This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این جهان فلسفهای نیافتم
بشر نمیاندیشد
به آسمان مینگرد
وتصویر زنی را در آسمان میبیند
آن زن گاهی خدایش میشود
گاهی عشق
و گاهی فلسفه
و گاهی مرگ
آدونیس
ترجمه بابک شاکر
#سلام_صبحتون_به_خیر
آدینهای شاد و بانشاط داشته باشید!
🆔 @Sayehsokhan
بشر نمیاندیشد
به آسمان مینگرد
وتصویر زنی را در آسمان میبیند
آن زن گاهی خدایش میشود
گاهی عشق
و گاهی فلسفه
و گاهی مرگ
آدونیس
ترجمه بابک شاکر
#سلام_صبحتون_به_خیر
آدینهای شاد و بانشاط داشته باشید!
🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#ضربالمثل_سرخپوستی
چیزی که از ما بزرگتر است.
به تمام موجودات یاد میدهد
که چه باید بکنند
ما مثل گلها هستیم.
زندگی میکنیم و میمیریم
و هیچچیز خارج از خود را نمیدانیم
اما چیزی که از ما بزرگتر است.
به ما میآموزد که #زندگی کنیم . . .!
" لئوروخاس پسر خورشید "
👇👇👇
@AFARINESH8
🆔 @Sayehsokhan
چیزی که از ما بزرگتر است.
به تمام موجودات یاد میدهد
که چه باید بکنند
ما مثل گلها هستیم.
زندگی میکنیم و میمیریم
و هیچچیز خارج از خود را نمیدانیم
اما چیزی که از ما بزرگتر است.
به ما میآموزد که #زندگی کنیم . . .!
" لئوروخاس پسر خورشید "
👇👇👇
@AFARINESH8
🆔 @Sayehsokhan
✅روشنفکری دینی در بیخ و بن، پروژه ناموفقی است.
✍️مصطفی ملکیان
🔹قوام روشنفکری به عقلانیت است. اصلا پارادوکسیکال است که بگوییم روشنفکری طرفدار عقلانیت نیست. روشنفکر عقلانیتستیز و روشنفکر مخالف با عقلانیت پارادوکسیکال است.
قوام روشنفکری از سویی، قوام دین و دینداری به تعبد است، یعنی متدین کسی است که بالاخره سخن لااقل یک نفر را، اگر نگوییم کسانی را، بدون چونوچرا میپذیرد. ما به کسی میگوییم مسیحی که لااقل سخن عیسیمسیح را بدون چونوچرا بپذیرد. در خود سخن عیسیمسیح چونوچرا و مناقشه نکند، بلکه همه مناقشهها و نزاعها و چونوچراهای دیگر را با ارجاع به سخن عیسیمسیح فیصله دهد. این یعنی تعبد.
من معتقدم از سویی قوام و قیام روشنفکری به عقلانیت است، از سویی قوام و قیام دینورزی و دینداری به تعبد است. این است که میگویم روشنفکری دینی در بیخ و بن، پروژه ناموفقی است؛ چون میخواهد عقلانیت و تعبد را با هم جمع کند و این دو با هم قابل جمع نیستند. همه این دستوپازدنهایی که در کارهای روشنفکران دینی میبینید، به همین دلیل است که دو چیزی را که با هم ناسازگارند، میخواهند به هر صورتی با هم سازگار کنند و این دو با هم سازگار نیستند.
🔹من همه مساعی روشنفکران دینی را درعینحال که برای همه این اشخاص احترام قائلم، اما ناموفق میدانم. معتقدم میخواهند دو چیزی را با هم آشتی دهند که آشتیپذیر نیستند. عقلانیت یعنی چه؟ عقلانیت یعنی اگر من به شما گفتم «الف، ب است» و شما از من مطالبه دلیل کردید، بتوانم نشان دهم «الف، ج است»، «ج، ب است»، پس «الف، ب است». یک «الف، ج است» و یک «ج، ب است» بتوانم داشته باشم و از ترکیب این دو برسم به اینکه «الف، ب است»؛ این عقلانیت است که اگر کسی گفت «الف، ب است» بتواند یک «الف، ج است» و یک «ج، ب است» از جایی پیدا کند و بگوید اگر «الف، ج است»، «ج، ب است»، پس «الف، ب است»،
اما تعبد این نیست. تعبد این است که اگر من گفتم «الف، ب است» و شما از من مطالبه دلیل کردید، بهجای اینکه دنبال یک «الف، ج است» و یک «ج، ب است» بگردم تا بشود «الف، ب است»، میگویم «الف، ب است»، چون x گفته است که «الف، ب است». آن x ممکن است پیامبر اسلام(ص)، حضرت علیبن ابیطالب(ع)، حضرت عیسیمسیح(ص) یا هر کس دیگری باشد. مهم نیست چه کسی باشد.
➖مصاحبه استاد ملکیان با روزنامه شرق،
28 اسفند 1401
@mostafamalekian
🆔 @Sayehsokhan
✍️مصطفی ملکیان
🔹قوام روشنفکری به عقلانیت است. اصلا پارادوکسیکال است که بگوییم روشنفکری طرفدار عقلانیت نیست. روشنفکر عقلانیتستیز و روشنفکر مخالف با عقلانیت پارادوکسیکال است.
قوام روشنفکری از سویی، قوام دین و دینداری به تعبد است، یعنی متدین کسی است که بالاخره سخن لااقل یک نفر را، اگر نگوییم کسانی را، بدون چونوچرا میپذیرد. ما به کسی میگوییم مسیحی که لااقل سخن عیسیمسیح را بدون چونوچرا بپذیرد. در خود سخن عیسیمسیح چونوچرا و مناقشه نکند، بلکه همه مناقشهها و نزاعها و چونوچراهای دیگر را با ارجاع به سخن عیسیمسیح فیصله دهد. این یعنی تعبد.
من معتقدم از سویی قوام و قیام روشنفکری به عقلانیت است، از سویی قوام و قیام دینورزی و دینداری به تعبد است. این است که میگویم روشنفکری دینی در بیخ و بن، پروژه ناموفقی است؛ چون میخواهد عقلانیت و تعبد را با هم جمع کند و این دو با هم قابل جمع نیستند. همه این دستوپازدنهایی که در کارهای روشنفکران دینی میبینید، به همین دلیل است که دو چیزی را که با هم ناسازگارند، میخواهند به هر صورتی با هم سازگار کنند و این دو با هم سازگار نیستند.
🔹من همه مساعی روشنفکران دینی را درعینحال که برای همه این اشخاص احترام قائلم، اما ناموفق میدانم. معتقدم میخواهند دو چیزی را با هم آشتی دهند که آشتیپذیر نیستند. عقلانیت یعنی چه؟ عقلانیت یعنی اگر من به شما گفتم «الف، ب است» و شما از من مطالبه دلیل کردید، بتوانم نشان دهم «الف، ج است»، «ج، ب است»، پس «الف، ب است». یک «الف، ج است» و یک «ج، ب است» بتوانم داشته باشم و از ترکیب این دو برسم به اینکه «الف، ب است»؛ این عقلانیت است که اگر کسی گفت «الف، ب است» بتواند یک «الف، ج است» و یک «ج، ب است» از جایی پیدا کند و بگوید اگر «الف، ج است»، «ج، ب است»، پس «الف، ب است»،
اما تعبد این نیست. تعبد این است که اگر من گفتم «الف، ب است» و شما از من مطالبه دلیل کردید، بهجای اینکه دنبال یک «الف، ج است» و یک «ج، ب است» بگردم تا بشود «الف، ب است»، میگویم «الف، ب است»، چون x گفته است که «الف، ب است». آن x ممکن است پیامبر اسلام(ص)، حضرت علیبن ابیطالب(ع)، حضرت عیسیمسیح(ص) یا هر کس دیگری باشد. مهم نیست چه کسی باشد.
➖مصاحبه استاد ملکیان با روزنامه شرق،
28 اسفند 1401
@mostafamalekian
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کشورهایی مثل امارات برای اینکه جاذبهی دولت خود و نیز اسلامشان را بالا ببرند به انحام این حرکتهای مردمپسند و محترمانه و منظم مبادرت میکنند
ما برای تبلیغ خود به حرکات ایجابی نیاز داریم نه رفتارهای سلبی.
🆔 @Sayehsokhan
ما برای تبلیغ خود به حرکات ایجابی نیاز داریم نه رفتارهای سلبی.
🆔 @Sayehsokhan
این متن ارزش خوندن داره چون در آن خرد زندگی هست :
چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم
و من همیشه عادت دارم زود وارد ایستگاه قطار میشم تا بتونم سریعتر وارد قطار بشم و برم تختهاای بالا جا بگیرم.
برعکس اون روز دیرتر وارد ایستگاه شدم،
و وقتی رفتم داخل کوپه دو تا خانم جوان تختهای بالا جا گرفته بودن
قسمت پایین یه خانم با پسر حدودا ۹ سالهای و یک خانم میانسال نشسته بودن
منم بناچار همون پایین نشستم.
از همون ابتدا مشغول کتاب خواندن شدم،
و بعد از گذشت یکی دو ساعت،
متوجه شدم خانمی که پسر بچهی همراهش بود گریه میکنه
و خانم مسن روبرویش داره باهاش صحبت میکنه 🤔
ناخودآگاه به سخنان این دو بانو گوش کردم.
گویا ، مادر شوهر و خواهر شوهر این بانو در کوپه بغلی بودند و او فرزندش را به کوپهی بغلی فرستاده بود و به فرزندش گفته بود ببین در مورد من چه میگند؟؟؟
پسر معصوم برگشته بود و هر چه شنیده بود برای مادرش تعریف کرده بود
و ظاهرا مامان بزرگ و عمه، حرفههای خوشایندی نزده بودند.
خانم مسن که زنی با کمالات بود
به این مادر گفت :
تا زمانی که اعتیاد به رنج کشیدنت را ترک نکنی ، اوضاع همین است!
برایم جالب بود ، مگر ما انسانها معتاد به رنج کشیدن می شویم؟؟
👌من آموختن را دوست دارم به نظرم جامعه بزرگترین دانشگاهی است که هر انسانی بدون پرداخت شهریه میتواند در کلاسهای آن شرکت کند و انتخاب کند در چه کلاسی در این دانشگاه درس بخواند.
اون روز من هم در کوپه در یک کارگاه عملی شرکت کردم بودم.
مادری معتاد به رنج و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند.
من هم سر تا پا شوق آموختن.
👌استاد رو به خانم گریان کرد و گفت ، از کی معتاد شدی؟؟
خانم گریان گفت : من اصلا معتاد نیستم، من هیچی مصرف نمیکنم!
استاد گفت : چرا تو رنج کشیدن عادت روزانهات شده
مگر تو امروز مسافر نیستی ؟؟
خانم با گریه گفت :چرا داریم میریم سفر.
استاد گفت : تو امروز بخاطر دغدغهات برای سفر ، رنج مصرف نکرده بودی، اما..
تا در کوپه نشستی ، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری برایت مواد تهیه کند.
و او هم سخنان زهرآگین را برایت آورد.
و تو هم مصرف کردی و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه.کردن هستی.
✅ دیدگاه این استاد برایم بسیار جالب بود.
خانم هم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبرو شده بود
گریهاش متوقف شد و گفت: ولی اونا خیلی بد هستن ، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟
استاد گفت : شغل مواد فروش ، فروش مواده،
تو چرا مواد آنها را می خری؟
تا زمانیکه تو بهایی نپردازی هیچکس به زور، هیچ موادی به تو نمیده.
و ادامه داد در این دنیا همه فروشنده هستند
تو مشخص کن خریدار چه چیزی هستی؟
👌خریدار آرامشی، خریدار شادی هستی یا خریدار رنج و اندوه؟
👌و من هرگز به دنیا اینگونه نگاه نکرده بودم
برایم زیباترین تعبیری بود که تا کنون شنیده بودم.
استاد ادامه داد:
در طول روز از خودت بپرس؟
امروز میخوام چه چیزی را بخرم
که برای زندگی.ام مفید باشد؟
و مراقب باش، بابت اجناس بنجل پولی ندی.
بحث آن روز دیدگاه جدیدی را در من بوجود آورد.
👌👌واقعا امروز من و شما خریدار چه چیزی هستیم؟
تنبلی و بطالت ، رنج و اندوه ، شادی آرامش
و یا یک هدف و رضایت❓⁉️❓
ما انسانها همیشه حق انتخاب داریم.
امروز وقتمان را میدهیم و چه چیزی را میخریم؟
ما عمرمان را میدهیم و با آن خرید میکنیم.
عمرمان را میدهیم، چه چیزی در قبال آن دریافت می کنیم؟
امروزتان سرشار از خریدهای مفید باد 🙏
🆔 @Sayehsokhan
چند وقت پیش یک سفر کاری داشتم
و من همیشه عادت دارم زود وارد ایستگاه قطار میشم تا بتونم سریعتر وارد قطار بشم و برم تختهاای بالا جا بگیرم.
برعکس اون روز دیرتر وارد ایستگاه شدم،
و وقتی رفتم داخل کوپه دو تا خانم جوان تختهای بالا جا گرفته بودن
قسمت پایین یه خانم با پسر حدودا ۹ سالهای و یک خانم میانسال نشسته بودن
منم بناچار همون پایین نشستم.
از همون ابتدا مشغول کتاب خواندن شدم،
و بعد از گذشت یکی دو ساعت،
متوجه شدم خانمی که پسر بچهی همراهش بود گریه میکنه
و خانم مسن روبرویش داره باهاش صحبت میکنه 🤔
ناخودآگاه به سخنان این دو بانو گوش کردم.
گویا ، مادر شوهر و خواهر شوهر این بانو در کوپه بغلی بودند و او فرزندش را به کوپهی بغلی فرستاده بود و به فرزندش گفته بود ببین در مورد من چه میگند؟؟؟
پسر معصوم برگشته بود و هر چه شنیده بود برای مادرش تعریف کرده بود
و ظاهرا مامان بزرگ و عمه، حرفههای خوشایندی نزده بودند.
خانم مسن که زنی با کمالات بود
به این مادر گفت :
تا زمانی که اعتیاد به رنج کشیدنت را ترک نکنی ، اوضاع همین است!
برایم جالب بود ، مگر ما انسانها معتاد به رنج کشیدن می شویم؟؟
👌من آموختن را دوست دارم به نظرم جامعه بزرگترین دانشگاهی است که هر انسانی بدون پرداخت شهریه میتواند در کلاسهای آن شرکت کند و انتخاب کند در چه کلاسی در این دانشگاه درس بخواند.
اون روز من هم در کوپه در یک کارگاه عملی شرکت کردم بودم.
مادری معتاد به رنج و استادی که آماده بود تا راهنمایی کند.
من هم سر تا پا شوق آموختن.
👌استاد رو به خانم گریان کرد و گفت ، از کی معتاد شدی؟؟
خانم گریان گفت : من اصلا معتاد نیستم، من هیچی مصرف نمیکنم!
استاد گفت : چرا تو رنج کشیدن عادت روزانهات شده
مگر تو امروز مسافر نیستی ؟؟
خانم با گریه گفت :چرا داریم میریم سفر.
استاد گفت : تو امروز بخاطر دغدغهات برای سفر ، رنج مصرف نکرده بودی، اما..
تا در کوپه نشستی ، فرزندت را فرستادی تا از کوپه کناری برایت مواد تهیه کند.
و او هم سخنان زهرآگین را برایت آورد.
و تو هم مصرف کردی و اکنون هم مشغول رنج کشیدن و گریه.کردن هستی.
✅ دیدگاه این استاد برایم بسیار جالب بود.
خانم هم که گویی مثل من با دیدگاه جدیدی روبرو شده بود
گریهاش متوقف شد و گفت: ولی اونا خیلی بد هستن ، چرا باید پشت سرم حرف بزنند؟
استاد گفت : شغل مواد فروش ، فروش مواده،
تو چرا مواد آنها را می خری؟
تا زمانیکه تو بهایی نپردازی هیچکس به زور، هیچ موادی به تو نمیده.
و ادامه داد در این دنیا همه فروشنده هستند
تو مشخص کن خریدار چه چیزی هستی؟
👌خریدار آرامشی، خریدار شادی هستی یا خریدار رنج و اندوه؟
👌و من هرگز به دنیا اینگونه نگاه نکرده بودم
برایم زیباترین تعبیری بود که تا کنون شنیده بودم.
استاد ادامه داد:
در طول روز از خودت بپرس؟
امروز میخوام چه چیزی را بخرم
که برای زندگی.ام مفید باشد؟
و مراقب باش، بابت اجناس بنجل پولی ندی.
بحث آن روز دیدگاه جدیدی را در من بوجود آورد.
👌👌واقعا امروز من و شما خریدار چه چیزی هستیم؟
تنبلی و بطالت ، رنج و اندوه ، شادی آرامش
و یا یک هدف و رضایت❓⁉️❓
ما انسانها همیشه حق انتخاب داریم.
امروز وقتمان را میدهیم و چه چیزی را میخریم؟
ما عمرمان را میدهیم و با آن خرید میکنیم.
عمرمان را میدهیم، چه چیزی در قبال آن دریافت می کنیم؟
امروزتان سرشار از خریدهای مفید باد 🙏
🆔 @Sayehsokhan
▫️دوپارگی
خودی دوپاره را زندگی میکنم. بخشی از من زندگی میکند، کار میکند، میخوابد، بیدار میشود و با آدمها حرف میزند. بخش دیگری از من امّا مدام در حال قدم زدن، به یادآوردن، بهتزده شدن، غمگین شدن، امیدوار شدن و مرورکردن است.
بخشی از من اینجاست، در همین نیمههای بهمن، و باران و سرما و نزدیک شدنِ عید را تجربه میکند و بخش دیگری از من جایی در نیمههای آبان ایستاده است و به روزهای بعد فکر میکند. بخشی از من دارد کار و زندگیاش را میکند انگار که همه چیز عادی است و بخشی از من هر روز صبح با این فکر از خواب بیدار میشود که مدتها است هیچ چیز عادی نیست، نه اقتصاد، نه سیاست، نه فرهنگ و نه هیچ چیز دیگری.
با خودم فکر میکنم این دوپارگی فقط محدود به من نیست. خیلیهای دیگر هم این روزها حالِ خودشان را نمیفهمند. این دوپارگی محصولِ مواجهه با واقعیت در عینِ انکارِ آن از سوی مراجع قدرت است؛ محصول تجربه بیواسطه بحران در عین سکوت درباره آن است؛ محصول به یادآوردنِ لحظه به لحظه در عینِ تلاش برای پوشاندن و به فراموشی سپردن، محصول بودن و انکار شدن.
این دوپارگی من را با همه چیز غریبه کرده است. انگار دارم در بیداری خواب میبینم یا در خواب، میدانم که خوابم و واقعیت چیز دیگری است.
#محمود_مقدسی
@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
خودی دوپاره را زندگی میکنم. بخشی از من زندگی میکند، کار میکند، میخوابد، بیدار میشود و با آدمها حرف میزند. بخش دیگری از من امّا مدام در حال قدم زدن، به یادآوردن، بهتزده شدن، غمگین شدن، امیدوار شدن و مرورکردن است.
بخشی از من اینجاست، در همین نیمههای بهمن، و باران و سرما و نزدیک شدنِ عید را تجربه میکند و بخش دیگری از من جایی در نیمههای آبان ایستاده است و به روزهای بعد فکر میکند. بخشی از من دارد کار و زندگیاش را میکند انگار که همه چیز عادی است و بخشی از من هر روز صبح با این فکر از خواب بیدار میشود که مدتها است هیچ چیز عادی نیست، نه اقتصاد، نه سیاست، نه فرهنگ و نه هیچ چیز دیگری.
با خودم فکر میکنم این دوپارگی فقط محدود به من نیست. خیلیهای دیگر هم این روزها حالِ خودشان را نمیفهمند. این دوپارگی محصولِ مواجهه با واقعیت در عینِ انکارِ آن از سوی مراجع قدرت است؛ محصول تجربه بیواسطه بحران در عین سکوت درباره آن است؛ محصول به یادآوردنِ لحظه به لحظه در عینِ تلاش برای پوشاندن و به فراموشی سپردن، محصول بودن و انکار شدن.
این دوپارگی من را با همه چیز غریبه کرده است. انگار دارم در بیداری خواب میبینم یا در خواب، میدانم که خوابم و واقعیت چیز دیگری است.
#محمود_مقدسی
@TheWorldasISee
🆔 @Sayehsokhan
یک غزل زیبا:
دلم که خیری از این روز و روزگار ندیده
ترک ترک شده، گویی کسی انار ندیده!
به شوق وصل چنین میتپد به سینه وگرنه
دل از فراق تو جز رنج بیشمار ندیده
هنوز بعد هزاران غروب در دل پاییز
نه جمعه خون شده از داغ انتظار، نه دیده
نشسته پیر جهاندیدهای به راه ولی حیف
به راه بادیه نقش سم سوار ندیده
گذشتهاند از این دشت، عاشقان و پس از آن
کسی ز گرد سواران بجز غبار ندیده
■
حکایتی شده شبهای بیقراری ما هم
مگو که هیچکسی شاعر خمار ندیده
جهان که بیخبر از لذت شراب مدام است
و در پیاله کسی عکس روی یار ندیده
سهیل بی یمن است و اویس بیقرن، آری
جهان شده است، ثریای شهریار ندیده
جهان که پنجرهای رو به یک حیاط قدیمیست
و تکدرخت بزرگی که برگ و بار ندیده
در آن حیاط قدیمی دلم گرفت و نشستم
کنار حوض، کنار نهال سار ندیده
تورا نوشتم و قلبم انار شد، غزلم شد...
شبیه شاخهی خشکیدهیِ بهار ندیده!
مرتضی طوسی، تبریز
🆔 @Sayehsokhan
دلم که خیری از این روز و روزگار ندیده
ترک ترک شده، گویی کسی انار ندیده!
به شوق وصل چنین میتپد به سینه وگرنه
دل از فراق تو جز رنج بیشمار ندیده
هنوز بعد هزاران غروب در دل پاییز
نه جمعه خون شده از داغ انتظار، نه دیده
نشسته پیر جهاندیدهای به راه ولی حیف
به راه بادیه نقش سم سوار ندیده
گذشتهاند از این دشت، عاشقان و پس از آن
کسی ز گرد سواران بجز غبار ندیده
■
حکایتی شده شبهای بیقراری ما هم
مگو که هیچکسی شاعر خمار ندیده
جهان که بیخبر از لذت شراب مدام است
و در پیاله کسی عکس روی یار ندیده
سهیل بی یمن است و اویس بیقرن، آری
جهان شده است، ثریای شهریار ندیده
جهان که پنجرهای رو به یک حیاط قدیمیست
و تکدرخت بزرگی که برگ و بار ندیده
در آن حیاط قدیمی دلم گرفت و نشستم
کنار حوض، کنار نهال سار ندیده
تورا نوشتم و قلبم انار شد، غزلم شد...
شبیه شاخهی خشکیدهیِ بهار ندیده!
مرتضی طوسی، تبریز
🆔 @Sayehsokhan
03-@sokhanranihaa - جواد حیدری - چرا نابرابری معضلآفرین است؟…
@sokhanranihaa
🔊فایل صوتی
دکتر جواد حیدری
جلسه سوم
چرا نابرابری معضلآفرین است؟
اثر تی. ام. اسکنلن
خانه فرهنگی غدیر
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
دکتر جواد حیدری
جلسه سوم
چرا نابرابری معضلآفرین است؟
اثر تی. ام. اسکنلن
خانه فرهنگی غدیر
.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اشکالی ندارد سبک زندگیای داشته باشیم که دیگران آن را درک نکنن!
برای خودمان زندگی کنیم💜
#سلام_صبحتون_به_خیر
🆔 @Sayehsokhan
برای خودمان زندگی کنیم💜
#سلام_صبحتون_به_خیر
🆔 @Sayehsokhan
✍️ امام علی ع:
چهار چیز را میتوان نشانهی فرو ریختن «حکومتها» به شمار آورد:
۱. رها کردن مسائل اصلی و بنیادی.
۲. پرداختن به مسائل فرعی و جانبی.
۳. به کارگماری افراد پست و نالایق.
۴. کنار گذاشتن افراد شایسته و سرآمد.
یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ»
📗 (غرر الحکم، ص 342)
🆔 @Sayehsokhan
چهار چیز را میتوان نشانهی فرو ریختن «حکومتها» به شمار آورد:
۱. رها کردن مسائل اصلی و بنیادی.
۲. پرداختن به مسائل فرعی و جانبی.
۳. به کارگماری افراد پست و نالایق.
۴. کنار گذاشتن افراد شایسته و سرآمد.
یُسْتَدَلُّ عَلَی اِدبارِ الدُّوَلِ بِاَربَعٍ: تَضییعِ الاُصولِ وَ التَّمَسُّکِ بِالفُرُوعِ وَ َتقدیمِ الاَراذِلِ وَ تَاخیرِ الاَفاضِلِ»
📗 (غرر الحکم، ص 342)
🆔 @Sayehsokhan
زندگيهای ما محدود، ولی زندگی نامحدود است. ما بازیگران محدودی هستیم در یک بازی بینهایت.
ما میآییم و میرویم، به دنیا میآییم و میمیریم و زندگی همچنان با یا بدون ما ادامه مییابد.
بازیگران دیگری وجود دارند، عدهای رقیب ما هستند، ما از پیروزیها خوشحال میشویم و از شکستها رنج میبریم، ولی همیشه میتوانیم به آینده امیدوار باشیم( تا زمانیکه توانایی ماندن در بازی را از دست بدهیم).
در هر بازی دیگری، ما دو انتخاب داریم. اگر چه این ما نیستیم که قوانین بازی را تعیین میکنیم، ولی میتوانیم تصمیم بگیریم که آیا میخواهیم بازی کنیم یا نه، و تصمیم میگیریم چگونه بازی کنیم.
بازی زندگی اندکی متفاوت است. در این بازی، ما تنها یک انتخاب داریم!
ما از زمانیکه به دنیا میآییم، بازیگران این بازی هستیم. تنها انتخابی که در اختیار ما است این است که آیا میخواهیم با طرز فکر محدود بازی کنیم یا طرز فکر نامحدود؟
اگر تصمیم بگیریم زندگی را با طرز فکر محدود جلو ببریم، بدین معنی خواهد بود که ثروتمندشدن یا ترفیعگرفتن را به عنوان هدف اصلی خود انتخاب کردهایم.
اینکه زندگی نامحدود داشته باشیم به این معنی است که تحت تاثیر پیشبرد آرمان و هدفی بزرگتر از خودمان قرار داریم.
کتاب: بازی بینهایت
راهنمایی الهامبخش برای رهبری کسب وکار به شیوهٔ بینهایت
سایمون سینک
🆔 @Sayehsokhan
ما میآییم و میرویم، به دنیا میآییم و میمیریم و زندگی همچنان با یا بدون ما ادامه مییابد.
بازیگران دیگری وجود دارند، عدهای رقیب ما هستند، ما از پیروزیها خوشحال میشویم و از شکستها رنج میبریم، ولی همیشه میتوانیم به آینده امیدوار باشیم( تا زمانیکه توانایی ماندن در بازی را از دست بدهیم).
در هر بازی دیگری، ما دو انتخاب داریم. اگر چه این ما نیستیم که قوانین بازی را تعیین میکنیم، ولی میتوانیم تصمیم بگیریم که آیا میخواهیم بازی کنیم یا نه، و تصمیم میگیریم چگونه بازی کنیم.
بازی زندگی اندکی متفاوت است. در این بازی، ما تنها یک انتخاب داریم!
ما از زمانیکه به دنیا میآییم، بازیگران این بازی هستیم. تنها انتخابی که در اختیار ما است این است که آیا میخواهیم با طرز فکر محدود بازی کنیم یا طرز فکر نامحدود؟
اگر تصمیم بگیریم زندگی را با طرز فکر محدود جلو ببریم، بدین معنی خواهد بود که ثروتمندشدن یا ترفیعگرفتن را به عنوان هدف اصلی خود انتخاب کردهایم.
اینکه زندگی نامحدود داشته باشیم به این معنی است که تحت تاثیر پیشبرد آرمان و هدفی بزرگتر از خودمان قرار داریم.
کتاب: بازی بینهایت
راهنمایی الهامبخش برای رهبری کسب وکار به شیوهٔ بینهایت
سایمون سینک
🆔 @Sayehsokhan
گوشهای از اعتقادت زیبای سرخپوستان:
۱-ما جزئى از طبيعت هستيم، نه رئيس آن.
۲-ما هيچگاه گياهى را با ريشه از خاك نمیكنيم.
۳-ما موقع ساختن خانه، خاك را زياد جابجا نمیكنيم.
۴-ما در فصل بهار، آرام روى زمين قدم برمیداريم
چون مادر طبيعت باردارست.
۵-ما هرگز به درختان آسيب نمیرسانيم، ما فقط درختان پير و خشك را قطع میكنيم و قبل از قطعكردن، براى آرامش روحش دعا میكنيم.
۶-حتى حيواناتى كه براى مايحتاج غذايى درحد نياز از آنها استفاده میكنيم را نيز با اجازه و دعا
براى آرامش روحش، او را از چرخهى هستى جدا ميكنيم.
۷-به اندازهى مصرفمان، درخت میبريم و گوشت تهيه میكنيم.
۸-هرگز هيزمها را اسراف نمیكنيم.
۹-اگر حتى يك درخت جوان و سرسبز را قطعكنيم، همهی درختان ديگر جنگل، اشك میريزند و اشک آنها در دل ما نفوذ میکند و وجودمان را مجروح میکند و قلبمان آرام آرام تاریک میشود.
۱۰-خاک مادر ما و آسمان پدر ماست.
۱۱-باران عاشقانهترین سرود هستی است.
اگر برای باران دعا کردی، با گل و لای هم بساز چون اونم جزء بارون حساب میشه.
۱۲-و...طبیعت روح دارد و مهربانی را میفهمد.
🆔 @Sayehsokhan
۱-ما جزئى از طبيعت هستيم، نه رئيس آن.
۲-ما هيچگاه گياهى را با ريشه از خاك نمیكنيم.
۳-ما موقع ساختن خانه، خاك را زياد جابجا نمیكنيم.
۴-ما در فصل بهار، آرام روى زمين قدم برمیداريم
چون مادر طبيعت باردارست.
۵-ما هرگز به درختان آسيب نمیرسانيم، ما فقط درختان پير و خشك را قطع میكنيم و قبل از قطعكردن، براى آرامش روحش دعا میكنيم.
۶-حتى حيواناتى كه براى مايحتاج غذايى درحد نياز از آنها استفاده میكنيم را نيز با اجازه و دعا
براى آرامش روحش، او را از چرخهى هستى جدا ميكنيم.
۷-به اندازهى مصرفمان، درخت میبريم و گوشت تهيه میكنيم.
۸-هرگز هيزمها را اسراف نمیكنيم.
۹-اگر حتى يك درخت جوان و سرسبز را قطعكنيم، همهی درختان ديگر جنگل، اشك میريزند و اشک آنها در دل ما نفوذ میکند و وجودمان را مجروح میکند و قلبمان آرام آرام تاریک میشود.
۱۰-خاک مادر ما و آسمان پدر ماست.
۱۱-باران عاشقانهترین سرود هستی است.
اگر برای باران دعا کردی، با گل و لای هم بساز چون اونم جزء بارون حساب میشه.
۱۲-و...طبیعت روح دارد و مهربانی را میفهمد.
🆔 @Sayehsokhan
#زیر_چاپ
عرصهای که اسکینر و رفتارگرایی موفق به رمزگشایی از آن نشدند، مهمترین حوزۀ «زبانی» بود. این همان فعالیتی است که شما هماکنون در حال انجام دادنش هستید؛ یعنی درکِ این نمادهایی جوهریِ جالب که روی کاغذ یا دستگاه الکترونیکی نمایان است. این نمادها تلاش ماست تا به شکلی معنادار با شما ارتباط برقرار کنیم. به کمکِ زبان میتوانیم خواستهها و آرزوهایمان را به طور مؤثری بیانکنیم؛ بدون اینکه به درآوردن صداهای انسانهای نخستین نیازی داشته باشیم. همچنین میتوانیم رویدادهای گذشته را به یاد بیاوریم. این ابزار به ما اجازه میدهد تا آینده را پیشبینی کنیم. در مجموع، زبان فرصت تشریک مساعی انسانها را در مقیاسی افزایش میدهد که بهندرت در جهانِ طبیعی دیده شده است.
📚 #برشی_از_کتاب : #مربیگری_مبتنی_بر_پذیرش_و_تعهد
✍️ اثر: #جان_هیل و #جو_الیور
👌 ترجمه: #الهه_اکبری و #سحر_محمدی
📖 صفحه: ۴۰
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
عرصهای که اسکینر و رفتارگرایی موفق به رمزگشایی از آن نشدند، مهمترین حوزۀ «زبانی» بود. این همان فعالیتی است که شما هماکنون در حال انجام دادنش هستید؛ یعنی درکِ این نمادهایی جوهریِ جالب که روی کاغذ یا دستگاه الکترونیکی نمایان است. این نمادها تلاش ماست تا به شکلی معنادار با شما ارتباط برقرار کنیم. به کمکِ زبان میتوانیم خواستهها و آرزوهایمان را به طور مؤثری بیانکنیم؛ بدون اینکه به درآوردن صداهای انسانهای نخستین نیازی داشته باشیم. همچنین میتوانیم رویدادهای گذشته را به یاد بیاوریم. این ابزار به ما اجازه میدهد تا آینده را پیشبینی کنیم. در مجموع، زبان فرصت تشریک مساعی انسانها را در مقیاسی افزایش میدهد که بهندرت در جهانِ طبیعی دیده شده است.
📚 #برشی_از_کتاب : #مربیگری_مبتنی_بر_پذیرش_و_تعهد
✍️ اثر: #جان_هیل و #جو_الیور
👌 ترجمه: #الهه_اکبری و #سحر_محمدی
📖 صفحه: ۴۰
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan