ما نمىتوانيم جلوى افكار منفیمان را بگيريم كه از ذهنمان رد نشوند ولى میتوانيم مثل پرندههاى در گذر نگاهشان كنيم و غرقشان نشويم و برايشان در ذهنمان لانه نسازيم كه جا خوش كنند !
مثلا وقتى افكارمنفى شرايط روزمره، از ذهنمان عبور مىكنند از آنها فاجعهسازى نكرده و با آن از آينده تصويرسازى نكنيم، بطوريكه اين افكار تمام فكرمان را اشغال كنند و بيرون نروند !
وقتى مسئله اى از اختيار ما خارج است با غرق شدن در آن، فقط خودمان و ذهنمان را براى پيدا كردن راه حل هاى احتمالى ضعيف مىكنيم و خلاقيتمان را از بين مىبريم !
بهتر است در اين مواقع فرض كنيم كه اين مسئله نباشد و به اين فكر كنيم كه در آن شرايط چه كارهايى مىتوانيم انجام دهيم و سپس در جهت اقدام به انجام كارهاى مورد نظر تلاش كنيم و صبور باشيم !
🍃
مثلا وقتى افكارمنفى شرايط روزمره، از ذهنمان عبور مىكنند از آنها فاجعهسازى نكرده و با آن از آينده تصويرسازى نكنيم، بطوريكه اين افكار تمام فكرمان را اشغال كنند و بيرون نروند !
وقتى مسئله اى از اختيار ما خارج است با غرق شدن در آن، فقط خودمان و ذهنمان را براى پيدا كردن راه حل هاى احتمالى ضعيف مىكنيم و خلاقيتمان را از بين مىبريم !
بهتر است در اين مواقع فرض كنيم كه اين مسئله نباشد و به اين فكر كنيم كه در آن شرايط چه كارهايى مىتوانيم انجام دهيم و سپس در جهت اقدام به انجام كارهاى مورد نظر تلاش كنيم و صبور باشيم !
🍃
Forwarded from تبادلات پیشگامان
تست عشق:آیا واقعا عاشق هستید یا بهتر بگویم عشق شما چه میزان واقعی است؟؟؟
با این تست خیلی راحت میتونی بفهمی آیا واقعا عاشقی یا یه حس گذرا(هوس)است!!!
فقط به شرطی که صادقانه به سوالات جواب بدی حتی اگر از پاسخ سوال خوشتان نیاید؛
شروع تست عاشقی :✅
با این تست خیلی راحت میتونی بفهمی آیا واقعا عاشقی یا یه حس گذرا(هوس)است!!!
فقط به شرطی که صادقانه به سوالات جواب بدی حتی اگر از پاسخ سوال خوشتان نیاید؛
شروع تست عاشقی :
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
همهٔ آدمها در تجربهشان از جهان تنهایند. وقتی به سخنرانیِ کسی گوش میدهید، در حالیکه صدها نفر اطرافتان هستند، شما در شنیدن کلمات به نوعی تنهایید. در یک کنسرت بزرگ، گرچه در میان هزاران نفرید، باز هم با موسیقی تنهایید، چون آنچه اهمیت دارد تجربهٔ شما از موسیقی است. واضح است که ما این تجربهها را با دیگران هم در میان میگذاریم - واکنشهایشان را تحلیل میکنیم و از واکنشهای خودمان هم در قالبِ کلمات به آنها میگوییم، حتی میکوشیم تجربهمان از کنسرت یا سخنرانی را با ژست و ادا اطوار بیان کنیم - امّا بخشی از تجربهمان همیشه خصوصی و شخصی میماند چون نمیتوان آن را کاملاً با دیگران در میان گذاشت.
📚 فلسفهٔ تنهایی
👤 لارس اسوندسن
🌹
📚 فلسفهٔ تنهایی
👤 لارس اسوندسن
🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با رویاهات بخواب
و با اهدافت از خواب بیدار شو...
صبحتون بخیر و شادی
🍃
و با اهدافت از خواب بیدار شو...
