Audio
✅✅بخش اول از فصل دوم
📚 #کتاب_صوتی: #سوالاتت_را_تغییر_بده_تا_زندگیت_تغییر_کند
✍🏻 اثر: #دکتر_ماریل_آدامز
👥 ترجمه: #سید_حمید_میر_غفوری
🎙 خوانش: #سرکار_خانم_مهاجر
🆔 @zendegi_dar_sadaf
🆔 @Sayehsokhan
📚 #کتاب_صوتی: #سوالاتت_را_تغییر_بده_تا_زندگیت_تغییر_کند
✍🏻 اثر: #دکتر_ماریل_آدامز
👥 ترجمه: #سید_حمید_میر_غفوری
🎙 خوانش: #سرکار_خانم_مهاجر
🆔 @zendegi_dar_sadaf
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آرزو داریم دلتون مثل بهار
پر شود از لحظههای ماندگار
زندگیتون خالی از غم و اندوه
لحظههای شادمانیتون بیشمار
صبح زیبای بهاریتون بخیر
#صبح_بخیر
🆔@Sayehsokhan
پر شود از لحظههای ماندگار
زندگیتون خالی از غم و اندوه
لحظههای شادمانیتون بیشمار
صبح زیبای بهاریتون بخیر
#صبح_بخیر
🆔@Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
راستی و یکرویی موهبتی است که به اندازهی هوش و زیبایی نادر است
و بیانصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.
#رومن_رولان
#ژان_کریستف
🆔@Sayehsokhan
راستی و یکرویی موهبتی است که به اندازهی هوش و زیبایی نادر است
و بیانصافی است که انسان آن را از همه کس طلب کند.
#رومن_رولان
#ژان_کریستف
🆔@Sayehsokhan
🍃🍃🍃
سقراط :
کوتاهترین و مطمئنترین راه برای شرافتمندانه زیستن در جهان این است که در واقعیت همانگونه باشیم که به نظر میرسیم ، با تمرین و تجربهی نیکی ، نیکیهای انسان افزون و تقویت میشود .
کتاب کوچک فلسفه ص ۲۱
✍️گریگوری برگمن
🆔 @Sayehsokhan
سقراط :
کوتاهترین و مطمئنترین راه برای شرافتمندانه زیستن در جهان این است که در واقعیت همانگونه باشیم که به نظر میرسیم ، با تمرین و تجربهی نیکی ، نیکیهای انسان افزون و تقویت میشود .
کتاب کوچک فلسفه ص ۲۱
✍️گریگوری برگمن
🆔 @Sayehsokhan
همانطور که پیشتر توضیح دادیم، اگر زندگی حالت عادتی به خود بگیرد، فرسوده و دچار رخوت میشویم. با فعالیتهای متنوع میتوانید علاوه بر ایجاد نشاط به افزایش ذهنآگاهی خود کمک کنید. هرقدر کتابی در بارۀ شنا را با دقت بخوانید، باز هم نمیتوانید شناگر شوید، مگر اینکه در آب قرار بگیرید و آموختههایتان را به کار ببرید. تمرین و تمرین و تمرین در جریان جاری زندگی کمک میکند که شناگران حرفهایتری شویم.
📚 #برشی_از_کتاب : #افزایش_تابآوری_در_پیچهای_نفسگیر_زندگی
✍️ اثر: #دکتر_زهره_سپهری_شاملو
📖 صفحه: 109
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
📚 #برشی_از_کتاب : #افزایش_تابآوری_در_پیچهای_نفسگیر_زندگی
✍️ اثر: #دکتر_زهره_سپهری_شاملو
📖 صفحه: 109
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
🌲🌳🌲🌳حکایت به دار آویختن #حسین_منصور_حلاج
منصور حلاجی که اناالحق میگفت
خاک همه ره به نوک مژگان میرفت
درقلزم نیستی خود غوطه بخورد
آنکه پس از آن در اناالحق میسفت
#مولانا
پس حسین را ببردند تا بر دار کنند. صدهزار آدمی گرد آمدند... درویشی در آن میان پرسید که عشق چیست؟ گفت: امروز، فردا و پس فردا بینی!
آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سوم روزش برباد دادند، یعنی عشق این است.
پس در راه که میرفت میخرامید، دست اندازان و عیاروار میرفت با سیزده بند گران. گفتند: این خرامیدن چیست؟ گفت: زیرا به قربانگاه میروم.
چون به زیر دارش بردند بوسهای بر دار زد و پا بر نردبان نهاد. گفتند: حال چیست؟ گفت: معراج مَردان سرِ دار است.
پس جماعت مریدان گفتند: چه گویی در ما که مریدانیم و اینها منکرند و ترا سنگ خواهند زد؟ گفت: ایشان را دو ثواب است و شما را یکی؛ از آن که شما را به من حُسن ظنی بیش نیست و ایشان از قوت توحید، به صلابت شریعت میجنبند و توحید در شرع اصل بُود و حُسن ظن فرع.
هر کس سنگی میانداخت؛ شبلی را گلی انداخت، حسین منصور آهی کرد. گفتند: از این همه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آن که آنها نمیدانند، معذورند؛ از او سختیم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.
پس دستش را جدا کردند خندهای بزد، گفتند: خنده چیست؟
گفت: دست از آدمی بسته باز کردن آسان است مرد آن است که دست صفات که کلاه همت از تارک عرش در میکشد، قطع کند.
پس پایش ببریدند تبسمی کرد، گفت: بدین پای سفر خاکی میکردم قدمی دیگر دارم که هم اکنون سفر هر دو عالم بکند اگر توانید آن قدم را ببرید.
پس او دست بریده خون آلود بر روی در مالید تا هر دو ساعد و روی خون آلود کرد، گفتند: چرا چنین کردی؟ گفت: خون بسیار از من برفت و دانم که رویم زرد شده باشد شما پندارید که زردیه من از ترس است. خون در روی مالیدم تا در چشم شما سرخ روی باشم که گلگونه (سرخاب) مردان، خون ایشان است.
گفتند: اگر روی به خون سرخ کرد، ساعد چرا آلودی؟ گفت: وضو سازم.
گفتند: چه وضو؟ گفت: در عشق دو رکعت است که وضوءِ آن درست نیابد الا به خون. پس چشمایش برکندند. قیامتی از خلق برآمد بعضی می گریستند و بعضی سنگ میانداختند، پس گوش و بینی بریدند و... پس زبانش ببریدند و نماز شام بود که سرش بریدند و در میان سربریدن تبسمی کرد و جان داد.
#تذکره_الاولیاء
#عطار_نیشابوری
بایزید گفت: چون او را دار زدند. دنیا بر من تنگ آمد. برای دلداری خویش شب تا سحر زیر جنازهی بر دار آویختهاش نماز کردم. چون سحر شد و هنگام نماز صبح، هاتفی از آسمان ندا داد. که ای بایزید از خود چه میپرسی؟ پاسخ دادم: چرا با او چنین کردی؟ باز ندا آمد: او را سِرّی از اسرار خود بازگو کردیم. تاب نیاورد و فاش ساخت. پس سزای کسی که اسرار ما فاش سازد چنین باشد!
🆔 @Sayehsokhan
منصور حلاجی که اناالحق میگفت
خاک همه ره به نوک مژگان میرفت
درقلزم نیستی خود غوطه بخورد
آنکه پس از آن در اناالحق میسفت
#مولانا
پس حسین را ببردند تا بر دار کنند. صدهزار آدمی گرد آمدند... درویشی در آن میان پرسید که عشق چیست؟ گفت: امروز، فردا و پس فردا بینی!
آن روز بکشتند و دیگر روز بسوختند و سوم روزش برباد دادند، یعنی عشق این است.
