نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
به نظر من این شفقت و مهربانی نیست که با افراد غمگین و ناشاد، صرف‌نظر از این که چه اتفاقی برایشان رخ داده است، به عنوان آدم‌های عاجز، ناامید، درمانده و بی‌کفایت رفتار کنیم.

مهربانی و دلسوزی یعنی ایمان حقیقت، واقعیت و این که مردم می‌توانند حقیقت را دریابند، بپذیرند با آن کنار بیایند و در جهت نفع خود از آن استفاده کنند.

مهربانی حقیقی آن است که مردم را یاری کنیم تا به خودشان کمک کنند.

ترس این که چیزی فراسوی کنترل آنها به طور ناگهانی برایشان مستولی می‌شود نیز از میان می‌رود.

حالا دیگر می‌دانند که انتخاب دیگری نیز وجود دارد و اقدام بر اساس این انتخاب‌های جدید و مؤثر آن‌ها را آزاد می‌سازد تا یک زندگی مملو از خلاقیت سالم و غیرآسیب زا را کشف و تجربه کنند.


📚 #برشي_از_کتاب
#تئوري_انتخاب
✍️ اثر: #دكتر_ويليام_گلسر
👌 ترجمه: #دكتر_علی_صاحبی
📇 انتشارات: #سايه_سخن
📖 فصل: هفتم
📕چاپ: #چهل_و_پنجم

🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

غلامحسین

نزدیک مدرسه، خانه‌اش شانه به شانه‌ی جاده بود، روزی چهار بار از کنارش رد می‌شدیم، شیشه‌های اتاق‌های بالاخانه رنگی بود و وقتی در شادی ِ پایان مدرسه راهی خانه می‌شدیم گاهی بازی‌مان می‌گرفت و با تنظیم فاصله از تغییر رنگ‌هایش لذت می‌بردیم.
قوی بنیه، چهارشانه و میانه قد بود و پدرم همیشه او را به خستگی ناپذیری و سلامت و قدرت بدنی می‌ستود و می‌گفت:
رستم شاهنامه‌ست.
متصل به جوی ِجلوی خانه‌ی ما، سمت چپ، مزرعه‌ای داشت، گاهی می‌دیدمش که با داسی که عادت داشت خمی در قسمت آرنج به دست‌هایش بدهد چنان که آماده‌ی هجوم به مانعی باشد با گام‌های محکم به سوی شالیزار می‌رود،  چهره‌ی مصمم و جدی‌اش را همواره اخمی شاه‌وار همراهی می‌کرد. می‌رفت و روی مرزها راه آب‌ها را کنترل می‌کرد، علف‌های هرز را می‌کَند و بعد از گشتی در سراسر مزرعه با همان سرعت و استحکام قدم‌ها برمی‌گشت.
کار نشاء را به همراه خانواده و فامیل در یک روز تمام می‌کرد و هم وقت ِ درو که آن نیز به روزی خاتمه می‌یافت و خاطره‌ای از جمعی پرجنب و جوش و سخت‌کوش، که صدای خنده و گفت و‌گوها و رقص مشته‌های شالی بر شالیزار ِ روزها، روز ویژه ای را می‌نگاشت، باقی می‌گذاشت.
به سالی، چنان که زیاد اتفاق می‌افتاد، روز ِ دروی‌مان همزمان افتاده بود، رمضان با مرداد تلاقی کرده بود و من آن روز میل داشتم از او فیلم و عکسی بردارم و ثبت کنم اما از پذیریش آن از جانبش تردید داشتم، یک‌بار که از راه باریکه‌ی میان شالیزارها می‌گذشتم او را در نزدیکترین فاصله نشسته روی مرزی دیدم، زیر آفتاب نشسته بود و بر صورت تافته‌اش عرق روان بود سلام گفتم و اضافه کردم می‌تونم یک عکس از شما بگیرم، تبسم روی لب‌هایش نشست و صورتش را با دستمال پاک کرد، قدری تکان به قصد جمع و جور شدن به خود داد و با سپاسمندی گفت:
ما دیگه چه عکس گرفتنی داریم و من فاصله را تنظیم کردم  و با احترامی که ضربان  قلبم را بلند کرده بود عکسی از او گرفتم، و او چنان  سرداری بود که در وقت وقفه‌ی کوتاه دو نبرد ِ سخت، به تجدید قوا و نیرو نشسته باشد.
نمی‌دانستم این آخرین باری خواهد بود که او را می‌بینم
در یک روز، پیش از آن که سالی دیگر به سوی شالیزار گام بردارد، مرد و زن به آن سوی دنیای زندگان گام نهادند و آنگاه از دیدگان نهان شدند.
اما غلامحسین بر پهنه‌ی راه، رو به  شالیزار همچون سرداری بی‌کلاهخود، همچنان در خیالم به پیش می‌تازد.

