چاپ دوم ⁠⁣کتاب دانش آموز با انگیزه!


جایزه بی جایزه!

😱 تشویق به یادگیری با جایزه، چنان رایج است که حتی تردید در این سنت شریف ممکن است به منزله کفر تلقی شود.

💴 اعتقاد به تأثیرگذاری جایزه آنقدر فراگیر است که بعضی مدارس در ازای نمره بهتر حتی به دانش آموزان پول نقد می دهند.

❇ وقتی جایزه می دهیم صرفنظر از هدفی که از این کار داریم، ناخواسته القا می کنیم که یادگیری و کسب توانایی علمی ارزش ذاتی ندارد.

📚 #برشی_از_کتاب : #دانش‌آموز_باانگیزه
📘#نام_اصلی:
#The_motivated_student
✍️ اثر: #باب_سولو
👌 ترجمه: #حسن_ملکیان
📖 صفحه: 47
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan

🎙 پادکست رادیو مرز
قسمت پانزدهم: تیزهوشان

قسمت تازه‌ی رادیو مرز روایت کسانیه که تو مدرسه‌های سمپاد درس خونده‌ن و توی این مدارس احساس ضعف و شکست داشتن و همین احساس، مرزی بین اونها و بقیه به وجود آورده.

🆔 @Sayehsokhan

برای ضبط این سه دقیقه، حدودا دو سال زمان صرف شده است و چندین دوربین به مدت دو سال داخل و اطراف این درخت کارگذاری شده تا چنین کلیپ خارق العاده و عجیبی از کار در بیاید و شما تماشا کنید!
پس این 3 دقیقه را با عشق و دقت تا انتها ببینید !

🆔 @Sayehsokhan

#Flourish
اثر برجسته دکتر مارتین سلیگمن بنیان گذار روانشناسی مثبت گرا با ترجمه روان و ارزنده خانم دکتر زهره قربانی متخصص روانشناسی مثبت گرا و مترجم شایسته مجموعه کتابهای مهارتهای زندگی نوجوانان.

سونیا لیوبومیرسکی و همکارانش دریافته اند که درخواست از دانش آموزان برای ۵ عمل مهربانانه در هفته، به مدت ۶ هفته، موجب افزایش بهباشی می شود. بویژه اگر هر ۵ عمل مهربانانه را در یک روز انجام دهند.

📚 #برشی_از_کتاب #از_شادکامی_تا_بالندگی
✍️ اثر #دکتر_مارتین_سلیگمن
👌ترجمه: #دکتر_زهره_قربانی
🖌 صفحه: ۶۲
🆔 @SayehSokhan

✨الهى
🌸دراین صبح زیبای بهاری
✨سلامتی را
🌸نصیب خانواده هایمان
✨دلخوشی را
🌸نصیب خانه هایمان
✨وآرامش را
🌸نصیب دلهایمان گردان!
✨ سلام صبحتون به خیر!
🌸 روزتون روشن!

🆔 @Sayehsokhan

آدم هایِ موفق ، درست شبیهِ سنگ هایِ صیقل خورده یِ رودخانه هایِ خروشان اند ...
دردِ صخره و عذابِ راه را به جانشان خریده اند تا که انتهایِ مسیرشان خوب باشد .
افرادی که در تکاپویِ یادگیری و بهتر شدن بودند ، وقتی دیگران ؛ شاد و آسوده ، تفریحشان را می کردند !
آنها ایستاده بودند و می جنگیدند ، زمانی که دیگران ؛ بدونِ هیچ دغدغه ای خوابیده بودند ...
آدم هایِ موفق را که دیدید ؛ کلاهتان را به احترامشان بردارید .
آنها از دلِ سخت ترین حادثه ها می آیند !
جایی که نه پناهی داشته اند برایِ همراهی ،
نه امید و انگیزه ای ، برایِ دلگرمی ...
راهِ صعب العبور و تاریکی ، که همه ی آدم هایِ معمولی ، از همان ابتدایِ آن ؛
دور زدند ...

🆔 @Sayehsokhan

‎‌‌‌‌‌‌

#از_شما

با ارزش باش
با ارزش زندگي کن ...
براي خودت خط هايي داشته باش
روي بعضي چيزها 
زير بعضي چيزها
و دور بعضي چيزها 
خط قرمز هايي
خط سبزهايي 
و خطوطي زرد 
دور بعضي آدمها را خط بکش
قررررررمز ...
آنها که هميشه سهمي از حس خوبت را به تاراج ميبرند
حسودها را
خودبين ها را 
و مهمتر از همه آنها که هميشه بتو دروغ گفتند

زير بعضي ها را خط زرد بکش
آدمهايي که تکليفت را با آنها نميداني
مثل فصلها رنگ عوض ميکنند و اعتباري نيست نه به تحسين و نه به تکذيبشان

روي بعضي چيزها و آدمها را با عطر برگهاي نارنج خطي بکش! چه خطی؟
سبز سبز!
تا يادت بمانند و يادگار هميشگي ذهنت باشند

آدمهايي که شايد همه ي فرقشان و خاص بودنشان در نگاه و کلامشان باشد.
آدمهايي که ساده ي ساده فقط دوستشان داري !
اين آدمها را بايد قاب گرفت و از مژه ها آويخت تا جلوي چشم باشند.تا وجب به وجب نگاهمان را شکرگزار بودنشان کنيم.تا بمانند ...

تقديم به تمام آدم هاي سبز دور و برمان!
آنها که بي توجه به پاييز ، بهارانه هاي بي دريغ بودنشان ، بهانه هاي دلپذير ورق خوردن فصل هاي زندگي ما هستند!

زندگيتان پر از آدمهايي با خط سبز . . .

🆔 @Sayehsokhan

چاپ: #دوم
🆔 @Sayehsokhan👇👇👇

از کتاب: #شکاف_اعتماد_به_نفس
نوشته: #دکتر_راس_هریس
مترجم: #سحر_محمدی
ناشر: #سایه_سخن

@happinessnet
🆔 @SayehSokhan

#دستنوشته_های_مدیر_سایه_سخن5⃣

⁉️ دو کلمه زندگی شما چیست؟

✍ در یک افسانه قدیمی و باستانی می خوانیم که:
زمانی صومعه ای بود که قانون بسیار شدیدی از سکوت را اجرا می کرد. این قانون آنقدر سخت و شدید بود که ساکنان صومعه اجازه داشتند هر ۱۰ سال یکبار فقط ۲ کلمه حرف بزنند. فقط دو کلمه!
🖌 یک راهب تازه وارد بعد از گذشت ۱۰ سال در صومعه با پرسش مرشد و رهبر راهب ها مواجه شد، که از او پرسید: "۱۰ سال گذشته است. ۲ کلمه تو چیست؟" راهب جوان پاسخ داد: "رختخواب_سخت".
🖍۱۰ سال بعد گذشت و دوباره از راهب خواسته شد تا ۲ کلمه خود را بیان کند. در حالیکه استیصال و درماندگی آشکاری در او نمایان بود، پاسخ داد: "غذا_بو".
🖌 پس از ۳۰ سال رهبر راهب ها که دیگر پیر شده بود از راهب جوانتر دو کلمه اش را پرسید. راهب جوان گفت: "من_می روم".
✅ راهب پیر پاسخ داد: " رفتن تو برای من تعجبی ندارد. تو در این ۳۰ سال فقط شکایت کرده ای!"
❇️ راهب جوان در این داستان کار درستی را انجام داد. حقیقت مربوط به خود را بیان کرد. تنها مشکل این موضوع این بود که ۳۰ سال طول کشید که آنرا بیان کند.
✍ حالا ما چطور؟ این افسانه چقدر به ما و زندگی ما شباهت دارد؟
اگر فرصتی فراهم شود و بخواهیم روزه سکوت بگیریم، نه ۱۰ سال، نه ۱۰ ماه، نه ۱۰ هفته، نه ۱۰ روز، بلکه فقط ۱۰ ساعت و شاید گاهی فقط ۱۰ دقیقه!
۲ کلمه ما در این ۱۰ ساعت یا حتی ۱۰ دقیقه چه کلمه ای است؟
👌 کمی بهش فکر کنیم!
آیا ما سالها در مارپیچ های بی پایان شک منفی بافی و ترس هایمان گیر نکرده ایم؟
آیا زمانش نرسیده که مضطرب بودن و جنگ مزمن با منفی بافی ها و سرزنش خود را رها کنیم؟
آیا زمانش نرسیده که بگوییم: "من رها می کنم. دیگر بس است"؟
📌 بهتر نیست همیشه با خود این جمله را تکرار کنیم که : "این رفتار من فقط یک عادت است و هر عادتی قطعا شکستنی است!"
برای انجام اینکار ما نیز همچون راهب داستان فقط به دو کلمه نیاز داریم.
۲ کلمه ای که ما را از دوره بی پایان اضطراب و سرزنش خود نجات دهد.
⁉️ راستی دو کلمه زندگی شما چیست؟
اگر از من بپرسید خواهم گفت: دو کلمه من: " پذیرش و عدم قضاوت" است. خیلی از اوقات روز با این دو کلمه هستم.
لطفا کمی مکث کرده و دو کلمه خود را یادداشت کنید!

✅ دکتر جوزف لوچیانی درباره این دو کلمه معتقد است:
زندگی خراب شده توسط اضطراب و افسردگی همواره برخاسته از دو کلمه: "کنترل کردن و عدم امنیت درونی" است.
بعبارتی هر چه دست از کنترل کردن و کنترل شدن برداریم و هر چه بیشتر از امنیت درونی برخوردار باشیم، زندگی ما کمتر به واسطه آثار مخرب اضطراب، شک و ترس از بین خواهد رفت.
هم دست از کنترل دیگران بکشیم و هم تن به کنترل کسی ندهیم! این هر دو شکل حال ما را خراب می کنند!

عدم امنیت + کنترل بیرونی= ترکیبی سمی!

مانا و پایدار باشید!
ارادتمند
حسن ملکیان

🆔 @Sayehsokhan

✍ برایم قابل درک نیست که چرا باید در حضور همسرم مراقب رفتار خود باشم.

باید خیالم راحت باشد که او مرا همانطور که هستم می پذیرد و اجازه می دهد خود واقعی ام باشم!

📚 #برشی_از_کتاب: #تو_آنچه_می_پنداری_نیستی!
✍️ اثر: #دیوید_ریکو
👌 ترجمه: #مهدی_کهربی
📖 صفحه: ۹۲
📇 انتشارات: #سایه_سخن

🆔 @Sayehsokhan

#موسیقی

آمده ام که سر نهم، عشق تو را به سر برم.....
غزلی دلنشین از حضرت مولانا!

🆔 @Sayehsokhan

فایل صوتی چای گوش و بهارانه ۱۴۰۰

🆔 @Sayehsokhan

🆔 @Sayehsokhan👇👇👇

آدم‌ها از نظر احساس به خود در یک پیوستار قرار می‌گیرند.

عده‌ای در یک سر پیوستار یا نزدیک به آن که بیزاری از خویشتن است قرار می‌گیرند. آنها احساس بی‌ارزشی دارند، باورشان بر این است که دوست‌داشتنی نیستند و در موقعیت‌های مختلف خود را سرزنش می‌کنند. آنها غالبا از خود انتقاد می‌کنند و تعریف و تمجید دیگران را نمی‌توانند بپذیرند.

عده ای دیگر در طرف دیگر پیوستار قرار دارند که خودشیفتگی است. آنها بر این باورند که آدم‌های خاص و بی‌نظیری هستند و دیگران باید رفتار خاصی با آنها داشته و استعدادها و توانمندی‌های منحصر به فرد آنها را ببینند. این‌گونه افراد نیازهای دیگران را درک نمی‌کنند و از دوست داشتن دیگران و همدلی با آنها ناتوانند و نمی‌توانند اعتماد کنند. خوشحالی آنها وابسته به تحسین، ستایش و احترامی است که از دیگران دریافت می‌کنند و در عیر این صورت خشمگین می‌شوند.

افراد متعادل که در میانه پیوستار هستند، خویشتن‌دوستی سالمی دارند. آنها برای خود ارزش قائل هستند و به خود احترام می‌گذارند، توانایی دوست داشتن دیگران را دارند و می‌توانند بدون ترس از آسیب دیدن یا طرد شدن رابطه صمیمانه برقرار کنند.

@dr_robab_hamedi

♥️ســلام صبحتون زیبـا

❄️امروزتـان به نیکی
♥️و پـراز عطر دعـا
❄️روزتـان را به شکرانه
♥️هرآنچه خدا داده آغاز کنید
❄️الهی
♥️حـال دلتـون خـوب
❄️لحظه های عمرتون شیرین
♥️کارتون پـر رونق و سـایـه
❄️زندگیتون خوشبختی باشـه


🆔 @Sayehsokhan

آدمها وقتی در مورد دیگران نظر می دهند بطرز عجیبی دارند در مورد خودشان حرف می زنند.

اگر همین را بدانی دیگر از حرف و نظر هیچکس نه ناراحت می شوی و نه تعجب می کنی.

@drnmirzaii
🆔 @Sayehsokhan

#داستان_کوتاه :

« قضاوت زود هنگام »

مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود كه ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه‏‌های یك نمایشگاه به سختی توجه‌اش را جلب كرده‌بود و از ته دل آرزو می‌كرد كه روزی صاحب آن ماشین شود.
مرد جوان، از پدرش خواسته‌بود كه برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می‌دانست كه پدر توانایی خرید آن را دارد.

بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی‌اش فراخواند و به او گفت: من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر كس دیگری در این دنیا دوست دارم.
سپس یك جعبه به دست او داد. پسر، كنجكاو ولی ناامید، جعبه را گشود و در آن یك انجیل زیبا، كه روی آن نام او طلاكوب شده بود، یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر كشید و گفت: با تمام مال و دارایی كه داری، یك انجیل به من می‌دهی؟
كتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را برای همیشه ترك كرد.

سال‌ها گذشت و مرد جوان در كار و تجارت موفق شد. خانه زیبایی داشت و خانواده‌ای فوق العاده.
یك روز به این فكر افتاد كه پدرش، حتمن خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل از اینكه اقدامی بكند، تلگرامی به دستش رسید كه خبر فوت پدر در آن بود و حاكی از این بود كه پدر، تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید.

هنگامی كه به خانه پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی كرد. اوراق و كاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت. در حالی‌كه اشك می‌ریخت انجیل را باز كرد و صفحات آن را ورق زد و كلید یك ماشین را پشت جلد آن پیدا كرد. در كنار آن، یك کارت با نام همان نمایشگاه كه ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی کارت تاریخ روز فارغ التحصیلی‌اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است.

« پائولو کوئیلو »

🆔 @Sayehsokhan