S01E10
رادیو دستنوشتهها
اپیزود دهم #رادیودستنوشتهها
روایت چهل سال موسیقی
( به قلم سحر سخایی)
۱۳۶۷ - ۱۳۶۳
روی تمام اپلیکیشنهای پادکست، ساوندکلاود و تلگرام
@RadioDastneveshteha
🆔 @Sayehsokhan
روایت چهل سال موسیقی
( به قلم سحر سخایی)
۱۳۶۷ - ۱۳۶۳
روی تمام اپلیکیشنهای پادکست، ساوندکلاود و تلگرام
@RadioDastneveshteha
🆔 @Sayehsokhan
#بـــــــه_زودی
کمک کنندههای این فصل، مراجعین یا دوستانشان را تشویق نمی کنند که به ابر تیره حمله کنند، بلکه بایستی از میان آن گذر کنند. آنها زمان بیش از اندازهای را صرف گفتگو در مورد راه تاریک غم و اندوه نمی کنند. آنها دلایلی که چرا این افراد دچار دلسردی و اندوه شده اند را تحلیل نمی کنند.درعوض به آنها کمک میکنند تا از این وضعیت غم و اندوه خارج شوند. پر واضح است که بررسی و تعمق کردن در مورد آشفتگیهای هیجانی به این شیوه، نشان میدهد که اغلب اوقات راه حلها به نظر با مشکلات نامرتبط هستند. ویلیام گلسر مکرراً این فرایند را با این اصل توضیح میداد: روانشناسی تئوری انتخاب و کاربست اصلی آن یعنی واقعیت درمانی، سیستم سلامت روان است و نه اختلال روانی.
📚 #برشی_از_کتاب : #راهنمای_تئوری_انتخاب_برای_افسردگی
✍️ اثر: #رابرت_ووبلدینگ
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: 116
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
کمک کنندههای این فصل، مراجعین یا دوستانشان را تشویق نمی کنند که به ابر تیره حمله کنند، بلکه بایستی از میان آن گذر کنند. آنها زمان بیش از اندازهای را صرف گفتگو در مورد راه تاریک غم و اندوه نمی کنند. آنها دلایلی که چرا این افراد دچار دلسردی و اندوه شده اند را تحلیل نمی کنند.درعوض به آنها کمک میکنند تا از این وضعیت غم و اندوه خارج شوند. پر واضح است که بررسی و تعمق کردن در مورد آشفتگیهای هیجانی به این شیوه، نشان میدهد که اغلب اوقات راه حلها به نظر با مشکلات نامرتبط هستند. ویلیام گلسر مکرراً این فرایند را با این اصل توضیح میداد: روانشناسی تئوری انتخاب و کاربست اصلی آن یعنی واقعیت درمانی، سیستم سلامت روان است و نه اختلال روانی.
📚 #برشی_از_کتاب : #راهنمای_تئوری_انتخاب_برای_افسردگی
✍️ اثر: #رابرت_ووبلدینگ
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: 116
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
#بـــــــه_زودی
"ایگو همه چیز را برای استفاده خود تغییر می دهد و به چیز دیگری تبدیل می کند، حتی معنویت را . . ." لازم است بدانیم که مهمترین مرحله در مجاهدت معنوی دوری از حاکمیت افراطی ایگو است. نمی خواهیم با این تمرین ها خود را به فردی بزرگ تر و بهتر از دیگران تبدیل کنیم، بلکه فقط می خواهیم ایگو را به سطحی آوریم که با قلبمان هماهنگ شود. در این صورت می توانیم به خود و دیگران عشق بورزیم و این همان مقصود و ثمره تمرین های معنوی است.
📚 #برشی_از_کتاب : #تو_آنچه_میپنداری_نیستی
✍️ اثر: #دیوید_رکو
👌 ترجمه: #محمد_مهدی_کهربی
📖 صفحه: 66
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
"ایگو همه چیز را برای استفاده خود تغییر می دهد و به چیز دیگری تبدیل می کند، حتی معنویت را . . ." لازم است بدانیم که مهمترین مرحله در مجاهدت معنوی دوری از حاکمیت افراطی ایگو است. نمی خواهیم با این تمرین ها خود را به فردی بزرگ تر و بهتر از دیگران تبدیل کنیم، بلکه فقط می خواهیم ایگو را به سطحی آوریم که با قلبمان هماهنگ شود. در این صورت می توانیم به خود و دیگران عشق بورزیم و این همان مقصود و ثمره تمرین های معنوی است.
📚 #برشی_از_کتاب : #تو_آنچه_میپنداری_نیستی
✍️ اثر: #دیوید_رکو
👌 ترجمه: #محمد_مهدی_کهربی
📖 صفحه: 66
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نظر رولا غنی، همسر رئیسجمهور افغانستان درباره نقش پارلمان و تاکید او بر باقی ماندن نامزدوزیرهای ردصلاحیتشده، در میان نمایندگان مجلس افغانستان واکنشهای منفی برانگیخته است.
خانم غنی در مصاحبه با رادیو آزادی، نمایندگان مجلس افغانستان را متهم کرد که رای خرید و فروش میکنند.
اما حبیبالرحمان پدرام، نماینده هرات در مجلس، ضمن انتقاد از اظهارات خانم غنی، جایگاه قانونی "بانوی اول" را زیر سوال میبرد.
#مطالعات_زنان
@womenstudies
🆔 @Sayehsokhan
خانم غنی در مصاحبه با رادیو آزادی، نمایندگان مجلس افغانستان را متهم کرد که رای خرید و فروش میکنند.
اما حبیبالرحمان پدرام، نماینده هرات در مجلس، ضمن انتقاد از اظهارات خانم غنی، جایگاه قانونی "بانوی اول" را زیر سوال میبرد.
#مطالعات_زنان
@womenstudies
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خالی ِ هر لحظه را
سرشار باید کرد از هستی
زنده باید زیست در آنات میرنده،
با خلوص نابتر مستی
چیست جز این؟
نیست جز این راه
زنده دارد زنده دل دَم را
هرکجا، هرگاه
اوج بخشد کیفیت کم را
گفتوگو بس، ماجرا کوتاه،
ما اگر مستیم،
بی گمان هستیم...
#مهدی_اخوان_ثالث
سلام روزتون به خیر و شادمانی!
🆔 @Sayehsokhan
سرشار باید کرد از هستی
زنده باید زیست در آنات میرنده،
با خلوص نابتر مستی
چیست جز این؟
نیست جز این راه
زنده دارد زنده دل دَم را
هرکجا، هرگاه
اوج بخشد کیفیت کم را
گفتوگو بس، ماجرا کوتاه،
ما اگر مستیم،
بی گمان هستیم...
#مهدی_اخوان_ثالث
سلام روزتون به خیر و شادمانی!
🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_برای_اندیشیدن
ما بايد طبيعت را به چشم مادرمان بنگريم،
و با آرامش، خودمان را به او تسليم كنيم تا بتوانيم بسيار آسوده احساس كنيم كه به جهان باز مى گرديم؛ همان گونه كه همه ى موجودات ديگر باز مى گردند.
همه ى ما در حقيقت جزء جدايى ناپذير اين كل هستيم.
نافرمانى و سركشى، بيهوده است؛ بايد خودمان را به اين جريان بزرگ واگذار كنيم.
#هرمان_هسه
🆔 @Sayehsokhan
ما بايد طبيعت را به چشم مادرمان بنگريم،
و با آرامش، خودمان را به او تسليم كنيم تا بتوانيم بسيار آسوده احساس كنيم كه به جهان باز مى گرديم؛ همان گونه كه همه ى موجودات ديگر باز مى گردند.
همه ى ما در حقيقت جزء جدايى ناپذير اين كل هستيم.
نافرمانى و سركشى، بيهوده است؛ بايد خودمان را به اين جريان بزرگ واگذار كنيم.
#هرمان_هسه
🆔 @Sayehsokhan
🔅چند سطری گذرا برای تسلیبخشیهای فلسفه
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
✍ مسعو قربانی
#آلن_دوباتن در #تسلی_بخشیهای_فلسفه از دل شش نگاهِ فلسفی، پیِ راهی است به دنبال زیستی بهتر برای آدمی؛ نگرشی که وجه تمایز اوست با بیشتر همقطارانش.او فلسفه را برای زندگی میخواهد و اینگونه بدان مینگرد.