صبحتون بخیر و شادی
🍃
۱۰ رفتار اشتباهی که باعث کم شدن جذابیت تان می شود.
احتمالاً تا به حال در مورد کاریزما شنیده اید. کاریزما جاذبه ای فردی است که اثری اجتماعی دارد. به بیان ساده تر آن که ، افراد کاریزماتیک جذابیت زیادی برای اطرافیان شان دارند. راز این جذابیت در ویژگی های رفتاری این افراد نهفته است و در حقیقت، افراد کاریزماتیک با رفتارهای خود دیگران را مجذوب می کنند. اما کاریزما نوعی توانایی صرفاً ذاتی نیست و اگر بخواهید می توانید با کار کردن روی خود، آن را به دست آورید.
در ادامه به اشتباهات رفتاری رایجی می پردازیم که مانع از جذب شدن دیگران به سمت ما می شوند.
*خود را قاطعانه معرفی نمی کنید.
*همراه خود را به کسی که با او صحبت می کنید معرفی نمی کنید.
*اسم دیگران را فراموش می کنید.
*درباره ی چیزهایی که برای بقیه جذابیتی ندارد پرحرفی می کنید.
*فقط در مورد خودتان حرف می زنید.
*غیبت دیگران و آشناها را می کنید.
*آرام یا بدون اعتماد به نفس صحبت می کنید.
*با یک یا دو کلمه جواب می دهید.
*نق می زنید.
*اصول خود را زیر پا می گذارید.
🍃
احتمالاً تا به حال در مورد کاریزما شنیده اید. کاریزما جاذبه ای فردی است که اثری اجتماعی دارد. به بیان ساده تر آن که ، افراد کاریزماتیک جذابیت زیادی برای اطرافیان شان دارند. راز این جذابیت در ویژگی های رفتاری این افراد نهفته است و در حقیقت، افراد کاریزماتیک با رفتارهای خود دیگران را مجذوب می کنند. اما کاریزما نوعی توانایی صرفاً ذاتی نیست و اگر بخواهید می توانید با کار کردن روی خود، آن را به دست آورید.
در ادامه به اشتباهات رفتاری رایجی می پردازیم که مانع از جذب شدن دیگران به سمت ما می شوند.
*خود را قاطعانه معرفی نمی کنید.
*همراه خود را به کسی که با او صحبت می کنید معرفی نمی کنید.
*اسم دیگران را فراموش می کنید.
*درباره ی چیزهایی که برای بقیه جذابیتی ندارد پرحرفی می کنید.
*فقط در مورد خودتان حرف می زنید.
*غیبت دیگران و آشناها را می کنید.
*آرام یا بدون اعتماد به نفس صحبت می کنید.
*با یک یا دو کلمه جواب می دهید.
*نق می زنید.
*اصول خود را زیر پا می گذارید.
🍃
تعیین کردن حدومرز و یا مواقعی که افراد
از چهارچوب سالم شما قرار هست که عبور
کنند:
۱. اولویت: «کاش میتوانستم کمکت کنم،
ولی الان مشغول کاری هستم.»
۲. مخالفت محترمانه: «متوجه منظورتون
هستم، ولی نظر من مخالفه/متفاوته»
۳.حریم فیزیکی:«لطفا یک کم به من فضا
بدید/الان نیاز دارم تنها باشم، ممنون
میشم فرصت مناسب تری صحبت کنیم»
۴.حفظ احترام:«هر زمان آروم تر شدی،
لحن و صداتون آروم تر شد با هم صحبت
میکنیم، الان تصمیم گیری درست نیست»
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از امروز شروع می کنم، باید آنچه را که رفته فراموش کنم، قدر آنچه را که هنوز باقی مانده است بدانم و مشتاقانه منتظر اتفاقات بعدی باشم.
صبحتون بخیر و شادی
🍃
صبحتون بخیر و شادی
🍃
ما انسانها اغلب گله میکنیم چرا روزهای خوب زندگیمان کم است و روزهای بدمان زیاد. ولی بهگمان من حق چنین گلهای نداریم. چه، اگر در قبال خوبیهایی که خداوند همهروزه ارزانیمان میکند گشادهرو بودیم، سختیها هم برایمان تحملپذیر میشد.
