نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
هرچه شهرها رشد می‌کنند و خانوارها کوچک می‌شوند، افراد بیش‌تری را می‌بینیم؛ اما تعداد کم‌تری از آن‌ها را می‌شناسیم. آیین‌هایی که موجب تماس منظم ما می‌شود (همانند حضور در کلیسا، شرکت در ورزش‌های گروهی، حتی خرید مواد غذایی روزمره) جای خود را به کارهای انفرادی داده‌اند که اغلب هم از طریق اینترنت انجام می‌شود. در گوشۀ یک فروشگاه، ممکن است دو غریبه دربارۀ بسکتبال یا رویکردهای مدارس یا بازی‌های ویدئویی صحبت کوتاهی کنند و با نگرش‌های متفاوت یکدیگر آشنا شوند. در اینترنت و فضای مجازی اولین نکته‌ای که دربارۀ یک فرد نظرمان را جلب می‌کند، ویژگی‌هایی است که برایمان خوشایند نیست، مثل عقاید و ایدئولوژی او که ممکن است از آن بیزار باشیم. اصولاً ایدئولوژی‌ها بیش از آن‌که انسان‌ها را به هم نزدیک‌تر کند، بذر دشمنی می‌کارد.

📚 #برشی_از_کتاب : #مبارزه_ای_برای_مهربانی
✍️ اثر: #دکتر_جمیل_زکی
👌 ترجمه: #محمدحامد_فتاحیان
📖 صفحه: ۱۸
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برنامهٔ گفتگومحور مِهستان
ایران به روایت آرش رئیسی نژاد
(گزيدهٔ برنامه: ایران، پیوندگاه سه قاره؛ فرصت یا تهدید؟)


مجموعهٔ ایران پایدار در ادامهٔ برنامه‌های گفتگومحور مِهستان روز سه‌شنبه ۱۱ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ میزبان «آرش رئیسی نژاد»، متخصص ژئوپولیتیک و روابط بین‌الملل بود. از رئیسی نژاد تا کنون دو کتاب منتشر شده است؛ نخست کتاب «شاه ایران، کردهای عراق و شیعیان لبنان» (Palgrave-Macmillan, 2018) و دیگری کتاب «ایران و راه ابریشم نوین» (دانشگاه تهران، ۱۴۰۰).

در این بخش از برنامه رئیسی نژاد با تأکید بر این نکته که ایران چه در شکل کنونی و چه در گذشته پیوندگاه سه قاره بوده است؛ این ویژگی ژئوپولیتیک را خصوصیتی می‌داند که بسته به عملکرد حکومت‌ها می‌تواند به فرصت یا تهدیدی برای ایران تبدیل شود.

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
برنامهٔ گفتگومحور مِهستان
ایران به روایت آرش رئیسی نژاد

مجموعهٔ ایران پایدار در ادامهٔ برنامه‌های گفتگومحور مِهستان روز سه‌شنبه ۱۱ بهمن‌ماه میزبان «آرش رئیسی نژاد»، متخصص ژئوپولیتیک و روابط بین‌الملل بود.

رئیسی نژاد در این برنامه‌ ضمن بیان روایت خود از ایران، به نکات مهمی دربارهٔ موقعیت ژئوپولیتیک ایران و الزامات توجه به این موقعیت در عرصهٔ سیاست‌گذاری داخلی و خارجی اشاره کرد؛ الزاماتی که در دهه‌های گذشته عموما مورد بی‌توجهی قرار گرفته و همین امر هزینه‌های سنگینی را بر منافع ملّی ایران تحمیل نموده است. نسخهٔ صوتی برنامه در این فایل در دسترس است.

گزيدهٔ تصویری برنامه

رؤیای ملّی آرش رئیسی نژاد

نسخهٔ تصویری در یوتیوب و آپارات ايران پایدار

#ایران_پایدار
#روایت_ایران
#مهستان 
#آرش_رئیسی_نژاد

⭕️ ایرانِ پایدار بستری برای ایران‌شناسی و ایران‌شناسی بنیانی برای پایداری ایران.

https://t.me/iranepaydar_official
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چنين است هرچند مانيم دير
نه پيلِ سرافراز مانَد نه شير
رها نيست از مرگ، پرّان عقاب
چو در بيشه شير و چو ماهي در آب
زخاكيم و هم خاك را زاده‌ايم
به بيچارگي تن بدو داده‌ايم
همه مرگ راييم پير و جوان
كه مرگ است چون شير و ما آهوان
اگر مرگ را بر خود آسان كني
خود مرگ را هم هراسان كني
تو تا زنده‌اي سوي نيكي گراي
مگر كام‌يابي به ديگر سراي

💎حکیم ابوالقاسم فردوسی

وقتی چشمت را باز میکنی، میبینی بزرگترین ضربه‌ها را همان‌هایی زده‌اند که زمانی با چشم بسته و از ته‌ دل دوستشان داشته‌ای  ...

