Forwarded from عرفان و متافیزیک
«فیلم سینمایی پیشگویی های آسمانی» را در YouTube تماشا کنید
https://youtu.be/T0PwpXJQjT4
https://youtu.be/T0PwpXJQjT4
YouTube
فیلم سینمایی پیشگویی های آسمانی
Forwarded from سخنرانیها
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن
ما نمیتوانیم عادتهایمان را حذف کنیم،
بلکه میتوانیم آنها را با عادتهای دیگر جایگزین کنیم
و همچنین عادتها یکشبه و آنی به وجود نمیآیند و یکشبه و آنی هم تغییر و از بین نمیروند؛
و برای تغییر یک عادت باید تمرین و پافشاری کرد.
#چارلز_داهیگ
🆔@Sayehsokhan
ما نمیتوانیم عادتهایمان را حذف کنیم،
بلکه میتوانیم آنها را با عادتهای دیگر جایگزین کنیم
و همچنین عادتها یکشبه و آنی به وجود نمیآیند و یکشبه و آنی هم تغییر و از بین نمیروند؛
و برای تغییر یک عادت باید تمرین و پافشاری کرد.
#چارلز_داهیگ
🆔@Sayehsokhan
«هشت اجرای مختلف دیلمان با صدای شجریان»
دیلمان یکی از گوشههاییست که محمدرضا شجریان در برنامهها و آلبومهای زیادی آن را اجرا کرده است. منجمله در اجرای ردیف دشتی هم این گوشه را منسوب به استاد صبا روایت کرده است. این هشت اجرا را به ترتیب بشنوید:
@Gooshepod
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
دیلمان یکی از گوشههاییست که محمدرضا شجریان در برنامهها و آلبومهای زیادی آن را اجرا کرده است. منجمله در اجرای ردیف دشتی هم این گوشه را منسوب به استاد صبا روایت کرده است. این هشت اجرا را به ترتیب بشنوید:
@Gooshepod
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
پیشنهاد میکنیم بخوانید!
اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی میکرد. روزی کوسهای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست شیم؟
اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه.
کوسه میگه اما یه شرط دارم.
اختاپوس میگه: چی؟
کوسه میگه: که یکی از بازوهاتو بدی بخورم.
اختاپوس به بازوهاش نگاه میکنه و
میگه من که بازو زیاد دارم خب ایرادی نداره، یکیش مال تو.
کوسه بازوی اختاپوس رو خورد و دوستی اونها شروع میشه.
اونها خیلی با هم شاد بودن ، با سرعت شنا میکردن و خاطره میساختن با هم.
به هر دوشون خیلی خوش میگذشت و اختاپوس خیلی خوشحال بود.
اما هر وقت که کوسه گرسنه میشد، از اختاپوس میخواست یک بازوی دیگه بهش بده و اختاپوس برای حفظ دوستیشون این کار رو میکرد.
تا اینکه یک شب، دیگه بازویی برای اختاپوس باقی نمونده بود و کوسه بهش گفت من گرسنهام.
اختاپوس گفت اما بازویی نیست. . .
کوسه گفت حالا همهی خودتو میخوام. و اختاپوس خورده شد. . .
بعد از اینکه کوسه گرسنگیش رفع شد، یاد خاطراتش با اختاپوس افتاد و دلش تنگ شد.
خیلی خیلی دلش تنگ شد، اون یه دوست واقعی بود.
کوسه غمگین شد و رفت تا یک دوست دیگه پیدا کنه.
.
ما هم بعضی وقتا تو رابطه هامون همین کارو میکنیم.
یعنی اختاپوس میشویم، فقط و فقط برای اینکه احساس کنیم کسی دوستمون داره.
فقط برای اینکه دوست داشتنی دیده شیم.
کوسه هایی وارد زندگیمون میشن و آروم آروم قسمتهایی از آدمِ دوست داشتنی درونمون رو سرکوب میکنیم،
از خودمون تکههایی رو قطع میکنیم و درد میکشیم،
فقط برای اینکه همون تصویری بشیم که آدم تو رابطه از ما میخواد و این درد داره.
دردناکه...
اما باز هم ادامه میدیم تا جایی که دیگه هیچ احساس خوب و دوست داشتنی نسبت به درونمون. و خودمون نداریم.
حتی شاید از خودمون هم بدمون میاد.
اما برای اینکه کوسه باهامون دوست بمونه.
از خودمون میکنیم و میدیم بهش تا اینکه نذاره بره. . . ؛
اما بالاخره خسته میشیم و رابطه رو قطع میکنیم.
