This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یادی کنیم از ارکستر خبرگان در برج میلاد که در تاریخ ماندگار شد😂😂😂😂
Forwarded from شورشی
فراموشی گناهی بزرگتر از خاموشی است.
( یادداشت عزیز قاسم زاده برای هاشم خواستار مردی از تبار مردانگی و دیار شرافت)
در روزگاری که فضای مجازی را پهلوانان بسیاری است، سخن گفتن از جوانمردی در دنیای عینیت، گاه غریب و مهجور می نماید. افرادی که در تمام عمر خود طاقت یک بازجویی جزیی و رخصت لختی ریاضت برای فراغت از کامجویی و فرصت جهدی اندک جهت جَستن از "نازپرورد تنعم" گشتن را هیچ گاه نیافته اند، به نوشتن نسخه های شفا بخش و رهایی بخش مشغولند. جایی که ابو سعید ابوالخیر می گوید: "ما را برای شنودن آورده اند و نه گفتن"، این جماعت را انبان از گفتار پر نمی شود.
اما هاشم خواستار درد را زندگی می کند و در جان پر رنج خود هموار می کند و در دهه ی هفتم زندگی خود انواع محرومیت ها را عاشقانه به سپهر جان خود می نشاند و می نوشاند. استاد مصطفی ملکیان در تفسیری از ۴ شرط خوشی آلبرکامو "زندگی در هوای آزاد، عشق به موجودی دیگر، رهایی از جاه طلبی و آفرینش" آنگاه که به عشق می رسد، آن را داد و دهش بی حساب می نامد یعنی:"بخشیدن همه چیز و فدا کردن همه چیز بدون کمترین میل به دریافت عوض."
هاشم خواستار در مسیر مبارزه همیشه چنین بوده است. او از دهه ۶۰ تا کنون چند دوره زندان را تجربه کرده است و اکنون نیز که دهه ی هفتم زندگی خود را از سر می گذراند، بیش از ۵ سال است که بدون یک روز مرخصی در زندان است و در حالی که از بیماری و کهولت سن رنج می برد، محرومیت های دیگری چون ممنوع الملاقات بودن و ممنوع التماس بودن را هم بارها و بارها تجربه کرده اما استوار و ثابت قدم در مسیری که حق می پندارد، لحظه ای پا پس نکشیده است.
در مواجهه با انسانی چون هاشم خواستار یک نکته دست آموز و معلمانه بیش از هر چیز باید محل توجه باشد؛ چه که او برای اندیشه ای که حق می پندارد هر نوع ریاضتی را با رضایت تمام استقبال می کند. اینچنین با شور و حرارت در ۷۱ سالگی به سر بردن و آرمانخواهی تمام را در جان پردرد خویش آفریدن و رنج و ملال را به پشیزی نخریدن و از هزاران دام و دانه ی این جهان پر از حرص جَستن و بسته ی هر دام نویی هر لحظه نشدن و بر تقریر حقیقت ولو به قیمت تشدید مرارت پیوسته گام نهادن و از هجوم هراس افکنان، آنی و لحظه ای نهراسیدن حکایت از اراده ی مستحکمی است که عنایات حق را می توان در این مسیر به عینه دید که موجب شده اندوهی هرگز به دل مردانی چون خواستار رخنه ننماید:
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم
هاشم خواستار از حس دنیوی و نردبان این جهانی رسته و پای در نردبان آسمانی افکنده است. معموری تن را رها کرده و تخریب بدن و ویرانی جسم را برای آبادانی جان انتخاب کرده است:
حس دنیا نردبان این جهان
حس دینی نردبان آسمان
صحت این حس بجویید از طبیب
صحت آن حس بجویید از حبیب
صحت این حس زمعموری تن
صحت آن حس به تخریب بدن
راه جان مر جسم را ویران کند
بعد از آن ویرانی آبادان کند
کرد ویران خانه بهر گنج زر
وزهمان گنجش کند معمورتر
پیرمرد چشم و چراغ ماست. ستم بر او را روا ندانیم برای آزادی اش از زندان مطالبه گری را ارج نهیم. از او باید گفت و نوشت و آزادی "خواستار" را خواستار شد. فراموشی گناهی بزرگتر از خاموشی است. بسیاری از ما سالهاست که از یاد برده ایم هاشم خواستار از السابقون جنبش معلمان و از بنیانگذاران کانون های صنفی معلمان در اواخر دهه ۷۰ بوده است. او اکنون بیمار است و زندانی و هم کهولت سن دارد. آزادی خواستار که حق قانونی او و خانواده رنج کشیده ی اوست، همتی معلمانه و غیرتی جوانمردانه می طلبد.
عزیز قاسم زاده لیاسی
زندان لاکان، بند میثاق
یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲
( یادداشت عزیز قاسم زاده برای هاشم خواستار مردی از تبار مردانگی و دیار شرافت)
در روزگاری که فضای مجازی را پهلوانان بسیاری است، سخن گفتن از جوانمردی در دنیای عینیت، گاه غریب و مهجور می نماید. افرادی که در تمام عمر خود طاقت یک بازجویی جزیی و رخصت لختی ریاضت برای فراغت از کامجویی و فرصت جهدی اندک جهت جَستن از "نازپرورد تنعم" گشتن را هیچ گاه نیافته اند، به نوشتن نسخه های شفا بخش و رهایی بخش مشغولند. جایی که ابو سعید ابوالخیر می گوید: "ما را برای شنودن آورده اند و نه گفتن"، این جماعت را انبان از گفتار پر نمی شود.
اما هاشم خواستار درد را زندگی می کند و در جان پر رنج خود هموار می کند و در دهه ی هفتم زندگی خود انواع محرومیت ها را عاشقانه به سپهر جان خود می نشاند و می نوشاند. استاد مصطفی ملکیان در تفسیری از ۴ شرط خوشی آلبرکامو "زندگی در هوای آزاد، عشق به موجودی دیگر، رهایی از جاه طلبی و آفرینش" آنگاه که به عشق می رسد، آن را داد و دهش بی حساب می نامد یعنی:"بخشیدن همه چیز و فدا کردن همه چیز بدون کمترین میل به دریافت عوض."
هاشم خواستار در مسیر مبارزه همیشه چنین بوده است. او از دهه ۶۰ تا کنون چند دوره زندان را تجربه کرده است و اکنون نیز که دهه ی هفتم زندگی خود را از سر می گذراند، بیش از ۵ سال است که بدون یک روز مرخصی در زندان است و در حالی که از بیماری و کهولت سن رنج می برد، محرومیت های دیگری چون ممنوع الملاقات بودن و ممنوع التماس بودن را هم بارها و بارها تجربه کرده اما استوار و ثابت قدم در مسیری که حق می پندارد، لحظه ای پا پس نکشیده است.
در مواجهه با انسانی چون هاشم خواستار یک نکته دست آموز و معلمانه بیش از هر چیز باید محل توجه باشد؛ چه که او برای اندیشه ای که حق می پندارد هر نوع ریاضتی را با رضایت تمام استقبال می کند. اینچنین با شور و حرارت در ۷۱ سالگی به سر بردن و آرمانخواهی تمام را در جان پردرد خویش آفریدن و رنج و ملال را به پشیزی نخریدن و از هزاران دام و دانه ی این جهان پر از حرص جَستن و بسته ی هر دام نویی هر لحظه نشدن و بر تقریر حقیقت ولو به قیمت تشدید مرارت پیوسته گام نهادن و از هجوم هراس افکنان، آنی و لحظه ای نهراسیدن حکایت از اراده ی مستحکمی است که عنایات حق را می توان در این مسیر به عینه دید که موجب شده اندوهی هرگز به دل مردانی چون خواستار رخنه ننماید:
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
چون عنایاتت بود با ما مقیم
کی بود بیمی از آن دزد لئیم
هاشم خواستار از حس دنیوی و نردبان این جهانی رسته و پای در نردبان آسمانی افکنده است. معموری تن را رها کرده و تخریب بدن و ویرانی جسم را برای آبادانی جان انتخاب کرده است:
حس دنیا نردبان این جهان
حس دینی نردبان آسمان
صحت این حس بجویید از طبیب
صحت آن حس بجویید از حبیب
صحت این حس زمعموری تن
صحت آن حس به تخریب بدن
راه جان مر جسم را ویران کند
بعد از آن ویرانی آبادان کند
کرد ویران خانه بهر گنج زر
وزهمان گنجش کند معمورتر
پیرمرد چشم و چراغ ماست. ستم بر او را روا ندانیم برای آزادی اش از زندان مطالبه گری را ارج نهیم. از او باید گفت و نوشت و آزادی "خواستار" را خواستار شد. فراموشی گناهی بزرگتر از خاموشی است. بسیاری از ما سالهاست که از یاد برده ایم هاشم خواستار از السابقون جنبش معلمان و از بنیانگذاران کانون های صنفی معلمان در اواخر دهه ۷۰ بوده است. او اکنون بیمار است و زندانی و هم کهولت سن دارد. آزادی خواستار که حق قانونی او و خانواده رنج کشیده ی اوست، همتی معلمانه و غیرتی جوانمردانه می طلبد.
