استاد با دلسوزی گفت:
"من در این راه بسیار قدم برداشتهام. و چه بسیار طعم رنجی را که تو چشیدهای، چشیدهام. عاقبت دریافتهام که هر اتفاقی دلیلی دارد. هر رویداد هدفی دارد و در هر شکستی درسی نهفته است. من متوجه شدهام که شکست، برای رشد و تعالی روح هر کسی، حتی حرفه ایها، ضروری است.
شکست، رشد درونی و انبوهی از هدایای مادی به همراه میآورد، آنرا همچون آموزگاری مشتاقانه بپذیر و غنیمت شمار."
از کتاب راهبی که فراریاش را فروخت
نوشته: رابین شارما
انتشارات سایه سخن
چاپ: دوازدهم
🆔 @Sayehsokhan
"من در این راه بسیار قدم برداشتهام. و چه بسیار طعم رنجی را که تو چشیدهای، چشیدهام. عاقبت دریافتهام که هر اتفاقی دلیلی دارد. هر رویداد هدفی دارد و در هر شکستی درسی نهفته است. من متوجه شدهام که شکست، برای رشد و تعالی روح هر کسی، حتی حرفه ایها، ضروری است.
شکست، رشد درونی و انبوهی از هدایای مادی به همراه میآورد، آنرا همچون آموزگاری مشتاقانه بپذیر و غنیمت شمار."
از کتاب راهبی که فراریاش را فروخت
نوشته: رابین شارما
انتشارات سایه سخن
چاپ: دوازدهم
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ «می ۶۸»
شعر: پییر دلانوئه
موسیقی: ژیلبر بکو
اجرا سال ۱۹۸۰
۱۲ سال پس از ماه می۶۸
@Honare_Eterazi
🆔 @Sayehsokhan
شعر: پییر دلانوئه
موسیقی: ژیلبر بکو
اجرا سال ۱۹۸۰
۱۲ سال پس از ماه می۶۸
@Honare_Eterazi
🆔 @Sayehsokhan
کارل یونگ، روان پزشک سوئیسی نوشت:
بزرگترین باری که کودک باید به دوش بکشد زندگی نزیسته والدین است.
منظور او این بود که هر جا و هرگونه که والدین در زمینه رشدشان در زندگی گیرکرده بودند به عاملی درونی برای ما تبدیل می شود و ما نیز در همانجا گیرمیکنیم.
ما اغلب خودمان را در حال دست و پنجه نرمکردن با مسائل حلنشدهی والدینمان میبینیم.
گاهی ممکن است الگوهای نیاکانمان را تکرار کنیم یا شاید شورش کنیم و سعی کنیم کاری خلاف آنها انجام دهیم.
ضدیت با تاثیر والدین همان قدر محدود کننده است که سازش با آن.
مثال: پدر فوتبال دوستی که رویاهای خودش را حتی اگر به ضرر رشد فرزندانش باشد بازهم از طریق او دنبال میکند.
یا مادری که کمبودهای زندگیش را به دخترانش منتقل میکند
اینها مثالهای سادهی زندگی نزیستهای هستند که بهطور ناخودآگاه به نسل بعد منتقل شدهاند.
مادام که ما ناآگاهانه به جاه طلبیها یا برنامهها یا محدودیتهای والدینمان خدمت میکنیم، اسیر گذشته هستیم.
نام کتاب: "زندگی نزیستهات را زندگی کن"
نویسنده: "رابرت الکس جانسون"
🆔 @Sayehsokhan
بزرگترین باری که کودک باید به دوش بکشد زندگی نزیسته والدین است.
منظور او این بود که هر جا و هرگونه که والدین در زمینه رشدشان در زندگی گیرکرده بودند به عاملی درونی برای ما تبدیل می شود و ما نیز در همانجا گیرمیکنیم.
ما اغلب خودمان را در حال دست و پنجه نرمکردن با مسائل حلنشدهی والدینمان میبینیم.
گاهی ممکن است الگوهای نیاکانمان را تکرار کنیم یا شاید شورش کنیم و سعی کنیم کاری خلاف آنها انجام دهیم.
ضدیت با تاثیر والدین همان قدر محدود کننده است که سازش با آن.
مثال: پدر فوتبال دوستی که رویاهای خودش را حتی اگر به ضرر رشد فرزندانش باشد بازهم از طریق او دنبال میکند.
یا مادری که کمبودهای زندگیش را به دخترانش منتقل میکند
اینها مثالهای سادهی زندگی نزیستهای هستند که بهطور ناخودآگاه به نسل بعد منتقل شدهاند.
مادام که ما ناآگاهانه به جاه طلبیها یا برنامهها یا محدودیتهای والدینمان خدمت میکنیم، اسیر گذشته هستیم.
نام کتاب: "زندگی نزیستهات را زندگی کن"
نویسنده: "رابرت الکس جانسون"
🆔 @Sayehsokhan
این کوههایی که داری با خودت حمل می کنی،قرار بود فقط ازشون بالا بری!
حمل این کوهها باعث کوچیک شدنشون نمیشه، باعث رسیدن به نوک قله و دیدن زیباییهای اون طرف نمیشه، باعث حرکت تو به سمت بالا نمیشه،
حمل این کوهها نشونه این نیست که تو آدم مسئولیتپذیری هستی که ذهنت دائم درگیر مشکلاته
حمل این کوه ذهنی مشکلات تو یا دیگران رو حل نمیکنه
اونا فقط تو رو خسته میکنن
و از رسیدن به قله ناامیدت میکنن
این جملهها که نمونهای از کوه ذهنی است، برات آشنا نیست؟
" الان باید در شرایط بهتری بودم"
" نباید اشتباه میکردم"
عمرمو تباه کردم"
" چرا این انتخابو کردم"
" نکنه این وضع ادامه پیدا کنه"
" بدبخت شدم"
درگیری ذهن به این باید و نبایدها، سرزنشگری و حسرت نسبت به گذشته و نگرانی نسبت به آینده باعث تغییر شرایط تو نمیشه. ذهنت رو عادت بده که اونا رو تبدیل کنه به جملاتی که براشون دنبال راهحل بگردی مثلا
" چکار کنم شرایطم بهتر بشه؟"
"چجوری میتونم دوباره اشتباه نکنم؟
" چطوری از عمر باقیمانده استفاده بهتری بکنم؟"
" برای تغییر اوضاع چه کنم؟"
چه کارایی باعث میشه آینده بهتری داشته باشم؟"
@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
حمل این کوهها باعث کوچیک شدنشون نمیشه، باعث رسیدن به نوک قله و دیدن زیباییهای اون طرف نمیشه، باعث حرکت تو به سمت بالا نمیشه،
حمل این کوهها نشونه این نیست که تو آدم مسئولیتپذیری هستی که ذهنت دائم درگیر مشکلاته
حمل این کوه ذهنی مشکلات تو یا دیگران رو حل نمیکنه
اونا فقط تو رو خسته میکنن
و از رسیدن به قله ناامیدت میکنن
این جملهها که نمونهای از کوه ذهنی است، برات آشنا نیست؟
" الان باید در شرایط بهتری بودم"
" نباید اشتباه میکردم"
عمرمو تباه کردم"
" چرا این انتخابو کردم"
" نکنه این وضع ادامه پیدا کنه"
" بدبخت شدم"
درگیری ذهن به این باید و نبایدها، سرزنشگری و حسرت نسبت به گذشته و نگرانی نسبت به آینده باعث تغییر شرایط تو نمیشه. ذهنت رو عادت بده که اونا رو تبدیل کنه به جملاتی که براشون دنبال راهحل بگردی مثلا
" چکار کنم شرایطم بهتر بشه؟"
"چجوری میتونم دوباره اشتباه نکنم؟
" چطوری از عمر باقیمانده استفاده بهتری بکنم؟"
" برای تغییر اوضاع چه کنم؟"
چه کارایی باعث میشه آینده بهتری داشته باشم؟"
@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from مصطفی ملکیان MalekianMedia
❇️ سخنرانیِ استاد مصطفی ملکیان با عنوان «نگاهی به ساختار روانشناسی دين»
🔹 نهم دیماه ۱۴۰۰، انجمن علمی ادیان و عرفان دانشگاه علوم تحقیقات
🆔 کانال تلگرامِ استاد ملکیان 🆔
🌐 صفحهی رسمیِ اینستاگرام استاد ملکیان 🌐
🌐 صفحهی اینستاگرام انجمن ادیان علوم تحقیقات 🌐
🎙 #فایل_صوتی را در اینجا دانلود کنید: ⬇️⬇️⬇️
🔹 نهم دیماه ۱۴۰۰، انجمن علمی ادیان و عرفان دانشگاه علوم تحقیقات
🆔 کانال تلگرامِ استاد ملکیان 🆔
🌐 صفحهی رسمیِ اینستاگرام استاد ملکیان 🌐
🌐 صفحهی اینستاگرام انجمن ادیان علوم تحقیقات 🌐
🎙 #فایل_صوتی را در اینجا دانلود کنید: ⬇️⬇️⬇️
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#امروز_تصمیم_دارم :
احساسمالکیت درونم و چسبیدن به آنچه به من تعلق دارد را مشاهده کنم.
ازخودبپرسم : برای رهایی از فشار روانی این احساسمالکیت چه کار موثری میتوانم انجام دهم؟
ســـــ🌸ــــلام
صبح زیباتون بخیر
ســر اغـاز هفتـتـون
پـر از عـشق و امـیـد !
🆔 @Sayehsokhan
احساسمالکیت درونم و چسبیدن به آنچه به من تعلق دارد را مشاهده کنم.
ازخودبپرسم : برای رهایی از فشار روانی این احساسمالکیت چه کار موثری میتوانم انجام دهم؟
ســـــ🌸ــــلام
صبح زیباتون بخیر
ســر اغـاز هفتـتـون
پـر از عـشق و امـیـد !
🆔 @Sayehsokhan
آرزو میکنم این هفته را خودت باشی؛
چشمت به روزهایی که گذشت نمانده باشد
دلشوره روزهای پیش رو را نداشته باشی...
آرزو میکنم این هفته را شبیه آنهایی زندگی کنی که از تمام عمر همین چند روز برایشان مانده
پر از دوستت دارمهای نگفته
آغوشهای دریغ کرده
راههای نرفته
خندههای بیدلیل
اشتیاق بیحد...
آرزو میکنم زندگی را محکم بغلکنی
بوسه بباری به لحظههایش
و از اینهمه قدردانی شگفتزدهاش کنی...
آرزو میکنم دلگرم خودت باشی آنقدر که یخِ دلگیریها و دلسردیهای پیرامونت را ذوب کنی...
آرزو میکنم این هفته را با قدمهایت، با دستهایت، با کلماتت خدا را مناجات کنی
و آنگونه منتشر شوی در سراسر هستی که انگار یک عمر زیستهای...
آرزو میکنم این هفته برایت بارها و بارها تکرار شود اما تکراری نه!
آمین...
🆔 @Sayehsokhan
چشمت به روزهایی که گذشت نمانده باشد
دلشوره روزهای پیش رو را نداشته باشی...
آرزو میکنم این هفته را شبیه آنهایی زندگی کنی که از تمام عمر همین چند روز برایشان مانده
پر از دوستت دارمهای نگفته
آغوشهای دریغ کرده
راههای نرفته
خندههای بیدلیل
اشتیاق بیحد...
آرزو میکنم زندگی را محکم بغلکنی
بوسه بباری به لحظههایش
و از اینهمه قدردانی شگفتزدهاش کنی...
آرزو میکنم دلگرم خودت باشی آنقدر که یخِ دلگیریها و دلسردیهای پیرامونت را ذوب کنی...
آرزو میکنم این هفته را با قدمهایت، با دستهایت، با کلماتت خدا را مناجات کنی
و آنگونه منتشر شوی در سراسر هستی که انگار یک عمر زیستهای...
آرزو میکنم این هفته برایت بارها و بارها تکرار شود اما تکراری نه!
آمین...
🆔 @Sayehsokhan
سرخ پوستان از رييس جديد میپرسند :
آيا زمستان سختی در پيش است؟
رييس جوان قبيله که نمیدانست چه جوابی بدهد میگوید : برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد. سپس به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزند :
آقا امسال زمستان سردی در پيش است؟
و پاسخ شنید : اينطور به نظر میآید.
پس رييس دستور میدهد که بيشتر هيزم جمع کنند، و بعد يک بار ديگر به سازمان هواشناسی زنگ میزند :
شما نظر قبلیتان را تأييد میکنيد؟
و پاسخ شنید : صد در صد !
رييس دستور میدهد که افراد تمام توانشان را برای جمعآوری هيزم بيشتر بکار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزند : آقا شما مطمئنيد که امسال زمستان سردی در پيش است؟
و پاسخ شنید : بگذار اينطور بگویم ؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر!!!
رييس پرسید : از کجا میدانيد؟
و پاسخ شنید :
چون سرخپوستها ديوانهوار دارند هيزم جمع میکنند !!
@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
آيا زمستان سختی در پيش است؟
رييس جوان قبيله که نمیدانست چه جوابی بدهد میگوید : برای احتياط برويد هيزم تهيه کنيد. سپس به سازمان هواشناسی کشور زنگ میزند :
آقا امسال زمستان سردی در پيش است؟
و پاسخ شنید : اينطور به نظر میآید.
پس رييس دستور میدهد که بيشتر هيزم جمع کنند، و بعد يک بار ديگر به سازمان هواشناسی زنگ میزند :
شما نظر قبلیتان را تأييد میکنيد؟
و پاسخ شنید : صد در صد !
رييس دستور میدهد که افراد تمام توانشان را برای جمعآوری هيزم بيشتر بکار ببرند. سپس دوباره به سازمان هواشناسی زنگ میزند : آقا شما مطمئنيد که امسال زمستان سردی در پيش است؟
و پاسخ شنید : بگذار اينطور بگویم ؛ سردترين زمستان در تاريخ معاصر!!!
رييس پرسید : از کجا میدانيد؟
و پاسخ شنید :
چون سرخپوستها ديوانهوار دارند هيزم جمع میکنند !!
@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما
#هفته_هجدهم
كليد اصلي تأثيرگذاشتن بر ديگران
كار خوبي براي ديگران انجام دهيد
يكي از بهترين راههاي متقاعدكردن ديگران اينست كه كار خوبي براي آنها انجام دهيد. بسياري از فروشندگان موفق را ميشناسم كه عادت دارند مشتري خود را براي صرف صبحانه و ناهار بيرون ببرند. در طول مدت صرف صبحانه و يا ناهار آنها صحبتي از محصول نميكنند مگر اينكه خود مشتري اين بحث را شروع كند. آنها فقط صحبت كوتاهي ميكنند، سؤال ميپرسند و گوشميدهند. آنها اعتمادسازي ميكنند و ميخواهند يك رابطة دوستانه ايجاد كنند. در پايان صبحانه و يا ناهار به مشتري ميگويند كه به زودی با او تماس ميگيرند و احتمال دارد كه در يك مورد به او كمك كنند.
آنها را بهعنوان دوست و شريك ببينيد
امروز موفقترين فروشندگان و تاجران كساني هستند كه به مشتريهاي خود بهعنوان دوست و شريك نگاه ميكنند. آنها هميشه بهدنبال راهي هستند كه بتوانند به مشتري خود طوري كمك كنند كه در زندگي او تغييري ايجاد شود بدون اينكه آن كمك به محصول و خدماتي كه آنها ميفروشند مربوط باشد. آنها دانهها را ميكارند و محصول را برداشت ميكنند. آنها براي مشتريان خود كاري انجام ميدهند تا مشتريان بهدنبال جبران آن باشند. زماني كه مشتري به خريد خدمات و يا محصول فروشندگان نزديك ميشود، از اطلاعات و سؤالات فروشنده با روي باز استقبال خواهد كرد و مشتري حس عميقي براي جبران لطف فروشنده خواهد داشت.
پيام تشكر بفرستيد
يكي از بهترين راهها براي استفاده از اين الگو در ارتباط دوطرفه اينست كه كارهاي مثبت انجام دهيد. بهدنبال راهي بگرديد تا كار محبتآميز و لطفي به دوستان و مشتريان خود بكنيد. پيام تشكر بفرستيد. پيام تبريك تولد بفرستيد. مقالاتي از روزنامهها را كه گمان ميكنيد مورد علاقه آنهاست برايشان بفرستيد. هميشه به قولهاي خود وفادار باشيد و به تعهدات خود پايبند بمانيد. هميشه چيزي را بگوييد كه انجام خواهيد داد.
هر كاري از دستتان برميآيد انجام دهيد و مطمئن باشيد در نهايت چيز بيشتري بهدست خواهيد آورد. اگر دانهاي بكاريد حتماً محصول آن را درو خواهيد كرد.
بهجاي اينكه گيرنده باشيد بخشنده باشيد
يكي از دوستانم ميگفت تابهحال هيچ مجسمة يادبودي براي چيزهايي كه يك نفر از زندگي بهدست آورده ساخته نشده؛ برعكس، مجسمههاي يادبود براي چيزهايي كه افراد به زندگي هديه ميدهند ساخته ميشود.
قويترين، تأثيرگذارترين و موفقترين افرادي كه خواهيد ديد كساني هستند كه هميشه بهدنبال انجام كار خيري براي ديگران هستند. وقتي شما كسي را، با هر شرايط مالي كه دارد، ملاقات ميكنيد يكي از بهترين سؤالهايي كه ميتوانيد بپرسيد اينست كه «آيا ميتوانم كاري براي شما انجام دهم؟» بهجاي گرفتن، هميشه بهدنبال بخشيدن باشيد. امروزه، مردان و زنان موفق كساني هستند كه بخشندهاند نه گيرنده.
روي باز داشته باشيد و ديگران را درك كنيد
مردم به همان اندازهاي كه شما با روي باز با آنها برخورد كنيد و آنها را درك كنيد و نسبت به نگرانيها و نيازهاي آنها حساسيت نشان دهيد، با روي باز از تأثير مثبت شما استقبال خواهند كرد. و هرچقدر بيشتر با قدرت شخصيت خود بر ديگران اثر بگذاريد سريعتر به موفقيت بزرگي كه آرزوي آن را داريد و مستحق آن هستيد خواهيد رسيد.
فعاليتهاي تمريني
در اينجا به دو مورد اشاره ميكنيم كه ميتوانيد با كاربرد آنها سريعاً اين ايدهها را به مرحلة عمل برسانيد:
اول، بهدنبال راهي باشيد كه براي افراد خانواده، دوستان و مشتريان خود كارهاي خوبي انجام دهيد. هرچقدر كار خوبِ بيشتري انجام دهيد احساس بهتري نسبت به خود خواهيد داشت.
دوم، براي گوشدادن به مسائل كاركنان و همكاران خود وقت بگذاريد. هرچقدر بهتر به آنها گوش دهيد تأثير شما بر آنها بيشتر خواهد بود.
📚 #کتاب : #نامههای_کوچک_برای_موفقیتهای_بزرگ
✍️ اثر: #برایان_تریسی
👌 ترجمه: #محمد_زنجانی
با سپاس فراوان از مترجم گرانقدر:
جناب آقای محمد زنجانی
🆔 @Sayehsokhan
#هفته_هجدهم
كليد اصلي تأثيرگذاشتن بر ديگران
كار خوبي براي ديگران انجام دهيد
يكي از بهترين راههاي متقاعدكردن ديگران اينست كه كار خوبي براي آنها انجام دهيد. بسياري از فروشندگان موفق را ميشناسم كه عادت دارند مشتري خود را براي صرف صبحانه و ناهار بيرون ببرند. در طول مدت صرف صبحانه و يا ناهار آنها صحبتي از محصول نميكنند مگر اينكه خود مشتري اين بحث را شروع كند. آنها فقط صحبت كوتاهي ميكنند، سؤال ميپرسند و گوشميدهند. آنها اعتمادسازي ميكنند و ميخواهند يك رابطة دوستانه ايجاد كنند. در پايان صبحانه و يا ناهار به مشتري ميگويند كه به زودی با او تماس ميگيرند و احتمال دارد كه در يك مورد به او كمك كنند.
آنها را بهعنوان دوست و شريك ببينيد
امروز موفقترين فروشندگان و تاجران كساني هستند كه به مشتريهاي خود بهعنوان دوست و شريك نگاه ميكنند. آنها هميشه بهدنبال راهي هستند كه بتوانند به مشتري خود طوري كمك كنند كه در زندگي او تغييري ايجاد شود بدون اينكه آن كمك به محصول و خدماتي كه آنها ميفروشند مربوط باشد. آنها دانهها را ميكارند و محصول را برداشت ميكنند. آنها براي مشتريان خود كاري انجام ميدهند تا مشتريان بهدنبال جبران آن باشند. زماني كه مشتري به خريد خدمات و يا محصول فروشندگان نزديك ميشود، از اطلاعات و سؤالات فروشنده با روي باز استقبال خواهد كرد و مشتري حس عميقي براي جبران لطف فروشنده خواهد داشت.
پيام تشكر بفرستيد
يكي از بهترين راهها براي استفاده از اين الگو در ارتباط دوطرفه اينست كه كارهاي مثبت انجام دهيد. بهدنبال راهي بگرديد تا كار محبتآميز و لطفي به دوستان و مشتريان خود بكنيد. پيام تشكر بفرستيد. پيام تبريك تولد بفرستيد. مقالاتي از روزنامهها را كه گمان ميكنيد مورد علاقه آنهاست برايشان بفرستيد. هميشه به قولهاي خود وفادار باشيد و به تعهدات خود پايبند بمانيد. هميشه چيزي را بگوييد كه انجام خواهيد داد.
هر كاري از دستتان برميآيد انجام دهيد و مطمئن باشيد در نهايت چيز بيشتري بهدست خواهيد آورد. اگر دانهاي بكاريد حتماً محصول آن را درو خواهيد كرد.
بهجاي اينكه گيرنده باشيد بخشنده باشيد
يكي از دوستانم ميگفت تابهحال هيچ مجسمة يادبودي براي چيزهايي كه يك نفر از زندگي بهدست آورده ساخته نشده؛ برعكس، مجسمههاي يادبود براي چيزهايي كه افراد به زندگي هديه ميدهند ساخته ميشود.
قويترين، تأثيرگذارترين و موفقترين افرادي كه خواهيد ديد كساني هستند كه هميشه بهدنبال انجام كار خيري براي ديگران هستند. وقتي شما كسي را، با هر شرايط مالي كه دارد، ملاقات ميكنيد يكي از بهترين سؤالهايي كه ميتوانيد بپرسيد اينست كه «آيا ميتوانم كاري براي شما انجام دهم؟» بهجاي گرفتن، هميشه بهدنبال بخشيدن باشيد. امروزه، مردان و زنان موفق كساني هستند كه بخشندهاند نه گيرنده.
روي باز داشته باشيد و ديگران را درك كنيد
مردم به همان اندازهاي كه شما با روي باز با آنها برخورد كنيد و آنها را درك كنيد و نسبت به نگرانيها و نيازهاي آنها حساسيت نشان دهيد، با روي باز از تأثير مثبت شما استقبال خواهند كرد. و هرچقدر بيشتر با قدرت شخصيت خود بر ديگران اثر بگذاريد سريعتر به موفقيت بزرگي كه آرزوي آن را داريد و مستحق آن هستيد خواهيد رسيد.
فعاليتهاي تمريني
در اينجا به دو مورد اشاره ميكنيم كه ميتوانيد با كاربرد آنها سريعاً اين ايدهها را به مرحلة عمل برسانيد:
اول، بهدنبال راهي باشيد كه براي افراد خانواده، دوستان و مشتريان خود كارهاي خوبي انجام دهيد. هرچقدر كار خوبِ بيشتري انجام دهيد احساس بهتري نسبت به خود خواهيد داشت.
دوم، براي گوشدادن به مسائل كاركنان و همكاران خود وقت بگذاريد. هرچقدر بهتر به آنها گوش دهيد تأثير شما بر آنها بيشتر خواهد بود.
📚 #کتاب : #نامههای_کوچک_برای_موفقیتهای_بزرگ
✍️ اثر: #برایان_تریسی
👌 ترجمه: #محمد_زنجانی
با سپاس فراوان از مترجم گرانقدر:
جناب آقای محمد زنجانی
🆔 @Sayehsokhan
#یک_جرعه_کتاب
برای اخراج محمدعلیشاه هیئتی تعیین شد که من هم جزء آنها بودم. روزی که ترتیب اخراج وی را دادیم، دارای قیافهای تکیده و شکسته بود. با آنکه در مورد اخراج محمدعلیشاه خبری منتشر نشده بود، ولی عدهای زیاد در مقابل سفارت انگلیس در زرگنده آمده بودند و بعضی هم با خود اسلحه داشتند و میخواستند انتقام خود را از آن مرد بگیرند. هیئت متوجه شد و از شهر درخواست کرد که عدهای قزاق بفرستند. قزاقها آمدند و در دو طرف مستقر شدند. قیافۀ جمعیت بینهایت غضبناک و عصبانی بود. هیئت انتظار داشت که واقعهای روی بدهد. ازاینرو من جلو جمعیت رفته و آنها را به آرامش دعوت کردم. ولی جمعیت همچنان عصبانی بود. تصمیم گرفته شد شاه مخلوع را از درِ پنهانی سفارت خارج کنیم. شاه مخلوع وقتی مرا دید با قیافۀ بغضگرفته جلو آمده و به ترکی شروع به احوالپرسی کرد. گریه به شاه امان نمیداد. من به او گفتم چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟ بغض شاه ترکید. گفت: «خدا ذلیل کند شاپشال و امیربهادر جنگ را، آنها مرا اغفال کردند تا روبهروی ملتم بایستم.» گفتم: «عذر بدتر از گناه.» به او گفتم: «بههرحال الان چارهای نیست و خودکرده را تدبیر نیست. باید هرچهزودتر خاک ایران را ترک کنی. تا چه وقت میخواهی به این زندگی ذلتبار ادامه بدهی و زیر بیرق خارجی بمانی.» شاه در این موقع با صدای بلند میگریست بهطوریکه همه هیئت و سفرای روس و انگلیس از این حالت روحی شاه متأثر شدند.
محمدعلیشاه دیگر آن شاهی نبود که روبهروی ملت خود ایستاده بود. مثل بچه مطیعی شده بود که پناهگاهی میجست. چون شایع بود که محمدعلیشاه قصد خروج مقداری از جواهرات سلطنتی را دارد، ستارخان به ترکی با فریاد گفت: «جیبها و اثاثهاش را بگردید.» من نزد ستارخان رفته و باز به ترکی به او گفتم رعایت این مردک بیچاره را بکنید. این در وضع روحی بدی است. ستارخان گفت: «مَن بیلمیرم» یعنی من نمیدانم. من پیشنهاد کردم برای آنکه بهانهای به دست کسی داده نشود، اثاثیه شاه و حتی جیبهایش را به شکل زنندهای بازرسی کردند. چند قطعه جواهر پیدا کردند که بلافاصله صورتمجلس شد و اعضای هیئت زیر آن را امضا کردند. ستارخان پا از این فراتر گذاشت و گفت اثاثۀ ملکهجهان خانمش را هم بگردید. من گفتم: «این کار زننده است.» ستارخان چند زن را از بین کسانی که بیرون سفارت منتظر خروج محمدعلیشاه بودند صدا کرد و گفت اثاثیۀ خانم و خدمه را هم بگردید. زنها حتی سینهبند خانم را هم گشتند و در آنجا چند قطعه الماس یافتند. شاه خواست مانع شود، ستارخان به ترکی گفت: «هرچه جنایت کردی بس نبود، حالا میخواهی داراییهای "رعیت" را به تاراج ببری؟» ناسزایی هم نثار شاه کرد. من هرچه خواستم ستارخان را دعوت به آرامش کنم میسر نمیشد و او مرتب مثل شیر میغرید و اسلحهاش را تکان میداد. در آخر محمدعلیشاه به اعضای هیئت دست داد و از بعضی حلالیت طلبید، ولی چه سود؟ محمدعلی شاه لکهای را که بر دامن تاریخ گذاشت هیچوقت پاک نخواهد شد. او ملتی را که آزادی میخواست کشت. مجلس را به توپ بست و ملکالمتکلمین و صوراسرافیل را در باغ شاه خفه کرد... بههرحال صحنهای بود دردناک و ناراحتکننده. در دل گفتم: یک پایان رقت بار...
#مشروطیت_ایران
#محمود_ستایش ، ص ۱۰۴ تا ۱۰۷
@audiopersianlibrary1
🆔 @Sayehsokhan
برای اخراج محمدعلیشاه هیئتی تعیین شد که من هم جزء آنها بودم. روزی که ترتیب اخراج وی را دادیم، دارای قیافهای تکیده و شکسته بود. با آنکه در مورد اخراج محمدعلیشاه خبری منتشر نشده بود، ولی عدهای زیاد در مقابل سفارت انگلیس در زرگنده آمده بودند و بعضی هم با خود اسلحه داشتند و میخواستند انتقام خود را از آن مرد بگیرند. هیئت متوجه شد و از شهر درخواست کرد که عدهای قزاق بفرستند. قزاقها آمدند و در دو طرف مستقر شدند. قیافۀ جمعیت بینهایت غضبناک و عصبانی بود. هیئت انتظار داشت که واقعهای روی بدهد. ازاینرو من جلو جمعیت رفته و آنها را به آرامش دعوت کردم. ولی جمعیت همچنان عصبانی بود. تصمیم گرفته شد شاه مخلوع را از درِ پنهانی سفارت خارج کنیم. شاه مخلوع وقتی مرا دید با قیافۀ بغضگرفته جلو آمده و به ترکی شروع به احوالپرسی کرد. گریه به شاه امان نمیداد. من به او گفتم چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟ بغض شاه ترکید. گفت: «خدا ذلیل کند شاپشال و امیربهادر جنگ را، آنها مرا اغفال کردند تا روبهروی ملتم بایستم.» گفتم: «عذر بدتر از گناه.» به او گفتم: «بههرحال الان چارهای نیست و خودکرده را تدبیر نیست. باید هرچهزودتر خاک ایران را ترک کنی. تا چه وقت میخواهی به این زندگی ذلتبار ادامه بدهی و زیر بیرق خارجی بمانی.» شاه در این موقع با صدای بلند میگریست بهطوریکه همه هیئت و سفرای روس و انگلیس از این حالت روحی شاه متأثر شدند.
محمدعلیشاه دیگر آن شاهی نبود که روبهروی ملت خود ایستاده بود. مثل بچه مطیعی شده بود که پناهگاهی میجست. چون شایع بود که محمدعلیشاه قصد خروج مقداری از جواهرات سلطنتی را دارد، ستارخان به ترکی با فریاد گفت: «جیبها و اثاثهاش را بگردید.» من نزد ستارخان رفته و باز به ترکی به او گفتم رعایت این مردک بیچاره را بکنید. این در وضع روحی بدی است. ستارخان گفت: «مَن بیلمیرم» یعنی من نمیدانم. من پیشنهاد کردم برای آنکه بهانهای به دست کسی داده نشود، اثاثیه شاه و حتی جیبهایش را به شکل زنندهای بازرسی کردند. چند قطعه جواهر پیدا کردند که بلافاصله صورتمجلس شد و اعضای هیئت زیر آن را امضا کردند. ستارخان پا از این فراتر گذاشت و گفت اثاثۀ ملکهجهان خانمش را هم بگردید. من گفتم: «این کار زننده است.» ستارخان چند زن را از بین کسانی که بیرون سفارت منتظر خروج محمدعلیشاه بودند صدا کرد و گفت اثاثیۀ خانم و خدمه را هم بگردید. زنها حتی سینهبند خانم را هم گشتند و در آنجا چند قطعه الماس یافتند. شاه خواست مانع شود، ستارخان به ترکی گفت: «هرچه جنایت کردی بس نبود، حالا میخواهی داراییهای "رعیت" را به تاراج ببری؟» ناسزایی هم نثار شاه کرد. من هرچه خواستم ستارخان را دعوت به آرامش کنم میسر نمیشد و او مرتب مثل شیر میغرید و اسلحهاش را تکان میداد. در آخر محمدعلیشاه به اعضای هیئت دست داد و از بعضی حلالیت طلبید، ولی چه سود؟ محمدعلی شاه لکهای را که بر دامن تاریخ گذاشت هیچوقت پاک نخواهد شد. او ملتی را که آزادی میخواست کشت. مجلس را به توپ بست و ملکالمتکلمین و صوراسرافیل را در باغ شاه خفه کرد... بههرحال صحنهای بود دردناک و ناراحتکننده. در دل گفتم: یک پایان رقت بار...
#مشروطیت_ایران
#محمود_ستایش ، ص ۱۰۴ تا ۱۰۷
@audiopersianlibrary1
🆔 @Sayehsokhan
#به_زودی
در بارۀ جرئتمندی چه باید بدانیم؟
جرئتمندی به معنای مقابله با چالشها یا تهدیدها یا مشکلات است. جرئت شامل اهمیتدادن به یک هدف یا عقیده و عملکردِ مبتنی بر آن است. عنصر اصلی جرئت عبارت است از رویارویی با –برخلاف اجتناب از- ترسها. جرئت دستکم به سه شکل ظاهر میشود. شکل اول، «جسمانی» است که فرد با بدنش دست به مخاطره میزند (مثل سربازان و آتشنشانان). شکل دوم «روانشناختی» است که فرد با اختلالات ذهنی و هیجانی و مشکلات شخصی خود مستقیماً روبهرو میشود. درواقع جرئتمندانه آسیبپذیریهای خود و مشکلاتش با دیگران را میپذیرد و حتی آنها را بیان میکند و در زمان لزوم، از دیگران کمک میخواهد. شکل سوم «اخلاقی» است که به معنای گفتن حرف حق، حتی با وجود روبهرو شدن با مخالفت دیگران است. این شکل از جرئت زمانی بروز میکند که از حق افراد بیبضاعت یا ناتوان دفاع میکنید یا به پشتیبانی از حق گروه میایستید.
📚 #برشی_از_کتاب : #بر_قله_اقتدار
#با_توانمندی_های_منش
✍️ اثر: #دکتر_راین_نیمک و #دکتر_رابرت_ای_مک_گرث
👌 ترجمه: #دکتر_محمد_خدایاری_فرد و #دکتر_مرجان_حسنی_راد
📖 صفحه: ۱۳۷
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
در بارۀ جرئتمندی چه باید بدانیم؟
جرئتمندی به معنای مقابله با چالشها یا تهدیدها یا مشکلات است. جرئت شامل اهمیتدادن به یک هدف یا عقیده و عملکردِ مبتنی بر آن است. عنصر اصلی جرئت عبارت است از رویارویی با –برخلاف اجتناب از- ترسها. جرئت دستکم به سه شکل ظاهر میشود. شکل اول، «جسمانی» است که فرد با بدنش دست به مخاطره میزند (مثل سربازان و آتشنشانان). شکل دوم «روانشناختی» است که فرد با اختلالات ذهنی و هیجانی و مشکلات شخصی خود مستقیماً روبهرو میشود. درواقع جرئتمندانه آسیبپذیریهای خود و مشکلاتش با دیگران را میپذیرد و حتی آنها را بیان میکند و در زمان لزوم، از دیگران کمک میخواهد. شکل سوم «اخلاقی» است که به معنای گفتن حرف حق، حتی با وجود روبهرو شدن با مخالفت دیگران است. این شکل از جرئت زمانی بروز میکند که از حق افراد بیبضاعت یا ناتوان دفاع میکنید یا به پشتیبانی از حق گروه میایستید.
📚 #برشی_از_کتاب : #بر_قله_اقتدار
#با_توانمندی_های_منش
✍️ اثر: #دکتر_راین_نیمک و #دکتر_رابرت_ای_مک_گرث
👌 ترجمه: #دکتر_محمد_خدایاری_فرد و #دکتر_مرجان_حسنی_راد
📖 صفحه: ۱۳۷
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
📚 #کتاب : #افزایش_تابآوری_در_پیچهای_نفسگیر_زندگی
✍️ اثر: #دکتر_زهره_سپهری_شاملو
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
✍️ اثر: #دکتر_زهره_سپهری_شاملو
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Forwarded from انبارستان🎧
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
گفتگوی روانشناسانه
بحران میانسالی
دکتر علی صاحبی
الیوت ژاک در سال ۱۹۶۵ مفهوم بحران میانسالی را مطرح کرد و روانشناسان پیروِ فروید مانند کارل یونگ فراوان از آن استفاده کردند. بحران میانسالی به دورهای طبیعی در زندگی افراد اطلاق میشود که طی آن از دورهی جوانی به دورهی میانسالی وارد میشوند.
بزرگسالان مدام دستاوردها، اهداف و رؤیاهایشان را با آنچه در گذشته آرزویش را داشتند، و مرحلهی فعلی زندگیشان مقایسه میکنند. بحران میانسالی هم در مردان و هم در زنان اتفاق میافتد، اما نوع این بحران در آنها متفاوت است. مردان مستقیما بر دستاوردهایشان تمرکز میکنند و تمایل دارند موفقیتهایشان را به اطرافیان ثابت کنند اما زنان تمایل دارند ظاهر فیزیکی و جذابیتهای ظاهریشان را حفظ کنند. از آنجا که بسیاری از میانسالان در این دوره دیگر به عنوان والدین وظایف چندانی ندارند، مایلند کارهایی انجام بدهند که در گذشته به دلیل وجود فرزندان از انجامشان چشمپوشی کرده بودند.
افرادی که عمرشان را صرف اهداف و آرزوهایشان کردهاند کمتر از سایرین به بحران میانسالی دچار میشوند و پابهسن گذاشتن برایشان راحتتر است.
https://t.me/anbar100
بحران میانسالی
دکتر علی صاحبی
الیوت ژاک در سال ۱۹۶۵ مفهوم بحران میانسالی را مطرح کرد و روانشناسان پیروِ فروید مانند کارل یونگ فراوان از آن استفاده کردند. بحران میانسالی به دورهای طبیعی در زندگی افراد اطلاق میشود که طی آن از دورهی جوانی به دورهی میانسالی وارد میشوند.
بزرگسالان مدام دستاوردها، اهداف و رؤیاهایشان را با آنچه در گذشته آرزویش را داشتند، و مرحلهی فعلی زندگیشان مقایسه میکنند. بحران میانسالی هم در مردان و هم در زنان اتفاق میافتد، اما نوع این بحران در آنها متفاوت است. مردان مستقیما بر دستاوردهایشان تمرکز میکنند و تمایل دارند موفقیتهایشان را به اطرافیان ثابت کنند اما زنان تمایل دارند ظاهر فیزیکی و جذابیتهای ظاهریشان را حفظ کنند. از آنجا که بسیاری از میانسالان در این دوره دیگر به عنوان والدین وظایف چندانی ندارند، مایلند کارهایی انجام بدهند که در گذشته به دلیل وجود فرزندان از انجامشان چشمپوشی کرده بودند.
افرادی که عمرشان را صرف اهداف و آرزوهایشان کردهاند کمتر از سایرین به بحران میانسالی دچار میشوند و پابهسن گذاشتن برایشان راحتتر است.
https://t.me/anbar100
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن
دنیا جای خطرناکی برای زندگیست؛ نه به خاطر آدمهایی که شرورند، بلکه به خاطر آدمهایی که برای این موضوع هیچ کاری نمیکنند.
✍ آلبرت انیشتین
🆔 @Sayehsokhan
دنیا جای خطرناکی برای زندگیست؛ نه به خاطر آدمهایی که شرورند، بلکه به خاطر آدمهایی که برای این موضوع هیچ کاری نمیکنند.
✍ آلبرت انیشتین
🆔 @Sayehsokhan
📜برشی از کتاب تاریخ فلسفهی سیاسی
🍃🍃🍃
📚حکومت تأسیس میشود تا وظایف خاصی را به انجام برساند و اگر نتواند این وظایفش را به انجام برساند، یا خودسر شود و شهروندان را به مخاطره بیندازد، اقتدار و فرمانرواییاش را از دست میدهد. هیوم معتقد است این موضع مبتنی بر عقل متعارف را میتوان بدون توسل به قرارداد توضیح داد:
📗«میزان اندکی از تجربه و مشاهده کافی است که به ما بیاموزد که جامعه را نمیتوان بدون فرمانروایی کلانتران حفظ کرد، و این فرمانروایی و اقتدار خیلی سریع، وقتی که دقیقاً از آن تبعیت نشود، اعتبارش را از دست میدهد. مشاهدهی این منافع عمومی و بدیهی منبع و منشأ همهی بیعتها و آن تکالیف اخلاقی است که ما به آن نسبت میدهیم.»
📒اما این واقعیت که حکومت ضروری است بدین معنا نیست که اقتدار و فرمانروایی آن نامحدود است. «منافع عمومی و بدیهی» خودشان محدویتهایی را تحمیل میکنند. همانگونه که هیوم در رساله مینویسد، حکومت به این دلیل ضروری است که مردم نیازمند امنیت و حفاظت هستند.
📗وقتی که ستم حکومتی چنان حدّتی پیدا میکند که دیگر این مزایا تأمین نمیشوند، بنیان اقتدار حکومت از میان میرود، و مردم دیگر دلیلی نمیبینند از حکومت اطاعت کنند:
«بنابراین، چون نفع همان روایی حکومت است، پس جایی که روایی نباشد حکومتی هم نمیتواند در کار باشد؛ و هرگاه کلانتر مدنی ستم را به حدی برساند که اقتدار و فرمانرواییاش کاملاً تحملناپذیر شود، ما دیگر ملزم نیستیم تسلیم آن شویم. علت که از میان رفت، معلول هم باید از میان برود.»
📒اگر حکومت جبارانه یا فوقالعاده ستمگر شود، مردم دیگر لازم نیست از آن اطاعت کنند. اما علتش این نیست که حکومت یک توافق قرارداری را نقض کرده است، بلکه علتش عقل متعارف محض است. همکاری با یک رژیم ستمگر بیجاست و معنایی ندارد؛ مردم وضعشان بدون چنین حکومتی بهتر خواهد بود.
📗از کتابِ «تاریخ فلسفهی سیاسی»
جلد سوم: از ماکیاولی تا مونتسکیو
جورج کلوسکو
ترجمهی خشایار دیهیمی
🆔 @Sayehsokhan
📜برشی از کتاب تاریخ فلسفهی سیاسی
🍃🍃🍃
📚حکومت تأسیس میشود تا وظایف خاصی را به انجام برساند و اگر نتواند این وظایفش را به انجام برساند، یا خودسر شود و شهروندان را به مخاطره بیندازد، اقتدار و فرمانرواییاش را از دست میدهد. هیوم معتقد است این موضع مبتنی بر عقل متعارف را میتوان بدون توسل به قرارداد توضیح داد:
📗«میزان اندکی از تجربه و مشاهده کافی است که به ما بیاموزد که جامعه را نمیتوان بدون فرمانروایی کلانتران حفظ کرد، و این فرمانروایی و اقتدار خیلی سریع، وقتی که دقیقاً از آن تبعیت نشود، اعتبارش را از دست میدهد. مشاهدهی این منافع عمومی و بدیهی منبع و منشأ همهی بیعتها و آن تکالیف اخلاقی است که ما به آن نسبت میدهیم.»
📒اما این واقعیت که حکومت ضروری است بدین معنا نیست که اقتدار و فرمانروایی آن نامحدود است. «منافع عمومی و بدیهی» خودشان محدویتهایی را تحمیل میکنند. همانگونه که هیوم در رساله مینویسد، حکومت به این دلیل ضروری است که مردم نیازمند امنیت و حفاظت هستند.
📗وقتی که ستم حکومتی چنان حدّتی پیدا میکند که دیگر این مزایا تأمین نمیشوند، بنیان اقتدار حکومت از میان میرود، و مردم دیگر دلیلی نمیبینند از حکومت اطاعت کنند:
«بنابراین، چون نفع همان روایی حکومت است، پس جایی که روایی نباشد حکومتی هم نمیتواند در کار باشد؛ و هرگاه کلانتر مدنی ستم را به حدی برساند که اقتدار و فرمانرواییاش کاملاً تحملناپذیر شود، ما دیگر ملزم نیستیم تسلیم آن شویم. علت که از میان رفت، معلول هم باید از میان برود.»
📒اگر حکومت جبارانه یا فوقالعاده ستمگر شود، مردم دیگر لازم نیست از آن اطاعت کنند. اما علتش این نیست که حکومت یک توافق قرارداری را نقض کرده است، بلکه علتش عقل متعارف محض است. همکاری با یک رژیم ستمگر بیجاست و معنایی ندارد؛ مردم وضعشان بدون چنین حکومتی بهتر خواهد بود.
📗از کتابِ «تاریخ فلسفهی سیاسی»
جلد سوم: از ماکیاولی تا مونتسکیو
جورج کلوسکو
ترجمهی خشایار دیهیمی
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔹ی مرد متوجه یک پرنده میشه که پاهاش روی میله آهنی یخ زده بود، دستش رو میذاره تا میله گرم و یخ آب شود و پرنده آزاد بشه.
این گرما اسمش فهم عشق، دوست داشتن، آگاهی نمیدونم ولی زیبا ترین ویدیویی بود که دیدم .
"خوش به حال این مرد و احوال خوب و دوست داشتنیش "
🆔 @Sayehsokhan
این گرما اسمش فهم عشق، دوست داشتن، آگاهی نمیدونم ولی زیبا ترین ویدیویی بود که دیدم .
"خوش به حال این مرد و احوال خوب و دوست داشتنیش "
🆔 @Sayehsokhan