❤️بوسیدن کودک چه فایده ای دارد؟
بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش میدهد
بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه میکند
بوسیدن فرزند باعث میشود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود
بوسیدن فرزند باعث میشود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند
بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش میدهد
بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم میکند
هنگام بوسیدن فرزند میتوان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد (در این موقعیت همکاری کودک با شما خیلی بالامیرود).
بچه هایتان را خیلی ببوسید مخصوصاً دست های آنها را...
دست هایشان را روی گونه تان بگذارید
چون دست، مغز دوم و یک عضو کلیدی وبسیار مهم است...
@ktavanmand
🆔 @sayehsokhan
بوسیدن فرزند پرخاشگری او را کاهش میدهد
بوسیدن فرزند انرژی های اضافی او را تخلیه میکند
بوسیدن فرزند باعث میشود رابطه عاطفی و روانی بین فرزند و والدین تقویت شود
بوسیدن فرزند باعث میشود که کودک در کنار والدین احساس امنیت بیشتری بکند
بوسیدن فرزند اشتهای روانی و غذایی او را افزایش میدهد
بوسیدن فرزند یک نوع تن آرامی را برای او فراهم میکند
هنگام بوسیدن فرزند میتوان سفارش های لازم تربیتی و آموزشی را به او گوشزد کرد (در این موقعیت همکاری کودک با شما خیلی بالامیرود).
بچه هایتان را خیلی ببوسید مخصوصاً دست های آنها را...
دست هایشان را روی گونه تان بگذارید
چون دست، مغز دوم و یک عضو کلیدی وبسیار مهم است...
@ktavanmand
🆔 @sayehsokhan
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
با آغوش باز پذیرایی زیبایی های اطرافم باشم.
🆔 @SayehSokhan
با آغوش باز پذیرایی زیبایی های اطرافم باشم.
🆔 @SayehSokhan
📚 #برشی_از_کتاب #هر_روز_به_سوی_تو_می_آیم
✍️ اثر: #جی_پی_واسوانی
👌 ترجمه: #فریبا_مقدم
📇 ناشر: #نشر_دایره
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
🆔 @SayehSokhan
✍️ اثر: #جی_پی_واسوانی
👌 ترجمه: #فریبا_مقدم
📇 ناشر: #نشر_دایره
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
🆔 @SayehSokhan
🌸عید سعید مبعث، آغاز راه رستگارى و طلوع تابنده مهر هدایت و عدالت بر شما و خانواده محترمتان مبارکباد.🌸
🆔 @sayehsokhan
🆔 @sayehsokhan
✅ طاقت بیار داداش
علیرضا مصلحی | بی قانون
از بچگی با ارسلان، رفیقم. چند وقت پیش خیلی عصبانی بود. چهار ماه حقوق از صاحب کار قبلیاش طلب داشت. یک شب داشتیم با هم حرف میزدیم.
ارسلان: نامرد داره میپیچونه. مادر نزاییده کسی که پول من رو بخوره.
من: به نظر من برو دم خونهشون. با آرامش و وقار با یه حالت بسیار مودبانه سلام کن، احوالپرسی کن و خیلی خیلی منطقی با وسط پیشونی بکوب تو دماغش. جوری بزن که خون فواره کنه.
ارسلان: بعد با همون حالت میکشونمش تو خونه و اونقدر میزنمش که یا بمیره یا پولم رو بده.
فردایش رفتیم سراغ طرف. در یک آپارتمان زندگی میکرد. طبقه سوم. زنگ یکی دیگر از واحدها را زدیم و با هزار دغلبازی کاری کردیم که در را برایمان باز کند. قرار شد من پایین بمانم و ارسلان برود کار را تمام کند. نفس عمیقی کشید، قولنج انگشتانش را شکاند و رفت بالا. من پشت درختها پنهان شدم. چند دقیقه بعد ارسلان برگشت و زد روی شانهام و گفت: «بریم بریم». همان طور که داشتیم برمیگشتیم گفتم: «چی شد؟» گفت: «تا میخورد زدمش». گفتم: «پولت رو گرفتی؟» گفت: «حالا خودش بعدا سر فرصت میده». گفتم: «یعنی چی؟» گفت: «رفتم زنگ واحدشون رو زدم. اومد بیرون منرو که دید با عصبانیت داد زد، غلط کردی اومدی اینجا حمال پدرسوخته! یا همین الان گم میشی پایین یا خواب اون چهار ماه حقوقت رو میبینی. من هم عذرخواهی کردم. اومدم پایین». با تعجب گفتم: «عذرخواهی کردی؟ مگه نگفتی زدمش». گفت: «صبر کن. ادامه داره. تو راهپلهها بچه واحد پایینی رو دیدم. دست کرده بود تو دماغش نکبت. اونرو به قصد کشت زدم». گفتم: «خاک عالم تو سرت. خودم میرم پدرش رو در میارم».
رفتم سمت خانه صاحب کارش. طبقه اول بودم که پشیمان شدم. به من ربطی نداشت، خود بیوجودش باید مشکلش را حل میکرد. بچه دماغو هنوز آنجا بودم. کشیدهای زیر گوشش خواباندم و آمدم بیرون. بعد از آن کشیده احساس کردم چقدر اعصابم آرام شده. ارسلان هم همین احساس را داشت. از فردای آن روز هر مشکلی برایمان پیش میآمد میرفتیم بچه دماغو را میزدیم و آرام میشدیم. اصلا بچه دماغو شده بود مرحمی بر آلاممان. البته این را بگویم ما اهل تکخوری نیستیم. مثلا وقتی بهادر شکست عشقی خورد، بردیم بچه دماغو را زد. وقتی بهنام نتوانست معافی بگیرد، بردیم بچه دماغو را زد. و چندین و چند مورد دیگر.
خب بگذریم. این داستان را تعریف کردم که بگویم الان تلگرام شده آن بچه دماغو که هر کس میرسد او را مینوازد. از طرف میپرسیم: «مشکلات اقتصادی مردم کِی حل میشه عشقم!» میگوید: «بذار پدر این توله سگ (تلگرام) رو دربیاریم فعلا». میگوییم: «جوانان مشکل اشتغال دارن بزرگوار». میخواباند زیر گوش تلگرام. میگوییم: «ظاهرا دلار و سکه دوباره وارد مقوله حباب و بادکنک و این مسائل شده». میگوید: «حالا وقت این حرفهاست؟ حواست به تلگرام باشه». میگوییم: «جان بولتون شد مشاور ترامپ». تلگرام را میچسباند به دیوار، سیلی رفت و برگشت میزند. میگوییم: «از وضعیت زلزلهزدگان خبر داری؟» با سر زانو میرود توی شکم تلگرام. میگوییم: «بحران آب و آلودگی هوا رو چی میگی؟». یک خم تلگرام را گرفته، تبدیل به دو خم میکند و از بالا به پل ميزند. میگوییم: «اینا رو ول کن. کارشناسان پیشبینی کردن حمید هیراد در آهنگ بعدی شعرهای ابوسعید ابوالخیر و سوزنی سمرقندی و سهراب سپهری رو با هم ترکیب کنه و به اسم خودش بده بیرون». کمربندش را در میآورد و فریاد میزند: «تف به ذات خرابت تلگرام! میکشمت».
خلاصه اینکه تلگرام این روزها بدجوری زیر فحش و کتک است. طفلک نمیداند چه کار کند. فقط پشت سرهم زیر لب میگوید: «اَی خِدااااا». کمی آن طرفتر ویدیو و ماهواره زیر سایهبان نشستهاند. ویدیو در حالی که روی صندلی راحتی لم داده و پاهایش را روی میز دراز کرده، ته لیوان آب پرتقالش را با نی هورت میکشد و خطاب به تلگرام میگوید: «طاقت بیار داداش. میگذره».
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون
(ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
🆔 @sayehsokhan
علیرضا مصلحی | بی قانون
از بچگی با ارسلان، رفیقم. چند وقت پیش خیلی عصبانی بود. چهار ماه حقوق از صاحب کار قبلیاش طلب داشت. یک شب داشتیم با هم حرف میزدیم.
ارسلان: نامرد داره میپیچونه. مادر نزاییده کسی که پول من رو بخوره.
من: به نظر من برو دم خونهشون. با آرامش و وقار با یه حالت بسیار مودبانه سلام کن، احوالپرسی کن و خیلی خیلی منطقی با وسط پیشونی بکوب تو دماغش. جوری بزن که خون فواره کنه.
ارسلان: بعد با همون حالت میکشونمش تو خونه و اونقدر میزنمش که یا بمیره یا پولم رو بده.
فردایش رفتیم سراغ طرف. در یک آپارتمان زندگی میکرد. طبقه سوم. زنگ یکی دیگر از واحدها را زدیم و با هزار دغلبازی کاری کردیم که در را برایمان باز کند. قرار شد من پایین بمانم و ارسلان برود کار را تمام کند. نفس عمیقی کشید، قولنج انگشتانش را شکاند و رفت بالا. من پشت درختها پنهان شدم. چند دقیقه بعد ارسلان برگشت و زد روی شانهام و گفت: «بریم بریم». همان طور که داشتیم برمیگشتیم گفتم: «چی شد؟» گفت: «تا میخورد زدمش». گفتم: «پولت رو گرفتی؟» گفت: «حالا خودش بعدا سر فرصت میده». گفتم: «یعنی چی؟» گفت: «رفتم زنگ واحدشون رو زدم. اومد بیرون منرو که دید با عصبانیت داد زد، غلط کردی اومدی اینجا حمال پدرسوخته! یا همین الان گم میشی پایین یا خواب اون چهار ماه حقوقت رو میبینی. من هم عذرخواهی کردم. اومدم پایین». با تعجب گفتم: «عذرخواهی کردی؟ مگه نگفتی زدمش». گفت: «صبر کن. ادامه داره. تو راهپلهها بچه واحد پایینی رو دیدم. دست کرده بود تو دماغش نکبت. اونرو به قصد کشت زدم». گفتم: «خاک عالم تو سرت. خودم میرم پدرش رو در میارم».
رفتم سمت خانه صاحب کارش. طبقه اول بودم که پشیمان شدم. به من ربطی نداشت، خود بیوجودش باید مشکلش را حل میکرد. بچه دماغو هنوز آنجا بودم. کشیدهای زیر گوشش خواباندم و آمدم بیرون. بعد از آن کشیده احساس کردم چقدر اعصابم آرام شده. ارسلان هم همین احساس را داشت. از فردای آن روز هر مشکلی برایمان پیش میآمد میرفتیم بچه دماغو را میزدیم و آرام میشدیم. اصلا بچه دماغو شده بود مرحمی بر آلاممان. البته این را بگویم ما اهل تکخوری نیستیم. مثلا وقتی بهادر شکست عشقی خورد، بردیم بچه دماغو را زد. وقتی بهنام نتوانست معافی بگیرد، بردیم بچه دماغو را زد. و چندین و چند مورد دیگر.
خب بگذریم. این داستان را تعریف کردم که بگویم الان تلگرام شده آن بچه دماغو که هر کس میرسد او را مینوازد. از طرف میپرسیم: «مشکلات اقتصادی مردم کِی حل میشه عشقم!» میگوید: «بذار پدر این توله سگ (تلگرام) رو دربیاریم فعلا». میگوییم: «جوانان مشکل اشتغال دارن بزرگوار». میخواباند زیر گوش تلگرام. میگوییم: «ظاهرا دلار و سکه دوباره وارد مقوله حباب و بادکنک و این مسائل شده». میگوید: «حالا وقت این حرفهاست؟ حواست به تلگرام باشه». میگوییم: «جان بولتون شد مشاور ترامپ». تلگرام را میچسباند به دیوار، سیلی رفت و برگشت میزند. میگوییم: «از وضعیت زلزلهزدگان خبر داری؟» با سر زانو میرود توی شکم تلگرام. میگوییم: «بحران آب و آلودگی هوا رو چی میگی؟». یک خم تلگرام را گرفته، تبدیل به دو خم میکند و از بالا به پل ميزند. میگوییم: «اینا رو ول کن. کارشناسان پیشبینی کردن حمید هیراد در آهنگ بعدی شعرهای ابوسعید ابوالخیر و سوزنی سمرقندی و سهراب سپهری رو با هم ترکیب کنه و به اسم خودش بده بیرون». کمربندش را در میآورد و فریاد میزند: «تف به ذات خرابت تلگرام! میکشمت».
خلاصه اینکه تلگرام این روزها بدجوری زیر فحش و کتک است. طفلک نمیداند چه کار کند. فقط پشت سرهم زیر لب میگوید: «اَی خِدااااا». کمی آن طرفتر ویدیو و ماهواره زیر سایهبان نشستهاند. ویدیو در حالی که روی صندلی راحتی لم داده و پاهایش را روی میز دراز کرده، ته لیوان آب پرتقالش را با نی هورت میکشد و خطاب به تلگرام میگوید: «طاقت بیار داداش. میگذره».
🔻🔻🔻
روزنامه طنز بی قانون
(ضمیمه طنز روزنامه قانون)
👇👇👇
@bighanooon
🆔 @sayehsokhan
نسل جوان
دکتر میرسپاسی
#فایل_صوتی
آسیب شناسی مدیریت
مدیریت منابع انسانی سازمانها و جامعه!
پورفسور میر سپاسی
کار کردن با نسل جوان چگونه است؟
🆔 @Mr_FarshidTEXT
🆔 @sayehsokhan
آسیب شناسی مدیریت
مدیریت منابع انسانی سازمانها و جامعه!
پورفسور میر سپاسی
کار کردن با نسل جوان چگونه است؟
🆔 @Mr_FarshidTEXT
🆔 @sayehsokhan
🔆 آیا لاشه سگ را بیرون آورده ایم؟
🔵نقل است که در زمانهای دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود. روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید.
مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد.
روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
مرد خردمند گفت:"چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟"
روستاییان گفتند: "نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را!"
👈این دقیقا حکایت اوضاع روزگار ماست:
✅قبل از بالا و پایین کردن نرخ بهره بانکی و برخوردهای پلیسی برای کنترل بازار ارز، تورم و تولید، آیا اول فساد و مفسدان و رانت را از اقتصاد بیرون کشیده ایم!
"نابودی مردمان پیشتر از شما از آنجا بود كه اگر سرشناسى دزدى میكرد، رهایش میساختند و چون ناتوانى دزدى مینمود، مجازاتش میكردند."☝️👤حضرت محمد (ص)
✅قبل از نذر و نیاز و دعا و نماز و زیارت، آیا اول مال های حرام حاصل از ربا و رشوه و حق دیگران را از اموال خارج کرده، دل را از کینه زدوده و دلهای شکسته را مرمت کرده ایم؟
👈منطقا قبل از کاشتن دانه؛ اول باید علف های هرز را از زمین بیرون کشید و قبل از میزبانی از صلح و صفا و یکدلی و رونق:
"آیینه شو وصال پری طلعتان طلب
اول بروب خانه دگر میهمان طلب"
👤صائب تبریزی
📚 امیرعباس زینت بخش
🆔 @sayehsokhan
🔵نقل است که در زمانهای دور، روستایی بود که فقط یک چاه آب آشامیدنی داشت. یک روز سگی به داخل چاه افتاد و مرد. آب چاه دیگر غیر قابل استفاده بود. روستاییان نگران شدند و پیش مرد خردمندی رفتند تا چاره کار را به آنان بگوید.
مرد خردمند به آنان گفت که صد سطل از چاه آب بردارند و دور بریزند تا آب تمیز جای آن را بگیرد.
روستاییان صد سطل آب برداشتند اما فرقی نکرد و آب کثیف و بدبو بود. دوباره پیش خردمند رفتند. او پیشنهاد کرد که صد سطل دیگر هم آب بردارند. روستاییان این کار را انجام دادند اما باز هم آب کثیف بود. روستاییان بنابر گفته مرد خردمند برای بار سوم هم صد سطل آب از چاه برداشتند اما مشکل حل نشد.
مرد خردمند گفت:"چطور ممکن است این همه آب از چاه برداشته شود اما آب هنوز آلوده باشد. آیا شما قبل از برداشتن این سیصد سطل آب، لاشه سگ را از چاه خارج کردید؟"
روستاییان گفتند: "نه، تو گفتی فقط آب برداریم نه لاشه سگ را!"
👈این دقیقا حکایت اوضاع روزگار ماست:
✅قبل از بالا و پایین کردن نرخ بهره بانکی و برخوردهای پلیسی برای کنترل بازار ارز، تورم و تولید، آیا اول فساد و مفسدان و رانت را از اقتصاد بیرون کشیده ایم!
"نابودی مردمان پیشتر از شما از آنجا بود كه اگر سرشناسى دزدى میكرد، رهایش میساختند و چون ناتوانى دزدى مینمود، مجازاتش میكردند."☝️👤حضرت محمد (ص)
✅قبل از نذر و نیاز و دعا و نماز و زیارت، آیا اول مال های حرام حاصل از ربا و رشوه و حق دیگران را از اموال خارج کرده، دل را از کینه زدوده و دلهای شکسته را مرمت کرده ایم؟
👈منطقا قبل از کاشتن دانه؛ اول باید علف های هرز را از زمین بیرون کشید و قبل از میزبانی از صلح و صفا و یکدلی و رونق:
"آیینه شو وصال پری طلعتان طلب
اول بروب خانه دگر میهمان طلب"
👤صائب تبریزی
📚 امیرعباس زینت بخش
🆔 @sayehsokhan
قطعه سنگی که مانع اشخاص کوچک و ضعیف است، در راه انسانهای بزرگ و توانمند پلهای میشود در راه پیشرفت...
هرمان لوبر
@donyayebehter
🆔 @sayehsokhan
هرمان لوبر
@donyayebehter
🆔 @sayehsokhan
آغوش بگشاییم...
با قرار گرفتن در مسیر جاده ی اعتماد به نفس در می یابید که بیش تر جذبِ "روابط سالم و رضایت بخش" می شوید و کم تر جذبِ روابطِ مخرب.
مهم تر از آن، اینکه رابطه ی شما با خودتان عمیق تر و معنادار تر خواهد شد و بیشتر قدردان ویژگی های منحصر به فرد خود خواهید بود.
📚 #برشی_از_کتاب #اکسیر_عزت_نفس
📘#نام_اصلی: #How_to_raise_your_self_esteem
✍️ اثر: #دکتر_ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه:46
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
با قرار گرفتن در مسیر جاده ی اعتماد به نفس در می یابید که بیش تر جذبِ "روابط سالم و رضایت بخش" می شوید و کم تر جذبِ روابطِ مخرب.
مهم تر از آن، اینکه رابطه ی شما با خودتان عمیق تر و معنادار تر خواهد شد و بیشتر قدردان ویژگی های منحصر به فرد خود خواهید بود.
📚 #برشی_از_کتاب #اکسیر_عزت_نفس
📘#نام_اصلی: #How_to_raise_your_self_esteem
✍️ اثر: #دکتر_ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه:46
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
https://www.ted.com/talks/martin_seligman_on_the_state_of_psychology/transcript?language=fa
سخنرانی بسیار عالی مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبت گرا با زیرنویس فارسی
🦋🦋🦋
کانال تخصصی اگزیستانسیالیسم
@psychoexist
🆔 @sayehsokhan
سخنرانی بسیار عالی مارتین سلیگمن، پدر روانشناسی مثبت گرا با زیرنویس فارسی
🦋🦋🦋
کانال تخصصی اگزیستانسیالیسم
@psychoexist
🆔 @sayehsokhan
Ted
The new era of positive psychology
Martin Seligman talks about psychology -- as a field of study and as it works one-on-one with each patient and each practitioner. As it moves beyond a focus on disease, what can modern psychology help us to become?
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 سخنرانی دکتر علی صاحبی در تدکس ۹۶
💎آیا شادمانی، #بهزیستی و #رضایتمندی از زندگی بدون تغییر #محیط قابل دستیابی است؟
@entekhabbehtar
🆔 @SayehSokhan
💎آیا شادمانی، #بهزیستی و #رضایتمندی از زندگی بدون تغییر #محیط قابل دستیابی است؟
@entekhabbehtar
🆔 @SayehSokhan
📝
گفت: سی سال بود تا مرا آرزوی حج بود و از پاره دوزی سیصد و پنجاه درم جمع کردم. امسال قصد حج کردم تا بروم.
روزی سرپوشیده ای که در خانه است حامله بود. مگر از همسایه بوی طعامی میآمد. مرا گفت: برو و پاره ای بیار از آن طعام. من رفتم به در خانه همسایه آن حال خبر دادم.
همسایه گریستن گرفت و گفت: بدانکه سه شبانروز بود که اطفال من هیچ نخورده بودند. امروز خری مرده دیدم. بار از وی جدا کردم و طعام ساختم، بر شما حلال نباشد.
چون این بشنیدم آتش در جان من افتاد. آن سیصد و پنجاه درم برداشتم و بدو دادم.
گفتم: نفقه اطفال کن که حج ما این است...
📆 ۲۵ فروردین روز بزرگداشت حکیم #عطار_نیشابوری گرامیباد
🆔 @SayehSokhan
گفت: سی سال بود تا مرا آرزوی حج بود و از پاره دوزی سیصد و پنجاه درم جمع کردم. امسال قصد حج کردم تا بروم.
روزی سرپوشیده ای که در خانه است حامله بود. مگر از همسایه بوی طعامی میآمد. مرا گفت: برو و پاره ای بیار از آن طعام. من رفتم به در خانه همسایه آن حال خبر دادم.
همسایه گریستن گرفت و گفت: بدانکه سه شبانروز بود که اطفال من هیچ نخورده بودند. امروز خری مرده دیدم. بار از وی جدا کردم و طعام ساختم، بر شما حلال نباشد.
چون این بشنیدم آتش در جان من افتاد. آن سیصد و پنجاه درم برداشتم و بدو دادم.
گفتم: نفقه اطفال کن که حج ما این است...
📆 ۲۵ فروردین روز بزرگداشت حکیم #عطار_نیشابوری گرامیباد
🆔 @SayehSokhan
Telegram
attach 📎
به غیر از مسائلی که از لحاظ اخلاقی ناپسند هستند؛ دیگر هیچ چیز وجود ندارد که شما نباید آنرا تجربه کنید.
همه ورزش ها را امتحان کنید، درس بخوانید، تا آنجا که می توانید دوست پیدا کنید و عاشق شوید، کار کردن با بیل را یاد بگیرید، رانندگی بیاموزید و به کوه پیمایی بروید. یک بار تجربه ی هرکاری بهتر از تجربه نکردن آن است.
🖍 #کیم_وو_چونگ
📒 #سنگفرش_هر_خیابان_از_طلاست
@bookcofee
🆔 @SayehSokhan
همه ورزش ها را امتحان کنید، درس بخوانید، تا آنجا که می توانید دوست پیدا کنید و عاشق شوید، کار کردن با بیل را یاد بگیرید، رانندگی بیاموزید و به کوه پیمایی بروید. یک بار تجربه ی هرکاری بهتر از تجربه نکردن آن است.
🖍 #کیم_وو_چونگ
📒 #سنگفرش_هر_خیابان_از_طلاست
@bookcofee
🆔 @SayehSokhan
من دلم میخواهد این لفظ (باید) از زندگی دور شود؛ باید این کار را بکنی، باید اینطور لباس بپوشی، باید اینطور راه رفت، باید اینطور حرف زد، باید اینطور خندید...
اه همه ش سلب آزادی و محدودیت؛ چرا باید، میدانم که به من جواب خواهند داد، زیرا قوانین اجتماع اجازه نمیدهد طور دیگری رفتار کنی، اگر بخواهی برخلاف دیگران رفتار کنی دیوانه و احیاناً جلف و سبکسر خطاب خواهی شّد. من نمیفهمم این قوانین را چه کسی وضع کرده؟ کدام دیوانهای بشر را به این زندگی تلخ و پر از رنج محکوم کرده است.
📝 فروغ فرخزاد
📒 اولین تپشهای عاشقانه قلبم
@doreegard
🆔 @SayehSokhan
اه همه ش سلب آزادی و محدودیت؛ چرا باید، میدانم که به من جواب خواهند داد، زیرا قوانین اجتماع اجازه نمیدهد طور دیگری رفتار کنی، اگر بخواهی برخلاف دیگران رفتار کنی دیوانه و احیاناً جلف و سبکسر خطاب خواهی شّد. من نمیفهمم این قوانین را چه کسی وضع کرده؟ کدام دیوانهای بشر را به این زندگی تلخ و پر از رنج محکوم کرده است.
📝 فروغ فرخزاد
📒 اولین تپشهای عاشقانه قلبم
@doreegard
🆔 @SayehSokhan
📚 #برشی_از_کتاب #هر_روز_به_سوی_تو_می_آیم
✍️ اثر: #جی_پی_واسوانی
👌 ترجمه: #فریبا_مقدم
📇 ناشر: #نشر_دایره
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
🆔 @SayehSokhan
✍️ اثر: #جی_پی_واسوانی
👌 ترجمه: #فریبا_مقدم
📇 ناشر: #نشر_دایره
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
🆔 @SayehSokhan
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
ویژگیهایی را برگزینم که زندگی مرا بهبود بخشد.
🆔 @SayehSokhan
ویژگیهایی را برگزینم که زندگی مرا بهبود بخشد.
🆔 @SayehSokhan
🔺کودک و مرگ شادی
بچهاى كه مورد آزار جنسى قرار مىگيرد، يکشبه بزرگ مىشود؛ در یک لحظه از كودكى به بزرگسالى پرتاب... و به غم و اندوهى دچار میشود كه طی یک روند درمانی طولانی شاید بتوان آن را برطرف کرد.
اگر بچهاى را ديديم كه روزهای متوالی نمىخندد، با همسالانش همکاری، سازش و بازی نمیکند، غذا نمیخورد، بیاشتها و بیهیجان است، و... به او برچسب بد اخلاقی و بد عنقی نزنیم؛ او به احتمال زیاد، افسرده شده است و هیچ بچهای بىدليل افسرده نمىشود.
پیش از هر برخورد سلبی و تنبیهی با کودک، تأمل كنيم! پشت دیوار تنهایی و صورت بىروحش، قصهای نگفته دارد که ممکن است به شکلی از کودکآزاری مربوط باشد، و باید به کمک متخصصین، بازخوانی، شناسایی و درمان، و از استمرار آن، جلوگیری شود!
#حواسمون_به_بچه_ها_باشه #كودك_آزارى #كودك_آزارى_جنسى #قربانيان_خاموش #اختلال_پیدوفیلیک #ستایش
@ktavanmand
🆔 @sayehsokhan
بچهاى كه مورد آزار جنسى قرار مىگيرد، يکشبه بزرگ مىشود؛ در یک لحظه از كودكى به بزرگسالى پرتاب... و به غم و اندوهى دچار میشود كه طی یک روند درمانی طولانی شاید بتوان آن را برطرف کرد.
اگر بچهاى را ديديم كه روزهای متوالی نمىخندد، با همسالانش همکاری، سازش و بازی نمیکند، غذا نمیخورد، بیاشتها و بیهیجان است، و... به او برچسب بد اخلاقی و بد عنقی نزنیم؛ او به احتمال زیاد، افسرده شده است و هیچ بچهای بىدليل افسرده نمىشود.
پیش از هر برخورد سلبی و تنبیهی با کودک، تأمل كنيم! پشت دیوار تنهایی و صورت بىروحش، قصهای نگفته دارد که ممکن است به شکلی از کودکآزاری مربوط باشد، و باید به کمک متخصصین، بازخوانی، شناسایی و درمان، و از استمرار آن، جلوگیری شود!
#حواسمون_به_بچه_ها_باشه #كودك_آزارى #كودك_آزارى_جنسى #قربانيان_خاموش #اختلال_پیدوفیلیک #ستایش
@ktavanmand
🆔 @sayehsokhan
بیشتر آدم ها همه عمر تلاش می کنند به دیگران ثابت کنند که انسان های بدجنسی نیستند و برعکس بسیار رئوف و خوش طینت و خیرخواه اند. آنها معمولاً درگیر نقش بازی کردن در یک تئاتر فرضیِ درجه هشتِ دبستانی می شوند و دیالوگ ها را فراموش می کنند و از شدت مصنوعی بودن، بیننده را یاد انگورهای پلاستیکی آویزان از گوشه دیوار یک چلوکبابیِ بین جاده ای می اندازند. اگر از بیشتر آنها بپرسی بزرگترین ایرادت چیست؟ بدون فوت وقت آهی کوتاه می کشند و جواب می دهند: «متاسفانه زیادی مهربونم و بدی هارو زود می بخشم.» آنها همان هایی هستند که معتقدند جهان لیاقت شان را ندارد و هر روز دنبال موقعیتی می گردند تا یک جایی از جمله ی "گذشت زمان لیاقت من و بی لیاقتی تو رو نشون داد" استفاده کنند. آنها دوست دارند وقت و بی وقت از رافت و مهربانی خویش مثال بیاورند و در مقابل از بدی و کثافات جهان گله کنند.
واقعیت این است که هیچکس به آن بی نقصی و یا به آن وحشتناکی که فکر می کند نیست. همه ما در درونمان یک جعبه مداد رنگی 24 رنگ داریم که در شرایط و موقعیت های مختلف از یکی از آنها استفاده می کنیم. در روزهای سرخوشی سبزیم یا سرخ، در روزهای افسردگی زردیم یا خاکستری، در روزهای عاشقی سفیدیم یا صورتی و در زمان خشم و نفرت سیاهیم و سیاه.
همه ما بدجنسی هایی داریم. همه ما روزهایی حس کرده ایم که حالمان از کل ساکنین زمین به هم می خورد. همه ما اشتباهات کثیفی کرده ایم. همه مان یک روزی آنقدر گرفتار خشم شده ایم که به چیزی جز انتقام فکر نکرده باشیم. همه مان دست کم یکبار احساس گناهکار بودن کرده ایم.
اما چه اهمیتی دارد؟ مهم این است که هنوز چندین مداد رنگی دیگر در درونمان هست. مهم این است که هر روز می شود مدادی جدید را در دست گرفت و خود را رنگ کرد.
غم انگیزترین آدم های دنیا آنهایی هستند که به تک رنگ بودن خود می بالند.
✍ #آنالی_اکبری
🆔 @SayehSokhan
واقعیت این است که هیچکس به آن بی نقصی و یا به آن وحشتناکی که فکر می کند نیست. همه ما در درونمان یک جعبه مداد رنگی 24 رنگ داریم که در شرایط و موقعیت های مختلف از یکی از آنها استفاده می کنیم. در روزهای سرخوشی سبزیم یا سرخ، در روزهای افسردگی زردیم یا خاکستری، در روزهای عاشقی سفیدیم یا صورتی و در زمان خشم و نفرت سیاهیم و سیاه.
همه ما بدجنسی هایی داریم. همه ما روزهایی حس کرده ایم که حالمان از کل ساکنین زمین به هم می خورد. همه ما اشتباهات کثیفی کرده ایم. همه مان یک روزی آنقدر گرفتار خشم شده ایم که به چیزی جز انتقام فکر نکرده باشیم. همه مان دست کم یکبار احساس گناهکار بودن کرده ایم.
اما چه اهمیتی دارد؟ مهم این است که هنوز چندین مداد رنگی دیگر در درونمان هست. مهم این است که هر روز می شود مدادی جدید را در دست گرفت و خود را رنگ کرد.
غم انگیزترین آدم های دنیا آنهایی هستند که به تک رنگ بودن خود می بالند.
✍ #آنالی_اکبری
🆔 @SayehSokhan
Telegram
attach 📎