عزیز قاسم زاده لیاسی
زندان لاکان، بند میثاق
یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲
Forwarded from شورشی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖌مرگ فضای کسب و کار از زبان یک فعال قدیمی بازار
یکشنبه ۲۲ بهمنماه
یکشنبه ۲۲ بهمنماه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 در خاطره روزها: ۲۳ بهمن - ۱۲ فوریه
💎پرتاب اولین سفینه به سیاره ناهید
💎آزمايش سلاح ليزری
💎درگذشت «ژان رنوار»
💎آغاز محاکمه «میلوسویچ»
💎انقراض پادشاهی چین
💎استقلال «شیلی»
💎درگذشت «ایمانوئل کانت»
#در_خاطره_روزها
💎پرتاب اولین سفینه به سیاره ناهید
💎آزمايش سلاح ليزری
💎درگذشت «ژان رنوار»
💎آغاز محاکمه «میلوسویچ»
💎انقراض پادشاهی چین
💎استقلال «شیلی»
💎درگذشت «ایمانوئل کانت»
#در_خاطره_روزها
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نه«مونارشی» نه«تئوکراسی»!
در معنای مونارشی
«مونارشی» در لغت بهمعنای سلطه یک فرد بر مردم و امور جامعه است. از آنجا که در طول تاریخ بسیاری در هیأت «شاه»، «پادشاه»، «امپراطور» و... بهطول مادامالعمر بر مسند قدرت تکیه زده و مستبدان یکهسالار بیشتر به شکل پادشاهان تاجدار بودهاند، کلمه مونارشی با «پادشاهی» مترادف گشته و به جای هم به کار میرود.
در نظامهای مونارشی حاکمیت بر یک شخص استوار است که معمولاً موقعیت خود را از طریق جانشینی موروثی «به فرزند ذکور» خود پاس میدهد و جای کوچکترین انتخابی برای منتخبان و محکومین یعنی تودهٔ مردم وجود ندارد.
در معنای تئوکراسی
تئوکراسی هم در لغت از ریشه یونانی «تئو» بهمعنای خداوند و «کراسی» بهمعنای حاکمیت گرفته شده است که در مجموع مدعی «حاکمیت خداوند» است، خداوند هم که امری مادی نیست و روی زمین وجود ندارد پس یک نماینده مثل پاپ و کلیسا برای فرمانروایی و جانشینی خودش تعیین میکند. نتیجه همان میشود که قرنها در اروپا سایه انداخته و قرون وسطا را شکل داده بود.
در معنای مونارشی
«مونارشی» در لغت بهمعنای سلطه یک فرد بر مردم و امور جامعه است. از آنجا که در طول تاریخ بسیاری در هیأت «شاه»، «پادشاه»، «امپراطور» و... بهطول مادامالعمر بر مسند قدرت تکیه زده و مستبدان یکهسالار بیشتر به شکل پادشاهان تاجدار بودهاند، کلمه مونارشی با «پادشاهی» مترادف گشته و به جای هم به کار میرود.
در نظامهای مونارشی حاکمیت بر یک شخص استوار است که معمولاً موقعیت خود را از طریق جانشینی موروثی «به فرزند ذکور» خود پاس میدهد و جای کوچکترین انتخابی برای منتخبان و محکومین یعنی تودهٔ مردم وجود ندارد.