احتمالا کوسه میره سراغ طعمه جدیدش و ما میمونیم و این فکر که دیگه قرار نیست رابطهی صمیمی و درستی با دیگری داشته باشیم...!
این داستان پایان تلختر دیگهای هم میتونه داشته باشه، اینکه کسی که سالها آزار مون داده، برمیگرده و میگه :
دلم برات تنگ شده...!
به گذشتهها که نگاه کنیم ، کوسههایی از خاطراتمون سرک میکشن و میگن :
" سلام " برگردم؟
برگرفته از فیلم short term 12
🆔 @Sayehsokhan
اختاپوس تنهایی در اقیانوس زندگی میکرد. روزی کوسهای به او نزدیک میشه و میگه: دوست داری با هم دوست شیم؟
اختاپوس خوشحال میشه که قراره دوستی داشته باشه و میگه باشه.
کوسه میگه اما یه شرط دارم.
اختاپوس میگه: چی؟
کوسه میگه: که یکی از بازوهاتو بدی بخورم.
اختاپوس به بازوهاش نگاه میکنه و
میگه من که بازو زیاد دارم خب ایرادی نداره، یکیش مال تو.
کوسه بازوی اختاپوس رو خورد و دوستی اونها شروع میشه.
اونها خیلی با هم شاد بودن ، با سرعت شنا میکردن و خاطره میساختن با هم.
به هر دوشون خیلی خوش میگذشت و اختاپوس خیلی خوشحال بود.
اما هر وقت که کوسه گرسنه میشد، از اختاپوس میخواست یک بازوی دیگه بهش بده و اختاپوس برای حفظ دوستیشون این کار رو میکرد.
تا اینکه یک شب، دیگه بازویی برای اختاپوس باقی نمونده بود و کوسه بهش گفت من گرسنهام.
اختاپوس گفت اما بازویی نیست. . .
کوسه گفت حالا همهی خودتو میخوام. و اختاپوس خورده شد. . .
بعد از اینکه کوسه گرسنگیش رفع شد، یاد خاطراتش با اختاپوس افتاد و دلش تنگ شد.
خیلی خیلی دلش تنگ شد، اون یه دوست واقعی بود.
کوسه غمگین شد و رفت تا یک دوست دیگه پیدا کنه.
.
ما هم بعضی وقتا تو رابطه هامون همین کارو میکنیم.
یعنی اختاپوس میشویم، فقط و فقط برای اینکه احساس کنیم کسی دوستمون داره.
فقط برای اینکه دوست داشتنی دیده شیم.
کوسه هایی وارد زندگیمون میشن و آروم آروم قسمتهایی از آدمِ دوست داشتنی درونمون رو سرکوب میکنیم،
از خودمون تکههایی رو قطع میکنیم و درد میکشیم،
فقط برای اینکه همون تصویری بشیم که آدم تو رابطه از ما میخواد و این درد داره.
دردناکه...
اما باز هم ادامه میدیم تا جایی که دیگه هیچ احساس خوب و دوست داشتنی نسبت به درونمون. و خودمون نداریم.
حتی شاید از خودمون هم بدمون میاد.
اما برای اینکه کوسه باهامون دوست بمونه.
از خودمون میکنیم و میدیم بهش تا اینکه نذاره بره. . . ؛
اما بالاخره خسته میشیم و رابطه رو قطع میکنیم.
احتمالا کوسه میره سراغ طعمه جدیدش و ما میمونیم و این فکر که دیگه قرار نیست رابطهی صمیمی و درستی با دیگری داشته باشیم...!
این داستان پایان تلختر دیگهای هم میتونه داشته باشه، اینکه کسی که سالها آزار مون داده، برمیگرده و میگه :
دلم برات تنگ شده...!
به گذشتهها که نگاه کنیم ، کوسههایی از خاطراتمون سرک میکشن و میگن :
" سلام " برگردم؟
برگرفته از فیلم short term 12
🆔 @Sayehsokhan
⚔قدرت ناپلئون
خطای انتساب ذاتی
🔸روزنامه را که باز میکنی، متوجه میشوی مدیرعاملی بخاطر نتایج بد، مجبور به کنارهگیری شده. در بخش ورزشی، میخوانی قهرمانی تیمت، به لطف بازیکن الف یا مربی ب بوده. در کتب تاریخی، یاد میگیری موفقیت ارتش فرانسه در اوایل دهه ۱۸۰۰ میلادی، بخاطر رهبری فوقالعاده ناپلئون بوده. بسیاری تصور میکنند در جنگ جهانی اول، ادمکشی یوگوسلاوها عامل جنگ بود و در جنگ جهانی دوم، هیتلر به تنهایی باعث این جنگ شد.