ابتهاج

سلام صبحتون بخیر
همه خوبی‌ها را از خداوند مهربان برایتان آرزومندیم

🆔 @Sayehsokhan
🔸دستخط علامه #علی_اکبر_دهخدا: «اگر با سرنیزه میشد سلطنت را حفظ کرد، سلطان عبدالحمیدها، نیکُلاها و فاروق‌ها حالا بر تخت خود مستقر بودند.»

عکس از صفحه اینستاگرام جویا معروفی

🆔 @Sayehsokhan
🔸نگاهی موشکافانه به سروده‌ها و نوشته‌های عربی در چند سده نخست هجری ردپای بسیاری از سنتها، باورها و ناشناخته‌های فرهنگی - اجتماعی ایران پیش از اسلام را، نشان می‌دهد؛ موضوعی که کمتر بدان توجه شده است.

🔸به گفته شائول شاكد: «مضامین ایرانی چنان در ادبیات عربی فراگیر و پرشمار هستند که باید مجلدات متعددی به این موضوع اختصاص یابد. هر چه انسان بیشتر در گنجینه ادبیات عرب مطالعه می‌کند بیشتر به عناصر بازتابنده یا ادامه‌دهنده اندیشه‌های کهن ایرانی در آن پی‌میبرد».

🔸کتاب «از مغانه پارسی تا مُجون( مُجانه) تازی» همۀ آن گفته‌ها و نوشته‌هایی است که از سده سوم هجری تا روزگار ما درباره مجون و مجانه بیان و مکتوب کرده‌اند و درعین حال، هیچ یک از آنها نیست؛ زیرا مُجونی که دیگران از آن سخن گفته‌اند، با مجونی که در اینجا مطرح شده است، یکسان و هم معنا نیست.

🔸مُجون تنها یک سنت شعری کهن ایرانی است و نزد ،دیگران پدیده‌ای اجتماعی یا رفتاری شخصی. از این روست که دلیل ما برای گسترش مجانه یا مجون در شعر دو سدۀ نخست هجری به ویژه نزد ابونواس اهوازی آگاهی و پیروی از سنت کهن مغانهای ایران است؛ البته با اهداف سیاسی و باوری که ممکن است در ذهن «ماجنان» باشد دیگران اما مجون را به معنای هرزگی و نتیجه تباهی اخلاقی در روزگار عباسی و گرایش به شک و تردید و... در آموزه‌های دینی دانسته‌اند.

🔸با توجه به معنای واژگانی «مجون» در زبان عربی یعنی انجام رفتارها یا بر زبان آوردن سخنان تابوشکنانه خلاف عرف و دین و بی‌توجهی به سرزنش دیگران، نویسنده سعی کرده است تا این پدیده را در ادب تازی با مکتب ملامتیه پارسی مقایسه کند و از آنجا که مجون، مگر در تعریف و برخی ،اصول از ملامتیه دور و به «قلندریه» نزدیک می‌شود به هم سنجی مجون و قلندریه نیز پرداخته است با توجه به همانندی‌های زیاد میان اصول مكتب مجانه ملامتیه قلندریه فتوت و.... به ویژه به دلیل ریشه غیر عربی و گویا فارسی واژه مجانه، نویسنده معتقد است که ملامتیه و قلندریه ،پارسی با دگرگونی هایی، دنباله مُجون یا مُجانه در شعر تازی باشد و خود مجانه نیز دنباله رو سنتی در شعر ایران پیش از اسلام .

#معرفی_کتاب
نشرنی
🆔 @Sayehsokhan
📣 #اطلاعیه

سخنرانی استاد مصطفی ملکیان در جلسه رونمایی از کتابِ «انتخاب کودکان؛ تنگناهای اخلاقی دخالت ژنتیکی»

این مراسم دومین نشست از سلسله نشست‌های ماهانه‌ای است که از این پس آخرین شنبه هر ماه با همکاری مؤسسه فرهنگی هنری سروش مولانا برگزار خواهد شد. دکتر نعیمه پورمحمدی، استاد دانشگاه ادیان و مذاهب، علی کاظمیان، پژوهشگر اخلاق پزشکی، و گیتی پورزکی، مترجم کتاب، از دیگر سخنرانان این نشست هستند.

این کتاب، نوشته‌ی جاناتان گلاور، فیلسوف انگلیسی است. گلاور در این کتاب کوشیده است مسائل فنی و زیست شناختی و اخلاقی در انتخاب ژنتیکی کودکان توسط والدین را مورد بررسی موشکافانه قرار دهد. انتخاب کودکان سومین کتاب از مجموعه یوهیروست که در کرسی اخلاق دانشگاه آکسفورد ارائه شده است.

این نشست روز شنبه ۳۱ تیر ساعت ۱۶ در مجموعه‌ی فرهنگان فرشته به نشانی خیابان فرشته خیابان فیاضی (فرشته) شرق به غرب بعد از چناران پلاک ۵۰ برگزار خواهد شد.

حضور برای علاقمندان آزاد و رایگان است.

@MalekianMedia
🆔 @Sayehsokhan
یک‌بار وقتی نوجوان بودم کنار سقاخونه‌ای ایستادم. چشامو بستم و انگار که دنبالم کرده باشن  تند تند شروع کردم به آرزو کردن.
یهو با صدای مرد غریبه‌ای از عالم خودم پرتاب شدم بیرون که: دخترم! تو جوون و تحصیل‌کرده‌ای! به یه تیکه آهن وصل شدی که چی بشه؟! نکن اینکارو و...و....

یخ کردم! آب سرد رو سرم خالی‌کردن... احساس کردم یکی به مامن من حمله کرد و تیکه تیکه‌اش کرد.
هیچوقت اون لحظه رو یادم نمیره!

می‌دونید ما اجازه نداریم چیزی رو از کسی بگیریم مگر اینکه چیزی رو با همون قدرت داشته باشیم که  بهش بدیم. همون قدرتی که نیازش رو برآورده کنه. برای همین به راحتی به کسی نگید:

سیگار نکش جاش پسته بخور؛ پسته نیازی که سیگار برآورده می‌کنه رو نمیکنه. طلاق بگیر! اینکارو بکن ..اینکارو نکن... مذهبی باش... مذهبی نباش. خدا هست باورش کن... خدا نیست باورش نکن...

شما نمی‌دونید آدم‌ها در شرایطی که تجربه می‌کنن و به چیزهایی که چنگ زدن در حال برآورده کردن چه نیازهایی هستند.. وقتی چیز قدرتمندی ندارید که جای اون چیزی که ازش منعش می‌کنید بهش بدید، بهش هیچ توصیه‌ای نکنید.

شاید اون چیزی که به نظر ما قبیحه، تنها رشته‌ی وصل اون آدم به این زندگی باشه !

#منصوره_آقایی #مشاورخانواده

🆔 @Sayehsokhan
#

افزون بر توصیف افراط و تفریط در استفاده از توانمندی‌های منش، شیوه‌ای را برای ایجادِ تعادل در استفاده از آن‌ها پیشنهاد می‌دهیم؛ شیوه‌ای که هزاران سال «میانۀ طلایی» یا «مسیر میانه» نامیده شده است و نقطۀ مناسب بین افراط و تفریط برای هر توانمندی منش است که به آن «استفادۀ بهینه» می‌گویند. همچنین شعاری را متناسب با هر توانمندی در اختیارتان قرار می‌دهیم که حاصل پژوهش‌هایی در زمینۀ افراط و تفریط و استفادۀ بهینه از توانمندی‌های منش است. پس از آن، فعالیتی را با عنوان «تصور کنید» در نظر گرفته‌ایم که به استفادۀ بهینه از توانمندی‌ها در موقعیت‌های کلی و خاص می‌پردازد.

📚 #برشی_از_کتاب : #بر_قله_اقتدار
#با_توانمندی_های_منش
✍️ اثر: #دکتر_راین_نیمک و #دکتر_رابرت_ای_مک_گرث
👌 ترجمه: #دکتر_محمد_خدایاری_فرد و #دکتر_مرجان_حسنی_راد
📖 صفحه: ۷۷
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan
انسان فکر می‌کند، و خدا می‌خندد!

گزاره‌ای کوتاه از:

"میلان کوندرا" رمان‌نویس و متفکر پرآوازه‌ی قرن بیستم (۲۰۲۳_۱۹۲۹)

#میلان_کوندرا

🆔 @Sayehsokhan
#از_شما📩

غرقه(۱)

ای مدعی که می‌گذری بر کنار آب
ما را که غرقه‌ایم ندانی چه حالتست

                                                          سعدی

در هوای گرم و دم گرفته تیر ماه عازم دادگاه بودم؛ پشت فرمان اتومبیلم که کولر روشن آن تلاش داشت تا حدی هوا را برایم قابل تحمل کند.
گوشی موبایل زنگ زد. نگاه کردم. مهندس بود.

من فقط به جمال می‌گفتم مهندس. انگار تو دنیای بزرگ خدا تنها این دوست قدیمی من مهندس است و بس: "بَه! جناب مهندس! کجایی تو؟ معلوم هست؟ "
منتظر بودم که جمال هم شروع کند به زبان ریختن تا لحظاتی خوش باشم با این بچه محل روزگار دور، اما صدای گرفته جمال حکایت دیگری را بازگو می‌کرد: "از رضا خبر داری؟" چه خبری می‌بایست از او می‌داشتم. نگران شدم.

"نه !چطور؟ چیزی شده؟". جمال چند لحظه ساکت ماند. ترسیدم بلایی سر رضا آمده باشد؛ "بابا کشتی ما را، چی شده؟". جمال با صدایی خفه گفت: "مثل این‌که برای پسر رضا اتفاقی افتاده......ببین! سعید مُرده ....". پسر رضا را می‌گفت. نمی دانستم چه باید بگویم. مات و مبهوت مانده بودم. دستم به فرمان خشک شده بود.

جمال ادامه داد: "بیا بریم ببینیم چکار می‌توانیم برایش انجام دهیم. کجایی؟" گفتم که ساعتی دیگر محاکمه‌ای دارم. قرار شد جمال را پس از خلاصی از دادرسی در دفترم ملاقات کنم. جمال تلفن را قطع کرد.حرف‌های جمال من را پرتاب کرد به سرزمین مه گرفته گذشته. جایی که من  و جمال و رضا چون دانه‌های تسبیح با رشته ضخیم زمان و مکان به هم وصل شده بودیم.

رشته‌ای که گرچه گذر روزگار از ضخامت آن کاسته بود ولی قادر به از هم گسیختن آن نشده بود. جلوی چشمانم تصاویر شکل گرفت، حرکت کرد، بالا و پایین رفت و چون فیلمی که به عقب برده می‌شود مرا به قهقرا برد; جایی که تلخی و شیرینی، غم و شادی و مرگ و زندگی در هم آمیخته بود.................................
............................

ما سه نفر در یک مدرسه درس می‌خواندیم، خانه‌هایمان هم از هم دور نبود؛ بچه محل بودیم. مفهومی که دیگر جز شبحی از آن نمانده است. جمال عشق ریاضی بود. حساب و هندسه چون گنجشکی ترسان اسیر پنجه قوی او بود. گویی کلید قفل مسائل ریاضی را درجیب خودداشت؛محبوب معلم حساب و محسود شاگردان کودن.

پدر جمال ذغال فروشی داشت. مغازه‌ای سیاه و دودگرفته. در انتهای دکان انبارکی که خاکه ذغال در آنجا  تلنبار شده بود؛ جایی مخوف که جمال آن‌جا راخانه جنی نام گذاشته بود. تابستان‌ها جمال دستیار پدر بود. عصرهای دم گرفته تابستان که من و رضا با یک توپ پلاستیکی می‌رفتیم سراغش  تا ما را در بزم دویدن از پی توپ همراهی کند، چهره‌اش دیدنی بود؛ دست‌ها و گاه صورت اغشته به ذغال و سیاه. کم از حاجی فیروز نبود. اگر حاجی سیاه آواز می‌خواند و می‌رقصید تا نان به سفره برد، جمال عرق می‌ریخت و گرد ذغال به حلق فرو می‌داد تا نان سفره پدر دو چندان شود.

آن‌ سال‌ها کرسی‌ها گرم بود به ذغال و در اخر هم این روی ذغال بود که سیاه می‌ماند. من دلبسته ریاضی نبودم، چرا که دل در گرو محبوب دگر داشتم؛ شعر و تاریخ.

عالَم رویاپرور و احساسی ادبیات را به فضای چارچوبی و تعقلی ریاضیات ترجیح می‌دادم و رضا.......دل در کتاب و درس نداشت. کاسب زاده بود و حساب را‌ در صندوق مغازه می‌جست و تاریخ را در کالاهای انبار پدری. رضا به هر زحمتی بود، سال به سال کلاس‌ها را بالا می‌آمد، به آن اميد که راه حجره در پیش گیرد ، چرتکه بردارد و دخل پر و پیمان سازد.

تُرک بودند؛ اردبیلی. پدر بزرگش از اردبیل به تهران آمده بود تا سرمایه رادر هیاهوی بازار سید اسماعيل پایتخت دو چندان کند. زده بود به تجارت قماش؛ دکان نه چندان بزرگ کاسب تُرک انباشته بود از پارچه‌های رنگارنگ؛ ساتن و کشمیر و تور و ابریشم. پسر بر جای پدر نشسته بود و بعد نوبت رضا بود تا چرخ تجارتخانه جد و پدر را بچرخاند. رضا درشت اندام بود. بر خلاف من و جمال که در آن سال‌ها با بدنی نازک و به چابکی توپ پلاستیکی را در کوچه و خیابان به حرکت در می‌اوردیم، بیشتر درون دروازه می‌ایستاد تا کمتر مجبور به چست و خیز باشد. رضا به مدد دخل مغازه پدر همیشه جیب پر پول داشت و ما میهمان سفره او؛ درتابستان نوشابه خنک بعد از بازی فوتبال یا بستنی پر خامه سنتی از کیسه رضا تهیه می‌شد و در زمستان‌ها هله گلاب و فرنی و گاهی ساندویچ پر از خیار شور که یاد طعم شوری خیارش تا نوبت بعد دهانمان را پر آب نگاه می‌داشت..............

(ادامه دارد)

#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان


🆔 @Sayehsokhan
در نخستین گام بنا داریم خوانشی از منظومه‌ی "هفت پیکر" حکیم نظامی را طی چندین فایل صوتی به محضر علاقمندان پیشکش کنیم. باشد که مقبول طبع مردم صاحب‌نظر شود.

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
🎧#هفت_پیکر
اثر حکیم #نظامی_گنجوی

🔹قسمت نخست

✔️سبب نظم کتاب
✔️به دنیا آمدن و بالیدن بهرام
✔️توصیف قصر خورنق
.
🎤خوانش: محمدرضا طاهری
https://t.me/nezamikhani
🆔 @Sayehsokh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای تشخیص زنده یا مرده‌بودن یک انسان به شرف او نگاه کنید نه به نبض او.

✍️ ارنستو چگوارا

🌻سلام و صبحتون بخیر 

🌻امیدواریم روز و روزگارتان بر وفق مراد باشه!

🆔 @Sayehsokhan
یک حکایت وچند آموزه🧐


شنیده‌ای که زیر چناری کدو بنی
بر رست و بردوید برو بر به روز بیست؟
پرسید از آن چنار که «تو چند روزه‌ای ؟»
گفتا «چنار سال مرا بیشتر ز سیست »
خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز
برتر شدم بگو تو که این کاهلی ز چیست»
او را چنار گفت که «امروز ای کدو
با تو مرا هنوز نه هنگام داوری است
فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان
آنگه شود پدید که نامرد و مرد کیست»

📚📝   علی اکبر دهخدا، امثال و حکم (جلد 2)، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1363 (چاپ ششم)، ص 618.


🆔 @Sayehsokhan
اگر فرزندانتان را فقط برای کارهای بزرگ تحسین کنید ممکن است استانداردهای شما را خیلی بالا تصور کنند و دچار اضطراب شوند که نمی‌توانند در حد انتظار شما ظاهر شوند.

اگر مدام برای کارهای خیلی ساده تحسینشان کنید یا فکر می‌کنند شما ساده‌لوح‌اید یا اینکه آن‌ها را نادان فرض کردید.

و اگر برای همۀ کارهای کوچک و بزرگ‌ آنها را  تحسین کنید احتمالاً لوس و خودشیفته بار می‌آیند.

راه حل: حفظ تعادل در حد انتظار شما از آنها و تشویق متناسب و متعادل تا آنها از خود و توانایی‌شان برآورد واقع‌بینانه داشته باشند و بتدریج که بزرگ می‌شوند، فعالیت و تلاششان با انگیزه درونی صورت گیرد نه لزوما دریافت تشویق و تحسین شما و دیگران،
بپذیرند که در برخی موارد ضعف دارند و اشتباه می‌کنند و این ایرادی ندارد. 

@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan