Forwarded from سخنرانیها
🔊 فایل صوتی
مصطفی ملکیان
درسگفتارِ «اصطلاحات فلسفی برای علوم انسانی»
🔸 پاسخ به دو پرسش از جلسات قبل دربارهی «شباهت خانوادگیِ ویتگنشتاین» و «استقرا»
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @MalekianMedia
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
مصطفی ملکیان
درسگفتارِ «اصطلاحات فلسفی برای علوم انسانی»
🔸 پاسخ به دو پرسش از جلسات قبل دربارهی «شباهت خانوادگیِ ویتگنشتاین» و «استقرا»
.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @MalekianMedia
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن
زیباترین چیز زندگی اینه که شما همیشه میتونید
تغییر کنید
رشد کنید
و بهتر بشید!!
🆔@Sayehsokhan
زیباترین چیز زندگی اینه که شما همیشه میتونید
تغییر کنید
رشد کنید
و بهتر بشید!!
🆔@Sayehsokhan
ما چشم در راهِ بهار دیگری بودیم
جویای روز و روزگار دیگری بودیم
آن خواجهٔ خضری که آمد خشکسال آورد
ما تشنه و چشمانتظار دیگری بودیم
بُنبستی از اینسان نبود آن کوچهسارِ شوق
ما رهسپار رهگذار دیگری بودیم
همچون پیازی پوستها بر پوستها، افسوس!
بعد از رهایی در حصارِ دیگری بودیم
گُلخانهٔ تنگ و چراغ نفتی و گرماش
وقفِ تو! ما محوِ بهار دیگری بودیم
شد آسمان بیآسمان و صبح شد بیصبح
چون دید ما را در گذارِ دیگری بودیم
نخ را بکش تا این عروسک، راهِ خود گیرد
ما بیقرارانِ مدارِ دیگری بودیم.
#دکتر_شفیعی_کدکنی
مجموعهٔ شعر «طفلی به نام شادی»
🆔 @Sayehsokhan
جویای روز و روزگار دیگری بودیم
آن خواجهٔ خضری که آمد خشکسال آورد
ما تشنه و چشمانتظار دیگری بودیم
بُنبستی از اینسان نبود آن کوچهسارِ شوق
ما رهسپار رهگذار دیگری بودیم
همچون پیازی پوستها بر پوستها، افسوس!
بعد از رهایی در حصارِ دیگری بودیم
گُلخانهٔ تنگ و چراغ نفتی و گرماش
وقفِ تو! ما محوِ بهار دیگری بودیم
شد آسمان بیآسمان و صبح شد بیصبح
چون دید ما را در گذارِ دیگری بودیم
نخ را بکش تا این عروسک، راهِ خود گیرد
ما بیقرارانِ مدارِ دیگری بودیم.
#دکتر_شفیعی_کدکنی
مجموعهٔ شعر «طفلی به نام شادی»
🆔 @Sayehsokhan
🔹 شایعه و حکایت بیمنبع دربارهی شاعران معاصر خیلی زیاده. برای اینکه جلو این گرفته بشه، باید از هر کس چیزی نقل میکنه منبع بخواهیم. اینجا منبع همهی گفتههایی که تو قسمت سوم نقل کردم مینویسم.
🔸 خاطرهی محمدرضا #شفیعی_کدکنی از مکالمهاش با دکتر شریعتی: مصاحبهای که در مقدمهی گزینهی اشعار شفیعی کدکنی، چاپ انتشارات مروارید منتشر شده.
🔸 خندیدن فروزانفر به شعر آی آدمها در کنگرهی نویسندگان: #اسماعیل_شاهرودی در مصاحبهای ماجرا رو از قول خود نیما نقل کرده. اصل مصاحبه در روزنامهی اطلاعات چاپ شده بوده و تکههاییش در کتاب یادمان نیما یوشیج (۱۳۶۸، بهکوشش محمدرضا لاهوتی) اومده.
🔸 خاطرهی هادی شفائیه از دیدار با #نیما: نشریهی دفتر هنر، شمارهی ۱۲ (ویژهی نیما).
@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan
🔸 خاطرهی محمدرضا #شفیعی_کدکنی از مکالمهاش با دکتر شریعتی: مصاحبهای که در مقدمهی گزینهی اشعار شفیعی کدکنی، چاپ انتشارات مروارید منتشر شده.
🔸 خندیدن فروزانفر به شعر آی آدمها در کنگرهی نویسندگان: #اسماعیل_شاهرودی در مصاحبهای ماجرا رو از قول خود نیما نقل کرده. اصل مصاحبه در روزنامهی اطلاعات چاپ شده بوده و تکههاییش در کتاب یادمان نیما یوشیج (۱۳۶۸، بهکوشش محمدرضا لاهوتی) اومده.
🔸 خاطرهی هادی شفائیه از دیدار با #نیما: نشریهی دفتر هنر، شمارهی ۱۲ (ویژهی نیما).
@rirapodcast
🆔 @Sayehsokhan
🔹 "بندباز"، "از رنج تا رهایی" ، "بیگانه درون" و چند اثر جذاب و متفاوت دیگر از #استاد_ساسان_حبیبوند، نویسنده خودشناسی و فلسفه زندگی است که به همت "نشر سایه سخن" وارد بازار کتاب شده است.
🔸 تهیه کتاب:
۶۶۴۹۶۴۱۰ ۶۶۴۹۵۲۸۰ ۶۶۹۶۲۴۵۶
(فهرست مطالب و گزیده اثر در کانال نویسنده موجود است).
@sasanhabibvand
🆔 @Sayehsokhan 👇👇👇
🔸 تهیه کتاب:
۶۶۴۹۶۴۱۰ ۶۶۴۹۵۲۸۰ ۶۶۹۶۲۴۵۶
(فهرست مطالب و گزیده اثر در کانال نویسنده موجود است).
@sasanhabibvand
🆔 @Sayehsokhan 👇👇👇
#بــــــــهزودی
گاهی ما بزرگترها از کارهای کودکان به هنگام بازی، عصبانی میشویم (مثلاً، وقتی آنها را در حال دعواکردن و دادزدن و فرزدن و خرابکاری و خودخواهی و بیاعتنایی و بیخوصلگی و ناآرامی میبینیم) و به سادگی فراموش میکنیم که آنها به سختی میکوشند تا دقیقاً همان ننچیزهایی را فراگیرند و سرمشق قرار دهند که ما نیز به عنوان راهحل ای خودمان در زندگی پیدا کردهایم.
در واقع، کارکرد مغز انسان برای به خاطر سپردن امور نیست، بلکه برای حل مشکلات به شکلی مطلوب است. از اینرو، کودکان نیز مدام به دنبال چالشهای جدیدند تا بتواند به رشد و تکامل برسند. حال اگر فرصتهای گوناگونی پیدا کنند که خودشان وقت و انرژی بگذارند و در کار مهمی سهیم باشند و مسئولیت بپذیرند، برایشان بسیار مفید است. کودکان فقط بدینگونه میتوانند مزایای نظمداشتن و لذت با هم خلقکردن را تجربه کنند.
📚 #برشی_از_کتاب : #فرزندپروری_نوین
✍️ اثر: #گرالد_هوتر و #اولی_هاوزر
👌 ترجمه: #زینب_سرحدی
📖 صفحه: 59
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
گاهی ما بزرگترها از کارهای کودکان به هنگام بازی، عصبانی میشویم (مثلاً، وقتی آنها را در حال دعواکردن و دادزدن و فرزدن و خرابکاری و خودخواهی و بیاعتنایی و بیخوصلگی و ناآرامی میبینیم) و به سادگی فراموش میکنیم که آنها به سختی میکوشند تا دقیقاً همان ننچیزهایی را فراگیرند و سرمشق قرار دهند که ما نیز به عنوان راهحل ای خودمان در زندگی پیدا کردهایم.
در واقع، کارکرد مغز انسان برای به خاطر سپردن امور نیست، بلکه برای حل مشکلات به شکلی مطلوب است. از اینرو، کودکان نیز مدام به دنبال چالشهای جدیدند تا بتواند به رشد و تکامل برسند. حال اگر فرصتهای گوناگونی پیدا کنند که خودشان وقت و انرژی بگذارند و در کار مهمی سهیم باشند و مسئولیت بپذیرند، برایشان بسیار مفید است. کودکان فقط بدینگونه میتوانند مزایای نظمداشتن و لذت با هم خلقکردن را تجربه کنند.
📚 #برشی_از_کتاب : #فرزندپروری_نوین
✍️ اثر: #گرالد_هوتر و #اولی_هاوزر
👌 ترجمه: #زینب_سرحدی
📖 صفحه: 59
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما📩
نوری و کوری
عنوان این نوشتهام را " نوری و کوری" میگذارم، شاید زودتر به منظور و مقصود من راه یابید. نوری و کوری، یا آشکارتر بگویم: شیخ فضلالله نوری و ماری کوری، در یک عصر میزیستند. یکصد و چندی سال پیش. این در ایران، آن در لهستان. شیخ فضلالله نوری، آن زمان که یقهاش را میدرید و عمامه بر سر میکوفت و کف به لب، نعره میکشید که: ایهاالناس مشروطه خواهان میخواهند دختران شما را به مدرسه بفرستند و اسم زن و بچهی شما را روی کاغذ بنویسند، دختری که بعدها به ماری کوری شهرت یافت، در رشته ی فیزیک لیسانس گرفت و کمی بعد به فرانسه کوچید و در آنجا با فقر و نداری زیست و به دعوت یک پروفسور، در آزمایشگاه وی مشغول به کار شد.
" نوری و کوری" را باید همزمان پیگرفت. صحنهای از این و صحنهای از آن. در صحنهای به تماشای ضجهها و عربدهها و منبرها و حدیثها و آیهها و حرص و جوش خوردنها و زن زن زن زن زن زن زن زن زن کردنهای شیخ فضل الله نوری بنشینیم، و در صحنهای دیگر، به تماشای تحصیل و تحقیق "ماری" در دانشگاه و آزمایشگاه و فیزیک و فرمول و لولههای آزمایشگاهی و مواد و خواص!
نوری را تجسم کنید که زن را با استناد به حدیث و روایت و قرآن و پیامبر و امامان در همان دخمههای ذلت تاریخیاش، به زیر گِل میبرد، و ماری را ببینید که در آزمایشگاه ساده و محقرانهاش، کم کم به کشفی سترگ دست مییابد که بشریت، تا همهی تاریخ و تا همهی آینده، مدیونِ اوست. نوری بخاطر شلتاقها و عربدههای ابلهانه و هیولاوشاش، از پلههای دار بالا رفت، و کوری – دو بار - از پله های آکادمی نوبل برای دریافت دو جایزه ی نوبل.
شیخ فضل الله نوری، بلندگوی تکرار خزعبلاتی بود که زن را اسیر و بدبخت و کلفَت و فلکزده و رختخوابی میخواست، و ماری کوری، از اینجور خزعبلات رهیده بود و فراتر و جلوتر از میلیاردها مرد، پرچمداری شد برای گسترشِ علم و رشد و سلامتِ بشریت. کشفی که ماری کوری بجای نهاد و به بشریت سپرد، آنچنان درخشان و ناب و سرشار از فایده است که همه ی آیندگان شیخ فضلالله نوری بدان محتاجاند، اما ماری کوری هرگز به خزعبلات شیخ فضلالله نوری، نه که محتاج نیست بل از آن گریزان است.
ماری کوری، میوهی دنیای فهم بود و شیخ فضلالله نوری میوه دنیای جهل.
دنیای علم و جهان بشریت، بنیان همین عکسهای رادیولوژی و خواص گستردهی رادیو اکتیویته را مدیون ماری کوری ست.
کوری در یکی از یافتههایش، کشف کرد که پرتوهای رادیوم میتوانند بافتهای زندهی اندامها را از بین ببرند. بعدها، پزشکان و پژوهشگران علوم پزشکی دریافتند که با اعتنا به کشف کوری، میتوانند غدهها و بافتهای بدخیم را که در سرطان و همچنین بیماریهای پوستی و غدد ترشحی بروز میکنند، از بین ببرند. شیخ فضل الله اما خود خود خود سرطان بود. که با هیچ پرتوی، ریشه و نسلش بیخ بر نمیشد.
دنیای فهم، میوههایی چون ماری کوری بسیار برآورده است، در اینجا اما، دنیای جهل، میوههای تلخ و زهر آمیز و گزنده و سرطانزا فراوان به بار نشانده است. یجوری که اگر یکی از این سرطانها فرو میمیرد، بیش از او به بار مینشینند. شیخ از پلههای دار بالا رفت، اما پشت بندش، ........ از همان پلهها پایین آمد و سخنانِ در گلو ماندهی شیخ را هوار کشید و برهمان طبل کوفت و جامعهای را که به شوق فهم، به سمت علم و درخشندگی خیز برداشته بود، به قهقراهای شیخ فضل اللهی گسیل فرمود تا ناکامی شیخ، در گور، به کام گراید!
غرب فقط مادام کوری نیست. تمدن غرب زشت و زیبا را با هم دارد؛ مادام کوری، البرت شوایتزر، پاستور..... دارد و بمب ناپالم بر سر روستاییان ویتنامی هم دارد. فن آوری، نظم و توسعه دارد، فاشیسم و نازیسم و مارکسیسم استالینی هم دارد.
شیخ فضلالله نوری و مادام کوری به دو دنیای متفاوت تعلق دارند، مقایسه آنها بدون توجه به زمینهها درست نیست!
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
🆔 @Sayehsokhan
نوری و کوری
عنوان این نوشتهام را " نوری و کوری" میگذارم، شاید زودتر به منظور و مقصود من راه یابید. نوری و کوری، یا آشکارتر بگویم: شیخ فضلالله نوری و ماری کوری، در یک عصر میزیستند. یکصد و چندی سال پیش. این در ایران، آن در لهستان. شیخ فضلالله نوری، آن زمان که یقهاش را میدرید و عمامه بر سر میکوفت و کف به لب، نعره میکشید که: ایهاالناس مشروطه خواهان میخواهند دختران شما را به مدرسه بفرستند و اسم زن و بچهی شما را روی کاغذ بنویسند، دختری که بعدها به ماری کوری شهرت یافت، در رشته ی فیزیک لیسانس گرفت و کمی بعد به فرانسه کوچید و در آنجا با فقر و نداری زیست و به دعوت یک پروفسور، در آزمایشگاه وی مشغول به کار شد.
" نوری و کوری" را باید همزمان پیگرفت. صحنهای از این و صحنهای از آن. در صحنهای به تماشای ضجهها و عربدهها و منبرها و حدیثها و آیهها و حرص و جوش خوردنها و زن زن زن زن زن زن زن زن زن کردنهای شیخ فضل الله نوری بنشینیم، و در صحنهای دیگر، به تماشای تحصیل و تحقیق "ماری" در دانشگاه و آزمایشگاه و فیزیک و فرمول و لولههای آزمایشگاهی و مواد و خواص!
نوری را تجسم کنید که زن را با استناد به حدیث و روایت و قرآن و پیامبر و امامان در همان دخمههای ذلت تاریخیاش، به زیر گِل میبرد، و ماری را ببینید که در آزمایشگاه ساده و محقرانهاش، کم کم به کشفی سترگ دست مییابد که بشریت، تا همهی تاریخ و تا همهی آینده، مدیونِ اوست. نوری بخاطر شلتاقها و عربدههای ابلهانه و هیولاوشاش، از پلههای دار بالا رفت، و کوری – دو بار - از پله های آکادمی نوبل برای دریافت دو جایزه ی نوبل.
شیخ فضل الله نوری، بلندگوی تکرار خزعبلاتی بود که زن را اسیر و بدبخت و کلفَت و فلکزده و رختخوابی میخواست، و ماری کوری، از اینجور خزعبلات رهیده بود و فراتر و جلوتر از میلیاردها مرد، پرچمداری شد برای گسترشِ علم و رشد و سلامتِ بشریت. کشفی که ماری کوری بجای نهاد و به بشریت سپرد، آنچنان درخشان و ناب و سرشار از فایده است که همه ی آیندگان شیخ فضلالله نوری بدان محتاجاند، اما ماری کوری هرگز به خزعبلات شیخ فضلالله نوری، نه که محتاج نیست بل از آن گریزان است.
ماری کوری، میوهی دنیای فهم بود و شیخ فضلالله نوری میوه دنیای جهل.
دنیای علم و جهان بشریت، بنیان همین عکسهای رادیولوژی و خواص گستردهی رادیو اکتیویته را مدیون ماری کوری ست.
کوری در یکی از یافتههایش، کشف کرد که پرتوهای رادیوم میتوانند بافتهای زندهی اندامها را از بین ببرند. بعدها، پزشکان و پژوهشگران علوم پزشکی دریافتند که با اعتنا به کشف کوری، میتوانند غدهها و بافتهای بدخیم را که در سرطان و همچنین بیماریهای پوستی و غدد ترشحی بروز میکنند، از بین ببرند. شیخ فضل الله اما خود خود خود سرطان بود. که با هیچ پرتوی، ریشه و نسلش بیخ بر نمیشد.
دنیای فهم، میوههایی چون ماری کوری بسیار برآورده است، در اینجا اما، دنیای جهل، میوههای تلخ و زهر آمیز و گزنده و سرطانزا فراوان به بار نشانده است. یجوری که اگر یکی از این سرطانها فرو میمیرد، بیش از او به بار مینشینند. شیخ از پلههای دار بالا رفت، اما پشت بندش، ........ از همان پلهها پایین آمد و سخنانِ در گلو ماندهی شیخ را هوار کشید و برهمان طبل کوفت و جامعهای را که به شوق فهم، به سمت علم و درخشندگی خیز برداشته بود، به قهقراهای شیخ فضل اللهی گسیل فرمود تا ناکامی شیخ، در گور، به کام گراید!
غرب فقط مادام کوری نیست. تمدن غرب زشت و زیبا را با هم دارد؛ مادام کوری، البرت شوایتزر، پاستور..... دارد و بمب ناپالم بر سر روستاییان ویتنامی هم دارد. فن آوری، نظم و توسعه دارد، فاشیسم و نازیسم و مارکسیسم استالینی هم دارد.
شیخ فضلالله نوری و مادام کوری به دو دنیای متفاوت تعلق دارند، مقایسه آنها بدون توجه به زمینهها درست نیست!
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from The School of Happiness
✔️ دوازدهمین کارگاه کتابخوانی آنلاین مدرسهٔ شادکامی
مشخصات کتاب: #راهنمای_تئوری_انتخاب_برای_روابط_صمیمانه
نویسنده: #کیم_اُلور
مترجم: #سحر_محمدی
ناشر: #سایه_سخن
✔️ این دوره فقط یکبار برگزار میشود.
✔️ برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام در دوره به اکانت @happinessgroup پیام بدید.
✅ Channel: @school_of_happiness
مشخصات کتاب: #راهنمای_تئوری_انتخاب_برای_روابط_صمیمانه
نویسنده: #کیم_اُلور
مترجم: #سحر_محمدی
ناشر: #سایه_سخن
✔️ این دوره فقط یکبار برگزار میشود.
✔️ برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام در دوره به اکانت @happinessgroup پیام بدید.
✅ Channel: @school_of_happiness
@audiopersianlibrary
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
عنوان #شبهای_روشن
نویسنده: #فیودور_داستایفسکی
۶ فایل صوتی👇👇👇👇
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
شبهای روشن نوشته داستایوفسکی
شبهای روشن داستان کوتاهی نوشتهٔ فیودور داستایفسکی است که در سال ۱۸۴۸، در ابتدای کار نویسنده نوشته شدهاست.
اعتیادِ ما به کتاب بلایِ خانمان سوزِ دشمنانِ ماست.
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_نشر_دهیم
#تغییر_کنیم
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
عنوان #شبهای_روشن
نویسنده: #فیودور_داستایفسکی
۶ فایل صوتی👇👇👇👇
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
شبهای روشن نوشته داستایوفسکی
شبهای روشن داستان کوتاهی نوشتهٔ فیودور داستایفسکی است که در سال ۱۸۴۸، در ابتدای کار نویسنده نوشته شدهاست.
اعتیادِ ما به کتاب بلایِ خانمان سوزِ دشمنانِ ماست.
#کتاب_بخوانیم
#کتاب_نشر_دهیم
#تغییر_کنیم
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Forwarded from سخنرانیها
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن
من ناراحت نمیشوم ،
تو هم لازم نیست ناراحت شوی !
داشتن اعتقاد متفاوت
نباید موجب جداییِ
آدمهای باشعور بشود ...!
#فرانتس_کافکا
🆔@Sayehsokhan
من ناراحت نمیشوم ،
تو هم لازم نیست ناراحت شوی !
داشتن اعتقاد متفاوت
نباید موجب جداییِ
آدمهای باشعور بشود ...!
#فرانتس_کافکا
🆔@Sayehsokhan
آن مشکل اصلی دنیای امروز در کجاست که مشکلهای دیگر را در بر گرفته است؟
باید جواب بدهیم: ریا؛ همان که حافظ را ششصد و پنجاه سال پیش به گریه انداخته بود که میگفت:
«آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت»...
و
«ز گریه مردمِ چشمم نشسته در خون است»؛
و باید بگوییم که این گریه، گریهی تاریخ است، زیرا گردانندگانِ جهان بعضی بیشتر، بعضی کمتر، خود را به این معجون که ریا باشد معتاد میدیدهاند، از جهتِ آنکه میبایست خود را به مردم قابلِ قبول بنمایند بیآنکه حقّ آنان را به آنان رسانیده باشند.
#راه_و_بیراه
🆔 @sarv_e_sokhangoo
باید جواب بدهیم: ریا؛ همان که حافظ را ششصد و پنجاه سال پیش به گریه انداخته بود که میگفت:
«آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت»...
و
«ز گریه مردمِ چشمم نشسته در خون است»؛
و باید بگوییم که این گریه، گریهی تاریخ است، زیرا گردانندگانِ جهان بعضی بیشتر، بعضی کمتر، خود را به این معجون که ریا باشد معتاد میدیدهاند، از جهتِ آنکه میبایست خود را به مردم قابلِ قبول بنمایند بیآنکه حقّ آنان را به آنان رسانیده باشند.
#راه_و_بیراه
🆔 @sarv_e_sokhangoo