در معنای تئوکراسی
تئوکراسی هم در لغت از ریشه یونانی «تئو» بهمعنای خداوند و «کراسی» بهمعنای حاکمیت گرفته شده است که در مجموع مدعی «حاکمیت خداوند» است، خداوند هم که امری مادی نیست و روی زمین وجود ندارد پس یک نماینده مثل پاپ و کلیسا برای فرمانروایی و جانشینی خودش تعیین میکند. نتیجه همان میشود که قرنها در اروپا سایه انداخته و قرون وسطا را شکل داده بود.
اروپا سایه انداخته و قرون وسطا را شکل داده بود.
در این نوع از نظام حکومتی نیز صحبت از دموکراسی و حاکمیت مردم بیمعناست چون وقتی حکومت از جانب خدا باشد و یک مرجع روحانی هم با ادعای نمایندگی خدا، فرمانروایی سیاسی را قبضه کند دیگر جایی برای نظریات و آرای بقیه باقی نمیماند.
عصر روشنگری در اروپا
ارو پای کنونی که اکنون یکی از نمونههای بزرگ دموکراسی و آزادی را تجربه میکند برای قرنها زیر چکش «مونارشی» و سندان «تئوکراسی» رنج میبرد و مویه میکرد.
در روزگار طولانی ِ «قرون وسطا» این دو عنصر چنان با اتحاد یکدیگر جلو پیشرفت علم و فن و صنعت و هنر و فرهنگ را گرفته بودند که گویا تاریخ به انتها رسیده و هیچ کورسوی امیدی برای پیشرفت نیست. روزگاری که کشیشان کلیسا، در همدستی با شاهان تسمه از گرده رنجبران میکشیدند و حتی دانشمندان را به جرم کشف حقیقت به سوختن در آتش متهم میکردند.
تا اینکه خورشید سعادت باختر در قرون هفدهم و هجدهم طلوع کرد و دوره روشنگری فرا رسید. انقلابهای ۱۶۸۸ انگلیس، انقلاب ۱۷۷۶ آمریکا، انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ در تکمیل هم روی داد. مستبدانی همچون لویی شانزدهم همراه با «مونارشی» خود به زیر گیوتین رفتند؛ ناندانی «تئوکراتیک» کلیسا و پاپ تخته شد و در نهایت غرب از خاکستر خود برخاست و پر کشید.
نه «مونارشی» نه «تئوکراسی»!
روز شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی در سال ۵۷ تظاهرات با شکوهی با عنوان «تظاهرات در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، نه شاه نه شیخ پیش بهسوی جمهوری دموکراتیک در برلین» در شهر برلین برگزار شد. همزمان تجمعها و آکسیونهایی در سایر شهرها و پایتختهای اروپایی از جمله پاریس، لندن، بروکسل، استکهلم و... یاد و خاطرهٔ آن انقلاب سترگ را گرامی داشتند.
قسمتی از تیتر این سلسله مراسم گسترده به زبان انگلیسی و در نفی مونارشی و تئوکراسی عبارت بود از:
«Rejecting Monarchy and Theocracy»
که ترجمهٔ همان «نه شاه، نه شیخ» است.
بنابراین مردم ایران هم اگر امروز «نه شاه نه شیخ» را فریاد میزنند اصلاً چیز عجیب و غریبی نمیگویند. آنها فقط میخواهند مثل همه کشورهای دموکراتیک جهان با نفی این دو پدیدهٔ ضدتکاملی به رشد و شکوفایی برسند.
همانطور که مردم اروپا سدههاست با غرور و افتخار استبداد و حاکمیت دینی را به زبالهدان تاریخ انداختهاند، مردم ایران نیز حق دارند و میتوانند و باید با نفی شاه و شیخ، خواهان یک جمهوری دموکراتیک باشند.
همانگونه که مردم فرانسه به انقلاب کبیر فرانسه بهعنوان یکی از انقلابهای مادر در جهان میبالند، مردم ایران نیز حق دارند که انقلاب شکوهمند ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ را یک گام کیفی بدانند که باعث خلاصی زحمتکشان از ستم مونارشی ظالم پهلوی شد.