پس بیایید کجخلقی را هم نوعی بیماری بدانیم و بپرسیم آیا درمان دارد؟ تندخویی مثل تنبلیست و جا دارد آن را نوعی تنبلی بدانیم. طبع ما به تنبلی میکشد. با این حال یکبار که زحمت کشیدیم و نیرو و توانمان را به ارادهی خودمان درآوردیم، کار برایمان آسان میشود و در هر تلاشی آن نابترین شادی را مییابیم. یادآوری میکنم که بحث ما بر سر خلقوخوییست که هرکس دوست دارد وجودش از آن پاک باشد؛ و تا وقتی که امتحان نکردهایم، از بُرد نیرویمان هم خبر نداریم. آدم ناخوش شک نیست که به هر پزشکی سر میزند و محض رسیدنِ دوباره به سلامتیِ مطلوبش به هر آن پرهیز سختگیرانه و یا داروی تلخ تن در میدهد.
آن خویی که باعث خودآزاری و دیگر آزاری میشود، غیر از عادتی زشت نیست. مگر همین بس نیست که از خوشبخت کردن همدیگر عاجزیم؟ دیگر چرا از اطرافیان و معاشرانمان آن شادی را هم بگیریم که گاهی از خود دلمان میجوشد و بیرون میریزد. شما به من نشانی آدمی را بدهید که تندخوست، ولی در عین تندخویی آنقدر هم شریف که این خوی خودش را مهار کند و اگر خودش از آن رنج میبرد، به اطرافیاناش رنجی نرساند!
آیا به راستی تندخویی خودش نشان ناخشنودی درونی ما از بیمایگی خودمان نیست، نشان آن از خودبیزاریای که همیشه با حسادتی همراه است و این حسادت هم خود از خودپسندیای ابلهانه ناشی میشود. ما در زندگی انسانهایی را میبینیم که خوشبختاند، بیآنکه ما در خوشبختیشان دخیل بوده باشیم، و چنین چیزی تحملناپذیر است!
بدا به حال کسی که از تسلطش بر قلبی دیگر برای گرفتن آن شادیای استفاده میکند که از خود این قلب تراويده است. تمامی هدیهها و مهربانیهای جهان برای یک لحظه هم جای آن شادی درونی ما را، که رشک خودکامگی ما بر ما حرامش کرده، نمیگیرند.
کاش هر آدمی روزانه با خود میگفت بهترین کار تو در حق دوستانت این است که چشم دیدن شادی آنها را داشته باشی و با شرکت در این شادی، شادمانی آنها را افزون کنی. آیا اگر روزی دیدی جان و دل آنها از حسی هولناک در عذاب است و دلشان از غصه پریشان، عرضه داری که ذرهای از رنجشان بکاهی؟
👤گوته
📗 ورترجوان
🍃
پس بیایید کجخلقی را هم نوعی بیماری بدانیم و بپرسیم آیا درمان دارد؟ تندخویی مثل تنبلیست و جا دارد آن را نوعی تنبلی بدانیم. طبع ما به تنبلی میکشد. با این حال یکبار که زحمت کشیدیم و نیرو و توانمان را به ارادهی خودمان درآوردیم، کار برایمان آسان میشود و در هر تلاشی آن نابترین شادی را مییابیم. یادآوری میکنم که بحث ما بر سر خلقوخوییست که هرکس دوست دارد وجودش از آن پاک باشد؛ و تا وقتی که امتحان نکردهایم، از بُرد نیرویمان هم خبر نداریم. آدم ناخوش شک نیست که به هر پزشکی سر میزند و محض رسیدنِ دوباره به سلامتیِ مطلوبش به هر آن پرهیز سختگیرانه و یا داروی تلخ تن در میدهد.