🔸به نظر میرسد هر داستان، یک چهره دارد. در واقع، روزنامهنگاران و اتاقهای خبر، برای اینکه مخاطب خود را جلب مطالب سادهسازی شده کنند، قربانی خطای انتساب ذاتی میشوند. این پدیده، تمایل به غلو کردن در مورد تاثیرگذاری افراد و دستکم گرفتن عوامل خارجی و موقعیتی را توصیف می.کند.
🔸وقتی شرکتها نتایج خوب یا بد خود را اعلام میکنند، الگوی مشابهی را میبینیم. همه نگاهها به سمت دفتر مدیریت، تغییر جهت میدهد؛ اما واقعیت این است که موفقیت، تا حد زیادی به شرایط عمومی اقتصاد و جذابیت بازار بستگی دارد تا رهبری عالی.
جالب است که شرکتهایی که در صنعت، دچار مشکل هستند، مدیران خود را به تناوب عوض میکنند اما هرگز در استخدام خود و سایر عوامل، بیشتر دقت نمیکنند.
🎼من به کنسرتهای موسیقی متعددی در شهر محل زندگیام میروم. هنگام تنفس، همه گفتگوها پیرامون رهبر ارکستر یا تک نوازها میچرخد؛ اما واقعیت این است که کار اصلی را آهنگ سازی انجام میدهد؛ اما نوتها چون روی یک تکه کاغذ نوشته میشوند، برای مخاطبان، اهمیت چندانی ندارند.
🔸در زندگی عادی نیز تک تک افرادی که میبینی، مسئول تمام نمایشی که در زندگی ایفا میکنند، نیستند.عوامل متعدد داخلی و خارجی نیز در رفتار و سبک زندگی آنها تاثیر خواهد داشت.
هنر شفاف اندیشیدن
اثر رولف دوبلی
#شفاف_اندیشیدن
📚 @labelaye_satrha
🆔 @Sayehsokhan
خطای انتساب ذاتی
🔸روزنامه را که باز میکنی، متوجه میشوی مدیرعاملی بخاطر نتایج بد، مجبور به کنارهگیری شده. در بخش ورزشی، میخوانی قهرمانی تیمت، به لطف بازیکن الف یا مربی ب بوده. در کتب تاریخی، یاد میگیری موفقیت ارتش فرانسه در اوایل دهه ۱۸۰۰ میلادی، بخاطر رهبری فوقالعاده ناپلئون بوده. بسیاری تصور میکنند در جنگ جهانی اول، ادمکشی یوگوسلاوها عامل جنگ بود و در جنگ جهانی دوم، هیتلر به تنهایی باعث این جنگ شد.
🔸به نظر میرسد هر داستان، یک چهره دارد. در واقع، روزنامهنگاران و اتاقهای خبر، برای اینکه مخاطب خود را جلب مطالب سادهسازی شده کنند، قربانی خطای انتساب ذاتی میشوند. این پدیده، تمایل به غلو کردن در مورد تاثیرگذاری افراد و دستکم گرفتن عوامل خارجی و موقعیتی را توصیف می.کند.
🔸وقتی شرکتها نتایج خوب یا بد خود را اعلام میکنند، الگوی مشابهی را میبینیم. همه نگاهها به سمت دفتر مدیریت، تغییر جهت میدهد؛ اما واقعیت این است که موفقیت، تا حد زیادی به شرایط عمومی اقتصاد و جذابیت بازار بستگی دارد تا رهبری عالی.
جالب است که شرکتهایی که در صنعت، دچار مشکل هستند، مدیران خود را به تناوب عوض میکنند اما هرگز در استخدام خود و سایر عوامل، بیشتر دقت نمیکنند.
🎼من به کنسرتهای موسیقی متعددی در شهر محل زندگیام میروم. هنگام تنفس، همه گفتگوها پیرامون رهبر ارکستر یا تک نوازها میچرخد؛ اما واقعیت این است که کار اصلی را آهنگ سازی انجام میدهد؛ اما نوتها چون روی یک تکه کاغذ نوشته میشوند، برای مخاطبان، اهمیت چندانی ندارند.
🔸در زندگی عادی نیز تک تک افرادی که میبینی، مسئول تمام نمایشی که در زندگی ایفا میکنند، نیستند.عوامل متعدد داخلی و خارجی نیز در رفتار و سبک زندگی آنها تاثیر خواهد داشت.