پس در راه که میرفت میخرامید، دست اندازان و عیاروار میرفت با سیزده بند گران. گفتند: این خرامیدن چیست؟ گفت: زیرا به قربانگاه میروم.
چون به زیر دارش بردند بوسهای بر دار زد و پا بر نردبان نهاد. گفتند: حال چیست؟ گفت: معراج مَردان سرِ دار است.
پس جماعت مریدان گفتند: چه گویی در ما که مریدانیم و اینها منکرند و ترا سنگ خواهند زد؟ گفت: ایشان را دو ثواب است و شما را یکی؛ از آن که شما را به من حُسن ظنی بیش نیست و ایشان از قوت توحید، به صلابت شریعت میجنبند و توحید در شرع اصل بُود و حُسن ظن فرع.
هر کس سنگی میانداخت؛ شبلی را گلی انداخت، حسین منصور آهی کرد. گفتند: از این همه سنگ هیچ آه نکردی؛ از گلی آه کردن چه معنی است؟ گفت: از آن که آنها نمیدانند، معذورند؛ از او سختیم میآید که او میداند که نمیباید انداخت.
پس دستش را جدا کردند خندهای بزد، گفتند: خنده چیست؟
گفت: دست از آدمی بسته باز کردن آسان است مرد آن است که دست صفات که کلاه همت از تارک عرش در میکشد، قطع کند.
پس پایش ببریدند تبسمی کرد، گفت: بدین پای سفر خاکی میکردم قدمی دیگر دارم که هم اکنون سفر هر دو عالم بکند اگر توانید آن قدم را ببرید.
پس او دست بریده خون آلود بر روی در مالید تا هر دو ساعد و روی خون آلود کرد، گفتند: چرا چنین کردی؟ گفت: خون بسیار از من برفت و دانم که رویم زرد شده باشد شما پندارید که زردیه من از ترس است. خون در روی مالیدم تا در چشم شما سرخ روی باشم که گلگونه (سرخاب) مردان، خون ایشان است.
گفتند: اگر روی به خون سرخ کرد، ساعد چرا آلودی؟ گفت: وضو سازم.
گفتند: چه وضو؟ گفت: در عشق دو رکعت است که وضوءِ آن درست نیابد الا به خون. پس چشمایش برکندند. قیامتی از خلق برآمد بعضی می گریستند و بعضی سنگ میانداختند، پس گوش و بینی بریدند و... پس زبانش ببریدند و نماز شام بود که سرش بریدند و در میان سربریدن تبسمی کرد و جان داد.
#تذکره_الاولیاء
#عطار_نیشابوری
بایزید گفت: چون او را دار زدند. دنیا بر من تنگ آمد. برای دلداری خویش شب تا سحر زیر جنازهی بر دار آویختهاش نماز کردم. چون سحر شد و هنگام نماز صبح، هاتفی از آسمان ندا داد. که ای بایزید از خود چه میپرسی؟ پاسخ دادم: چرا با او چنین کردی؟ باز ندا آمد: او را سِرّی از اسرار خود بازگو کردیم. تاب نیاورد و فاش ساخت. پس سزای کسی که اسرار ما فاش سازد چنین باشد!
🆔 @Sayehsokhan
#چاپ_ششم
📚#سوالاتت_را_تغيير_بده_تا_زندگيت_تغيير_كند
✍🏻نوشته #دكتر_ماريل_آدامز
📝ترجمه #سيدحميد_ميرغفورى
#نقشه_انتخاب
دکتر ماریل آدامز در کتاب ارزشمند "سوالاتت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند"، ده ابزار قدرتمند را برای زندگی و کار معرفی کرده است.
⬅️ فایل صوتی کتاب تقدیم شما!
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
📚#سوالاتت_را_تغيير_بده_تا_زندگيت_تغيير_كند
✍🏻نوشته #دكتر_ماريل_آدامز
📝ترجمه #سيدحميد_ميرغفورى
#نقشه_انتخاب
دکتر ماریل آدامز در کتاب ارزشمند "سوالاتت را تغییر بده تا زندگیت تغییر کند"، ده ابزار قدرتمند را برای زندگی و کار معرفی کرده است.
⬅️ فایل صوتی کتاب تقدیم شما!
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇
Audio
✅✅ بخش دوم از فصل دوم
📚 #کتاب_صوتی: #سوالاتت_را_تغییر_بده_تا_زندگیت_تغییر_کند
✍🏻 اثر: #دکتر_ماریل_آدامز
👥 ترجمه: #سید_حمید_میر_غفوری
🎙 خوانش: #سرکار_خانم_مهاجر
🆔 @zendegi_dar_sadaf
🆔 @Sayehsokhan
📚 #کتاب_صوتی: #سوالاتت_را_تغییر_بده_تا_زندگیت_تغییر_کند
✍🏻 اثر: #دکتر_ماریل_آدامز
👥 ترجمه: #سید_حمید_میر_غفوری
🎙 خوانش: #سرکار_خانم_مهاجر
🆔 @zendegi_dar_sadaf
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شهسوار صبح میرسد
آفتاب سرمه چشمانش را
به غلظت نور میرساند
و رقصکنان…
صبحش را به تماشا مینشیند
بیدارشو شب افسانه شد
و صبح تنها لبخند خداست
#صبح_بخیر
🆔@Sayehsokhan
آفتاب سرمه چشمانش را
به غلظت نور میرساند
و رقصکنان…
صبحش را به تماشا مینشیند
بیدارشو شب افسانه شد
و صبح تنها لبخند خداست
#صبح_بخیر
🆔@Sayehsokhan
#صرفا_جهت_اندیشیدن
ما به ندرت درباره آنچه که داریم فکر میکنیم، درحالیکه پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم.
#آرتور_شوپنهاور
🆔@Sayehsokhan
ما به ندرت درباره آنچه که داریم فکر میکنیم، درحالیکه پیوسته در اندیشه چیزهایی هستیم که نداریم.
#آرتور_شوپنهاور
🆔@Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گُفتم شرابِ وَصل،
به اُوباش میدهند ؟
با خنده گُفت:
بندهیِ او ، باش ،
میدهند ...
#عطار_نیشابوری
🆔 @Sayehsokhan
به اُوباش میدهند ؟
با خنده گُفت:
بندهیِ او ، باش ،
میدهند ...
#عطار_نیشابوری
🆔 @Sayehsokhan
بسیاری از کودکان آسیبدیده ممکن است از ارتباط چشمی بیزار باشند. این نفرت برای برخی از کودکان به دلیل ترس از سوءاستفاده و دیدزدهشدن و در برخی دیگر به دلیل شرم یا اضافهبارِحسی (زمانی رخ میدهد که یکی یا بیش از یکی از حسهای بدن در معرض تحریک بیش از حد عوامل محیطی قرار میگیرد) است. با توجه به گذشتۀ فرزندتان، بکوشید در حد تعادل با او ارتباط چشمی برقرار کنید. در ابتدا، نگاهی کوتاه به فرزند خود بیاندازید و بعد نگاهتان را بردارید. هر قدر احساس امنیت بیشتری کرد، مدت ارتباط چشمی را افزایش دهید. عادت کنید که از فرزندتان بپرسد: «میتونم چشمهای قشنگت رو ببینم؟» بعد تحسینش کنید: «وای، من عاشق اون چشمام!»
📚 #برشی_از_کتاب : #والد_همراه
✍️ اثر: #کارین_پارویس #لیزا_کوآلز
👌 ترجمه: #دکنر_سیدمهدی_موسوی_موحد و #دکتر_منیر_چراغی
📖 صفحه: 128
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
📚 #برشی_از_کتاب : #والد_همراه
✍️ اثر: #کارین_پارویس #لیزا_کوآلز
👌 ترجمه: #دکنر_سیدمهدی_موسوی_موحد و #دکتر_منیر_چراغی
📖 صفحه: 128
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کارل راجرز، روانشناس آمریکایی میگوید: “زندگیات را مصرف کن”. بله درست متوجه شدی! ما همه مصرف کنندهایم. پس زندگیات را مصرف کن.
