✍#دمی_با_رضا_بابایی
قُدمای معاصر
پس از ملاصدرا، هیچ اتفاق مهمی در فلسفۀ موسوم به اسلامی نیفتاده است؛ اگرچه آن نيز چندان مهم نبود. در چهار قرن گذشته، صدها رساله مهم فلسفی در غرب پدید آمده است که فهم و هضم بسیاری از آنها هنوز برای ما دشوار است. طب، اقتصاد، روانشناسی، علوم اجتماعی، فیزیک و... بماند، که مرثیهای جدا میطلبد. بیهوده گمان میکنیم که میتوانیم از روی این چهار قرن بپریم و سر از قرن بیستویکم در بیاوریم. دستکم چهار صد سال تا قرن بیستویک فاصله داریم.
ما از قرن دهم یا حتی هشتم هجری بیرون نیامدهایم. هنوز میان وجود و ماهیت در رفتوآمدیم؛
هنوز گمان میکنیم که فلسفه دشمن عرفان است و عرفان دشمن فقه و فقه دشمن قانون و قانون دشمن شهروند و همه دشمن یکدیگر؛
هنوز جان و مال انسانها برای ما همانقدر ارزش دارد که در حمله مغول داشت؛
هنوز به قانون و راههای قانونی همانگونه مینگریم که به حیلههای شرعی در ربا؛
هنوز زندگی را فرصتی برای اثبات حقانیت خود میدانیم، نه مجالی برای زیستن و آسودن؛
هنوز یک تار موی متون قدیم و میراث کهن را به همۀ علوم جدید نمیفروشیم؛
همچنان جهان را بیگانهای میبینیم که دزدانه در سرمایههای ما مینگرد؛
هنوز بر این گمانیم که انسان برای جامعه است و جامعه برای آرمانها و آرمانها برای دویدن و نرسیدن؛
هنوز در اندیشهایم که چیزی گردتر از چرخ یا روندهتر از آن، برای گاریهای فرسودهمان اختراع کنیم؛
هنوز دلخوشیم که فقر اقتصادی، نشانۀ فقر فکری نیست؛
هنوز باور نكردهایم كه به قول فردوسی بزرگ، توانایی در دانایی است، نه در هیاهوگری و درشتگویی.
قدمای معاصر که میگویند، ماییم.
🆔 @Sayehsokhan
قُدمای معاصر
پس از ملاصدرا، هیچ اتفاق مهمی در فلسفۀ موسوم به اسلامی نیفتاده است؛ اگرچه آن نيز چندان مهم نبود. در چهار قرن گذشته، صدها رساله مهم فلسفی در غرب پدید آمده است که فهم و هضم بسیاری از آنها هنوز برای ما دشوار است. طب، اقتصاد، روانشناسی، علوم اجتماعی، فیزیک و... بماند، که مرثیهای جدا میطلبد. بیهوده گمان میکنیم که میتوانیم از روی این چهار قرن بپریم و سر از قرن بیستویکم در بیاوریم. دستکم چهار صد سال تا قرن بیستویک فاصله داریم.
ما از قرن دهم یا حتی هشتم هجری بیرون نیامدهایم. هنوز میان وجود و ماهیت در رفتوآمدیم؛
هنوز گمان میکنیم که فلسفه دشمن عرفان است و عرفان دشمن فقه و فقه دشمن قانون و قانون دشمن شهروند و همه دشمن یکدیگر؛
هنوز جان و مال انسانها برای ما همانقدر ارزش دارد که در حمله مغول داشت؛
هنوز به قانون و راههای قانونی همانگونه مینگریم که به حیلههای شرعی در ربا؛
هنوز زندگی را فرصتی برای اثبات حقانیت خود میدانیم، نه مجالی برای زیستن و آسودن؛
هنوز یک تار موی متون قدیم و میراث کهن را به همۀ علوم جدید نمیفروشیم؛
همچنان جهان را بیگانهای میبینیم که دزدانه در سرمایههای ما مینگرد؛
هنوز بر این گمانیم که انسان برای جامعه است و جامعه برای آرمانها و آرمانها برای دویدن و نرسیدن؛
هنوز در اندیشهایم که چیزی گردتر از چرخ یا روندهتر از آن، برای گاریهای فرسودهمان اختراع کنیم؛
هنوز دلخوشیم که فقر اقتصادی، نشانۀ فقر فکری نیست؛
هنوز باور نكردهایم كه به قول فردوسی بزرگ، توانایی در دانایی است، نه در هیاهوگری و درشتگویی.
قدمای معاصر که میگویند، ماییم.
🆔 @Sayehsokhan
✅ چرا بعضی وقتها نمیتوانیم آدمها را دوست داشته باشیم؟
✍مصطفی ملکیان
🔹 اينكه ما نمیتوانيم آدمها را دوست بداريم به دليل اين است كه به آشكارگی حقيقت قائل هستيم و میگوييم كه حقيقت بسيار آشكار است و آن حقيقتِ آشكار هم پيش ماست و هر كس كه به اين حقيقت آشكاری كه پيش ماست، معتقد نيست اين مقابل حكم عقل است. خوب آدم با آن فرد نميتواند دوستي كند، رابطه داشته باشد.
🔹 اما اگر كسي بگويد آشكارگی حقيقت يك چيز غلطي است و حقيقت آنقدر آشكار نيست و اين معنايش اين است كه هم من در تاريكيها در حال قدمزدن هستم و هم رفيقم كه مخالف من است در تاريكي قدم ميزند. اينكه مولانا ميگويد: ما كه كورانه عصاها ميزنيم / لاجرم قنديلها را بشكنيم
🔹يعني همه ما داريم قنديل میشكنيم. نگوييد كه ما قنديل نميشكنيم و هر قنديلي در عالم است را بقيه شكستهاند؛ نه آقا، همه ما در تاريكی عصا ميزنيم. من بارها و بارها گفتهام كه علت اين كه عدهاي قدرت تحمل و دوست داشتن مردم را ندارند، نه بدان علت است بدذاتاند؛ بلكه چون يك ايده غلطي دارند، آن ايده غلط اين است كه حق واضح است و هر كسي كه مخالف با اين باشد را نميتوان دوست داشت. براي همين هميشه طلبكارانه، هميشه از موضع بالا، هميشه با خشونت و هميشه با بگير و ببند و زدن و بردن رفتار ميكند.
🔹 ولي اگر گفتند كه آقا عالم تفسيرهاي عديده برميدارد. يك نسخهاب است كه به تعبير اميرالمؤمنين(ع) حَمّال ذووجوه است، يك تفسير را ما داريم، يك تفسير را بوداييها دارند، يك تفسير را وهابی دارد، يك تفسير را سنی دارد و ... خب ميیتواند با همه يك زندگي با مدارا و با شفقت و با عشق و محبت داشته باشد. باور كنيد اگر شما معتقد باشيد كه حق پيش شماست، نمیتوانيد اكثر انسانها را دوست داشته باشيد و اين توان را از خودتان ميگيريد. اما اگر بگوييد كه همه ما آدمهايي هستيم كه در تاريكي قدم ميزنيم، گاهي جاها به حق ميرسيم، گاهي جاها به حق نمی رسيم، بعضي جاها درست ميرويم و بعضي جاها درست نمیرويم، گاهي جاها به كسی تنه میزنيم، آن وقت همه میتوانيم به همديگر محبت و شفقت داشته باشيم. من واقعاً و جداً اعتقادم بر اين است كه اكثر خشونتهاي موجود به خاطر يك تز غلط است و خدا شاهد است اين تز منشأ قرآني و روايي ندارد و آن اين است كه حق، واضحِ واضح است و همانی است كه ما داريم، پس هر كسي كه با اين مخالفت كرد، محارب حكم عقل است و نميتوان با او آشتي كرد. چون با يك چيز واضح مخالفت ميكند. اين به مصلحت و حق هم نيست، به دليل اينكه در مقام نظر هم مشكل دارد.
🔹چون يكي از بزرگترين گزارههاي شما كه خدا وجود دارد را در نظر بگيريد، كجاست حكم عقل واضح كه ميگويد خدا وجود دارد؟ اما اينكه تا گفتيم كجاست حكم عقل واضح كه خدا وجود دارد، معنايش اين نيست كه خدا وجود ندارد. نه، بايد معتقد باشيم كه ما عاشق خدا شديم، دليل هم ندارد. يك سري آدمهایی هم هستند كه عاشق يك خدای ديگری شدهاند، يك سري هم عشق هيچ خدايي در دلشان نيست. نه اينكه ما استدلال داريم و بقيه بدون استدلال هستند.
➖درسگفتار معرفتشناسی باور دینی
🆔 @sayehsokhan
✍مصطفی ملکیان
🔹 اينكه ما نمیتوانيم آدمها را دوست بداريم به دليل اين است كه به آشكارگی حقيقت قائل هستيم و میگوييم كه حقيقت بسيار آشكار است و آن حقيقتِ آشكار هم پيش ماست و هر كس كه به اين حقيقت آشكاری كه پيش ماست، معتقد نيست اين مقابل حكم عقل است. خوب آدم با آن فرد نميتواند دوستي كند، رابطه داشته باشد.
🔹 اما اگر كسي بگويد آشكارگی حقيقت يك چيز غلطي است و حقيقت آنقدر آشكار نيست و اين معنايش اين است كه هم من در تاريكيها در حال قدمزدن هستم و هم رفيقم كه مخالف من است در تاريكي قدم ميزند. اينكه مولانا ميگويد: ما كه كورانه عصاها ميزنيم / لاجرم قنديلها را بشكنيم
🔹يعني همه ما داريم قنديل میشكنيم. نگوييد كه ما قنديل نميشكنيم و هر قنديلي در عالم است را بقيه شكستهاند؛ نه آقا، همه ما در تاريكی عصا ميزنيم. من بارها و بارها گفتهام كه علت اين كه عدهاي قدرت تحمل و دوست داشتن مردم را ندارند، نه بدان علت است بدذاتاند؛ بلكه چون يك ايده غلطي دارند، آن ايده غلط اين است كه حق واضح است و هر كسي كه مخالف با اين باشد را نميتوان دوست داشت. براي همين هميشه طلبكارانه، هميشه از موضع بالا، هميشه با خشونت و هميشه با بگير و ببند و زدن و بردن رفتار ميكند.
🔹 ولي اگر گفتند كه آقا عالم تفسيرهاي عديده برميدارد. يك نسخهاب است كه به تعبير اميرالمؤمنين(ع) حَمّال ذووجوه است، يك تفسير را ما داريم، يك تفسير را بوداييها دارند، يك تفسير را وهابی دارد، يك تفسير را سنی دارد و ... خب ميیتواند با همه يك زندگي با مدارا و با شفقت و با عشق و محبت داشته باشد. باور كنيد اگر شما معتقد باشيد كه حق پيش شماست، نمیتوانيد اكثر انسانها را دوست داشته باشيد و اين توان را از خودتان ميگيريد. اما اگر بگوييد كه همه ما آدمهايي هستيم كه در تاريكي قدم ميزنيم، گاهي جاها به حق ميرسيم، گاهي جاها به حق نمی رسيم، بعضي جاها درست ميرويم و بعضي جاها درست نمیرويم، گاهي جاها به كسی تنه میزنيم، آن وقت همه میتوانيم به همديگر محبت و شفقت داشته باشيم. من واقعاً و جداً اعتقادم بر اين است كه اكثر خشونتهاي موجود به خاطر يك تز غلط است و خدا شاهد است اين تز منشأ قرآني و روايي ندارد و آن اين است كه حق، واضحِ واضح است و همانی است كه ما داريم، پس هر كسي كه با اين مخالفت كرد، محارب حكم عقل است و نميتوان با او آشتي كرد. چون با يك چيز واضح مخالفت ميكند. اين به مصلحت و حق هم نيست، به دليل اينكه در مقام نظر هم مشكل دارد.
🔹چون يكي از بزرگترين گزارههاي شما كه خدا وجود دارد را در نظر بگيريد، كجاست حكم عقل واضح كه ميگويد خدا وجود دارد؟ اما اينكه تا گفتيم كجاست حكم عقل واضح كه خدا وجود دارد، معنايش اين نيست كه خدا وجود ندارد. نه، بايد معتقد باشيم كه ما عاشق خدا شديم، دليل هم ندارد. يك سري آدمهایی هم هستند كه عاشق يك خدای ديگری شدهاند، يك سري هم عشق هيچ خدايي در دلشان نيست. نه اينكه ما استدلال داريم و بقيه بدون استدلال هستند.
➖درسگفتار معرفتشناسی باور دینی
🆔 @sayehsokhan
مشهورترین مجری تلویزیون در آمریکا اپرا وینفری اعلام بازنشستگی کرد و جشنوارهای به افتخار او در استادیوم فوتبال برگزار شد. کشف شگفت انگیز این بود که او به مدت ۲۵ سال (یک ربع قرن) بدون اطلاع عموم، مخفیانه از ۶۵۰۰۰ فقیر حمایت میکرد. بسیاری از ذینفعان به ورزشگاه آمدند و ۴۵۰ نفر با شمع بیرون ماندند. در میان آنها، پنج استاد دانشگاه هاروارد خطبه کوتاهی ایراد کردند و قدردانی خود را با این جمله خلاصه کردند: اگر اُپرا نبود، الان در جای دیگری بودیم... آیا یک نفر میتواند زندگی ۶۵۰۰۰ نفر را تغییر دهد؟ آن هم در خفا!؟
انسانیت یک دین نیست، بلکه رتبهای است که برخی افراد به آن دست مییابند.
🆔 @sayehsokhan
انسانیت یک دین نیست، بلکه رتبهای است که برخی افراد به آن دست مییابند.
🆔 @sayehsokhan
🎙#کتاب_صوتی: #وقتی_نیچه_گریست
✍ نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره
#قسمت_بیست_و_ششم
@bankema
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
✍ نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره
#قسمت_بیست_و_ششم
@bankema
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
مولانا- دیوان شمس- غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۲۵
دو ماه پهلوی همدیگرند بر در عید
مه مصور یار و مه منور عید
چو هر دو سر به هم آوردهاند در اسرار
هزار وسوسه افکندهاند در سر عید
ز موج بحر برقصند خلق همچو صدف
ولیک همچو صدف بیخبر ز گوهر عید
ز عید باقی این عید آمدهست رسول
چو دل به عید سپاری تو را برد بر عید
به روز عید بگویم دهل چه میگوید
اگر تو مردی برجه رسید لشکر عید
قراضهای دو که دادی برای حق بنگر
جزای حسن عمل گیر گنج پرزر عید
وگر چو شیشه شکستی ز سنگ صوم و جهاد
می حلال سقا هم بکش ز ساغر عید
از این شکار سوی شاه بازپر چون باز
که درپرید به مژده ز شه کبوتر عید
تو گاو فربه حرصت به روزه قربان کن
که تا بری به تبرک هلال لاغر عید
وگر نکردی قربان عنایت یزدان
امید هست که ذبحش کند به خنجر عید
🆔 @sayehsokhan
غزل شمارهٔ ۹۲۵
دو ماه پهلوی همدیگرند بر در عید
مه مصور یار و مه منور عید
چو هر دو سر به هم آوردهاند در اسرار
هزار وسوسه افکندهاند در سر عید
ز موج بحر برقصند خلق همچو صدف
ولیک همچو صدف بیخبر ز گوهر عید
ز عید باقی این عید آمدهست رسول
چو دل به عید سپاری تو را برد بر عید
به روز عید بگویم دهل چه میگوید
اگر تو مردی برجه رسید لشکر عید
قراضهای دو که دادی برای حق بنگر
جزای حسن عمل گیر گنج پرزر عید
وگر چو شیشه شکستی ز سنگ صوم و جهاد
می حلال سقا هم بکش ز ساغر عید
از این شکار سوی شاه بازپر چون باز
که درپرید به مژده ز شه کبوتر عید
تو گاو فربه حرصت به روزه قربان کن
که تا بری به تبرک هلال لاغر عید
وگر نکردی قربان عنایت یزدان
امید هست که ذبحش کند به خنجر عید
🆔 @sayehsokhan
Forwarded from سخنرانیها
Telegram
attach 📎
جهان را به شاعران بسپارید
مطمئن باشید
کلمات را بیدار میکنند
و در کرتها؛ گل و گندم میکارند
جهان را به شاعران بسپارید
بیابان و باران
هردو خوشحال میشوند
و هردو جوانه میزنند
از سرانگشت کودکان دبستانی
جهان را به شاعران بسپارید
مطمئن باشید سربازان ترانه میخوانند و
عاشق میشوند
و تفنگ ها سر بر قبضه میگذارند
و بیدار نمیشوند
جهان را به شاعران بسپارید
دیوارها فرو میریزند و
مرزها رنگ میبازند
درختان به خیابان میآیند
در صف اتوبوس به شکوفه مینشینند
و پرندگان سوار میشوند و
به همه همشهریان
تخمه آفتابگردان تعارف میکنند
مگر همین را نمیخواستید؟
پس چرا بیهوده معطل ماندهاید؟
از تامل و تردید دست بردارید
و جهان را
به شاعران بسپارید.
این قافیههای سرگردان
اگر سر از صندوقها در نیاورند
پیر میشوند و پرنده نمیشوند
و جهان بیپرنده
جهنمی است که فقط شلیک میکند...
👤محمدرضا عبدالملکیان
🆔 @sayehsokhan
مطمئن باشید
کلمات را بیدار میکنند
و در کرتها؛ گل و گندم میکارند
جهان را به شاعران بسپارید
بیابان و باران
هردو خوشحال میشوند
و هردو جوانه میزنند
از سرانگشت کودکان دبستانی
جهان را به شاعران بسپارید
مطمئن باشید سربازان ترانه میخوانند و
عاشق میشوند
و تفنگ ها سر بر قبضه میگذارند
و بیدار نمیشوند
جهان را به شاعران بسپارید
دیوارها فرو میریزند و
مرزها رنگ میبازند
درختان به خیابان میآیند
در صف اتوبوس به شکوفه مینشینند
و پرندگان سوار میشوند و
به همه همشهریان
تخمه آفتابگردان تعارف میکنند
مگر همین را نمیخواستید؟
پس چرا بیهوده معطل ماندهاید؟
از تامل و تردید دست بردارید
و جهان را
به شاعران بسپارید.
این قافیههای سرگردان
اگر سر از صندوقها در نیاورند
پیر میشوند و پرنده نمیشوند
و جهان بیپرنده
جهنمی است که فقط شلیک میکند...
👤محمدرضا عبدالملکیان
🆔 @sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🕐خیام خوانی توسط بچه های مدارس بوشهری که در تالار وحدت تهران اجرا شد و به عنوان زیباترین سرود سال معرفی شد! این گروه دانش آموزی بعد این اجرا، به ۸ کشور دعوت شدند تا این اثر را مجددا اجرا کنند!
🆔 @sayehsokhan
🆔 @sayehsokhan
🎙#کتاب_صوتی: #وقتی_نیچه_گریست
✍ نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره
#قسمت_بیست_و_هفتم
@bankema
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
✍ نویسنده: #اروین_د_یالوم
👩🏻🏫مترجم: سپیده حبیب
👨🏻💼گوینده: آرمان سلطان زاده
📻ناشر صوتی: آوانامه
📔ناشر متنی: نشر قطره
#قسمت_بیست_و_هفتم
@bankema
🆔 @Sayehsokhan
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️