشد اما واقعیت این است که باید باور داشته باشیم که دولت اصولگرای سیزدهم نیز کار خاصی از پیش نخواهد برد. همه باید در وهله اول با واقعیتهای کشور کنار بیایند و آنها را بیان کنند و پس از آن در خصوص حل مشکلات صحبت شود.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Telegram
attach 📎
📝📝📝ممنوع است و مضر
✍🏻عبدالله ناصری
✅سردار خلبان دکترمحمدباقر قالیباف امروز و برخلاف باور خود و برای حفظ پایگاه "جهادی و انقلابی" خود اعلام کرد:
«مذاکره با آمریکا مطلقا ممنوع و مضر است».
✅یاد سخن یاقوتی استادمحمدرضا حکیمی به خوشی و خیر که اوایل ج.ا.ا گفتند، «ما ملت "اضطرار و اکل میته" هستیم.» لحظه آخر با چرخش و نرمش گربه رامیکشیم و برای فرار از مرگ میخوریم.
✅آقای قالیباف!
دیر و زود دارد، سوخت و سوز هرگز!
قطعنامه۵۹۸
برجام
و...
یادتون نرود.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍🏻عبدالله ناصری
✅سردار خلبان دکترمحمدباقر قالیباف امروز و برخلاف باور خود و برای حفظ پایگاه "جهادی و انقلابی" خود اعلام کرد:
«مذاکره با آمریکا مطلقا ممنوع و مضر است».
✅یاد سخن یاقوتی استادمحمدرضا حکیمی به خوشی و خیر که اوایل ج.ا.ا گفتند، «ما ملت "اضطرار و اکل میته" هستیم.» لحظه آخر با چرخش و نرمش گربه رامیکشیم و برای فرار از مرگ میخوریم.
✅آقای قالیباف!
دیر و زود دارد، سوخت و سوز هرگز!
قطعنامه۵۹۸
برجام
و...
یادتون نرود.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
📝📝📝پاسخ توییتری مهدی کشتدار مدیر عامل خبرگزاری میزان به ابهاماتی که تاجزاده در خصوص پرونده طبری و متهم منصوری مطرح کرده بود:
✅طبری ۱۷ تیر ماه ۹۸ از طریق اتهامات وارده به برخی متهمین پرونده بازداشت میشودپس از نزدیک به دو ماه (در شهریور) تحقیقات قضایی بازپرس به متهم فرهاد مشایخ میرسد
✅با احضار مشایخ ابعاد جدیدی از پرونده از جمله کلاک مشخص میشود
✅مقام قضایی در تحقیقات کلاک به نام منصوری میرسد
✅بلافاصله هماهنگیها برای احضار متهم منصوری انجام میشود
✅دقت کنید دو ماه بعد از بازداشت متهم طبری به نام منصوری میرسند اما او کمتر از یک ماه از بازداشت طبری کشور را با عنوان درمان به صورت قانونی ترک کرده بوده است
✅بنابراین متهم منصوری در پرونده طبری نه تفهیم اتهام شده بود و نه قرار وثیقهای داشت چون اصولا تا قبل از خروج از کشور به دلیل باز نشدن شبکه پیچیده طبری، کشف اتهامی در مورد وی صورت نگرفته بود
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✅طبری ۱۷ تیر ماه ۹۸ از طریق اتهامات وارده به برخی متهمین پرونده بازداشت میشودپس از نزدیک به دو ماه (در شهریور) تحقیقات قضایی بازپرس به متهم فرهاد مشایخ میرسد
✅با احضار مشایخ ابعاد جدیدی از پرونده از جمله کلاک مشخص میشود
✅مقام قضایی در تحقیقات کلاک به نام منصوری میرسد
✅بلافاصله هماهنگیها برای احضار متهم منصوری انجام میشود
✅دقت کنید دو ماه بعد از بازداشت متهم طبری به نام منصوری میرسند اما او کمتر از یک ماه از بازداشت طبری کشور را با عنوان درمان به صورت قانونی ترک کرده بوده است
✅بنابراین متهم منصوری در پرونده طبری نه تفهیم اتهام شده بود و نه قرار وثیقهای داشت چون اصولا تا قبل از خروج از کشور به دلیل باز نشدن شبکه پیچیده طبری، کشف اتهامی در مورد وی صورت نگرفته بود
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Twitter
مهدی کشت دار
#رشتو #شفافیت_قضایی @mostafatajzade #طبری ۱۷ تیر ماه ۹۸ از طریق اتهامات وارده به برخی متهمین پرونده بازداشت میشود. پس از نزدیک به دو ماه (در شهریور) تحقیقات قضایی بازپرس به متهم فرهاد مشایخ میرسد با احضار مشایخ ابعاد جدیدی از پرونده از جمله کلاک مشخص میشود..
🔺نان یا آزادی، کدام مهم تر است؟
در میانه بحران اقتصادی کردستان و خودداری بغداد از پرداخت سهم آن از بودجه سالیانه، سایت شارپرس که از رسانه های پرمخاطب اقلیم است، دست به یک نطرسنجی جالب زده است.
شارپرس پرسیده آیا با پرداخت حقوق کارمندان و مستمری بگیران اقلیم به صورت مستقیم از بغداد موافقید؟
92 درصد پاسخ دهندگان از میان حدود ده هزار نفر به این سوال پاسخ مثبت داده اند.
این ایدە کە به منظور حل و فصل نهایی بحران بودجه اخیرا از زبان برخی مطرح می شود، در صورت اجرا شدن، به معنای از کف رفتن بخش مهمی از اختیارات اقلیم و اهرمهای کنترلی آن روی شهروندان خواهد بود. امری که مطلقا و منطقا خوشایند اربیل نیست.
چه تبعات آن به صورت کاهش وابستگی شهروندان به احزاب و حذف متغیر " نان " از معادله سیاسی موجود، سرچشمه تحولی جامعه شناختی خواهد شد که البتە فعلا دورنمای روشنی برای آن وجود ندارد.
نکته جالبی که در این میان وجود دارد، همسانی درصد موافقان واگذاری حقوق به بغداد و تبدیل شدن شهروندان اقلیم به اتباع و کارمندان دولت عراق با موافقان رفراندوم استقلال کردستان در سه سال قبل است.
در هر دو مورد 92 درصد رای موافق داده اند. اما آیا تناقضی در این میان دیده نمی شود؟ آیا می شود در یک لحظه واحد هم موافق انفکاک از بغداد بود و هم اتصال به آن؟
اگر بغداد راسا حقوق مردم اقلیم کردستان را آنهم در قبال تحویل پرونده نفت اقلیم، بپردازد این به معنای خاتمه استقلال مالی اربیل و محدود شدن قدرت مانور آن در داخل و خارج خواهد بود.
مردمی که کمتر از سه سال پیش مشتاقانه به استقلال کردستان و پشت کردن به عراق رای دادند، چگونه الان به سلب مهمترین ابزار حاکمیتی اقلیم لبیک می گویند؟
این سوال البته پس از شکست رفراندوم هم مطرح بود: چرا پس از اقدمات تنبیهی بغداد و کشورهای همسایه، هیچ آکسیون اعتراضی جدی، مثلا در مقیاس کاتالونیا که تقریبا همزمان درگیر پرونده ای مشابه بود انجام نشد و خیابانهای اربیل و سلیمانیه از حضور استقلال طلبان خالی ماند؟
آیا آگاهی ملی در کردستان عراق که پیشتاز هویت طلبی کردی در منطقه می باشد، دچار فرسایش شده یا مردم نسبت به استقامت و کارامدی احزاب و رهبران فعلی برای تحمل رنجهای استقلال و قائم به ذات بودن، بدگمان شده اند؟
این تردید را می توان از نگاه رهبران به مردم هم برگرداند!
بعید است احساس عراقی بودن مردم کردستان که قرن بیستم را با گفتن نه به تشکیل دولت استعمار ساخته عراق آغاز و با انفال و حلبچه به پایان رساندند، تازه در دهه بیست سده جدید گل کرده باشد!
آگاهی ملی در معنای متعارف آن البته فرسوده شده ولی کردایتی/ کردیت بیش از آنکه پژمرده شده باشد، در معرض چالش و جابجایی های معنایی و گفتمانی قرار گرفته است.
هویت کردی که زمانی زیر فشار و سرکوب بود و بخشی از پویایی خود را از دیالکتیک انکار و مقاومت می گرفت، اکنون تثبیت شده، اما به موازات آن در معرض چالش ها و تفاسیر جدید قرار گرفته است.
آگاهی قومی/ مذهبی کردی گرچه به صورت قسمی پیش ناسیونالیسم دستکم از آغاز صفویه وجود داشت، اما صورت مدرن خود را عمدتا مدیون باشگاه های کردی استانبول در آغاز قرن گذشته است.
اندیشه کردی که در این کارگاه های فکری مبتنی بر تجربه عینی تولید می شد، قبل از هر جایی در سلیمانیه که در طول قرن بیستم کانون هویت خواهی بود، به محک آزمایش گذاشته شد.
دست بر قضا نخستین گذار از آن هم در همین کانون دیرینه صورت گرفت. گذار از کردایتی کلاسیک به پساکردایتی که در تعهد به تشکیل کیان ملی کرد به سلف خود وفادار است، اما ارزشهایی چون تجدد، دمکراسی، قرارداد اجتماعی، آزادی و برابری را در شبکه ای افقی هم ارز با آن قرار می دهد و قائل به تقدم و تاخر میان آنها نیست.
این گذار البته در میان مدت به سلیمانیه محدود نمی ماند و بتدریج سایر جاها را فرا می گیرد. تضادی میان دو 92 درصد از نشانه ها و الزامات این گذار و نسبی شدن امور بر مبنای مقتضیات روز است. این نسبیت البته به معنای تن دادن به بی هنجاری و خالی از قاعده شدن در درازمدت نیست. اغتشاش مفهومی کنونی بدلیل گذار از یک نظام ارزشی و عدم استقرار کامل یک دستگاه فکری و هنجاری جدید است.
کردیت غنی شده با ارزشهای مدرن و هنجارهای اخلاقی با جایگزین شدن با نظم گفتمانی سابق، قادر به معنابخشی به زیست سیاسی و اجتماعی خواهد بود.
به زبان دیگر، رفتار فعلی مردم در برابر بغداد برگردانی از رفتار احزاب و سیاستمداران کرد در قبال دولت مرکزی است: وقتی تقریبا بلافاصله پس از رفراندوم با اشتیاق در انتخابات پارلمانی عراق شرکت و ماهها بر سر بی نصیب کردن یکدیگر از مناصب حکومتی در مرکز، با طرف عرب چانه می زنند
اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛
این سخن علی بن ابی طالب مصداقی روشن از این وضع است: مردم بیش از پدرانشان به دولتمردانشان رفته اند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sedayeslah
در میانه بحران اقتصادی کردستان و خودداری بغداد از پرداخت سهم آن از بودجه سالیانه، سایت شارپرس که از رسانه های پرمخاطب اقلیم است، دست به یک نطرسنجی جالب زده است.
شارپرس پرسیده آیا با پرداخت حقوق کارمندان و مستمری بگیران اقلیم به صورت مستقیم از بغداد موافقید؟
92 درصد پاسخ دهندگان از میان حدود ده هزار نفر به این سوال پاسخ مثبت داده اند.
این ایدە کە به منظور حل و فصل نهایی بحران بودجه اخیرا از زبان برخی مطرح می شود، در صورت اجرا شدن، به معنای از کف رفتن بخش مهمی از اختیارات اقلیم و اهرمهای کنترلی آن روی شهروندان خواهد بود. امری که مطلقا و منطقا خوشایند اربیل نیست.
چه تبعات آن به صورت کاهش وابستگی شهروندان به احزاب و حذف متغیر " نان " از معادله سیاسی موجود، سرچشمه تحولی جامعه شناختی خواهد شد که البتە فعلا دورنمای روشنی برای آن وجود ندارد.
نکته جالبی که در این میان وجود دارد، همسانی درصد موافقان واگذاری حقوق به بغداد و تبدیل شدن شهروندان اقلیم به اتباع و کارمندان دولت عراق با موافقان رفراندوم استقلال کردستان در سه سال قبل است.
در هر دو مورد 92 درصد رای موافق داده اند. اما آیا تناقضی در این میان دیده نمی شود؟ آیا می شود در یک لحظه واحد هم موافق انفکاک از بغداد بود و هم اتصال به آن؟
اگر بغداد راسا حقوق مردم اقلیم کردستان را آنهم در قبال تحویل پرونده نفت اقلیم، بپردازد این به معنای خاتمه استقلال مالی اربیل و محدود شدن قدرت مانور آن در داخل و خارج خواهد بود.
مردمی که کمتر از سه سال پیش مشتاقانه به استقلال کردستان و پشت کردن به عراق رای دادند، چگونه الان به سلب مهمترین ابزار حاکمیتی اقلیم لبیک می گویند؟
این سوال البته پس از شکست رفراندوم هم مطرح بود: چرا پس از اقدمات تنبیهی بغداد و کشورهای همسایه، هیچ آکسیون اعتراضی جدی، مثلا در مقیاس کاتالونیا که تقریبا همزمان درگیر پرونده ای مشابه بود انجام نشد و خیابانهای اربیل و سلیمانیه از حضور استقلال طلبان خالی ماند؟
آیا آگاهی ملی در کردستان عراق که پیشتاز هویت طلبی کردی در منطقه می باشد، دچار فرسایش شده یا مردم نسبت به استقامت و کارامدی احزاب و رهبران فعلی برای تحمل رنجهای استقلال و قائم به ذات بودن، بدگمان شده اند؟
این تردید را می توان از نگاه رهبران به مردم هم برگرداند!
بعید است احساس عراقی بودن مردم کردستان که قرن بیستم را با گفتن نه به تشکیل دولت استعمار ساخته عراق آغاز و با انفال و حلبچه به پایان رساندند، تازه در دهه بیست سده جدید گل کرده باشد!
آگاهی ملی در معنای متعارف آن البته فرسوده شده ولی کردایتی/ کردیت بیش از آنکه پژمرده شده باشد، در معرض چالش و جابجایی های معنایی و گفتمانی قرار گرفته است.
هویت کردی که زمانی زیر فشار و سرکوب بود و بخشی از پویایی خود را از دیالکتیک انکار و مقاومت می گرفت، اکنون تثبیت شده، اما به موازات آن در معرض چالش ها و تفاسیر جدید قرار گرفته است.
آگاهی قومی/ مذهبی کردی گرچه به صورت قسمی پیش ناسیونالیسم دستکم از آغاز صفویه وجود داشت، اما صورت مدرن خود را عمدتا مدیون باشگاه های کردی استانبول در آغاز قرن گذشته است.
اندیشه کردی که در این کارگاه های فکری مبتنی بر تجربه عینی تولید می شد، قبل از هر جایی در سلیمانیه که در طول قرن بیستم کانون هویت خواهی بود، به محک آزمایش گذاشته شد.
دست بر قضا نخستین گذار از آن هم در همین کانون دیرینه صورت گرفت. گذار از کردایتی کلاسیک به پساکردایتی که در تعهد به تشکیل کیان ملی کرد به سلف خود وفادار است، اما ارزشهایی چون تجدد، دمکراسی، قرارداد اجتماعی، آزادی و برابری را در شبکه ای افقی هم ارز با آن قرار می دهد و قائل به تقدم و تاخر میان آنها نیست.
این گذار البته در میان مدت به سلیمانیه محدود نمی ماند و بتدریج سایر جاها را فرا می گیرد. تضادی میان دو 92 درصد از نشانه ها و الزامات این گذار و نسبی شدن امور بر مبنای مقتضیات روز است. این نسبیت البته به معنای تن دادن به بی هنجاری و خالی از قاعده شدن در درازمدت نیست. اغتشاش مفهومی کنونی بدلیل گذار از یک نظام ارزشی و عدم استقرار کامل یک دستگاه فکری و هنجاری جدید است.
کردیت غنی شده با ارزشهای مدرن و هنجارهای اخلاقی با جایگزین شدن با نظم گفتمانی سابق، قادر به معنابخشی به زیست سیاسی و اجتماعی خواهد بود.
به زبان دیگر، رفتار فعلی مردم در برابر بغداد برگردانی از رفتار احزاب و سیاستمداران کرد در قبال دولت مرکزی است: وقتی تقریبا بلافاصله پس از رفراندوم با اشتیاق در انتخابات پارلمانی عراق شرکت و ماهها بر سر بی نصیب کردن یکدیگر از مناصب حکومتی در مرکز، با طرف عرب چانه می زنند
اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ؛
این سخن علی بن ابی طالب مصداقی روشن از این وضع است: مردم بیش از پدرانشان به دولتمردانشان رفته اند!
#صلاح_الدین_خدیو
@sedayeslah
با نصیحت، کرونا تمام نمیشود، ماسک زدن را اجباری کنید
✍️مصطفی داننده
🔸اواخر اسفند 98 که کرونا مردم را خانهنشین کرده بود همه امید داشتند با گرم شدن هوا، کرونا گورش را از سر جهان کم کند. هوا گرم شد اما کرونا نرفت.
🔸اواخر اسفند، دولتها از جمله دولت ایران سعی کردند فعالیت مردم در اجتماع را کم کنند. برخی قوانین قرنطیه را وضع کردند و عدهای دیگر به دنبال فاصلهگذاری اجتماعی بودند.
🔸حالا اما با گذشت چندماه تقریبا همه به این نتیجه رسیدهاند که باید با کرونا زندگی کرد. مردم مجبور هستند برای کسب درآمد از خانه بیرون بزنند و نانی به کف آرند و بدر کنار کرونا نخورند.
🔸با نصیحت کردن کرونا تمام نمیشود، ماسک زدن را اجباری کنید
🔸برای نان بیرون میزنند اما باید مواظب جان خود باشند. برای حفظ جان باید چه کرد؟ دیگر نمیشود قرنطینه را اجرا کرد. فاصله گذاری هم که رعایت نمیشود با بهتر بگویم نمیشود خیلی رعایت کرد. ساعت 7 صبح در مترو چگونه میشود یک متر از دیگری فاصله گرفت در حالی که خیلیها در آن ساعت باید در مترو باشند تا 8 صبح به سرکار خود برسند.
🔸چه باید کرد؟ به نظر میرسد اجباری کردن ماسک بهترین روش برای مقابله و مبارزه با کروناست. امروز بسیاری از کارشناسان بهداشتی در داخل و خارج از ایران به این نکته تاکید میکنند که استفاده همه از ماسک میتواند راه نفوذ کرونا را بگیرد.
🔸به راحتی میشود با اجباری کردن استفاده از ماسک در معابر و مکانهای عمومی، شهرهای ایران را از حالت قرمز به زرد و سفید نزدیک کرد. قوانین سفت و سختی میشود برای آنهایی که ماسک استفاده نمیکنند وضع کرد.
🔸بیش از 30 هزار نفر در نظرسنجی سایت عصر ایران در مورد استفاده از ماسک در معابر عمومی شرکت کردند و 90 درصد از شرکت کنندگان موافق استفاده از ماسک بودند.
🔸نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که مردم مشکلی با استفاده از ماسک ندارند، همانگونه که در مترو شاهد از استفاده از ماسک توسط مسافران هستیم
🔸در برخی از کشورهای از جمله آلمان، ترکیه، اسپانیا و فرانسه استفاده از ماسک اجباری شده است. در آلمان کسانی که از قانون اجباریشدن ماسک تبعیت نکنند، ۱۵۰ یورو جریمه میشوند؛ این جریمه برای فروشندگانی که قانونشکنی کنند میتواند تا ۵ هزار یورو افزایش یابد.
🔸اینکه فقط با مردم در مورد افزایش مبتلایان با کرونا حرف بزنیم، دردی از کشور دوا نخواهد شد. باید برای کاهش بیماری از مرحله حرف به مرحله عمل برسیم و اجباری شدن استفاده از ماسک در کشور میتواند این گام عملی باشد.
🔸خوشبختانه الان هم که ماسک به اندازه کافی و با قیمت مناسب در اختیار است و همه میتوانند به راحتی به ماسک دسترسی داشته باشند.
🔸حداقل با زدن ماسک کرونا از بیماران به افراد سالم منتقل نمیشود یا احتمال انتقال به پایین ترین حد خود میرسد. بهتر است رییس جمهور و ستاد ملی مقابله با کرونا هرچه زودتر بهترین تصمیمها را برای مردم بگیرند و دست از هشدار دادن بردارند.
🔸کرونا با نصیحت کردن تمام نمیشود. خوزستان و شهرهای قرمز ایران نمونه بارز رفتار آسان گیرانه مسؤولان است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍️مصطفی داننده
🔸اواخر اسفند 98 که کرونا مردم را خانهنشین کرده بود همه امید داشتند با گرم شدن هوا، کرونا گورش را از سر جهان کم کند. هوا گرم شد اما کرونا نرفت.
🔸اواخر اسفند، دولتها از جمله دولت ایران سعی کردند فعالیت مردم در اجتماع را کم کنند. برخی قوانین قرنطیه را وضع کردند و عدهای دیگر به دنبال فاصلهگذاری اجتماعی بودند.
🔸حالا اما با گذشت چندماه تقریبا همه به این نتیجه رسیدهاند که باید با کرونا زندگی کرد. مردم مجبور هستند برای کسب درآمد از خانه بیرون بزنند و نانی به کف آرند و بدر کنار کرونا نخورند.
🔸با نصیحت کردن کرونا تمام نمیشود، ماسک زدن را اجباری کنید
🔸برای نان بیرون میزنند اما باید مواظب جان خود باشند. برای حفظ جان باید چه کرد؟ دیگر نمیشود قرنطینه را اجرا کرد. فاصله گذاری هم که رعایت نمیشود با بهتر بگویم نمیشود خیلی رعایت کرد. ساعت 7 صبح در مترو چگونه میشود یک متر از دیگری فاصله گرفت در حالی که خیلیها در آن ساعت باید در مترو باشند تا 8 صبح به سرکار خود برسند.
🔸چه باید کرد؟ به نظر میرسد اجباری کردن ماسک بهترین روش برای مقابله و مبارزه با کروناست. امروز بسیاری از کارشناسان بهداشتی در داخل و خارج از ایران به این نکته تاکید میکنند که استفاده همه از ماسک میتواند راه نفوذ کرونا را بگیرد.
🔸به راحتی میشود با اجباری کردن استفاده از ماسک در معابر و مکانهای عمومی، شهرهای ایران را از حالت قرمز به زرد و سفید نزدیک کرد. قوانین سفت و سختی میشود برای آنهایی که ماسک استفاده نمیکنند وضع کرد.
🔸بیش از 30 هزار نفر در نظرسنجی سایت عصر ایران در مورد استفاده از ماسک در معابر عمومی شرکت کردند و 90 درصد از شرکت کنندگان موافق استفاده از ماسک بودند.
🔸نتایج این نظرسنجی نشان میدهد که مردم مشکلی با استفاده از ماسک ندارند، همانگونه که در مترو شاهد از استفاده از ماسک توسط مسافران هستیم
🔸در برخی از کشورهای از جمله آلمان، ترکیه، اسپانیا و فرانسه استفاده از ماسک اجباری شده است. در آلمان کسانی که از قانون اجباریشدن ماسک تبعیت نکنند، ۱۵۰ یورو جریمه میشوند؛ این جریمه برای فروشندگانی که قانونشکنی کنند میتواند تا ۵ هزار یورو افزایش یابد.
🔸اینکه فقط با مردم در مورد افزایش مبتلایان با کرونا حرف بزنیم، دردی از کشور دوا نخواهد شد. باید برای کاهش بیماری از مرحله حرف به مرحله عمل برسیم و اجباری شدن استفاده از ماسک در کشور میتواند این گام عملی باشد.
🔸خوشبختانه الان هم که ماسک به اندازه کافی و با قیمت مناسب در اختیار است و همه میتوانند به راحتی به ماسک دسترسی داشته باشند.
🔸حداقل با زدن ماسک کرونا از بیماران به افراد سالم منتقل نمیشود یا احتمال انتقال به پایین ترین حد خود میرسد. بهتر است رییس جمهور و ستاد ملی مقابله با کرونا هرچه زودتر بهترین تصمیمها را برای مردم بگیرند و دست از هشدار دادن بردارند.
🔸کرونا با نصیحت کردن تمام نمیشود. خوزستان و شهرهای قرمز ایران نمونه بارز رفتار آسان گیرانه مسؤولان است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
مصاحبهای مهم، بابی برای گفتوگو
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ #عباس_سلیمی_نمین از چهرههای فکری شاخص اصولگرایی در مصاحبهای با #مرتضی_گلپور که در روزنامه ایران (روزنامه دولت) منتشر شده، به تشریح نگاه اصولگرایانه خود به وجوه مختلف سیاست در ایران پرداخته است. سلیمی نمین در حوزه تاریخ فعالیت فکری میکند. مصاحبه او به چند جهت اهمیت دارد.
🔹 یک. او با روزنامه دولتی گفتوگو میکند که صریحاً میگوید رئیسجمهورش را نمیپسندد. این از باب کردار گفتوگویی در ایران امروز که برخی بر طبل قطبی شدن میکوبند مهم است. عباس سلیمی نمین و روزنامه ایران از این جهت کار شایستهای کردهاند.
🔹 دو. او به صراحت از ملیگرایی دفاع میکند و میگوید: «شخصاً به مصدق در آن بخشی که به ملیت پایبند است، احترام میگذارم. بهعنوان یک مورخ چرا نباید احترام بگذارم وقتی میبینم او میایستد و به شأن ملت احترام میگذارد. ... من جریان دامن زننده به اختلاف میان دین و ملیت را عامل بیگانه میبینم.» این موضع در درون اردوگاه اصولگرایی، راهی برای گفتوگو با اندیشه ملیگرایی باز میکند که برای امروز و فردای ایران اهمیت دارد.
🔹 سه. سلیمی نمین موضعی سازنده نسبت به احزاب بیان میکند: «یکی از محورهای دیگر قوی شدن احزاب هستند. احزاب با پیوندی که میان مردم و حاکمیت ایجاد میکنند، میتوانند موجب تقویت توان ملی شوند و جامعه را قدرت ببخشند. احزاب میتوانند آگاهی جامعه را رشد داده و به برطرف کردن ایرادهای تصمیمسازان در حاکمیت کمک کنند.»
🔹 چهار. او به قدرت نرم توجه میکند و صریح میگوید: «اصلاً قائل نیستم که قدرت نظامی نقطه قوت اصلی ما محسوب میشود. قدرت نظامی ابزار ماست و اصل پایههای قدرت ما را قدرت نظامی تشکیل نمیدهد. آنچه موجب شد ملت ایران در انقلاب اسلامی پیروز شود، آنچه موجب شد حتی در صحنههای رویارویی ما با امریکاییها، آنان به تأمل وا داشته شوند، قدرت نرم ماست، نه قدرت سخت ما. البته من اصلاً قدرت سخت را نادیده نمیگیرم و معتقدم باید بهعنوان یک ابزار حیاتی به آن توجه کنیم، اما نقطه قوت ما، قدرت نرم ماست.»
✅ کسانی ممکن است این عبارات و کل مصاحبه را مهم نشمارند اما برای من که خودم اهل گفتن و نوشتن در عرصه عمومی هستم، میدانم که این عبارات در چه مسیری از زندگی و کار فکری تولید میشوند و گوینده برای بیانشان چه ملاحظاتی دارد و گاه چه هزینهها میپردازد. تصور میکنم باید این گونه ورودها به میدان گفتوگو را جدی گرفت و از فرصت آن برای ترمیم فضای سیاسی و کاستن از دوقطبیها استفاده کرد.
✅ این گونه مصاحبهها نشاندهنده تحولاتی در اندیشهها نیز هستند و از بازنگریهای عمیقتری حکایت میکنند. امیدوارم بسیاری این مصاحبه را از باب تعمیق گفتوگو، کنار گذاشتن تصورات قالبی پیشین و از مسیر فرصتهایی که در آن برای کاستن از تنشهای مخرب به حال جامعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایرانی است بنگرند.
پینوشت
#مرتضی_گلپور را بیش از پانزده سال است میشناسم و به تدریج به روزنامهنگاری اندیشهورز تبدیل شده است. بسیار میخواند، ایران را از عمق جان دوست دارد، فکور است و به اندازه کافی برای روزنامهنگار واقعبین اخلاقی شدن شجاعت دارد. امیدوارم روزی او را در قامت روزنامهنگاری ببینیم که تسهیلگر گفتوگوی اجتماعی، سیاسی و توسعه ارتباطات فکری و ثبت تاریخ در قالب اندیشهها در ایران امروز است.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محمد فاضلی – عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ #عباس_سلیمی_نمین از چهرههای فکری شاخص اصولگرایی در مصاحبهای با #مرتضی_گلپور که در روزنامه ایران (روزنامه دولت) منتشر شده، به تشریح نگاه اصولگرایانه خود به وجوه مختلف سیاست در ایران پرداخته است. سلیمی نمین در حوزه تاریخ فعالیت فکری میکند. مصاحبه او به چند جهت اهمیت دارد.
🔹 یک. او با روزنامه دولتی گفتوگو میکند که صریحاً میگوید رئیسجمهورش را نمیپسندد. این از باب کردار گفتوگویی در ایران امروز که برخی بر طبل قطبی شدن میکوبند مهم است. عباس سلیمی نمین و روزنامه ایران از این جهت کار شایستهای کردهاند.
🔹 دو. او به صراحت از ملیگرایی دفاع میکند و میگوید: «شخصاً به مصدق در آن بخشی که به ملیت پایبند است، احترام میگذارم. بهعنوان یک مورخ چرا نباید احترام بگذارم وقتی میبینم او میایستد و به شأن ملت احترام میگذارد. ... من جریان دامن زننده به اختلاف میان دین و ملیت را عامل بیگانه میبینم.» این موضع در درون اردوگاه اصولگرایی، راهی برای گفتوگو با اندیشه ملیگرایی باز میکند که برای امروز و فردای ایران اهمیت دارد.
🔹 سه. سلیمی نمین موضعی سازنده نسبت به احزاب بیان میکند: «یکی از محورهای دیگر قوی شدن احزاب هستند. احزاب با پیوندی که میان مردم و حاکمیت ایجاد میکنند، میتوانند موجب تقویت توان ملی شوند و جامعه را قدرت ببخشند. احزاب میتوانند آگاهی جامعه را رشد داده و به برطرف کردن ایرادهای تصمیمسازان در حاکمیت کمک کنند.»
🔹 چهار. او به قدرت نرم توجه میکند و صریح میگوید: «اصلاً قائل نیستم که قدرت نظامی نقطه قوت اصلی ما محسوب میشود. قدرت نظامی ابزار ماست و اصل پایههای قدرت ما را قدرت نظامی تشکیل نمیدهد. آنچه موجب شد ملت ایران در انقلاب اسلامی پیروز شود، آنچه موجب شد حتی در صحنههای رویارویی ما با امریکاییها، آنان به تأمل وا داشته شوند، قدرت نرم ماست، نه قدرت سخت ما. البته من اصلاً قدرت سخت را نادیده نمیگیرم و معتقدم باید بهعنوان یک ابزار حیاتی به آن توجه کنیم، اما نقطه قوت ما، قدرت نرم ماست.»
✅ کسانی ممکن است این عبارات و کل مصاحبه را مهم نشمارند اما برای من که خودم اهل گفتن و نوشتن در عرصه عمومی هستم، میدانم که این عبارات در چه مسیری از زندگی و کار فکری تولید میشوند و گوینده برای بیانشان چه ملاحظاتی دارد و گاه چه هزینهها میپردازد. تصور میکنم باید این گونه ورودها به میدان گفتوگو را جدی گرفت و از فرصت آن برای ترمیم فضای سیاسی و کاستن از دوقطبیها استفاده کرد.
✅ این گونه مصاحبهها نشاندهنده تحولاتی در اندیشهها نیز هستند و از بازنگریهای عمیقتری حکایت میکنند. امیدوارم بسیاری این مصاحبه را از باب تعمیق گفتوگو، کنار گذاشتن تصورات قالبی پیشین و از مسیر فرصتهایی که در آن برای کاستن از تنشهای مخرب به حال جامعه، سیاست، اقتصاد و فرهنگ ایرانی است بنگرند.
پینوشت
#مرتضی_گلپور را بیش از پانزده سال است میشناسم و به تدریج به روزنامهنگاری اندیشهورز تبدیل شده است. بسیار میخواند، ایران را از عمق جان دوست دارد، فکور است و به اندازه کافی برای روزنامهنگار واقعبین اخلاقی شدن شجاعت دارد. امیدوارم روزی او را در قامت روزنامهنگاری ببینیم که تسهیلگر گفتوگوی اجتماعی، سیاسی و توسعه ارتباطات فکری و ثبت تاریخ در قالب اندیشهها در ایران امروز است.
(اگر میپسندید به اشتراک بگذارید.)
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
ایران آنلاین
قدرت نرم مزیت ایران برای قوی شدن
ایران برای قوی شدن چه امکانات و ظرفیتهایی دارد؟ آیا طرح مسأله ضرورت قوی شدن به معنای آن است که جمهوری اسلامی در حال حاضر ضعیف است؟
◀️صندوق ثروت و روزهای کرونایی
✍🏻 دکتر حسین عبده تبریزی
🔺 همه کشورهای صادرکننده نفت، به دلایل مختلف بخشی از درآمدهای نفت خود را ذخیره کردهاند. ایران نیز دو صندوق ثروت تحت عناوین حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی به ترتیب در سالهای هفتاد و نه و هشتاد و چهار شمسی برای تثبیت درآمدهای نفت و گاز و تبدیل آنها به ثروتهای ماندگار، مولد و زاینده تاسیس کرده است. اگر این نهادها خوب عمل میکردند و مدیرانشان استقلال حتی نسبی داشتند، در این روزهای سخت کرونایی باید به کمک کشور میآمدند.
🔺نمونه موفق صندوقهای ثروت، صندوق نفت نروژ است که امسال به کمک دولت نروژ آمده و در بودجه تعدیل شده نروژ برای کرونا، دولت اجازه یافته برابر چهل و هشت میلیارد دلار از آن برداشت کند. رقم برداشت سال قبل بیست و سه میلیارد دلار بوده.
🔺 صندوق ثروت نروژ در سال نود و شش میلادی تاسیس شد. کل نفت نروژ را بخش خصوصی میفروشد و به دولت پنجاه و هشت درصد مالیات میدهد که این وجوه مستقیم به صندوق نفت نروژ واریز میشود. دولت میتواند حداکثر سه در صد ارزش روز را برداشت کند که غالبا کمتر برداشته. برغم این، همین برداشت کم برابر بیست درصد کل درآمد بودجه کشور است؛ وجوهی که عملا از محل سود صندوق مصرف میشود.
🔺در بودجه کرونایی امسال استثنا دولت اجازه یافته پنج درصد از ارزش صندوق را برداشت کند.
🔺مسئولیت صندوق نفت نروژ با بانک مرکزی است که مدیریت را به سازمان بازنشستگی نروژ سپرده است. به عنوان بزرگترین صندوق از نوع خود در دنیا، صندوق نفت نروژ بیش از هزار میلیارد دلار ارزش روز دارد. در نه هزار سهام هفتاد و چهار کشور سرمایهگذاری کرده؛ صدها ساختمان بزرگ در دنیا دارد، و به بعضی کشورها و شرکتهای بزرگ هم وام داده. از کل سهام پذیرفته شده در بورسهای جهان یک و نیم درصد در مالکیت این صندوق است. سه اصل در اداره صندوق رعایت میشود:
🔺داراییهای صندوق باید غیرنروژی باشد؛ سهام اخلاقی باشد و مربوط به شرکتهایی که به محیط زیست آسیب میزنند یا تنباکو و اسلحه... نباشد؛ به علاوه داراییهای صندوق ابزار سیاست خارجی قرار نگیرد.
طبعا چنین صندوقهایی است که در بحران کرونا میتواند به کشورها کمک کند.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
✍🏻 دکتر حسین عبده تبریزی
🔺 همه کشورهای صادرکننده نفت، به دلایل مختلف بخشی از درآمدهای نفت خود را ذخیره کردهاند. ایران نیز دو صندوق ثروت تحت عناوین حساب ذخیره ارزی و صندوق توسعه ملی به ترتیب در سالهای هفتاد و نه و هشتاد و چهار شمسی برای تثبیت درآمدهای نفت و گاز و تبدیل آنها به ثروتهای ماندگار، مولد و زاینده تاسیس کرده است. اگر این نهادها خوب عمل میکردند و مدیرانشان استقلال حتی نسبی داشتند، در این روزهای سخت کرونایی باید به کمک کشور میآمدند.
🔺نمونه موفق صندوقهای ثروت، صندوق نفت نروژ است که امسال به کمک دولت نروژ آمده و در بودجه تعدیل شده نروژ برای کرونا، دولت اجازه یافته برابر چهل و هشت میلیارد دلار از آن برداشت کند. رقم برداشت سال قبل بیست و سه میلیارد دلار بوده.
🔺 صندوق ثروت نروژ در سال نود و شش میلادی تاسیس شد. کل نفت نروژ را بخش خصوصی میفروشد و به دولت پنجاه و هشت درصد مالیات میدهد که این وجوه مستقیم به صندوق نفت نروژ واریز میشود. دولت میتواند حداکثر سه در صد ارزش روز را برداشت کند که غالبا کمتر برداشته. برغم این، همین برداشت کم برابر بیست درصد کل درآمد بودجه کشور است؛ وجوهی که عملا از محل سود صندوق مصرف میشود.
🔺در بودجه کرونایی امسال استثنا دولت اجازه یافته پنج درصد از ارزش صندوق را برداشت کند.
🔺مسئولیت صندوق نفت نروژ با بانک مرکزی است که مدیریت را به سازمان بازنشستگی نروژ سپرده است. به عنوان بزرگترین صندوق از نوع خود در دنیا، صندوق نفت نروژ بیش از هزار میلیارد دلار ارزش روز دارد. در نه هزار سهام هفتاد و چهار کشور سرمایهگذاری کرده؛ صدها ساختمان بزرگ در دنیا دارد، و به بعضی کشورها و شرکتهای بزرگ هم وام داده. از کل سهام پذیرفته شده در بورسهای جهان یک و نیم درصد در مالکیت این صندوق است. سه اصل در اداره صندوق رعایت میشود:
🔺داراییهای صندوق باید غیرنروژی باشد؛ سهام اخلاقی باشد و مربوط به شرکتهایی که به محیط زیست آسیب میزنند یا تنباکو و اسلحه... نباشد؛ به علاوه داراییهای صندوق ابزار سیاست خارجی قرار نگیرد.
طبعا چنین صندوقهایی است که در بحران کرونا میتواند به کشورها کمک کند.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "سوسیال دموکراسی؛
محتمل، ممکن یا دستنایافتنی؟"
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی نوشت:
✍ آیا در ایران سوسیال دموکراسی ممکن است؟ دکتر سروش در حاشیه یک مصاحبه نسبت به تحقق آن ابراز ناامیدی کرده؛ اما دکتر حمیدرضا جلاییپور، از زاویه نگاه یک جامعهشناس سیاسی، چنین رویایی را تحققیافتنی میداند.
✍ جلاییپور برای اثبات درستی سخن خود به دو تجربه اشاره میکند: اول، تجربه کشورهای اروپایی که البته با کمی تسامح قابل پذیرش است و دوم، تجربه ایرانی که اشارت وی به جریان خلیل ملکی، دولت مهندس موسوی و سپس با یک پرش تاریخی به برخی احزاب اصلاحطلب مثل حزب مشارکت، مجاهدین انقلاب و حزب اتحادملت است.
✍ در اینکه بتوان چنین جریانها واحزابی را در ایران، سوسیال دموکرات دانست؛ تردیدهای جدی وجود دارد. شاید در ایدهها و نظریهها و ادعاها، مفاهیم یا رگههایی از گرایش بهنوعی سوسیالیسم اجتماعی یا لیبرالیسم سیاسی وجود داشته باشد که قطعا همینطور است.
✍ اما این مفاهیم و نظریهها و شعارها به معنای ایمان یا باور و عمل به سوسیال دموکراسی که اساسا یک ایدئولوژی اجتماعی-سیاسی با ابعاد وسیع است، تفاوت دارد.
✍ در تجربه سوسیال دموکراسی اروپایی، لیبرالیسم تنها مفهومی سیاسی نیست؛ یعنی، صرفا محدود به امری سیاسی نشده است. لیبرالیسم در این تجربه به همه امور فردی، اجتماعی، دینی و فرهنگی تسری یافته است. پایه و اساس این لیبرالیسم، حقوق فردی، انسانی، نژادی، قومی و... است.
✍ در سوسیال دموکراسی اروپایی، آزادیهای دینی و اجتماعی حل شده و به یک قوامی رسیده که نمیتوان آن را یک چالش فراروی جامعه دانست، پلورالیسم در همه ابعاد آن امری کاملا نهادینهشده است، حق فردی و حق شهروندی دستیافتنی و پذیرفتهشده است، احزاب سیاسی در چارچوبهای قراردادی و قانونی نسبتا شفاف هستند و آزادیهای سیاسی تضمین شده است.
✍ لذا سوسیال دموکراسی اروپایی بر پایه لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی و پلورالیسم قوام یافته است؛ اما در همین جوامع هنوز برخی آسیبها از جمله مهاجرستیزی، اسلامهراسی و تبعیضات جنسیتی وجود دارد و تحقق کامل سوسیال دموکراسی را تاحدودی با ابهام روبهرو کرده است.
✍ اما در جامعه ایران چه ویژگیهایی از آزادیهای مدنی، سیاسی، فردی و اجتماعی سراغ داریم که بر مبنای آن بتوانیم یایه.های لیبرالیسم بعنوان گرانیگاه و نقطهاتکای دموکراسی سوسیال را قوامیافته تلقی کنیم؟
✍ خلیل ملکی یا مهندس موسوی به برخی آزادیهای فردی، دینی و سیاسی باور داشتند؛ اما نه در قالب و مفهومی که در سوسیال دموکراسی اروپا قوام یافته بود. احزابی چون مشارکت و اتحاد هم به برخی آزادیهای سیاسی و مدنی باور دارند؛ اما هنوز راه طولانی وجود دارد که این احزاب بتوانند این مفاهیم و باورها را به یک راهبرد عملی تبدیل کنند۔
✍ لذا بهنظر میرسد که سخن دکتر سروش، هم ناظر به چارچوبهای مفهومی جاری در فرهنگ اجتماعی است و هم ناظر به تجربه اجتماعی و تاریخی.
✍ درحالیکه دکتر جلاییپور بدون در نظر گرفتن واقعیتهای اجتماعی و سیاسی ایران صرفا متکی به شعارها و باورهای نظری برخی احزاب سیاسی است.
✍ بخصوص که تحولات چهار دهه گذشته جامعه ایران بهخوبی یک واقعیت را عریان کرده است: "اساس اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی در ایران بر پایه تبعیض و بیعدالتی شکل گرفته است". این گزاره یعنی اینکه جامعه ایران تا رسیدن به مرحلهای که موضوعاتی چون آزادیهای مدنی، حقوق فردی و اجتماعی، قومی و... در آن حل شده باشد؛ فاصله زیادی دارد.
✍ حال آیا این ابراز ناامیدی دکتر سروش از نامحتمل بودن شکلگیری سوسیال دموکراسی امر تعجبآور و بعیدی است؟
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
محتمل، ممکن یا دستنایافتنی؟"
👈 مجید یونسیان، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی نوشت:
✍ آیا در ایران سوسیال دموکراسی ممکن است؟ دکتر سروش در حاشیه یک مصاحبه نسبت به تحقق آن ابراز ناامیدی کرده؛ اما دکتر حمیدرضا جلاییپور، از زاویه نگاه یک جامعهشناس سیاسی، چنین رویایی را تحققیافتنی میداند.
✍ جلاییپور برای اثبات درستی سخن خود به دو تجربه اشاره میکند: اول، تجربه کشورهای اروپایی که البته با کمی تسامح قابل پذیرش است و دوم، تجربه ایرانی که اشارت وی به جریان خلیل ملکی، دولت مهندس موسوی و سپس با یک پرش تاریخی به برخی احزاب اصلاحطلب مثل حزب مشارکت، مجاهدین انقلاب و حزب اتحادملت است.
✍ در اینکه بتوان چنین جریانها واحزابی را در ایران، سوسیال دموکرات دانست؛ تردیدهای جدی وجود دارد. شاید در ایدهها و نظریهها و ادعاها، مفاهیم یا رگههایی از گرایش بهنوعی سوسیالیسم اجتماعی یا لیبرالیسم سیاسی وجود داشته باشد که قطعا همینطور است.
✍ اما این مفاهیم و نظریهها و شعارها به معنای ایمان یا باور و عمل به سوسیال دموکراسی که اساسا یک ایدئولوژی اجتماعی-سیاسی با ابعاد وسیع است، تفاوت دارد.
✍ در تجربه سوسیال دموکراسی اروپایی، لیبرالیسم تنها مفهومی سیاسی نیست؛ یعنی، صرفا محدود به امری سیاسی نشده است. لیبرالیسم در این تجربه به همه امور فردی، اجتماعی، دینی و فرهنگی تسری یافته است. پایه و اساس این لیبرالیسم، حقوق فردی، انسانی، نژادی، قومی و... است.
✍ در سوسیال دموکراسی اروپایی، آزادیهای دینی و اجتماعی حل شده و به یک قوامی رسیده که نمیتوان آن را یک چالش فراروی جامعه دانست، پلورالیسم در همه ابعاد آن امری کاملا نهادینهشده است، حق فردی و حق شهروندی دستیافتنی و پذیرفتهشده است، احزاب سیاسی در چارچوبهای قراردادی و قانونی نسبتا شفاف هستند و آزادیهای سیاسی تضمین شده است.
✍ لذا سوسیال دموکراسی اروپایی بر پایه لیبرالیسم سیاسی و اجتماعی و پلورالیسم قوام یافته است؛ اما در همین جوامع هنوز برخی آسیبها از جمله مهاجرستیزی، اسلامهراسی و تبعیضات جنسیتی وجود دارد و تحقق کامل سوسیال دموکراسی را تاحدودی با ابهام روبهرو کرده است.
✍ اما در جامعه ایران چه ویژگیهایی از آزادیهای مدنی، سیاسی، فردی و اجتماعی سراغ داریم که بر مبنای آن بتوانیم یایه.های لیبرالیسم بعنوان گرانیگاه و نقطهاتکای دموکراسی سوسیال را قوامیافته تلقی کنیم؟
✍ خلیل ملکی یا مهندس موسوی به برخی آزادیهای فردی، دینی و سیاسی باور داشتند؛ اما نه در قالب و مفهومی که در سوسیال دموکراسی اروپا قوام یافته بود. احزابی چون مشارکت و اتحاد هم به برخی آزادیهای سیاسی و مدنی باور دارند؛ اما هنوز راه طولانی وجود دارد که این احزاب بتوانند این مفاهیم و باورها را به یک راهبرد عملی تبدیل کنند۔
✍ لذا بهنظر میرسد که سخن دکتر سروش، هم ناظر به چارچوبهای مفهومی جاری در فرهنگ اجتماعی است و هم ناظر به تجربه اجتماعی و تاریخی.
✍ درحالیکه دکتر جلاییپور بدون در نظر گرفتن واقعیتهای اجتماعی و سیاسی ایران صرفا متکی به شعارها و باورهای نظری برخی احزاب سیاسی است.
✍ بخصوص که تحولات چهار دهه گذشته جامعه ایران بهخوبی یک واقعیت را عریان کرده است: "اساس اعتراضات و نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی در ایران بر پایه تبعیض و بیعدالتی شکل گرفته است". این گزاره یعنی اینکه جامعه ایران تا رسیدن به مرحلهای که موضوعاتی چون آزادیهای مدنی، حقوق فردی و اجتماعی، قومی و... در آن حل شده باشد؛ فاصله زیادی دارد.
✍ حال آیا این ابراز ناامیدی دکتر سروش از نامحتمل بودن شکلگیری سوسیال دموکراسی امر تعجبآور و بعیدی است؟
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
👁🗨 نگاه تحلیلگران: "سوسیال دموکراسی «شدنی» است"
👈 حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی نوشت:
✍ مصاحبه استاد عبدالکریم سروش با روزنامه اعتماد تحت عنوان «قضا رکن دموکراسی است»، مثل اکثر آثار استاد مصاحبهای با نکات آموختنی و درخور توجه است.
✍ اگرچه مضامین اصلی این مصاحبه درباره موضوعات اساسی مثل رابطه دین و علم و ایدئولوژیهاست؛ اما در حاشیه این مصاحبه استاد در پاسخ خبرنگار گفتهاند که: «ای کاش سوسیال دموکراسی شدنی بود، دریغا که نیست».
✍ درباره این گزاره، نکته من برخلاف نظر استاد این است: براساس تجربه قرن بیستم (یا از منظر جامعهشناسی سیاسی) تاکنون «سوسیالدموکراسی» بعنوان یک گرایش سیاسی (و یک برنامه عمل)، حزب سیاسی، جنبش سیاسی، دولت و نوع حکمرانی نهتنها «شدنی» بوده که عملا محقق شده است.
✍ بسیاری از احزاب عدالتجو و دموکرات و دولتها، بویژه در کشورهای اسکاندیناوی و اروپای غربی و کانادا، برنامهٔ عمل سوسیالدموکرات داشتهاند.
✍ بیمهٔ درمانی همگانی، آموزش عمومی باکیفیت رایگان، حمل و نقل عمومی و زیرساختهای شهری بهتر در اغلب کشورهای توسعهیافته محصول تلاشهای جریانها، احزاب و دولتهای سوسیالدموکرات بوده است.
✍ تلاش صدوپنجاه سالهٔ سوسیال دموکراسیها در اروپا از رادیکالیسم تاریخی این قاره شروع شد و بهتدریج به پذیرش حقوق فردی لیبرالیسم سیاسی؛ پلورالیسم؛ دموکراسی؛ تعادل بهتری میان حقوق فردی و خیر همگانی و مسئولیت اجتماعی؛ تعادل میان نهاد بازار و حمایتهای دولتی و تعادل میان رشد اقتصادی و بازتوزیع ثروت رسیده است.
✍ تجربه سوسیال دموکراتها در اغلب کشورهای توسعهیافتهٔ جهان آشکارا با تجربه «سوسیالیسم انقلابی و غیردموکراتیک» و «بنیادگرایی بازار» قابل تمیز است.
✍ اکنون بیش از دوسوم دولتهای اروپایی سوسیال دموکراتاند که هشتاد درصد جمعیت اروپا را در بر میگیرد و تقریبا در تمام جوامع اروپایی احزاب سوسیالدموکرات در دهههای گذشته یکی از دو جریان اصلی تاثیرگذار سیاسی بودهاند.
✍ سوسیال دموکراسی با التزام متاخر بیشترش به «تکثرگرایی» و «دموکراسی» جهتگیری کلانی در اداره کشور است که در «جامعه ریسکی مدرن» بیشترین تعادل را در ساختارهای حکمرانی ایجاد میکند.
✍ در سوسیال دموکراسی، هم توسعهٔ اقتصادی و استفاده از مکانیزم بازار در بسیاری از حوزهها مورد توجه است و هم افزایش برابری و کاهش انواع تبعیض با حمایت موثر دولتی از آسیبپذیرترین اقشار و ارتقای آموزش و سلامت عمومی و خدمات همگانی.
✍ در سوسیالدموکراسیها بخش خصوصی و نهادهای مدنی تمرکز قدرت سیاسی را کنترل میکنند و نهادهای عمومی نیز قدرت ثروت انباشته را کنترل میکند و به بسط عدالت توجه ویژه دارد.
✍ گذشته از مثالهای پرشمار در سطح جهانی از احزاب و دولتهای واقعا تحققیافتهٔ سوسیالدموکرات، در ایران هم نمونههای قابل توجهی به این الگو نزدیکتر بودهاند.
✍ جریان خلیل ملکی، دولت مهندس موسوی در دوران جنگ، تعدادی از نیروهای جمهوریخواه چپگرا (از نوع فرخ نگهدار)، و تعدادی از احزاب عدالتجوتر اصلاحطلب (بویژه مشارکت، اتحاد ملت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و توسعهٔ ملی) از بسیاری جهات تحت تاثیر الگوی سوسیالدموکراتیک بودهاند و به نظرم در آینده این گرایش و توجه توامان بیشتر به دموکراسی و عدالت در احزاب پیشروی اصلاحطلب تقویت خواهد شد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
👈 حمیدرضا جلاییپور، جامعهشناس و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی نوشت:
✍ مصاحبه استاد عبدالکریم سروش با روزنامه اعتماد تحت عنوان «قضا رکن دموکراسی است»، مثل اکثر آثار استاد مصاحبهای با نکات آموختنی و درخور توجه است.
✍ اگرچه مضامین اصلی این مصاحبه درباره موضوعات اساسی مثل رابطه دین و علم و ایدئولوژیهاست؛ اما در حاشیه این مصاحبه استاد در پاسخ خبرنگار گفتهاند که: «ای کاش سوسیال دموکراسی شدنی بود، دریغا که نیست».
✍ درباره این گزاره، نکته من برخلاف نظر استاد این است: براساس تجربه قرن بیستم (یا از منظر جامعهشناسی سیاسی) تاکنون «سوسیالدموکراسی» بعنوان یک گرایش سیاسی (و یک برنامه عمل)، حزب سیاسی، جنبش سیاسی، دولت و نوع حکمرانی نهتنها «شدنی» بوده که عملا محقق شده است.
✍ بسیاری از احزاب عدالتجو و دموکرات و دولتها، بویژه در کشورهای اسکاندیناوی و اروپای غربی و کانادا، برنامهٔ عمل سوسیالدموکرات داشتهاند.
✍ بیمهٔ درمانی همگانی، آموزش عمومی باکیفیت رایگان، حمل و نقل عمومی و زیرساختهای شهری بهتر در اغلب کشورهای توسعهیافته محصول تلاشهای جریانها، احزاب و دولتهای سوسیالدموکرات بوده است.
✍ تلاش صدوپنجاه سالهٔ سوسیال دموکراسیها در اروپا از رادیکالیسم تاریخی این قاره شروع شد و بهتدریج به پذیرش حقوق فردی لیبرالیسم سیاسی؛ پلورالیسم؛ دموکراسی؛ تعادل بهتری میان حقوق فردی و خیر همگانی و مسئولیت اجتماعی؛ تعادل میان نهاد بازار و حمایتهای دولتی و تعادل میان رشد اقتصادی و بازتوزیع ثروت رسیده است.
✍ تجربه سوسیال دموکراتها در اغلب کشورهای توسعهیافتهٔ جهان آشکارا با تجربه «سوسیالیسم انقلابی و غیردموکراتیک» و «بنیادگرایی بازار» قابل تمیز است.
✍ اکنون بیش از دوسوم دولتهای اروپایی سوسیال دموکراتاند که هشتاد درصد جمعیت اروپا را در بر میگیرد و تقریبا در تمام جوامع اروپایی احزاب سوسیالدموکرات در دهههای گذشته یکی از دو جریان اصلی تاثیرگذار سیاسی بودهاند.
✍ سوسیال دموکراسی با التزام متاخر بیشترش به «تکثرگرایی» و «دموکراسی» جهتگیری کلانی در اداره کشور است که در «جامعه ریسکی مدرن» بیشترین تعادل را در ساختارهای حکمرانی ایجاد میکند.
✍ در سوسیال دموکراسی، هم توسعهٔ اقتصادی و استفاده از مکانیزم بازار در بسیاری از حوزهها مورد توجه است و هم افزایش برابری و کاهش انواع تبعیض با حمایت موثر دولتی از آسیبپذیرترین اقشار و ارتقای آموزش و سلامت عمومی و خدمات همگانی.
✍ در سوسیالدموکراسیها بخش خصوصی و نهادهای مدنی تمرکز قدرت سیاسی را کنترل میکنند و نهادهای عمومی نیز قدرت ثروت انباشته را کنترل میکند و به بسط عدالت توجه ویژه دارد.
✍ گذشته از مثالهای پرشمار در سطح جهانی از احزاب و دولتهای واقعا تحققیافتهٔ سوسیالدموکرات، در ایران هم نمونههای قابل توجهی به این الگو نزدیکتر بودهاند.
✍ جریان خلیل ملکی، دولت مهندس موسوی در دوران جنگ، تعدادی از نیروهای جمهوریخواه چپگرا (از نوع فرخ نگهدار)، و تعدادی از احزاب عدالتجوتر اصلاحطلب (بویژه مشارکت، اتحاد ملت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و توسعهٔ ملی) از بسیاری جهات تحت تاثیر الگوی سوسیالدموکراتیک بودهاند و به نظرم در آینده این گرایش و توجه توامان بیشتر به دموکراسی و عدالت در احزاب پیشروی اصلاحطلب تقویت خواهد شد.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎵چهارمضراب ابوعطا
💠اساتید :
محمدرضا شجریان
حسین علیزاده
کیهان کلهر
همایون شجریان
💠💠💠
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
💠اساتید :
محمدرضا شجریان
حسین علیزاده
کیهان کلهر
همایون شجریان
💠💠💠
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
♦️ماجرای تصرفات جواد و صادق لاریجانی؛ همچنان مبهم
🔹۱. براساس اسناد منتشره در سال ۹۱، محمدجواد لاریجانی ۳۴۲ هکتار از اراضی ملی در حاشیه ورامین را تصرف کرده و با حفر چندین حلقه چاه غیرمجاز، ۹۰۰ راس گوسفند و ۲۰۰ نفر شتر هم در آنجا نگهداری می کند.
🔹۲. صادق لاریجانی اراضی حومه ورامین را تصرف کرده
🔹۳. این موضوعات در دورهی آملی لاریجانی چندین بار مورد پیگرد قضایی قرار گرفته، اما هربار با وجود ادله لازم، عدم پیگرد صادر یا پرونده مفتوح رها شده
🔻اسناد مذکور نیز، در اینترنت موجود است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
🔹۱. براساس اسناد منتشره در سال ۹۱، محمدجواد لاریجانی ۳۴۲ هکتار از اراضی ملی در حاشیه ورامین را تصرف کرده و با حفر چندین حلقه چاه غیرمجاز، ۹۰۰ راس گوسفند و ۲۰۰ نفر شتر هم در آنجا نگهداری می کند.
🔹۲. صادق لاریجانی اراضی حومه ورامین را تصرف کرده
🔹۳. این موضوعات در دورهی آملی لاریجانی چندین بار مورد پیگرد قضایی قرار گرفته، اما هربار با وجود ادله لازم، عدم پیگرد صادر یا پرونده مفتوح رها شده
🔻اسناد مذکور نیز، در اینترنت موجود است.
#عضویت_در_کانال
👇👇👇
✅ @sedayeslahat
توهین «تئوریسین عالم» به شخصیتی که مصداق بارز «السابقون السابقون» است/آقای ازغدی!کیستی که بیانیه کودکانهات را به نام دفترت منتشر میکنی؟
مصطفی فقیهی
«رحیمپورازغدی»برای استخفاف و استحقار شخصیت آزادهی«مسیح مهاجری»،بجز توهینهای زشت و زننده،او را «روزنامه نگاری بنام مهاجری» خوانده!
اولاً«روزنامهنگاری»،ولو خبرنگاری تازه از راه رسیده که دغدغه ملی و مردمی دارد،به تئوریبافی،حرافی و تخیل پروری شرف دارد!چه رسد به مسیح مهاجری که عمریست،از مهمترین و موثرترین نویسندگان عالم مطبوعات و سیاست و فرهنگ است
ثانیا،آن ایام که مدرسه میرفتید،آقای مهاجری،مبارزی سرشناس بود و پس از انقلاب، بارها تا مرز شهادت پیش رفت.او آزادمردی در شمار «السابقون السابقون» است که اینک ازسوی مشتی نوکیسه و متوهم،و در کمال بلاهت و کودکانگی،مورد حمله قرار میگیرد!
خندهدار اما اینجاست که او در ادامه روند بیاخلاقی و تحقیرآمیزش،آنقدری شأن نیمبندش را بلندمرتبه میداند که بیانیهی خودنویسش را به نام دفتر نگونبختش منتشر میکند!
حقیقتاً جنابتان کیست و دچار چه توهم محیرالعقولیست که مرتبهای چنین مصنوعی برای خود قائل است؟!
@sedayeslahat
مصطفی فقیهی
«رحیمپورازغدی»برای استخفاف و استحقار شخصیت آزادهی«مسیح مهاجری»،بجز توهینهای زشت و زننده،او را «روزنامه نگاری بنام مهاجری» خوانده!
اولاً«روزنامهنگاری»،ولو خبرنگاری تازه از راه رسیده که دغدغه ملی و مردمی دارد،به تئوریبافی،حرافی و تخیل پروری شرف دارد!چه رسد به مسیح مهاجری که عمریست،از مهمترین و موثرترین نویسندگان عالم مطبوعات و سیاست و فرهنگ است
ثانیا،آن ایام که مدرسه میرفتید،آقای مهاجری،مبارزی سرشناس بود و پس از انقلاب، بارها تا مرز شهادت پیش رفت.او آزادمردی در شمار «السابقون السابقون» است که اینک ازسوی مشتی نوکیسه و متوهم،و در کمال بلاهت و کودکانگی،مورد حمله قرار میگیرد!
خندهدار اما اینجاست که او در ادامه روند بیاخلاقی و تحقیرآمیزش،آنقدری شأن نیمبندش را بلندمرتبه میداند که بیانیهی خودنویسش را به نام دفتر نگونبختش منتشر میکند!
حقیقتاً جنابتان کیست و دچار چه توهم محیرالعقولیست که مرتبهای چنین مصنوعی برای خود قائل است؟!
@sedayeslahat