Forwarded from دكتر خوشنويسان
🌟دوره پایه تئوری انتخاب ویژه علاقمندان و هر آنکس که می خواهد زندگی بهتری بسازد
.
برگزاری آنلاین
.
📌بامدرک رسمی موسسه بین المللی ویلیام گلسر
.
📢اطلاعات بیشتر
.
+98 915 472 4225
.
🔔لینک ثبت نام:
.
https://www.betterchoice.ir/fa/wdetail/498/دوره----دوره-آموزش-پایه-ت-وری-انتخاب--واقعیت-درمان
.
برگزاری آنلاین
.
📌بامدرک رسمی موسسه بین المللی ویلیام گلسر
.
📢اطلاعات بیشتر
.
+98 915 472 4225
.
🔔لینک ثبت نام:
.
https://www.betterchoice.ir/fa/wdetail/498/دوره----دوره-آموزش-پایه-ت-وری-انتخاب--واقعیت-درمان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✍ هنوز هم کارهای خوب زیادی برای انجام دادن باقیمانده است.
اینکه وقتی دیگران شایعه میسازند دهانمان را ببندیم،
اینکه بدون خصومت به انسانها لبخند بزنیم، اینکه کمبود محبت در جهان را از طریق محبتهای کوچکتر در زمینههای شخصیتر و کوچکتر جبران کنیم.
به کارمان، ایمان بیشتری داشته باشیم،
صبر و حوصلهی بیشتری داشته باشیم و
برای انتقامجوییهای حقیر به سراغ نقد دیگران نرویم.
#هرمان_هسه
#سلام_صبحتون_به_خیر
🆔 @Sayehsokhan
اینکه وقتی دیگران شایعه میسازند دهانمان را ببندیم،
اینکه بدون خصومت به انسانها لبخند بزنیم، اینکه کمبود محبت در جهان را از طریق محبتهای کوچکتر در زمینههای شخصیتر و کوچکتر جبران کنیم.
به کارمان، ایمان بیشتری داشته باشیم،
صبر و حوصلهی بیشتری داشته باشیم و
برای انتقامجوییهای حقیر به سراغ نقد دیگران نرویم.
#هرمان_هسه
#سلام_صبحتون_به_خیر
🆔 @Sayehsokhan
نه گفتن موهبت بزرگیست که یاد گرفتنش جهانت را امنتر میکند. و روانت را آسودهتر.
🔳همانقدر که نه گفتن را یاد میگیری گوشهایت را برای نه شنیدن آماده کن.
بگذار دیگران هم این «نه» خاموش و بدنام را برزبان آورند. بگذار «نه» از بدنامی و بدیُمنی در بیاید.
🔳«نه» در حقیقت موجود خوب و سربزیری است. اما اگر همین «نه» سربزیر پشت آریهای ساختگیمان پنهان شود بزودی از ما موجودی نقابدار و بیمار میسازد که یک گردان عصبانی از «نه»های سرکوب شده روانش را اِشغال کرده است.
▪️یاد بگیر نه بگویی و نه بشنوی.
کار سختی نیست، من توانستم.
✍️ نیکلای
🆔 @Sayehsokhan
🔳همانقدر که نه گفتن را یاد میگیری گوشهایت را برای نه شنیدن آماده کن.
بگذار دیگران هم این «نه» خاموش و بدنام را برزبان آورند. بگذار «نه» از بدنامی و بدیُمنی در بیاید.
🔳«نه» در حقیقت موجود خوب و سربزیری است. اما اگر همین «نه» سربزیر پشت آریهای ساختگیمان پنهان شود بزودی از ما موجودی نقابدار و بیمار میسازد که یک گردان عصبانی از «نه»های سرکوب شده روانش را اِشغال کرده است.
▪️یاد بگیر نه بگویی و نه بشنوی.
کار سختی نیست، من توانستم.
✍️ نیکلای
🆔 @Sayehsokhan
✍️ *«محمد بن راشد آل مکتوم» حاکم دبی و نویسنده کتاب «نگرش من و چالشهای برتری» در مقدمه ترجمه فارسی کتاب خود چنین میگوید:*
🖊 بسیار خوشحالم که امروز این کتاب به زبان شیوای فارسی ترجمه شده است تا ایرانیان این ملت بزرگ و بافرهنگ، این همسایگان قدیمی و دیرآشنا و نیز همه فارسی زبانان –مردم تاجیکستان و افغانستان- بتوانند آن را بخوانند و بهره ببرند.
و امیدوارم و از خداوند بزرگ مسئلت میکنم ترجمه این کتاب سبب همدلی و تفاهم هرچه بیشتر میان دو ملت ایران و امارات متحده عربی باشد.»
اکنون بخشیهایی از کتاب ارزشمند فوق را مرور میکنیم:
احساس معصومیت سبب میشود که رهبر فکر کند که هیچگاه اشتباه نمیکند و حق همیشه با اوست.
هرگاه انسان به چنین حالتی رسید به قهقرا میافتد و خود و امتش را به سمت پرتگاهی عمیق میبرد. بنگرید که مدعیان معصومیت در جهان عرب، ما را به کجا رساندند و بنگرید که «معصومان» در دیگر مناطق جهان، خود و ملتهای خود را به کجا کشاندند.
ما میخواهیم که دبی برترین شهر تجاری، گردشگری و خدمات در قرن بیست و یکم باشد. آری ما میتوانیم زیرساخت پیشرفته و محیط الگوی مناسب برای ایفای این نقش را فراهم و پیریزی کنیم.
تجربه ما در امارات به ما یاد داد که فرق میان حکومت موفق و ناموفق گهگاه همان است که اولی دشواریها را از سر راه مردمش برمیدارد و دومی بر سر راه مردمش قرار میدهد.
یکبار به نزد پدرم رفتم و گفتم که نشریهها درباره ما مطالب دروغ مینویسند. آنها درباره دبی چیزهایی مینویسند که درست نیست. پس از آن پیشنهاد کردم که جلوی آنها را بگیرد. اما او مرا آرام کرد و گفت: بهتر این است که همچنان به آنها اجازه فعالیت بدهی؛ چراکه اگر چیزهایی که درباره ما مینویسند، درست باشد، ما سزاوار انتقاد هستیم و حقمان است و اگر دروغ باشد، کسی آن را قبول نمیکند. پاسخی نداشتم؛ قانع از نزدش بیرون رفتم و پس از آن هیچگاه خواستار لغو امتیاز نشریهای نشدم.
هر کس از این شهر [دبی] دیدن کند فورا در مییابد که اینجا با دیگر جاها تفاوت دارد. او از زمان فرود هواپیمایش و تا زمانی که آنجا را ترک میکند برترین خدمات را میبیند. نگاه اول در ذهن مردم یک تاثیر دائمی از خود بر جای میگذارد. بنابرین استقبال خوب، مهمانداری خوب و یاری رسانی بسیار مهم است.
در دبی خیابانها تمیز، ساختمانهایی زیبا و باغهایی که سازماندهی آنها فوقالعاده است، وجود دارد. ما به مردم نمیگوییم چه بپوشند، هنگامی که درون زیبا باشد، برون نیز خود را همساز میکند. کسانی که قدر برتری را میدانند و ارج مینهند، نوعی آراستگی و برازندگی و توجه به ظاهر و رفتار در آنها وجود دارد.
یکی دیگر از صفات برتری دبی، احترام گذاشتن به ادیان و اعتقادات دیگران است. این امر به این خاطر است که دیگران به دین و اعتقادات ما احترام بگذارند.
ما اگر در سال ۱۹۷۷ به مردم میگفتیم که میخواهیم به چین و آمریکا ملحق شویم و چیزی بسازیم که انسان بتواند آن را از روی کره ماه ببیند، چه بسا میگفتند: خواب ببینید ای عربها؛ زیرا ارزانتر از حرف مفت فقط خواب دیدن است! دو سال بعد دبی ساخت بندر جبل علی را که ۶۷ اسکله داشت به پایان رساند و پس از آن بزرگترین پروژه مسکونی سیاحتی جهان یعنی پروژه جزایر نخل ساخته شد. [که از کره ماه دیده میشوند]
میان دین و مدرنیسم و یا میان دینمان و آنچه تمدن سالم ارائه میکند، هیچ نوع تناقضی نمیبینیم. از این رو هرگز برای دنیایمان از دینمان هزینه نمیکنیم زیرا در این صورت هم دینمان را از دست خواهیم داد و هم دنیایمان را!
من زمانی که رهبری میکنم، رهبر هستم؛ زمانی که بر پشت اسب نیکو هستم، شهسوارم؛ زمانی که شعر مینویسم، شاعرم و زمانی که در جلسهای یا دیداری با دیگر هموطنانم هستم، شهروندی عادی هستم.
خواسته هایم از دنیا اندک است و هرجا میروم، اتومبیلم، سجاده نمازم، ظرف آب و چه بسا ابزار صید، شغل، دلمشغولیها و نگرشم را با خود همراه دارم.
«هرچند این کتاب را من خطاب به امت عربی و به ویژه برای مردم خودم در امارات متحده عربی نوشتهام اما همیشه علاقهمند بودم که همه مردم دنیا تا جایی که ممکن است به این کتاب دسترسی داشته باشند و آن را بخوانند و بدانند که در این گوشه عالم، در کناره خلیجی کوچک که روزگاری شاهد نبرد سهمگین نیاکان دلیر ما با دریای خروشان برای صید مروارید بوده است، راهبرانی با فکری روشن و نیتی پاک و عزمی راسخ و همتی بلند با همراهی مردمی سختکوش و غیرتمند چگونه توانستهاند کمترین داشتههای طبیعی را با بیشترین اندیشهها و تدابیر درست و برترین علوم و فنآوری نوین دنیا و نیز گرانترین تجربیات دیگران تلفیق کرده و موفق به خلق دنیای جدید و متفاوتی شوند که امروز آرزوی هر انسانی در این کره خاکی است.
.
🆔 @Sayehsokhan
🖊 بسیار خوشحالم که امروز این کتاب به زبان شیوای فارسی ترجمه شده است تا ایرانیان این ملت بزرگ و بافرهنگ، این همسایگان قدیمی و دیرآشنا و نیز همه فارسی زبانان –مردم تاجیکستان و افغانستان- بتوانند آن را بخوانند و بهره ببرند.
و امیدوارم و از خداوند بزرگ مسئلت میکنم ترجمه این کتاب سبب همدلی و تفاهم هرچه بیشتر میان دو ملت ایران و امارات متحده عربی باشد.»
اکنون بخشیهایی از کتاب ارزشمند فوق را مرور میکنیم:
احساس معصومیت سبب میشود که رهبر فکر کند که هیچگاه اشتباه نمیکند و حق همیشه با اوست.
هرگاه انسان به چنین حالتی رسید به قهقرا میافتد و خود و امتش را به سمت پرتگاهی عمیق میبرد. بنگرید که مدعیان معصومیت در جهان عرب، ما را به کجا رساندند و بنگرید که «معصومان» در دیگر مناطق جهان، خود و ملتهای خود را به کجا کشاندند.
ما میخواهیم که دبی برترین شهر تجاری، گردشگری و خدمات در قرن بیست و یکم باشد. آری ما میتوانیم زیرساخت پیشرفته و محیط الگوی مناسب برای ایفای این نقش را فراهم و پیریزی کنیم.
تجربه ما در امارات به ما یاد داد که فرق میان حکومت موفق و ناموفق گهگاه همان است که اولی دشواریها را از سر راه مردمش برمیدارد و دومی بر سر راه مردمش قرار میدهد.
یکبار به نزد پدرم رفتم و گفتم که نشریهها درباره ما مطالب دروغ مینویسند. آنها درباره دبی چیزهایی مینویسند که درست نیست. پس از آن پیشنهاد کردم که جلوی آنها را بگیرد. اما او مرا آرام کرد و گفت: بهتر این است که همچنان به آنها اجازه فعالیت بدهی؛ چراکه اگر چیزهایی که درباره ما مینویسند، درست باشد، ما سزاوار انتقاد هستیم و حقمان است و اگر دروغ باشد، کسی آن را قبول نمیکند. پاسخی نداشتم؛ قانع از نزدش بیرون رفتم و پس از آن هیچگاه خواستار لغو امتیاز نشریهای نشدم.
هر کس از این شهر [دبی] دیدن کند فورا در مییابد که اینجا با دیگر جاها تفاوت دارد. او از زمان فرود هواپیمایش و تا زمانی که آنجا را ترک میکند برترین خدمات را میبیند. نگاه اول در ذهن مردم یک تاثیر دائمی از خود بر جای میگذارد. بنابرین استقبال خوب، مهمانداری خوب و یاری رسانی بسیار مهم است.
در دبی خیابانها تمیز، ساختمانهایی زیبا و باغهایی که سازماندهی آنها فوقالعاده است، وجود دارد. ما به مردم نمیگوییم چه بپوشند، هنگامی که درون زیبا باشد، برون نیز خود را همساز میکند. کسانی که قدر برتری را میدانند و ارج مینهند، نوعی آراستگی و برازندگی و توجه به ظاهر و رفتار در آنها وجود دارد.
یکی دیگر از صفات برتری دبی، احترام گذاشتن به ادیان و اعتقادات دیگران است. این امر به این خاطر است که دیگران به دین و اعتقادات ما احترام بگذارند.
ما اگر در سال ۱۹۷۷ به مردم میگفتیم که میخواهیم به چین و آمریکا ملحق شویم و چیزی بسازیم که انسان بتواند آن را از روی کره ماه ببیند، چه بسا میگفتند: خواب ببینید ای عربها؛ زیرا ارزانتر از حرف مفت فقط خواب دیدن است! دو سال بعد دبی ساخت بندر جبل علی را که ۶۷ اسکله داشت به پایان رساند و پس از آن بزرگترین پروژه مسکونی سیاحتی جهان یعنی پروژه جزایر نخل ساخته شد. [که از کره ماه دیده میشوند]
میان دین و مدرنیسم و یا میان دینمان و آنچه تمدن سالم ارائه میکند، هیچ نوع تناقضی نمیبینیم. از این رو هرگز برای دنیایمان از دینمان هزینه نمیکنیم زیرا در این صورت هم دینمان را از دست خواهیم داد و هم دنیایمان را!