آن خویی که باعث خودآزاری و دیگر آزاری میشود، غیر از عادتی زشت نیست. مگر همین بس نیست که از خوشبخت کردن همدیگر عاجزیم؟ دیگر چرا از اطرافیان و معاشرانمان آن شادی را هم بگیریم که گاهی از خود دلمان میجوشد و بیرون میریزد. شما به من نشانی آدمی را بدهید که تندخوست، ولی در عین تندخویی آنقدر هم شریف که این خوی خودش را مهار کند و اگر خودش از آن رنج میبرد، به اطرافیاناش رنجی نرساند!
آیا به راستی تندخویی خودش نشان ناخشنودی درونی ما از بیمایگی خودمان نیست، نشان آن از خودبیزاریای که همیشه با حسادتی همراه است و این حسادت هم خود از خودپسندیای ابلهانه ناشی میشود. ما در زندگی انسانهایی را میبینیم که خوشبختاند، بیآنکه ما در خوشبختیشان دخیل بوده باشیم، و چنین چیزی تحملناپذیر است!
بدا به حال کسی که از تسلطش بر قلبی دیگر برای گرفتن آن شادیای استفاده میکند که از خود این قلب تراويده است. تمامی هدیهها و مهربانیهای جهان برای یک لحظه هم جای آن شادی درونی ما را، که رشک خودکامگی ما بر ما حرامش کرده، نمیگیرند.
کاش هر آدمی روزانه با خود میگفت بهترین کار تو در حق دوستانت این است که چشم دیدن شادی آنها را داشته باشی و با شرکت در این شادی، شادمانی آنها را افزون کنی. آیا اگر روزی دیدی جان و دل آنها از حسی هولناک در عذاب است و دلشان از غصه پریشان، عرضه داری که ذرهای از رنجشان بکاهی؟
👤گوته
📗 ورترجوان
🍃
چرا بعضی از مردم "خوش شانس" و عده دیگر "بدشانس" هستند؟
آگهی هایی در روزنامه های سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس میکنند خوش شانس یا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگیرند. صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سال های گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگی شان را زیر نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمایش های من شرکت کنند.
نتایج نشان داد که هرچند این افراد به کلی از این موضوع غافلند، کلید خوش شانسی یا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است.
به هر دو گروه افراد “خوش شانس” و “بدشانس” روزنامه ای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگویند چند عکس در آن هست.
به طور مخفیانه یک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که می گفت: “اگر به سرپرست این مطالعه بگویید که این آگهی را دیده اید ۲۵۰ پوند پاداش خواهید گرفت.”
این آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسیار درشت چاپ شده بود. با این که این آگهی کاملا خیره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی می کردند عمدتا آن را ندیدند، درحالی که اغلب افراد خوش شانس متوجه آن شدند.
مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبی تر از افراد خوش شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها در توجه به فرصت های غیرمنتظره را مختل می کند.
در نتیجه، آنها فرصت های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می دهند.
برای مثال وقتی به مهمانی می روند چنان غرق یافتن جفت بی نقصی هستند که فرصت های عالی برای یافتن دوستان خوب را از دست می دهند. آنها به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می زنند و از دیدن سایر فرصت های شغلی بازمی مانند.
افراد خوش شانس آدم های راحت تر و بازتری هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می بینند.
آدم های خوش اقبال براساس چهار اصل، برای خود فرصت ایجاد می کنند..
- اولا آنها در ایجاد و یافتن فرصت های مناسب مهارت دارند
-ثانیا به قوه شهود گوش می سپارند و براساس آن تصمیمهای مثبت می گیرند.
- ثالثا به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نیکی برای آنها رضایت بخش است،
- و رابعا نگرش انعطاف پذیر آنها، بدبیاری را به خوش اقبالی بدل می کند.
در مراحل نهایی مطالعه، از خود پرسیدم آیا می توان از این اصول برای خوش شانس کردن مردم استفاده کرد.
از گروهی از داوطلبان خواستم یک ماه وقت خود را صرف انجام تمرین هایی کنند که برای ایجاد روحیه و رفتار یک آدم خوش شانس در آنها طراحی شده بود.
این تمرین ها به آنها کمک کرد فرصت های مناسب را دریابند، به قوه شهود تکیه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبیاری انعطاف نشان دهند. یک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشریح کردند. نتایج حیرت انگیز بود: ۸۰ درصد آنها گفتند آدم های شادتری شده اند، از زندگی رضایت بیشتری دارند و شاید مهم تر از هر چیز خوش شانس تر هستند.
و بالاخره این که من “عامل شانس” را کشف کردم.
👤ریچارد وایزمن (روانشناس دانشگاه هارتفوردشایر)
🌹
آگهی هایی در روزنامه های سراسری چاپ کردم و از افرادی که احساس میکنند خوش شانس یا بدشانس هستند خواستم با من تماس بگیرند. صدها نفر برای شرکت در مطالعه من داوطلب شدند و در طول سال های گذشته با آنها مصاحبه کردم، زندگی شان را زیر نظر گرفتم و از آنها خواستم در آزمایش های من شرکت کنند.
نتایج نشان داد که هرچند این افراد به کلی از این موضوع غافلند، کلید خوش شانسی یا بدشانسی آنها در افکار و کردارشان نهفته است.
به هر دو گروه افراد “خوش شانس” و “بدشانس” روزنامه ای دادم و از آنها خواستم آن را ورق بزنند و بگویند چند عکس در آن هست.
به طور مخفیانه یک آگهی بزرگ را وسط روزنامه قرار دادم که می گفت: “اگر به سرپرست این مطالعه بگویید که این آگهی را دیده اید ۲۵۰ پوند پاداش خواهید گرفت.”
این آگهی نیمی از صفحه را پر کرده بود و به حروف بسیار درشت چاپ شده بود. با این که این آگهی کاملا خیره کننده بود، افرادی که احساس بدشانسی می کردند عمدتا آن را ندیدند، درحالی که اغلب افراد خوش شانس متوجه آن شدند.
مطالعه من نشان داد که افراد بدشانس عموما عصبی تر از افراد خوش شانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها در توجه به فرصت های غیرمنتظره را مختل می کند.
در نتیجه، آنها فرصت های غیرمنتظره را به خاطر تمرکز بیش از حد بر سایر امور از دست می دهند.
برای مثال وقتی به مهمانی می روند چنان غرق یافتن جفت بی نقصی هستند که فرصت های عالی برای یافتن دوستان خوب را از دست می دهند. آنها به قصد یافتن مشاغل خاصی روزنامه را ورق می زنند و از دیدن سایر فرصت های شغلی بازمی مانند.
افراد خوش شانس آدم های راحت تر و بازتری هستند، در نتیجه آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نه فقط آنچه را در جستجوی آنها هستند می بینند.
آدم های خوش اقبال براساس چهار اصل، برای خود فرصت ایجاد می کنند..
- اولا آنها در ایجاد و یافتن فرصت های مناسب مهارت دارند
-ثانیا به قوه شهود گوش می سپارند و براساس آن تصمیمهای مثبت می گیرند.
- ثالثا به خاطر توقعات مثبت، هر اتفاقی نیکی برای آنها رضایت بخش است،
- و رابعا نگرش انعطاف پذیر آنها، بدبیاری را به خوش اقبالی بدل می کند.
در مراحل نهایی مطالعه، از خود پرسیدم آیا می توان از این اصول برای خوش شانس کردن مردم استفاده کرد.
از گروهی از داوطلبان خواستم یک ماه وقت خود را صرف انجام تمرین هایی کنند که برای ایجاد روحیه و رفتار یک آدم خوش شانس در آنها طراحی شده بود.
این تمرین ها به آنها کمک کرد فرصت های مناسب را دریابند، به قوه شهود تکیه کنند، انتظار داشته باشند بخت به آنها رو کند و در مقابل بدبیاری انعطاف نشان دهند. یک ماه بعد، داوطلبان بازگشته و تجارب خود را تشریح کردند. نتایج حیرت انگیز بود: ۸۰ درصد آنها گفتند آدم های شادتری شده اند، از زندگی رضایت بیشتری دارند و شاید مهم تر از هر چیز خوش شانس تر هستند.
