نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.79K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
💬 دو مزیت در فرایند #واقعیت_درمانی

😊به او اعتماد می کنم؛ به هم صحبتی با او افتخار می‌کنم.

مراجع از راه این گفتگوها، که در آن عقاید مورد نظر خود را به درمانگر ارائه می‌دهد دو هدف مهم را دنبال می‌کند:

1⃣ اول آنکه از راه آزمودن عقاید درمانگر در باره بسیاری از موضوعات به این نکته پی می‌برد که پیش گرفتن روشی مسئولیت پذیرانه در بیشتر سطوح زندگی امکان پذیر است.
از آنجا که درمانگر انتقادپذیری خود را در جلسات درمان نشان می‌دهد، مراجع شخصی را یافته که می‌تواند به او اعتماد کند.

2⃣ دوم این که مراجع در روند بررسی باورها و آنچه در نظرش تا کنون ارزش بوده است ضمن گفتگو با فردی صاحب صلاحیت، محترم و مورد اعتماد، مملو از احساس ارزشمندی فزاینده می‌شود.

درمانگر همواره بحث را به آنچه مراجع اکنون انجام می‌دهد می‌کشاند و او را با واقعیت آنچه انجام می‌دهد در مقایسه با آنچه می‌گوید روبرو می.کند.
👍 به عبارت دیگر واقعیت کردارش را با گفتارش به او می‌نمایاند.

📚 #برشی_از_کتاب : #واقعیت_درمانی
📘#نام_اصلی: #Reality_Therapy
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
👌 ترجمه: #دكتر_علی_صاحبی
📖 صفحه: 110
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from سخنرانی‌ها
🔊فایل صوتی

مصطفی ملکیان

معنا و پیچیدگیهای زندگی

.
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمانه‌ی سیاه سپری می‌شود
روشنایی بر آستانه ایستاده است، باران می‌نشیند، آسمان صاف خواهد شد، آرامش خواهد رسید و شوربختی‌ها پایان می‌گیرد...

اما تا این همه در رسد، چه رنج‌ها که بر ما نخواهد رفت!

✍️ استفان تسوایگ

#سلام_صبحتون_به_خیر

🆔 @Sayehsokhan
🌸درود به آنهایی که نه از سرِ عادت، بلکه به منظور تجربه‌‌ای در خلاف‌آمدِ عادت، روزه گرفتند.

🌸درود به آنهایی که روزه گرفتن سبب شد با خدا مأنوس‌تر و با خلق خدا نرم‌خوتر شوند.

🌸درود به آنهایی که روزه گرفتند، اما آنانی را که روزه نگرفتند داوری نکردند.

🌸درود به آنهایی که در ماه رمضان بیشتر  بخشش داشتند و به اقشار کم‌توان، توجه بیشتر کردند.

🌸درود به آنهایی که روزه نگرفتند، اما به روزه و روزه‌داران نخندیدند و تفاوت‌ها را محترم شمردند.

🌸درود به آنهایی که روزه نگرفتند، اما با دیدن شادی هم‌نوعان روزه‌دارشان در عید فطر، دلشاد می‌شوند.

🌸درود به روزه‌دارانی که به شکرانه‌ی توفیق الهی، در عید فطر شادی می‌کنند


فرا رسیدن عید سعید فطر را خدمت شما همراهان گرامی تبریک عرض می‌نمائیم و عمری باعزت برایتان خواستاریم!

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ما خسته از این روزهای بی‌قراریم!

علی‌رضا قربانی

🆔 @Sayehsokhan
✔️تقابل واقعیت و عقاید انسان

✍️ مصطفی ملکیان

🔹به قول جوزف باتلر، انسان بايد به دنبال واقعيتها بدود و هيچگاه واقعيتها به دنبال انسان نمي‌آيند. انسان خيلي وقتها دچار اين توهم است كه گويي واقعيتها به دنبال عقايد او مي‌دوند، يعني اگر گفت الف ب است الف ب مي‌شود. سلامت روان به اين است كه انسان مدام بررسي كند كه آيا عقايدش مطابق با عالم واقع است يا نه؛ حتي اگر نظرية مطابقت با واقع را هم قبول نداشته باشد، بايد بررسي كند كه آيا عقايدش تقرب به واقع دارند يا نه. آنها كه سلامت روان ندارند معمولاً عقايدشان دور از واقع است، نه اينكه چون سلامت روان ندارند از واقعيت دورند، بلكه چون از واقعيت دورند سلامت روان ندارند.