هنر شفاف اندیشیدن
اثر رولف دوبلی
#شفاف_اندیشیدن
📚 @labelaye_satrha
🆔 @Sayehsokhan
🌹عزیزان همراه درود 🌹
فردا بیستم شهریورماه کلیه محصولات نشر #سایه_سخن در سایت www.sayehsokhan.com با #بیست_درصد #تخفیف به فروش میرسد
جهت دسترسی بهتر می توانید روی لینکهای زیر کلیک کنید👇
👈محصولات آموزش تئوری انتخاب:
👉 https://goo.gl/ySFU3a
👈مجموعهٔ هفت جلدی #تئوری_انتخاب_در_عمل
👉 https://b2n.ir/y78953
👈محصولات آموزش روانشناسی ACT:
👉https://goo.gl/Vb6yf7
👈محصولات ویژۀ روابط درون خانواده:
👉https://goo.gl/jVkiXo
👈محصولات ویژۀ معلمان مدارس:
👉https://b2n.ir/e67759
👈محصولات ویژۀ تربیت نوجوانان:
👉https://goo.gl/soKiM6
👈آثار مفید برای مدیران محترم:
👉https://goo.gl/jmcz85
👈پرورش مهارت های فردی:
👉https://goo.gl/S4xfsh
👈کتابهای صوتی قابل دانلود
👉 https://b2n.ir/y53896
👈کارتها و ابزارها
👉 https://b2n.ir/j07004
🆔 @SayehSokhan
فردا بیستم شهریورماه کلیه محصولات نشر #سایه_سخن در سایت www.sayehsokhan.com با #بیست_درصد #تخفیف به فروش میرسد
جهت دسترسی بهتر می توانید روی لینکهای زیر کلیک کنید👇
👈محصولات آموزش تئوری انتخاب:
👉 https://goo.gl/ySFU3a
👈مجموعهٔ هفت جلدی #تئوری_انتخاب_در_عمل
👉 https://b2n.ir/y78953
👈محصولات آموزش روانشناسی ACT:
👉https://goo.gl/Vb6yf7
👈محصولات ویژۀ روابط درون خانواده:
👉https://goo.gl/jVkiXo
👈محصولات ویژۀ معلمان مدارس:
👉https://b2n.ir/e67759
👈محصولات ویژۀ تربیت نوجوانان:
👉https://goo.gl/soKiM6
👈آثار مفید برای مدیران محترم:
👉https://goo.gl/jmcz85
👈پرورش مهارت های فردی:
👉https://goo.gl/S4xfsh
👈کتابهای صوتی قابل دانلود
👉 https://b2n.ir/y53896
👈کارتها و ابزارها
👉 https://b2n.ir/j07004
🆔 @SayehSokhan
#از_شما📩
ادامه قسمت قبل
اگر میشد با دادن فدیهای مغول را از خونریزی باز داشت، این یکی اهل رشوتستاندن نیست؛ تنها فدیهای که میپذیرد جان انسانی است. گاه بود که مغول جان سگان و گربههای یک شهر را هم میگرفت؛ آنچنانکه در نیشابور چنین کرد. اما این شرقی جانستان، تنها شیفته جان حیوان ناطق است. او سر تخریب مُلک ندارد، مَلَک مرگ ملت است. ایرانیان نمیدانستند که با مغول چه کنند؛ چون غلبه بر آن قوم را محال مییافتند. امروز هم تا به اینجا چیرگی با ویروس است و سخن از شکست وی آرزویی است شیرین. آن روز عارف بیدار دل از باد بینیازی خدا گفت. در آن زمانه، بسیاری فتنه مغول را عذاب الهی میدانستند. چنگیز نیز در بخارا، خود را مامور خدا معرفی کرد که هدفش مجازات گناهکاران است. اگر منظور "تقدیر محتوم" مردم بود که این بذر تقدیر در خاک فقد تدبیر جوانه زد و برامد. این نادانی خوارزمشاه بود که با کشتن بازرگانان و در پس آن، سربریدن سفیران خان مغول، پای قومی وحشی را به خاک ایران گشود. تقدیر ما را نداشتن تدبیر رقم زد. بیتردید بزرگ خراسانی آنقدر از فطانت برخوردار بود که نقشی مهم برای بیلیاقتی وجُبن سلطان پیوسته در گریز، در نظر داشته باشد. پس مقصود او از باد بینیازی خدا چه بود؟ به باور من، او از نوعی جبروت و عظمت خدا میگفت. جلالتی که گاه آفریدگار به رُخ آفریده میکشد. آفریدهای که هر ازگاهی قصد گسیختن پیوند از مبدا میکند تا مقصدی دیگر بجوید. راه رهایی میجوید و کوس استقلال میزند. آنوقت است که رایحهای از آستان ربوبی وزیدن میگیرد. این باد استغنا خدا از بندگان و نیاز مصنوع به صانع است. آن روز که نیزه مغول در چشم تمدن اسلامي_ایرانی فرو رفت، حشمت پوشالی پادشاهان بزرگ و امیران محلی نابود شد. بعد از آن هلاکو نواده چنگیز کار آخرین خلیفه عباسی را ساخت و او را نمد مال کرد. شاه و خلیفه به ذلت کشانده شدند، مساجد و کتابخانهها ویران، کتابها سوزانده شد و دانشوران به تیغ ابدار گرفتار آمدند. تمدنی بزرگ دچار سکته شد و تا قرنها در اغما فرو رفت. از دید عارفی که همه چیز را نقشی از تجلی خدا میدید ، آن مرگامرگی و خونریزی بیسابقه نیز ، جلوهای از استغنای خالق از خلق بود. اما تکلیف این سخن با فرهنگ و تمدن روزگار نو چیست؟ امروز تمدن جدید با استفاده از دانش و فنآوری، در همه زمینهها خرق عادت کرده است. انسان روزگار ما به پشتوانه قدرت و سیطره علم، باد نخوت و غرور در سرآورده است . آدمی دیگر به تسخیر منابع خاکی و آبی طبیعت زیر پای خود، راضی نیست و از زمین فارغ و متوجه گشودن معمای آسمانها شده است. در چنین وضعی که کلاه بشر سر به سقف رواق فلک میساید، دشمنی ریز و نادیده تمام معادلات او را برهم زده است. اینبار خصمی که هیچگاه در محاسبات ما به چیزی گرفته نمیشد، حضور خود و آثارش را بر ما تحمیل کرده است . انسانی که تقریبا تمامی بیماریهای مهلک را مهار کرده و در آستانه غلبه نهایی بر سرطان، این بیماری سمج و مزاحم همیشگی قرار داشت، حالا به ناتوانی خود در مواجهه با مرض نوظهور ، واقف شده است .عجز بشر تا اینجا به اثبات رسیده، چون تا آزمایشگاهها برای تشخیص و ساخت داروهای جدید به جنبش درآیند ، در خوشبینانهترین ارزیابی، دهها هزار نفر و در معقولانهترین برآورد، صدها هزار و شاید میلیونها نفر به کام مرگ فرو خواهند رفت. در مقابل تاخت و تاز این خصم بدنهاد که انسان را مقهور خود ساخته، بار دیگر نگاهها به بالای سر در آن بینهایت آسمان دوخته شده؛ مکانی که باد بینیازی از آن جا وزیدن گرفته است. نیچه جرات کرد بگوید که خدا مرده؛ بسیاری هم که این گزاره را بر زبان جاری نکردند، در دل یا عمل آن را پذیرا شدند. آنها نقشی برای خدا در زمین قائل نیستند و اگر به خدایی باور داشته باشند، او را خدای آسمانها میدانند، نه زمین؛ خدای یکشنبه نه خدای دیگر روزهای هفته. این خدا در معادلات سیاسی و اقتصادی و حتی اجتماعی راهی و حضوری ندارد. خدایی که خلق از او بینیازند و اگر هنوز نمرده باشد، چون بازنشستگان باید سر بر عصای خود گذارد و تنها و در سکوت به آفریدگان استقلال یافته نگاه کند.حالا با این باد مخالف، بشر به زاری افتاده است. حال او، طفلی را میماند که از خانه گریخته و شب هنگام از ترس سیاهی شب بر در خانه ایستاده و بر در بسته میکوبد تا پدر مهربان و قدرتمند او را به درون بخواند و پناه دهد. با وزش این تند باد، همگان خدا را میخوانند و برگشت او به صحنه را خواستارند. با سربرآوردن این ویروس فتنهانگیز، بار دیگر ناتوانی بشر در کائنات هستی آشکار شد. ایندفعه نیاز بشر تحقیرشده در پای یک میکروارگانیسم، صفحهای جدید بر کتاب قطور زندگی آدمی اضافه کرد: "فصل نیاز". نیاز مخلوق و بینیازی خالق.