و بالاخره این که من “عامل شانس” را کشف کردم.
👤ریچارد وایزمن (روانشناس دانشگاه هارتفوردشایر)
🌹
- تا به حال به زبان نیاورده که دنبال
رابطه بلند مدته.
- از صحبت و برنامه ریزی درباره آینده
رابطه طفره میره.
- بیشتر روابط قبلیش کوتاه و تعریف
نشده بوده
- علاقه ای به معاشرت با دوستان یا
خانواده شما رو نداره
- میگه من اهل برچسب زدن به رابطه
نیستم.
- شما جز الویتهاش نیستید و اهمیتی
به شناخت شما نمیده
- رابطه با شما رو از همه مخفی نگه میداره.
- رابطه جنسی براش از رابطه عاطفی مهمتره.
- وقتی مشکل و یا بحثی بینتون پیش
میاد هیچ تلاشی برای بهتر شدن شرایط
نمیکنه.
- فقط زمانی که پیش هم هستید،
علاقه مند به نظر میرسه
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کارل_گوستاو_یونگ، روانشناس سوئیسی، معتقد است که انسان متمدن به بهاء سرکوب و انکار بخش عظیمی از تمامیت #شخصیت خود اجتماعی و فرهیخته شده است. در واقع او فقط یک#پرسونا یا #نقاب دو بعدی و بیروح از موجود زنده و پویاییست که انسان میپنداریمش، مابقی در تاریکی #ناخودآگاه پنهان گشته است و یونگ این تیرگی را #سایه (Shadow) مینامد.
روبرو شدن با این بخش تیرهی وجود کار سخت و دهشتناکیست، زیرا در آن همهی آنچه تمدن پست و پلشت میانگارد مدفون شده است. پیغام پنهانی که از این غار تاریک به گوشمان میرسد این است که: «تو خوب نیستی». اما نکته اینجاست که در این بخش تیرهی وجودمان روح زندگی نیز پنهان شده است. برای کسی که جسارت مواجه شدن با دردهای رشد را داشته باشد همین غار تاریک، خلاقیت، خودانگیختگی، حس ارزشمندی درونی، تمامیت و یکپارچگی را به ارمغان میآورد؛ آنچه در آیین بودایی #رهایی_بزرگ نامیده میشود در واقع احساس صلحیست که از این وحدت حاصل میشود. مواجهه با اژدهای سایه رنج است، لیکن این اژدها سالیانیست که بر روی گنج تو نشسته و از آن محافظت میکند.
#وحیدشاهرضا
✅
روبرو شدن با این بخش تیرهی وجود کار سخت و دهشتناکیست، زیرا در آن همهی آنچه تمدن پست و پلشت میانگارد مدفون شده است. پیغام پنهانی که از این غار تاریک به گوشمان میرسد این است که: «تو خوب نیستی». اما نکته اینجاست که در این بخش تیرهی وجودمان روح زندگی نیز پنهان شده است. برای کسی که جسارت مواجه شدن با دردهای رشد را داشته باشد همین غار تاریک، خلاقیت، خودانگیختگی، حس ارزشمندی درونی، تمامیت و یکپارچگی را به ارمغان میآورد؛ آنچه در آیین بودایی #رهایی_بزرگ نامیده میشود در واقع احساس صلحیست که از این وحدت حاصل میشود. مواجهه با اژدهای سایه رنج است، لیکن این اژدها سالیانیست که بر روی گنج تو نشسته و از آن محافظت میکند.
#وحیدشاهرضا
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
کارل_گوستاو_یونگ، روانشناس سوئیسی، معتقد است که انسان متمدن به بهاء سرکوب و انکار بخش عظیمی از تمامیت #شخصیت خود اجتماعی و فرهیخته شده است. در واقع او فقط یک#پرسونا یا #نقاب دو بعدی و بیروح از موجود زنده و پویاییست که انسان میپنداریمش، مابقی در تاریکی #ناخودآگاه پنهان گشته است و یونگ این تیرگی را #سایه (Shadow) مینامد.
