نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
‍ یکی از تاثیرهای خواندن کتابی که با دقت وارد جزئیات اندک میشود، این است که وقتی کتاب را می‌بندیم و زندگی عادی‌مان را از سر می‌گیریم، ممکن است ما هم دقیقا به این جزئیات همان واکنشی را نشان بدهیم که نویسنده اگر در کنار ما بود نشان می.داد . ذهن ما تبدیل به راداری میشود که از نو تنظیم شده تا جزئیاتی را که در خودآگاه ما سیلان دارد ضبط کند، تاثیرش همانند آوردن رادیویی است به درون اتاقی که فکر می‌کردیم ساکت است، و متوجه میشویم که این سکوت فقط در طول موج خاصی وجود داشته، حال آنکه در تمام این مدت ما در این اطاق امواج صداهایی را داشته‌ایم که از ایستگاهی در ... یا گفتگوی تلفنی راننده تاکسی را با مرکزش پخش می‌کرده. توجه ما به سایه روشن‌های آسمان، به تغییر حالت‌های یک چهره، به ریاکاری‌های یک دوست و یا اندوهی نهانی در وجودمان که پیشتر نمی‌دانستیم وجود دارد، جلب میشود.
کتاب مورد نظر با حساسیت‌های مشهودش ما را حساس‌تر می‌کند و گیرنده‌های خاموش‌مان را روشن می‌کند.

👤 #آلن_دو_باتن

🆔 @Sayehsokhan
📃 برشی از کتاب

📚 تذکره الاولیا
عطار نیشابوری


ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ‌اﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ‌ﺑﻦ‌ﻣﻮﻓﻖ ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ .
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ‌ﺑﻦ‌ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ‏(ﭘﯿﻨﻪ‌دﻭﺯﯼ ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ‌ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶ‌ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ‏) می‌کند .
ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ؟ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ، ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ .
ﮔﻔﺖ : ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ‌ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ ، ‏عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ ، ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ‌ﺁﻣﺪ ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ‌ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ ، ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ : ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ . ﭘﺎﺭﻩ‌اﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ . ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ . ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ . ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ .

🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from The School of Happiness
🎥 آشنایی با ذهن: شادمانی اصیل | فصل ۳- ویدئو ۱

این ویدئو آغاز فصل سوم برنامه‌ی شادمانی اصیل است. در این فصل با این موارد آشنا می‌شویم که:
*چطور ذهن ما برای تفکر منفی تکامل پیدا کرده و چرا تفکر مثبت اغلب با شکست روبه‌رو می شه

*چطور بر افکار ناکارآمدمان مسلط شویم

*چگونه نگرانی، نشخوارفکری، و سایر فرایندهای فکری بی‌فایده را بی‌اثر کنیم

*چگونه از خودداوری، خودانتقادی و خودبیزاری رها شویم

*چگونه از عزت‌نفس فراتر برویم

مدرس: سحر محمدی(رواندرمانگر و کوچ)

https://youtu.be/5ruOgD2Z10I
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن

سکوت همیشه زیباست، و آدمی که خاموش است همیشه زیباتر از آدم حراف جلوه میکند.

#جوان_خام
#فئودور_داستایوفسکی

🆔@Sayehsokhan
دوستت دارم، نه به خاطر شخصیت تو
بلکه بخاطر شخصیتی که در هنگام با تو بودن پیدا میکنم.
#گارسیا_مارکز

https://t.me/+TvKE5l_Uh5vp-oYZ
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
وقتی میگویم "دوستت دارم" منظورم این نیست که تو هرجور باشی با تمام بی‌مهری و بی‌رحمی‌‌ات باز تو را دوست خواهم داشت!
منظورم این نیست که آزارم بده و با من بازی کن و بلاتکلیف و معلق نگهم‌دار و باز مطمئن باش عاشقت میمانم...

"دوستت دارم" است ...
مجوزِ عذاب که نیست ...
خونم را که حلالت نکرده‌ام

وقتی میگویم "دوستت دارم" یعنی در همان لحظه تو توانسته‌ای مرا از احساس سرشار کنی و به دلم این آرزو را بیندازی که کاش این لحظه ابدی بشود
"دوستت دارم" رنگی از لبخندی دارد که آدم دلش میخواهد به درازای عمرش کش بیاید
و این اصلا شبیه چیزی که تو فکر میکنی نیست

من شاید آن توِ مهربان و شیرین زبان و عاشقی که لحظه‌های خوشی برایم ساخته را تا ابد دوست داشته باشم
اما بنا را اگر بر بی‌رحمی بگذاری و شکستنِ من و غرورم،
من هم بنا را میگذارم بر دوست نداشتنت!

این دست من است که بگذارم با من بازی کنی یا فقط خوشبختم کنی
این انتخاب خودت هست که دوستت داشته باشم و خوشبختت کنم یا حسرتِ دوباره از عشق گفتنم را بر دلت بگذارم...

حواست هست رابطه را با میدان جنگ اشتباه نگیری؟
حواست هست باختنِ من بردنِ تو نیست؟

@dr_robab_hamedi
🆔 @Sayehsokhan
✍️محمد صادقی

🖊به مناسبت تولد استاد مصطفی ملکیان


به باور استاد مصطفی ملکیان، ما بر اساس سه ضرورت و با سه نیت به سراغ کتاب می‌رویم که به شرح زیر است...

📎 نخست؛ به جهت تقسیم کار اجتماعی، علمی و تخصصی. یعنی اینکه تقسیم کار اجتماعی ما را موظف می‌کند در جامعه تخصصی را برعهده بگیریم و بر این اساس برای رشد خود در زمینه کار، علم و هنری که مشغول به آن هستیم به سراغ کتاب‌هایی می‌رویم که ما را در جهت تخصصی که داریم ورزیده‌تر کند.

📎دوم؛ در این رویکرد لذت‌بردن ملاک است. همه ما کنجکاو هستیم و حس کنجکاوی در ما موجب می‌شود که بخواهیم از جهانی که در آن زندگی می‌کنیم بیشتر سر در بیاوریم. حس کنجکاوی نیز (که یک واقعیت روانشناختی است) هنگامی که به سراغ کتاب‌خوانی می‌رویم ما را به سوی برخی از کتاب‌ها می‌کشاند. هر کس به شاخه‌ای علاقه دارد، یکی به فلسفه، یکی به تاریخ، یکی به فیزیک و... و همه ما از یک دسته کتاب لذت نمی‌بریم. یکی به کتاب‌های خاطرات علاقه دارد، یکی به شعر و... و در این رویکرد، ما در پی کسب لذت هستیم. چنین رویکردی به کتاب و کتاب‌خوانی هم کم و بیش و نه به اندازه نوع اول، تا اندازه‌ای در جامعه رواج دارد. اما حجم کتاب‌هایی که در این زمینه می‌خوانیم به اندازه نوع اول (به لحاظ کیفی و کمی) نیست و این نوع کتاب‌خوانی، برای سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت در نظر گرفته می‌شود.

📎 سوم؛ کتاب‌هایی هستند که بیشترین ضرورت و کمترین طرفدار را دارند. کتاب‌هایی که نه برای پیداکردن شغل و تقویت علمی و تخصصی در کار یا هنری، و نه برای سرگرمی، بلکه برای پیداکردن راهی به سوی زندگی خوب، خوش و ارزشمند مناسب هستند. به باور ملکیان، هنر زندگی را باید آموخت و هنر زندگی بیش از هر هنری به تخصص و آگاهی بیشتری نیاز دارد. به نظر او، ما بر اساس عادت زندگی می‌کنیم، درد و رنج می‌کشیم و به دیگران نیز درد و رنج وارد می‌کنیم. اما برای اینکه زندگی‌کردن را که دشوارترین هنر است، بیاموزیم، کمتر به سراغ مطالعه می‌رویم و برای رسیدن به یک زندگی آرمانی (در اندازه‌ای که انسان می‌تواند به آن دست یابد) و برخورداری از زندگی‌ای خوب، خوش و ارزشمند کمتر به کتاب‌خوانی می‌پردازیم.

🆔 @Sayehsokhan
از محمد مهتاب پرسیدند: در وقت رنج و مصیبت، کدام ذکر بر زبان آریم تا آرام گیریم؟ گفت: هر گاه به رنجی گرفتار آمدید یا غمی بر شما فرود آمد، تسبیح به دست گیرید و آهسته بگویید: این نیز بگذرد.

رضا بابایی

🆔 @Sayehsokhan
مدیران کارهای گوناگونی انجام می‌دهند از جمله: حصول اطمینان از سازنده بودن عملکرد کارمندانشان برای دستیابی به اهداف سازمان؛ آموزش کارمندان جدید و مدیریت رفتار مشکل‌ساز در محل کار. به‌رغم «کلاه» مخصوصی که ممکن است در زمان‌های خاصی به سر کنم، اگر راهبردهای مدیریتی را بر مبنای روان‌شناسی کنترل درونی پیاده کنم، مدیر تأثیرگذاری خواهم شد. چون این شیوه به هدایت (و نه ریاست بر) دیگران می‌پردازد و مدیریت راهبرانه نام گرفته‌است.

📚 #برشی_از_کتاب : #مدیر_الهام‌بخش
✍️ اثر: #رابرت_سالو
👌 ترجمه: #سعید_مادح_خاکسار و #حسن_ملکیان
📖 صفحه: 43
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
نظریه نسبیت اینشتین به زبان ساده

🆔 @Sayehsokhan

.
چاپ: #چهل_و_سوم

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
اپیزود پنجم جافکری

سیستم رفتار

🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صرفا_جهت_اندیشیدن

با دین یا بدون دین ،
انسان‌ های خوب ، کارهای خوب
و انسان‌های بد ، کارهای بد می‌کنند ...

#استیون_واینبرگ

🆔@Sayehsokhan
کسی که اجازه می‌دهد رسوم جاری جهان یا دنیایی که در آن زندگی می‌کند، شیوه زندگی‌اش را معین کنند، نیازی به استفاده از هیچ استعدادی ندارد جز استعداد تقلید میمون‌وار؛ اما کسی که شیوه زیستنش‌اش را خودش رقم می‌زند، همه استعداد‌هایش را به کار می‌برد.

جان استورات میل


@sasanhabibvand
🆔 @Sayehsokhan
راهبران برای دستیابی به موفقیت در دنیای تجارت امروز که همواره در حال تغییر است، به چهار ویژگی اصلی نیاز دارند: اعتماد، اعتمادبه‌نفس، روشنفکری و سرسختی. اگر اعتمادی در کار نباشد، همه‌چیز بی‌نتیجه خواهد بود. اعتماد از دو راه به دست می‌آید: «اطمینان دارم هر کاری را که بر عهده می‌گیری، انجام خواهی داد. توهم می‌توانی همین‌طور به من اعتماد کنی.» نبود اعتماد بین‌فردی سبب فقدان اعتماد در مجموعۀ کاری‌تان می‌شود. همچنین به اعتمادبه‌نفس فردی نیز نیاز دارید تا بتوانید هر مانعی که در سر راهتان قرار می‌گیرد، برطرف کنید؛ البته باید به مجموعه‌ای که برایش کار می‌کنید و سرپرستتان نیز اعتماد داشته باشید که این امر از اعتماد به گفته‌ها و عملکردها سرچشمه می‌گیرد.

📚 #برشی_از_کتاب : #نگاهی_نو_در_تفکر_راهبری
✍️ اثر: #دی_ای_بنتون و #کایلی_رایت_فورد
👌 ترجمه: #مریم_خسروی
📖 صفحه: 86
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan
✍️سعید معدنی

🖊متشکرم آقای گوگل!


در جمع دوستانه‌ای نشسته بودیم یکی از حاضران گفت جدیداً توجه کرده‌اید جوانان کمتر جهت کاری که برایشان انجام می‌شود از طرف مقابل تشکر می‌کنند؟ به عبارتی در میان نسل امروز به مرور زمان "تشکرکردن" از یاد می‌رود؟

دوست نکته‌سنج ما می‌گفت یکی از دلایل کاهش قدردانی این است که جوانان امروز به راحتی در فضای مجازی اطلاعات مورد نیاز خور را در همه امور از بستن بندکفش و کراوات و شیوه درست اتوکردن لباس گرفته تا پیچیده‌ترین مباحث دینی، هنری، علمی و فلسفی را کسب می‌کنند و پس از سرچ و خواندن مطلب بدون احساس دِین و یا نیاز به "اظهار تشکری" صفحه موبایل یا لپتاپ را بسته و سراغ مطالب دیگر می‌روند.

اگر نسل ما در زمان دانشجویی و یا دانش آموزی از معلم و استاد سوالی می‌کرد از وی تشکر می‌کرد. حتی اگر کسی کتابی به ما معرفی می‌کرد پس از خواندن و لذت بردن، از فرد معرفی کننده کتاب قدردانی می‌کردیم. اما امروزه جوان ما هر کتاب یا هر موضوع علمی و غیرعلمی را بخواهد به راحتی می‌تواند در اینترنت و فضای مجازی پیدا کند و نیازی نمی‌بیند از کسی تشکر کند.

یا مثلا اگر قدیم در مسجد محل از روحانی سوال شرعی می‌پرسیدیم و او پاسخ می داد به رسم وظیفه و اخلاق از وی تشکر و قدردانی می‌کردیم‌ چرا که مسئله و مشکل شرعی ما را حل کرده بود. اما جوان امروز نیازی ندارد به روحانی و یا حتی رساله مرجع تقلید مراجعه کند. همه فتاوا و نظریات دینی و مطالب در باره همه ادیان، ایدیولوژی‌ها و فرقه‌های مذهبی در فضای اینترنت به وفور و به راحتی در دست‌رس است.

چندی پیش، جوانی- شاید به طنز- گفته بود مادربزرگم هر وقت در گوگل مطلبی پیدا می‌کند و می‌خواند از گوگل تشکر می کند و می‌نویسد "متشکرم آقای گوگل!". چرا که آن مادر بزرگ یاد گرفته بود " اگر کسی به من چیزی یاد دهد من غلام او هستم". به رسم همین باور از گوگل تشکر کرده است. اما برای نسل نوجوان و جوان امروز همه چیز در اینترنت هست و نیازی نمی‌بیند از یک ابزار بی‌روح و فلزی تشکر کند.

نگران‌کننده‌ترین بعد قضیه این است که ممکن است این عادت به مرور به سایر شئونات و مناسبات زندگی اجتماعی سرایت کرده و در تعامل و روابط خانوادگی، شغلی و... مشکلاتی ایجاد کند.

🆔 @Saeed_Maadani
🆔 @Sayehsokhan
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