این کتاب در مواجهه با "عدم محبوبیت"، "کم پولی"، "ناکامی"، "ناتوانی و نابسندگی"، "قلب شکسته" و در مقابلهی با "سختیها" از فلسفه و فیلسوفانش راهکار میطلبد. سقراط، اپیکور، سنکا، مونتنی، شوپنهاور و نیچه فیلسوفانیاند که دوباتن اندیشهها و زندگی آنها را سرمشقی برای هدفش قرار داده است.
او میخواهد نشان دهد که فلسفه راهگشای زندگی است و دیدفیلسوفان اگر در زندگیمان راهی یابد، میتواند گشایشگر مشکلاتمان باشد.
او از سقراط مدد میگیرد تا اثبات کند، تایید دیگران و لزوما عرف و مشیِ عمومییی که سالیان دراز در جامعهیی باب بوده است، نشان از درستی آن نمیدهد و میشود محبوبیت عمومی نداشت و در عین حال حقیقت را گفت! آلن دوباتن بر این اساس عدم کنترلِ احوال خویش در مواجههی با نقد و نفی، از سوی دیگران را ریشه در این وضع میبیند که ما خویش را از پنجره و تایید دیگری میبینیم و به محض نفی از سوی ایشان تمامی داشتههای وجودیمان به یک باره فرو میریزد و گاه به گریه میافتیم!
دوباتن لذت به آن معنایی که اپیکور مروجش بود را درمانی میبیند برای حسرتهای نداشتههای مادّیِ آدمی. او بعد از آنکه ساده و قابل فهم به زندگی و دید اپیکور میپردازد و با مثالهای امروزین اشتیاقهای ناکام انسان را در این روزگار بر میشمرد، به لذت به معنای اپیکوری آن میرسد: "دوستی"، "آزادی" و "تفکر" سه عنصریاند که برآمده از آن اندیشه، کمک حال انسان امروز میشوند.
«پیش از آنکه چیزی بخوری یا بیآشامی، خوب ببین با چه کسی میخوری یا میآشامی، نه اینکه چه میخوری یا میآشامی! زیرا غذا خوردن بدون دوست چیزی نیست غیر از زندگی شیر یا گرگ.»(ص68)
او بر همین سبیل معتقد است، این پول نیست که ما پی آنیم، بلکه "آزادی"، "تفکر" و "دوستی" است، که دنبالش هستیم! او میگوید خوشی و لذت، همین دمِ دستیهایی هستند که هیچوقت به چشمانمان نیآمدند: "بازی با کودک"، "صحبت کردن با دوست"، "دراز کشیدن زیر آفتاب بعدازظهر" به سر بردن در خانهیی تمیز"، "خوردن پنیری که روی نان تازه مالیده شده"(ص81) و...
آنچه آرام بخش است همینهایند، والا نمودار خوشآیندهای مادی بالاخره در نقطهیی ابتدا از شدت صعودش کاسته میشود و بعد رو به نزول میل میکند...
با اندیشههای رواقیون و در راس آن "سنکا" باورهای غلط و خوشبینانهامان به عالم را تصحیح میکنیم و دایرهی محدود اختیار خویش را میشناسیم. میفهمیم از دنیا چه انتظاری باید داشت و خود را با نقایص آن سازگار میکنیم. رواقیون، چونان همه از مواهب هستی به بهترین شکل ممکن استفاده میبرند و هیچگاه در نفی زندگی گامی بر نمیدارند، تنها در فلسفهی زیست خویش به این باور رسیدهاند که آنی ممکن است همهچیز از دست رود، مرگ همه و ما را نشانه گرفته است، پس خود را در مواقع ناکامی و فقر نباز! «چه لزومی دارد بر اجزای زندگی گریه کنیم؟ [وقتی] کل زندگی گریهدار است!»(ص131)
آلن دوباتن با مونتنی، انسان را به انسان میرساند! و درک این اصل که هرچه انسانی است باید آن را پذیرفت. « هیچچیزی که ممکن باشد برای انسان اتفاق بیافتد غیر انسانی نیست و هر انسانی صورت کامل شرایط انسانی را در خود دارد»(ص149) از این رو در حوزهی خصوصی، آدمها را چیز عجیب و غریب و نگفتنی فرض نمیکند و متاثر از طنز مونتنی که «بر بلندترین تخت جهان هنوز هم برماتحت خویش نشستهایم»(ص149) خویش را هرگونه که هست میپذیرید: «تک تک اعضای بدنم، هریک به اندازهی دیگر، مرا همانی میکنند که هستم و هیچ یک بیش از دیگری بر انسانیت من نقشی ندارد. من باید تصویر کاملی از خودم به همگان ارایه کنم»(ص153) او چنین نگاهی را به جامعهی انسانی تعمیم میدهد و میپندارد باید تمامی آدمیان را به هر شکل و مرام و زیستی که هستند، پذیرفت و هیچ کس را بر دیگر برتری نداد. او عالم را موطن همه میدانست.
