▫️بیخانمانیِ انتخابی
گفت: به دنبال یک راهِ گریزم؛ نه "از زندگی" که "در زندگی". به دنبالِ جایی برای فرار از اضطرابم، فرار از غم، فرار از ملال و فرار از رنج ولی همینجا، یعنی زنده باشم امّا این احساسات را کمتر تجربه کنم.
گفتم: مثلاً کجا؟
گفت: جایی که اینقدر نیاز به حل مسائل پیچیده نداشته باشد. جایی که ادم از صبح که بیدار میشود، مجبور نباشد به خیلی چیزها فکر کند، مجبور نباشد، برای به دست آوردن چیزها، اینقدر حالِ بد تجربه کند. جایی که زندگی نرمتر، آهستهتر و کمتنشتر باشد. جایی که وقتی خبر جنگ میشنوی روانت اینقدر زخمی نشود.
گفتم: جایی را پیدا کردهای؟
گفت: جای خاصی نه. امّا گاهی فکر میکنم چارهاش سفر کردن است. اینکه هر وقت لازم بود جای متفاوتی باشی. انگار یکجا ماندن، همه چیز را سخت میکند. زیاد که سفر بکنی، به جای اضطرابِ از دست دادن و ملالِ تکرار، مدام با چیزهای تازهای روبرو میشوی که هیجانزدهات میکنند ولی الزامی برای نگه داشتنشان هم نداری. فکر میکنم بیخانمانیِ انتخابی، چاره وحشت از بیخانمانی است. گاهی فکر میکنم آدم در سفر، جنگ و آشفتگی جهان را هم بیشتر تاب میآورد.
سکوت کردم. بیخانمانیِ انتخابی و تنگناهای یکجا ماندن، ذهنم را بدجور مشغول کرده بود.
#محمود_مقدسی
@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
گفت: به دنبال یک راهِ گریزم؛ نه "از زندگی" که "در زندگی". به دنبالِ جایی برای فرار از اضطرابم، فرار از غم، فرار از ملال و فرار از رنج ولی همینجا، یعنی زنده باشم امّا این احساسات را کمتر تجربه کنم.
گفتم: مثلاً کجا؟
گفت: جایی که اینقدر نیاز به حل مسائل پیچیده نداشته باشد. جایی که ادم از صبح که بیدار میشود، مجبور نباشد به خیلی چیزها فکر کند، مجبور نباشد، برای به دست آوردن چیزها، اینقدر حالِ بد تجربه کند. جایی که زندگی نرمتر، آهستهتر و کمتنشتر باشد. جایی که وقتی خبر جنگ میشنوی روانت اینقدر زخمی نشود.
گفتم: جایی را پیدا کردهای؟
گفت: جای خاصی نه. امّا گاهی فکر میکنم چارهاش سفر کردن است. اینکه هر وقت لازم بود جای متفاوتی باشی. انگار یکجا ماندن، همه چیز را سخت میکند. زیاد که سفر بکنی، به جای اضطرابِ از دست دادن و ملالِ تکرار، مدام با چیزهای تازهای روبرو میشوی که هیجانزدهات میکنند ولی الزامی برای نگه داشتنشان هم نداری. فکر میکنم بیخانمانیِ انتخابی، چاره وحشت از بیخانمانی است. گاهی فکر میکنم آدم در سفر، جنگ و آشفتگی جهان را هم بیشتر تاب میآورد.
سکوت کردم. بیخانمانیِ انتخابی و تنگناهای یکجا ماندن، ذهنم را بدجور مشغول کرده بود.
#محمود_مقدسی
@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
📢کتاب "#مدیریت_اضطراب" به چاپ پنجم رسید📢
✍️ نویسنده: #دکتر_علی_صاحبی
📇 ناشر: #سایه_سخن
🗞نوبت چاپ: #چاپ_پنجم
📜تعداد صفحات: ۱۱۲ صفحه
📖برشی از کتاب:
واکنش «فرار یا مقابله»، تنش عضلانی فزایندهای را باعث میشود. پس تعجبی ندارد وقتی نگران یا وحشتزده هستید، عضلاتتان سفت شوند و در صورتیکه تنش جسمی شدید باشد و زمان زیادی باقی بماند، موجب خستگی و درد شود. برای غلبه بر مسئله تنش، ضروری است:
1⃣تنش مفرط را بشناسید.
2⃣تنش مفرط را کم کنید.
3⃣خود را از تنش مفرط دور نگه دارید.
مهار تنش جسمی برای کنترل اضطراب ضروری است. وقتی دچار تنش هستید، واکنش «فرار یا مقابله» فعال است و امکان بروز هشدارهای کاذب حالت وحشتزدگی وجود دارد. سریعتر نفس میکشید و احتمال تنفس بیشازحد بیشتر میشود. مغز هشیارتر عمل میکند و افکار نگرانکننده ممکن است شما را به دردسر بیندازند. همه اینها به این معناست که دچار شدن به سطح بالایی از تنش، اضطراب را افزایش میدهد.
🔴🔴مطالعه این کتاب🔴🔴
🆔 @Sayehsokhan
✍️ نویسنده: #دکتر_علی_صاحبی
📇 ناشر: #سایه_سخن
🗞نوبت چاپ: #چاپ_پنجم
📜تعداد صفحات: ۱۱۲ صفحه
📖برشی از کتاب:
واکنش «فرار یا مقابله»، تنش عضلانی فزایندهای را باعث میشود. پس تعجبی ندارد وقتی نگران یا وحشتزده هستید، عضلاتتان سفت شوند و در صورتیکه تنش جسمی شدید باشد و زمان زیادی باقی بماند، موجب خستگی و درد شود. برای غلبه بر مسئله تنش، ضروری است:
1⃣تنش مفرط را بشناسید.
2⃣تنش مفرط را کم کنید.
3⃣خود را از تنش مفرط دور نگه دارید.
مهار تنش جسمی برای کنترل اضطراب ضروری است. وقتی دچار تنش هستید، واکنش «فرار یا مقابله» فعال است و امکان بروز هشدارهای کاذب حالت وحشتزدگی وجود دارد. سریعتر نفس میکشید و احتمال تنفس بیشازحد بیشتر میشود. مغز هشیارتر عمل میکند و افکار نگرانکننده ممکن است شما را به دردسر بیندازند. همه اینها به این معناست که دچار شدن به سطح بالایی از تنش، اضطراب را افزایش میدهد.
🔴🔴مطالعه این کتاب🔴🔴
🆔 @Sayehsokhan
《گذری بر زندگی عجیب ترین فیلسوف تاریخ جهان دیوژن کَلْبی》
زندگینامهِ دیوژن کلبی فیلسوف یونان باستان
یکی از مشهورترین فیلسوفان آتن، دیوژن کلبی است (412-323 قبل از میلاد) که غایت آمالِ او، حذف تجملات غیر ضروری از ساحت زندگی بود، بنابراین زندگی را نه در یک خانه، بلکه در یک وان بزرگ انتخاب کرد. ظاهراً او با فانوس در خیابانهای آتن دنبال مردی صادق می گشت، که به زعم او فیلسوفی یونانی بود.
دیوژن شخصیتی بحثبرانگیز داشت که به خوابیدن و غذا خوردن در هر جایی که به شیوهای بسیار غیر سنتی انتخاب میکرد، شهرت داشت.
دیوژن یک فضیلت از فقر ساخت. او برای امرار معاش التماس میکرد و اغلب در یک کوزه سرامیکی بزرگ در بازار میخوابید. جلوی خوابگاه کوزههای سرامیکی او فانوسی بود که روزها با خود حمل میکرد و ادعا میکرد که به دنبال مردی روشنبین است.
وی افلاطون را مورد انتقاد قرار داد، تفسیر او از سقراط را مورد مناقشه قرار داد، و همچنین به دلیل تمسخر اسکندر مقدونی، چه در ملاء عام و چه در چهره او، هنگام بازدید از قرنتس در سال ۳۳۶پ.م مورد توجه قرار گرفت.
دیوژن فلسفه بدبینی خود را تحت تأثیر زنون قرار داد که آن را به مکتب رواقی، یکی از ماندگارترین مکاتب فلسفه یونانی تبدیل کرد.
او در جوانی به آتن رفت و به تحصیل فلسفه پرداخت. وی از مبلغین سادهزیستی بود، چنانکه گفته میشود سرمایهاش یک عصا، یک بالاپوش و یک کاسه (کوزه) بودهاست. حکایات زیادی نشاندهندهٔ ستایش وی از زندگی به شیوه سگ (به عربی: كلب) میباشد. او در سال ۳۲۳ پیش از میلاد در شهر کورینتوس وفات یافت.
پدر دیوژن در سینوپ سکه ضرب میکرد. دیوژن به دلیل ضرب سکه تقلبی به همراه پدرش و اتهام کاهش ارزش پول از سینوپ تبعید شد. پس از تبعید، او به اتن مهاجرت کرد و از بسیاری از هنجارهای شهر انتقاد کرد. او هراکلس را کهن الگوی خود قرار داد و اعلام کرد تقوا و ساده زیستی را میبایست در عمل نشان داد. او با سبک زندگی سادهٔ خود تمام قوانین اجتماع را به سخره میگرفت. هنگامی که به او میگفتند اهل کجا هستی، میگفت:
"من شهروند جهان هستم."
حکایت مشهوری از او هست که شبی در آتن چراغ به دست گرفت و میگفت «به دنبال انسان میگردم.» مولانا بلخی قرنها بعد چنین داستانی را به شکل نظم درآورد و از این فیلسوف یونانی یاد کرد:
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
📝تحلیل و رصد با بهرهگیری از منابع
اخذ کلیپ از آرت ژورنال
@tahlilvarasad
🆔 @sayehsokhan
《گذری بر زندگی عجیب ترین فیلسوف تاریخ جهان دیوژن کَلْبی》
زندگینامهِ دیوژن کلبی فیلسوف یونان باستان
یکی از مشهورترین فیلسوفان آتن، دیوژن کلبی است (412-323 قبل از میلاد) که غایت آمالِ او، حذف تجملات غیر ضروری از ساحت زندگی بود، بنابراین زندگی را نه در یک خانه، بلکه در یک وان بزرگ انتخاب کرد. ظاهراً او با فانوس در خیابانهای آتن دنبال مردی صادق می گشت، که به زعم او فیلسوفی یونانی بود.
دیوژن شخصیتی بحثبرانگیز داشت که به خوابیدن و غذا خوردن در هر جایی که به شیوهای بسیار غیر سنتی انتخاب میکرد، شهرت داشت.
دیوژن یک فضیلت از فقر ساخت. او برای امرار معاش التماس میکرد و اغلب در یک کوزه سرامیکی بزرگ در بازار میخوابید. جلوی خوابگاه کوزههای سرامیکی او فانوسی بود که روزها با خود حمل میکرد و ادعا میکرد که به دنبال مردی روشنبین است.
وی افلاطون را مورد انتقاد قرار داد، تفسیر او از سقراط را مورد مناقشه قرار داد، و همچنین به دلیل تمسخر اسکندر مقدونی، چه در ملاء عام و چه در چهره او، هنگام بازدید از قرنتس در سال ۳۳۶پ.م مورد توجه قرار گرفت.
دیوژن فلسفه بدبینی خود را تحت تأثیر زنون قرار داد که آن را به مکتب رواقی، یکی از ماندگارترین مکاتب فلسفه یونانی تبدیل کرد.
او در جوانی به آتن رفت و به تحصیل فلسفه پرداخت. وی از مبلغین سادهزیستی بود، چنانکه گفته میشود سرمایهاش یک عصا، یک بالاپوش و یک کاسه (کوزه) بودهاست. حکایات زیادی نشاندهندهٔ ستایش وی از زندگی به شیوه سگ (به عربی: كلب) میباشد. او در سال ۳۲۳ پیش از میلاد در شهر کورینتوس وفات یافت.
پدر دیوژن در سینوپ سکه ضرب میکرد. دیوژن به دلیل ضرب سکه تقلبی به همراه پدرش و اتهام کاهش ارزش پول از سینوپ تبعید شد. پس از تبعید، او به اتن مهاجرت کرد و از بسیاری از هنجارهای شهر انتقاد کرد. او هراکلس را کهن الگوی خود قرار داد و اعلام کرد تقوا و ساده زیستی را میبایست در عمل نشان داد. او با سبک زندگی سادهٔ خود تمام قوانین اجتماع را به سخره میگرفت. هنگامی که به او میگفتند اهل کجا هستی، میگفت:
"من شهروند جهان هستم."
حکایت مشهوری از او هست که شبی در آتن چراغ به دست گرفت و میگفت «به دنبال انسان میگردم.» مولانا بلخی قرنها بعد چنین داستانی را به شکل نظم درآورد و از این فیلسوف یونانی یاد کرد:
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
📝تحلیل و رصد با بهرهگیری از منابع
اخذ کلیپ از آرت ژورنال
@tahlilvarasad
🆔 @sayehsokhan
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
◾️این مرد این شش تا ماکو آبی رو از وقتی جوجه بودن بزرگشون کرده.
نکته جالب اینه اونا واقعا فکر میکنن این مرد، مادرشونه😁😍
🆔 @Sayehsokhan
نکته جالب اینه اونا واقعا فکر میکنن این مرد، مادرشونه😁😍
🆔 @Sayehsokhan
📣 #اطلاعیه
📚 سخنرانیِ استاد ملکیان با عنوان «نیکیها و مهارتهای زندگی»
زمان: پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۸:۴۵
مکان: تهران، بلوار کریم خان زند، خیابان استاد نجات الهی، نبش ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی
ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
Niekman.ir
@MalekianMedia
🆔 @sayehsokhan
📚 سخنرانیِ استاد ملکیان با عنوان «نیکیها و مهارتهای زندگی»
زمان: پنجشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۳۰ تا ۱۸:۴۵
مکان: تهران، بلوار کریم خان زند، خیابان استاد نجات الهی، نبش ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی
ورود برای عموم آزاد و رایگان است.
Niekman.ir
@MalekianMedia
🆔 @sayehsokhan
و قسمت اول پروندهی «دستان» منتشر شد.
«دستان» از جهات بسیاری مهمترین همکاری محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان است.
در این قسمت رفتهایم به سراغ این آلبوم مهم و تاریخی و در کنار صحبت از قصه و ماجرای ساخت آلبوم از زبان خود مشکاتیان، به کمک کارشناسهای برنامه، از آهنگسازی مشکاتیان در این کاست صحبت کردهایم. از چکاد تا بازنوازی دخترک ژولیده و تنها تصنیف نوار دستان. از منبع الهام مشکاتیان برای ساخت چکاد تا بررسی تحلیلی و آنالیز چندصدایی چکاد.
مهمانها و کارشناسهای این اپیزود (به ترتیب ورود):
امیر اثنیعشری
پویا سرایی
مهران بدخشان
ساینا زمانیان
پادکست گوشه:
پروندهی «دستان»
اپیزود ۴۳
«بخش اول: چکاد»
@gooshepod
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
«دستان» از جهات بسیاری مهمترین همکاری محمدرضا شجریان و پرویز مشکاتیان است.
در این قسمت رفتهایم به سراغ این آلبوم مهم و تاریخی و در کنار صحبت از قصه و ماجرای ساخت آلبوم از زبان خود مشکاتیان، به کمک کارشناسهای برنامه، از آهنگسازی مشکاتیان در این کاست صحبت کردهایم. از چکاد تا بازنوازی دخترک ژولیده و تنها تصنیف نوار دستان. از منبع الهام مشکاتیان برای ساخت چکاد تا بررسی تحلیلی و آنالیز چندصدایی چکاد.
مهمانها و کارشناسهای این اپیزود (به ترتیب ورود):
امیر اثنیعشری
پویا سرایی
مهران بدخشان
ساینا زمانیان
پادکست گوشه:
پروندهی «دستان»
اپیزود ۴۳
«بخش اول: چکاد»
@gooshepod
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
آب، نان، آواز !
ور فزونتر خواهی از آن
گاه گه پرواز
ور فزونتر خواهی از آن شادی آغاز
ور فزونتر، باز هم خواهی ...
بگویم، باز؟
آنچنان بر ما به نان و آب،
اینجا تنگ سالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد
شوق پروازی نخواهد بود…
"شفیعی کدکنی"
#سلام_صبحتون_بخیر
🆔 @Sayehsokhan
ور فزونتر خواهی از آن
گاه گه پرواز
ور فزونتر خواهی از آن شادی آغاز
ور فزونتر، باز هم خواهی ...
بگویم، باز؟
آنچنان بر ما به نان و آب،
اینجا تنگ سالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد
شوق پروازی نخواهد بود…
"شفیعی کدکنی"
#سلام_صبحتون_بخیر
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞️ بخشی از سخنرانی ایرج پزشکزاد در دانشگاه UCLA با موضوع طنز در حکایتهای مولانا (سال ۲۰۱۴)
🆔 @Sayehsokhan
🆔 @Sayehsokhan
📖برشی از کتاب:
1⃣قسمت اول
چهار پیشبینیکننده بزرگ برای مرگ #روابط_عاطفی وجود دارد که آنها را #چهار_شوالیه مینامیم.
۱. اولین شوالیه #انتقاد کردن است. اگر همسران مدام با حالتی انتقادآمیز شکایت کنند و همسرشان را به دلیل ضعفهایش سرزنش کنند، چنین رابطهای به تدریج نابود میشود. جملههایی چون "تو هیچوقت ظرفها را نمیشویی" یا "تو خیلی خودخواهی" فقط سبب ایجاد خشم میشوند و حس همکاری یا توجه را برنمیانگیزند.
ادامه دارد...