🔹اين دوري از واقع انواعي دارد: الف) آرزوانديشي، يعني اينكه آرزو مي‌كنم الف ب باشد، پس الف ب است. اين فرم استدلال مفتضح را بيشتر انسانها دارند، يعني خوشي زندگي خود را به بهاي در توهم افتادن مي‌خرند. ب) توهم‌زدگي، يعني انسان سخني را كه دليل قانع‌كننده‌اي به سودش ندارد بپذيرد؛ به عبارت ديگر، سخني را كه نقيضش بر خودش رجحان دارد بپذيرد. ج) هذيان‌زدگي، كه از توهم‌زدگي بدتر است، يعني انسان، به موجب سلطة احساسات يا خواسته‌ها، سخني را بپذيرد كه دليلي بر خلافش وجود دارد. د) پذيرش ناسنجيدة فهم  عرفی                                      
 
❇️ روانشناسی اخلاق | صفحه 157

@mostafamalekian
🆔 @Sayehsokhan
💬 تفاوت #مغز_قدیم و #مغز_جدید

الکل از نظر سلامتی برای ما سم به حساب می آید.

🥃با استفاده مشروب، #مغز_قدیمی (ساختار زیرین قشر مخ) پیام‌هایی را که همراه با #سردرد و #ناراحتی هستند را ارسال می‌کند.

اما مغز جدید(قشر مخ) پیام‌های #دروغین را که نشان از برآورده شدن یک یا چند نیاز روانشناختی است ارسال می‌کند.

اگر ما به پیام‌های مغز قدیم توجه نکنیم و استفاده از #مشروب را ادامه دهیم 🍷، مغز قدیم قادر به حفظ سلامتی ما نخواهد بود.👎

🛎به خاطر همین اگر ما از بیماری #سیروز( #عفونت_کبدی) جان بسپاریم به خاطر رفتاری است( #مشروب_خواری) که از مغز جدید صادر شده و منجر به مرگ ما شده است.

📚 #برشی_از_کتاب : #چارت_تئوری_انتخاب
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
👌 ترجمه: #دكتر_علی_صاحبی
📖 صفحه: 21
📇 انتشارات: #سايه_سخن

🆔 @Sayehsokhan
خاطر‌ات که تمام شدنی نیستند. خیلی خیلی سال پیش توی پیاده‌روی خیابان نادری عاشق منشی دکتر کریم شدم. البته خبر نداشتم که منشی دکتر کریم است. اصلا دکتر کریم را هم نمی‌شناختم. فقط عاشقش شدم. از کنارم رد شد و در لحظه دین و ایمان و روحم را نقد فروختم به ابلیس. موج عشق دودمان ساحل قلبم را به باد داد. روی پاشنه‌ی پا چرخیدم و افتادم دنبالش تا شرح فراق بدهم. از در مطب رفت داخل و کشید بالا از پله‌ها. تابلو زده بودند روی دیوار، قد یک کف دست که «دکتر کریم-دندانپزشک».
من از دندان‌پزشکی هراس دارم. خیلی هم هراس دارم. همان‌جا دم در باید تصمیم می‌گرفتم که چه کار کنم. عاشق بمانم یا درِ شیشه‌ی مربای عشق را ببندم و بروم پی کارم. سی ثانیه بعد تصمیمم را گرفتم تا از پله‌ها بروم بالا. تصمیم. این موجود زنده و پویا.

از پله‌ها رفتم بالا. البته تا برسم بالا، مغزم پرید تا حنابندان و برگشت. یک دقیقه بعد توی مطب ایستاده بودم روبروی منشی. قرار بود برایش بگویم که «بیش‌ترین عشق جهان را به سوی تو می‌آورم». در عوض افتادم یه تپق زدن و به جای گره زدن نفسم به نفسش، یک نوبت معاینه‌ی دکتر کریم ازش گرفتم برای روز دوشنبه گرفتم. جهت پر کردن دندان آسیاب سمت چپم. چرا؟ نمی‌دانم.

شب ماجرا را برای پژمان گفتم. پژمان گفت که دکتر کریم بیشتر دندان‌پزشک اسب‌هاست تا آدم‌ها. یکی دو مثال هم زد از فامیل و همسایه که رفته‌اند زیر چنگال کریم و تا مرز مرگ و جنون را تجربه کرده‌اند. اما مد نظر من منشی بود و مد نظر پژمان، دکتر کریم. مد نظرهای‌مان از هم دور بود متاسفانه. دوشنبه رفتم. منشی، دستیار دکتر هم بود. صدایش می‌کرد خانم شهسوار. مثلا خانم شهسوار، انبر را بده. خانم شهسوار پنبه بده. خانم شهسوار جنازه رو ببر دم در. دراز کشیدم روی صندلی. همان اول کار کریم گفت آمپول بی‌حسی ندارد و تا آخر هفته هم نمی‌آید. پر کنم؟ گفتم پر کن. فکر کردم تعارف می‌کند اما لامروت بدون بی‌حس کردن دندانم را پر کرد. ده دقیقه با دهانی باز  و چشم‌های پر از اشک و دماغی پر از بوی استخوان سوخته خیره ماندم به شهسوار. چشمان سیاه و ابروی کمند و هر آن‌چه که شاعر تمنا کرده بود. می‌خواستم بعد از شبیخون کریم، باهاش حرف بزنم. اما کار کریم که تمام شد، شهسوار آمد دم گوش دکتر گفت که: «سعید اومده پائین، مریض هم ندارین دیگه. اشکال نداره من زودتر برم؟» دکتر هم گفت برو. شهسوار هم رفت. روح من هم از جان رفت. آرزوهایم هم رفت. من ماندم و دهانی جر خورده.

خیلی خیلی سال از این ماجرا گذشته است.

آن‌قدر که احتمالا دکتر کریم حالا لب حوض کوثر مشغول معاینه‌ی دندان‌های حوری‌ها و غلمان‌هاست. اما تا امروز به جز این خاطره‌ی کم‌رنگ، یک دندان‌ پرشده هم با من تا این‌جا خودش را کشانده است. دندانی که بابت یک تصمیم غلط به فنا رفت. قطعا اگر دندانم را می‌دادم دست اگزوزسازهای فلکه‌ی چهارشیر، نتیجه‌‌ی بهتری می‌گرفتم. سطح پرکردگی دندان به زبری کاغذ سمباده‌ی نمره‌ی چهار است. تا حالا چهار دندان‌پزشک متخصص آن را دیده‌اند. اما هیچ کدام‌شان راهی جز کشیدنش به ذهن‌شان نرسیده است. حتی یکی‌شان توصیه‌ای کرد که ترجمه‌اش می‌شود «توبه نمی‌کند اثر، مرگ مگر اثر کند».

حالا من ماندم و این دندان خسته که نتیجه‌ی یک تصمیم غلط دمِ در مطب دکتر کریم است. انگار مغزم همان‌جا یک تصمیم زاییده باشد و داده باشد دستم تا بزرگش کنم. نوه و نتیجه‌ی این تصمیم هم ول کن ماجرا نیستند. تا ته ماجرا قرار است با من بیایند. من چه می‌دانستم که تصمیم‌ها این‌قدر پی‌گیر هستند و تا آخرت با آدم می‌آیند.

هزار سال بعد هم که باستان‌شناس‌ها می‌رسند به جمجمه‌ی من و می‌خواهند از روی دندان‌هایم بفهمند مردمان عصر ما چه کرده‌اند و چه بوده‌اند، همین یک دسته‌گل کریم می‌تواند مسیر تحقیقات‌شان را جابجا کند.
یک تصمیم تا چند نسل باید من و دیگران را تعقیب کند؟

#فهیم_عطار

🆔 @Sayehsokhan
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂         
🌸
وقتی دل سودایی می‌رفت به بستان‌ها
بی خویشتنم کردی بوی گل و ریحان‌ها

گه نعره زدی بلبل گه جامه دریدی گل
با یاد تو افتادم از یاد برفت آن‌ها

ای مهر تو در دل‌ها وی مهر تو بر لب‌ها
وی شور تو در سرها وی سر تو در جان‌ها

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم
بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها

تا خار غم عشقت آویخته در دامن
کوته نظری باشد رفتن به گلستان‌ها

آن را که چنین دردی از پای دراندازد
باید که فروشوید دست از همه درمان‌ها

گر در طلبت رنجی ما را برسد شاید
چون عشق حرم باشد سهلست بیابان‌ها

هر تیر که در کیشست گر بر دل ریش آید
ما نیز یکی باشیم از جمله قربان‌ها

هر کو نظری دارد با یار کمان ابرو
باید که سپر باشد پیش همه پیکان‌ها

گویند مگو سعدی چندین سخن از عشقش
می‌گویم و بعد از من گویند به دوران‌ها


#سعدی

🆔 @Sayehsokhan

🌿
🌾🍂           
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وقتی عادت‌های موفقیت را در خودتان به وجود بیاورید، به سرعت در مسیر درست به حرکت در می‌آیید؛ چون از قبل، مقصد خودتان را می‌دانید.
دستورالعمل‌ها موجب صرفه‌جویی در زمان می‌شوند. اگر دستورالعمل‌های درست را در اختیار داشته باشید، خیلی زودتر به موفقیت می‌رسید.


✍🏽 دین گری زیوسی
📕 عادت‌های افراد میلیونر


#سلام_صبحتون_به_خیر

امروزتون به خیر و آرامش.

🆔 @Sayehsokhan
کارهایی را که نباید در زندگی بکنی، بنویس.

به بیان دیگر، تصمیم‌های حساب شده‌ای بگیر تا برخی چیزها را کلا نادیده بگیری و وقتی شرایطش پیش آمد، طبق لیست نبایدهایت رفتار کن.

یک‌بار خوب فکر کن و تصمیمت را بگیر که سراغ چه چیزهایی، حتی اگر فرصتش بود، نروی. بیشتر درها ارزش وارد شدن ندارند، حتی اگر به نظر برسد چرخاندن دسته‌ی در بسیار ساده است.

📖هنر شفاف اندیشیدن
👤رولف دوبلی


🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
قطعه《باغ رویا》

خواننده: #شقایق_اولادزاده

آهنگساز : #عباس_خوشدل

تنظیم: سینا الله دادیان
شعر:لعبت والا

@moosighi_sonati
🆔 @Sayehsokhan
@shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
عشق را به چه معنایی باید بگیریم؟
#یکشنبه_ها_و_حافظ


▪️عشق، ایمان به غیب هرگز با استدلال و‌ برهان قابل نفی و اثبات نیست. جوهرهٔ ایمان و‌ غیب که در مرکز وحی و انبیاء قرار می‌گیرد، الذین یومنون بالغیب است.
تمام سعی و کوشش پیامبران دعوت کردن بوده است به ایمان به غیب. این ایمان با عقل و منطق به هیچ‌وجه قابل نفی و اثبات نیست. اگر بخواهیم وضعیت عقل و عشق را در دو قلمرو اشعریت و اعتزال در جدولی بنویسم، باید بنویسیم:

اشعریت: عقل صفر، عشق بی‌نهایت.

و در بخش اعتزال بنویسیم:
عشق صفر و عقل بی‌نهایت.

حال سوالی مطرح و آن اینکه کلمهٔ عشق را به چه معنایی باید بگیریم؟

آیا همان ماسکی که ایمانِ به غیب به چهرهٔ خودش زده؟

چیزی که حافظ را حافظ می‌کند و او را از سلمان ساوجی و سعدی و مولانا جدا می‌کند، نگاه پارادوکسی نسبت به هستی است.

این مسئله تقریباً در هر غزل یک‌ بار، در یک بیت، در یک مصراع به چشم می‌خورد.
همان عشق کذایی و همان عقل کذایی با آن فضایی که صحبتش را کردیم با هم قابل جمع نیستند.

تقریبا همهٔ کسانی که در فرهنگ ما اثری داشته‌اند معتقد به این امر هستند که عقل و عشق در برابر هم‌اند و با هم قابل جمع بستن نیستند. حافظ با هنرش توانسته است با سه صدای اشعری، معتزلی و حیرت که کل صدا‌های فرهنگ ماست حرف بزند. این یک شاخص و امتیاز است که او را از همه جدا می‌کند.

مولانا بزرگترین متفکر مشرق‌زمین است و‌ شاید برجسته‌ترین هنرمندِ الاهیاتی در جهان.
او برای عقل تره خرد نمی‌کند.
فقط هنر از عهدهٔ این کار برمی‌آید که نقاطی مشترک بین عقل و عشق را ببیند. هنرِ آزاد که عهدهٔ تنظیم جهان‌بینی متناقض برآید.
هنرِ ناب که عهدهٔ شکل‌ دادن به اجتماع نقیضین و اجتماع ضدّین برمی‌آید.

محمدرضا شفیعی کدکنی
این کیمیای هستی، جلد یک

درسگفتار‌هایی دربارهٔ حافظ
یکشنبه‌ها از رسانهٔ فرهنگی شفیعی کدکنی
با این هشتگ دنبال کنید:
#یکشنبه_ها_و_حافظ
#حافظ

🆔 @Sayehsokhan
در فراق استاد
اطلاعیه شماره 2 (مراسم وداع)


به اطلاع می‌رساند مراسم تشییع و وداع با استاد فقید، زنده یاد دکتر رضا زمانی
دانشمند برجسته بین‌المللی
از بنيان‌گذاران و رئیس انجمن روان‌شناسی ایران
استاد و رئیس اسبق دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
رئیس اسبق پژوهشکده علوم شناختی

روز دوشنبه 4 اردیبهشت 1402 ساعت 9:30 صبح
در  دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
واقع در بزرگراه جلال آل احمد، مقابل کوی نصر (گیشا)،  خیابان دکتر کاردان
برگزار می‌شود و بدرقه پیکر استاد به سمت خانه ابدی ایشان در بهشت زهرا انجام خواهد شد.

ضمنا وسیله ایاب و ذهاب برای عزیمت به بهشت زهرا پیش‌بینی شده است و شمارۀ قطعه خاکسپاری در اطلاعیه  بعدی ذکر خواهد شد.

روابط عمومی انجمن روان‌شناسی ایران


انتشارات سایه سخن درگذشت این استاد فرزانه، فرهیخته و اثربخش را به همراهان گرامی و جامعه روانشناسی ایران تسلیت می‌گوید.

🆔 @Sayehsokhan