سیروس فرضی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
جناب #استاد_فرضی_عزیز از رشت

🆔 @Sayehsokhan
کاوه فولادی‌نسب نویسنده، مترجم، مدرس داستان‌‌نویسی و پژوهشگر دکترای شهری است. مجموعه داستان «مزار در همین حوالی» و رمان «هشت و چهل‌وچهار» را نوشته و کتاب‌‌های «حرفه: داستان‌نویس»، «نوشتن مانند بزرگان» و چند تا کتاب دیگر را  نیز ترجمه کرده است.

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
🎙️قسمت هشتم پادکست کتابگرد
از پژوهشگر شهری تا کارگاه داستان‌نویسی با کاوه فولادی ‌نسب
@ketabgardp
🆔 @Sayehsokhan
📚کتاب‌های محبوب کاوه فولادی‌نسب
غزلیات سعدی
بیگانه؛ کامو
درجست‌وجوی زمان از دست رفته؛ پروست

🎁کتاب‌هایی که برای هدیه پیشنهاد دادم
بند محکومین؛ کیهان خانجانی
جهان مکتوب؛ مارتین پوکنر
مجله حوالی

📓فهرست کتاب‌هایی که در این گفت‌وگو از آن‌ها حرف زدیم
حرفه: داستان‌نویس؛ فرانک ای. دیکسون، سارا اسمیت، ترجمه: کاوه فولادی نسب، مریم کهنسال
هشت و چهل‌وچهار: کاوه فولادی نسب
نوشتن مانند بزرگان: کاوه فولادی نسب، مریم کهنسال
عناصر داستان؛ جمال میرصادقی
ادبیات داستانی؛ جمال میرصادقی
حرکت در مه؛ محمد حسن شهسواری
بوف کور؛ صادق هدایت
الیاد و ادیسه؛ هومر
گیلگمش؛ ن.ک ساندرز
کمدی الهی؛ دانته آلیگیری، ترجمه؛ کاوه میرعباسی
مکبث؛ شکسپیر
هری‌پاتر؛ جی کی رولینگ
گلستان؛ سعدی شیرازی
یک درخت یک صخره یک ابر؛ مجموعه نویسندگان
همنوایی شبانه ارکستر چوب‌ها؛ رضا قاسمی
دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد؛ شهرام رحیمیان
همسایه‌ها؛احمد محمود
جهان داستان ایرانی؛ جمال میرصادقی
بازآفرینی واقعیت: سپانلو
کریستین و کید؛ هوشنگ گلشیری
پنج داستان؛ جلال آل احمد
درازنای شب؛ جمال میرصادقی
راه داستان؛ کاترین آن جونز، ترجمه: محمد گذرآبادی
داستان؛ رابرت مکی، ترجمه: محمد گذرآبادی
خواجه تاجدار؛ ژان گور آئورا
رازهای سرزمین من: رضا براهنی
پوست انداختن؛ فوئنتش

🔹تهیهٔ نسخهٔ الکترونیکی و صوتی کتاب‌ها در طاقچه
🔺آدرس اینستاگرام کاوه فولادی‌نسب
@ketabgardp
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سلام صبحتون بخیر

روز و هفته‌ای سرشار از عشق و
برکت داشته باشید!

🆔 @Sayehsokhan
📍من

دختری نیستم با گوشواره‌های مروارید. به گوشواره‌هایم خیره نشوید. به گوش‌هایم نگاه کنید به صدایی که قرن‌هاست در آن می‌پیچد.
دختری نیستم با لبخندی معمایی، بر دیوار موزه‌تان. میخکوبم‌ نکنید، زبان بسته و‌ خاموش. به تماشای لبخندم نیایید. اگر می‌آیید پس کلماتم را بشنوید.

گمان نکنید که جمجمه ام، کاسه‌ای خالی است. من این کاسه سر را از شوربای شما پر نمی‌کنم. ذهنم، بشقاب باورهای شما نیست و تنم تخته بندِ تصورتان.

من می‌اندیشم. من انتخاب می‌کنم. من می‌سازم. من می‌آفرینم.
من، من، من …زن

این زن که منم در قاب‌های کوچک شما نمی‌گنجد…

✍️#عرفان_نظرآهاری
@erfannazarahari📍
#من_من_من_زن
#در_قابهای_کوچک_شما_نمی_گنجم

🆔 @Sayehsokhan
............اکنون ما چه کنیم؟

ما باید ورزش کنیم، به هر بهانه‌ای مهربانی وشادمانی کنیم، در خانواده و محله جلسات کتابخوانی راه بیندازیم، موسیقی بنوازیم، برقصیم، از کودکان کار حمایت کنیم، جوان بیکاری را شاغل کنیم، به نیازمندی وام بدهیم، پیادگان را سوار کنیم، به هم احترام بگذاریم، تمیز نان بپزیم، خوب رانندگی کنیم، در دادوستد راستگو باشیم، از بیماران نیازمند حمایت کنیم، گذشت داشته باشیم، در خیابان بداخلاقی نکنیم و همه جا به هم رحم کنیم تا این دوره سختی و سرسختی بگذرد.
ما به دوره‌ای از «صبر شادمانه» نیازمندیم.  

دکتر محسن رنانی / ۵ خرداد ۱۴۰۲ 

🆔 @Sayehsokhan
.
و حلاج گفت: شما کجا و محمد کجا! که صد فرعون درون خرقه نهفتید با دو صد تزویر.
محمد(ص) که خاتم پیامبران بود هرگز به مردم نگفت با من چون و چرا نکنید. مردم با او چون و چرا می‌کردند و حتی برخلاف نظر او ، نظر می‌دادند.
کسی به ما نگفته است که بر همه چیز چشم ببندیم و عیب و ایراد مشایخ را نادیده بگیریم، من در این مدعیان نشانی از حقیقت نمی‌بینم. اینان را به رسول خدا چه نسبت است که او خود را مردم می‌دانست. زندگی و پوشاکش همانند مردم بود . اما اینان خود را تافته جدابافته می‌دانند. تنها چیزی که از مردم می‌خواهند تعظیم و دست‌بوسی است . از مردم جدا زندگی می‌کنند و لباس ویژه می‌پوشند محمد رسول خدا را اگر با دو نفر دیگر می‌دیدند، نمی‌شناختند. اما اگر اینان در میان هزاران نفر از مردم قرار بگیرند از دور مشخص و معلومند! رسول خدا اجازه نمی‌داد که کسی با احترام پشت سر او حرکت کند اما اینان از ازدحام مردم لذت می‌برند!

صلیب و صلابت
دکتر سید یحیی یثربی

🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

محمل گفتار/ محمد دهدشتی

🔹آگاهی برای تغییر

▪️اهل قلم و ناشرین برای خوانندگان‌ کتاب‌ها جایگاه و احترام بیشتری قائل شوند.

*متن زیر به همه نویسندگان، مترجمین و ناشرینِ حرفه‌ای، مسئولیت‌پذیر و کاربلدی تقدیم می‌شود که با همه مشکلات نهایت تلاش خود را برای ارائه بهترین‌ها کتاب‌ها به خوانندگان انجام می‌دهند.

▪️در ایران به ندرت انگیزه، فرصت، ابزار، راهکار و اراده‌ای برای تعامل و ارتباط سازنده بین دو رکن اصلی نشر کتاب، یعنی اهل قلم(نویسنده، مترجم، مصحح) و ناشر با رکن سوم آن(خوانندگان) وجود دارد. پس از انتشار و پخش کتاب‌ها، تقریبن تنها بازخورد خوانندگان در خرید یا عدم خرید آن‌ها مشخص می‌‌شود، و تنها در موارد اندکی اهل قلم و ناشرین می‌توانند به انتقادات، پیشنهادات و دیگر نقطه نظرات خوانندگان دسترسی یابند.
در چنین شرایطی ایجاب می‌کند که نویسنده یا مترجم و ناشر به جز از جنبه محتوایی، از نظر ساختاری و فیزیکی نیز آثاری عرضه کند که تا حد امکان متناسب با استانداردهای " کتاب خوب" باشد.
▪️بر اساس آن‌چه گفته شد اینجانب همیشه از دوستانی که در حوزه تألیف، ترجمه و نشر کتاب‌ فعالیت می‌کنند، مصرانه خواهش یا تقاضا کرده‌ام که "همه ایده‌های منجر به تولید محتوایی و ساختاری کتاب‌ها را در پیشگفتار یا مقدمه آن‌ها با خوانندگان‌شان در میان بگذارند".
ناشر، نویسنده، مترجم، ویراستار، مصحح و..."باید خود را به جای خواننده گذاشته، از زاویه دید او به کتاب نگاه کرده، پرسش‌ها و ابهامات احتمالی خوانندگان را حدس زده و پیشاپیش به آن‌ها جواب دهد". 

خواننده "حق دارد انگیزه‌ و عامل اصلی تألیف یا ترجمه اثر، ویژگی‌های مهم، تفاوت آن با آثار مشابه، مباحث کلیدی، شیوه پژوهش و ویراستاری و تدوین، محدودیت‌های علمی و اقتصادی و فنی و سیاسی، روش کمی و کیفی ترجمه،  مشخصات نویسنده و کتاب(به ویژه درآثار ترجمه شده)، حذف و اضافات متن ترجمه شده با متن اصلی، شیوه استناد به منابع، و هر آن‌چه را که در کتاب اعمال شده و نشده، بداند".

▪️نگارنده بارها و بارها با ناشرین، نویسندگان، مترجمین و ویراستارهایی برخورد کرده‌ است که در پاسخ به چرایی یا چگونگی شیوه کار یا اشکال و ضعف در محتوا و ساختار _ مانند "عدم وجود واژه‌نامه تخصصی، نمایه، تفکیک دقیق میان یاداشت‌های مولف با مترجم، یکسان‌سازی اختصارات و ارجاعات"، یا حذف مواردی از متن اصلی در ترجمه، عدم توضیح درباره گزینش برابرهای فارسی، و حتا نبود مقدمه و پیشگفتار کتاب‌ها _ توجیه کرده‌اند که:
" هزینه‌بر بود، قیمت پشت جلد کتاب بالا می‌رفت، آگاهی نداشتیم، مهم نیست، زمان زیادی می‌گرفت، دسترسی به کارشناسان خبره نداشتیم، ارشاد اجازه نداد، ناشر یا نویسنده یا مترجم همکاری نکرد، و غیره".

▪️این امر نه تنها از نظر اخلاق پژوهش، معرفی دقیق اثر توسط آفریننده، اعتماد و احترام به خوانندگان، گسترش فرهنگ پژوهش، آشنایی خوانندگان با روش کار نویسنده و مترجم و ناشر، نشان‌دادن راهکارها و مشکلات تولید کتاب، ایجاد تفاهم و درک مشترک علمی و اجتماعی بین ناشر و نویسنده(مترجم) با خواننده، فروش بیشتر کتاب و برخی جنبه‌های دیگر مهم است؛ بلکه اصولن برای فهم کامل‌تر و دقیق‌‌تر کتاب _ به مثابه هدف غایی از تولید آن _ ضرورت قطعی و بی چون و چرا دارد. یا به عبارت ساده‌تر آن‌چه گفته شد یک پیشنهاد انتزاعی و لوکس نیست، شرطی لازم برای تالیف، ترجمه، تدوین و تولید هر کتاب است، و البته برای کتاب‌های پژوهشی بیشتر.
در این‌باره گفتنی و شنیدنی بسیار است.

#ایران_کتاب_تولید
#کتاب_تولید_ایران
#ناشرین_ایران
#محمل_گفتار
#محمد_دهدشتی

با سپاس فراوان از دوست نازنین
#استاد_محمد_دهدشتی_عزیز

@mgmahmel
🆔 @Sayehsokhab

#ربطه والدین و فرزندان

زبان #کنترل_بیرونی:

اگر یک‌بار دیگر با اون بچه‌ها ببینمت، هر چه دیدی از چشم خودت دیدی؛ آنها به جز ایجاد دردسر و گرفتاری کار دیگری بلد نیستند.


#زبان_نظریه_انتخاب :

من می‌ترسم که تو در این سن و سال با اون بچه‌ها بیرون بری.
از نظر من هیچ اشکالی نداره که وقتی من خونه هستم، بیاریشون اینجا.

اگر کمی بیشتر باهاشون آشنا بشم، ممکنه ذهنیت و تصمیمم عوض بشه.

اگر تو فکر و نظر بهتری داری حاضرم بشنوم.

تا زمانی‌که ما در این خصوص با هم گفتگو می‌کنیم خیلی خوب خواهد بود.


📚 #برشی_از_کتاب
#زبان_نظریه_انتخاب
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
#کارلین_گلسر
👌 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: 30

🆔 @Sayehsokhan
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
فایل صوتی سخنرانی مصطفی ملکیان در نشست رونمایی از کتاب تاریخ زنان فیلسوف معاصر

شهر کتاب تهران، سه شنبه 2 خرداد 1402

@mostafamalekian |
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اخلاقی زیستن
دیگران را بر خود مقدم داشتن است
نه فراموشی خود.


#سلام_صبحتون_به_خیر

🆔 @Sayehsokhan
آفات شهرت

تا نه‌یی ایمن، تو معروفی مَجو
رو بِشو از خَوْف، پس بِنمایْ رو

مولانا

تا زمانی که جان تو ایمن نشده است، دنبال شهرت مباش. ابتدا خودت را ایمن از آفات بساز و سپس خودت را نمایان بساز.

شهرت برای بسیاری همانند طنابی است که ابتدا از آن بالا می‌روند و در آن بالا، همان طناب بر گردن آنها گره زده می‌شود. کسانی که روزی برای او دست می‌زدند و تشویقش می‌کردند، همان‌ها او را زیر دست و مشت خود له می‌کنند. مردمانی که پله شهرت او بوده‌اند، پله را از زیر پای او می‌کشند تا از دیدن سقوط او لذت ببرند.

مولانا وخامت این‌گونه شهرت‌ها را برای ما پیشاپیش بیان می‌کند و هشدار می‌دهد تا زمانی که جان ما از خطر این شهرت‌ها ایمن نشده است، هرگز از این نردبان و طناب بالا نرویم.

مولانا می‌فرمایند تو ابتدا باید با خودت بی‌پرده باشی، حقیقت خودت را دیده باشی، بدون پرده با خودت مواجه شده باشی، به قول یونگ با سایه‌های خودت مواجه شده باشی، وقتی که تمام عیب‌های خودت را دیدی و توانستی آنها را تا حدی برطرف کنی، یا حداقل آنها را بشناسی، بعد به دنبال معروفیت باش، زیرا اگر خودت این عیب‌ها را پیدا نکنی و برطرف نکنی، بالاخره جایی کلام و رفتار تو، هویت تو را فاش خواهند کرد و آن لحظۀ سقوط است که دیگر هیچ کاری نمی‌توان کرد.

🆔 @Sayehsokhan