🟠🟠مطالعه این کتاب🟠🟠
📚 کتاب: #۱۰اصل_برای_زوج_درمانی_موثر
✍️ نویسندگان: #جان_گاتمن، #جولی_گاتمن
👩🏫مترجم: #مریم_خسروی
📇 ناشر: #سایه_سخن
🗞 نوبت چاپ: #چاپ_دوم
🖇صفحه انتخابی: ۵۱
🆔 @Sayehsokhan
1⃣قسمت اول
چهار پیشبینیکننده بزرگ برای مرگ #روابط_عاطفی وجود دارد که آنها را #چهار_شوالیه مینامیم.
۱. اولین شوالیه #انتقاد کردن است. اگر همسران مدام با حالتی انتقادآمیز شکایت کنند و همسرشان را به دلیل ضعفهایش سرزنش کنند، چنین رابطهای به تدریج نابود میشود. جملههایی چون "تو هیچوقت ظرفها را نمیشویی" یا "تو خیلی خودخواهی" فقط سبب ایجاد خشم میشوند و حس همکاری یا توجه را برنمیانگیزند.
ادامه دارد...
🟠🟠مطالعه این کتاب🟠🟠
📚 کتاب: #۱۰اصل_برای_زوج_درمانی_موثر
✍️ نویسندگان: #جان_گاتمن، #جولی_گاتمن
👩🏫مترجم: #مریم_خسروی
📇 ناشر: #سایه_سخن
🗞 نوبت چاپ: #چاپ_دوم
🖇صفحه انتخابی: ۵۱
🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌹 وقتی همچنان آثارِ حاتمی، حرف برایِ گفتن دارد؛ تنها به یک دلیل، تسلّطِ بینظیرِ حاتمی بر تاریخ
👈 اخیراً کلیپی از خانمی به نامِ "منصوره معصومی"، در فضاهایِ مجازی پخش شده که مطالبی از آیندهیِ ایران در سال 2030 مطرح میکند که تعجّبِ همگان را برانگیخته، وقتی این جملهیِ «ایران به روسیه کمک کرد تا ناتو در جنگِ اوکراین شکست بخوره» را از این خانم شنیدم، یادِ یک سکانس از سریالِ هزاردستان افتادم.
👈 آن قسمتی که اسماعیلخان، رئیسِ انبارِ غلهیِ تهران، گندم را به انگلیس صادر کرده و تهران دچارِ قحطیِ نان شده و سپس متینالسّلطنه، روزنامهنگارِ حکومتی، پز میدهد که تیترِ همهیِ روزنامههایِ جهان این است که «ایران به انگلیس، گندم صادر کرده، اسمِ ایران و انگلیس در یک ردیف آمده، آن هم ایران مقدّم، در مقامِ صادرکننده». و کفیلِ نظمیّه میگوید: «شکمِ گشنه، میلی به تفاخر ندارد _ وقتی من به عنوانِ یک نوکرِ دولت، هیچ انگیزهای بجز مستمریِ ماهانه ندارم و آن هم دائماً پس میافتد، حافظِ امنیّتِ کی؟ برایِ چی؟ باشم.»
🌸🌸🌸
@DirectorAliHatami
🆔 @sayehsokhan
👈 اخیراً کلیپی از خانمی به نامِ "منصوره معصومی"، در فضاهایِ مجازی پخش شده که مطالبی از آیندهیِ ایران در سال 2030 مطرح میکند که تعجّبِ همگان را برانگیخته، وقتی این جملهیِ «ایران به روسیه کمک کرد تا ناتو در جنگِ اوکراین شکست بخوره» را از این خانم شنیدم، یادِ یک سکانس از سریالِ هزاردستان افتادم.
👈 آن قسمتی که اسماعیلخان، رئیسِ انبارِ غلهیِ تهران، گندم را به انگلیس صادر کرده و تهران دچارِ قحطیِ نان شده و سپس متینالسّلطنه، روزنامهنگارِ حکومتی، پز میدهد که تیترِ همهیِ روزنامههایِ جهان این است که «ایران به انگلیس، گندم صادر کرده، اسمِ ایران و انگلیس در یک ردیف آمده، آن هم ایران مقدّم، در مقامِ صادرکننده». و کفیلِ نظمیّه میگوید: «شکمِ گشنه، میلی به تفاخر ندارد _ وقتی من به عنوانِ یک نوکرِ دولت، هیچ انگیزهای بجز مستمریِ ماهانه ندارم و آن هم دائماً پس میافتد، حافظِ امنیّتِ کی؟ برایِ چی؟ باشم.»
🌸🌸🌸
@DirectorAliHatami
🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
❗️بینظم و آشفته بودن امری طبیعی است...
ترجمه: #فهیمهحبشیزاده
تدوین: #زهرامعینراد
@AndisheShayanpub
🆔 @Sayehsokhan
ترجمه: #فهیمهحبشیزاده
تدوین: #زهرامعینراد
@AndisheShayanpub
🆔 @Sayehsokhan
آلودهها متحد نمیشوند!
✍فاطمه علمدار
اسلاوی ژیژک در کتاب «خشونت» میگوید؛ یکی از راهبردهای رژیمهای توتالیتر این است که قوانینشان را آنچنان سختگیرانه وضع کنند که اگر قرار باشد آن قوانین رعایت شوند، تک تک افراد جامعه را بتوان به دادگاه کشید و محکوم کرد.
در مرحله بعد ولی از اجرای کامل این قوانین امتناع میکنند و به این ترتیب رژیم میتواند به مردم نشان دهد که چقدر سعه صدر دارد، مخالفانش را تحمل میکند، گذشت میکند، اهل مداراست و صلحطلب و آسانگیر...
مثلاً ماده 133 قوانین جزایی یوگسلاوی سابق میگفت: نوشتن هر مطلبی که تصویر نادرستی از دستاوردهای انقلاب سوسیالیستی بدهد، یا به خاطر نحوۀ پرداختش به موضوعات سیاسی و اجتماعی و غیره امکان داشته باشد میان مردم تنش و نارضایتی ایجاد کند، جرم است.
بدیهی است که طبق این قانون، هر خبرنگار یا نویسندهای را که کلمهای برخلاف مذاق کسانیکه قدرت اجرای این قانون در دست آنهاست به زبان بیاورد، میتوان به جرم تشویش اذهان عمومی یا اختلال در نظم اجتماعی دستگیر و محاکمه کرد. در این فضا، اینکه بعضی از خبرنگاران و نویسندگانی که همه دارند با نگرانی نگاهشان میکنند چون میدانند که نوشتههایشان «بودار» است، هنوز دستگیر نشدهاند،دلیل یا نتیجه بیگناهی آنها نیست، بلکه مماشات و سعهصدر کسانی را نشان میدهد که در رأس امور هستند و خوشبختانه این درک و فهم را دارند که بتوانند واقعیتهای زندگی مردم را درک کنند.
رژیمهای توتالیتر رأفت دارند و اهل عفو هستند چون با نقضِ قوانین توسط مردم مدارا میکنند و میفهمند که «در چارچوب زندگی اجتماعی که برای مردمشان ساختهاند»، زیرِپا گذاشتن قانون و رشوه و تقلب، شرط بقاست! دیکتاتورهایی که این نکته مهم را یادشان میرود و ناگهان به اجرای سختگیرانه قوانین غیرقابل اجرایشان اصرار میکنند، قاعده بازیِ «حاکم ماندن در وضعیت تمامیت خواهی» را به هم میزنند و خودشان را در معرض این خطر قرار میدهند که رعیت گستاخی هم پیدا بشود و «قاعدۀ نادیده گرفتن پوچبودن ادعای سعه صدر و رأفت حاکم» را زیر پا بگذارد و فریاد بزند شاه لخت است! و بعد همۀ آن نظم تعارفی و مبتنی بر تجاهلالعارف که زندگی را ممکن میکرد فروبپاشد...
حاکم توتالیتر نباید به اجرای دقیق قوانین اصرار بورزد تا همۀ افراد جامعه که لاجرم بتوانند از راههای غیرقانونی- که همه در توافقی نانوشته آنها را میشناسند- سابقه جرائم خودشان را که در قوانین سختگیرانه و شرایط دشوار بقا، برایشان رقم خورده، پاک کنند. مثلاً؛
مسئول داروخانه داروی کمیاب مادر بیمارِ دوستش را به او بدهد؛ پزشک، آی سی یو را برای بیمارِ آشنا خالی کند، جراحی عزیزکردهای خارج از نوبت انجام شود «و» کاغذبازیهایش هم انجام شود!
اعضای هیئت جذب برای داوطلبی که شرایط عضو هیئت علمیشدن را طبق قانون ندارد صلاحیت بسازند؛ استادِ دانشگاهی حکم اخراج بگیرد؛ دانشجویی نتواند/بتواند از پایان نامهاش دفاع کند «و» کاغذبازیهایش هم انجام شود!
جریمههای خودرویی با دادن پول نهار! مسئولش پاک شود و حکم توقیف خودرویی دیگر که به خاطر عدم رعایت قانونی چالش برانگیز توقیف شده بود از طریق آشناها در سیستم پاک شود. معترضی هم با کمک ماموری دلسوز از ماشین بازداشتیها فرار میکند و همرزمایش را تنها میگذارد...
در این وضعیت، آدمهایی که توانستهاند از دل این قوانین و شرایط دشوار، خودشان را نجات بدهند و شاهد نجات پیداکردن دیگران از همین مسیر آلوده و زشت و ناعادلانه بودهاند، دائم با خودشان زمزمه میکنند: همه آلودهاند،من هم!...
برگ برنده حکومتهای توتالیتر این است که قوانینی وضع میکنند که ذیل آنها پیمودن راههای غیرقانونی تبدیل به واقعیت زندگی روزمره مردمانشان میشود و بعد مردم را رها میکنند تا با دیدن دست و پا زدنهای همدیگر برای زندگی کردن، به هم حسادت کنند و از هم خشمگین شوند. در این فضای مالامال از احساس گناه و تحقیر و خودشماتت گری؛ اولین ابزار سرکوب هر رعیت گستاخی که بخواهد فریاد بزند «ما را عفو نکن!چارچوبی که برایمان ساختهای را اصلاح کن» همین "مردمانِ از خود ناراضی" خواهند بود.
مردمی که فوراً با خودشان میگویند، هرکس که در این سیستم صدایی برای اعتراض دارد، حتماً جایی توانسته-از راههایی که همهمان در توافقی نانوشته میشناسیم- امتیازهایی به دست آورد که من نتوانستم یا نخواستم...و بعد تنها میمانند با آن کرم مغزخواری که وادارشان میکند مدام به خودشان بگویند:
دامن همه آلوده است.من هم...
@fsalamdar
🆔 @Sayehsokhan
✍فاطمه علمدار
اسلاوی ژیژک در کتاب «خشونت» میگوید؛ یکی از راهبردهای رژیمهای توتالیتر این است که قوانینشان را آنچنان سختگیرانه وضع کنند که اگر قرار باشد آن قوانین رعایت شوند، تک تک افراد جامعه را بتوان به دادگاه کشید و محکوم کرد.
در مرحله بعد ولی از اجرای کامل این قوانین امتناع میکنند و به این ترتیب رژیم میتواند به مردم نشان دهد که چقدر سعه صدر دارد، مخالفانش را تحمل میکند، گذشت میکند، اهل مداراست و صلحطلب و آسانگیر...
مثلاً ماده 133 قوانین جزایی یوگسلاوی سابق میگفت: نوشتن هر مطلبی که تصویر نادرستی از دستاوردهای انقلاب سوسیالیستی بدهد، یا به خاطر نحوۀ پرداختش به موضوعات سیاسی و اجتماعی و غیره امکان داشته باشد میان مردم تنش و نارضایتی ایجاد کند، جرم است.
بدیهی است که طبق این قانون، هر خبرنگار یا نویسندهای را که کلمهای برخلاف مذاق کسانیکه قدرت اجرای این قانون در دست آنهاست به زبان بیاورد، میتوان به جرم تشویش اذهان عمومی یا اختلال در نظم اجتماعی دستگیر و محاکمه کرد. در این فضا، اینکه بعضی از خبرنگاران و نویسندگانی که همه دارند با نگرانی نگاهشان میکنند چون میدانند که نوشتههایشان «بودار» است، هنوز دستگیر نشدهاند،دلیل یا نتیجه بیگناهی آنها نیست، بلکه مماشات و سعهصدر کسانی را نشان میدهد که در رأس امور هستند و خوشبختانه این درک و فهم را دارند که بتوانند واقعیتهای زندگی مردم را درک کنند.
رژیمهای توتالیتر رأفت دارند و اهل عفو هستند چون با نقضِ قوانین توسط مردم مدارا میکنند و میفهمند که «در چارچوب زندگی اجتماعی که برای مردمشان ساختهاند»، زیرِپا گذاشتن قانون و رشوه و تقلب، شرط بقاست! دیکتاتورهایی که این نکته مهم را یادشان میرود و ناگهان به اجرای سختگیرانه قوانین غیرقابل اجرایشان اصرار میکنند، قاعده بازیِ «حاکم ماندن در وضعیت تمامیت خواهی» را به هم میزنند و خودشان را در معرض این خطر قرار میدهند که رعیت گستاخی هم پیدا بشود و «قاعدۀ نادیده گرفتن پوچبودن ادعای سعه صدر و رأفت حاکم» را زیر پا بگذارد و فریاد بزند شاه لخت است! و بعد همۀ آن نظم تعارفی و مبتنی بر تجاهلالعارف که زندگی را ممکن میکرد فروبپاشد...
حاکم توتالیتر نباید به اجرای دقیق قوانین اصرار بورزد تا همۀ افراد جامعه که لاجرم بتوانند از راههای غیرقانونی- که همه در توافقی نانوشته آنها را میشناسند- سابقه جرائم خودشان را که در قوانین سختگیرانه و شرایط دشوار بقا، برایشان رقم خورده، پاک کنند. مثلاً؛
مسئول داروخانه داروی کمیاب مادر بیمارِ دوستش را به او بدهد؛ پزشک، آی سی یو را برای بیمارِ آشنا خالی کند، جراحی عزیزکردهای خارج از نوبت انجام شود «و» کاغذبازیهایش هم انجام شود!
اعضای هیئت جذب برای داوطلبی که شرایط عضو هیئت علمیشدن را طبق قانون ندارد صلاحیت بسازند؛ استادِ دانشگاهی حکم اخراج بگیرد؛ دانشجویی نتواند/بتواند از پایان نامهاش دفاع کند «و» کاغذبازیهایش هم انجام شود!
جریمههای خودرویی با دادن پول نهار! مسئولش پاک شود و حکم توقیف خودرویی دیگر که به خاطر عدم رعایت قانونی چالش برانگیز توقیف شده بود از طریق آشناها در سیستم پاک شود. معترضی هم با کمک ماموری دلسوز از ماشین بازداشتیها فرار میکند و همرزمایش را تنها میگذارد...
در این وضعیت، آدمهایی که توانستهاند از دل این قوانین و شرایط دشوار، خودشان را نجات بدهند و شاهد نجات پیداکردن دیگران از همین مسیر آلوده و زشت و ناعادلانه بودهاند، دائم با خودشان زمزمه میکنند: همه آلودهاند،من هم!...
برگ برنده حکومتهای توتالیتر این است که قوانینی وضع میکنند که ذیل آنها پیمودن راههای غیرقانونی تبدیل به واقعیت زندگی روزمره مردمانشان میشود و بعد مردم را رها میکنند تا با دیدن دست و پا زدنهای همدیگر برای زندگی کردن، به هم حسادت کنند و از هم خشمگین شوند. در این فضای مالامال از احساس گناه و تحقیر و خودشماتت گری؛ اولین ابزار سرکوب هر رعیت گستاخی که بخواهد فریاد بزند «ما را عفو نکن!چارچوبی که برایمان ساختهای را اصلاح کن» همین "مردمانِ از خود ناراضی" خواهند بود.
مردمی که فوراً با خودشان میگویند، هرکس که در این سیستم صدایی برای اعتراض دارد، حتماً جایی توانسته-از راههایی که همهمان در توافقی نانوشته میشناسیم- امتیازهایی به دست آورد که من نتوانستم یا نخواستم...و بعد تنها میمانند با آن کرم مغزخواری که وادارشان میکند مدام به خودشان بگویند:
دامن همه آلوده است.من هم...
@fsalamdar
🆔 @Sayehsokhan
رد خون
استاد علیرضا افتخاری
رد خون یه رد خونه روی ایوون توی باغچه
غلاف خالی خنجر پای گلدون روی طاقچه!
طرح زخم یه قناری توی کابوسی که مرده!
حتی تیری که شکسته توو پر سیاه زاغچه!
ترانهی بسیار زیبا و البته جانکاه "رد خون" با صدای #علیرضا_افتخاری و به آهنگسازیِ #جمشید_برازنده
@tahlilvarasad
🆔 @sayehsokhan
غلاف خالی خنجر پای گلدون روی طاقچه!
طرح زخم یه قناری توی کابوسی که مرده!
حتی تیری که شکسته توو پر سیاه زاغچه!
ترانهی بسیار زیبا و البته جانکاه "رد خون" با صدای #علیرضا_افتخاری و به آهنگسازیِ #جمشید_برازنده
@tahlilvarasad
🆔 @sayehsokhan
Audio
نظامی گنجوی
▪️نظامی گنجوی ۴۱
▪️#خسرو_و_شیرین
▫️#قسمت_هفدهم
[به شیرِ سگ نپروردندم آخر!]
خوانش و شرح: محمدرضا طاهری
@nezamikhani
🆔 @Sayehsokhan
▪️#خسرو_و_شیرین
▫️#قسمت_هفدهم
[به شیرِ سگ نپروردندم آخر!]
خوانش و شرح: محمدرضا طاهری
@nezamikhani
🆔 @Sayehsokhan