ادامه قسمت قبل
اگر میشد با دادن فدیهای مغول را از خونریزی باز داشت، این یکی اهل رشوتستاندن نیست؛ تنها فدیهای که میپذیرد جان انسانی است. گاه بود که مغول جان سگان و گربههای یک شهر را هم میگرفت؛ آنچنانکه در نیشابور چنین کرد. اما این شرقی جانستان، تنها شیفته جان حیوان ناطق است. او سر تخریب مُلک ندارد، مَلَک مرگ ملت است. ایرانیان نمیدانستند که با مغول چه کنند؛ چون غلبه بر آن قوم را محال مییافتند. امروز هم تا به اینجا چیرگی با ویروس است و سخن از شکست وی آرزویی است شیرین. آن روز عارف بیدار دل از باد بینیازی خدا گفت. در آن زمانه، بسیاری فتنه مغول را عذاب الهی میدانستند. چنگیز نیز در بخارا، خود را مامور خدا معرفی کرد که هدفش مجازات گناهکاران است. اگر منظور "تقدیر محتوم" مردم بود که این بذر تقدیر در خاک فقد تدبیر جوانه زد و برامد. این نادانی خوارزمشاه بود که با کشتن بازرگانان و در پس آن، سربریدن سفیران خان مغول، پای قومی وحشی را به خاک ایران گشود. تقدیر ما را نداشتن تدبیر رقم زد. بیتردید بزرگ خراسانی آنقدر از فطانت برخوردار بود که نقشی مهم برای بیلیاقتی وجُبن سلطان پیوسته در گریز، در نظر داشته باشد. پس مقصود او از باد بینیازی خدا چه بود؟ به باور من، او از نوعی جبروت و عظمت خدا میگفت. جلالتی که گاه آفریدگار به رُخ آفریده میکشد. آفریدهای که هر ازگاهی قصد گسیختن پیوند از مبدا میکند تا مقصدی دیگر بجوید. راه رهایی میجوید و کوس استقلال میزند. آنوقت است که رایحهای از آستان ربوبی وزیدن میگیرد. این باد استغنا خدا از بندگان و نیاز مصنوع به صانع است. آن روز که نیزه مغول در چشم تمدن اسلامي_ایرانی فرو رفت، حشمت پوشالی پادشاهان بزرگ و امیران محلی نابود شد. بعد از آن هلاکو نواده چنگیز کار آخرین خلیفه عباسی را ساخت و او را نمد مال کرد. شاه و خلیفه به ذلت کشانده شدند، مساجد و کتابخانهها ویران، کتابها سوزانده شد و دانشوران به تیغ ابدار گرفتار آمدند. تمدنی بزرگ دچار سکته شد و تا قرنها در اغما فرو رفت. از دید عارفی که همه چیز را نقشی از تجلی خدا میدید ، آن مرگامرگی و خونریزی بیسابقه نیز ، جلوهای از استغنای خالق از خلق بود. اما تکلیف این سخن با فرهنگ و تمدن روزگار نو چیست؟ امروز تمدن جدید با استفاده از دانش و فنآوری، در همه زمینهها خرق عادت کرده است. انسان روزگار ما به پشتوانه قدرت و سیطره علم، باد نخوت و غرور در سرآورده است . آدمی دیگر به تسخیر منابع خاکی و آبی طبیعت زیر پای خود، راضی نیست و از زمین فارغ و متوجه گشودن معمای آسمانها شده است. در چنین وضعی که کلاه بشر سر به سقف رواق فلک میساید، دشمنی ریز و نادیده تمام معادلات او را برهم زده است. اینبار خصمی که هیچگاه در محاسبات ما به چیزی گرفته نمیشد، حضور خود و آثارش را بر ما تحمیل کرده است . انسانی که تقریبا تمامی بیماریهای مهلک را مهار کرده و در آستانه غلبه نهایی بر سرطان، این بیماری سمج و مزاحم همیشگی قرار داشت، حالا به ناتوانی خود در مواجهه با مرض نوظهور ، واقف شده است .عجز بشر تا اینجا به اثبات رسیده، چون تا آزمایشگاهها برای تشخیص و ساخت داروهای جدید به جنبش درآیند ، در خوشبینانهترین ارزیابی، دهها هزار نفر و در معقولانهترین برآورد، صدها هزار و شاید میلیونها نفر به کام مرگ فرو خواهند رفت. در مقابل تاخت و تاز این خصم بدنهاد که انسان را مقهور خود ساخته، بار دیگر نگاهها به بالای سر در آن بینهایت آسمان دوخته شده؛ مکانی که باد بینیازی از آن جا وزیدن گرفته است. نیچه جرات کرد بگوید که خدا مرده؛ بسیاری هم که این گزاره را بر زبان جاری نکردند، در دل یا عمل آن را پذیرا شدند. آنها نقشی برای خدا در زمین قائل نیستند و اگر به خدایی باور داشته باشند، او را خدای آسمانها میدانند، نه زمین؛ خدای یکشنبه نه خدای دیگر روزهای هفته. این خدا در معادلات سیاسی و اقتصادی و حتی اجتماعی راهی و حضوری ندارد. خدایی که خلق از او بینیازند و اگر هنوز نمرده باشد، چون بازنشستگان باید سر بر عصای خود گذارد و تنها و در سکوت به آفریدگان استقلال یافته نگاه کند.حالا با این باد مخالف، بشر به زاری افتاده است. حال او، طفلی را میماند که از خانه گریخته و شب هنگام از ترس سیاهی شب بر در خانه ایستاده و بر در بسته میکوبد تا پدر مهربان و قدرتمند او را به درون بخواند و پناه دهد. با وزش این تند باد، همگان خدا را میخوانند و برگشت او به صحنه را خواستارند. با سربرآوردن این ویروس فتنهانگیز، بار دیگر ناتوانی بشر در کائنات هستی آشکار شد. ایندفعه نیاز بشر تحقیرشده در پای یک میکروارگانیسم، صفحهای جدید بر کتاب قطور زندگی آدمی اضافه کرد: "فصل نیاز". نیاز مخلوق و بینیازی خالق.
بشر مغرور که مدام چشم بر حلقه میکروسکوپ آزمایشگاه داشت و حاضر نبود در نظام علت و معلولی جایی برای خالق علتها بازکند، حالا
متحیر و درمانده از پنجره آزمایشگاه به بیکرانه آسمانها خیره شده تا با اتصال راه آسمان به میکروسکوپ خود، بر این دشمن خیره سر فائق آید. اینک درهای مسجد و کلیسا و کنیسه بسته است؛ گویی خدا را نیازی به دعا و سرود و نوحه بندگانش نیست. این بینیازی خدا، که جلوهای از جبروت اوست بیاعتنایی به محن و فتن بشر نیست. او در را خواهد گشود و طفل گریز پای نادان را در آغوش خواهد فشرد. بیگمان محنت خلق بیمحبت خالق پایانی نخواهد یافت. پیشیگرفتن این محبت برآن محنت رخ خواهد نمود و مرض، قربانی غرض (ربوبی) میشود.
این سنت آفرینش است و قاعده لطف آفریدگار.
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
🆔 @Sayehsokhan
متحیر و درمانده از پنجره آزمایشگاه به بیکرانه آسمانها خیره شده تا با اتصال راه آسمان به میکروسکوپ خود، بر این دشمن خیره سر فائق آید. اینک درهای مسجد و کلیسا و کنیسه بسته است؛ گویی خدا را نیازی به دعا و سرود و نوحه بندگانش نیست. این بینیازی خدا، که جلوهای از جبروت اوست بیاعتنایی به محن و فتن بشر نیست. او در را خواهد گشود و طفل گریز پای نادان را در آغوش خواهد فشرد. بیگمان محنت خلق بیمحبت خالق پایانی نخواهد یافت. پیشیگرفتن این محبت برآن محنت رخ خواهد نمود و مرض، قربانی غرض (ربوبی) میشود.
این سنت آفرینش است و قاعده لطف آفریدگار.
#دکتر_علی_رادان
#حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان
🆔 @Sayehsokhan
#بــــــــهزودی
بر اساس واقعیتدرمانی، واقعیتدرمانگر مراجع را به انجام دادن برنامههای خودگردان تشویق میکند. بااینحال، بسیاری از مراجعان اطلاعات یا مهارتهای لازم را برای گسترش برنامههای خودگردان ندارند. اگر مشکل ایناست، واقعیتدرمانی به آنها کمک میکند به دنبال رفتارهای سازمانیافتهای باشند که در گذشته نمیتوانستند انجامشان دهند. نمونهای از پرسشهایی که ممکن است از مراجع بپرسیم:
دربارۀ زمانی بگو که در موقعیتی مشابه موفق عمل کردی.
آیا کسی را میشناسی که در چنین موقعیتی موفق بوده؟
گاهی ممکن است مراجعان هیج رفتار سازمانیافته و مؤثری نداشته باشند. در این زمان، واقعیتدرمانگر ممکن است اطلاعاتی را در اختیار آنها قراردهد. بااینحال، واقعیتدرمانگر پیش از ارائۀ این اطلاعات از مراجعان اجازه خواهد گرفت.
📚 #برشی_از_کتاب : #برنامهریزی_درمان_با_تئوری_انتخاب_و_واقعیتدرمانی
✍️ اثر: #مایکل_فوکرسون
👌 ترجمه: #محمد_شمسیان
🖌 ویراسته و زیر نظر: #حسن_ملکیان
📕 صفحه: 51
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
بر اساس واقعیتدرمانی، واقعیتدرمانگر مراجع را به انجام دادن برنامههای خودگردان تشویق میکند. بااینحال، بسیاری از مراجعان اطلاعات یا مهارتهای لازم را برای گسترش برنامههای خودگردان ندارند. اگر مشکل ایناست، واقعیتدرمانی به آنها کمک میکند به دنبال رفتارهای سازمانیافتهای باشند که در گذشته نمیتوانستند انجامشان دهند. نمونهای از پرسشهایی که ممکن است از مراجع بپرسیم:
دربارۀ زمانی بگو که در موقعیتی مشابه موفق عمل کردی.
آیا کسی را میشناسی که در چنین موقعیتی موفق بوده؟
گاهی ممکن است مراجعان هیج رفتار سازمانیافته و مؤثری نداشته باشند. در این زمان، واقعیتدرمانگر ممکن است اطلاعاتی را در اختیار آنها قراردهد. بااینحال، واقعیتدرمانگر پیش از ارائۀ این اطلاعات از مراجعان اجازه خواهد گرفت.
📚 #برشی_از_کتاب : #برنامهریزی_درمان_با_تئوری_انتخاب_و_واقعیتدرمانی
✍️ اثر: #مایکل_فوکرسون
👌 ترجمه: #محمد_شمسیان
🖌 ویراسته و زیر نظر: #حسن_ملکیان
📕 صفحه: 51
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
🔊 فایل صوتی
نشستهای متنوع از مجموعه درسگفتارهایی دربارۀ دیدار شمس تبریزی با مولانا
در مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران
اولین = دکتر ایرج شهبازی، محبتی و خاکی
دومین = دکتر مریم مشرف
سومین = دکتر قدرتالله طاهری
چهارمین= دکتر لیلا آقایانی چاوشی
پنجمین= دکتر مهدی سالاری نسب
ششمین = دکتر مهدی سالاری نسب
هفتمین = خانم سودابه کریمی
هشتمین = دکتر حمیدرضا توکلی
نهمین = دکتر حمیدرضا توکلی
دهمین = دکتر مریم عاملی رضایی
یازدهمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
دوازدهمین = دکتر محمد جواد اعتمادی
سیزدهمین = دکتر میرجلالالدین کزازی
چهاردهمین = دکتر اصغر دادبه
پانزدهمین = دکتر قربان ولیئی
شانزدهمین = خانم اعظم نادری
هفدهمین = دکتر سیدمحمد عمادی حائری
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
نشستهای متنوع از مجموعه درسگفتارهایی دربارۀ دیدار شمس تبریزی با مولانا
در مرکز فرهنگی شهر کتاب تهران
اولین = دکتر ایرج شهبازی، محبتی و خاکی
دومین = دکتر مریم مشرف
سومین = دکتر قدرتالله طاهری
چهارمین= دکتر لیلا آقایانی چاوشی
پنجمین= دکتر مهدی سالاری نسب
ششمین = دکتر مهدی سالاری نسب
هفتمین = خانم سودابه کریمی
هشتمین = دکتر حمیدرضا توکلی
نهمین = دکتر حمیدرضا توکلی
دهمین = دکتر مریم عاملی رضایی
یازدهمین = دکتر محمدجواد اعتمادی
دوازدهمین = دکتر محمد جواد اعتمادی
سیزدهمین = دکتر میرجلالالدین کزازی
چهاردهمین = دکتر اصغر دادبه
پانزدهمین = دکتر قربان ولیئی
شانزدهمین = خانم اعظم نادری
هفدهمین = دکتر سیدمحمد عمادی حائری
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
📢 ... #پوشۀ_شنیداری هفدهمین نشست از مجموعه درسگفتارهایی دربارهی شمس تبریزی با عنوان «معنا و خدا»
سخنران: دکتر سیدمحمد عمادیحائری
۲ بهمن ۱۳۹۸
@Bookcitycc
🆔 @Sayehsokhan
سخنران: دکتر سیدمحمد عمادیحائری
۲ بهمن ۱۳۹۸
@Bookcitycc
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM