نشر سایه سخن
9.77K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
هی سر تکون می‌داد و می‌خندید.
دیدم اینطوری نمیشه ‌چک را پاس نکردم. اومد کارگاه و هوار کشید. من هم خواستم بندازمش بیرون که گلاویز شدیم. این هم یغور بود.....
"یک دفعه صدایی از گلوی موکل در آمد که فکر کردم چیزی تو حلقش گیرکرده است. به کلمه یغور حساس شده بود. چندبار گفت: " اویغور.... "
داشت دعوای دولت چین با قوم اویغور کار دست ما می‌داد که قاضی مداخله کرد و کار فیصله یافت. با اشاره دست و سر سعی در آرامش موکل کردم. دوباره نشست. متهم ادامه داد: " ما کاریش نداشتیم، گفتم برو بیرون، آبروریزی نکن! حرف حساب نمی‌فهمید که.... هی یک چیزهایی به چینی مینی می‌گفت، حتماً داشت فحش می‌داد، چه می‌دونم. گوشش را گرفتم که بندازمش بیرون......" قاضی دخالت کرد: "گوشش را گرفتی و یک دفعه دیدی تیکه گوش تو دستته!!".
ضارب خیلی با خونسردی حرف می‌زد. مثل این که در باغی مصفا نشسته و شرح فتوحات خودش را می‌گوید: "والله چی بگم. مثل این‌که بدن چینی ها هم به اجناسشون رفته. شل و ول و بی‌دوام. گوش نبود، صد رحمت به پوست پیاز،  یه دفعه از جا درآمد.... ". دفاع نامربوط اما با مزه متهم قاضی را به خنده انداخت. راستش من هم لبم تا بنا گوش کش آمد. چینی دید و مثل یک شمشیر زن سامورایی غرید" :..... what is he saying". هاج و واج مانده بودم که چی بگم که چینی دوباره به تلاطم افتاد
:"why are you laughing?"
همین مانده بود که توضیح بدهم که چرا خندیدم. چینی را به هر دردسری آرام کردم. متهم که شوق قاضی به شنیدن او را به وجد آورده بود ادامه داد: "حاج آقا! من همیشه از جنس چینی فرار می‌کردم چون یا زمخته و بی‌قوارس یا زوار در رفته. نمی‌دونستم ادمهاشون هم همینطورند. حالا هر جا یه چشم بادومی ببینم، از ترس این‌که نکنه تنم بهش بخوره و چند تا دیه رو دستم بگذاره پا را به فرار می‌گذارم". مزه انداختن‌های متهم مجلس آن روز را گرم کرد اما هیزمی شد برای آتش محکومیت او. او به صراحت و در قالب طنز و هزل اقرار کرده بود و راه هر اعتراض موجهی را بر خودش بست. چینی غرامت گرفت و ضارب عبرت. من هم اجرت عمل گرفتم. می‌ماند اویغورها که سرشان بی‌کلاه ماند در این مرافعه. باشد؛ آن‌ها هم خدایی دارند. حالا دل خوش هستم به رونق جاده ابریشم. ای‌کاش برسد روزگاری که مصنوعات ما با ترکیبی از فن و هنر بر بار ستوران آهنی برود به اقصای غور. کاش باشیم و ببینیم که در میانه راه سیه چشمان کشمیری و ترکان سمرقندی رقص‌کنان به استقبال  آیند با خنیاگری نغمه‌های خداوندگاران شعر شیراز.
به امید آن روز!

#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان


🆔 @Sayehsokhan
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
🔹 منابع مربوط به قسمت هشتم پادکست ری‌را:

🔸 درباره‌ی زندگی نادرپور مقاله‌ی خانم حورا یاوری در دانشنامه‌ی ایرانیکا منبع مفیدی است. ترجمه‌ی این مقاله هم در شماره‌ی ۵۱ مجله‌ی اندیشه‌ی پویا چاپ شده است.

🔸 اظهار نظر فروغ درباره‌ی نادرپور، در مصاحبه‌ی سیروس طاهباز و غلامحسین ساعدی با فروغ آمده که در اصل در شماره‌ی ۱۳ مجله‌ی آرش چاپ شده و من آن را از کتاب جاودانه زیستن در اوج ماندن (به کوشش بهروز جلالی، انتشارات مروارید) نقل کردم.

🔸 نقل قول ستایش‌آمیز نادرپور درباره‌ی #نیما از نوشته‌ی #نادرپور است به نام «درباره‌ی آنکه نیما نام داشت» که آن را در شهریور ۱۳۳۹ در نشریه‌ی کاوش چاپ کرده و من از آن را از جلد دوم کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو (نوشته‌ی شمس لنگرودی، نشر مرکز) نقل کردم.

🔸 برگزیده‌ی #فروغ از شعر معاصر که اشعاری از نادرپور را هم در بر دارد به نام از نیما تا بعد توسط نشر مروارید چاپ شده است.

@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
فالگیر
Saman Javaherian
پادکست ری‌را،
قسمت هشتم
فالگیر، نادر نادرپور

@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan
در فضای پرجنبش‌وجوش اعتماد، همکاران پیوسته به یکدیگر احترام می‌گذارند و از یکدیگر احترام می‌بینند. احترام با سرمشق‌های رهبران سازمان آغاز می‌شود. در فرهنگی که نیروی محرکۀ آن اعتماد است، احترام در هر سطحی ارزشمند است. اگر پی‌ریزی فرهنگِ اعتماد دشوار به نظر برسد، به این علت است که واقعاً دشوار است. اما این یک تعهد بلندمدت است که با تحکیم پیوند بین‌هم‌گروهی‌ها و تمام کسانی که با آنان دادوستد دارند، به نتیجه می‌رسد.

📚 #برشی_از_کتاب : #10_قانون_اعتماد
#ایجاد_پیوندهایی_که_موجب_عظمت_کسب_و_کار_میشود
✍️ اثر:  #یوال_پیترسون
👌 ترجمه: #ایرج_پاد
📖 صفحه: 62
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan
📑  برشهایی از کتاب

📚  بینوایان
  ویکتور هوگو


📗  هرگز نه از دزدان بترسیم ؛ نه از آدمکشان ! آنها خطرات بیرونی‌اند . خطرات کوچکند . از خودمان بترسیم ! دزدان واقعی , پیش داوری‌های ما هستند . آدمکش‌های واقعی , نادرستی‌های ما هستند .
چه اهمیتی دارد . آنچه سرهای ما را , یا کیسه‌های پولمان را تهدید می‌کند . نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید می‌کند !


📗  خطرهای بزرگی که از خارج می‌رسند ، خیلی کوچک وحقیرند . باید از خودمان بترسیم . افکار بد و شک و تردید به منزله دزدان است .
عیوب ما حکم قاتلین را دارد . بزرگترین خطر در باطن ما جایگزین است . کسی که جان ما و پول ما را تهدید می‌کند قابل توجه نیست . به غیر از چیزی که روح ما را تهدید می‌کند از کسی نباید بترسیم .


📗  ما پادشاه را کشتیم . سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم حالا تنها چیزی که گیرمان آمده ، یک پادشاه جدید است که از قبلی بهتر نیست . اینجا سرزمینی است که برای آزادی جنگیدیم ، ولی اکنون برای نان می‌جنگیم . نکته‌ی عدالت این است که همه وقتی برابر می‌شوند که مُرده اند ...


🆔 @Sayehsokhan
🔊 فایل صوتی

نشست‌های متنوع از مجموعه درس‌گفتارهایی دربارۀ دیدار شمس تبریزی با مولانا
در مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران

اولین = دکتر ایرج شهبازی، محبتی و خاکی
دومین = دکتر مریم مشرف
سومین = دکتر قدرت‌الله طاهری
چهارمین= دکتر لیلا آقایانی چاوشی
پنجمین= دکتر مهدی سالاری نسب
ششمین = دکتر مهدی سالاری نسب
هفتمین = خانم سودابه کریمی
هشتمین = دکتر حمیدرضا توکلی
نهمین = دکتر حمیدرضا توکلی
دهمین = دکتر مریم عاملی رضایی
یازدهمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
دوازدهمین = دکتر محمد جواد اعتمادی
سیزدهمین = دکتر میرجلال‌الدین کزازی
چهاردهمین = دکتر اصغر دادبه
پانزدهمین = دکتر قربان ولیئی
شانزدهمین = خانم اعظم نادری
هفدهمین = دکتر سیدمحمد عمادی حائری
هجدهمین = دکتر فواد مولودی
نوزدهمین = دکتر مهدی محبتی
بیستمین = دکتر مهدی محبتی
بیست‌و‌یکمین = دکتر مهدی محبتی

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
📢 ... #پوشه_شنیداری بیست و یکمین نشست از درس‌گفتارهایی دربارۀ شمس تبریزی با عنوان «گنج گوهربار یا مبالغه مستعار» (جلسه سوم)

سخنران: دکتر مهدی محبتی
۴ تیر ۱۳۹۹


@Bookcitycc
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با شمع گفتم:
از چه سرت می‌دهی به باد؟

گفت:
آن سری که سجده ندارد، چنین خوش است



#بیدل_دهلوی

🆔 @Sayehsokhan
پرنده کوچک من، شوق پرواز داشت
تازه پریدن را یادگرفته بود
برای اولین بار، فراز و فرود آسمان را لمس کرده بود
خنکای دل‌انگیز نسیم در اوج آسمان، صورتش را نوازش کرده بود
صیاد اما چشم دیدن چرخ زدن و رقصیدن او را در اوج آسمان نداشت
هشدار داد اما پرنده‌ام اعتنایی نکرد
بالا رفت و اوج گرفت
ناگهان سوزش دردناک تیری را در بال‌هایش حس کرد
از بلندای آسمان به زمین سقوط کرد
صیاد بالهای خونی‌اش را چید
او را به قفس انداخت
پرنده اما دیگر نفس نمی‌کشید
زندگی در قفس برایش هیچ فرقی با مرگ نداشت

دریا

#تسلیت
#مهسا_امینی

🆔 Sayehsokhan
تاب آوری @entekhabbehtar
دکتر صاحبی
1️⃣معنویت و تاب آوری

قسمت اول

دکتر علی صاحبی

🆔 @Sayehsokhan
#از_شما

#هفته_دوم

هميشه خوش‌بين بمانيد!
 
همه مي‌خواهند از نظر جسمي سالم باشند. در‌‌حالی‌که سلامت ذهن از اهمیت زیادی برخوردار است. شاخص اندازه‌گيري سلامتي ذهني هركسي، ميزان خوش‌بيني او نسبت به خودش و زندگي‌اش است. در اين هفته شما مي‌آموزيد كه چگونه نحوۀ تفكر خود را كنترل كنيد تا فارغ از هر اتفاقي، احساس خوبي نسبت به خودتان و موقعيتتان داشته باشيد.
 
واكنش‌ها و پاسخ‌هايتان را كنترل كنيد

سه تفاوت اصلي بين واكنش‌هاي فرد خوش‌بين و فرد بدبين وجود دارد. اولين تفاوت اين است كه فرد خوش‌بين، موانع را گذرا مي‌بيند درحالي‌كه فرد بدبين، موانع پيش‌آمده را هميشگي مي‌پندارد. فرد خوش‌بين يك حادثه بد، مانند جواب منفی به یک مصاحبه کاری و یا لغو سفارش خريد از سوي مشتري را، حادثه‌اي موقت مي‌بيند كه محدود به زمان خاصي است و اثر جدّي بر آينده نخواهد داشت. درحالي‌كه فرد بدبين يك حادثۀ بد را هميشگي و ناشي از بخت و اقبال خود مي‌داند.
 
حوادث را تفكيك كنيد

تفاوت دوم بين افراد خوش‌بين و بدبين در اين است كه خوش‌بين‌ها سختي‌ها را در يك ظرف محدود مي‌بينند ولي بدبين‌ها آن را گسترده و فراگير می‌پندارند. درواقع، وقتي حادثۀ بدي براي يك فرد خوش‌بين اتفاق مي‌افتد او آن را حادثه‌اي جدا در زندگي‌اش تلقي مي‌كند كه اثري بر جنبه‌هاي ديگر زندگي او ندارد.
 
موانع را به‌عنوان اتفاقات گذرا ببينيد

براي مثال، ممكن است چيزي كه روي آن حساب كرده‌ايد اتفاق نيفتد. در اين صورت اگر فكر كنيد كه "هرچند واقعۀ ناگواري است اما امكان دارد براي هركسي روي دهد"، شما مانند يك فرد خوش‌بين واكنش نشان داده‌ايد. زيرا فرد بدبين شكست‌ها را هميشگي مي‌داند. براي او اين اتفاقات نشانۀ وجود مشكل و كمبودي است كه تمام زندگي‌اش را فراگرفته است.

 شكست‌ها را شخصي و مربوط به خود ندانيد

تفاوت سوم بين افراد خوش‌بين و بدبين در اين است كه انسان خوش‌بين اتفاقات بد را امري همگاني و نه محدود به شخص خود، مي‌بيند. درصورتي‌كه انسان بدبين آنها را امري شخصي و مربوط به خود تعبير مي‌كند. وقتي اتفاقات بد به هم گره مي‌خورند فرد خوش‌بين موانع را نتيجۀ عوامل بيروني مي‌داند كه كنترل هركسي بر آنها محدود است.
براي مثال اگر يك فرد خوش‌بين در ترافيك گير بيفتد، به‌جاي اينكه عصباني و ناراحت شود، با گفتن جمله‌اي مثل «خوب، حدس مي‌زدم كه يك روز بد را تجربه كنم»، درجۀ اهميت اين اتفاق را كاهش مي‌دهد. از طرف ديگر فرد بدبين تمايل دارد كه هرچيزي را شخصي بپندارد. اگر يك فرد بدبين گرفتار ترافيك شود طوري رفتار مي‌كند كه انگار رانندگان ديگر از روي سوءنيت باعث ترافیک و ناراحتي و آشفتگي او شده‌اند.
 
آرام و واقع‌گرا بمانيد

شاخصۀ يك فرد بالغ و عملگرا كه به شكوفايي شخصيتي رسيده اينست كه وقتي در طوفان‌هاي اجتناب‌ناپذير زندگي روزمره گير افتاد بتواند واقع‌گرايانه و غيراحساسي رفتار كند. يك فرد برتر اين توانايي را دارد كه مثبت و خوش‌بينانه فكر كند و ذهن خود را آرام و كاملاً تحت كنترل نگه دارد. يك شخصيت بالغ آگاه‌تر و آرام‌تر است زيرا مي‌تواند واقع‌بينانه‌تر و غيراحساسي‌تر از يك شخصيت نابالغ با اتفاقات رودرو شود. در نتيجه او مي‌تواند احساس كنترل خيلي بيشتري داشته باشد و بر محيط اطراف خود تأثير بيشتري بگذارد و كمتر دچار آشفتگي و ناراحتي و يا ازدست‌دادن تمركز بشود.
 
ديد طولاني ‌مدت داشته باشيد

موانعي را كه با آنها برخورد مي‌كنيد به‌صورت يك پديدۀ بيروني، مشخص و گذرا ببينيد. به موقعيت‌هاي منفي به‌عنوان اتفاقي بنگريد كه مرتبط با اتفاقات احتمالي ديگر نيست و عمدتاً از عوامل خارجي كه كنترل كمتري بر آنها داريد ناشي مي‌شود. به زبان ساده اتفاقات بد را دائمي و گسترده در نظر نگيريد، و شكست در آنها را ناشي از بي‌كفايتي و ناتواني شخصي خود ندانيد.
 
📚 #کتاب : #نامه‌های_کوچک_برای_موفقیت‌های_بزرگ
✍️ اثر:  #برایان_تریسی
👌 ترجمه: #محمد_زنجانی

با سپاس فراوان از مترجم گرانقدر:
جناب آقای محمد زنجانی

🆔 @Sayehsokhan
❇️ گفت‌وگوی دکتر آذرخش مکری و استاد مصطفی ملکیان با موضوعِ «مسئله‌ی اراده‌ی آزاد و جبر»

کانال تلگرامِ استاد ملکیان

صفحه‌ی رسمیِ یوتیوب استاد ملکیان

🎙 #فایل_صوتی را در اینجا بشنوید: ⬇️⬇️⬇️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن

بعد از هیتلر، همه‌ی آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیر بناهای آن آورده است؛ اما یک چیز نابود شده‌ی اساسی بود که هر کسی نمی‌فهمید و آن خیانت هیتلر به کلمات بود.
خیلی از کلمات شریف، دیگر معنی خود را از دست داده بودند، پوچ و مسخره شده بودند عوض شده بودند. آشغال شده بودند.
کلماتی مانند: آزادی، آگاهی، پیشرفت و عدالت..!


✍️ هاینریش بل
📗 آدم کجا بودی؟

🆔 @Sayehsokhan
برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند، کسی را به کسی نیست

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست

این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش‌رو و باز پسی نیست ...

زنده‌یاد: #هوشنگ_ابتهاج


🆔 @Sayehsokhan