مردم ایران با هوشیاری و تمرکز روی شعار محوری «نه شاه، نه شیخ» هرگز اجازه نخواهند داد بازماندگان ساواک با تخطئه انقلاب بهمن دوباره خواب بازگشت به دیکتاتوری سلطنتی را ببینند.
در این نوع از نظام حکومتی نیز صحبت از دموکراسی و حاکمیت مردم بیمعناست چون وقتی حکومت از جانب خدا باشد و یک مرجع روحانی هم با ادعای نمایندگی خدا، فرمانروایی سیاسی را قبضه کند دیگر جایی برای نظریات و آرای بقیه باقی نمیماند.
عصر روشنگری در اروپا
ارو پای کنونی که اکنون یکی از نمونههای بزرگ دموکراسی و آزادی را تجربه میکند برای قرنها زیر چکش «مونارشی» و سندان «تئوکراسی» رنج میبرد و مویه میکرد.
در روزگار طولانی ِ «قرون وسطا» این دو عنصر چنان با اتحاد یکدیگر جلو پیشرفت علم و فن و صنعت و هنر و فرهنگ را گرفته بودند که گویا تاریخ به انتها رسیده و هیچ کورسوی امیدی برای پیشرفت نیست. روزگاری که کشیشان کلیسا، در همدستی با شاهان تسمه از گرده رنجبران میکشیدند و حتی دانشمندان را به جرم کشف حقیقت به سوختن در آتش متهم میکردند.
تا اینکه خورشید سعادت باختر در قرون هفدهم و هجدهم طلوع کرد و دوره روشنگری فرا رسید. انقلابهای ۱۶۸۸ انگلیس، انقلاب ۱۷۷۶ آمریکا، انقلاب کبیر فرانسه در ۱۷۸۹ در تکمیل هم روی داد. مستبدانی همچون لویی شانزدهم همراه با «مونارشی» خود به زیر گیوتین رفتند؛ ناندانی «تئوکراتیک» کلیسا و پاپ تخته شد و در نهایت غرب از خاکستر خود برخاست و پر کشید.
نه «مونارشی» نه «تئوکراسی»!
روز شنبه ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی در سال ۵۷ تظاهرات با شکوهی با عنوان «تظاهرات در سالگرد انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران، نه شاه نه شیخ پیش بهسوی جمهوری دموکراتیک در برلین» در شهر برلین برگزار شد. همزمان تجمعها و آکسیونهایی در سایر شهرها و پایتختهای اروپایی از جمله پاریس، لندن، بروکسل، استکهلم و... یاد و خاطرهٔ آن انقلاب سترگ را گرامی داشتند.
قسمتی از تیتر این سلسله مراسم گسترده به زبان انگلیسی و در نفی مونارشی و تئوکراسی عبارت بود از:
«Rejecting Monarchy and Theocracy»
که ترجمهٔ همان «نه شاه، نه شیخ» است.
بنابراین مردم ایران هم اگر امروز «نه شاه نه شیخ» را فریاد میزنند اصلاً چیز عجیب و غریبی نمیگویند. آنها فقط میخواهند مثل همه کشورهای دموکراتیک جهان با نفی این دو پدیدهٔ ضدتکاملی به رشد و شکوفایی برسند.
همانطور که مردم اروپا سدههاست با غرور و افتخار استبداد و حاکمیت دینی را به زبالهدان تاریخ انداختهاند، مردم ایران نیز حق دارند و میتوانند و باید با نفی شاه و شیخ، خواهان یک جمهوری دموکراتیک باشند.
همانگونه که مردم فرانسه به انقلاب کبیر فرانسه بهعنوان یکی از انقلابهای مادر در جهان میبالند، مردم ایران نیز حق دارند که انقلاب شکوهمند ضدسلطنتی در سال ۱۳۵۷ را یک گام کیفی بدانند که باعث خلاصی زحمتکشان از ستم مونارشی ظالم پهلوی شد.
مردم ایران با هوشیاری و تمرکز روی شعار محوری «نه شاه، نه شیخ» هرگز اجازه نخواهند داد بازماندگان ساواک با تخطئه انقلاب بهمن دوباره خواب بازگشت به دیکتاتوری سلطنتی را ببینند.