تو یک شیشه عطر را تا آخرین قطره مصرف میکنی. چرا؟ چون ارزشمند است. زندگیات که خیلی ارزشمندتر از این حرفهاست.
تلاش کن زندگیات را تا جای ممکن درست مصرف کنی …
🆔 @Sayehsokhan
تو یک شیشه عطر را تا آخرین قطره مصرف میکنی. چرا؟ چون ارزشمند است. زندگیات که خیلی ارزشمندتر از این حرفهاست.
تلاش کن زندگیات را تا جای ممکن درست مصرف کنی …
🆔 @Sayehsokhan
نیکوس کازانتزاکیس نویسنده بزرگ یونانی بارها نامزد دریافت جایزه نوبل شد اما هیچگاه موفق به دریافت این جایزه نشد و در سال ۱۹۵۷ هم که سال آخر عمرش بود، با تفاوت یک رای جایزه را به «آلبرکامو» باخت
مدتی پس از درگذشت کازانتزاکیس کامو در نامهای به همسر او نوشت:
«کازانتزاکیس صد برابر بیشتر از من شایسته دریافت این جایزه بود»
احتمالا بسیاری این جمله کامو را اِدای دین و تجلیل او از یک همکار میدانند اما به نظر حقیقتی در این سخن نهفته است و کازانتزاکیس بیشتر از کامو شایسته دریافت این جایزه بود.[هر چند برخی نامها از تمام ستایش ها و جوایز بزرگترند و در این مورد هم ذهن کاوشگر و عمیق خالق «مسیح بازمصلوب» و «برادرکُشی»، «مرگ یا آزادی» و.. اهمیتی فراتر از گرفتن یا نگرفتن جایزه نوبل دارد]
آثار کازانتزاکیس تنیدگی عمیقی با یونانیت، مسیحیت و شخص مسیح دارد و نویسنده با قلمی توانا به واکاوی ذهن انسان و لایههای تهنشین شده تعصب و خشونت و بدویت و جهل در آن میپردازد
در بسیاری از آثار کازانتزاکیس رابطه انسان و خدا و مسیح مورد واکاوای قرار میگیرد و مسیح دوباره به عرصه تاریخ فراخوانده و دوباره به صلیب کشیده میشود.
🆔 @Sayehsokhan
مدتی پس از درگذشت کازانتزاکیس کامو در نامهای به همسر او نوشت:
«کازانتزاکیس صد برابر بیشتر از من شایسته دریافت این جایزه بود»
احتمالا بسیاری این جمله کامو را اِدای دین و تجلیل او از یک همکار میدانند اما به نظر حقیقتی در این سخن نهفته است و کازانتزاکیس بیشتر از کامو شایسته دریافت این جایزه بود.[هر چند برخی نامها از تمام ستایش ها و جوایز بزرگترند و در این مورد هم ذهن کاوشگر و عمیق خالق «مسیح بازمصلوب» و «برادرکُشی»، «مرگ یا آزادی» و.. اهمیتی فراتر از گرفتن یا نگرفتن جایزه نوبل دارد]
آثار کازانتزاکیس تنیدگی عمیقی با یونانیت، مسیحیت و شخص مسیح دارد و نویسنده با قلمی توانا به واکاوی ذهن انسان و لایههای تهنشین شده تعصب و خشونت و بدویت و جهل در آن میپردازد
در بسیاری از آثار کازانتزاکیس رابطه انسان و خدا و مسیح مورد واکاوای قرار میگیرد و مسیح دوباره به عرصه تاریخ فراخوانده و دوباره به صلیب کشیده میشود.
🆔 @Sayehsokhan