روبرو شدن با این بخش تیرهی وجود کار سخت و دهشتناکیست، زیرا در آن همهی آنچه تمدن پست و پلشت میانگارد مدفون شده است. پیغام پنهانی که از این غار تاریک به گوشمان میرسد این است که: «تو خوب نیستی». اما نکته اینجاست که در این بخش تیرهی وجودمان روح زندگی نیز پنهان شده است. برای کسی که جسارت مواجه شدن با دردهای رشد را داشته باشد همین غار تاریک، خلاقیت، خودانگیختگی، حس ارزشمندی درونی، تمامیت و یکپارچگی را به ارمغان میآورد؛ آنچه در آیین بودایی #رهایی_بزرگ نامیده میشود در واقع احساس صلحیست که از این وحدت حاصل میشود. مواجهه با اژدهای سایه رنج است، لیکن این اژدها سالیانیست که بر روی گنج تو نشسته و از آن محافظت میکند.
#وحیدشاهرضا
🍃
روبرو شدن با این بخش تیرهی وجود کار سخت و دهشتناکیست، زیرا در آن همهی آنچه تمدن پست و پلشت میانگارد مدفون شده است. پیغام پنهانی که از این غار تاریک به گوشمان میرسد این است که: «تو خوب نیستی». اما نکته اینجاست که در این بخش تیرهی وجودمان روح زندگی نیز پنهان شده است. برای کسی که جسارت مواجه شدن با دردهای رشد را داشته باشد همین غار تاریک، خلاقیت، خودانگیختگی، حس ارزشمندی درونی، تمامیت و یکپارچگی را به ارمغان میآورد؛ آنچه در آیین بودایی #رهایی_بزرگ نامیده میشود در واقع احساس صلحیست که از این وحدت حاصل میشود. مواجهه با اژدهای سایه رنج است، لیکن این اژدها سالیانیست که بر روی گنج تو نشسته و از آن محافظت میکند.
#وحیدشاهرضا
🍃
ﺑﺎﯾﺪ ﯾﺎﺩ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺑﺎﺷﯿﺪ. ﺷﻤﺎ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﻟﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﺷﯿﺪ، ﺭﺳﯿﺪﻩ، ﺁﺑﺪﺍﺭ، ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻭ ﺧﻮﺷﻤﺰﻩ ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩﺗﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ، ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺁﺩﻣﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺁﻟﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻔﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﻏﻮﺑﺘﺮﯾﻦ ﺁﻟﻮ ﻫﺴﺘﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺁﻟﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺣﺎﻻ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺯ ﺑﺸﻮﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻣﻮﺯ ﺑﺸﻮﯾﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﻣﻮﺯ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭﻡ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﻟﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﯿﺪ ...
✅
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻔﻬﻤﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺮﻏﻮﺑﺘﺮﯾﻦ ﺁﻟﻮ ﻫﺴﺘﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻤﺎ ﺁﻟﻮ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﺣﺎﻻ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯿﺪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻣﻮﺯ ﺑﺸﻮﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻣﻮﺯ ﺑﺸﻮﯾﺪ، ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮏ ﻣﻮﺯ ﺩﺭﺟﻪ ﺩﻭﻡ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺁﻟﻮﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺎﻗﯽ ﺑﻤﺎﻧﯿﺪ ...
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
هر چقدر هم رابطه تون با یه سریا نزدیک باشه؛این چیزا رو برای همیشه پیش خودتون نگه دارید مثل:
-مشکلات زندگیت
-رازهایی که دوست نداری کسی بفهمه
-قدم های بعدیت
-نقاط ضعفت
-رابطه ی عاطفیت
-هدفت
📚
-مشکلات زندگیت
-رازهایی که دوست نداری کسی بفهمه
-قدم های بعدیت
-نقاط ضعفت
-رابطه ی عاطفیت
-هدفت
📚
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از امروز شروع می کنم، باید آنچه را که رفته فراموش کنم، قدر آنچه را که هنوز باقی مانده است بدانم و مشتاقانه منتظر اتفاقات بعدی باشم.
صبحتون بخیر و شادی
☀️
صبحتون بخیر و شادی
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
زنانی که نسبت به همسرشان مهر بی تناسب دارند
مهر بی تناسب معنایش این است که پیوسته به همسرمان فکر می کنیم و اسمش را عشق می گذاریم و اجازه می دهیم تا احساسات و رفتارمان را کنترل کند.
می دانیم که به سلامتی مان لطمه می زند، می دانیم که حال مان را خراب می کند و با این حال نمی توانیم از آن دست بکشیم. هیچ زنی برحسب اتفاق گرفتار مهر بی تناسب نمی شود. آنچه می خوانید ویژگي هاي زنانی است که مهر بی تناسب دارند:
در خانواده ای ناسالم بزرگ شده اید که به نیازهای تان بهای لازم داده نشده است.
نیازهای احساسی، تنها نیاز به عشق و محبت را شامل نمی شود بلکه مهم تر از آن توجه به این حقیقت است که احساسات شما را نه تنها نپذیرفته اند بلکه آنها را نادیده گرفته و منکر آن شده اند.
مثال: پدر و مادر نزاع می کنند. کودک می ترسد از مادرش می پرسد: «چرا از بابا عصبانی هستی؟» مادر در حالی که خشم و ناراحتی به خوبی از چهره اش پیداست می گوید: «من عصبانی نیستم کودک گیج می شود و می گوید: «اما صدای فریاد شما را شنیدم».
مادر خشمگین جواب می دهد: "گفتم که عصبانی نیستم اما اگر بازهم سؤال کنی عصبانی میشوم".
کودک بیشتر سردرگم می شود و می ترسد. او در این جا در معرض یک انتخاب قرار می گیرد. یا باید بپذیرد که برداشتش درست است و مادر به او دروغ می گوید و یا این كه بپذیرد که آنچه می بيند و می شنود و احساس می کند، اشتباه است.
🌱
مهر بی تناسب معنایش این است که پیوسته به همسرمان فکر می کنیم و اسمش را عشق می گذاریم و اجازه می دهیم تا احساسات و رفتارمان را کنترل کند.
می دانیم که به سلامتی مان لطمه می زند، می دانیم که حال مان را خراب می کند و با این حال نمی توانیم از آن دست بکشیم. هیچ زنی برحسب اتفاق گرفتار مهر بی تناسب نمی شود. آنچه می خوانید ویژگي هاي زنانی است که مهر بی تناسب دارند:
در خانواده ای ناسالم بزرگ شده اید که به نیازهای تان بهای لازم داده نشده است.
نیازهای احساسی، تنها نیاز به عشق و محبت را شامل نمی شود بلکه مهم تر از آن توجه به این حقیقت است که احساسات شما را نه تنها نپذیرفته اند بلکه آنها را نادیده گرفته و منکر آن شده اند.
مثال: پدر و مادر نزاع می کنند. کودک می ترسد از مادرش می پرسد: «چرا از بابا عصبانی هستی؟» مادر در حالی که خشم و ناراحتی به خوبی از چهره اش پیداست می گوید: «من عصبانی نیستم کودک گیج می شود و می گوید: «اما صدای فریاد شما را شنیدم».
مادر خشمگین جواب می دهد: "گفتم که عصبانی نیستم اما اگر بازهم سؤال کنی عصبانی میشوم".
کودک بیشتر سردرگم می شود و می ترسد. او در این جا در معرض یک انتخاب قرار می گیرد. یا باید بپذیرد که برداشتش درست است و مادر به او دروغ می گوید و یا این كه بپذیرد که آنچه می بيند و می شنود و احساس می کند، اشتباه است.
🌱