🔴 سخنان خانم مریم رجوی؛ پیام به
تظاهرات بزرگ ایرانیان دربرلین
بمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
مردم ایران :
جرم ما این است که بیش از چهار دهه، پرچم سرنگونی تمامیت رژیم را بر دوش گرفتهایم و این پرچمی است که بر ویرانههای ولایت فقیه به اهتزار در میآید. بله ما به این و صدها جرم دیگر در نبرد با رژیم ضدبشری آخوندها برای آزادی و رهایی مردم ایران افتخار میکنیم
#مریم_رجوی
#مجاهدین_خلق
#انحلال_سپاه_پاسداران
#آری_به_جمهوری_دمکراتیک
#نه_شاه_نه_شیخ
تظاهرات بزرگ ایرانیان دربرلین
بمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
مردم ایران :
جرم ما این است که بیش از چهار دهه، پرچم سرنگونی تمامیت رژیم را بر دوش گرفتهایم و این پرچمی است که بر ویرانههای ولایت فقیه به اهتزار در میآید. بله ما به این و صدها جرم دیگر در نبرد با رژیم ضدبشری آخوندها برای آزادی و رهایی مردم ایران افتخار میکنیم
#مریم_رجوی
#مجاهدین_خلق
#انحلال_سپاه_پاسداران
#آری_به_جمهوری_دمکراتیک
#نه_شاه_نه_شیخ
🔴 سخنان خانم مریم رجوی؛ پیام به
تظاهرات بزرگ ایرانیان دربرلین
بمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
مردم ایران :
بهآنها میگوییم در آن کیفرخواست هزاران صفحهییتان علیه مجاهدین، بزرگترین جرمهای رهبری مجاهدین و مقاومت ایران علیه حاکمیت ضدبشری خمینی و خامنهای را ننوشتهاید:
راهبر مقاومت نسلهای پیدر پی از جوانان آگاه و رزمآور را تربیت کرد و برای نبرد با استبداد دینی به میدان آورده است. آیا این جرم است یا افتخار است؟
#مریم_رجوی
#مجاهدین_خلق
#انحلال_سپاه_پاسداران
#آری_به_جمهوری_دمکراتیک
#نه_شاه_نه_شیخ
تظاهرات بزرگ ایرانیان دربرلین
بمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
مردم ایران :
بهآنها میگوییم در آن کیفرخواست هزاران صفحهییتان علیه مجاهدین، بزرگترین جرمهای رهبری مجاهدین و مقاومت ایران علیه حاکمیت ضدبشری خمینی و خامنهای را ننوشتهاید:
راهبر مقاومت نسلهای پیدر پی از جوانان آگاه و رزمآور را تربیت کرد و برای نبرد با استبداد دینی به میدان آورده است. آیا این جرم است یا افتخار است؟
#مریم_رجوی
#مجاهدین_خلق
#انحلال_سپاه_پاسداران
#آری_به_جمهوری_دمکراتیک
#نه_شاه_نه_شیخ
🔴 سخنان خانم مریم رجوی؛ پیام به
تظاهرات بزرگ ایرانیان دربرلین
بمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
مردم ایران :
با فداکاری کانونهای شورشی، شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» در قیام ۴۰۱همهگیر شد و نشان داد که این جنبش، دهها بار پرتوانتر از گذشته، دهها بار پیراستهتر از همیشه نسبت به آلودگیهای شاه و شیخ و دهها بار مصممتر از همیشه برای سرنگونی رژیم، آماده است
#مریم_رجوی
#مجاهدین_خلق
#انحلال_سپاه_پاسداران
#آری_به_جمهوری_دمکراتیک
#نه_شاه_نه_شیخ
تظاهرات بزرگ ایرانیان دربرلین
بمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
مردم ایران :
با فداکاری کانونهای شورشی، شعار «مرگ بر ستمگر چه شاه باشه چه رهبر» در قیام ۴۰۱همهگیر شد و نشان داد که این جنبش، دهها بار پرتوانتر از گذشته، دهها بار پیراستهتر از همیشه نسبت به آلودگیهای شاه و شیخ و دهها بار مصممتر از همیشه برای سرنگونی رژیم، آماده است
#مریم_رجوی
#مجاهدین_خلق
#انحلال_سپاه_پاسداران
#آری_به_جمهوری_دمکراتیک
#نه_شاه_نه_شیخ
🔴 سخنان خانم مریم رجوی؛ پیام به
تظاهرات بزرگ ایرانیان دربرلین
بمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
