نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
گفتم: جولیا، اجازه بده سوال ساده‌ای ازت بکنم. چرا مرگ این قدر ترسناک است؟ چه چیز خاصی در مرگ هست که تو را می‌ترساند؟ فوراً پاسخ داد: همه کارهایی که انجام نداده‌ام.…

از بیشتر مراجعه‌کنندگان می‌پرسم: دقیقاً از چه چیز مرگ می‌ترسید؟ پاسخ‌های مختلفی که به این پرسش می‌دهند، غالباً به درمان سرعت می‌بخشد.
پاسخ جولیا «همه کارهایی که انجام ندادم» به جان‌مایه‌ای اشاره می‌کند که برای همهٔ آنهایی که به مرگ می‌اندیشند یا با آن روبرو می‌شوند اهمیت دارد: رابطه دو جانبه بین ترس از مرگ و حسِّ زندگی نازیسته. به عبارت دیگر، هر چه از زندگی کمتر بهره برده باشید، اضطراب مرگ بیشتر است. در تجربهٔ کامل زندگی هر چه بیشتر ناکام مانده باشید، بیشتر از مرگ خواهید ترسید.

نیچه این عقیده را با قوت تمام در دو نکته کوتاه بیان کرده است «زندگی‌ات را به کمال برسان و به‌موقع بمیر.» همان‌طور که زوربای یونانی با گفتن این حرف تأکید کرده است «برای مرگ چیزی جز قلعه‌ای ویران به جا نگذار.»

«خیره به خورشید»
#اروین_یالوم
#مرگ_اندیشی

@Eudaemonia
🆔 @sayehsokhan
✍️محمدباقر تاج الدین

🖊اندیشیدن به مرگ نجات‌بخش است
«تنها در رویارویی با
مرگ است که خودِ واقعیِ  انسان متولد می‌شود» (آگوستین قدیس)



انسان‌ها گمان می‌کنند که اندیشیدن دربارۀ زندگی نجات‌بخش است و هرگونه اندیشیدن به مرگ آنها را به کام نیستی می‌کشاند. البته اگرچه نفْسِ مرگ آدمی را نابود می‌کند اما فکر کردن به مرگ وی را نجات می‌دهد. به گفتۀ #اروین_یالوم روان درمانگر مشهور در کتاب روانی درمانی اگزیستانسیل: «مرگ، موقعیتی بی‌همتا و منحصر به فرد است: مرگ موقعیتی است که امکان زندگی اصیل و موثق را برایمان فراهم می‌کند. مرگ آگاهی فرد را از مشغولیت‌های فکری پیش پا افتاده دور می‌کند و به زندگی ژرفا، رنگ و بو و چشم‌اندازی کاملاً متفاوت می‌دهد» (یالوم، 1395: 58).

عموم انسان‌ها به طور معمول  مرگ را مصیبتی بزرگ و دردناک و تلخ می‌دانند و تمام کوشش خود را به کار می‌گیرند تا از مرگ دور شوند و آن را انکار کنند. برای مثال هنگامی که پزشکان به برخی افراد می‌گویند شما به بیماری مهلک و کشنده‌ای مانند سرطان دچار شدید در گام نخست آن را کاملاً انکار می‌کنند و این البته طبیعی است چرا که ما انسان‌ها مرگ را با نابودی و نیستی یکسان می‌پنداریم و برای این اساس است که همواره از آن فرار می‌کنیم.

✳️رمان‌هایی چون "جنگ و صلح" و "مرگ ایوان ایلیچ" اثر "تولستوی" از جمله نمونه‌های درخشان در ترسیم تحول بنیادینی‌اَند که مرگ در هر فردی بر می‌انگیزد. در این دو رمان به خوبی نشان داده می‌شود که آدمی در مواجهۀ با مرگ چگونه به "یکپارچگی شخصیت" دست می‌یابد، امری که در سایر دوره‌های زندگی هرگز بدان دست نمی‌یابد. در رمان "جنگ و صلح" قهرمان داستان "پی‌یر" از زندگی اشرافی روسی به شدت ملول و دل زده شده است اما هنگامی که سربازان ناپلئون وی را دستگیر و به اعدام با جوخۀ آتش محکوم می‌کنند او نفر ششم صف اعدامی‌هاست و اعدام پنج مرد جلوتر از خودش را می‌بیند و خود را برای مرگ حتمی آماده می‌کند، ولی ناگهان در آخرین لحظه اعدامش به تأخیر می‌افتد. این تجربه، "پی یر" را دگرگون می‌کند و پس از آن زندگی پرشور و معناداری را دنبال می‌کند. از آن پس با تمام وجود با دیگران ارتباط برقرار می‌کند و با اشتیاق کامل به سراغ طبیعت می‌رود و همه چیز را با تمام وجود و با جان و دل می‌پذیرد.

❇️"ایوان ایلیچ" هم که کارمندی خودپسند و بداخلاق است هنگامی که به  بیماری کُشنده‌ای مبتلا می‌شود اضطراب و اندوه تمام وجودش را فرا می‌گیرد. اما اندکی پیش از مرگ به حقیقتی ژرف پی می‌برد و آن این که به طور عمیق متحول می‌شود و کوشش می‌کند با تمام اطرافیان همدلی کند و در واقع به "یکپارچگی شخصیت" می‌رسد که تا پیش از آن هرگز چنین تجربۀ ارزشمندی را در زندگی خویش درک نکرده بود. واقعیت تلخ و دردناک این است که  انسان‌ها به واسطۀ روزمرگی و روزمرّه‌گی در زندگی خویش از بسیاری از امور ارزشمند زندگی غفلت می‌ورزند و اهمیتی بدان‌ها نمی‌دهند. دل مشغولی‌های زندگی، طمع‌ورزی‌ها، خودخواهی‌ها، سرگرمی‌های بی‌ارزش، بیهودگی‌های زندگی، سرگردانی‌ها، دلخوش بودن به امور پَست و بی‌ارزش و بسیاری رفتارها و کنشگری‌های نه چندان ارزشمند آدمی را تا سر حدّ گذرانِ سَرسَری زندگی می‌کشاند به گونه‌ای که درک تمام عیار لحظه لحظۀ زندگی برایش دست نایافتنی می‌شود. آدمی به جای این که در "حال" و "اکنون" زیست کند و لذّت مادی و معنوی ببرد شوربختانه یا در حسرت گذشتۀ خویش سیر می‌کند و یا دل نگران آینده‌هایی است که هنوز نیامده‌اند،  آن هم به قمیت نابودی امروزی که صددرصد واقعی است.

این گونه است که می‌توان کم و بیش ادعا کرد که اندیشیدن واقعی به مرگ نجات‌بخش است چرا که سبب می‌شود هر چه عمیق‌تر و جدی‌تر به لحظات زندگی خود بیندیشیم و بکوشیم  در حد مقدورات و امکاناتی که در اختیار داریم به یک زندگی اصیل و معنادار و ارزشمند دست یابیم. سقراط فیلسوف بزرگ یونانی در این زمینه گفته است که: «زندگی نیازموده ارزش زیستن ندارد» و در همین رابطه آلبرکامو فیلسوف و نویسندۀ فرانسوی در کتاب افسانۀ سیزیف آورده است که: «بنیادی‌ترین پرسش فلسفی در این جهان این است که آیا زندگی ارزش زیستن دارد یا نه»؟

#مرگ
#مرگ_اندیشی
#معنای_زندگی

منبع: روان درمانی اگزیستانسیل، اروین یالوم،
ترجمه سپیده حبیب، تهران: نشر نی

🆔 @sayehsokhan