علی صدارت : نگاهی اجمالی به بعضی سناریوهای فروپاشی فیزیکی رژیم ولایت مطلقه.
https://alisedarat.com/1401/04/17/9042/
در ابتدا واضح و روشن بگویم که این رژیم رفتنی نیست مگر اینکه هرکدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، کوشا شویم و پیوسته کوشاتر شویم. باید از آنها که میگویند …وضع خیلی بد است… مردم باید یک کاری بکنند… پرسیده شود که این مردم چه کسانی هستند!؟ آیا من و شما و همگی ما جزئی از این مردم نیستیم؟
ولی اگر به سرنوشت رژیمهایی از این دست بنگریم، به وضوح میبینیم که این رژیم نمیتواند رفتنی نباشد. این که بالاخره چه زمانی برود، کاملا بستگی به من و شما و همگی تک تک ما دارد که راه انفعال را ادامه دهیم و یا اینکه مشارکت در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر را وظیفه همیشگی خویش بدانیم.
اینکه این رژیم چگونه به فروپاشی فیزیکی خود خواهد رسید هم کاملا بستگی به ما مردم دارد. اگر در مقابل فشار از جنس رژیم شدن مقاومت کردهایم و امثال همان کارهایی که نگهداران رژیم میکنند را در زندگی شخصی و حرفهای خود پیشه نکردهایم، یعنی اگر خود مبدل به متجاوز به حقوق نشدهایم، در این صورت توانستهایم به سهم خود و به نوبه خود، عمر این رژیم را کوتاهتر کنیم، و نیز توانستهایم سناریوهای خشونتزدا و دموکراتیک و مردمسالارانه را محتملتر کنیم، هر یک به سهم خود و به نوبه خود. این فرهنگ مردمسالاری است. مردمسالاری یک فرهنگ است. این فرهنگ از من و از شما و از همگی تک تک ما سرچشمه میگیرد. مردمسالاری یک کالایی نیست که بتوان از خارج وارد کرد!
تغییر و تحولات عمده و سقوط فیزیکی رژیم، میتواند از جمله این انواع را داشته باشد:
❊ اول:
روشهای قهرآمیز:
۱- حمله توسط قشون خارجی
۲- کودتا
۳- میلیشیای مسلح، مجاهدین، چریکها،…
در این دوران، و هرچه میگذرد، این روشها نامحتملتر میگردند. تجربه قدرتها در افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و… نیز تجربه اخیر روسیه در اوکراین، دلیل خوبی برای این مدعا است. هرچه ما مردم بیشتر خشونتزدایی را پیشه کنیم، این خطر باز هم نامحتملتر خواهد شد.
اگر توسط قدرتهای داخلی کودتایی هم انجام شود، مگر اینکه مانند پرتغال، نظامیان خود اسباب گذار از رژیم ولایت مطلقه به مردم را فراهم کنند، کودتاچیان لاجرم بزردی پشت به ملت، و رو به قدرتهای خارجی خواهند کرد.
زمانی بود که در دنیا، میلیشیای مسلح، مجاهدین، چریکها،… مورد اقبال مردم بودند، ولی بهخصوص در دهههای اخیر، گروههای خشونتگستر جایگاه خود را در میان مردم از دست دادهاند و منزوی شدهاند
❊ دوم:
روشهای غیرقهرآمیز، توسط وابستگان به قدرتهای خارجی:
پهلوی، و شرکا
رجوی، و شرکا
اینها به همراه دیگرانی از این قسم، همه از یک جنس هستند.
-
با این توجه که خمینی و خامنهای و شرکا، برای پیشبرد شعار «حفظ نظام، اوجب واجبات است» از وجود پهلوی و رجوی، استفادههای سرشاری بردهاند.
خامنهای در سخنرانی خود در قبر خمینی به درستی بازگشت سلطنت بعد از انقلاب کبیر فرانسه را متذکر شد. ولی البته این مثل در مورد ایران فراتر از آن میرود، به این شکل که بعد از انقلاب ایران، و بعد از بهار ایران، ساختار رژیم ولایت مطلقه پهلوی در واقع در رژیم ولایت مطلقه فقیه ادامه پیدا کرده است. الان بعد از حضور پررنگ الترناتیو مردمسالار در صحنه مبارزات و تلاشهای موفق آنها با همراهی بخش عمدهای از مردم، وژدان عمومی همگانی ایرانیان، هر چه بیشتر به مردمسالاری و حقوندی میل کرده و میکند.
نتیجه این تلاشها بوده است که گناه کبیرهی وابستگی به قدرتهای خارجی، کبیرهتر! شده و میشود. به شکلی که یکی از وابستهترین عناصر «آپوزیسیون»، که وابستگی را از پدر و پدربزرگش به ارث برده است، لازم میبیند که در «کنفرانس مطبوعاتی» در نفی وابستگس و وابستگان سخن بگوید!! وی به تقلید از بنیصدر و سایر حقوندان و کوشندگان استقلال و آزادی میگوید …تعریف آپوزیسیون تغییر کرده… ولی آنها که نوشته را برایش تهیه کرده بودند حتی خود نمیدانند که از دید قدرت و قدرتپرستی، هویت «آپوزیسیون» از دیگری نشأت میگیرد. در این مثال، اگر فردی یا گروهی خود درا در مقابل خامنهای «آپوزیسیون» تعریف کند، این بدان معنی است که با نبود خامنهای آن فرد یا گروه، هویت خود را از دست میدهد و از حیز انتفاع ساقط میگردد!
مبارزات حقوندانه، علیه چیزی نیست، برای چیزی است.
مبارزات حقوندانه، برای این نیست که یک دیکتاتور و یا مستبد برود و یک دیکتاتور و یا مستبد دیگری بیاید. مبارزات حقوندانه، برای است که ساختار دیکتاتوری و استبداد برود، و دموکراسی و مردمسالاری حاصل شود.
یک شخص و یا افراد و گروههای وابسته، نمیتوانند بفهمند که چرا «…آپوزیسیونی که تا به حال نتوانسته متحد بشود، اصلا به درد ایران نمیخورد…» زیرا که اصلا در فهم وی نمیگنجد که با توجه به مطلب فوق و ب
https://alisedarat.com/1401/04/17/9042/
در ابتدا واضح و روشن بگویم که این رژیم رفتنی نیست مگر اینکه هرکدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، کوشا شویم و پیوسته کوشاتر شویم. باید از آنها که میگویند …وضع خیلی بد است… مردم باید یک کاری بکنند… پرسیده شود که این مردم چه کسانی هستند!؟ آیا من و شما و همگی ما جزئی از این مردم نیستیم؟
ولی اگر به سرنوشت رژیمهایی از این دست بنگریم، به وضوح میبینیم که این رژیم نمیتواند رفتنی نباشد. این که بالاخره چه زمانی برود، کاملا بستگی به من و شما و همگی تک تک ما دارد که راه انفعال را ادامه دهیم و یا اینکه مشارکت در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر را وظیفه همیشگی خویش بدانیم.
اینکه این رژیم چگونه به فروپاشی فیزیکی خود خواهد رسید هم کاملا بستگی به ما مردم دارد. اگر در مقابل فشار از جنس رژیم شدن مقاومت کردهایم و امثال همان کارهایی که نگهداران رژیم میکنند را در زندگی شخصی و حرفهای خود پیشه نکردهایم، یعنی اگر خود مبدل به متجاوز به حقوق نشدهایم، در این صورت توانستهایم به سهم خود و به نوبه خود، عمر این رژیم را کوتاهتر کنیم، و نیز توانستهایم سناریوهای خشونتزدا و دموکراتیک و مردمسالارانه را محتملتر کنیم، هر یک به سهم خود و به نوبه خود. این فرهنگ مردمسالاری است. مردمسالاری یک فرهنگ است. این فرهنگ از من و از شما و از همگی تک تک ما سرچشمه میگیرد. مردمسالاری یک کالایی نیست که بتوان از خارج وارد کرد!
تغییر و تحولات عمده و سقوط فیزیکی رژیم، میتواند از جمله این انواع را داشته باشد:
❊ اول:
روشهای قهرآمیز:
۱- حمله توسط قشون خارجی
۲- کودتا
۳- میلیشیای مسلح، مجاهدین، چریکها،…
در این دوران، و هرچه میگذرد، این روشها نامحتملتر میگردند. تجربه قدرتها در افغانستان و عراق و لیبی و سوریه و… نیز تجربه اخیر روسیه در اوکراین، دلیل خوبی برای این مدعا است. هرچه ما مردم بیشتر خشونتزدایی را پیشه کنیم، این خطر باز هم نامحتملتر خواهد شد.
اگر توسط قدرتهای داخلی کودتایی هم انجام شود، مگر اینکه مانند پرتغال، نظامیان خود اسباب گذار از رژیم ولایت مطلقه به مردم را فراهم کنند، کودتاچیان لاجرم بزردی پشت به ملت، و رو به قدرتهای خارجی خواهند کرد.
زمانی بود که در دنیا، میلیشیای مسلح، مجاهدین، چریکها،… مورد اقبال مردم بودند، ولی بهخصوص در دهههای اخیر، گروههای خشونتگستر جایگاه خود را در میان مردم از دست دادهاند و منزوی شدهاند
❊ دوم:
روشهای غیرقهرآمیز، توسط وابستگان به قدرتهای خارجی:
پهلوی، و شرکا
رجوی، و شرکا
اینها به همراه دیگرانی از این قسم، همه از یک جنس هستند.
-
با این توجه که خمینی و خامنهای و شرکا، برای پیشبرد شعار «حفظ نظام، اوجب واجبات است» از وجود پهلوی و رجوی، استفادههای سرشاری بردهاند.
خامنهای در سخنرانی خود در قبر خمینی به درستی بازگشت سلطنت بعد از انقلاب کبیر فرانسه را متذکر شد. ولی البته این مثل در مورد ایران فراتر از آن میرود، به این شکل که بعد از انقلاب ایران، و بعد از بهار ایران، ساختار رژیم ولایت مطلقه پهلوی در واقع در رژیم ولایت مطلقه فقیه ادامه پیدا کرده است. الان بعد از حضور پررنگ الترناتیو مردمسالار در صحنه مبارزات و تلاشهای موفق آنها با همراهی بخش عمدهای از مردم، وژدان عمومی همگانی ایرانیان، هر چه بیشتر به مردمسالاری و حقوندی میل کرده و میکند.
نتیجه این تلاشها بوده است که گناه کبیرهی وابستگی به قدرتهای خارجی، کبیرهتر! شده و میشود. به شکلی که یکی از وابستهترین عناصر «آپوزیسیون»، که وابستگی را از پدر و پدربزرگش به ارث برده است، لازم میبیند که در «کنفرانس مطبوعاتی» در نفی وابستگس و وابستگان سخن بگوید!! وی به تقلید از بنیصدر و سایر حقوندان و کوشندگان استقلال و آزادی میگوید …تعریف آپوزیسیون تغییر کرده… ولی آنها که نوشته را برایش تهیه کرده بودند حتی خود نمیدانند که از دید قدرت و قدرتپرستی، هویت «آپوزیسیون» از دیگری نشأت میگیرد. در این مثال، اگر فردی یا گروهی خود درا در مقابل خامنهای «آپوزیسیون» تعریف کند، این بدان معنی است که با نبود خامنهای آن فرد یا گروه، هویت خود را از دست میدهد و از حیز انتفاع ساقط میگردد!
مبارزات حقوندانه، علیه چیزی نیست، برای چیزی است.
مبارزات حقوندانه، برای این نیست که یک دیکتاتور و یا مستبد برود و یک دیکتاتور و یا مستبد دیگری بیاید. مبارزات حقوندانه، برای است که ساختار دیکتاتوری و استبداد برود، و دموکراسی و مردمسالاری حاصل شود.
یک شخص و یا افراد و گروههای وابسته، نمیتوانند بفهمند که چرا «…آپوزیسیونی که تا به حال نتوانسته متحد بشود، اصلا به درد ایران نمیخورد…» زیرا که اصلا در فهم وی نمیگنجد که با توجه به مطلب فوق و ب
ا توجه به فرهنگ ایرانیان، آن «آپوزیسیون» به همان علت که تا به حال نتوانسته متحد بشود، از این به بعد برای اتحاد و ائتلاف، مشکلات بسیار بیشتری را خواهد داشت. چرا که «وجود الترناتیو مردمسالار» و نیز «حضور فعال آلترناتیو مردمسالار در صحنه مبارزات» بوده است که هر چه میگذرد، استبداد را نفی میکند، و نه فقط مستبدان را. همچنین هر چه میگذرد، نفرت ایرانیان از وابستگان به قدرت بیشتر و بیشتر میشود، و «آپوزیسیون» که میگوید خامنهای برود و من بیایم! نمیتواند به قدرتها وابسته نباشد، و در نتیجه نمیتواند مورد انزجار ایرانیان نباشد.
جمله «…تعریف من از آپوزیسیون الان چیز دیگری است این روزها آپوزیسیون واقعی خود مردم هستند…»
❊ سوم:
روشهای غیرقهرآمیز، توسط وابستگان به قدرتهای داخلی:
ایرانیان به درستی گفتند: «اصلاحطلب، اصولگرا- دیگه تمومه ماجرا!»
تا همین اخیر، مراجعه به قدرت داخلی در وطن ما، به اندازه مراجعه به قدرت خارجی، قبح و گناه نداشته است. ولی به علت خنجری که مردم از پشت توسط اصلاحطلبان و نیز اصولگرایان و در یک کلام، افراد و گروههایی که میگویند تغییرات باید از طریق قدرت داخلی انجام شود، خوردهاند، آنها هم همان سرنوشت را برای خود رقم زدند که حزب توده و چریکهای فدایی و شرکا در بهار انقلاب برا خود ساخت. نفرت مردم از حزب توده به خاطر عملکردش در کودتای مرداد ۱۳۳۲، و سپس در کودتای خرداد ۱۳۶۰، ریشهای عمیق دارد. عملکرد این حزب و شرکا، در مراجعه به قدرت خارجی و داخلی، دافعهی ایرانیان از قدرت و راه حل از آن طریق را بیشتر کرده است.
وابستگان و دلبستگان به قدرتهای داخلی، یا میترسند، و یا میترسانند، و غالبا به هر دو حالت از شکست در جنگ روانی قدرتها علیه ملتها مبتلا گشتهاند!
بعضی دست خود را آلوده به خشونتهای سیاسی، و اقتصادی، و فرهنگی، و اجتماعی، و روانی، و البته فیزیکی میبینند. از بهار انقلاب و از کودتای خرداد ۱۳۶۰ و از حاکم کردن ضدانقلاب به ایران و ایرانیان، کمی بیش از چهار دهه میگذرد و بسیاری دستاندرکاران، حتی بسیاری از مورد غضب واقع شدهها و زندان رفتهها، در پیشبرد شعار «حفظ نظام، اوجب واجبات است» از خامنهای و شرکا هم پیشی گرفتهاند.
بسیاری سودای قدرت در سر دارند و بدین شکل از «آپوزیسیون» هستند!
متاسفانه تعدادی از مردم، به علت شکست خوردن در جنگ روانی در جبهههای مختلف، هنوز زیر بیرق اینها سینه میزنند. این هموطنان، گرچه تنفر خود را از این رژیم علنا در کوچه و خیابان ابراز میکنند، ولی باید زودتر بدانند که خود را به وسیلهای برای ادامه حیات این رژیم مبدل کردهاند.
❊ چهارم:
روشهای غیرقهرآمیز، توسط ایستادگان حقوند خط استقلال و آزادی.
تلاشگرانی که پیوسته برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، در نهایت استقلال و آزادگی، و به دور از هرگونه وابستگی، کوشیدهاند
این دسته از هموطنان، عضو یک تشکیلات خاص و یا جز یک گروه مشخص نیستند، بلکه از نحلههای مختلف فکری بودهاند.
کانون مشترک فعالیتهای این دسته از هموطنان، که در داخل و در خارج ایران به تلاش مشغول هستند، حقوق بوده است.
علیرغم سانسورها و خودسانسوریها، همکاری این هموطنان هرچه گستردهتر میگردد، چرا که حول محور حقوق بوده است. حقوقی که همهمکانی، و همهزمانی، و همهکسانی هستند، بدون هیچ تبعیضی همهکسانی هستند. این همکاریها، در فضای مجازی و نیز در فضای حقیقی بوده است. بعضی از این هموطنان حتی با هم آشنایی و تماس هم ندارند. ولی به علت اینکه حقوق مخرج مشترک اندیشه و فعالیتهای آنها بوده است، حاصل عمل آنها بر یکدیگر، برهم افزاینده بوده است.
عملکرد این هموطنان، شقالقمر نیست که از دست هیچ کس دیگری بر نیاید! برعکس، یک روش زندگی است که توسط همه مردم قابل اجرا است و قبل از هر چیز، برای خود آن شخص خوشوقتی و خوشبختی میاورد. این روش زندگی از جمله شامل شناسایی حقوق و شناساندن حقوق و عمل به حقوق و احقاق حقوق است.
این هموطنان، پیوسته محبوبتر گشتهاند. این در حالی است که گروههایی با خشونتگستری (مبارزات قهرآمیز و تجاوزات به حق حیات، حق صلح،…) و یا افراد و گروههایی که به قدرتها مراجعه میکنند (تجاوزات به حق استقلال) و سایر افراد و گروههایی که با انواع دیگر تجاوزها به حقوق شناخته شدهاند، پیوسته منفورتر گشتهاند.
از درون آن بخش از هموطنان حقوند است که در دوران شتابگیرتر شدن گذار، و در دوران فروپاشی فیزیکی رژیم، سخنگوهایی پدیدار خواهند شد، که با تجلی شعار «پشت به قدرت، روی به ملت» پشت به قدرتهای خارجی، و پشت به قدرتهای داخلی، رویکرد خود به مردم و حقوق بشر، با استمرار در ایستادگی و استقامت در مردمسالاری باز هم در عمل به اثبات میرسانند.
علی صدارت
به تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۸ جولای ۲۰۲۲ جمعه
https://alisedarat.com/contact-us/
❊
آدرس مقاله در سایت:
https:/
جمله «…تعریف من از آپوزیسیون الان چیز دیگری است این روزها آپوزیسیون واقعی خود مردم هستند…»
❊ سوم:
روشهای غیرقهرآمیز، توسط وابستگان به قدرتهای داخلی:
ایرانیان به درستی گفتند: «اصلاحطلب، اصولگرا- دیگه تمومه ماجرا!»
تا همین اخیر، مراجعه به قدرت داخلی در وطن ما، به اندازه مراجعه به قدرت خارجی، قبح و گناه نداشته است. ولی به علت خنجری که مردم از پشت توسط اصلاحطلبان و نیز اصولگرایان و در یک کلام، افراد و گروههایی که میگویند تغییرات باید از طریق قدرت داخلی انجام شود، خوردهاند، آنها هم همان سرنوشت را برای خود رقم زدند که حزب توده و چریکهای فدایی و شرکا در بهار انقلاب برا خود ساخت. نفرت مردم از حزب توده به خاطر عملکردش در کودتای مرداد ۱۳۳۲، و سپس در کودتای خرداد ۱۳۶۰، ریشهای عمیق دارد. عملکرد این حزب و شرکا، در مراجعه به قدرت خارجی و داخلی، دافعهی ایرانیان از قدرت و راه حل از آن طریق را بیشتر کرده است.
وابستگان و دلبستگان به قدرتهای داخلی، یا میترسند، و یا میترسانند، و غالبا به هر دو حالت از شکست در جنگ روانی قدرتها علیه ملتها مبتلا گشتهاند!
بعضی دست خود را آلوده به خشونتهای سیاسی، و اقتصادی، و فرهنگی، و اجتماعی، و روانی، و البته فیزیکی میبینند. از بهار انقلاب و از کودتای خرداد ۱۳۶۰ و از حاکم کردن ضدانقلاب به ایران و ایرانیان، کمی بیش از چهار دهه میگذرد و بسیاری دستاندرکاران، حتی بسیاری از مورد غضب واقع شدهها و زندان رفتهها، در پیشبرد شعار «حفظ نظام، اوجب واجبات است» از خامنهای و شرکا هم پیشی گرفتهاند.
بسیاری سودای قدرت در سر دارند و بدین شکل از «آپوزیسیون» هستند!
متاسفانه تعدادی از مردم، به علت شکست خوردن در جنگ روانی در جبهههای مختلف، هنوز زیر بیرق اینها سینه میزنند. این هموطنان، گرچه تنفر خود را از این رژیم علنا در کوچه و خیابان ابراز میکنند، ولی باید زودتر بدانند که خود را به وسیلهای برای ادامه حیات این رژیم مبدل کردهاند.
❊ چهارم:
روشهای غیرقهرآمیز، توسط ایستادگان حقوند خط استقلال و آزادی.
تلاشگرانی که پیوسته برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، در نهایت استقلال و آزادگی، و به دور از هرگونه وابستگی، کوشیدهاند
این دسته از هموطنان، عضو یک تشکیلات خاص و یا جز یک گروه مشخص نیستند، بلکه از نحلههای مختلف فکری بودهاند.
کانون مشترک فعالیتهای این دسته از هموطنان، که در داخل و در خارج ایران به تلاش مشغول هستند، حقوق بوده است.
علیرغم سانسورها و خودسانسوریها، همکاری این هموطنان هرچه گستردهتر میگردد، چرا که حول محور حقوق بوده است. حقوقی که همهمکانی، و همهزمانی، و همهکسانی هستند، بدون هیچ تبعیضی همهکسانی هستند. این همکاریها، در فضای مجازی و نیز در فضای حقیقی بوده است. بعضی از این هموطنان حتی با هم آشنایی و تماس هم ندارند. ولی به علت اینکه حقوق مخرج مشترک اندیشه و فعالیتهای آنها بوده است، حاصل عمل آنها بر یکدیگر، برهم افزاینده بوده است.
عملکرد این هموطنان، شقالقمر نیست که از دست هیچ کس دیگری بر نیاید! برعکس، یک روش زندگی است که توسط همه مردم قابل اجرا است و قبل از هر چیز، برای خود آن شخص خوشوقتی و خوشبختی میاورد. این روش زندگی از جمله شامل شناسایی حقوق و شناساندن حقوق و عمل به حقوق و احقاق حقوق است.
این هموطنان، پیوسته محبوبتر گشتهاند. این در حالی است که گروههایی با خشونتگستری (مبارزات قهرآمیز و تجاوزات به حق حیات، حق صلح،…) و یا افراد و گروههایی که به قدرتها مراجعه میکنند (تجاوزات به حق استقلال) و سایر افراد و گروههایی که با انواع دیگر تجاوزها به حقوق شناخته شدهاند، پیوسته منفورتر گشتهاند.
از درون آن بخش از هموطنان حقوند است که در دوران شتابگیرتر شدن گذار، و در دوران فروپاشی فیزیکی رژیم، سخنگوهایی پدیدار خواهند شد، که با تجلی شعار «پشت به قدرت، روی به ملت» پشت به قدرتهای خارجی، و پشت به قدرتهای داخلی، رویکرد خود به مردم و حقوق بشر، با استمرار در ایستادگی و استقامت در مردمسالاری باز هم در عمل به اثبات میرسانند.
علی صدارت
به تاریخ ۱۷ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۸ جولای ۲۰۲۲ جمعه
https://alisedarat.com/contact-us/
❊
آدرس مقاله در سایت:
https:/
/alisedarat.com/1401/04/17/9042/
❊
این نوشته برگرفته از مصاحبه علی صدارت یا آقای حسین جوادزاده از رادیوعصرجدید- است با عنوان:
علی صدارت در مصاحبه با آقای حسین جوادزاده از رادیوعصرجدید– بدیل، سناریوهای مختلف فروپاشی فیزیکی رژیم، و آلترناتیوسازی
آدرس مصاحبه در سایت:
https://alisedarat.com/1401/04/17/9000/
❊❊❊
❊❊❊
تغییر و تحولات عمده، و حتی فروپاشی فیزیکی رژیمهای استبدادی، میتواند به سرعتی باورناکردنی اتفاق بیفتد. خانم هانا آرنت هم معتقد بود دیکتاتور ممکن است حتی ۱۵ دقیقه قبل از سقوط، متوجه پایههای لرزان رژیم نباشد!
حتی در کشوری مانند بریتانیا، که تقابل قوا و در واقع بیتوازنی ضعفها بیش از پیش عریان میگردد، بوریس جانسون در عرض ۲۴ ساعت سقوط کرد، و سرنوشتی مشابه حسن دیاب را پیدا کرد. این در حالی است که روزی قبل از سقوط، با «قدرت» اعلام کرد که ماندنی است! سیاستمداران نابخرد در بریتانیا، به جانسن محدود نمیشوند. حتی تعدادی از مقامات حکومت بریتانیا، فقط یکی دو روز بعد از انتصاب، خود را مجبور به استعفا دادن یافتند. در همان ایام، ۵۸ مقام در حکومت بریتانیا بی سرپرست ماند.
❊
❊
❊
مدت زمان شروع اعتراضات و تظاهرات، تا وقوع تغییر و تحولات عمده و حتی تغییر رژیم در چند کشور:
ایران= حدود یک سال
فیلیپین= ۴ روز - ۱۹۸۶ رژیم مارکوس در روز چهارم فروریخت
لبنان= ۴-۵ روز (انفجار بندر بیروت در سه شنبه ۴ اگوست و شروع تظاهرات در یکی دو روز بعد، و استعفای حکومت حسن دیاب نخست وزیر در دوشنبه ۱۰ اگوست ۲۰۲۰، بعد از حدود ۲۰۰ روز از شروع کار)
نخستوزیر حسن دیاب، بعد از انفجار بندر بیروت و استعفاهای گسترده در حکومتش، در تاریخ ۴ اگوست، از مقام نخستوزیری استعفا داد.
و قبل از آن نیز ۱۳ روز - استعفای حریری نخست وزیر. بعد از فراگیر شدن ۱۲روزهٌ اعراضات، (اعتراضات در اواخر ماه سپتامبر ۲۰۱۹ با حضور تعداد اندکی در اطراف بیروت شروع شد. در روز ۲۹ اکتبر سعد حریری از نخستوزیر استعفا داد و استعفای وی توسط میشل عون، رئیسجمهور لبنان، پذیرفته شد) شروع پاندمی کووید۱۹ و ادامه جنبش و بالاگرفتن آن تا این تاریخ، علیرغم قرنطینهها و ادامه بحران کووید۱۹
مصطفی ادیب که در ۳۱ اگوست ۲۰۲۰ توسط عوون به نخستوزیری (بعد از حسن دیاب) منصوب شده بود، قرار بود به عنوان نخستوزیر، کابینهای بیطرف تشکیل دهد، در روز شنبه ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۰ به علت ناتوانی در تشکیل کابینهٌ غیرحزبی، بخصوص به علت اختلافات برای تصدی وزارت اقتصاد، استعفا داد. این استعفا، یک شکست بزرگ برای امانوئل مکرون محسوب میشود. چند روز قبل از آن، عوون گفته بود که «اگر در آینده نزدیک در لبنان یک حکومت جدید شکل نگیرد، لبنان به جهنم خواهد رفت!» لبنان در بدترین بحران اقتصادی خود است که به غیر از جنگ داخلی ۱۹۷۵-۱۹۹۰ سابقه نداشته است.
رومانی= ۸ روز - اعدام نیکلای چائوشسکو در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹
تونس= ۱۰ روز - زینالعابدین بن علی.
مصر= ۱۸ روز - شروع ۲۵ژانویه۲۰۱۱ تا ۱۱فوریۀ ۲۰۱۱ سقوط حسنی مبارک، انتخاب مورسی: جون ۲۰۱۲
گرجستان= ۲۰ روز = استعفای ادوارد شواردنازه در دوم آذرماه ۱۳۸۲ = ۲۰۰۳ -
عراق= کمتر از دو ماه - استعفای عادل عبدالمهدی در ۲۹نوامبر۲۰۱۹
الجزایر= ۸هفته = ۲ماه - عبدالعزیز بوتفلیقه
سودان= ۱۶ هفته = ۴ ماه - عمر البشیر
*
……و در این زمان سریلانکا!
تظاهرات از آوزیل ۲۰۲۲ در کولومبو و در سایر شهرهای سریلانکا دامنههای وسیعی گرفتند. حتی تهدید دولت مینی بر «تیر به قصد کشت» هم نه تنها از ادامه تظاهرات نکاست، بلکه جنبش، فرگیرتر شد!
ایران= حدود یک سال= ۱۳ ماه و ۳ روز
❊
❊❊❊❊
❊
این نوشته برگرفته از مصاحبه علی صدارت یا آقای حسین جوادزاده از رادیوعصرجدید- است با عنوان:
علی صدارت در مصاحبه با آقای حسین جوادزاده از رادیوعصرجدید– بدیل، سناریوهای مختلف فروپاشی فیزیکی رژیم، و آلترناتیوسازی
آدرس مصاحبه در سایت:
https://alisedarat.com/1401/04/17/9000/
❊❊❊
❊❊❊
تغییر و تحولات عمده، و حتی فروپاشی فیزیکی رژیمهای استبدادی، میتواند به سرعتی باورناکردنی اتفاق بیفتد. خانم هانا آرنت هم معتقد بود دیکتاتور ممکن است حتی ۱۵ دقیقه قبل از سقوط، متوجه پایههای لرزان رژیم نباشد!
حتی در کشوری مانند بریتانیا، که تقابل قوا و در واقع بیتوازنی ضعفها بیش از پیش عریان میگردد، بوریس جانسون در عرض ۲۴ ساعت سقوط کرد، و سرنوشتی مشابه حسن دیاب را پیدا کرد. این در حالی است که روزی قبل از سقوط، با «قدرت» اعلام کرد که ماندنی است! سیاستمداران نابخرد در بریتانیا، به جانسن محدود نمیشوند. حتی تعدادی از مقامات حکومت بریتانیا، فقط یکی دو روز بعد از انتصاب، خود را مجبور به استعفا دادن یافتند. در همان ایام، ۵۸ مقام در حکومت بریتانیا بی سرپرست ماند.
❊
❊
❊
مدت زمان شروع اعتراضات و تظاهرات، تا وقوع تغییر و تحولات عمده و حتی تغییر رژیم در چند کشور:
ایران= حدود یک سال
فیلیپین= ۴ روز - ۱۹۸۶ رژیم مارکوس در روز چهارم فروریخت
لبنان= ۴-۵ روز (انفجار بندر بیروت در سه شنبه ۴ اگوست و شروع تظاهرات در یکی دو روز بعد، و استعفای حکومت حسن دیاب نخست وزیر در دوشنبه ۱۰ اگوست ۲۰۲۰، بعد از حدود ۲۰۰ روز از شروع کار)
نخستوزیر حسن دیاب، بعد از انفجار بندر بیروت و استعفاهای گسترده در حکومتش، در تاریخ ۴ اگوست، از مقام نخستوزیری استعفا داد.
و قبل از آن نیز ۱۳ روز - استعفای حریری نخست وزیر. بعد از فراگیر شدن ۱۲روزهٌ اعراضات، (اعتراضات در اواخر ماه سپتامبر ۲۰۱۹ با حضور تعداد اندکی در اطراف بیروت شروع شد. در روز ۲۹ اکتبر سعد حریری از نخستوزیر استعفا داد و استعفای وی توسط میشل عون، رئیسجمهور لبنان، پذیرفته شد) شروع پاندمی کووید۱۹ و ادامه جنبش و بالاگرفتن آن تا این تاریخ، علیرغم قرنطینهها و ادامه بحران کووید۱۹
مصطفی ادیب که در ۳۱ اگوست ۲۰۲۰ توسط عوون به نخستوزیری (بعد از حسن دیاب) منصوب شده بود، قرار بود به عنوان نخستوزیر، کابینهای بیطرف تشکیل دهد، در روز شنبه ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۰ به علت ناتوانی در تشکیل کابینهٌ غیرحزبی، بخصوص به علت اختلافات برای تصدی وزارت اقتصاد، استعفا داد. این استعفا، یک شکست بزرگ برای امانوئل مکرون محسوب میشود. چند روز قبل از آن، عوون گفته بود که «اگر در آینده نزدیک در لبنان یک حکومت جدید شکل نگیرد، لبنان به جهنم خواهد رفت!» لبنان در بدترین بحران اقتصادی خود است که به غیر از جنگ داخلی ۱۹۷۵-۱۹۹۰ سابقه نداشته است.
رومانی= ۸ روز - اعدام نیکلای چائوشسکو در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹
تونس= ۱۰ روز - زینالعابدین بن علی.
مصر= ۱۸ روز - شروع ۲۵ژانویه۲۰۱۱ تا ۱۱فوریۀ ۲۰۱۱ سقوط حسنی مبارک، انتخاب مورسی: جون ۲۰۱۲
گرجستان= ۲۰ روز = استعفای ادوارد شواردنازه در دوم آذرماه ۱۳۸۲ = ۲۰۰۳ -
عراق= کمتر از دو ماه - استعفای عادل عبدالمهدی در ۲۹نوامبر۲۰۱۹
الجزایر= ۸هفته = ۲ماه - عبدالعزیز بوتفلیقه
سودان= ۱۶ هفته = ۴ ماه - عمر البشیر
*
……و در این زمان سریلانکا!
تظاهرات از آوزیل ۲۰۲۲ در کولومبو و در سایر شهرهای سریلانکا دامنههای وسیعی گرفتند. حتی تهدید دولت مینی بر «تیر به قصد کشت» هم نه تنها از ادامه تظاهرات نکاست، بلکه جنبش، فرگیرتر شد!
ایران= حدود یک سال= ۱۳ ماه و ۳ روز
❊
❊❊❊❊
علی صدارت- مخالفت با حجاب اجباری را مبدل به جرقهای برای گذار خشونتزدا از ولایت مطلقه نماییم
https://alisedarat.com/1401/04/21/9045/
❊❊❊❊❊❊❊نه! به حجاب اجباری! مخالفت با حجاب اجباری را به جرقهای برای گذار خشونتزدا از ولایت مطلقه مبدل نماییم❊❊❊❊❊❊
خودِ ما مردم میتوانیم مخالفت با حجاب اجباری را به جرقهای برای گذار خشونتزدا از ولایت مطلقه مبدل نماییم.
با فراگیرتر شدن جنبش خودجوش همگانی، به صورت اعتراضات و تظاهرات خودجوش هموطنان دلیر و عزیز معلم، و بازنشسته، و... رژیم ولایت مطلقه خود را مجبور میبیند که در دل مردم رعب و وحشت ایجاد کند.
رژیم در سرکوب اعتراضات و تظاهرات گستردهای که به صورت خودجوش ولی غیرپیوستهای در ماههای اخیر در جریان بودهاند، عاجز و علیل بوده است. خشونتهای دهه ۱۳۶۰ به هیچ وجه ادامه یافتنی و امتدادپذیر نبودند. آقای حسینعلی نیری قاضی شرع و عضو هیئت مرگ متصدی اعدام زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷ خود را مجبور دید و بالاخره زبان باز کرد و برای نخستین بار با سعی برای توجیه کردن آن فاجعه ملی توضیحاتی داد، و در واقع به آن کشتارهای دستهجمعی اعتراف واضحی کرد. نیری در یک مصاحبه با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، قتلها را این گونه توجیه کرده است «توطئههای جدیدی در راه بود» و «نمیشد با قربانت بروم و فدایت شوم کشور را اداره کرد». حالا دوباره بعد از بگیر و ببند ها و شلاق و زندانی کردنهای خانمها «کم حجاب» یا «بدحجاب» در متروها و در سایر اماکن عمومی، گزمههای رژیم، با دادن گل به این زنان هموطن ما نقض قانون ضدحقوقی حجاب اجباری را تذکر میدهند.
ماموران سرکوب قوای نظامی انتظامی اطلاعاتی امنیتی بسیجی ضدشورش... از اینکه سرنوشت امثال سعید امامی را پیدا کنند و به دلیل واجبی خودکشی شوند، هراسناک هستند و در بدنه نظام، در اجرای اوامر آمران برای تجاوز به حقوق مردم، مشکلاتی پیدا میشود. بهانه دروغ «مامور و معذور» هم کاربرد خود را از دست داده است.
در کنار گسترش یافتن نافرمانیهای مدنی مردم، نافرمانیها و کمکاریهای آشکار و نهان در بدنه و قوای سرکوب نظامی، انتظامی، امنیتی، اطلاعاتی ضدشورش... مزید بر علت میشوند. رژیم اینک، برای بسیج قوای سرکوب خود، از بیچارگی و تهیدستی، بهانه «حجاب و عفاف» را مستمسک قرار داده است. این در حالی است که چندی است که با تاکتیکی هماهنگ در نماز جمعهها، و در رسانههای وابسته به قدرت، جنگ روانی در جبههی «حجاب = عفاف و پاکدامنی» و «بیحجابی = بیعفتی، هرزگی، فحشا،...» و «بیحجابی باعث از بین رفتن دین و ایمان و اسلام! میشود» و... را به صورت گسترده مدیریت میکند و به پیش میبرد.
امروز که توسط رژیم ولایت مطلقه به عنوان روز «حجاب و عفاف» اعلام شده را میتوانیم به یک موقعیت و فرصت دیگری برای پرپژواکتر کردن اعتراضات برحق خود مبدل کنیم.
با استفاده از این فرصت، هر ایرانی، چه مرد و چه زن، و از جمله مردان و زنان باورمند به حجاب اختیاری، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، میتوانیم مخالفت خود را با خشونت حجاب اجباری به افکار عمومی مردم ایران، و افکار عمومی مردم منطقه، و افکار عمومی مردم دنیا اعلام نماییم. ما در این فرصت بدین وسیله میتوانیم با صدای بلند بگوییم که ما از جنس خامنهای و رئیسی و قالیباف و... نیستیم.
این اعتراضاتمان، چه در داخل ایران و چه در خارج و دور از وطن، میتواند در فضای حقیقی در کف خیابانهای شهرها و روستاها، و یا در فضای مجازی باشد.
در ۱۶ اسفند ۱۳۵۷، آقای خمینی، زمزمههای حجاب اجباری را به صدا درآورد، ولی در مقابل تظاهرات زنان (حتی زنان محجبه) و مردان دلیر ایران بر ضد «یا روسری، یا توسری» عقبنشینی مفتضحانهای کرد و در تاریخ ۲۱ اسفند همان سال رسما گفت که مطالبی که آقای طالقانی مبنی بر اجباری نبودن حجاب در اسلام بیان کرده است را تایید میکند. ما میتوانیم از آن تجربه، و سایر تجربیاتی که در این بیش از چهار دهه آموختهایم، قلمروهای اعمال حاکمیت مردمی را که با غصب، به تصرف رژیم ولایت مطلقه درآمده است، بازپس گیریم.
هر یک روزی که عمر این رژیم طولانیتر شود، خطر سوریه و عراق و افغانستان و لیبی و... شدن میهن ما ایران بیشتر میشود.
علی صدارت
بهتاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۱۲ جولای ۲۰۲۲ سهشنبه
https://alisedarat.com/contact-us/
❊
❊❊❊
معرفی کتاب: قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنجگانه
(بههمراه سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران)
https://alisedarat.com/1398/04/02/4991/
«این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خود ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این سند هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم»
❊❊❊
❊
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/04/21/9045/
❊
https://alisedarat.com/1401/04/21/9045/
❊❊❊❊❊❊❊نه! به حجاب اجباری! مخالفت با حجاب اجباری را به جرقهای برای گذار خشونتزدا از ولایت مطلقه مبدل نماییم❊❊❊❊❊❊
خودِ ما مردم میتوانیم مخالفت با حجاب اجباری را به جرقهای برای گذار خشونتزدا از ولایت مطلقه مبدل نماییم.
با فراگیرتر شدن جنبش خودجوش همگانی، به صورت اعتراضات و تظاهرات خودجوش هموطنان دلیر و عزیز معلم، و بازنشسته، و... رژیم ولایت مطلقه خود را مجبور میبیند که در دل مردم رعب و وحشت ایجاد کند.
رژیم در سرکوب اعتراضات و تظاهرات گستردهای که به صورت خودجوش ولی غیرپیوستهای در ماههای اخیر در جریان بودهاند، عاجز و علیل بوده است. خشونتهای دهه ۱۳۶۰ به هیچ وجه ادامه یافتنی و امتدادپذیر نبودند. آقای حسینعلی نیری قاضی شرع و عضو هیئت مرگ متصدی اعدام زندانیان سیاسی تابستان ۱۳۶۷ خود را مجبور دید و بالاخره زبان باز کرد و برای نخستین بار با سعی برای توجیه کردن آن فاجعه ملی توضیحاتی داد، و در واقع به آن کشتارهای دستهجمعی اعتراف واضحی کرد. نیری در یک مصاحبه با سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، قتلها را این گونه توجیه کرده است «توطئههای جدیدی در راه بود» و «نمیشد با قربانت بروم و فدایت شوم کشور را اداره کرد». حالا دوباره بعد از بگیر و ببند ها و شلاق و زندانی کردنهای خانمها «کم حجاب» یا «بدحجاب» در متروها و در سایر اماکن عمومی، گزمههای رژیم، با دادن گل به این زنان هموطن ما نقض قانون ضدحقوقی حجاب اجباری را تذکر میدهند.
ماموران سرکوب قوای نظامی انتظامی اطلاعاتی امنیتی بسیجی ضدشورش... از اینکه سرنوشت امثال سعید امامی را پیدا کنند و به دلیل واجبی خودکشی شوند، هراسناک هستند و در بدنه نظام، در اجرای اوامر آمران برای تجاوز به حقوق مردم، مشکلاتی پیدا میشود. بهانه دروغ «مامور و معذور» هم کاربرد خود را از دست داده است.
در کنار گسترش یافتن نافرمانیهای مدنی مردم، نافرمانیها و کمکاریهای آشکار و نهان در بدنه و قوای سرکوب نظامی، انتظامی، امنیتی، اطلاعاتی ضدشورش... مزید بر علت میشوند. رژیم اینک، برای بسیج قوای سرکوب خود، از بیچارگی و تهیدستی، بهانه «حجاب و عفاف» را مستمسک قرار داده است. این در حالی است که چندی است که با تاکتیکی هماهنگ در نماز جمعهها، و در رسانههای وابسته به قدرت، جنگ روانی در جبههی «حجاب = عفاف و پاکدامنی» و «بیحجابی = بیعفتی، هرزگی، فحشا،...» و «بیحجابی باعث از بین رفتن دین و ایمان و اسلام! میشود» و... را به صورت گسترده مدیریت میکند و به پیش میبرد.
امروز که توسط رژیم ولایت مطلقه به عنوان روز «حجاب و عفاف» اعلام شده را میتوانیم به یک موقعیت و فرصت دیگری برای پرپژواکتر کردن اعتراضات برحق خود مبدل کنیم.
با استفاده از این فرصت، هر ایرانی، چه مرد و چه زن، و از جمله مردان و زنان باورمند به حجاب اختیاری، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، میتوانیم مخالفت خود را با خشونت حجاب اجباری به افکار عمومی مردم ایران، و افکار عمومی مردم منطقه، و افکار عمومی مردم دنیا اعلام نماییم. ما در این فرصت بدین وسیله میتوانیم با صدای بلند بگوییم که ما از جنس خامنهای و رئیسی و قالیباف و... نیستیم.
این اعتراضاتمان، چه در داخل ایران و چه در خارج و دور از وطن، میتواند در فضای حقیقی در کف خیابانهای شهرها و روستاها، و یا در فضای مجازی باشد.
در ۱۶ اسفند ۱۳۵۷، آقای خمینی، زمزمههای حجاب اجباری را به صدا درآورد، ولی در مقابل تظاهرات زنان (حتی زنان محجبه) و مردان دلیر ایران بر ضد «یا روسری، یا توسری» عقبنشینی مفتضحانهای کرد و در تاریخ ۲۱ اسفند همان سال رسما گفت که مطالبی که آقای طالقانی مبنی بر اجباری نبودن حجاب در اسلام بیان کرده است را تایید میکند. ما میتوانیم از آن تجربه، و سایر تجربیاتی که در این بیش از چهار دهه آموختهایم، قلمروهای اعمال حاکمیت مردمی را که با غصب، به تصرف رژیم ولایت مطلقه درآمده است، بازپس گیریم.
هر یک روزی که عمر این رژیم طولانیتر شود، خطر سوریه و عراق و افغانستان و لیبی و... شدن میهن ما ایران بیشتر میشود.
علی صدارت
بهتاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۱۲ جولای ۲۰۲۲ سهشنبه
https://alisedarat.com/contact-us/
❊
❊❊❊
معرفی کتاب: قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنجگانه
(بههمراه سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران)
https://alisedarat.com/1398/04/02/4991/
«این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خود ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این سند هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم»
❊❊❊
❊
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/04/21/9045/
❊
رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊
رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ | کتاب قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنج گانه، بهمراه…
ali sedarat علی صدارت
صدارت : بررسی اوضاع منطقه، سفر بایدن
علی صدارت
علی صدارت- بررسی رخدادهای منطقه، سفر بایدن
❊
تاریخ تولید و انتشار: ۲۷ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۱۸ جولای ۲۰۲۲ دوشنبه
❊
بزرگترین ابرقدرت دنیا، که در حقیقت افکار عمومی است، عامل اصلی و بسیار مهمی است که میتواند دسیسههای قدرتها را برای سلطهگری بیشتر، خنثی کند.
❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در رسانههای ذیل بشنوید و همرسانی بفرمایید:
واتساپ:
در واتساپ با شناسه:
علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل
با آدرس:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD/1456
❊
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CgKcmTEAeQj/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/OrV4-BcNRvM
❊
تاریخ تولید و انتشار: ۲۷ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۱۸ جولای ۲۰۲۲ دوشنبه
❊
بزرگترین ابرقدرت دنیا، که در حقیقت افکار عمومی است، عامل اصلی و بسیار مهمی است که میتواند دسیسههای قدرتها را برای سلطهگری بیشتر، خنثی کند.
❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در رسانههای ذیل بشنوید و همرسانی بفرمایید:
واتساپ:
در واتساپ با شناسه:
علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل
با آدرس:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD/1456
❊
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/CgKcmTEAeQj/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/OrV4-BcNRvM
صدارت : پیشنهاد جبهه
علی صدارت
علی #صدارت- مشارکت همگانی در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر. هسته؟ جبهه؟ حزب؟
تاریخ تولید و انتشار: امروز ۳ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۲۵ جولای ۲۰۲۲ دوشنبه
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Cgcc2Anglc1/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/4CkT5nNIkWg
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/03/9104/
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD
❊
فراخوان مجامع اسلامی ایرانیان برای تشکیل جبهه مردمسالاری و مبارزه برای استقرار و استمرار دولت حقوقمدارِ لائیک در ایران
تاریخ انتشار: ۲۰۱۱-۱۰-۳۰
https://alisedarat.com/1399/02/31/6140/
❊
تاریخ تولید و انتشار: امروز ۳ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۲۵ جولای ۲۰۲۲ دوشنبه
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Cgcc2Anglc1/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/4CkT5nNIkWg
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/03/9104/
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD
❊
فراخوان مجامع اسلامی ایرانیان برای تشکیل جبهه مردمسالاری و مبارزه برای استقرار و استمرار دولت حقوقمدارِ لائیک در ایران
تاریخ انتشار: ۲۰۱۱-۱۰-۳۰
https://alisedarat.com/1399/02/31/6140/
❊
❊
معرفی کتاب:
رسانههای همگانی به مثابه شاخۀ چهارم دولت
https://alisedarat.com/1400/01/01/7612/
رسانههایِ همگانیِ ملی، که بودجهٌ آنها توسط دولت پرداخت میشود، که یعنی در واقع متعلق به خود ما مردم هستند، باید توسط کسانی اداره شوند که توسط خود ما مردم، مستقیما، برای مدت محدودی انتخاب میگردند، و در نتیجه، مستقیما، به ما پاسخگو هستند.
رسانههای شخصی، و رسانههای خصوصی، هیچ ارتباطی به «شاخه چهارم» ندارند و همه آنها به صورت مستقل و آزاد از هر چهار شاخهٌ دولت (از جمله شاخه چهارم)، باید بتوانند آزادانه فعالیت کنند.
❊
معرفی کتاب:
رسانههای همگانی به مثابه شاخۀ چهارم دولت
https://alisedarat.com/1400/01/01/7612/
رسانههایِ همگانیِ ملی، که بودجهٌ آنها توسط دولت پرداخت میشود، که یعنی در واقع متعلق به خود ما مردم هستند، باید توسط کسانی اداره شوند که توسط خود ما مردم، مستقیما، برای مدت محدودی انتخاب میگردند، و در نتیجه، مستقیما، به ما پاسخگو هستند.
رسانههای شخصی، و رسانههای خصوصی، هیچ ارتباطی به «شاخه چهارم» ندارند و همه آنها به صورت مستقل و آزاد از هر چهار شاخهٌ دولت (از جمله شاخه چهارم)، باید بتوانند آزادانه فعالیت کنند.
❊
صدارت : رسانههای همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت
علی صدارت
علی #صدارت- رسانههای همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت
❊
تاریخ تولید و انتشار: ۸ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۳۰ جولای ۲۰۲۲ شنبه
❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در رسانههای ذیل بشنوید و همرسانی بفرمایید:
واتساپ:
در واتساپ با شناسه:
علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل
با آدرس:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD/1462
❊
پادکست:
https://anchor.fm/sedarat/episodes/--e1lsvaq
❊❊
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/ali.sedarat/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/OwqjBBfSK6I
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/08/9117/
❊
❊
تاریخ تولید و انتشار: ۸ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۳۰ جولای ۲۰۲۲ شنبه
❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در رسانههای ذیل بشنوید و همرسانی بفرمایید:
واتساپ:
در واتساپ با شناسه:
علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل
با آدرس:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD/1462
❊
پادکست:
https://anchor.fm/sedarat/episodes/--e1lsvaq
❊❊
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/ali.sedarat/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/OwqjBBfSK6I
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/08/9117/
❊
صدارت :جبهه(۲)مشارکت همگانی در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر
علی صدارت
علی #صدارت- مشارکت همگانی در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر(۲)اصول بنیادین توافق در جبهه سیاسی
تاریخ: ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۱ آگوست ۲۰۲۲ دوشنبه
❊
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Cgueatsg2ew/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/GpgfdTBcvbk
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/10/9139/
❊❊❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در رسانههای ذیل بشنوید و همرسانی بفرمایید:
واتساپ:
در واتساپ با شناسه:
علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل
با آدرس:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD/1466
❊
تاریخ: ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۱ آگوست ۲۰۲۲ دوشنبه
❊
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/tv/Cgueatsg2ew/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/GpgfdTBcvbk
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/10/9139/
❊❊❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در رسانههای ذیل بشنوید و همرسانی بفرمایید:
واتساپ:
در واتساپ با شناسه:
علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل
با آدرس:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD/1466
❊
علی صدارت : نفرت بیشتر مردم از سلطنت و سلطنتطلبی و وابستگی، و حال مشروطهطلبی.
علیرغم بودجههای عظیم رسانهای، به علت عملکرد پهلوی و شرکا، و رجوی و شرکا، و خامنهای و شرکا، رویکرد مثبت مردم به حقوق و رویگردانی ملت از وابستگی و خشونت، بیش از پیش شده است.
بدون شک، وجود برخی از «اپوزیسیون» یکی از دلایل مهم طولانی شدن عمر رژیم ولایت مطلقه، بوده است. در این میان، آقایان پهلوی و رجوی، نقش اصلی را در «حفظ نظام» بازی کردهاند!
خانم رجوی با هزینه کردن بودجههای تبلیغاتی وسیع، اینبار مایک پنس را به نمایش گذاشت و تا مشروعیت نداشته از طرف مردم را، از حضور او بهدست بیاورد.
بعد از ققنوس و فرشگرد و… نوبت «اتحاد» گرداگرد «قانون اساسی مشروطیت» شده بود، این داستان گلی بود که به سبزه «کنفرانس مطبوعاتی» هم آراسته شد!
در جهت مخالف این طیف، بدیل واقعی ولایت مطلقه، یعنی باورمندان به استقلال و آزادی و حقوندی قرار گرفتهاند. باور به حقوندی و تلاش برای زندگی در موازنه عدمی، خواه ناخواه تولیداتی را به جامعه پیشکش میکند که پژواکی از صدای دل مردم است.
علیرغم سانسورهای عظیم و خودسانسوریهای شدید، مطالبی که آقای بنیصدر و سایر ایستادگان بر خط و ربط استقلال و آزادی به مردم ارائه دادهاند، راه خود را برای انتشار در جامعه یافته است. گفتمانی که بدین ترتیب در جامعه شکوفا شده است، به صورت مطالبات مردمی، از رژیم و نیز البته از «اپوزیسیون» درامده است، که آنها خود را ناچار دیدهاند این مطالبات را به اشکال مختلف تکرار کنند.
سالها است که افرادی که سخنرانیها و مصاحبههای آقای پهلوی را برای ایشان مینویسند، در اثر فشار افکار عمومی و مطالبات آنها، مطالب مطرح شده توسط ایستادگان در خط استقلال و آزادی و عدالت را، دزدیده و مالکیت آن را به نام خود نوشتهاند. در این «کنفرانس مطبوعاتی» اتاق فکر خط دهنده به آقای پهلوی، ناگهان کشف کرد که «بدیل اصلی، خود مردم ایران هستند» واقعیتی که همیشه توسط آقای بنیصدر و سایر کوشندگان مستقل و آزاد، به تکرار به مردم گوشزد شده و میشود. ولی در گفتار و کردار وابستگان به قدرت، دم خروس را و تناقضات واضح را نمیتوان نادیده گرفت!
واکنشها به «کنفرانس مطبوعاتی» جالب توجه بوده است. اکثریت مطالب نوشتاری و صوتی و تصویری، نه تنها در جامعه سیاسی، بلکه در جامعه مدنی هم در نفی و رد مطالبی بودهاند که نویسندهگان متن «کنفرانس مطبوعاتی» آقای پهلوی برای روخوانی ایشان، در مقابل وی گذاشتند.
آقای پهلوی و خانم رجوی، به اتفاق شرکا، مانند محکی شدهاند که بهوسیله آن، مردم ایران میتوانند سره را از نا سره، تشخیص دهند. و آقای خامنهای هم حکم همین محک را یافته، و به نظر بسیاری از مردم، اصلاحطلبان، منفورتر از خود آقای خامنهای هستند.
دریغ و افسوس که بعضی از «اپوزیسیون» که گرد در این زمان مشروطهطلبی و سلطنتطلبی و پهلوی و… میگردند، استعدادهای خوبی هم هستنند که در واقع خود را فدای قدرت میکنند. چرا که تا وقتی که هر کردار و گفتار و نوشتار آنها مورد تایید قدرتها باشد، در رسانهها، مطرح میگردند و در انظار عمومی نگاه داشته میشوند. حتی کسانی از آنها که واقعا به فکر ایران و ایرانیان هستند، به علت عدم اعتماد به نفس فردی و عدم اعتماد به نفس ملی، راه سرسپردگی قدرت را طی میکنند. برخی از آنها که به خیال خود صادقانه و برای «منافع» ایران این خطای مهلک را انجام میدهند، ناچار در این راه خیانت به مردم، تا آنجا میروند که روزی تصویر خود را هم در آینه نخواهند شناخت. این کریهچهرهگی، در وابستگان به روسیه شوری، در فرقه رجوی، و در اصلاحطلبان و سایر دلبستگان و وابستگان به قدرتهای داخلی، و نیز بقیه وابستگان به قدرتهای خارجی هم به عیان نمایان است.
جنبش مشروطهخواهی، یکی از سه انقلاب بزرگی بود که طی یک قرن جامعه ایرانیان و فرهنگ ایرانی، به ایران و به منطقه و به دنیا هدیه کرد. جنبش خودجوش آزاد و مستقلی که در طول حدود یک سال اوج گرفت و بهار ایران، به انقلاب ۱۳۵۷ منجر شد. انقلابی که دنیا را وارد عرصه جدیدی کرد. البته الان تمام تلاش قدرتها این است که با جنگ روانی، یک تصویر شیطانی و زشت از انقلاب ایران مصور کنند، مبادا که باز ایرانیان و یا سایر ملل سلطهبر به فکر منقلب شدن و آزاد کردن خود از یوغ سلطهگران شوند.
قانون اساسی مشروطه، قانونی است که هیچگاه به آن عمل نشد. قانونی که توسط شاهان قاجار، و بعد بیشتر از آنها توسط شاهان پهلوی، نه تنها رعایت نشد، بلکه به اصول اصلی آن خیانت هم شد.
قانون اساسی مشروطیت که در ۸ دی ۱۲۸۵ خورشیدی با امضای مظفرالدینشاه جنبه قانونی گرفت، بعدا با الهام از قوانین اساسی فرانسه و بلژیک، به متمم قانون اساسی و با امضای محمدعلیشاه در تاریخ ۱۴ مهر ۱۲۸۶ رسمیت یافت.
در این عصر، انقلاب دادهورزی، دنیا امروز را وارد مرحله جدید
علیرغم بودجههای عظیم رسانهای، به علت عملکرد پهلوی و شرکا، و رجوی و شرکا، و خامنهای و شرکا، رویکرد مثبت مردم به حقوق و رویگردانی ملت از وابستگی و خشونت، بیش از پیش شده است.
بدون شک، وجود برخی از «اپوزیسیون» یکی از دلایل مهم طولانی شدن عمر رژیم ولایت مطلقه، بوده است. در این میان، آقایان پهلوی و رجوی، نقش اصلی را در «حفظ نظام» بازی کردهاند!
خانم رجوی با هزینه کردن بودجههای تبلیغاتی وسیع، اینبار مایک پنس را به نمایش گذاشت و تا مشروعیت نداشته از طرف مردم را، از حضور او بهدست بیاورد.
بعد از ققنوس و فرشگرد و… نوبت «اتحاد» گرداگرد «قانون اساسی مشروطیت» شده بود، این داستان گلی بود که به سبزه «کنفرانس مطبوعاتی» هم آراسته شد!
در جهت مخالف این طیف، بدیل واقعی ولایت مطلقه، یعنی باورمندان به استقلال و آزادی و حقوندی قرار گرفتهاند. باور به حقوندی و تلاش برای زندگی در موازنه عدمی، خواه ناخواه تولیداتی را به جامعه پیشکش میکند که پژواکی از صدای دل مردم است.
علیرغم سانسورهای عظیم و خودسانسوریهای شدید، مطالبی که آقای بنیصدر و سایر ایستادگان بر خط و ربط استقلال و آزادی به مردم ارائه دادهاند، راه خود را برای انتشار در جامعه یافته است. گفتمانی که بدین ترتیب در جامعه شکوفا شده است، به صورت مطالبات مردمی، از رژیم و نیز البته از «اپوزیسیون» درامده است، که آنها خود را ناچار دیدهاند این مطالبات را به اشکال مختلف تکرار کنند.
سالها است که افرادی که سخنرانیها و مصاحبههای آقای پهلوی را برای ایشان مینویسند، در اثر فشار افکار عمومی و مطالبات آنها، مطالب مطرح شده توسط ایستادگان در خط استقلال و آزادی و عدالت را، دزدیده و مالکیت آن را به نام خود نوشتهاند. در این «کنفرانس مطبوعاتی» اتاق فکر خط دهنده به آقای پهلوی، ناگهان کشف کرد که «بدیل اصلی، خود مردم ایران هستند» واقعیتی که همیشه توسط آقای بنیصدر و سایر کوشندگان مستقل و آزاد، به تکرار به مردم گوشزد شده و میشود. ولی در گفتار و کردار وابستگان به قدرت، دم خروس را و تناقضات واضح را نمیتوان نادیده گرفت!
واکنشها به «کنفرانس مطبوعاتی» جالب توجه بوده است. اکثریت مطالب نوشتاری و صوتی و تصویری، نه تنها در جامعه سیاسی، بلکه در جامعه مدنی هم در نفی و رد مطالبی بودهاند که نویسندهگان متن «کنفرانس مطبوعاتی» آقای پهلوی برای روخوانی ایشان، در مقابل وی گذاشتند.
آقای پهلوی و خانم رجوی، به اتفاق شرکا، مانند محکی شدهاند که بهوسیله آن، مردم ایران میتوانند سره را از نا سره، تشخیص دهند. و آقای خامنهای هم حکم همین محک را یافته، و به نظر بسیاری از مردم، اصلاحطلبان، منفورتر از خود آقای خامنهای هستند.
دریغ و افسوس که بعضی از «اپوزیسیون» که گرد در این زمان مشروطهطلبی و سلطنتطلبی و پهلوی و… میگردند، استعدادهای خوبی هم هستنند که در واقع خود را فدای قدرت میکنند. چرا که تا وقتی که هر کردار و گفتار و نوشتار آنها مورد تایید قدرتها باشد، در رسانهها، مطرح میگردند و در انظار عمومی نگاه داشته میشوند. حتی کسانی از آنها که واقعا به فکر ایران و ایرانیان هستند، به علت عدم اعتماد به نفس فردی و عدم اعتماد به نفس ملی، راه سرسپردگی قدرت را طی میکنند. برخی از آنها که به خیال خود صادقانه و برای «منافع» ایران این خطای مهلک را انجام میدهند، ناچار در این راه خیانت به مردم، تا آنجا میروند که روزی تصویر خود را هم در آینه نخواهند شناخت. این کریهچهرهگی، در وابستگان به روسیه شوری، در فرقه رجوی، و در اصلاحطلبان و سایر دلبستگان و وابستگان به قدرتهای داخلی، و نیز بقیه وابستگان به قدرتهای خارجی هم به عیان نمایان است.
جنبش مشروطهخواهی، یکی از سه انقلاب بزرگی بود که طی یک قرن جامعه ایرانیان و فرهنگ ایرانی، به ایران و به منطقه و به دنیا هدیه کرد. جنبش خودجوش آزاد و مستقلی که در طول حدود یک سال اوج گرفت و بهار ایران، به انقلاب ۱۳۵۷ منجر شد. انقلابی که دنیا را وارد عرصه جدیدی کرد. البته الان تمام تلاش قدرتها این است که با جنگ روانی، یک تصویر شیطانی و زشت از انقلاب ایران مصور کنند، مبادا که باز ایرانیان و یا سایر ملل سلطهبر به فکر منقلب شدن و آزاد کردن خود از یوغ سلطهگران شوند.
قانون اساسی مشروطه، قانونی است که هیچگاه به آن عمل نشد. قانونی که توسط شاهان قاجار، و بعد بیشتر از آنها توسط شاهان پهلوی، نه تنها رعایت نشد، بلکه به اصول اصلی آن خیانت هم شد.
قانون اساسی مشروطیت که در ۸ دی ۱۲۸۵ خورشیدی با امضای مظفرالدینشاه جنبه قانونی گرفت، بعدا با الهام از قوانین اساسی فرانسه و بلژیک، به متمم قانون اساسی و با امضای محمدعلیشاه در تاریخ ۱۴ مهر ۱۲۸۶ رسمیت یافت.
در این عصر، انقلاب دادهورزی، دنیا امروز را وارد مرحله جدید
ی از تاریخ تمدن بشریت کرده است. این تحولات، با سیر سریعی ادامه دارند. در هر دهه از چند دهه اخیر، شاهد تحولاتی بودهایم که قبل از انقلاب، بهوقوع پیوستن آنها شاید در یک صده اتفاق میافتادند.
❊ پرسش: با این توجه به این نکتهها، حال چرا دستگاه جنگ روانی قدرتها علیه ملت، به مردم القا میکند که باید به بیش از ۱۱۵ سال پیش عقبگرد داشته باشیم؟؟!!
❊ پاسخ: تهیدستی، و، ضعف، و بیچارهگی، و بیمایهگی، و بیکفایتی، و نزدیکیبینی، و سطحینگری، و… قدرتها!
اثبات صحت این پاسخ را در اتاقهای فکری که مشغول مدیریت روایتها و باورهای جامعه و ساختن و پرداختن وژدانهای عمومیِ فردی و مخدوش کردن وژدانِ عمومیِ همگانی هستند باید جست. عیان است که قدرتها، انقدر از ساختن بدیل وابسته برای حاکم کردن به ایران تهیدست و مستاصل و وامانده بوده و هستند (و خواهند بود!) که در تهیدستی و بیکسی و بیچارهگی مطلق، دست به دامان فردی چون آقای رضا پهلوی شدهاند! بیش از تاسف، نگران حال و روز آن قلیل از ایرانیان هستم که در این جنگ روانی شکست خوردهاند، و بدخیمتر از آن، آنها که دانسته و یا نادانسته، خود را به سربازان دونپایهٌ این جنگ، خوار و خفیف کردهاند. امپراطور عریان را فقط شکستخوردگان در جنگ روانی، ملبس به لباس فاخر میبینند. برای پروپاگاندیستها، که از جمله شامل روایتسازان (مثال Post-truth) و روایتپردازان (مثال Pizzagate) و روایتگستران (مثال Astroturf) میشوند، و در گماشتهگی قدرتها (قدرتهای خارجی و نیز قدرتهای داخلی) هستند، نمایش «بدیل» وابسته با بازیگری آقای پهلوی و شرکا لازمهای حیاتی است برای پیشبرد شعار «حفظ قدرت، اوجب واجبات است»
از سوی دیگر، هر وقت رژیم ولایت مطلقه در پیشبرد شعار «حفظ نظام، اوجب واجبات است» درماندهتر میگردد، «اپوزیسیون» را از آستین شعبده قدرت، بیرون میکشد، و مردم را میترساند که «ببین… اگر من را بر بیاندازی…، اینها هستند که بر قدرت خواهند نشست…» در این ایام که عرصه بر رژیم تنگ شده است، اول آقای خامنهای لازم دید که سلطنت و بازگشت آن بعد از انقلاب فرانسه را در مقبره آقای خمینی مطرح کند! بقیه وحشتزدگان از برانداخته شدن هم با وی همصدا شدند. اخیرا آقای
احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، سهشنبه چهارم مرداد ۱۴۰۱ در سخنرانی در اصفهان گفت که خطر بازگشت سلطنت به ایران جدی است و کسانی که می خواهند ارزشهای دورۀ سلطنت از جمله بیحجابی را ترویج کنند از جمله کسانی هستند که میخواهند ارزشهای دورۀ پیش از انقلاب را احیاء کنند. به خیال خود با یک تیر، سه هدف سلطنت، و بیحجابی، و ارزشهای قبل از انقلاب را نشانه رفت! وی تلاش کرد با این حرف، این سه هدف را همسنگ همدیگر معرفی کند.
ولی نمیداند که که حجاب اجباری رژیم ولایت مطلقه فقیه و نیز حجاب اجباری فرقه ولایت مطلقه رجوی، بهمانند بیحجابی اجباری رژیم ولایت مطلقه پهلوی، همه از یک جنس، و همه لازمه قدرت سلطنت هستند، چه سلطنت شاهی، و چه سلطنت فرقهای، و چه سلطنت شیخی، و چه سلطنت غیر آنها.
بدون هیچ تردیدی، این گونه بازیگریهای آقای پهلوی و شرکا، نقش مهمی در ادامه حیات منحوس رژیم ولایت مطلقه داشته است.
در مطالبی که در مورد بحرین، و جدا کردن آن از ایران توسط آقای محمدرضا پهلوی میخوانیم، میبینیم که قدرتهای خارجی، حتی در آن زمان به پریشانحالی و بینوایی و درماندگی امروز نبودند، حتی به اندازه آقای محمدرضا پهلوی هم اهمیت افکار عمومی و توانایی مردم را درک نمیکردند. او از واکنش ایرانیان، در بحرین و در بقیه ارض ایران، بیشتر آگاه بود و از پیآمدهای آن واهمه داشت تا عقل کلهایی که گرداننده امپراطوری بریتانیای کبیر بودند. محققی در این باره میگوید: «… آنچه از سوابق این مذاکراتِ مخفیانه ایران و انگلیس حکایت دارد، این است که ترس دائمی شاه از قضاوت افکار عمومی ایران، توانایی او را برای انجام سیاستِ خارجی، محدود کرده بود…» بعد از آن آقای پهلوی، خود این نظر خویش را فراموش کرد. قدر قدرتی و جباری، کوری و کری میآورد، تا جایی که حتی صدای خودت را هم نمیشنوی! (قابل توجه آقای خامنهای و شرکا!)
جباروار و زفت او دامن کشان میرفت او—تسخرکنان بر عاشقان بازیچه دیده عشق را
آقای پهلوی و شرکا، عاشقان ایران و ایرانی را در سرمستی قدرت، مسخره میکردند. آقایان خمینی و خامنهای و شرکا هم از این قاعده سرمستی قدرتمداری، مستثنی نیستند.
ای خواجه سرمستک شدی بر عاشقان خنبک زدی—مست خداوندی خود کشتی گرفتی با خدا
در تجاوز به حقوق عاشقان ایران و ایرانیان، سلطنت شیخی، بدتر از سلطنت شاهی بوده است. آیا سرنوشت گردانندگان ولایت مطلقه فقیه، بهتر از سرنوشت ولایت مطلقه پهلوی خواهد بود؟
ای خواجه با دست و پا پایت شکستست از قضا—دل ها شکستی تو بسی بر پای تو آمد جزا
اخیرا باز یک هشدار دیگر را از یکی دیگر از خودیهای رژیم شنیدیم:
❊ پرسش: با این توجه به این نکتهها، حال چرا دستگاه جنگ روانی قدرتها علیه ملت، به مردم القا میکند که باید به بیش از ۱۱۵ سال پیش عقبگرد داشته باشیم؟؟!!
❊ پاسخ: تهیدستی، و، ضعف، و بیچارهگی، و بیمایهگی، و بیکفایتی، و نزدیکیبینی، و سطحینگری، و… قدرتها!
اثبات صحت این پاسخ را در اتاقهای فکری که مشغول مدیریت روایتها و باورهای جامعه و ساختن و پرداختن وژدانهای عمومیِ فردی و مخدوش کردن وژدانِ عمومیِ همگانی هستند باید جست. عیان است که قدرتها، انقدر از ساختن بدیل وابسته برای حاکم کردن به ایران تهیدست و مستاصل و وامانده بوده و هستند (و خواهند بود!) که در تهیدستی و بیکسی و بیچارهگی مطلق، دست به دامان فردی چون آقای رضا پهلوی شدهاند! بیش از تاسف، نگران حال و روز آن قلیل از ایرانیان هستم که در این جنگ روانی شکست خوردهاند، و بدخیمتر از آن، آنها که دانسته و یا نادانسته، خود را به سربازان دونپایهٌ این جنگ، خوار و خفیف کردهاند. امپراطور عریان را فقط شکستخوردگان در جنگ روانی، ملبس به لباس فاخر میبینند. برای پروپاگاندیستها، که از جمله شامل روایتسازان (مثال Post-truth) و روایتپردازان (مثال Pizzagate) و روایتگستران (مثال Astroturf) میشوند، و در گماشتهگی قدرتها (قدرتهای خارجی و نیز قدرتهای داخلی) هستند، نمایش «بدیل» وابسته با بازیگری آقای پهلوی و شرکا لازمهای حیاتی است برای پیشبرد شعار «حفظ قدرت، اوجب واجبات است»
از سوی دیگر، هر وقت رژیم ولایت مطلقه در پیشبرد شعار «حفظ نظام، اوجب واجبات است» درماندهتر میگردد، «اپوزیسیون» را از آستین شعبده قدرت، بیرون میکشد، و مردم را میترساند که «ببین… اگر من را بر بیاندازی…، اینها هستند که بر قدرت خواهند نشست…» در این ایام که عرصه بر رژیم تنگ شده است، اول آقای خامنهای لازم دید که سلطنت و بازگشت آن بعد از انقلاب فرانسه را در مقبره آقای خمینی مطرح کند! بقیه وحشتزدگان از برانداخته شدن هم با وی همصدا شدند. اخیرا آقای
احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، سهشنبه چهارم مرداد ۱۴۰۱ در سخنرانی در اصفهان گفت که خطر بازگشت سلطنت به ایران جدی است و کسانی که می خواهند ارزشهای دورۀ سلطنت از جمله بیحجابی را ترویج کنند از جمله کسانی هستند که میخواهند ارزشهای دورۀ پیش از انقلاب را احیاء کنند. به خیال خود با یک تیر، سه هدف سلطنت، و بیحجابی، و ارزشهای قبل از انقلاب را نشانه رفت! وی تلاش کرد با این حرف، این سه هدف را همسنگ همدیگر معرفی کند.
ولی نمیداند که که حجاب اجباری رژیم ولایت مطلقه فقیه و نیز حجاب اجباری فرقه ولایت مطلقه رجوی، بهمانند بیحجابی اجباری رژیم ولایت مطلقه پهلوی، همه از یک جنس، و همه لازمه قدرت سلطنت هستند، چه سلطنت شاهی، و چه سلطنت فرقهای، و چه سلطنت شیخی، و چه سلطنت غیر آنها.
بدون هیچ تردیدی، این گونه بازیگریهای آقای پهلوی و شرکا، نقش مهمی در ادامه حیات منحوس رژیم ولایت مطلقه داشته است.
در مطالبی که در مورد بحرین، و جدا کردن آن از ایران توسط آقای محمدرضا پهلوی میخوانیم، میبینیم که قدرتهای خارجی، حتی در آن زمان به پریشانحالی و بینوایی و درماندگی امروز نبودند، حتی به اندازه آقای محمدرضا پهلوی هم اهمیت افکار عمومی و توانایی مردم را درک نمیکردند. او از واکنش ایرانیان، در بحرین و در بقیه ارض ایران، بیشتر آگاه بود و از پیآمدهای آن واهمه داشت تا عقل کلهایی که گرداننده امپراطوری بریتانیای کبیر بودند. محققی در این باره میگوید: «… آنچه از سوابق این مذاکراتِ مخفیانه ایران و انگلیس حکایت دارد، این است که ترس دائمی شاه از قضاوت افکار عمومی ایران، توانایی او را برای انجام سیاستِ خارجی، محدود کرده بود…» بعد از آن آقای پهلوی، خود این نظر خویش را فراموش کرد. قدر قدرتی و جباری، کوری و کری میآورد، تا جایی که حتی صدای خودت را هم نمیشنوی! (قابل توجه آقای خامنهای و شرکا!)
جباروار و زفت او دامن کشان میرفت او—تسخرکنان بر عاشقان بازیچه دیده عشق را
آقای پهلوی و شرکا، عاشقان ایران و ایرانی را در سرمستی قدرت، مسخره میکردند. آقایان خمینی و خامنهای و شرکا هم از این قاعده سرمستی قدرتمداری، مستثنی نیستند.
ای خواجه سرمستک شدی بر عاشقان خنبک زدی—مست خداوندی خود کشتی گرفتی با خدا
در تجاوز به حقوق عاشقان ایران و ایرانیان، سلطنت شیخی، بدتر از سلطنت شاهی بوده است. آیا سرنوشت گردانندگان ولایت مطلقه فقیه، بهتر از سرنوشت ولایت مطلقه پهلوی خواهد بود؟
ای خواجه با دست و پا پایت شکستست از قضا—دل ها شکستی تو بسی بر پای تو آمد جزا
اخیرا باز یک هشدار دیگر را از یکی دیگر از خودیهای رژیم شنیدیم:
«…اگر یک روند اصلاح واقعی در کشور توسط شخص رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، به طور عاجل آغاز نشود، آیندۀ اسفناکی در انتظار رهبران جمهوری اسلامی است…»
❊ سلطنت در قرن بیست و یکم؟!، شروع و یا حتی بازشروع سلطنت در قرن بیست و یکم!!!؟؟؟
در این زمان از این قرن، سلطنت را در معدودی از کشورهای جهان امروز شاهد هستیم. فسادهای رنگارنگ در اعضای ریز و درشت خانوادههای سلطنتی، حتی در کشورهایی که شامل ممالک «متمدن» و «پیشرفته» غربی میشوند، فراوان است. در این واقعیت، استثنائی را در هیچکدام از این کشورهای سلطنتی، نمیتوانم یافت. به نظر میرسد که حتی در این کشورها که برعکس پهلوی، قرنها سابقه سلطنتهای، برعکس پهلوی، غیردستنشانده را دارند، و حتی شاهان آنها هم، بر عکس پهلوی، با کودتاهای اجنبیان به قدرت نرسیدهاند، علیرغم پروپگاندا و فشار دستگاههای جنگ روانی، ادامه سلطنت، مشکلآفرینتر میشود.
این آش در میهن ما بسیار شورتر بوده است، زیرا که «شاه» ایران را، بهخصوص در اواخر سلسله قاجار، و تمام دوره پهلوی، انیرانیان تعیین و به علت نبود عدم انفعال در یک حداقل لازمی از مردم، توانستند به ملت ایران، تحمیل کنند. با اعترافات مکررِ خودِ قدرتها، تحمیل دو «شاه» اخیر، رسما با کودتا ممکن گردید.
❊ باز هم بازگشت به ولایت مطلقه؟ آنهم ولایت مطلقه سلطنتی!!!؟؟؟
در تاریخ معاصر ایران، نفی ولایت انحصاری را با شروع تفکرات مشروطهخواهی در سالهای سلطنت ناصرالدین شاه، و در اوائل-اواسط قرن ۱۳ هجری میتوان مشاهده کرد. ادامه این اندیشهورزی، انقلاب مشروطه، و مجلس شورای مقننه را، با امیدِ پایان دادن به مونارکیسم و سلطنت مطلقه، به ارمغان آورد. با تمام اینها، و نیز از جمله با توجه به اینکه در کشورهای همسایه، جمهوری را شاهد بودیم، «سلطنت» برای ایران و فرهنگ ایرانیان، لااقل از همان ابتدای پهلوی، وصله ناچسب و شوخی بیمزهای بوده است. بدون هیچ تردیدی، عملکرد آقایان رضا و محمدرضا پهلوی، بیشترین نقش را در نفی سلطنت، و انقلاب ۱۳۵۷، و رویآورد به جمهوری، در میان ایرانیان داشته است. هرچه این «سلطنت» بیشتر ادامه پیدا کرد، عدم وجود مشروعیت و نبود پایههای مردمی، و در نتیجهٌ آن، فساد و بیکفایتی و خشونت، نمایانتر و پررنگتر شد. این واقعیت را نزدیکترین نزدیکان آقای محمدرضا پهلوی، از جمله خانم فرح دیبا-پهلوی، و آقای علم، و… هشدارهای مکرر دادند.
ولی اکنون بعد از مشاهده پندار و کردار و گفتار آقای رضا پهلوی در بیش از چهار دههٌ اخیر، علیرغم مشاطهگری قدرتها برای ترسیم چهرهای موجه از ایشان، و علیرغم بدتر بودن ولایت مطلقه فقیه از ولایت مطلقه پهلوی، و علیرغم تلاش قدرتهای داخلی برای مطرح کردن (شعار «رضا شاه روحت شاد» اولین بار در مشهد و توسط آقایان علمالهدا و رئیسی و شرکا و برای تضعیف حکومت آقای روحانی اختراع شد) و مطرح نگاه داشتن سلطنت و آقای پهلوی(نطق اخیر آقای خامنهای در سالگرد اقای خمینی)، ایشان هم مانند پدر و پدربزرگش (و چه بسا بسیار بیشتر از مجموعه آن هر دو!) در نفرت و ترس مردم از سلطنت، و بهخصوص از سلطنت در ایران، نقش داشته است.
❊ جنگ روانی، مادر همه جنگها است!
در این زمان، شکست قلیلی از مردم در جامعه مدنی، و بعضی از اعضای جامعه سیاسی، در جنگ روانی قدرتها علیه مردم بوده است که باعث شده آنها باز هم به زندانی کردن خود در زندان «انتخاب» بین بد و بدتر، تن دادهاند و دیگران را هم به این تسلیم و شکست دعوت میکنند. در این مغالطه ذوالحدین جعلی، برای شکستخوردگان در این جنگ روانی، تصور هیج امکان دیگری میسر نیست، چه برسد به اینکه حتی به خود زحمت بدهد به روشهایی برای ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر بیاندیشد!
کسی نمیتواند ایرانیان را برای نفرت از رژیم ولایت مطلقه سرزنش کند. ولی هر یک از ما ایرانیان باید به بررسی نقش و مسئولیت خود در باقی ماندن ساختار استبدادی و ادامه حیات رژیم بپردازیم، و با بررسی اشتباهات خویش، تلاش کنیم دوباره همان اشتباهات را، به شکل و اشکالی دیگر، تکرار نکنیم.
همانطور که در هر یک از دورههای قبلی از «انتخابات» دیدیم که، شکست مردم در جنگ روانی، منجر به عدم اعتماد به نفس فردی و عدم اعتماد به نفس ملی در بعضی از ایرانیان، و آن منجر به انفعال، و زندانی کردن خود و دیگران در زندان خودساخته «انتخاب» بین بد و بدتر شد. پرهیز از انفعال، و یا لااقل کاهش انفعال، کمترین کاری است که هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود میتوانیم انجام دهیم.
توجه و تکیه بر واژه «ساختار» و باقی ماندن آن لازم است. ما نمیخواهیم که ساختار استبداد بماند، ولی این مستبد برود و آن مستبد بیاید! فرهنگ مردمسالاری ایجاب میکند که ساختار استبداد را براندازیم ساختار حقوند را جایگزین کنیم.
❊ جنگ روانی، مادر همه جنگها است! ولی جنگی است که ما مردم وسیله دفاع پیروزمندانه از خود را به را
❊ سلطنت در قرن بیست و یکم؟!، شروع و یا حتی بازشروع سلطنت در قرن بیست و یکم!!!؟؟؟
در این زمان از این قرن، سلطنت را در معدودی از کشورهای جهان امروز شاهد هستیم. فسادهای رنگارنگ در اعضای ریز و درشت خانوادههای سلطنتی، حتی در کشورهایی که شامل ممالک «متمدن» و «پیشرفته» غربی میشوند، فراوان است. در این واقعیت، استثنائی را در هیچکدام از این کشورهای سلطنتی، نمیتوانم یافت. به نظر میرسد که حتی در این کشورها که برعکس پهلوی، قرنها سابقه سلطنتهای، برعکس پهلوی، غیردستنشانده را دارند، و حتی شاهان آنها هم، بر عکس پهلوی، با کودتاهای اجنبیان به قدرت نرسیدهاند، علیرغم پروپگاندا و فشار دستگاههای جنگ روانی، ادامه سلطنت، مشکلآفرینتر میشود.
این آش در میهن ما بسیار شورتر بوده است، زیرا که «شاه» ایران را، بهخصوص در اواخر سلسله قاجار، و تمام دوره پهلوی، انیرانیان تعیین و به علت نبود عدم انفعال در یک حداقل لازمی از مردم، توانستند به ملت ایران، تحمیل کنند. با اعترافات مکررِ خودِ قدرتها، تحمیل دو «شاه» اخیر، رسما با کودتا ممکن گردید.
❊ باز هم بازگشت به ولایت مطلقه؟ آنهم ولایت مطلقه سلطنتی!!!؟؟؟
در تاریخ معاصر ایران، نفی ولایت انحصاری را با شروع تفکرات مشروطهخواهی در سالهای سلطنت ناصرالدین شاه، و در اوائل-اواسط قرن ۱۳ هجری میتوان مشاهده کرد. ادامه این اندیشهورزی، انقلاب مشروطه، و مجلس شورای مقننه را، با امیدِ پایان دادن به مونارکیسم و سلطنت مطلقه، به ارمغان آورد. با تمام اینها، و نیز از جمله با توجه به اینکه در کشورهای همسایه، جمهوری را شاهد بودیم، «سلطنت» برای ایران و فرهنگ ایرانیان، لااقل از همان ابتدای پهلوی، وصله ناچسب و شوخی بیمزهای بوده است. بدون هیچ تردیدی، عملکرد آقایان رضا و محمدرضا پهلوی، بیشترین نقش را در نفی سلطنت، و انقلاب ۱۳۵۷، و رویآورد به جمهوری، در میان ایرانیان داشته است. هرچه این «سلطنت» بیشتر ادامه پیدا کرد، عدم وجود مشروعیت و نبود پایههای مردمی، و در نتیجهٌ آن، فساد و بیکفایتی و خشونت، نمایانتر و پررنگتر شد. این واقعیت را نزدیکترین نزدیکان آقای محمدرضا پهلوی، از جمله خانم فرح دیبا-پهلوی، و آقای علم، و… هشدارهای مکرر دادند.
ولی اکنون بعد از مشاهده پندار و کردار و گفتار آقای رضا پهلوی در بیش از چهار دههٌ اخیر، علیرغم مشاطهگری قدرتها برای ترسیم چهرهای موجه از ایشان، و علیرغم بدتر بودن ولایت مطلقه فقیه از ولایت مطلقه پهلوی، و علیرغم تلاش قدرتهای داخلی برای مطرح کردن (شعار «رضا شاه روحت شاد» اولین بار در مشهد و توسط آقایان علمالهدا و رئیسی و شرکا و برای تضعیف حکومت آقای روحانی اختراع شد) و مطرح نگاه داشتن سلطنت و آقای پهلوی(نطق اخیر آقای خامنهای در سالگرد اقای خمینی)، ایشان هم مانند پدر و پدربزرگش (و چه بسا بسیار بیشتر از مجموعه آن هر دو!) در نفرت و ترس مردم از سلطنت، و بهخصوص از سلطنت در ایران، نقش داشته است.
❊ جنگ روانی، مادر همه جنگها است!
در این زمان، شکست قلیلی از مردم در جامعه مدنی، و بعضی از اعضای جامعه سیاسی، در جنگ روانی قدرتها علیه مردم بوده است که باعث شده آنها باز هم به زندانی کردن خود در زندان «انتخاب» بین بد و بدتر، تن دادهاند و دیگران را هم به این تسلیم و شکست دعوت میکنند. در این مغالطه ذوالحدین جعلی، برای شکستخوردگان در این جنگ روانی، تصور هیج امکان دیگری میسر نیست، چه برسد به اینکه حتی به خود زحمت بدهد به روشهایی برای ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر بیاندیشد!
کسی نمیتواند ایرانیان را برای نفرت از رژیم ولایت مطلقه سرزنش کند. ولی هر یک از ما ایرانیان باید به بررسی نقش و مسئولیت خود در باقی ماندن ساختار استبدادی و ادامه حیات رژیم بپردازیم، و با بررسی اشتباهات خویش، تلاش کنیم دوباره همان اشتباهات را، به شکل و اشکالی دیگر، تکرار نکنیم.
همانطور که در هر یک از دورههای قبلی از «انتخابات» دیدیم که، شکست مردم در جنگ روانی، منجر به عدم اعتماد به نفس فردی و عدم اعتماد به نفس ملی در بعضی از ایرانیان، و آن منجر به انفعال، و زندانی کردن خود و دیگران در زندان خودساخته «انتخاب» بین بد و بدتر شد. پرهیز از انفعال، و یا لااقل کاهش انفعال، کمترین کاری است که هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود میتوانیم انجام دهیم.
توجه و تکیه بر واژه «ساختار» و باقی ماندن آن لازم است. ما نمیخواهیم که ساختار استبداد بماند، ولی این مستبد برود و آن مستبد بیاید! فرهنگ مردمسالاری ایجاب میکند که ساختار استبداد را براندازیم ساختار حقوند را جایگزین کنیم.
❊ جنگ روانی، مادر همه جنگها است! ولی جنگی است که ما مردم وسیله دفاع پیروزمندانه از خود را به را
حتی در دسترس داریم.
هرجه میگذرد، جنبش خودجوش ایرانیان، فراگیرتر میشود. مردم بهتدریج و بهطور کاملا خودانگیخته، شعارهای پرشعوری را در کف خیابانها مطرح کردند که حاکی از بازگشت به خویش است.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد—آنچه خود داشت، ز بیگانه تمنا میکرد!
علیرغم فشارهای زیاد دستگاههای مغزشویی قدرتها در جنگ روانی علیه مردم، ایرانیان، بهطور خودجوش، خود به این نتیجه رسیدند که:
«نه شاه میخواهیم، نه رهبر! نه بد میخواهیم، نه بدتر!»
«اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
در این مثال، دفاع مردم از خود در جنگ روانی، موفق بود و قدرتها، علیرغم همه تلاشهایی که کردند، نتوانستند این شعار را سانسور کنند. در نتیجه فراگیرتر شدن این جنبش خودجوش، تحریم «انتخابات»، و حتی تحریم خیابانها در روز «انتخابات» نتایج مطلوب خود را ببار آورد. با «رئیس جمهور» شدن مهره مورد نظر رژیم، آقای رئیسی (که مرحوم منتظری در حضور خود وی، او را به درستی «جنایتکار تاریخی» خواند) نهادِ نهانِ رژیم، بیشتر بر افکار عمومی هویدا شد. (اگر مردم در سال ۱۳۷۶، خود را به دست خویش، در زندان «انتخاب» بین بد و بدتر، محبوس نمیکردند، و در میدان ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، میماندند و میتاختند، یقینا عمر ولایت مطلقه تا به امروز به درازا نمیکشید)
هر چه میگذرد، کیفیت و کمیت شعارهای پرشعورِ خودجوش مردم و هستههای مردمی، فراوانتر و فراگیرتر شدهاند. از جمله، فریادِ عصیانِ «پشت به قدرت، روی به ملت» را با خوشحالی شنیدیم، شعاری که مستقلانه و بهطور کاملا خودجوش، در مرکز قدرت رژیم، در نماز جمعه، سر داده شد! این شعار پرشعور، به وضوح حاکی از اعتماد به نفس فردی، و اعتماد به نفس جمعی و ملی بوده و هست. بازتاب مطالبات مردم ایران و بازنشر شعارهای پرشعوری که هموطنان در خیایانهای میهن ابتکار میکنند، یکی دیگر از کمترین کارهایی است که ایرانیان، در داخل و خارج از ایران میتوانند با انجام آن، به یاری سایر هموطنان بیایند.
-
جنبشهای خودجوشی را که در این چهار دهه، در اعتراضات به ولایت مطلقه شاهد بودهایم، از بین نرفتهاند و قطعا بیاثر نبودهاند. قرنطینهها و فاصلهگیریهای لازم برای مدیریت کووید۱۹ در سال ۱۳۹۸، کنش مدنی لازمی بود که علیرغم بیلیاقتی و بیکفایتی رژیم، ملت ایران شاهد کشتههای بیشتری نشد. اگر آن جنبش خودجوش فعال در استقلال و آزادی، فراگیرتر میشد، بزودی و بدون شک به براندازی رژیم منتهی میگشت. آتش آن جوششها، فقط موقتا به زیر خاکستر خزیده است. حال دیگر خود ولایتمداران ذوب شده در ولایت خامنهای اعتراف دارند که زمان این رژیم هم به آخر رسیده است.
وطن ما در این زمان، دوران گذار را طی میکند. هر چه کمیت و کیفیت فعالتهای من و شما بالاتر برود، این گذار خشونتزداتر و سریعتر به سقوط فیزیکی رژیم ولایت مطلقه خواهد رسید. خوب است که هر بامداد از خود بپرسم که امروز در جهت استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، مایلم چه قدمهایی را بردارم، و خوب است که هرشب بیلان کار هر روز خود را مورد بررسی قرار دهم. برای این کار و برای مشارکت در ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، لازم نیست که کار و حرفه خود را ترک کنم، حتی لازم نیست که خواب و خوراک و استراحت و تفریح و ورزش و زندگی سالم خود را معطل سازم، که اینها همه لازمه یک زندگی حقوند و دموکراتیک هستند.
آخر زمان این قدرت هم خواهد رسید، و البته سریعتر هم خواهد رسید اگر که من، به سهم خود و به نوبه خود، در ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، هر چه فعالتر شوم.
ای خواجه صاحب قدم، گر رفتم اینک آمدم—تا من در این آخرزمان، حال تو گویم برملا
علی صدارت
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/15/9161/
هرجه میگذرد، جنبش خودجوش ایرانیان، فراگیرتر میشود. مردم بهتدریج و بهطور کاملا خودانگیخته، شعارهای پرشعوری را در کف خیابانها مطرح کردند که حاکی از بازگشت به خویش است.
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد—آنچه خود داشت، ز بیگانه تمنا میکرد!
علیرغم فشارهای زیاد دستگاههای مغزشویی قدرتها در جنگ روانی علیه مردم، ایرانیان، بهطور خودجوش، خود به این نتیجه رسیدند که:
«نه شاه میخواهیم، نه رهبر! نه بد میخواهیم، نه بدتر!»
«اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا!»
در این مثال، دفاع مردم از خود در جنگ روانی، موفق بود و قدرتها، علیرغم همه تلاشهایی که کردند، نتوانستند این شعار را سانسور کنند. در نتیجه فراگیرتر شدن این جنبش خودجوش، تحریم «انتخابات»، و حتی تحریم خیابانها در روز «انتخابات» نتایج مطلوب خود را ببار آورد. با «رئیس جمهور» شدن مهره مورد نظر رژیم، آقای رئیسی (که مرحوم منتظری در حضور خود وی، او را به درستی «جنایتکار تاریخی» خواند) نهادِ نهانِ رژیم، بیشتر بر افکار عمومی هویدا شد. (اگر مردم در سال ۱۳۷۶، خود را به دست خویش، در زندان «انتخاب» بین بد و بدتر، محبوس نمیکردند، و در میدان ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، میماندند و میتاختند، یقینا عمر ولایت مطلقه تا به امروز به درازا نمیکشید)
هر چه میگذرد، کیفیت و کمیت شعارهای پرشعورِ خودجوش مردم و هستههای مردمی، فراوانتر و فراگیرتر شدهاند. از جمله، فریادِ عصیانِ «پشت به قدرت، روی به ملت» را با خوشحالی شنیدیم، شعاری که مستقلانه و بهطور کاملا خودجوش، در مرکز قدرت رژیم، در نماز جمعه، سر داده شد! این شعار پرشعور، به وضوح حاکی از اعتماد به نفس فردی، و اعتماد به نفس جمعی و ملی بوده و هست. بازتاب مطالبات مردم ایران و بازنشر شعارهای پرشعوری که هموطنان در خیایانهای میهن ابتکار میکنند، یکی دیگر از کمترین کارهایی است که ایرانیان، در داخل و خارج از ایران میتوانند با انجام آن، به یاری سایر هموطنان بیایند.
-
جنبشهای خودجوشی را که در این چهار دهه، در اعتراضات به ولایت مطلقه شاهد بودهایم، از بین نرفتهاند و قطعا بیاثر نبودهاند. قرنطینهها و فاصلهگیریهای لازم برای مدیریت کووید۱۹ در سال ۱۳۹۸، کنش مدنی لازمی بود که علیرغم بیلیاقتی و بیکفایتی رژیم، ملت ایران شاهد کشتههای بیشتری نشد. اگر آن جنبش خودجوش فعال در استقلال و آزادی، فراگیرتر میشد، بزودی و بدون شک به براندازی رژیم منتهی میگشت. آتش آن جوششها، فقط موقتا به زیر خاکستر خزیده است. حال دیگر خود ولایتمداران ذوب شده در ولایت خامنهای اعتراف دارند که زمان این رژیم هم به آخر رسیده است.
وطن ما در این زمان، دوران گذار را طی میکند. هر چه کمیت و کیفیت فعالتهای من و شما بالاتر برود، این گذار خشونتزداتر و سریعتر به سقوط فیزیکی رژیم ولایت مطلقه خواهد رسید. خوب است که هر بامداد از خود بپرسم که امروز در جهت استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، مایلم چه قدمهایی را بردارم، و خوب است که هرشب بیلان کار هر روز خود را مورد بررسی قرار دهم. برای این کار و برای مشارکت در ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، لازم نیست که کار و حرفه خود را ترک کنم، حتی لازم نیست که خواب و خوراک و استراحت و تفریح و ورزش و زندگی سالم خود را معطل سازم، که اینها همه لازمه یک زندگی حقوند و دموکراتیک هستند.
آخر زمان این قدرت هم خواهد رسید، و البته سریعتر هم خواهد رسید اگر که من، به سهم خود و به نوبه خود، در ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، هر چه فعالتر شوم.
ای خواجه صاحب قدم، گر رفتم اینک آمدم—تا من در این آخرزمان، حال تو گویم برملا
علی صدارت
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/15/9161/
صدارت : پیشنهاد جبهه-مشارکت همگانی در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر…
علی صدارت
علی #صدارت - پیشنهاد جبهه-مشارکت همگانی در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر(جلسه۳)اصل ۳ از اصول بنیادین توافق در جبهه سیاسی
تاریخ تولید و انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۸ آگوست ۲۰۲۲ دوشنبه
زمان : ساعت ۲۱ به وقت ایران(۹ شب)
❊
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/ali.sedarat/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/KpNQs3KiMtA
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/17/9171/
❊❊❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در رسانههای ذیل بشنوید و همرسانی بفرمایید:
واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD/1479
❊
پادکست:
https://anchor.fm/sedarat
❊❊❊
تاریخ تولید و انتشار: ۱۷ مرداد ۱۴۰۱ برابر با ۸ آگوست ۲۰۲۲ دوشنبه
زمان : ساعت ۲۱ به وقت ایران(۹ شب)
❊
مطلب را به صورت تصویری در اینجا ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/ali.sedarat/
❊
یوتیوب:
https://youtu.be/KpNQs3KiMtA
❊
آدرس مطلب در سایت:
https://alisedarat.com/1401/05/17/9171/
❊❊❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در رسانههای ذیل بشنوید و همرسانی بفرمایید:
واتساپ:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
تلگرام:
https://t.me/sedaratMD/1479
❊
پادکست:
https://anchor.fm/sedarat
❊❊❊