مردم ایران :
جرم ما این است که بیش از چهار دهه، پرچم سرنگونی تمامیت رژیم را بر دوش گرفتهایم و این پرچمی است که بر ویرانههای ولایت فقیه به اهتزار در میآید. بله ما به این و صدها جرم دیگر در نبرد با رژیم ضدبشری آخوندها برای آزادی و رهایی مردم ایران افتخار میکنیم
#مریم_رجوی
#مجاهدین_خلق
#انحلال_سپاه_پاسداران
#آری_به_جمهوری_دمکراتیک
#نه_شاه_نه_شیخ
تظاهرات بزرگ ایرانیان دربرلین
بمناسبت سالگرد انقلاب ضدسلطنتی
مردم ایران :
جرم ما این است که بیش از چهار دهه، پرچم سرنگونی تمامیت رژیم را بر دوش گرفتهایم و این پرچمی است که بر ویرانههای ولایت فقیه به اهتزار در میآید. بله ما به این و صدها جرم دیگر در نبرد با رژیم ضدبشری آخوندها برای آزادی و رهایی مردم ایران افتخار میکنیم
#مریم_رجوی
#مجاهدین_خلق
#انحلال_سپاه_پاسداران
#آری_به_جمهوری_دمکراتیک
#نه_شاه_نه_شیخ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 انتقاد ممنوع!
🔻 خامنهای بطور رسمی و صریح گفته که راجع به فساد و اختلاس صحبت نکنید. امامجمعههای ریز و درشتش هم همین رو میگن.
🔻 راستی چرا خامنهای حتی توان شنیدن انتقاد از خودیها رو هم نداره؟
#گزارش
🔻 خامنهای بطور رسمی و صریح گفته که راجع به فساد و اختلاس صحبت نکنید. امامجمعههای ریز و درشتش هم همین رو میگن.
🔻 راستی چرا خامنهای حتی توان شنیدن انتقاد از خودیها رو هم نداره؟
#گزارش
قابل توجه کسانی که انقلاب ۱۳۵۷ را حاصل شایعهسازی، توطئە، فتنە و دروغ بافی مخالفان میدانند:
این نامه دقیقا ۱ سال و ٨ ماه قبل از انقلاب خطاب به شاه نوشته شده بود. آن زمان هیچ اسمی از خمینی و انقلاب نبود؛ ۲۲ خرداد ۱۳۵۶. یکی از سه امضاها هم به شاپور بختیار تعلق دارد که امروز سلطنت طلبها سنگش را به سینه میزنند.
لطفا با دقت بخوانید و ببینید آیا این هم شایعه بوده و مردم کور بودند یا شاه گوشهایش واقعا کر بود:
پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور چنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاکنندگان زیر بنا بر وظیفهٔ ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد نمیشناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام میشود و انتخاب نمایندگان ملت و انشای قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همهٔ اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرمودهاند این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور مینماییم.
در زمانی مبادرت به چنین اقدامی میشود که مملکت از هر طرف در لبههای پرتگاه قرار گرفته، همهٔ جریانها به بنبست کشیده، ... و از همه بدتر نادیده گرفتن حقوق انسانی و آزادیهای فردی و اجتماعی و نقض اصول قانون اساسی همراه با خشونتهای پلیسی به حداکثر رسیده و رواج فساد و فحشا و تملق، فضیلت بشری و اخلاق ملی را به تباهی کشاندهاست.
...
این همه ناهنجاری در وضع زندگی ملی را ناگزیر باید مربوط به طرز مدیریت مملکت دانست، مدیریتی که بر خلاف نص صریح قانون اساسی و اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر جنبهٔ فردی و استبدادی در آرایش نظام شاهنشاهی پیدا کردهاست. در حالی که «نظام شاهنشاهی» خود برداشتی کلی از نهاد اجتماعی حکومت در پهنهٔ تاریخ ایران میباشد که با انقلاب مشروطیت دارای تعریف قانونی گردیده و در قانون اساسی و متمم آن حدود «حقوق سلطنت» بدون کوچکترین ابهامی تعیین و «قوای مملکت ناشی از ملت» و«شخص پادشاه از مسئولیت مبری» شناخته شدهاست.
...
بنابراین تنها راه باز گشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهایی که آیندهٔ ایران را تهدید میکند ترک حکومت استبدادی، تمکین مطلق به اصول مشروطیت،... و استقرار حکومتی است که متکی بر اکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.
۲۲ خرداد ۱۳۵۶
دکتر کریم سنجابی،
دکتر شاپور بختیار،
داریوش فروهر.
این نامه دقیقا ۱ سال و ٨ ماه قبل از انقلاب خطاب به شاه نوشته شده بود. آن زمان هیچ اسمی از خمینی و انقلاب نبود؛ ۲۲ خرداد ۱۳۵۶. یکی از سه امضاها هم به شاپور بختیار تعلق دارد که امروز سلطنت طلبها سنگش را به سینه میزنند.
لطفا با دقت بخوانید و ببینید آیا این هم شایعه بوده و مردم کور بودند یا شاه گوشهایش واقعا کر بود:
پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور چنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاکنندگان زیر بنا بر وظیفهٔ ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد نمیشناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام میشود و انتخاب نمایندگان ملت و انشای قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همهٔ اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرمودهاند این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور مینماییم.
در زمانی مبادرت به چنین اقدامی میشود که مملکت از هر طرف در لبههای پرتگاه قرار گرفته، همهٔ جریانها به بنبست کشیده، ... و از همه بدتر نادیده گرفتن حقوق انسانی و آزادیهای فردی و اجتماعی و نقض اصول قانون اساسی همراه با خشونتهای پلیسی به حداکثر رسیده و رواج فساد و فحشا و تملق، فضیلت بشری و اخلاق ملی را به تباهی کشاندهاست.
...
این همه ناهنجاری در وضع زندگی ملی را ناگزیر باید مربوط به طرز مدیریت مملکت دانست، مدیریتی که بر خلاف نص صریح قانون اساسی و اعلامیهٔ جهانی حقوق بشر جنبهٔ فردی و استبدادی در آرایش نظام شاهنشاهی پیدا کردهاست. در حالی که «نظام شاهنشاهی» خود برداشتی کلی از نهاد اجتماعی حکومت در پهنهٔ تاریخ ایران میباشد که با انقلاب مشروطیت دارای تعریف قانونی گردیده و در قانون اساسی و متمم آن حدود «حقوق سلطنت» بدون کوچکترین ابهامی تعیین و «قوای مملکت ناشی از ملت» و«شخص پادشاه از مسئولیت مبری» شناخته شدهاست.
...
بنابراین تنها راه باز گشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهایی که آیندهٔ ایران را تهدید میکند ترک حکومت استبدادی، تمکین مطلق به اصول مشروطیت،... و استقرار حکومتی است که متکی بر اکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.
۲۲ خرداد ۱۳۵۶
دکتر کریم سنجابی،
دکتر شاپور بختیار،
داریوش فروهر.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#درد_مردم و #واقعیت_رژیم
🔴 قتلهای خاموش
خامنهای و حاکمان دزد و غارتگر، فقط با زندان و اعدام و گلوله نمیکشند. آنها دزدی و چپاول سرمایههای ایران، نیز دست به قتلعام مردم میزنند.
یکی از شیوههای قتل دهها هزار نفر در سال، آلودگی هواست.
چارهی این همه درد طوفانی از آتش باشد
#مرگ_بر_خامنهای_جنایتکار
.
🔴 قتلهای خاموش
خامنهای و حاکمان دزد و غارتگر، فقط با زندان و اعدام و گلوله نمیکشند. آنها دزدی و چپاول سرمایههای ایران، نیز دست به قتلعام مردم میزنند.
یکی از شیوههای قتل دهها هزار نفر در سال، آلودگی هواست.
چارهی این همه درد طوفانی از آتش باشد
#مرگ_بر_خامنهای_جنایتکار
.