✳️ آنچه به عشق و محبت مربوط
مي شود را هيچگاه به رفتار ديگري ربط ندهيد و آن را منوط به چيز ديگري نكنيد.
✅ براي فرزندان خود روشن كنيد كه در همه حال و صرف نظر از اينكه چه رفتاري دارند، آنها را دوست داريد.
در عين حال برايشان روشن كنيد كه اگر به طور كامل خلاف مقررات عمل كرده و نافرماني كنند، عشق ورزي به آنها و دوست داشتنشان كار آساني نخواهد بود.
✳️ بهترين راه ابراز عشق و محبت به فرزندانمان اين است كه دريچه ي گفت و گو با آنان را هميشه باز نگه داريم.
به اين ترتيب هميشه حق اظهارنظر خواهيد داشت و وقتي با اعمالشان مخالف هستيد حق داريد كه مخافت خود را ابراز كنيد.
✅ ولي توجه داشته باشيد كه وقتي كار اشتباهي را بارها تكرار مي كنند، مدام و پي در پي مخالفت و اعتراض خود را به رخشان نكشيد.
❇️ دوبار بيان كردن مطلب كافي است. البته وقتي فرزندتان از شما در زمينه اي كه با آن مخالف هستيد درخواست و انتظار حمايت دارد كار مشكل تر مي شود.
📚 #برشی_از_کتاب #تئوري_انتخاب
✍ اثر : #دكتر_ويليام_گلسر
👌 ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
📇 انتشارات: #سايه_سخن
📖 صفحه: 376
🆔 @Sayehsokhan
مي شود را هيچگاه به رفتار ديگري ربط ندهيد و آن را منوط به چيز ديگري نكنيد.
✅ براي فرزندان خود روشن كنيد كه در همه حال و صرف نظر از اينكه چه رفتاري دارند، آنها را دوست داريد.
در عين حال برايشان روشن كنيد كه اگر به طور كامل خلاف مقررات عمل كرده و نافرماني كنند، عشق ورزي به آنها و دوست داشتنشان كار آساني نخواهد بود.
✳️ بهترين راه ابراز عشق و محبت به فرزندانمان اين است كه دريچه ي گفت و گو با آنان را هميشه باز نگه داريم.
به اين ترتيب هميشه حق اظهارنظر خواهيد داشت و وقتي با اعمالشان مخالف هستيد حق داريد كه مخافت خود را ابراز كنيد.
✅ ولي توجه داشته باشيد كه وقتي كار اشتباهي را بارها تكرار مي كنند، مدام و پي در پي مخالفت و اعتراض خود را به رخشان نكشيد.
❇️ دوبار بيان كردن مطلب كافي است. البته وقتي فرزندتان از شما در زمينه اي كه با آن مخالف هستيد درخواست و انتظار حمايت دارد كار مشكل تر مي شود.
📚 #برشی_از_کتاب #تئوري_انتخاب
✍ اثر : #دكتر_ويليام_گلسر
👌 ترجمه: #دكتر_علي_صاحبي
📇 انتشارات: #سايه_سخن
📖 صفحه: 376
🆔 @Sayehsokhan
https://telegram.me/sayehsokhan/2262
ادامۀ سخنرانی های #دکتر_وین_دایر که در لینک راجع بهش توضیح دادیم...
ادامۀ سخنرانی های #دکتر_وین_دایر که در لینک راجع بهش توضیح دادیم...
Telegram
آموزش تئوری انتخاب و نشر سایه سخن
💥#بهانه_جویی ، #بهانه_گیری ، #بهانه_سازی💥
#دکتر_وین_دایر در سخنرانی فوقالعاده خود با نام ✳️کنار گذاشتن بهانه ها✳️ به نکات ارزشمندی اشاره دارد.
این سخنرانی به 12 قسمت تقسیم شده که در سه روز تقدیم شما عزیزان همراه خواهد شد.
#دکتر_وین_دایر بر این باور تاکید…
#دکتر_وین_دایر در سخنرانی فوقالعاده خود با نام ✳️کنار گذاشتن بهانه ها✳️ به نکات ارزشمندی اشاره دارد.
این سخنرانی به 12 قسمت تقسیم شده که در سه روز تقدیم شما عزیزان همراه خواهد شد.
#دکتر_وین_دایر بر این باور تاکید…
💠 همراهان فرهیخته:
اگرچه در کتاب زير:
#همه_چیز_به_شما_بستگی_دارد
نامی از #ویلیام_گلاسر
و روانشناسی #تئوری_انتخاب
نمی بینیم، ولی به باور ما:
می تواند طی یک دوره ی دوازده هفته ای، کمک مفیدی باشد برای تمرین پرهیز از کنترل دیگران و به کار بستن مفاهیم اساسی تئوری انتخاب در زندگی شخصیمان...
امید که همه از آن بهرمند شویم.
🆔 @sayehsokhan
اگرچه در کتاب زير:
#همه_چیز_به_شما_بستگی_دارد
نامی از #ویلیام_گلاسر
و روانشناسی #تئوری_انتخاب
نمی بینیم، ولی به باور ما:
می تواند طی یک دوره ی دوازده هفته ای، کمک مفیدی باشد برای تمرین پرهیز از کنترل دیگران و به کار بستن مفاهیم اساسی تئوری انتخاب در زندگی شخصیمان...
امید که همه از آن بهرمند شویم.
🆔 @sayehsokhan
1️⃣ روز اول
🌞 صبح
✳️ وقتی ما توجه خود را به کس دیگری معطوف می کنیم، از انجام کاری که مربوط به خودمان است بازمی مانیم.
❎ این کار بسیار آسانی است که ما به قضاوت دیگران بنشینیم و در سکوت یا گاهی هم با صدای بلند آنها را برای انجام کارهایی که می کنند مورد #انتقاد قرار بدهیم.
✳️ اما اگر به یاد این بیفتیم که هر انسان زنده ای باید سفری خاص و مختص به خود را طی کند که از اعمال و حرکات بسیار زیادی تشکیل یافته است، از توجه کردن به آنها دست برمی داریم.
✅ ما فقط حق داریم داریم به اعمال و رفتار خودمان توجه داشته باشیم.
❇️ ما می توانیم از دیگران یاد بگیریم، و به همین دلیل است که در کنار انسانهای زیادی به راهمان ادامه می دهیم.
✳️ در واقع ما برای #قضاوت_کردن به اینجا نیامده ایم؛ بلکه آمده ایم تا جلوه های عشق و محبت باشیم.
✅ من تعداد دفعاتی را که امروز با عشق و محبت با دیگران برخورد می کنم به طور شفاهی می شمارم و در پایان روز آنها را روی کاغذ می نویسم.
📚 #برشی_از_کتاب
#همه_چيز_به_شما_بستگي_دارد
✍️ اثر: #كارن_كيسي
👌 ترجمه: #شهره_عبداللهي
📇 نشر: #آسيم
📖 صفحه: 4
🆔 @Sayehsokhan
🌞 صبح
✳️ وقتی ما توجه خود را به کس دیگری معطوف می کنیم، از انجام کاری که مربوط به خودمان است بازمی مانیم.
❎ این کار بسیار آسانی است که ما به قضاوت دیگران بنشینیم و در سکوت یا گاهی هم با صدای بلند آنها را برای انجام کارهایی که می کنند مورد #انتقاد قرار بدهیم.
✳️ اما اگر به یاد این بیفتیم که هر انسان زنده ای باید سفری خاص و مختص به خود را طی کند که از اعمال و حرکات بسیار زیادی تشکیل یافته است، از توجه کردن به آنها دست برمی داریم.
✅ ما فقط حق داریم داریم به اعمال و رفتار خودمان توجه داشته باشیم.
❇️ ما می توانیم از دیگران یاد بگیریم، و به همین دلیل است که در کنار انسانهای زیادی به راهمان ادامه می دهیم.
✳️ در واقع ما برای #قضاوت_کردن به اینجا نیامده ایم؛ بلکه آمده ایم تا جلوه های عشق و محبت باشیم.
✅ من تعداد دفعاتی را که امروز با عشق و محبت با دیگران برخورد می کنم به طور شفاهی می شمارم و در پایان روز آنها را روی کاغذ می نویسم.
📚 #برشی_از_کتاب
#همه_چيز_به_شما_بستگي_دارد
✍️ اثر: #كارن_كيسي
👌 ترجمه: #شهره_عبداللهي
📇 نشر: #آسيم
📖 صفحه: 4
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from ویراستاران
از فیسبوکِ نویسندهٔ تازهیافته،
فهیم عطار:
قدیمها یک کارگر عرب داشتم
که خیلی میفهمید.
اسمش قاسم بود.
از خوزستان کوبیده بود
و آمده بود تهران برای کارگری.
اولها ملات سیمان درست میکرد
و میبرد وردست اوستا
تا دیوار مستراح و حمام را عَلم کنند.
جنم داشت.
بعد از چهار ماه شد همهکارهٔ کارگاه:
حضور و غیاب کارگرها،
کنترل انبار، سفارش خرید.
همه چیز.
قشنگ حرف میزد.
دایرهٔ لغات وسیعی داشت.
تن صدایش هم خوب بود،
شبیه آلن دلون.
اما مهمترین خاصیتش همان بود که گفتم:
قشنگ حرف میزد.
یک بار کارگر مُقّنیِ قوچانیمان
رفت توی یک چاه ششمتری
که خودش کنده بود.
بعد خاک آوار شد روی سرش.
قاسم هم پرید به رئیس کارگاه خبر داد.
رئیس کارگاه درجا شاشید به خودش.
رنگش شد مثل پنیر لیقوان.
حتی یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی.
قاسم موبایل رئیس کارگاه را
از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد.
گفت که: «کارگرمان مانده زیر آوار.»
خیلی خوب و خلاصه گفت.
تهش هم گفت: «مقنیمان دو تا دختر دارد. خودش هم شناسنامه ندارد. اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بند نیست.»
بعد قاسم رفت سر چاه
تا کمک کند برای پسزدن خاکها.
خاک که نبود! گِل رس بود
و برف یخزدهٔ چهار روز مانده.
تا آتشنشانی برسد،
رسیده بودند به سر مقنی.
دقیقاً زیر چانهاش.
هنوز زنده بود.
اورژانسچی آمد
و یک ماسک اکسیژن زد روی دکوپوزش. آتشنشانها گفتند چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون.
چهار ساعت برای چاهی که
مقنی دوساعته و یکنفره کنده بودش!
بعد هم شروع کردند.
همهچیز فراهم بود:
آتشنشان بود. پرستار بود. چای گرم بود. رئیسکارگاهِ شاشو هم بود.
فقط امید نبود.
مقنی سردش بود و ناامید.
قاسم رفت روی برفها کنارش خوابید
و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دلونی
برایش حرف زد.
حرف که نمیزد!
لاکردار داشت برایش نقاشی میکرد.
میخواست آسمان ابریِ زمستانِ
دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند.
میخواست امید بدهد.
همه میدانستند خاک رس
و برف چهارروزه چقدر سرد است.
مخصوصاً اگر قرار باشد
چهار ساعت لای آن باشی.
دو تا دختر فسقلی هم
توی قوچان داشته باشی، بیشناسنامه.
اما قاسمِ بیشرف کارش را خوب بلد بود.
خوب میدانست کلمات
منبع لایتناهی انرژی و امیدند،
اگر درست مصرفشان کند.
چهار ساعت تمام ماند کنار مقنی
و ریزریز دنیای خاکستری و واقعیِ
دوروبرش را برایش رنگ کرد:
آبی، سبز، قرمز.
امید را گاماسگاماس تزریق کرد زیر پوستش.
چهار ساعت تمام.
مقنی زنده ماند.
بیشتر هم بههمت قاسم زنده ماند.
آدمها همه توی زندگی
یک قاسم میخواهند برای خودشان.
زندگی از ازل تا ابد خاکستری بوده و هست.
فقط این وسط
یکی باید باشد که
بهدروغ هم که شده،
رنگ بپاشد روی اینهمه ابر خاکستری.
اصلاً دروغ خیلی هم چیز بدی نیست.
دروغ گاهی وقتها منشأ امید است.
امید هم منشا ماندگاری.
یکی باید باشد که رنگی کند دنیا را.
کلمهها را قشنگ مصرف کند
و شیافشان کند به آدم.
رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی
فقط کلمات هستند.
کلمات را قبل از انقضا،
درست مصرف کنید.
قاسمِ زندگیتان را پیدا کنید.
@virastaran #زبان #زیبانوشته
... [قاسم زندگیِ دیگران شوید.]
فهیم عطار:
قدیمها یک کارگر عرب داشتم
که خیلی میفهمید.
اسمش قاسم بود.
از خوزستان کوبیده بود
و آمده بود تهران برای کارگری.
اولها ملات سیمان درست میکرد
و میبرد وردست اوستا
تا دیوار مستراح و حمام را عَلم کنند.
جنم داشت.
بعد از چهار ماه شد همهکارهٔ کارگاه:
حضور و غیاب کارگرها،
کنترل انبار، سفارش خرید.
همه چیز.
قشنگ حرف میزد.
دایرهٔ لغات وسیعی داشت.
تن صدایش هم خوب بود،
شبیه آلن دلون.
اما مهمترین خاصیتش همان بود که گفتم:
قشنگ حرف میزد.
یک بار کارگر مُقّنیِ قوچانیمان
رفت توی یک چاه ششمتری
که خودش کنده بود.
بعد خاک آوار شد روی سرش.
قاسم هم پرید به رئیس کارگاه خبر داد.
رئیس کارگاه درجا شاشید به خودش.
رنگش شد مثل پنیر لیقوان.
حتی یادش رفت زنگ بزند آتشنشانی.
قاسم موبایل رئیس کارگاه را
از روی کمرش کشید و خودش زنگ زد.
گفت که: «کارگرمان مانده زیر آوار.»
خیلی خوب و خلاصه گفت.
تهش هم گفت: «مقنیمان دو تا دختر دارد. خودش هم شناسنامه ندارد. اگر بمیرد دست یتیمهایش به هیچ جا بند نیست.»
بعد قاسم رفت سر چاه
تا کمک کند برای پسزدن خاکها.
خاک که نبود! گِل رس بود
و برف یخزدهٔ چهار روز مانده.
تا آتشنشانی برسد،
رسیده بودند به سر مقنی.
دقیقاً زیر چانهاش.
هنوز زنده بود.
اورژانسچی آمد
و یک ماسک اکسیژن زد روی دکوپوزش. آتشنشانها گفتند چهار ساعت طول میکشد تا برسند به مچ پایش و بکشندش بیرون.
چهار ساعت برای چاهی که
مقنی دوساعته و یکنفره کنده بودش!
بعد هم شروع کردند.
همهچیز فراهم بود:
آتشنشان بود. پرستار بود. چای گرم بود. رئیسکارگاهِ شاشو هم بود.
فقط امید نبود.
مقنی سردش بود و ناامید.
قاسم رفت روی برفها کنارش خوابید
و شروع کرد خیلی قشنگ و آلن دلونی
برایش حرف زد.
حرف که نمیزد!
لاکردار داشت برایش نقاشی میکرد.
میخواست آسمان ابریِ زمستانِ
دم غروب را آفتابی کند و رنگش کند.
میخواست امید بدهد.
همه میدانستند خاک رس
و برف چهارروزه چقدر سرد است.
مخصوصاً اگر قرار باشد
چهار ساعت لای آن باشی.
دو تا دختر فسقلی هم
توی قوچان داشته باشی، بیشناسنامه.
اما قاسمِ بیشرف کارش را خوب بلد بود.
خوب میدانست کلمات
منبع لایتناهی انرژی و امیدند،
اگر درست مصرفشان کند.
چهار ساعت تمام ماند کنار مقنی
و ریزریز دنیای خاکستری و واقعیِ
دوروبرش را برایش رنگ کرد:
آبی، سبز، قرمز.
امید را گاماسگاماس تزریق کرد زیر پوستش.
چهار ساعت تمام.
مقنی زنده ماند.
بیشتر هم بههمت قاسم زنده ماند.
آدمها همه توی زندگی
یک قاسم میخواهند برای خودشان.
زندگی از ازل تا ابد خاکستری بوده و هست.
فقط این وسط
یکی باید باشد که
بهدروغ هم که شده،
رنگ بپاشد روی اینهمه ابر خاکستری.
اصلاً دروغ خیلی هم چیز بدی نیست.
دروغ گاهی وقتها منشأ امید است.
امید هم منشا ماندگاری.
یکی باید باشد که رنگی کند دنیا را.
کلمهها را قشنگ مصرف کند
و شیافشان کند به آدم.
رمز زنده ماندن زیر آوار زندگی
فقط کلمات هستند.
کلمات را قبل از انقضا،
درست مصرف کنید.
قاسمِ زندگیتان را پیدا کنید.
@virastaran #زبان #زیبانوشته
... [قاسم زندگیِ دیگران شوید.]
💟 توضیح پنج زبان عشق:
⏰ زمان کیفی
این زبان بدین معناست که بهترین شیوه ی بیان عشق، "توجه کامل" است. برای چنین شخصی، بودن طرف مقابل در کنارش از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما بودن واقعی طرف مقابل بدون تلوزیون، حین انجام کارِ دیگر، موبایل و مواردی دیگر.
پرت بودت حواس، قرارهای به تعویق انداخته، درست گوش ندادن، می تواند برای چنین شخصی شدیداً آزاردهنده باشد. زمان کیفی همچنین به معنای گفتگوی کیفی و مشارکت در سرگرمی یا فعالیت های کیفی است.
🍵 کمک کردن
آیا جارو کردن و ظرف شستن می تواند ابراز عشق باشد؟ کاملاً! هر کاری که شما برای کاهش بار مسئولیت طرف مقابل انجام می دهید، می تواند شیوۀ بیان عشق باشد. فردی که زبان عشق اش "کمک کردن" است، دوست دارد چنین کلماتی را بشنود: "بزار من این کار رو برات انجام بدم". برای چنین فردی، تنبلی، تعهداتی که عمل نمی شود، و کارها را به دوش دیگری انداختن، مواردِ بسیار آزار دهنده ای ست.
👫تماس فیزیکی
این زبان تنها به اتاق خواب خلاصه نمی شود. فردی که زبان عشق اش "تماس فیزیکی" است، بسیار به تماس بدنی علاقه مند است. در آغوش کشیده شدن، دست روی شانه گذاشتن، دستها را گرفتن، و نوازش شانه و صورت، همه روش هایی ست که می تواند توجه، عشق، مراقبت و محبت رانشان دهد. حضور فیزیکی و در دسترس بودن بسیار مهم است، در حالی که بی توجهی و سردی می تواند نابخشودنی و تخریبگر باشد.
🗣 کلمات تأییدآمیز
رفتار هرگز به بلندی کلمات صحبت نمی کنند. اگر زبان عشق "کلمات تأیید آمیز" باشد، تعریف و تمجید و تحسین برای شما همه چیز است. شنیدن کلمات، "دوستت دارم" بسیار مهم است. توهین و بی احترامی کلامی می تواند شما را در هم بشکند و به راحتی قابل بخشش نیست. کلمات مهربانانه، تشویقی، و مثبت به معنای دادن زندگی به دیگری است.
🎁 دادن هدایا
این زبان عشق را با مادی گرایی اشتباه نگیرید؛ برای گیرندۀ هدیه، عشق، اندیشه و تلاش پشت هدیه مهم است. برای فردی با این زبان عشق، دادن هدیۀ مناسب، نشان دهندۀ توجه و مراقبت و ارزش قائل شدن است. فراموش کردن تولد، سالگردها، و یا تهیه شتابزده و بدون تفکر هدیه، بسیار ناراحت کننده است. هدیا نمایانگر بصری عشق اند و تا حد زیادی ارزشمندند.
✍ #جان_گاتمن
🆔 @sayehsokhan
⏰ زمان کیفی
این زبان بدین معناست که بهترین شیوه ی بیان عشق، "توجه کامل" است. برای چنین شخصی، بودن طرف مقابل در کنارش از اهمیت بسیاری برخوردار است، اما بودن واقعی طرف مقابل بدون تلوزیون، حین انجام کارِ دیگر، موبایل و مواردی دیگر.
پرت بودت حواس، قرارهای به تعویق انداخته، درست گوش ندادن، می تواند برای چنین شخصی شدیداً آزاردهنده باشد. زمان کیفی همچنین به معنای گفتگوی کیفی و مشارکت در سرگرمی یا فعالیت های کیفی است.
🍵 کمک کردن
آیا جارو کردن و ظرف شستن می تواند ابراز عشق باشد؟ کاملاً! هر کاری که شما برای کاهش بار مسئولیت طرف مقابل انجام می دهید، می تواند شیوۀ بیان عشق باشد. فردی که زبان عشق اش "کمک کردن" است، دوست دارد چنین کلماتی را بشنود: "بزار من این کار رو برات انجام بدم". برای چنین فردی، تنبلی، تعهداتی که عمل نمی شود، و کارها را به دوش دیگری انداختن، مواردِ بسیار آزار دهنده ای ست.
👫تماس فیزیکی
این زبان تنها به اتاق خواب خلاصه نمی شود. فردی که زبان عشق اش "تماس فیزیکی" است، بسیار به تماس بدنی علاقه مند است. در آغوش کشیده شدن، دست روی شانه گذاشتن، دستها را گرفتن، و نوازش شانه و صورت، همه روش هایی ست که می تواند توجه، عشق، مراقبت و محبت رانشان دهد. حضور فیزیکی و در دسترس بودن بسیار مهم است، در حالی که بی توجهی و سردی می تواند نابخشودنی و تخریبگر باشد.
🗣 کلمات تأییدآمیز
رفتار هرگز به بلندی کلمات صحبت نمی کنند. اگر زبان عشق "کلمات تأیید آمیز" باشد، تعریف و تمجید و تحسین برای شما همه چیز است. شنیدن کلمات، "دوستت دارم" بسیار مهم است. توهین و بی احترامی کلامی می تواند شما را در هم بشکند و به راحتی قابل بخشش نیست. کلمات مهربانانه، تشویقی، و مثبت به معنای دادن زندگی به دیگری است.
🎁 دادن هدایا
این زبان عشق را با مادی گرایی اشتباه نگیرید؛ برای گیرندۀ هدیه، عشق، اندیشه و تلاش پشت هدیه مهم است. برای فردی با این زبان عشق، دادن هدیۀ مناسب، نشان دهندۀ توجه و مراقبت و ارزش قائل شدن است. فراموش کردن تولد، سالگردها، و یا تهیه شتابزده و بدون تفکر هدیه، بسیار ناراحت کننده است. هدیا نمایانگر بصری عشق اند و تا حد زیادی ارزشمندند.
✍ #جان_گاتمن
🆔 @sayehsokhan
1️⃣ روز اول
✨🌜عصر
♻️ حالا که من آماده خوابیدن
می شوم، احساس خوبی دارم؟
⁉️ آیا توانستم با اعمالم عشق خود را به دیگران ابراز کنم؟
✅ مدتی وقت می گذارم و جزئیات روزم را مرور می کنم .
⁉️ با چه کسانی با محبت و مهربانی رفتار کردم؟
بگذار از آنها نام ببرم.
⁉️ آیا آنها ابراز محبت مرا نسبت به خودشان حس کردند؟
از کجا می توانم این را بگویم؟
⁉️ چه کسی به خویش بهتر من در تعاملاتمان پی نبرد؟
⁉️ اگر می توانستم این روابط را از نو برقرار کنم، چه حرفها و کارهایی را متفاوت از قبل می گفتم و می کردم؟
⁉️ آیا هیچ معذرت خواهی به کسی بدهکار هستم؟
✅ اگر هستم، همین فردا از آنها عذر می خواهم و دلجویی می کنم.
📚 #برشی_از_کتاب
#همه_چيز_به_شما_بستگي_دارد
✍️ اثر: #كارن_كيسي
👌 ترجمه: #شهره_عبداللهي
📇 نشر: #آسيم
📖 صفحه: 5
🆔 @Sayehsokhan
✨🌜عصر
♻️ حالا که من آماده خوابیدن
می شوم، احساس خوبی دارم؟
⁉️ آیا توانستم با اعمالم عشق خود را به دیگران ابراز کنم؟
✅ مدتی وقت می گذارم و جزئیات روزم را مرور می کنم .
⁉️ با چه کسانی با محبت و مهربانی رفتار کردم؟
بگذار از آنها نام ببرم.
⁉️ آیا آنها ابراز محبت مرا نسبت به خودشان حس کردند؟
از کجا می توانم این را بگویم؟
⁉️ چه کسی به خویش بهتر من در تعاملاتمان پی نبرد؟
⁉️ اگر می توانستم این روابط را از نو برقرار کنم، چه حرفها و کارهایی را متفاوت از قبل می گفتم و می کردم؟
⁉️ آیا هیچ معذرت خواهی به کسی بدهکار هستم؟
✅ اگر هستم، همین فردا از آنها عذر می خواهم و دلجویی می کنم.
📚 #برشی_از_کتاب
#همه_چيز_به_شما_بستگي_دارد
✍️ اثر: #كارن_كيسي
👌 ترجمه: #شهره_عبداللهي
📇 نشر: #آسيم
📖 صفحه: 5
🆔 @Sayehsokhan
✅اسنپ (snapp) و تپسي (Tapsi) چه بر سر آژانس هاي تاكسيراني سنتي آوردند!؟
داستان اپلیکیشنهای درخواست خودرو، در نوع خود جالب و عبرتآموز است. سالهای سال، بدنه غيرچابك تاکسیرانی و آژانسهای کرایه خودرو، به معنای واقعی کلمه، فناوریهای نوین دیجیتالی را ندیده گرفتند. اجازه بدهید برای روشن کردن این بیتوجهی، چند مثال بزنم: 1⃣مدتزمانی طولانی است که امکان چک کردن نقشه ترافیک در تهران وجود دارد، اما کمتر راننده آژانسی را دیدهام که از این قابلیت استفاده کند! 2⃣ سالهاست که امکان پرداخت موبایلی در کشور فراهم شده، اما هیچگونه تسهیلاتی در این خصوص در اختیار یک مسافر آژانس جهت سهولت در پرداخت قرار نگرفته است!
3⃣ حداقل يك دهه است که نرمافزارهای تعاملی، امکان دریافت بازخورد از مشتریان را فراهم کردهاند، اما دریغ از دریافت یک نظر از مشتری در این آژانسها! نوآوری در مدلها و خدمات، واژهای غریب در این صنف است.
نتیجه این رویکرد چه بود؟ امپراتوری اتحادیههای تاکسیرانی و آژانسهای خدمات خودرو، در مدت زمانی حدود یکسال، توسط دو اپلیکیشن موبایل (اسنپ و تپسی) به زیر کشیده شد. تمام آن نیازهای مشتری، که سالها مورد بیتوجهی آژانسها قرار گرفته بود، به خوبی توسط اپلیکیشنهای درخواست خودرو پوشش داده شد. حالا تاکسیرانی، مبهوت از شکستی که خورده (البته هنوز ابتدای این داستان است) به ایندر و آندر میزند تا رقیب را با شکایت و مسائل حقوقی از میدان بهدر کند که البته به نتیجه نخواهد رسید.
هفته پیش از آژانس محلهمان که طی 15 سال گذشته مشتری ثابتشان بودهام، تماس گرفتند و گفتند 20 درصد در همه مسیرها قیمت را کاهش داده اند! آن روز عجله داشتم وگرنه برایشان مفصل توضیح میدادم که مساله مشتري، فقط قیمت نیست و تا قدرت فناوری و قابلیتهای آن در ايجاد خوشايندي براي يك سفر درون شهري را درک نکنند، اتفاقی نخواهد افتاد. البته معتقدم آنها صدای انقلاب فناوریهای دیجیتالی را بسیار دیر شنیدهاند و تا اندازه زيادي، كار از كار گذشته است!
همين داستان، بزودي بر سربسياري از كسب وكارهاخواهد آمد يا آمده است، پس براي پيشگيري سريعأ اقدام كنيد.
✅جک ولش جمله معروفی دارد که متناسب با داستانی است که نقل شد:
"تغییر کنید، قبل از آنکه مجبور به تغییر شوید".
برگرفته از نوشته استاد مهدي شامي زنجاني
🆔 @SayehSokhan
داستان اپلیکیشنهای درخواست خودرو، در نوع خود جالب و عبرتآموز است. سالهای سال، بدنه غيرچابك تاکسیرانی و آژانسهای کرایه خودرو، به معنای واقعی کلمه، فناوریهای نوین دیجیتالی را ندیده گرفتند. اجازه بدهید برای روشن کردن این بیتوجهی، چند مثال بزنم: 1⃣مدتزمانی طولانی است که امکان چک کردن نقشه ترافیک در تهران وجود دارد، اما کمتر راننده آژانسی را دیدهام که از این قابلیت استفاده کند! 2⃣ سالهاست که امکان پرداخت موبایلی در کشور فراهم شده، اما هیچگونه تسهیلاتی در این خصوص در اختیار یک مسافر آژانس جهت سهولت در پرداخت قرار نگرفته است!
3⃣ حداقل يك دهه است که نرمافزارهای تعاملی، امکان دریافت بازخورد از مشتریان را فراهم کردهاند، اما دریغ از دریافت یک نظر از مشتری در این آژانسها! نوآوری در مدلها و خدمات، واژهای غریب در این صنف است.
نتیجه این رویکرد چه بود؟ امپراتوری اتحادیههای تاکسیرانی و آژانسهای خدمات خودرو، در مدت زمانی حدود یکسال، توسط دو اپلیکیشن موبایل (اسنپ و تپسی) به زیر کشیده شد. تمام آن نیازهای مشتری، که سالها مورد بیتوجهی آژانسها قرار گرفته بود، به خوبی توسط اپلیکیشنهای درخواست خودرو پوشش داده شد. حالا تاکسیرانی، مبهوت از شکستی که خورده (البته هنوز ابتدای این داستان است) به ایندر و آندر میزند تا رقیب را با شکایت و مسائل حقوقی از میدان بهدر کند که البته به نتیجه نخواهد رسید.
هفته پیش از آژانس محلهمان که طی 15 سال گذشته مشتری ثابتشان بودهام، تماس گرفتند و گفتند 20 درصد در همه مسیرها قیمت را کاهش داده اند! آن روز عجله داشتم وگرنه برایشان مفصل توضیح میدادم که مساله مشتري، فقط قیمت نیست و تا قدرت فناوری و قابلیتهای آن در ايجاد خوشايندي براي يك سفر درون شهري را درک نکنند، اتفاقی نخواهد افتاد. البته معتقدم آنها صدای انقلاب فناوریهای دیجیتالی را بسیار دیر شنیدهاند و تا اندازه زيادي، كار از كار گذشته است!
همين داستان، بزودي بر سربسياري از كسب وكارهاخواهد آمد يا آمده است، پس براي پيشگيري سريعأ اقدام كنيد.
✅جک ولش جمله معروفی دارد که متناسب با داستانی است که نقل شد:
"تغییر کنید، قبل از آنکه مجبور به تغییر شوید".
برگرفته از نوشته استاد مهدي شامي زنجاني
🆔 @SayehSokhan