با شوپنهاور و "اردهی معطوف به حیاتش"، نویسنده تسلایی برای تمامی ناکامیها و در راس آن شکستهایی که در دایرهی عشق، قلب آدمی را نشانه گرفته است، مییابد. او مینویسد: «وقتی عشق ما را در هم شکسته، تسلیبخش است که بشنویم خوشبختی هرگز جزئی از برنامه نبوده است»(ص236) و این گونه از دلِ نگاه بدبینترین فیلسوفی چون شوپنهار تسلایی این چنینی را مییابد!
نیچه از نگاه نویسنده، برایمان راه آرامش را از جادهی سختی ترسیم میکند. او با زندگیاش نشان میدهد که فتح قله، تنها با تحمل مصایبِ صعود امکان دارد و بس! و در این مسیر او مسکنهایی چون الکل و مسیحیت را سدِّ حرکت آدمی به سوی صعود و آرامش میبیند.
💠مهارت های کلامی زوجين
🔶خیلی جالبه که بعضی از زن و شوهرها وقتی دارن با هم صحبت میکنن، به یک باره از هم ناراحت میشن. گاهی وقت ها مرد از شنیدن حرف زن حتی عصبانی میشه. ولی اینو باید بدونید که فقط شما دارید با هم صحبت میکنید.
🔶آقای عزیز خانم تون احتیاج داره باهات صحبت کنه به حرفهاش بدون هیچ واکنشی گوش بده. بزار حرفشو بزنه...
🔷احساس خانم ها خیلی خیلی متغیره، تو اوج عصبانیت، با یه نگاه پر محبت شما و یا یه نوازش عاشقانه شما سریع تغییر حالت میدن.
و حالا خانم عزیز وقتی یه دل سیر با شوهرت حرف زدی میتونی بعدش ازش تشکرکنی ، مثلا بهش بگی
🌺ممنونم كه گوش دادی
🌺بايد باهات درددل می كردم.
🌺متاسفم چون می دونم گوش دادن به اين مسئله برات دشوار بود.
🌺 می تونی همه چیزهایی را كه گفتم فراموش کنی. حالا ديگر قضيه برايم زياد مهم نيست.
🌺حالم خیلی بهتر شد. ممنونم كه كمكم کردی و گذاشتی حرفم را بزنم.
🌺اين گفتگو واقعا برايم مفيد بود چون نگرش بهتری پيدا كردم.
🌺حالا حالم خیلی بهتره ممنونم كه گوش دادی. واي، چقدر حرف زدم. حالا احساس بهتری دارم.
🌺 بعضی وقت ها دلم می خواد حرف بزنم بعد حس و حالم تغيير مي كنه. از اينكه با صبر و تحمل كمكم کردی كه با تو حرف بزنم و مشكلاتم را بيان كنم، واقعا از تو ممنونم.
✳️هر کدوم از جمله های بالا میتونه برای مردها ارزش زیادی داشته باشه،و وقتی این جملات را بشنون احساس خوبی بهشون دست میده که چقدر تونستن مفید واقع بشن و شما چقدر قدرشناس بودید.
✳️اینها بخشی از مهارت های کلامی که اگر در زندگی زوجین وجود نداشته باشه، مشکلاتی را به وجود میاره. شاید اگر زن و شوهرها روی مهارت های کلامیشون کار میکردن، مرد به زن محبت میکرد و زن به مرد قدرت میداد و با جمله های زیبا قدردان زحمات هم بودن هیچ وقت زندگیشون به بن بست نمی رسید.
🆔 @Sayehsokhan
🔶خیلی جالبه که بعضی از زن و شوهرها وقتی دارن با هم صحبت میکنن، به یک باره از هم ناراحت میشن. گاهی وقت ها مرد از شنیدن حرف زن حتی عصبانی میشه. ولی اینو باید بدونید که فقط شما دارید با هم صحبت میکنید.
🔶آقای عزیز خانم تون احتیاج داره باهات صحبت کنه به حرفهاش بدون هیچ واکنشی گوش بده. بزار حرفشو بزنه...
🔷احساس خانم ها خیلی خیلی متغیره، تو اوج عصبانیت، با یه نگاه پر محبت شما و یا یه نوازش عاشقانه شما سریع تغییر حالت میدن.
و حالا خانم عزیز وقتی یه دل سیر با شوهرت حرف زدی میتونی بعدش ازش تشکرکنی ، مثلا بهش بگی
🌺ممنونم كه گوش دادی
🌺بايد باهات درددل می كردم.
🌺متاسفم چون می دونم گوش دادن به اين مسئله برات دشوار بود.
🌺 می تونی همه چیزهایی را كه گفتم فراموش کنی. حالا ديگر قضيه برايم زياد مهم نيست.
🌺حالم خیلی بهتر شد. ممنونم كه كمكم کردی و گذاشتی حرفم را بزنم.
🌺اين گفتگو واقعا برايم مفيد بود چون نگرش بهتری پيدا كردم.
🌺حالا حالم خیلی بهتره ممنونم كه گوش دادی. واي، چقدر حرف زدم. حالا احساس بهتری دارم.
🌺 بعضی وقت ها دلم می خواد حرف بزنم بعد حس و حالم تغيير مي كنه. از اينكه با صبر و تحمل كمكم کردی كه با تو حرف بزنم و مشكلاتم را بيان كنم، واقعا از تو ممنونم.
✳️هر کدوم از جمله های بالا میتونه برای مردها ارزش زیادی داشته باشه،و وقتی این جملات را بشنون احساس خوبی بهشون دست میده که چقدر تونستن مفید واقع بشن و شما چقدر قدرشناس بودید.
✳️اینها بخشی از مهارت های کلامی که اگر در زندگی زوجین وجود نداشته باشه، مشکلاتی را به وجود میاره. شاید اگر زن و شوهرها روی مهارت های کلامیشون کار میکردن، مرد به زن محبت میکرد و زن به مرد قدرت میداد و با جمله های زیبا قدردان زحمات هم بودن هیچ وقت زندگیشون به بن بست نمی رسید.
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
به زودی . . .
📚 #برشی_از_کتاب : #پرسشها_و_پاسخهای_اکت
✍️ اثر: #دکتر_راس_هریس
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
📚 #برشی_از_کتاب : #پرسشها_و_پاسخهای_اکت
✍️ اثر: #دکتر_راس_هریس
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
#بـــــــه_زودی
. شاید بهترین مثال برای کمک به او برای به دست آوردن کنترل درونی اش این پیشنهاد باشد که ناراحتی اش را به عنوان دوستش ببیند و نه دشمن. او خود ارزیابی انجام میدهد که دیدن احساس ناراحتی به عنوان یک دشمن نسبت به دوست تلقی کردن آن، کمتر مؤثر است. وقتی که او بدون دوستش به مرکز خرید میرود، او لااقل کنترل موقتی روی مقداری از ناراحتی اش دارد.
📚 #برشی_از_کتاب : #راهنمای_تئوری_انتخاب_برای_افسردگی
✍️ اثر: #رابرت_ووبلدینگ
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: 88
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
. شاید بهترین مثال برای کمک به او برای به دست آوردن کنترل درونی اش این پیشنهاد باشد که ناراحتی اش را به عنوان دوستش ببیند و نه دشمن. او خود ارزیابی انجام میدهد که دیدن احساس ناراحتی به عنوان یک دشمن نسبت به دوست تلقی کردن آن، کمتر مؤثر است. وقتی که او بدون دوستش به مرکز خرید میرود، او لااقل کنترل موقتی روی مقداری از ناراحتی اش دارد.
📚 #برشی_از_کتاب : #راهنمای_تئوری_انتخاب_برای_افسردگی
✍️ اثر: #رابرت_ووبلدینگ
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: 88
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
✍️ مهران صولتی
🖊 شجریان باشیم!
🔺 شجریان باشیم! در زندگی خط قرمز داشته باشیم. طوری که در هیچ شرایطی از آن عبور نکنیم. اصولی که حاضر باشیم برای عدول نکردن از آن ها هزینه دهیم. رفتار ژلاتینی و دل سپردن به بادهای سیاسی مهمترین عامل بی اعتمادی مردم به افراد است!
🔺 شجریان باشیم! برای دستیابی به تخصص به خودمان زحمت دهیم. بی مایه فطیر است. اگر چه ممکن است با هیاهو برای مدت کوتاهی شهرت کسب کنیم ولی به زودی از ذهن مردم محو می شویم. با تخصص اما به خاطره ای مانا تبدیل می شویم!
🔺 شجریان باشیم! به دنبال سواری مجانی نرویم. اهل هزینه دادن به خاطر اعتقادات مان باشیم. بدون گذشت کردن به خاطر دیگران بزرگ نمی شویم. هیچ فردی فقط با دغدغه حفظ منافع فردی به جایگاه بلندی نزد مردم دست نیافته است!
🔺 شجریان باشیم! در برابر زیر دستان فروتن باشیم ولی تواضع فروشی نکنیم. مردم به خوبی تفاوت این دو را متوجه می شوند. محبوبیتی که قرار باشد از فروتنی کاذب حاصل شود خانه ای پوشالی است!
🔺 شجریان باشیم! خود را با نداشتن و نخواستن رویین تن کنیم. داشتن ما را محافظه کار می کند و خواستن ما را توجیه گر! در مقابل قدرتی که آمده تا ما را از خودمان بیگانه سازد بایستیم!
🔺 شجریان باشیم! کم فروشی نکنیم. نسبت به ارائه هنرمان در هر عرصه ای سختگیر باشیم. کم ولی خوب کار کنیم. به سلیقه و انتظارات مخاطب مان احترام بگذاریم. کار خوب ماندگار است!
🔺 شجریان باشیم! برای مردم بخوانیم ولی برای خودمان زندگی کنیم. مرز میان این دو بسیار ظریف است. دغدغه بهزیستی مردم را داشته باشیم ولی زندگی خود را بر مبنای اصول خود بنا کنیم. اصیل باشیم!
🔺 شجریان باشیم! مدرن بودن به معنای بی اعتنایی به سنت نیست. ادبیات مهمترین پل ارتباط میان ما و مردم است. تمام روشنفکران مطرح ما در دوران معاصر نسبتی با تاریخ و ادب این مرز و بوم داشته اند!
🔺 شجریان باشیم! سیاست را در معنای رهایی بخش آن دنبال کنیم. چیزی فراتر از جناح بندی های سیاسی رایج را جستجو کنیم. بیش از دغدغه رای آوردن این یا آن، دل نگران تضییع حقوق و آزادی های مردم باشیم!
🔺 شجریان باشیم! پاک، فروتن، با شکوه، صادق، آزاده و دریایی باشیم. عجله نکنیم. مردم و تاریخ به شایستگی ما گواهی خواهند داد حتی اگر کوتاه قامتان در برهه ای بر چهره ما خاک بپاشند. کسوف رفتنی است!
.
🆑کانال سخنرانی ها
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Sayehsokhan
🖊 شجریان باشیم!
🔺 شجریان باشیم! در زندگی خط قرمز داشته باشیم. طوری که در هیچ شرایطی از آن عبور نکنیم. اصولی که حاضر باشیم برای عدول نکردن از آن ها هزینه دهیم. رفتار ژلاتینی و دل سپردن به بادهای سیاسی مهمترین عامل بی اعتمادی مردم به افراد است!
🔺 شجریان باشیم! برای دستیابی به تخصص به خودمان زحمت دهیم. بی مایه فطیر است. اگر چه ممکن است با هیاهو برای مدت کوتاهی شهرت کسب کنیم ولی به زودی از ذهن مردم محو می شویم. با تخصص اما به خاطره ای مانا تبدیل می شویم!
🔺 شجریان باشیم! به دنبال سواری مجانی نرویم. اهل هزینه دادن به خاطر اعتقادات مان باشیم. بدون گذشت کردن به خاطر دیگران بزرگ نمی شویم. هیچ فردی فقط با دغدغه حفظ منافع فردی به جایگاه بلندی نزد مردم دست نیافته است!
🔺 شجریان باشیم! در برابر زیر دستان فروتن باشیم ولی تواضع فروشی نکنیم. مردم به خوبی تفاوت این دو را متوجه می شوند. محبوبیتی که قرار باشد از فروتنی کاذب حاصل شود خانه ای پوشالی است!
🔺 شجریان باشیم! خود را با نداشتن و نخواستن رویین تن کنیم. داشتن ما را محافظه کار می کند و خواستن ما را توجیه گر! در مقابل قدرتی که آمده تا ما را از خودمان بیگانه سازد بایستیم!
🔺 شجریان باشیم! کم فروشی نکنیم. نسبت به ارائه هنرمان در هر عرصه ای سختگیر باشیم. کم ولی خوب کار کنیم. به سلیقه و انتظارات مخاطب مان احترام بگذاریم. کار خوب ماندگار است!
🔺 شجریان باشیم! برای مردم بخوانیم ولی برای خودمان زندگی کنیم. مرز میان این دو بسیار ظریف است. دغدغه بهزیستی مردم را داشته باشیم ولی زندگی خود را بر مبنای اصول خود بنا کنیم. اصیل باشیم!
🔺 شجریان باشیم! مدرن بودن به معنای بی اعتنایی به سنت نیست. ادبیات مهمترین پل ارتباط میان ما و مردم است. تمام روشنفکران مطرح ما در دوران معاصر نسبتی با تاریخ و ادب این مرز و بوم داشته اند!
🔺 شجریان باشیم! سیاست را در معنای رهایی بخش آن دنبال کنیم. چیزی فراتر از جناح بندی های سیاسی رایج را جستجو کنیم. بیش از دغدغه رای آوردن این یا آن، دل نگران تضییع حقوق و آزادی های مردم باشیم!
🔺 شجریان باشیم! پاک، فروتن، با شکوه، صادق، آزاده و دریایی باشیم. عجله نکنیم. مردم و تاریخ به شایستگی ما گواهی خواهند داد حتی اگر کوتاه قامتان در برهه ای بر چهره ما خاک بپاشند. کسوف رفتنی است!
.
🆑کانال سخنرانی ها
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @Sayehsokhan
S01E11
رادیو دستنوشتهها
اپیزود یازدهم #رادیودستنوشتهها - روایت چهل سال موسیقی (۱۳۷۲-۱۳۶۸) - به قلم سحر سخایی
روی تمام اپلیکیشنهای پادکست، ساوندکلاود و تلگرام RadioDastneveshteha@
🆔 @Sayehsokhan
روی تمام اپلیکیشنهای پادکست، ساوندکلاود و تلگرام RadioDastneveshteha@
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
چیزهایی دیدم در روی زمین؛
کودکی دیدم ماه را بو میکرد
قفسی بی در دیدم که در آن
روشنی پرپر میزد
نردبانی که از آن
عشق میرفت به بام ملکوت
من زنی را دیدم نور در هاون میکوبید
ظهر در سفره آنان
نان بود ، سبزی بود
دوری شبنم بود ، کاسه داغ محبت بود
من گدایی دیدم
در به در میرفت آواز چکاوک میخواست
و سپوری که به یک پوسته خربزه میبرد نماز ...
سهراب_سپهری
روز خوبی داشته باشید!
🆔 @Sayehsokhan
چیزهایی دیدم در روی زمین؛
کودکی دیدم ماه را بو میکرد
قفسی بی در دیدم که در آن
روشنی پرپر میزد
نردبانی که از آن
عشق میرفت به بام ملکوت
من زنی را دیدم نور در هاون میکوبید
ظهر در سفره آنان
نان بود ، سبزی بود
دوری شبنم بود ، کاسه داغ محبت بود
من گدایی دیدم
در به در میرفت آواز چکاوک میخواست
و سپوری که به یک پوسته خربزه میبرد نماز ...
سهراب_سپهری
روز خوبی داشته باشید!
🆔 @Sayehsokhan