نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
@khodavandegareshgh

🔴ما محرمات بسی بدتر از شرابخواری هم داریم،که ریا است،که تزویر است که در حد شرک به خداوند است.جامعه ما پر از اینهاست و کسی نمی بیند و کسی در مذمتش چیزی نمی گوید و همه مبتلا به آنند.ولی در شرابخواری یک نفر که پنهانی هم می خورد این همه عیب می گیرند:

دی حریفی گفت حافظ می خورد پنهان شراب
ای رفیق من گناه آن به که پنهانی بود

در واقع دارد به دیگران می گوید که ما نگفتیم بیایید و بی پروایی بکنید:

دیده ی بدبین بپوشان ای کریم عیب پوش
زین دلیریها که من در کنج خلوت می کنم

🔵لذا دلیریهایی که در کنج خلوت می کرد،شرابهایی که پنهانی می خورد و این ها می خواست بگوید حداکثر من حافظ یا کس دیگر اگرم چنین می کند یک گناه شخصی ست که مرتکب می شود و باید پاسخش را به خدا بدهد.
این خیلی فرق دارد با کسی که دارد مال اوقاف را می خورد:

فقیه مدرسه دی مست بود و فتوا داد
که می حرام ولی به ز مال اوقاف است

⚫️حتی فقیه هم همین را می گفت که بله شرابخواری حرام است اما از مال حرام خوردن خیلی بهتر است.
🌕حافظ اصل حرفش این است که بزرگ کردن بعضی از چیزهای کوچک باعث شده که بعضی از چیزهای بزرگ کوچک شوند
گناهان بزرگ مثل ریا و تزویر و مال مردم خوری کوچک شده و آنوقت گناهان کوچک مثل شراب خوردن پنهانی اینقدر بزرگ شده است.
و از این لحاظ بین ما و حافظ هیچ تفاوتی نیست بنده هم همین نظر را دارم. گناهان در رتبه و مرتبه خودشان باید بنشینند این گناه است آن هم گناه است اما این کجا و آن کجا.

#دکتر_عبدالکریم_سروش
#جامعه_حافظی

@khodavandegareshgh
🆔 @SayehSokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#فیلم #اجاره_نشین_ها ی #داریوش_مهرجویی تولید سال ۱۳۶۵ هست، اما حکایت #جامعه درحال #فروپاشی الان ماست! #شخصیت های فیلم ما هستیم، از سران کشور تا مردم عادی رو میتونید جای نقش ها بذارید!
⭕️ غریزه‌ی جنسی، نان، آزادی، بهشت

✍️ اگر این مبنای فرویدی را بپذیریم که "آدمی آنی نیست که هست؛ بلکه، آنی هست که نیست"؛ در آن‌صورت چیزی به نام فضای مجازی نداریم. فضای مجازی، جنبه‌ی دیگری از حقیقت است؛ که از قضا بهره‌ی بیشتری هم از حقیقت انسان‌ها را در خود دارد.

✍️ آدمی در فضای مجازی حقیقت پنهان خود را بیرون می‌ریزد؛ حقیقتی که در هزار تویِ نقاب‌های فرهنگی و اجتماعی و خانوادگی و حکومتی گیر کرده است. حقیقتی که بخشی از آن، و یا گاهی حتی تمام آن، از خودِ فرد نیز غایب است، و اینک مجالی پیدا کرده است که دور از چشم هشیاریِ او جلوه‌گیری، و بلکه رقاصی کند. درست مثل چیزهایی که در خواب می‌بینیم. رؤیاها و خواب‌دیده‌های ما چیزی نیستند، جز حقیقتِ پنهان شخصیتِ ما.

✍️ حقیقت آدم‌ها همان پروفایل‌هایی است که گاه و بیگاه می‌گذارند؛ همان سرعت عوض کردن پروفایل‌هایشان است؛ همان کانتکت‌ها و پروفایل‌هایی است که چک می‌کنند؛ همان استوری‌ها و عکس‌هایی که می گذارند؛ همان صفحات مجازی است که زیاد سر می‌زنند؛ همان پیج‌هایی که عضوند؛ حقیقتِ افراد همان میزانِ وقتی است که برای گردش در دنیای مجازی می‌گذارند؛ همان مطالبی است که می‌خوانند؛ همان چیزهایی است که نمی‌خوانند؛ همان چیزهایی است که دوست دارند بخوانند و ببینند، یا نخوانند و نبییند؛ همان آدم‌ها و موضوعاتی است که برایشان مهم است یا بیشتر برایشان جلب توجه می‌کند؛ همان سرعتِ سین کردن و پاسخ دادن یا دیر سین کردن و پاسخ‌های کوتاه و بلندی است که می‌دهند؛ همان ادبیاتی است که دارند؛ همان گروه‌ها و کانال‌هایی است که عضوند؛
همان اهتمامشان به پیگیری حال و هوای آدم‌های غریبه یا آشنا و فامیل است؛ همان اخ و پیف‌هایی است که به هنگام دیدن عکس یا مطلب کسی می‌کنند؛ همان موسیقی‌هایی است که گوش می‌کنند؛ همان کانال‌هایی است که عضوند، و نوتیفیکیشن‌ها و مطالبش را هر لحظه می‌بینند، یا ماه به ماه هم چک نمی‌کنند؛ همان تنوع قلم و رفتارشان در گروه‌های مختلف است؛ همان صفحاتی است که یواشکی می‌آیند و از خودشان ردی نمی‌گذارند؛ همان چیزهایی است که برای فوروارد کردن گلچین می‌کند؛ همان چیزهایی است که دوست دارد فوروراد یا ریپلای کنند، اما نمی‌کنند؛ همان آدم‌هایی است که دوست دارد با آنها ارتباط برقرار کنند اما رویش نمی‌شود؛ همان احساس راحتی‌ای است که با برخی می‌کند و با برخی نه؛ همان غلط‌های تایپی گاه و بی‌گاه است؛ همان اسم‌های فیکی است که برای آزادیِ عمل انتخاب می‌کنند؛ همان استیکرهایشان است؛ همان استیکرهای مثلا اشتباهی است؛ همان سانسورهایی است که از خودشان در این فضا می‌کنند؛ همان جوین شدنها و لفت دادن های یکهویی است؛ همان اسم و اطلاعات واقعی یا رمزی و پنهانی که برای پروفایلشان برمی‌گزینند (بیو)؛
و ...

✍️ دنیای مجازی حقیقی‌ترین بخش #آدمی را بیرون می‌ریزد. با نگاه کردن به فعالیت مجازی هر کس، بیشتر از هر مصاحبه‌ی بالینی و پرسش‌نامه‌ی شخصیتی می‌توان به شخصیت و ادراکات و هیجانات و رفتارهایش پی بُرد.
من با فیلسوفان اگزیستانس همدلم که حقیقت آدمی همان #اهتمام‌هایش است. اهتمام‌های آدمی در دنیای مجازی بیش از هر جای دیگری خوش‌رقصی و جلوه‌گری می‌کنند. فضای مجازی، جلوه‌ای از قیامت است. یومَ تُبلَی السّرائر. روزی که محتوای حقیقی هر چیز استفراغ می‌شود.

🔰 ماهیت واقعیِ یک #جامعه را هم از فضای مجازی‌اش می‌توان شناخت. از فراوانیِ بازدیدها و فورواردها و عضویتها و تمام چیزهای دیگری که در بالا گفته شد. ماهیتی که در هزارتوی نقاب‌های اجتماعی و دستگاه‌های تبلیغاتی پنهان شده است.

فضای مجازی، حقیقت یک جامعه را به تمامه نشان می‌دهد؛ حتی در مواقعی که پروژه های مدیریت افکار عمومی و مشغولیت با موضوعاتِ ساختگی توسط حکومتها اجرا می‌شود هم، نهانِ یک جامعه خودش را در فضای مجازی بیرون می‌ریزد. عقده‌ها و کمبودها و آرزوهایش را؛ ترس‌ها، نگرانی‌ها و اضطرابهایش را؛ نفرتها و خشم‌هایش را؛ توهمات و فانتزی‌هایش را. رنجها و شادی‌هایش را. گفته‌ها و ناگفته‌هایش را. داشته‌ها و نداشته‌هایش را. اعتمادها و بی‌اعتمادی‌هایش را. #تعارض‌ها، #سرکوب‌ها،‌ #جابجایی‌ها، و #فرافکنی‌هایش را.

حال، به نظر شما بیشترین #اهتمام مردم ما در فضای مجازی چیست؟ پاسخ،‌ همان حقیقت خودتان و حقیقتِ جامعه‌ی اطرافتان است.


دکتر محسن زندی

🆔 @SayehSokhan
❇️ #شادی داریم، اما #احساس_شادی نه!


📰 گزارش روزنامه‌ی هم‌دلی درباره‌ی وضعیت شادکامی جامعه در گفت‌وگو با #احمد_بخارایی | منتشرشده در دوشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۹.

… تفاوت وجود دارد میان «علت» و «دلیل». «دلیل» همان بُعد ذهنی است و «علت» بُعد بیرونی دارد. حالا یک فرد با توجه به علت‌های بیرونی در درون خودش شروع به تجزیه و تحلیل می‌کند و یک دلیلی برای خودش درست می‌کند، در این دلیل او نتیجه می‌گیرد و استدلال می‌کند که چقدر انسان بدبختی است. ‌این‌که آدم‌ها چرا با وجود علت‌های مشابه، استدلال‌های یکسان ندارند، گویای این موضوع است و می‌خواهم بگویم که از سطح خرد تا سطح کلان، یعنی از واحدی مانند گروه در سطح خرد، تا سازمان‌ها در سطح میانه و حکومت‌ها در سطح کلان به عنوان «علت» در تشدید #ناشادی مؤثر هستند. بنابراین در اینجا اگر عناصر تاریخی، فرهنگی و سیاسی را با یک‌دیگر جمع کنیم، در نتیجه‌گیری نهایی به این مرحله می‌رسیم که آمار شادکامی ما کاهش پیدا کرده است …

… شاید از نشانه‌های شاد بودن این‌ها باشند که آدم‌ها بخندند، غذای خوب بخورند و لذت ببرند. در کشور ما میزان مصرف نسبت به میانگین جهانی بالا است، ما این‌جا برعکس خیلی از جاهای دیگر میوه را کیلویی خریداری می‌کنیم، آجیل می‌شکنیم، مسافرت می‌رویم که سبب قفل شدن جاده‌های شمالی کشور می‌شود. ما از حوادث جوک می‌سازیم و آن را تعریف می‌کنیم و خنده‌های مستانه می‌کنیم، در همه این‌ها که گفتم ایران از خیلی از جاهای دنیا بالاتر است. اما چرا با وجود نشانه‌های #شادی، #احساس_شادی نیست؟ همانند تفاوت میان #فقر و احساس فقر، شادی هم با احساس شادی فرق می‌کند. در خیلی از مواقع همین احساس است که آدم‌ها را آزار می‌دهد …

… گاهی می‌بینید کسی که خانه‌ و زندگی‌ای به ارزش میلیاردها تومان هم دارد باز هم درگیر احساس فقر است. چرا؟ برای ‌این‌که او خودش را با دیگری می‌سنجد بعد احساس می‌کند آدم‌هایی که در نقطه‌ی بالاتری قرار گرفته‌اند شاید لزوماً از توانایی‌های بیشتری یا شایستگی‌های خاصی آن‌چنان برخوردار نیستند. آدم‌ها احساس می‌کنند آن‌کسی که بالاتر است آن‌طور نبوده که نان عرق جبین خود را بخورد و بعد در مقام مقایسه، دائم به خود می‌گوید من هم می‌توانستم مانند او شوم، پس «چرا نیستم؟» این «چرا نیستم» ناشی از همان احساس «#تبعیض» است که فرد را اذیت می‌کند.
چه چیزی «این چرا نیستم» و ‌این‌که چرا من مانند دیگری نیستم را تشدید می‌کند؟
عمدتاً این پدیده در نومیدی و نگرانی نسبت به پیرامون و آینده ریشه دارد. طبیعتاً بخشی از آن هم در سیاست‌گذاری برای یک #جامعه و حمایت‌های اجتماعی موجود در آن جامعه ریشه دارد. ‌این‌که فرد احساس کند وقتی بی‌کار شود دولت چقدر او را حمایت می‌کند؟ یا اگر درس خوانده است چند درصد امکان دارد شغل مورد نظر خود را پیدا کند، بسیار اهمیت دارد. در جامعه‌ای که تبعیض و فرصت‌های نابرابر مانند گزینش خودی و غیرخودی وجود داشته باشد، شرایط سخت می‌شود. البته در کنار «تبعیض» عوامل دیگری هم نقش دارند …

… وقتی ما احساس #هویت نکنیم نمی‌توانیم شاد باشیم. همین «ایرانی بودن» را در نظر بگیرید، امروزه واقعاً چقدر این «ایرانی بودن» به آدم‌ها وزن و احساس خوبی در داخل و خارج می‌دهد؟ ‌این‌که چرا #هویت_ملی تحدید و تهدید شده اهمیت دارد. تحدید این هویت سبب شده هویت ملی لاغر و لاغر‌تر شود، و تهدید یعنی ‌این‌که گاهی به این هویت هجوم آورده‌اند و آن را در برابر برخی ارزش‌های مذهبی قرار دادند. امروزه گاهی بر روی هر هویتی دست می‌گذارید می‌بینید که این‌ها لاغر و شکننده شده‌اند، آن‌وقت شما انتظار دارید جامعه ناشاد نباشد؟ …

@dr_bokharaei
🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
انسانها در جامعه توده‌ای چگونه احمق می‌شوند؟

دیتریش بنهوفر، اندیشمند، نویسنده و کشیش پروتستانی اهل آلمان (۱۹۰۶ - ۱۹۴۵) معتقد بود انسان‌های احمق به مراتب خطرناکتر از انسان‌های شرور هستند. زیرا مادامی که ما می‌توانیم علیه انسان‌های شرور مبارزه کنیم، در مقابل احمق‌ها بی‌دفاع هستیم؛ استدلال به گوش‌های کر کارا نیست. کتاب مشهور بنهوفر (که خلاصه آن در این ویدئو ارائه می‌شود) به ما هشدار می‌دهد که چگونه قدرت گرفتن عده‌ای خاص در کشوری آزاد، می‌تواند به نتایج فاجعه‌باری منتهی شود.

ترجمه و صدا: شهاب غدیری
@shahab.ghadiri

#جامعه_شناسی #سیاست #دیتریش_بنهوفر #کتاب #دیکتاتوری #استبداد #حماقت #جامعه_توده_ای
هم‌پرسه
@sahandiranmehr
🆔 @Sayehsokhan
❇️ #اصلاح خود بر اصلاح #جامعه اولویت دارد.

اصلاح جامعه جز از راه خوداصلاح‌گری ممکن نیست.

آکویناس وصیت کرد که بر روی سنگ قبرش بنویسند:
"اینجا کسی خفته است که زمانی در نظر داشت جهان را تغییر دهد، بعد متوجه شد که جهان را نمی‌توان تغییر داد، پس تصمیم گرفت کشور خود را تغییر دهد. بعد از آن فهمید که کشورش را هم نمی‌تواند تغییر دهد، لذا تصمیم بر تغییر خانواده‌اش گرفت. در نهایت متوجه شد که خانواده‌اش را هم نمی‌تواند تغییر دهد، لذا تصمیم گرفت خود را تغییر دهد و تا پایان عمر نیز موفق نشد!"

ویتگنشتاین می‌گوید:
"زندگی به من آموخته است که تنها کاری که برای جامعه می‌توانم بکنم، این است که خود را اصلاح کنم."

#مصطفی_ملکیان
@MalekianMedia

🆔 @sayehsokhan