من زمانی که رهبری میکنم، رهبر هستم؛ زمانی که بر پشت اسب نیکو هستم، شهسوارم؛ زمانی که شعر مینویسم، شاعرم و زمانی که در جلسهای یا دیداری با دیگر هموطنانم هستم، شهروندی عادی هستم.
خواسته هایم از دنیا اندک است و هرجا میروم، اتومبیلم، سجاده نمازم، ظرف آب و چه بسا ابزار صید، شغل، دلمشغولیها و نگرشم را با خود همراه دارم.
«هرچند این کتاب را من خطاب به امت عربی و به ویژه برای مردم خودم در امارات متحده عربی نوشتهام اما همیشه علاقهمند بودم که همه مردم دنیا تا جایی که ممکن است به این کتاب دسترسی داشته باشند و آن را بخوانند و بدانند که در این گوشه عالم، در کناره خلیجی کوچک که روزگاری شاهد نبرد سهمگین نیاکان دلیر ما با دریای خروشان برای صید مروارید بوده است، راهبرانی با فکری روشن و نیتی پاک و عزمی راسخ و همتی بلند با همراهی مردمی سختکوش و غیرتمند چگونه توانستهاند کمترین داشتههای طبیعی را با بیشترین اندیشهها و تدابیر درست و برترین علوم و فنآوری نوین دنیا و نیز گرانترین تجربیات دیگران تلفیق کرده و موفق به خلق دنیای جدید و متفاوتی شوند که امروز آرزوی هر انسانی در این کره خاکی است.
.
🆔 @Sayehsokhan
✍️ مصطفی ملکیان
🖊چرا باید اخلاقی زندگی کنیم ؟
▪️ برای من و شما در زندگی عادی، گاهی ممکن است این بحث طرح شود و پیش بیاید خصوصاً وقتی که اخلاقی زیستن، هزینهاش بالا میرود که من چه الزامی دارم بر اینکه اخلاقی زندگی کنم؟
آیا نمیشود بیاینکه به خود یا دیگران ضرری برسانیم، دست از اخلاقیبودن بشوییم؟
اصلا چرا عطای اخلاقیبودن را به لقایش نبخشیم؟
▪️در این خصوص که چرا باید اخلاقی زندگی کنیم ، در ابتدا باید نکاتی را به عنوان مقدمه خدمت دوستان بگویم:
▪️اولین نکته: ما نباید گمان کنیم که هر "باید" و "نباید"ی که در زندگی داریم، باید و نباید اخلاقی است. ما با خیلی از باید و نبایدها مواجه و ملتزمیم و متعهد به آنها هستیم ولی نباید گمان کنیم که این باید و نبایدها، اخلاقیاند. برای اینکه این را توضیح بدهیم، باید از اینجا شروع بکنم که هر کار ارادی که از من صادر میشود، به شرط اینکه ارادی باشد یعنی ارادۀ من تاثیر در آن داشته باشد، قبل از اینکه اقدام به این کار ارادی بکنم ولو یک میلیاردم ثانیه قبل از آن، باید در ضمیر و ذهن من یک "باید" منعقد شده باشد تا بلافاصله بعد از اینکه این "باید" حاصل آمد، من مثلا کاغذ را بردارم و آن وقت است که دستم را دراز میکنم و کاغذ را برمیدارم. امکان ندارد یک عمل ارادی از شما صادر بشود و قبل از آن عمل ارادی، یک "باید" در ذهن و ضمیر شما منعقد نشده باشد.
🔹حالا سوال این است که این "باید" از کجا آمده است؟
▪️جواب: اعتقاد من این است که این بایدها از شش منبع حاصل می آیند که البته بحث مفصلی میخواهد که از آنها میگذرم اما رأی خود من این است که این بایدها از شش منبع حاصل میآیند. چون این بایدها از شش منبع حاصل میآیند، از آنها تعبیر میکنیم به منابع هنجارگذار یعنی منابعی که برای من انسان، هنجار و نُرم و قاعده تعیین میکنند و میگویند این کار را بکن و آن کار را نکن که آن شش تا عبارتند از:
▪️اول- قانون: وقتی در هنگام رانندگی، من از منتها الیه سمت راست حرکت میکنم، در ذهن و ضمیر من این باید منعقد شده که آن "باید" را قانون کشورم به من منعقد کرده است کما اینکه اگر در کشوری دیگر میبودم ممکن بود از منتها الیه سمت چپ حرکت کنم و این باید توسط قانون آن کشور در ذهن من منعقد میشد. قانون یا به تعبیر دقیقتر، حقوق، باید و نبایدهایی را بر من متعین میکند.
▪️دوم- آداب و رسوم و عرف و عادات: قانون به ما نگفته که ۱۳ فروردین به دامن صحرا بروم یا بر سر سفرۀ هفتسین بنشینم ولی آداب و عادات ما ایرانیها، این باید را به من تعیین کرده است.
▪️سوم- مناسک و شعائر دینی: نه قانون و نه آداب و رسوم، هیچکدام به من نگفتهاند که نماز بگزارم و چون مسلمان هستم نماز میگزارم و اگر مسیحی بودم، عشای ربانی به جا میآوردم.
▪️چهارم- زیباییشناسی: فرض کنید لباس من کاملا نظیف است و بدن من هم کاملا تمیز هست و شما از بوی بد لباس یا بدن من اذیت نمیشوی. با این وجود،چرا من لباسم را اتو میکنم؟ چرا موهایم را شانه میکنم؟ این باید و نبایدها را زیباییشناسی معین کرده. اگر فرد خوشبینی باشیم به جهان، حس زیباییشناسی به من میگوید تو جهان را زیباتر کن و اگر انسان بدبینی باشیم باید بکوشیم بر طبق زیباییشناسی از بدیهای جهان بکاهیم.
▪️پنجم- مصلحت اندیشی: اگر شما تصمیم گرفتهای که دکتر در پزشکی بشوید، چون هدف شما این است به همین دلیل بر سر وسایل اجتنابناپذیر رسیدن به این هدف، یک باید و نبایدهایی تعیین میشوند مثلا باید فیزیولوژی بخوانی و آناتومی بخوانی، عصب شناسی بخوانی و .....
▪️انسان در زندگی به ازای هر هدفی که انتخاب می کند، بر سر تمام وسایل گریزناپذیر رسیدن به آن هدف، بایدها و نبایدهایی آشکار میشوند و اگر از آن تصمیم عدول کنید، همۀ بایدها حذف میشوند و اگر تصمیم دیگری اتخاذ کنید، باید و نبایدهای دیگری سر بر میآورند و این، به دلیل آن است که جهان، رابطهای علی و معلولی دارد و بر سر هر وسیلهای برای رسیدن به هدفی خاص که گریزناپذیر است، باید و نبایدهایی دارد.
▪️ششم- اخلاق: وقتی که من راست میگویم، یک بایدی در درون من منعقد شده که میگوید باید راست بگویی تواضع کنی و ....
بنابراین طبق مواردی که گفته شد، اول نکتهای که مقدمتا باید مورد اشاره قرار دهم، این است که ما نباید گمان کنیم که هر باید و نبایدی، اخلاقی است، بلکه باید متوجه باشیم که شش منبع وجود دارند که باید و نبایدها را صادر میکنند.
▪️سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان چرا باید اخلاقی زیست؟
جلسهی اول
.
🆔 @Sayehsokhan
🖊چرا باید اخلاقی زندگی کنیم ؟
▪️ برای من و شما در زندگی عادی، گاهی ممکن است این بحث طرح شود و پیش بیاید خصوصاً وقتی که اخلاقی زیستن، هزینهاش بالا میرود که من چه الزامی دارم بر اینکه اخلاقی زندگی کنم؟
آیا نمیشود بیاینکه به خود یا دیگران ضرری برسانیم، دست از اخلاقیبودن بشوییم؟
اصلا چرا عطای اخلاقیبودن را به لقایش نبخشیم؟
▪️در این خصوص که چرا باید اخلاقی زندگی کنیم ، در ابتدا باید نکاتی را به عنوان مقدمه خدمت دوستان بگویم:
▪️اولین نکته: ما نباید گمان کنیم که هر "باید" و "نباید"ی که در زندگی داریم، باید و نباید اخلاقی است. ما با خیلی از باید و نبایدها مواجه و ملتزمیم و متعهد به آنها هستیم ولی نباید گمان کنیم که این باید و نبایدها، اخلاقیاند. برای اینکه این را توضیح بدهیم، باید از اینجا شروع بکنم که هر کار ارادی که از من صادر میشود، به شرط اینکه ارادی باشد یعنی ارادۀ من تاثیر در آن داشته باشد، قبل از اینکه اقدام به این کار ارادی بکنم ولو یک میلیاردم ثانیه قبل از آن، باید در ضمیر و ذهن من یک "باید" منعقد شده باشد تا بلافاصله بعد از اینکه این "باید" حاصل آمد، من مثلا کاغذ را بردارم و آن وقت است که دستم را دراز میکنم و کاغذ را برمیدارم. امکان ندارد یک عمل ارادی از شما صادر بشود و قبل از آن عمل ارادی، یک "باید" در ذهن و ضمیر شما منعقد نشده باشد.
🔹حالا سوال این است که این "باید" از کجا آمده است؟
▪️جواب: اعتقاد من این است که این بایدها از شش منبع حاصل می آیند که البته بحث مفصلی میخواهد که از آنها میگذرم اما رأی خود من این است که این بایدها از شش منبع حاصل میآیند. چون این بایدها از شش منبع حاصل میآیند، از آنها تعبیر میکنیم به منابع هنجارگذار یعنی منابعی که برای من انسان، هنجار و نُرم و قاعده تعیین میکنند و میگویند این کار را بکن و آن کار را نکن که آن شش تا عبارتند از:
▪️اول- قانون: وقتی در هنگام رانندگی، من از منتها الیه سمت راست حرکت میکنم، در ذهن و ضمیر من این باید منعقد شده که آن "باید" را قانون کشورم به من منعقد کرده است کما اینکه اگر در کشوری دیگر میبودم ممکن بود از منتها الیه سمت چپ حرکت کنم و این باید توسط قانون آن کشور در ذهن من منعقد میشد. قانون یا به تعبیر دقیقتر، حقوق، باید و نبایدهایی را بر من متعین میکند.
▪️دوم- آداب و رسوم و عرف و عادات: قانون به ما نگفته که ۱۳ فروردین به دامن صحرا بروم یا بر سر سفرۀ هفتسین بنشینم ولی آداب و عادات ما ایرانیها، این باید را به من تعیین کرده است.
▪️سوم- مناسک و شعائر دینی: نه قانون و نه آداب و رسوم، هیچکدام به من نگفتهاند که نماز بگزارم و چون مسلمان هستم نماز میگزارم و اگر مسیحی بودم، عشای ربانی به جا میآوردم.
▪️چهارم- زیباییشناسی: فرض کنید لباس من کاملا نظیف است و بدن من هم کاملا تمیز هست و شما از بوی بد لباس یا بدن من اذیت نمیشوی. با این وجود،چرا من لباسم را اتو میکنم؟ چرا موهایم را شانه میکنم؟ این باید و نبایدها را زیباییشناسی معین کرده. اگر فرد خوشبینی باشیم به جهان، حس زیباییشناسی به من میگوید تو جهان را زیباتر کن و اگر انسان بدبینی باشیم باید بکوشیم بر طبق زیباییشناسی از بدیهای جهان بکاهیم.
▪️پنجم- مصلحت اندیشی: اگر شما تصمیم گرفتهای که دکتر در پزشکی بشوید، چون هدف شما این است به همین دلیل بر سر وسایل اجتنابناپذیر رسیدن به این هدف، یک باید و نبایدهایی تعیین میشوند مثلا باید فیزیولوژی بخوانی و آناتومی بخوانی، عصب شناسی بخوانی و .....
▪️انسان در زندگی به ازای هر هدفی که انتخاب می کند، بر سر تمام وسایل گریزناپذیر رسیدن به آن هدف، بایدها و نبایدهایی آشکار میشوند و اگر از آن تصمیم عدول کنید، همۀ بایدها حذف میشوند و اگر تصمیم دیگری اتخاذ کنید، باید و نبایدهای دیگری سر بر میآورند و این، به دلیل آن است که جهان، رابطهای علی و معلولی دارد و بر سر هر وسیلهای برای رسیدن به هدفی خاص که گریزناپذیر است، باید و نبایدهایی دارد.
▪️ششم- اخلاق: وقتی که من راست میگویم، یک بایدی در درون من منعقد شده که میگوید باید راست بگویی تواضع کنی و ....
بنابراین طبق مواردی که گفته شد، اول نکتهای که مقدمتا باید مورد اشاره قرار دهم، این است که ما نباید گمان کنیم که هر باید و نبایدی، اخلاقی است، بلکه باید متوجه باشیم که شش منبع وجود دارند که باید و نبایدها را صادر میکنند.
▪️سخنرانی استاد مصطفی ملکیان تحت عنوان چرا باید اخلاقی زیست؟
جلسهی اول
.
🆔 @Sayehsokhan
محور اصلی هر ضابطهمندی مناسب، شناسایی چرخهها یا رفتاری است که مراجع درگیر آن است. برای نمونه، مراجع شاید بخواهد فقدان اعتمادبهنفسش را هنگام تعامل با همکاران ارشدش برطرف کند. در این مورد، رویکرد ACC پاسخ مراجع را هنگام درگیرشدن با افکار و احساسات مرتبط با اعتمادبهنفس پایین، تجزیه میکند. مثلاً، اگر پاسخ معمول مراجع هنگام حضور همکاران ارشدش فرورفتن در لاک خود است، ممکن است مربی بخواهد پیامدهای رفتار مراجع را در کوتاهمدت (احساس نگرانی کمتر یا احساس امنیت بیشتر) و بلندمدت (فشار نیاوردن یا به چالشنکشیدن خود در موقعیتهای سخت) واکاوی کند.
#مربیگری_مبتنی_بر_پذیرش_و_تعهد
✍️ اثر: #جان_هیل و #جو_الیور
👌 ترجمه: #الهه_اکبری و #سحر_محمدی
📖 صفحه: ۱۰۸
🆔 @Sayehsokhan
#مربیگری_مبتنی_بر_پذیرش_و_تعهد
✍️ اثر: #جان_هیل و #جو_الیور
👌 ترجمه: #الهه_اکبری و #سحر_محمدی
📖 صفحه: ۱۰۸
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ:
"رفتم که رفتم"
ساختهی:
"علی تجویدی"
با صدای:
"شوکت"
که در باکو باحضور خود استاد تجویدی و با ارکستر بزرگ اجرا شده است.
🆔 @Sayehsokhan
"رفتم که رفتم"
ساختهی:
"علی تجویدی"
با صدای:
"شوکت"
که در باکو باحضور خود استاد تجویدی و با ارکستر بزرگ اجرا شده است.
🆔 @Sayehsokhan
چقدر در هماهنگ شدن با بدنتون و درک زبانش مهارت دارید؟
آیا فقط مواقع بیماری و جراحت و درد به زبان بدن توجه میکنین؟
میتونین تمرین کنین با ارتباط بدنی مداوم حضور بیشتری در زندکی داشته باشین؟
در لینک زیر راهکارها رو بخونید:
https://www.instagram.com/p/CsWfST6Lu9O/?igshid=MmJiY2I4NDBkZg==
در مسیر هُشیواری
@metahoshivar 🌿
🆔 @Sayehsokhan
آیا فقط مواقع بیماری و جراحت و درد به زبان بدن توجه میکنین؟
میتونین تمرین کنین با ارتباط بدنی مداوم حضور بیشتری در زندکی داشته باشین؟
در لینک زیر راهکارها رو بخونید:
https://www.instagram.com/p/CsWfST6Lu9O/?igshid=MmJiY2I4NDBkZg==
در مسیر هُشیواری
@metahoshivar 🌿
🆔 @Sayehsokhan
کتاب صوتی دروغگویی روی مبل نوشتهی اروین یالوم رواندرمانگر و نویسندهی مشهور است.
دروغگویی روی مبل، کتابی حاصل از علم و ادبیات است. یالوم در این کتاب تمام هنر و علم خود را به کار گرفته است تا خواننده را با دروغهایی که بسیاری از افراد روی مبل مطب رواندرمانگرها میگویند مواجه کند و در عین حال چشماندازی از طرز فکر درمانگرها که در جلسات درمانشان ارائه میدهد، بیان کند. یالوم در کتاب حاضر داستانی جذاب را روایت میکند که قصهی آن دربارهی ارتباط بین سه روان درمانگر با بیمارانشان است.
موضوع اصلی این رمان در مورد روابط بین درمانگر و بیمار است و به خواننده این فرصت را میدهد تا نگاهی دو سویه به این موضوعات داشته باشد که یک رواندرمانگر چطور میتواند به بیمار خود کمک کند؟
آیا او این امکان را دارد تا از مرزهای اخلاقی و حرفهای کاری خود جلوتر برود؟
آیا بیمار و درمانگر میتوانند به یکدیگر اعتماد کنند. مسائلی از این دست و بسیاری از موارد دیگر در این کتاب به شکل داستانی جذاب و خواندنی آمده است.
یالوم برای نوشتن دروغگویی روی مبل، واقعیت و داستان را با هم در آمیخته است. او بسیاری از صحنههایی که در داستان آورده است را یا بر اساس رویدادهای واقعی و یا الهام گرفته از آنها بیان کرده است. از این رو خوانندگان کتابهای او به ویژه کتاب حاضر میتوانند خودشان را در قالب شخصیتهای معرفی شده و رفتار آنها واکاوی کنند. ممکن است هر یک از ما به جای روان درمانگر یا بیماران این کتاب باشیم و رفتاری انجام دهیم که همانقدر غیرقابلپیشبینی و همانقدر نسنجیده باشد.
کتاب صوتی دروغگویی روی مبل به ما این فرصت را میدهد تا به عمق لایههای پنهان شخصیت خود نفوذ کنیم و ناشناختههایی را از خودمان کشف کنیم که شاید پیشتر متوجه آنها نبودهایم.
#دروغ_گویی_روی_مبل
#اروین_یالوم
@Khod_Agah
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
دروغگویی روی مبل، کتابی حاصل از علم و ادبیات است. یالوم در این کتاب تمام هنر و علم خود را به کار گرفته است تا خواننده را با دروغهایی که بسیاری از افراد روی مبل مطب رواندرمانگرها میگویند مواجه کند و در عین حال چشماندازی از طرز فکر درمانگرها که در جلسات درمانشان ارائه میدهد، بیان کند. یالوم در کتاب حاضر داستانی جذاب را روایت میکند که قصهی آن دربارهی ارتباط بین سه روان درمانگر با بیمارانشان است.
موضوع اصلی این رمان در مورد روابط بین درمانگر و بیمار است و به خواننده این فرصت را میدهد تا نگاهی دو سویه به این موضوعات داشته باشد که یک رواندرمانگر چطور میتواند به بیمار خود کمک کند؟
آیا او این امکان را دارد تا از مرزهای اخلاقی و حرفهای کاری خود جلوتر برود؟
آیا بیمار و درمانگر میتوانند به یکدیگر اعتماد کنند. مسائلی از این دست و بسیاری از موارد دیگر در این کتاب به شکل داستانی جذاب و خواندنی آمده است.
یالوم برای نوشتن دروغگویی روی مبل، واقعیت و داستان را با هم در آمیخته است. او بسیاری از صحنههایی که در داستان آورده است را یا بر اساس رویدادهای واقعی و یا الهام گرفته از آنها بیان کرده است. از این رو خوانندگان کتابهای او به ویژه کتاب حاضر میتوانند خودشان را در قالب شخصیتهای معرفی شده و رفتار آنها واکاوی کنند. ممکن است هر یک از ما به جای روان درمانگر یا بیماران این کتاب باشیم و رفتاری انجام دهیم که همانقدر غیرقابلپیشبینی و همانقدر نسنجیده باشد.
کتاب صوتی دروغگویی روی مبل به ما این فرصت را میدهد تا به عمق لایههای پنهان شخصیت خود نفوذ کنیم و ناشناختههایی را از خودمان کشف کنیم که شاید پیشتر متوجه آنها نبودهایم.
#دروغ_گویی_روی_مبل
#اروین_یالوم
@Khod_Agah
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در همین لحظه که من در حال نوشتنم، در گوشهی دیگری از جهان، انسانهای زیادی گرسنهاند.
اگر #ژان_پل_سارتر بود میگفت:
«من در برابر این گرسنگی مسئولم.»
البته من اعتراض میکردم: من نمیدانم آنجا چه خبر است و برای تغییر وضع اسفبار موجود، کار چندانی از دستم برنمیآید، ولی سارتر میگفت:
«این منم که انتخاب کردهام بیخبر بمانم و بهجای آنکه خود را درگیر این وضع اسفبار کنم، در این لحظهی خاص فقط بنویسم.
میتوانستم فراخوانی بدهم و اعانه جمع کنم یا از طریق ارتباطاتی که در رسانهها دارم، توجه همگان را به وضع موجود جذب کنم، ولی انتخاب کردهام آن را نادیده بگیرم.
من در برابر آنچه میکنم و آنچه انتخاب میکنم که نادیده بگیرم، مسئولم.»
سارتر در اینجا مقصود اخلاقی ندارد: نمیگوید من باید رفتار متفاوتی داشته باشم، بلکه میگوید آنچه میکنم در حیطهی مسئولیتم قرار دارد. بنابراین هر دو سطح مسئولیت (انتساب اهمیت و مسئولیت در برابر رفتارهایمان در زندگی) کاربرد فراوانی در رواندرمانی دارد./۳۱۴
#روان_درمانی_اگزیستانسیال
#اروین_یالوم
📓@Khod_Agah
🆔 @Sayehsokhan
اگر #ژان_پل_سارتر بود میگفت:
«من در برابر این گرسنگی مسئولم.»
البته من اعتراض میکردم: من نمیدانم آنجا چه خبر است و برای تغییر وضع اسفبار موجود، کار چندانی از دستم برنمیآید، ولی سارتر میگفت:
«این منم که انتخاب کردهام بیخبر بمانم و بهجای آنکه خود را درگیر این وضع اسفبار کنم، در این لحظهی خاص فقط بنویسم.
میتوانستم فراخوانی بدهم و اعانه جمع کنم یا از طریق ارتباطاتی که در رسانهها دارم، توجه همگان را به وضع موجود جذب کنم، ولی انتخاب کردهام آن را نادیده بگیرم.
من در برابر آنچه میکنم و آنچه انتخاب میکنم که نادیده بگیرم، مسئولم.»
سارتر در اینجا مقصود اخلاقی ندارد: نمیگوید من باید رفتار متفاوتی داشته باشم، بلکه میگوید آنچه میکنم در حیطهی مسئولیتم قرار دارد. بنابراین هر دو سطح مسئولیت (انتساب اهمیت و مسئولیت در برابر رفتارهایمان در زندگی) کاربرد فراوانی در رواندرمانی دارد./۳۱۴
#روان_درمانی_اگزیستانسیال
#اروین_یالوم
📓@Khod_Agah
🆔 @Sayehsokhan