نشر سایه سخن
9.76K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.79K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
تجسم ذهنی
 
برای این تمرین مکانی پیدا کنید که بتوانید به راحتی در آن بنشینید و مطمئن باشید کسی مزاحمتان نخواهد شد. خود را آرام کنید و افکار و احساسات را از ذهنتان دور کنید. تصور کنید ذهنتان یک تخته سیاه بزرگ است که افکار زیادی روی آن نوشته شده. حالا یک تخته پاک‌کن بردارید تخته را کاملاً پاک کنید. سپس به چالش تمرین قبل و تمام گام‌هایی فکر کنید که باید برای یک پاسخ دلیرانه‌تر بردارید. حال خیلی سریع همۀ اتفاقاتی را که احتمالاً در فرایند دستیابی به هدفتان رخ می‌دهند، در ذهن تصور کنید؛ انگار در حال تماشای یک فیلم روی دور تند هستید. سپس مراحل را به صورت دقیق و آرام در ذهنتان تصور کنید. این کار شبیه ساختن یک فیلم سینمایی است که هنرپیشۀ نقش اولش خود شمایید.


📚 #برشی_از_کتاب : #سفر_زندگی
#از_خودآگاهی_تا_بالندگی
✍️ اثر:  #دکتر_زهره_قربانی
👌 با همکاری: #فرناز_شهید_ثالث
📕 صفحه: ۹۶
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan
🔊 فایل صوتی

نشست‌های متنوع از مجموعه درس‌گفتارهایی دربارۀ دیدار شمس تبریزی با مولانا
در مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران

اولین = دکتر ایرج شهبازی، محبتی و خاکی
دومین = دکتر مریم مشرف
سومین = دکتر قدرت‌الله طاهری
چهارمین= دکتر لیلا آقایانی چاوشی
پنجمین= دکتر مهدی سالاری نسب
ششمین = دکتر مهدی سالاری نسب
هفتمین = خانم سودابه کریمی
هشتمین = دکتر حمیدرضا توکلی
نهمین = دکتر حمیدرضا توکلی
دهمین = دکتر مریم عاملی رضایی
یازدهمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
دوازدهمین = دکتر محمد جواد اعتمادی
سیزدهمین = دکتر میرجلال‌الدین کزازی
چهاردهمین = دکتر اصغر دادبه
پانزدهمین = دکتر قربان ولیئی
شانزدهمین = خانم اعظم نادری
هفدهمین = دکتر سیدمحمد عمادی حائری
هجدهمین = دکتر فواد مولودی
نوزدهمین = دکتر مهدی محبتی
بیستمین = دکتر مهدی محبتی
بیست‌و‌یکمین = دکتر مهدی محبتی
بیست‌و‌دومین = دکتر حسن بلخاری
بیست‌و‌سومین = دکتر حسن بلخاری
بیست‌و‌چهارمین= دکتر محمدرضا موحدی
بیست‌و‌پنجمین = دکتر غلامرضا خاکی
بیست‌و‌ششمین = علی اصغر ارجی
بیست‌و‌هفتمین = دکتر احمد پاکتچی
بیست‌و‌هشتمین = دکتر عبدالرضا مدرس‌زاده

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
📢 ... #پوشه_شنیداری بیست‌وهشتمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ی شمس تبریزی با عنوان «مقالات شمس، روایتی تازه از آموزه‌های سبک عراقی»

سخنران: دکتر عبدالرضا مدرس‌زاده

چهارشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۹
@Bookcitycc
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اطرافتان را با آدمهای
مثبت،
شاد
پرانرژی
مهربان
صادق
یکرنگ
یکدل
خوش‌فکر
پرکنید...
آدمهای دوروبر شما
نشان دهنده تفکرات شما هستند...

#سلام_صبح_به_خیر

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با امید به این‌که روزهای غمگین هرچه زودتر بگذرند!

🆔 @Sayehsokhan
📍📍بدترین فرد برای ازدواج کیست؟

💥بيشتر روانشناسان خانواده معتقدند نامناسب‌ترین افراد برای ازدواج کسانی هستند که مبتلا به اختلال شخصیت هستند.ا

ختلال شخصیت چیست؟ کسی که مبتلا به اختلال شخصیت است در زندگی فردی خود و با تمام روابط بین‌فردی خود مشکل دارد ولی معتقد است که او سالم است و دیگران مشکل دارند. ارتباط برقرارکردن با این افراد کار سختی است و نیاز به درمان فردی دارند.
برای مثال، کسی که اختلال شخصیت خود شیفته دارد خود بزرگ بینانه فکر می‌کند که آدم بسیار مهم و بی‌نظیری است، تحمل انتقاد را ندارد، همیشه خود را محق می‌داند، توانایی همدلی با دیگران ندارد، حسود و متکبر است، نیاز به تایید و تحسین دیگران دارد، نیازهای خودش برایش مهم است، دیگران را استثمار می‌کند و اغلب اوقات با یک فرد بسیار وابسته ازدواج می‌کند.

🔹تشخیص انواع اختلال شخصیت (بدگمان، نمایشی، دوری‌گزین، وابسته و ... تنها توسط روانشناس متخصص و یا با اجرای آزمون‌های روانی خاص امکان‌پذیر است).

🔸فرد روان رنجور می‌کوشد گذشته را در آینده بیابد و به این ترتیب اکنون را از دست می‌دهد و نابود می‌کند. کسی که زندگی نمی‌کند بیشتر از همه از مرگ می‌هراسد. اگر می‌خواهید چگونه زیستن را بیاموزید در مورد مرگ بیندیشید. پس زمینه سیاه و تیره مرگ، رنگ‌های لطیف زندگی را با همه خلوصشان آشکار می‌کند و به چشم می‌آورد.

🔍📚منبع: يالوم،
کتاب درمانی اگزیستانسیال

🆔 @Sayehsokgan
نقل خاطره ای از آقای پرویز شهبازی

🔹در سال ۱۹۹۲ میلادی،حدود ۲۵ سال پیش من بیزینسی را شروع کرده بودم،یک وقتی داشتم از سرکار به خانه بر می گشتم که متوجه شدم یک خواربار فروشی چندین خیابان دورتر از خیابان اصلی باز شده و خیلی خوشحال شدم.

◼️کنجکاوانه به داخل مغازه رفتم و دیدم یک آقایی با همسر جوانش به اتفاق دو بچه ی کوچولو دارند مغازه را درست می کنند،قفسه می زنند و من خیلی خوش حال شدم...
🔸بالاخره مغازه را راه انداختند و کارشان هم رونق گرفت.

🔷چندین سال گذشت و یک شب ساعت ۱۰ شب به قصد خرید به همان خواربار فروشی رفتم و دیدم آن آقا آنجاست و مشغول کار است،
پرسیدم:آقا دیر وقت است،چرا تا این موقع شب در مغازه حاضر هستید؟
گفت:می دانید چیست؟من فقط این مغازه را دارم و یک زن و دو بچه،
در دنیا چیز دیگری ندارم...
فقط همین سه چیز است.

✔️یعنی چه؟
💢یعنی از حرکت فکرش هویت می گرفت،یک تجسمی از همسرش و دو تا بچه اش و مغازه اش داشت،آن ها را در مرکز توجه اش گذاشته بود و با آن ها "هم هویت" شده بود.

🌟معنی زندگی برایش فقط همین سه چیز بود:
✔️مغازه،
✔️همسر،
✔️دو تا بچه.

🔶کم کم بچه هایش بزرگ شدند،من هم گهگاه خرید می کردم،بعضی وقت ها پسرش،بعضی وقت ها هم دخترش پشت دخل می ایستادند،بچه هایش دیگر چهارده پانزده ساله شده بودند.

✳️روزی دیدم این مرد پشت دخل ایستاده،ولی بی حال است،
پرسیدم:چه خبر؟حال و احوال چه طور است؟
گفت:هیچی...حال ندارم...

🔴پسرم که بزرگ شده رفته و دوست دختر گرفته...اصلاً به خانه نمی آید...دخترم که دوست پسر گرفته و من هم که به او اعتراض کردم گفته اصلاً تو پدر من نیستی...زنم هم با شاگردی که توی مغازه داشتم فرار کرده رفته...
فقط همین مغازه هست و من تنها مانده ام و دیگر حالی برایم نمانده.

🔵گذشت و گذشت تا این که اطراف ما مغازه های ایرانی دیگری باز شدند،
مخصوصاً یکی که خیلی هم بزرگ بود و مغازه ایشان رفت در پایین دست...
✔️روزی دیدم که مغازه را می بندد.

👈تمامی معانی زندگی اش فرو ریخته بود،شکایت و ناله می کرد،واکنش نشان می داد و حرف های انتقام جویانه می زد و...

◀️علتش چه بود؟

✔️علتش گرفتن هویت از حرکت فکر بود،
✔️علتش تعیین معنی و منظور زندگی به وسیله ی فکر و چیزی که فکر می تواند تجسم بکند و گذاشتن آن در مرکز توجه به عنوان دل بود،
✔️علتش قرار دادن آن سه چیز به جای خدا و تمرکز داشتن دائم روی آن و کنترل کردن آن ها بود.

◀️مرکز توجه من،فقط می تواند زندگی ابدی باشد،خدا باشد،عدم باشد.

⭐️مرکز توجه من،تصویر ذهنی از همسر،بچه و مغازه نمی تواند باشد.

🔹آیا وقتی من اولین بار این موضوع را متوجه شدم چیزی یاد گرفتم؟
بله...به خودم نگاه کردم،اولش فکر می کردم من مثل این نیستم،متوجه شدم نه...فهمیدم من هم مثل این هستم،خیلی فرق نداریم،حالا برای او سه تا چیز بود،برای من تعدادش خیلی زیادتر است...
البته آن موقع جوان تر بودم،
۲۵ سال پیش بود و من ۴۷ سال داشتم.
🔸دیدید که چه اتفاقی افتاد...
🔸راستی چرا آن آقا دچار غصه و درد شد؟

🔷چون زندگی به هر چه که به آن بچسبیم و مرکز توجه خود قرار بدهیم،حمله می کند و تا ما بفهمیم همه آن ها از دست می رود.

⭕️منظور از این غصه و دردها،بیدار شدن است تا انسان فکر کند و دریابد چیزی را که به خود چسبانده،اصل نیست.

✳️چسبیدن به باورها،دردها و چیزهای فیزیکی ما را به هیچ جا نمی رساند،مقصد ندارد.

🌟باورها یعنی فکرهایی که ما در خودمان انباشته کرده ایم،باورهای سیاسی،
مذهبی،اجتماعی، شخصی،خانوادگی و...
🔶این ها فقط باور هستند؛
🔶باورهای غیراصل.
✔️باور نباید جز خدا باشد

⭕️ از برنامه گنج حضور-شماره ۶۸۰

🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بهتر است گاهی هم‌چون راننده‌های کامیون باشیم!

🆔 @Sayehsokhan
اکثر مردم بر این باورند که افسردگی و اضطراب دو مشکل کاملاً متفاوت جدا از هم و نامربوط‌اند، در صورتی که چنین نیست. اگرچه اضطراب و افسردگی اصلاً به هم شباهت ندارند و دو تجربۀ کاملاً متفاوت‌اند، در حقیقت ارتباط بسیار نزدیکی با هم دارند. اگر به این ارتباط پی ببرید، مشکلاتتان را بهتر درک می‌کنید.
احساس نگرانی و اضطراب یا افسردگی ممکن است به تنهایی وجود داشته باشند. گاه نگرانی و اضطراب منجر به افسردگی می‌شود یا افسردگی با مؤلفه‌های اضطراب در هم می‌آمیزد. بیمارانی داشته‌ام که یک لحظه دیوانه‌وار مضطرب بودند و لحظۀ دیگر احساس می‌کردند از شدت افسردگی نابود شده‌‌اند. آن‌ها لبریز از نگرانی و شک به خود و خودخوری و ناامنی و ترس و بی‌اعتنایی و خستگی بودند. پرسش همچنان باقی است: چگونه این دو تجربۀ کاملاً متفاوت این‌قدر نقاط مشترک دارند؟


📚 #برشی_از_کتاب : #خودمربی‌گری
#برنامه‌ای_قدرتمند_برای_رفع_اضطراب_و_افسردگی
✍️ اثر: #دکتر_جوزف_لوچیانی
👌 ترجمه: #ساقی_ساقیان
📖 صفحه: ۶۳
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
💢 حکمت رنج

اگر دو برادر همسان را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگویید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشی است و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندهید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و با اعتماد به نفس بالا، و برادر دوم به انسانی حقیر و سرشار از عقده‌ها و کینه‌ها تبدیل می شود.

کتک خوردن و رنج برای هر دو یکسان است، اما تفاوت در حکمتی است که می تواند به رنج کشیدن‌ «معنا» بخشد. یکی به امید روزهای بهتر رنج می‌کشد و دیگری با هر ضربه خردتر و حقیرتر می‌شود.

اینکه چگونه با سختی‌ها و مشقت‌های زندگی کنار بیاییم و به آن‌ها واکنش نشان دهیم، نهایتا محصول یک «تصمیم شخصی» است.

می‌توانیم تصمیم بگیریم به سختی‌ها و مصائب اجتناب‌ناپذیر زندگی از منظر «معنا و حکمت» نگاه کنیم تا در پس هر ضربه روحی و هر لطمه جسمی تنومندتر، مقاوم‌تر و آگاه‌تر بیرون بیاییم یا اینکه تصمیم بگیریم در بهترین حالت یک «قربانی منفعل» با حیاتی پر از غم باشیم.

👤 ویکتور فرانکل

🆔 @Sayehsokhan
شعر «دست تو»
سروده‌ی احمدرضا احمدی
از کتاب «قافیه در باد گم می‌شود»

به یاد: اختر احمدی

دست تو
چه‌قدر تأخیر دارد
وقتی‌که چای گرم می‌شود
و تو
چای سرد را تعارف می‌کنی

دو سه ماه دیگر این اطلسی
که تو کاشته‌ای
گل می‌دهد

من به ساعت نگاه می‌کنم
تو می‌میری
شمع روشن را به اتاق آوردند

اطلسی گل داده است
قطار در سپیده دم
کنار اطلسی منتظر تو
در باد ایستاده است.
گل اطلسی بر سینه‌ی تو بود
وقتی تو را
برای دفن می‌بردند

هنگام که تو مرده بودی
آدم به گل خفته بود

هنگام که تو مرده بودی
یاران به عشق و عطر
مانده بودند.

همه‌ی ما را دعوت کردند
تا در آن عکس یادگاری باشیم
عکاس سراغ تو را گرفت
من بودم
تو نبودی
تو مرده بودی
عکاس از همه‌ی ما بدون تو
عکس یادگاری گرفت.

عکس را چاپ کردند
آوردند
در همه‌ی عکس فقط یک شاخه‌ی اطلسی
و دو دست
از جوانی تو
در شهرستان
دیده می‌شد
ما همه در عکس سیاه بودیم.

🆔 @Sayehsokhan
🔊 فایل صوتی

نشست‌های متنوع از مجموعه درس‌گفتارهایی دربارۀ دیدار شمس تبریزی با مولانا
در مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران

اولین = دکتر ایرج شهبازی، محبتی و خاکی
دومین = دکتر مریم مشرف
سومین = دکتر قدرت‌الله طاهری
چهارمین= دکتر لیلا آقایانی چاوشی
پنجمین= دکتر مهدی سالاری نسب
ششمین = دکتر مهدی سالاری نسب
هفتمین = خانم سودابه کریمی
هشتمین = دکتر حمیدرضا توکلی
نهمین = دکتر حمیدرضا توکلی
دهمین = دکتر مریم عاملی رضایی
یازدهمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
دوازدهمین = دکتر محمد جواد اعتمادی
سیزدهمین = دکتر میرجلال‌الدین کزازی
چهاردهمین = دکتر اصغر دادبه
پانزدهمین = دکتر قربان ولیئی
شانزدهمین = خانم اعظم نادری
هفدهمین = دکتر سیدمحمد عمادی حائری
هجدهمین = دکتر فواد مولودی
نوزدهمین = دکتر مهدی محبتی
بیستمین = دکتر مهدی محبتی
بیست‌و‌یکمین = دکتر مهدی محبتی
بیست‌و‌دومین = دکتر حسن بلخاری
بیست‌و‌سومین = دکتر حسن بلخاری
بیست‌و‌چهارمین= دکتر محمدرضا موحدی
بیست‌و‌پنجمین = دکتر غلامرضا خاکی
بیست‌و‌ششمین = علی اصغر ارجی
بیست‌و‌هفتمین = دکتر احمد پاکتچی
بیست‌و‌هشتمین = دکتر عبدالرضا مدرس‌زاده
بیست‌و‌نهمین = دکتر سپیده موسوی

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
📢 ... #پوشه_شنیداری بیست‌ونهمین نشست از مجموعه درس‌گفتارهایی درباره‌ی شمس تبریزی با عنوان «بحثی درباره‌ی نگره‌های دگراندیشانه در نگاه شمس تبریزی و حافظ»

سخنران: دکتر سپیده موسوی

چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹

@Bookcitycc
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می‌شناسمت!
چشم‌های تو
میزبان آفتابِ
صبح ِسبزِ باغ‌هاست
می‌شناسمت

#محمد_رضا_شفیعی_کدکنی

#سلام_صبح_به_خیر

🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن

هدف تعلیم و تربیت باید آن باشد که در مردم آزادی فکری بپروراند و آنان را چنان بار بیاورد که با رغبت به بحث‌های دیگران گوش کنند و چنانچه این بحثها به نتایجی که مورد دلبستگی آنان نیست منتهی گردید، خشمگین نگردند.
هر جا تعصبات عمومی حکمفرما باشد، اعم از تعصبات ملی و نژادی و تنگ نظری‌های مذهبی، مدرسه‌ها باید آگاهانه کوشش خود را مصروف تعدیل و رفع این تعصبات کنند.

📙حقیقت و افسانه
🖋️برتراند راسل

🆔 @Sayehsokhan
چه فکر می کنی؟
که بادبان شکسته زورق به گل نشسته‌ایست زندگی؟

در این خراب ریخته
که رنگ عافیت ازو گریخته
به بن رسیده راه بسته‌ایست زندگی؟

چه سهمناک بود سیل حادثه
که همچو اژدها دهان گشود
زمین آسمان ز هم گسیخت
ستاره خوشه خوشه ریخت
و آفتاب در کبود دره‌های آب غرق شد

هوا بد است
تو با کدام باد می‌روی؟
چه ابر تیره‌ای گرفته سینه تو را
که با هزار سال بارش شبانه‌روز هم
دل تو وا نمی‌شود

تو از هزاره‌های دور آمدی
در این درازنای خون‌فشان
به هرقدم نشان پای توست
در این درشتناک دیو‌لاخ
ز هر طرف طنین گام‌های رهگشای توست
بلند و پست این گشاده دامگاه ننگ و نام
به خون نوشته نامه وفای توست
به گوش بیستون هنوز
صدای تیشه‌های توست

چه تازیانه‌ها که با تن تو تاب عشق آزمود
چه دارها که از تو گشت سربلند
زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند

نگاه کن..
هنوز آن بلند دور
آن سپیده
آن شکوفه‌زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیده‌ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار بیفتی از نشیب راه و باز رو نهی بدان فراز

چه فکر می‌کنی؟
جهان چو آبگینه شکسته ایست
که سرو راست هم در او شکسته می‌نمایدت
چنان نشسته کوه در کمین دره‌های این غروب تنگ
که راه بسته می‌نمایدت

زمان بیکرانه را تو با شمار عمر ما مسنج
به پای او دمی‌ست این درنگ درد و رنج
بسان رود که در نشیب دره
سر به سنگ می‌زند رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست
زنده باش..

هوشنگ ابتهاج(سایه)

🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اعتراف می‌کنم!

🆔 @Sayehsokhan