Forwarded from سروش دباغ
Forwarded from سروش دباغ
دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
فرصت شمار صحبت کزاین دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن
امیدوارم دوستان و عزیزان دراین روزها و شبهای مبارک، تجارب کبوترانۀ نیکویی را نصیب برده باشند. اگر در تپش باغ خدا را دیدید، لطفا مرا هم یاد کنید و بگویید ماهیِ حوضم کم آب است...
دو روز پیش از سفر اخیرم به امریکا، از دوستان نزدیک شنیدم که استاد محترم، مصطفی ملکیان، چند روزی به تورنتو خواهند آمد؛ خائف بودم که مبادا ایشان در این ایام بیایند و بروند و توفیق دیدارشان را پیدا نکنم. خوشبختانه چنین نشد و دیروز در منزل یکی از دوستان عزیز، پس از 6.5 سال دیدارمان تازه شد. بیش از سه ساعت با یکدیگر گفتگو کردیم. حقیقتا اوقات خوش و مغتنم و روح نوازی بود، گذر زمان را حس نکردم؛ آنقدر گفتنی و شنیدنی در میان بود که نفهمیدم چگونه این ساعات سپری شد....
دردهۀ هفتاد شمسی، روزگاری که « کیان» می خواندم و با اهالی کیان نشست و برخاست داشتم، از طریق مجلۀ « نقد و نظر»، با نام و نظرات مصطفی ملکیان آشنا شدم؛ اولین بار سال 78 شمسی و پس از هجرت ایشان از قم به تهران، در منزل شان، خدمت جناب ملکیان رسیدم. پس از آن تا روزگاری که برای ادامۀ تحصیل، عازم انگلستان شدم، مکررا به مناسبت های گوناگون در محافل مختلف خدمت ایشان می رسیدم: تنها یا به اتفاق دوستان همدل. در این دیدارها، بسیار آموختم و از فضلِ سرشار و دقت نظر و حدّت ذهن و سلوک اخلاقی ایشان، حظّ معرفتی و معنویِ فراوان بردم. خرسندم که مقالات ایشان تحت عنوان «معنویت؛ گوهر ادیان» که در کتاب « سنت و سکولاریسم» منتشر شد، ابتدائا به صورت سخنرانی، 16 سال پیش در مؤسسه « معرفت و پژوهش» برگزار گشت و من میزبان شان بودم.
پس از بازگشت از انگلستان نیز به تفاریق خدمت ایشان می رسیدم. جناب ملکیان از سر لطف، تا کنون در جلسات رونمایی و نقد و بررسیِ چهار کتاب من شرکت کرده و سخن گفته اند: « در باب روشنفکری دینی و اخلاق»، « زبان و تصویر جهان»، « در سپهر سپهری» و « فلسفۀ لاجوردی سپهری». در دو جلسۀ اول در خدمت شان بودم، در دو جلسۀ دیگر که در سالیان اخیر برگزار شده، ساکن تورنتو گشته و از دور نظاره گرِ جلسات بوده ام.
نیازی به تذکار نیست که مصطفی ملکیان از روشنفکران و متفکران مهم و تاثیر گذار دو دهۀ اخیر ایران است؛ به رغم ملاحظات انتقادی ای که دربارۀ آراء و نظرات ایشان داشته و آنها را از سر حقیقت طلبی در برخی از مقالات و مصاحبه ها و دورۀ بیست جلسه ای « ملکیان شناسی» در سالیان اخیر منتشر کرده ام، خوشبختانه رابطۀ عمیق دوستانۀ ما به قوت خویش باقی است، که « حقۀ مهر بدان نام و نشان است که بود».
در دیدار دیروز، از اسپینوزا و شوپنهاور و ویتگنشتاین و سپهری تا سیمون وی و شوایتزر و اکهارت توله و آیزایا برلین سخن رفت؛ از « تنهایی معنوی» و «حزن طویل» به روایت عطار تا «آشتی با خود» و مسابقه دادن با خویشتن. علاوه بر این، اشارات ایشان به برخی از احوالِ اگزیستانسیل خود ، برایم عبرت آموز و دل انگیز بود.
از دیروز، کثیری از خاطرات هجده ساله با جناب مصطفی ملکیان در ذهن و ضمیرم زنده شده است. اکنون که این سطور را می نویسم، هنوز طعم گوارای دیدار دیروز را زیر دندان هایم احساس می کنم؛ تو گویی به سبکیِ پر رسیدم و همنورد افقهای دور گشتم و به خلوت ابعاد زندگی رفتم و « کودکی شور آبها» را دیدم و « ارتباط گمشدۀ پاکی» را تجربه کردم و آرامش و طمانینۀ دل انگیزی را در عمق جان چشیدم.
در دیدار دیروز، ذکری از کتاب « حریم علف های قربت: سلوک معنوی در روزگار کنونی» من که تا چند روز دیگر توسط نشر « اچ اند اس» در لندن منتشر می شود هم رفت؛ این حسن تصادف را به فال نیک می گیرم. خرسندم که آقای ملکیان هم، نظیر من، ارتباط روحیِ وثیقی با سپهری داشته، ویتگنشتاین و اسپینوزا را عمیقا دوست دارند...
با مهر
در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
فرصت شمار صحبت کزاین دوراهه منزل
چون بگذریم دیگر نتوان بهم رسیدن
امیدوارم دوستان و عزیزان دراین روزها و شبهای مبارک، تجارب کبوترانۀ نیکویی را نصیب برده باشند. اگر در تپش باغ خدا را دیدید، لطفا مرا هم یاد کنید و بگویید ماهیِ حوضم کم آب است...
دو روز پیش از سفر اخیرم به امریکا، از دوستان نزدیک شنیدم که استاد محترم، مصطفی ملکیان، چند روزی به تورنتو خواهند آمد؛ خائف بودم که مبادا ایشان در این ایام بیایند و بروند و توفیق دیدارشان را پیدا نکنم. خوشبختانه چنین نشد و دیروز در منزل یکی از دوستان عزیز، پس از 6.5 سال دیدارمان تازه شد. بیش از سه ساعت با یکدیگر گفتگو کردیم. حقیقتا اوقات خوش و مغتنم و روح نوازی بود، گذر زمان را حس نکردم؛ آنقدر گفتنی و شنیدنی در میان بود که نفهمیدم چگونه این ساعات سپری شد....
دردهۀ هفتاد شمسی، روزگاری که « کیان» می خواندم و با اهالی کیان نشست و برخاست داشتم، از طریق مجلۀ « نقد و نظر»، با نام و نظرات مصطفی ملکیان آشنا شدم؛ اولین بار سال 78 شمسی و پس از هجرت ایشان از قم به تهران، در منزل شان، خدمت جناب ملکیان رسیدم. پس از آن تا روزگاری که برای ادامۀ تحصیل، عازم انگلستان شدم، مکررا به مناسبت های گوناگون در محافل مختلف خدمت ایشان می رسیدم: تنها یا به اتفاق دوستان همدل. در این دیدارها، بسیار آموختم و از فضلِ سرشار و دقت نظر و حدّت ذهن و سلوک اخلاقی ایشان، حظّ معرفتی و معنویِ فراوان بردم. خرسندم که مقالات ایشان تحت عنوان «معنویت؛ گوهر ادیان» که در کتاب « سنت و سکولاریسم» منتشر شد، ابتدائا به صورت سخنرانی، 16 سال پیش در مؤسسه « معرفت و پژوهش» برگزار گشت و من میزبان شان بودم.
پس از بازگشت از انگلستان نیز به تفاریق خدمت ایشان می رسیدم. جناب ملکیان از سر لطف، تا کنون در جلسات رونمایی و نقد و بررسیِ چهار کتاب من شرکت کرده و سخن گفته اند: « در باب روشنفکری دینی و اخلاق»، « زبان و تصویر جهان»، « در سپهر سپهری» و « فلسفۀ لاجوردی سپهری». در دو جلسۀ اول در خدمت شان بودم، در دو جلسۀ دیگر که در سالیان اخیر برگزار شده، ساکن تورنتو گشته و از دور نظاره گرِ جلسات بوده ام.
نیازی به تذکار نیست که مصطفی ملکیان از روشنفکران و متفکران مهم و تاثیر گذار دو دهۀ اخیر ایران است؛ به رغم ملاحظات انتقادی ای که دربارۀ آراء و نظرات ایشان داشته و آنها را از سر حقیقت طلبی در برخی از مقالات و مصاحبه ها و دورۀ بیست جلسه ای « ملکیان شناسی» در سالیان اخیر منتشر کرده ام، خوشبختانه رابطۀ عمیق دوستانۀ ما به قوت خویش باقی است، که « حقۀ مهر بدان نام و نشان است که بود».
در دیدار دیروز، از اسپینوزا و شوپنهاور و ویتگنشتاین و سپهری تا سیمون وی و شوایتزر و اکهارت توله و آیزایا برلین سخن رفت؛ از « تنهایی معنوی» و «حزن طویل» به روایت عطار تا «آشتی با خود» و مسابقه دادن با خویشتن. علاوه بر این، اشارات ایشان به برخی از احوالِ اگزیستانسیل خود ، برایم عبرت آموز و دل انگیز بود.
از دیروز، کثیری از خاطرات هجده ساله با جناب مصطفی ملکیان در ذهن و ضمیرم زنده شده است. اکنون که این سطور را می نویسم، هنوز طعم گوارای دیدار دیروز را زیر دندان هایم احساس می کنم؛ تو گویی به سبکیِ پر رسیدم و همنورد افقهای دور گشتم و به خلوت ابعاد زندگی رفتم و « کودکی شور آبها» را دیدم و « ارتباط گمشدۀ پاکی» را تجربه کردم و آرامش و طمانینۀ دل انگیزی را در عمق جان چشیدم.
در دیدار دیروز، ذکری از کتاب « حریم علف های قربت: سلوک معنوی در روزگار کنونی» من که تا چند روز دیگر توسط نشر « اچ اند اس» در لندن منتشر می شود هم رفت؛ این حسن تصادف را به فال نیک می گیرم. خرسندم که آقای ملکیان هم، نظیر من، ارتباط روحیِ وثیقی با سپهری داشته، ویتگنشتاین و اسپینوزا را عمیقا دوست دارند...
با مهر
📚 #برشی_از_کتاب
#تله_شادمانی_مصور
✍️ اثر: #دكتر_راس_هريس
#بيو_آيزنت
👌ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
#مهدی_اسکندری
📇 انتشارات:#سایه_سخن
📖 صفحه: 17
🆔 @sayehsokhan
#تله_شادمانی_مصور
✍️ اثر: #دكتر_راس_هريس
#بيو_آيزنت
👌ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
#مهدی_اسکندری
📇 انتشارات:#سایه_سخن
📖 صفحه: 17
🆔 @sayehsokhan
📚 #برشی_از_کتاب
#تله_شادمانی_مصور
✍️ اثر: #دكتر_راس_هريس
#بيو_آيزنت
👌 ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
#مهدی_اسکندری
📇انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه 18
🆔 @sayehsokhan
#تله_شادمانی_مصور
✍️ اثر: #دكتر_راس_هريس
#بيو_آيزنت
👌 ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
#مهدی_اسکندری
📇انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه 18
🆔 @sayehsokhan
📚 #برشی_از_کتاب
#تله_شادمانی_مصور
✍️ اثر: #دكتر_راس_هريس
#بيو_آيزنت
👌ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
#مهدی_اسکندری
📇 انتشارات:#سایه_سخن
📖 صفحه: 19
🆔 @sayehsokhan
#تله_شادمانی_مصور
✍️ اثر: #دكتر_راس_هريس
#بيو_آيزنت
👌ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
#مهدی_اسکندری
📇 انتشارات:#سایه_سخن
📖 صفحه: 19
🆔 @sayehsokhan
📚 #برشی_از_کتاب
#سوالاتت_را_تغییر_بده_تا_زندگی_ات_تغییر_کند
✍️ اثر: #دکتر_ماریل_آدامز
👌 ترجمه: #سید_حمید_میرغفوری
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 194
🆔 @SayehSokhan
#سوالاتت_را_تغییر_بده_تا_زندگی_ات_تغییر_کند
✍️ اثر: #دکتر_ماریل_آدامز
👌 ترجمه: #سید_حمید_میرغفوری
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 194
🆔 @SayehSokhan
Forwarded from مصطفی ملکیان
⭕️ در باب «کویریات» دکتر شریعتی
🔹من میتوانم بگویم که یکی از موثرترین کتابهایی که در طول عمرم خواندهام (در آن دوره زمانی) کتاب «کویر» دکتر شریعتی بود (کویریات تعبیری است که امروز به کار میبریم) که خیلی مرا به لحاظ احساسی، عاطفی و هیجانی به خود مشغول کرد، مرا در بند خودش نگه داشت، در من علقه ایجاد کرد و مرا به شخصیت دکتر شریعتی پیوند داد. واقعا اثرگذار بود. در سالهای بعد که عمدتا سالهای بعد از انقلاب بوده، من چندین بار این کتاب را خواندم و حتی همین اواخر. شکی نیست آن مجذوبیتی که در بار اولخواندن برای من وجود داشت هرچه تکرار شد قدری کمتر شد اما هنوز هم وقتی من «کویر» را میخوانم خیلی برای آن ارج قایلم و هنوز هم خیلی در من موثر است. با اینکه به نظر من تاثیرگذاشتن در یک شخص 57ساله کار آسانی نیست، ولی واقعا حتی همین چند روز گذشته که آن را میخواندم خیلی در من موثر واقع شد. اما در ذهن من میان تاثیر مثبت کویریات و تاثیر منفی بخشهای دیگر، تقابل ایجاد میشود.
🔻رمز ماندگاری کویریات دکتر شریعتی:
به نظر من رمز ماندگاری کویریات، در سه چیز است:
1️⃣پرداختن به مسائل وجودی
یکی اینکه طبعا موضوع سخن در کویریات اموری است که از آن به امور یا مسایل یا نظریات یا مشکلات وجودی (اگزیستانسیال) بشر تعبیر میکنیم. این امور و مسایل و مشکلات جنبه زمانی، مکانی و وضع و حالی ندارند. هر انسانی با این مسایل و مشکلات اگزیستانسیال در هر دین و مذهبی، در هر کیش و آیینی، در هر مکتب و مسلکی، در هر مشرب و مرامی، با هر ایدئولوژی و با تعلق به هر «ایسمی»، در هر برهه تاریخی و در دامن هر فرهنگ و تمدنی که بسر میبرد، مواجه است. تقریبا میتوان گفت به همه این مسایل هم در کویریات اشاره شده (تقریبا هیچ مساله و مشکل وجودیای نیست که جایی در کویریات به آن اشاره نشده باشد) و چون اختصاص به جامعه خاص و زمان و مکان خاصی ندارند برای همه میتوانند جالب باشند. برخلاف مسالهای که اختصاص دارد به ایرانیان، آن هم ایرانیان شیعی، آن هم مثلا از زمان روی کارآمدن صفویه به اینسو که این یک مختصات زمانی، مکانی و وضع و حالی خاصی دارد.
2️⃣نثر دلنشین
علت دیگر (دوم) ماندگاری کویریات، نثر دلنشین آن است. این نثر دلنشین البته در آثار دیگر دکتر شریعتی هم خود را نشان میدهد. دکتر شریعتی اساسا ادیب است و همیشه سخنرانیها و نوشتههایش، جنبه ادبی بارزی دارد. ولی به هر حال در کویریات بیشترین جلوه زیبایی هنری آثار دکتر شریعتی هویداست، این هم به لحاظ هنری و زیباییشناختی جذابیت فراوان فراهم میکند.
3️⃣نشان دادن جلوه هایی از شخصیت و منش دکتر شریعتی
اما نکته سوم، کویریات جلوههایی از شخصیت و منش دکتر شریعتی را هم نشان میدهد. یعنی ممکن است من هم درباره تنهایی حرف بزنم، من هم درباره عشق حرف بزنم، اما آن چیزی که از شخصیت و منش من در طرز پرداختن و تلقیام نسبت به عشق و تنهایی جلوه میکند نسبت به آن چیزی که در نوشته دکتر شریعتی جلوه میکند ممکن است خیلی فاصله داشته باشد. من فکر میکنم واقعا برخی جلوههای شخصیتی دکتر شریعتی هر انسان فضیلتمند اخلاقی و هر انسانی که به لحاظ روانشناختی سالم باشد را جذب میکند. به تعبیر دیگری انسان غبطه میخورد که ایکاش من هم به همین صورت بودم، ایکاش من هم میتوانستم در یک گزارش صادقانه، گزارشی از خودم دهم. این سه جهت باعث شده که کویریات ماندنیترین بخش از آثار شریعتی باشد.
🌂مصاحبه محمد صادقی با مصطفی ملکیان، روزنامه شرق، شنبه 2 آذر 1392
https://t.me/arshiv_arshiv/21
🔻
@mostafamalekian
🔹من میتوانم بگویم که یکی از موثرترین کتابهایی که در طول عمرم خواندهام (در آن دوره زمانی) کتاب «کویر» دکتر شریعتی بود (کویریات تعبیری است که امروز به کار میبریم) که خیلی مرا به لحاظ احساسی، عاطفی و هیجانی به خود مشغول کرد، مرا در بند خودش نگه داشت، در من علقه ایجاد کرد و مرا به شخصیت دکتر شریعتی پیوند داد. واقعا اثرگذار بود. در سالهای بعد که عمدتا سالهای بعد از انقلاب بوده، من چندین بار این کتاب را خواندم و حتی همین اواخر. شکی نیست آن مجذوبیتی که در بار اولخواندن برای من وجود داشت هرچه تکرار شد قدری کمتر شد اما هنوز هم وقتی من «کویر» را میخوانم خیلی برای آن ارج قایلم و هنوز هم خیلی در من موثر است. با اینکه به نظر من تاثیرگذاشتن در یک شخص 57ساله کار آسانی نیست، ولی واقعا حتی همین چند روز گذشته که آن را میخواندم خیلی در من موثر واقع شد. اما در ذهن من میان تاثیر مثبت کویریات و تاثیر منفی بخشهای دیگر، تقابل ایجاد میشود.
🔻رمز ماندگاری کویریات دکتر شریعتی:
به نظر من رمز ماندگاری کویریات، در سه چیز است:
1️⃣پرداختن به مسائل وجودی
یکی اینکه طبعا موضوع سخن در کویریات اموری است که از آن به امور یا مسایل یا نظریات یا مشکلات وجودی (اگزیستانسیال) بشر تعبیر میکنیم. این امور و مسایل و مشکلات جنبه زمانی، مکانی و وضع و حالی ندارند. هر انسانی با این مسایل و مشکلات اگزیستانسیال در هر دین و مذهبی، در هر کیش و آیینی، در هر مکتب و مسلکی، در هر مشرب و مرامی، با هر ایدئولوژی و با تعلق به هر «ایسمی»، در هر برهه تاریخی و در دامن هر فرهنگ و تمدنی که بسر میبرد، مواجه است. تقریبا میتوان گفت به همه این مسایل هم در کویریات اشاره شده (تقریبا هیچ مساله و مشکل وجودیای نیست که جایی در کویریات به آن اشاره نشده باشد) و چون اختصاص به جامعه خاص و زمان و مکان خاصی ندارند برای همه میتوانند جالب باشند. برخلاف مسالهای که اختصاص دارد به ایرانیان، آن هم ایرانیان شیعی، آن هم مثلا از زمان روی کارآمدن صفویه به اینسو که این یک مختصات زمانی، مکانی و وضع و حالی خاصی دارد.
2️⃣نثر دلنشین
علت دیگر (دوم) ماندگاری کویریات، نثر دلنشین آن است. این نثر دلنشین البته در آثار دیگر دکتر شریعتی هم خود را نشان میدهد. دکتر شریعتی اساسا ادیب است و همیشه سخنرانیها و نوشتههایش، جنبه ادبی بارزی دارد. ولی به هر حال در کویریات بیشترین جلوه زیبایی هنری آثار دکتر شریعتی هویداست، این هم به لحاظ هنری و زیباییشناختی جذابیت فراوان فراهم میکند.
3️⃣نشان دادن جلوه هایی از شخصیت و منش دکتر شریعتی
اما نکته سوم، کویریات جلوههایی از شخصیت و منش دکتر شریعتی را هم نشان میدهد. یعنی ممکن است من هم درباره تنهایی حرف بزنم، من هم درباره عشق حرف بزنم، اما آن چیزی که از شخصیت و منش من در طرز پرداختن و تلقیام نسبت به عشق و تنهایی جلوه میکند نسبت به آن چیزی که در نوشته دکتر شریعتی جلوه میکند ممکن است خیلی فاصله داشته باشد. من فکر میکنم واقعا برخی جلوههای شخصیتی دکتر شریعتی هر انسان فضیلتمند اخلاقی و هر انسانی که به لحاظ روانشناختی سالم باشد را جذب میکند. به تعبیر دیگری انسان غبطه میخورد که ایکاش من هم به همین صورت بودم، ایکاش من هم میتوانستم در یک گزارش صادقانه، گزارشی از خودم دهم. این سه جهت باعث شده که کویریات ماندنیترین بخش از آثار شریعتی باشد.
🌂مصاحبه محمد صادقی با مصطفی ملکیان، روزنامه شرق، شنبه 2 آذر 1392
https://t.me/arshiv_arshiv/21
🔻
@mostafamalekian
Telegram
انبار کانال mostafamalekian
✳ #گوته می گوید: " #شخصیت در رودخانۀ زندگی ساخته می شود نه در تنهایی".
✅ #هویت در تعامل با دیگران شکل می گیرد.
❇ نقش های اجتماعی و سازگار شدن با آنها، شما را به خود و دیگران معرفی می کند.
✅ هر چه در طول زندگی تجربۀ اجتماعی بیشتر و نقش ها متنوع تر باشد، هویت برای فرد آشکارتر تعریف خواهد شد.
📚 #برشی_از_کتاب
#به_سوی_دیگران
✍️ اثر: #دیوید_دبلیو_جانسون
👌 ترجمه: #دکتر_رباب_حامدی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 51
🆔 @Sayehsokhan
✅ #هویت در تعامل با دیگران شکل می گیرد.
❇ نقش های اجتماعی و سازگار شدن با آنها، شما را به خود و دیگران معرفی می کند.
✅ هر چه در طول زندگی تجربۀ اجتماعی بیشتر و نقش ها متنوع تر باشد، هویت برای فرد آشکارتر تعریف خواهد شد.
📚 #برشی_از_کتاب
#به_سوی_دیگران
✍️ اثر: #دیوید_دبلیو_جانسون
👌 ترجمه: #دکتر_رباب_حامدی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 51
🆔 @Sayehsokhan
انسان نمی تواند از طریق آیین ها و فرق گوناگون و یا فلسفه ها و فنون روانشناختی به #حقیقت دست یابد.
بدان که حقیقت در فهم تو،
از محتویات ذهنی خودت است.
آن را از طریق مشاهدۀ صرف دریاب...
نه از راه تجزیه و تحلیل های عقلانی.
👤 #کریشنامورتی
🆔 @SayehSokhan
بدان که حقیقت در فهم تو،
از محتویات ذهنی خودت است.
آن را از طریق مشاهدۀ صرف دریاب...
نه از راه تجزیه و تحلیل های عقلانی.
👤 #کریشنامورتی
🆔 @SayehSokhan
در مورد #آسیب های پنهان و پیدای #شبکه_های_اجتماعی شما را به خواندن مقالۀ آقای #محمدرضا_شعبانعلی با عنوان "من از #توییتر و #فرهنگ_توییتری می ترسم، خیلی می ترسم" در لینک زیر دعوت می کنیم...
‼️ #نکته: مقاله ایشون در دسته مقالات بلند، قرار می گیرد. اما به دلیل #نثر_روان و #استدلال ها و #تمثیل های به جا، مطلب مورد نظرشون رو به خوبی در ذهن می نشانند.
حوصله و تامل کنید
https://goo.gl/cqSCBq
‼️ #نکته: مقاله ایشون در دسته مقالات بلند، قرار می گیرد. اما به دلیل #نثر_روان و #استدلال ها و #تمثیل های به جا، مطلب مورد نظرشون رو به خوبی در ذهن می نشانند.
حوصله و تامل کنید
https://goo.gl/cqSCBq
روزنوشتههای محمدرضا شعبانعلی
من از توییتر، و فرهنگِ توییتری میترسم. خیلی میترسم. - روزنوشتههای محمدرضا شعبانعلی
پیش نوشت: ندارد. اصل بحث: عادت دارم نوشتههایم را با پیشنوشت آغاز کنم. در پیشنوشتها به نکات مختلفی اشاره میکنم که خوانندههای دائمی نوشتههای من به نوعی آنها را حفظ هستند. معمولاً اشاره میکنم که این حرفها بیشتر از جنس سلیقه است و شاید هم درست نباشد…
Forwarded from ناهید مزیدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎞 باورهای غلط درباره ازدواج
#جیمی_اوانس
#ازدواج
کلاس زندگی ناهید مزیدی
لینک موقت👇
https://t.me/joinchat/AAAAADyl6UyIc0PvskAPXg
لینک دائم👈 @nahidlifeclass
#جیمی_اوانس
#ازدواج
کلاس زندگی ناهید مزیدی
لینک موقت👇
https://t.me/joinchat/AAAAADyl6UyIc0PvskAPXg
لینک دائم👈 @nahidlifeclass
گزیده ای از نامه #دکترشریعتی به #دکترصدرنبوی پس از آزادی از #زندان
جناب آقای #دکترصدرنبوی استاد محترم دانشگاه
دلم بیش ازآنچه فکر میکنی برایت تنگ شده است. بخصوص پس از این چند
سال فراق که با این همه درد و داغ ها گذشت ومی گذرد.
هرچه زندگی ام را ابهام، تنهایی، خشونت
تلخی و بدی بیشتری می پوشاند، یاد
آن ایام خوشی که با آن ( چند دوست)
بسر شد وخاطرۀ آن لحظاتی که از
خلوص ولطف ومحبت موج میزد برایم
نشئه آور و سکرآمیز است و احساس این
تقدیر که بسوی افق های دور وغریبی میروم که ظلمات سکندر است و دور از
سرچشمه های آب حیات آشنایی ،
و انس و خویشاوندی روح، تشنه جان سپردن، غم ندیدن شماها را درآخرین سفرم ، گران تر وجانگزاتر می کند .
زندگی خیلی نفیس است و آن چیزهایی که ارج آن را دارند که قطعاتی از عمر
را برایشان قربانی کنیم خیلی نیستند
یک دوقلم بیشتر نیستند ومن جز فهمیدن، نوشتن ودوست داشتن ،
سراغ ندارم که به سودای عمر بیرزد.
دریکی ازآن ششصد شبی که درتنهایی
وتاریکی مطلق زندگی میکردم
نه، زنده بودم، خواب دیدم که درجمعی
ازهمۀ دانشجویان و همفکرانم سخن
میگویم ومثل همیشه از انسان ومسئولیت و زندگی ....
یکی پرسید : قبل از این ها همه، باید
خود زندگی را تعریف کنی که چیست ؟
ومن بی مقدمه گفتم: یادداشت کنید:
زندگی ؟
نان، آزادی، فرهنگ، ایمان، دوست داشتن!
بیدارکه شدم، دیدم نه تنها کلمات، که ترتیب کلمات نیز از روی حکمتی است
وگاه، آگاهانه ترین معانی ، ازناخودآگاهانه ترین حالات سر میزنند
حتی باخود اندیشیدم که جز این
(پنج تن) زندگی رانیازی دیگر نیست؟
مثلا (برابری) ! دیدم که هست اما نیازی به گفتن نیست، که اگر این پنج تن مقدس باشند، آن همه خواهند بود،
همه را خواهند ساخت.
انسان ازبعد ازنان آغاز می شود هرچند
بی نان ، بودن ممکن نیست
چه فاجعه ای که بعضی را می بینیم که
درهمین قدم اول می مانند.
وچه خوشبختی تو که ایمان راهم داری، آنچه دارندگان فرهنگ غالبا از آن محروم
شده اند ویا هستند.
اما جای سئوال هست که این هرپنج
بعد زندگی فردی اند. پس مردم کو؟
هرانسانی باید خودش و حیاتش در این
(پنجه) قرار گیرد.
این پنج گنج زندگی انسان است و انسانی که نه برای مردم زندگی می کند،
انسان نیست .
هرشکلی را برای زندگی کردن انتخاب کنی، سالها، ماهها، شب ها و روزها میروند. به گفتۀ قرآن "خسران"
است اگر بگذاریم بروند، باید خرجشان
کنیم . بهترین و سودآورترین راه
خرج کردنشان هم جز این نیست که
آنچه را رفتنی است به آنچه ماندنی است
بدل کنیم
هر ساعتی از عمر سکه ای است که باید
در خرجش خسّت حسابگرانۀ یک
کاسبکاری را داشت که براستی پول به
جانش بند است، هر سکه ای را که میدهد
بواقع جان می دهد
اما چه چیز ماندنی است؟
#انسان #ماندنی است ، انسانها می میرند.
فرد خوشبخت یا بدبخت، عالم یا جاهل
بزرگ یا کوچک #نابودشدنی است.
اما مردم زنده جاویدند
هر تکه ای از خودت را که به مردم نثار کردی، آن را جاودان کرده ای
شهید که تمامی خودش را به خلق
می بخشد، به تعبیر قرآن، با خدا و همچون خدا بیمرگ و مخلد میگردد
اگر نمیتوانیم به شهادت تام برسیم
بکوشیم تا آنی که می توانیم،
هر چه بیشتر، روزها و شب هایی از عمر تباه شدنی خویش را به مقام #شهادت برسانیم. علی
جناب آقای #دکترصدرنبوی استاد محترم دانشگاه
دلم بیش ازآنچه فکر میکنی برایت تنگ شده است. بخصوص پس از این چند
سال فراق که با این همه درد و داغ ها گذشت ومی گذرد.
هرچه زندگی ام را ابهام، تنهایی، خشونت
تلخی و بدی بیشتری می پوشاند، یاد
آن ایام خوشی که با آن ( چند دوست)
بسر شد وخاطرۀ آن لحظاتی که از
خلوص ولطف ومحبت موج میزد برایم
نشئه آور و سکرآمیز است و احساس این
تقدیر که بسوی افق های دور وغریبی میروم که ظلمات سکندر است و دور از
سرچشمه های آب حیات آشنایی ،
و انس و خویشاوندی روح، تشنه جان سپردن، غم ندیدن شماها را درآخرین سفرم ، گران تر وجانگزاتر می کند .
زندگی خیلی نفیس است و آن چیزهایی که ارج آن را دارند که قطعاتی از عمر
را برایشان قربانی کنیم خیلی نیستند
یک دوقلم بیشتر نیستند ومن جز فهمیدن، نوشتن ودوست داشتن ،
سراغ ندارم که به سودای عمر بیرزد.
دریکی ازآن ششصد شبی که درتنهایی
وتاریکی مطلق زندگی میکردم
نه، زنده بودم، خواب دیدم که درجمعی
ازهمۀ دانشجویان و همفکرانم سخن
میگویم ومثل همیشه از انسان ومسئولیت و زندگی ....
یکی پرسید : قبل از این ها همه، باید
خود زندگی را تعریف کنی که چیست ؟
ومن بی مقدمه گفتم: یادداشت کنید:
زندگی ؟
نان، آزادی، فرهنگ، ایمان، دوست داشتن!
بیدارکه شدم، دیدم نه تنها کلمات، که ترتیب کلمات نیز از روی حکمتی است
وگاه، آگاهانه ترین معانی ، ازناخودآگاهانه ترین حالات سر میزنند
حتی باخود اندیشیدم که جز این
(پنج تن) زندگی رانیازی دیگر نیست؟
مثلا (برابری) ! دیدم که هست اما نیازی به گفتن نیست، که اگر این پنج تن مقدس باشند، آن همه خواهند بود،
همه را خواهند ساخت.
انسان ازبعد ازنان آغاز می شود هرچند
بی نان ، بودن ممکن نیست
چه فاجعه ای که بعضی را می بینیم که
درهمین قدم اول می مانند.
وچه خوشبختی تو که ایمان راهم داری، آنچه دارندگان فرهنگ غالبا از آن محروم
شده اند ویا هستند.
اما جای سئوال هست که این هرپنج
بعد زندگی فردی اند. پس مردم کو؟
هرانسانی باید خودش و حیاتش در این
(پنجه) قرار گیرد.
این پنج گنج زندگی انسان است و انسانی که نه برای مردم زندگی می کند،
انسان نیست .
هرشکلی را برای زندگی کردن انتخاب کنی، سالها، ماهها، شب ها و روزها میروند. به گفتۀ قرآن "خسران"
است اگر بگذاریم بروند، باید خرجشان
کنیم . بهترین و سودآورترین راه
خرج کردنشان هم جز این نیست که
آنچه را رفتنی است به آنچه ماندنی است
بدل کنیم
هر ساعتی از عمر سکه ای است که باید
در خرجش خسّت حسابگرانۀ یک
کاسبکاری را داشت که براستی پول به
جانش بند است، هر سکه ای را که میدهد
بواقع جان می دهد
اما چه چیز ماندنی است؟
#انسان #ماندنی است ، انسانها می میرند.
فرد خوشبخت یا بدبخت، عالم یا جاهل
بزرگ یا کوچک #نابودشدنی است.
اما مردم زنده جاویدند
هر تکه ای از خودت را که به مردم نثار کردی، آن را جاودان کرده ای
شهید که تمامی خودش را به خلق
می بخشد، به تعبیر قرآن، با خدا و همچون خدا بیمرگ و مخلد میگردد
اگر نمیتوانیم به شهادت تام برسیم
بکوشیم تا آنی که می توانیم،
هر چه بیشتر، روزها و شب هایی از عمر تباه شدنی خویش را به مقام #شهادت برسانیم. علی
از میان گفته های #جیمی_اوانس در کلیپ:
https://t.me/sayehsokhan/3803
افرادی که بیش از حد از #شبکه_های_اجتماعی استفاده می کنند
#عزت_نفس خود را نابود می کنند...
چون خودشان را با دیگران مقایسه می کنند...
با کسانیکه خوشی شان ساختگی است.
🆔 @SayehSokhan
https://t.me/sayehsokhan/3803
افرادی که بیش از حد از #شبکه_های_اجتماعی استفاده می کنند
#عزت_نفس خود را نابود می کنند...
چون خودشان را با دیگران مقایسه می کنند...
با کسانیکه خوشی شان ساختگی است.
🆔 @SayehSokhan
Telegram
نشر سایه سخن
🎞 باورهای غلط درباره ازدواج
#جیمی_اوانس
#ازدواج
کلاس زندگی ناهید مزیدی
لینک موقت👇
https://t.me/joinchat/AAAAADyl6UyIc0PvskAPXg
لینک دائم👈 @nahidlifeclass
#جیمی_اوانس
#ازدواج
کلاس زندگی ناهید مزیدی
لینک موقت👇
https://t.me/joinchat/AAAAADyl6UyIc0PvskAPXg
لینک دائم👈 @nahidlifeclass
✳ اصطلاح "گوش سوم " در کتاب فراسوی نیک و بد نیچه به کار رفته است؛
❇ به این معنا که ما با گوش سوم، زبان استعاره ای شهودیمان را می شنویم.
✅ ما به زبان استعاره رویا می بینیم، و در عمیق ترین سطوح گفتگو، به استعاره گفتگو می کنیم و به کمک آن می توانیم به بنیاد ادراک دست یابیم.
📚 #برشی_از_کتاب
#داستان_هایی_برای_گوش_سوم
اثر: #لی_والاس
👌 ترجمه: #مریم_تقی_پور
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 15
🆔 @Sayehsokhan
❇ به این معنا که ما با گوش سوم، زبان استعاره ای شهودیمان را می شنویم.
✅ ما به زبان استعاره رویا می بینیم، و در عمیق ترین سطوح گفتگو، به استعاره گفتگو می کنیم و به کمک آن می توانیم به بنیاد ادراک دست یابیم.
📚 #برشی_از_کتاب
#داستان_هایی_برای_گوش_سوم
اثر: #لی_والاس
👌 ترجمه: #مریم_تقی_پور
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 15
🆔 @Sayehsokhan
✳ هر انسانی ممكن است از طرف آدم های مهم زندگی اش #طرد شود.
✅ انسانی وجود ندارد كه هميشه و بطور كامل مورد #تاييد ديگران باشد. به همين دليل رويكرد عقلانی به ما می آموزد وقتی #طرد
می شويم چگونه می توانيم خود را ناراحت نكنيم.
✳ با #گفتگوی_درونی_سالم، خود را متقاعد كنيم كه:
✅ "اگر مرا طرد كنند،
اگرچه آزرده مي شوم ولی می توانم آن را فاجعه تلقی نكنم و افسرده نشوم.
✅ در چنين حالتی نيز
می توانم در قلمروهاي ديگر زندگي ام خشنودي و رضايتمندی به دست آورم، حتا اگر فعلا روابط دلخواهم را نداشته باشم."
📚 #برشی_از_کتاب
#اراده_به_خردورزی
✍️ اثر: #دکتر_علی_صاحبی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 57
🆔 @Sayehsokhan
✅ انسانی وجود ندارد كه هميشه و بطور كامل مورد #تاييد ديگران باشد. به همين دليل رويكرد عقلانی به ما می آموزد وقتی #طرد
می شويم چگونه می توانيم خود را ناراحت نكنيم.
✳ با #گفتگوی_درونی_سالم، خود را متقاعد كنيم كه:
✅ "اگر مرا طرد كنند،
اگرچه آزرده مي شوم ولی می توانم آن را فاجعه تلقی نكنم و افسرده نشوم.
✅ در چنين حالتی نيز
می توانم در قلمروهاي ديگر زندگي ام خشنودي و رضايتمندی به دست آورم، حتا اگر فعلا روابط دلخواهم را نداشته باشم."
📚 #برشی_از_کتاب
#اراده_به_خردورزی
✍️ اثر: #دکتر_علی_صاحبی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 57
🆔 @Sayehsokhan