Forwarded from The School of Happiness
اگر گزینۀ یک را انتخاب کنید، باید خودتان را برای جدالی همیشگی آماده کنید؛ یعنی زمان، تلاش و پول بیشتری را برای کنترل احساسات صرف می کنید، تا جایی که تمام فرصتهای عمرتان را از دست می دهید. اگر گزینۀ دو را انتخاب کنید، دستورالعملی را برای موفقیت و رضایتمندی برگزیده اید. اگر انسانهایی را که به نظر خودتان موفقند، بررسی کنید، متوجه میشوید که آنها نیز همین گزینه را انتخاب کرده اند.
از کتاب: #شکاف_اعتماد_به_نفس
نویسنده: #دکتر_راس_هریس
مترجم: #سحر_محمدی
ناشر: #سایه_سخن
از کتاب: #شکاف_اعتماد_به_نفس
نویسنده: #دکتر_راس_هریس
مترجم: #سحر_محمدی
ناشر: #سایه_سخن
شهر فرنگی به نام "هدف"
شاید تعجب کنید اگر بدانید تحقق بخشیدن به هدف و زندگی کردن با آن فرآیندی راحت و لذت بخش است.
اندک اندک، شرایط زندگی را طوری خلق خواهید کرد که مناسب شما و خواسته ها و نخواسته ها و استعداد های طبیعیتان و مناسب خیلی چیزهای دیگر باشد.
نوعی سفر درونی است که همه چیز را تغییر می دهد؛
از پوچی به رضایتمندی؛
از ملال به میل شدید؛
از بی هدفی به لذت و خوشی مهار نشدنی و فراتر از آن!
📚 #برشی_از_کتاب : #زندگی_هدفمند
📘#نام_اصلی:
#Discover_your_life_purpose
✍️ اثر: #ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 10
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
شاید تعجب کنید اگر بدانید تحقق بخشیدن به هدف و زندگی کردن با آن فرآیندی راحت و لذت بخش است.
اندک اندک، شرایط زندگی را طوری خلق خواهید کرد که مناسب شما و خواسته ها و نخواسته ها و استعداد های طبیعیتان و مناسب خیلی چیزهای دیگر باشد.
نوعی سفر درونی است که همه چیز را تغییر می دهد؛
از پوچی به رضایتمندی؛
از ملال به میل شدید؛
از بی هدفی به لذت و خوشی مهار نشدنی و فراتر از آن!
📚 #برشی_از_کتاب : #زندگی_هدفمند
📘#نام_اصلی:
#Discover_your_life_purpose
✍️ اثر: #ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 10
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این هوای سرد و زیبای پاییزی🍃🍂♥️
کلبه زندگیتون 🏠🍃🍂♥️
همیشه گرم و پر از عـشق و محبت🍃🍂♥️
صبحتون به خیر
روزتـون عـالـی🍃🍂♥️
🆔 @Sayehsokhan
کلبه زندگیتون 🏠🍃🍂♥️
همیشه گرم و پر از عـشق و محبت🍃🍂♥️
صبحتون به خیر
روزتـون عـالـی🍃🍂♥️
🆔 @Sayehsokhan
#صرفا_برای_اندیشیدن
✍ دین را زیاد سخت نگیرید!
📚 #برشی_از_کتاب: #نهج_البلاغه
👌 اثر: #امام_علی (ع)
📖 به قلم: #فیض_الاسلام
🆔 @SayehSokhan
✍ دین را زیاد سخت نگیرید!
📚 #برشی_از_کتاب: #نهج_البلاغه
👌 اثر: #امام_علی (ع)
📖 به قلم: #فیض_الاسلام
🆔 @SayehSokhan
*معنای زندگی*
فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش سخنرانی خود را به پايان رساند :
آیا كسی پرسشى دارد؟
یکی از شاگردانش به نام "رابرت فولگام" نویسندۀ مشهور در بین حضار بود و پرسید: جناب آقای دكتر پاپادروس، معنی زندگی چیست؟
بعضی از دانشجویان خندیدند!
اما پاپادروس، دانشجویان خودرا به سکوت دعوت كرد، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد، داخل آن را گشت و آینۀ گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت:
موقعی كه بچه بودم جنگ بود، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی میكردیم ، روزی در كنار جاده چند تکه آینۀ شکسته، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم. بزرگترین تکۀ آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ، گِردش كردم.
همین آینهای كه حالا در دست من است و ملاحظه میكنید. سپس بهعنوان یک اسباببازی شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندن نور خورشید به هر سوراخ و سنبه و درز و شکاف كمد و صندوقخانه و تاریکترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمیرسید. از اینكه با كمک این آینه میتوانستم ظلمانیترین نقاط در اجسام و مکانهای مختلف را نورانی كنم بهقدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است.
*در واقع، بازتاباندن نور به تاریکترین نقاط اطرافم، بازی روزانۀ من شده بود. آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار میشدم آن را از جیبم در میآوردم و به بازی همیشگی خود ادامه میدادم.
بزرگ كه شدم دریافتم این كار یک بازی كودكانه نبود، بلکه استعارهای بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.
بعدها دریافتم كه من، خود نور و یا منبع آن نیستم، بلکه نور و به عبارت دیگر، حقیقت، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نورانی خواهد كرد كه من بازتابش دهم.
من تکهای از آینهای هستم كه از طرح و شکل واقعی آن آگاهى چندان درستی ندارم. با وجود این، هرچه كه هستم، میتوانم نور را به تاریکترین نقاط عالم، به سیاهترین نقاط ذهن انسانها منعکس كنم و سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسانها گردم. شاید دیگران نیز متوجه این كار شوند و همین كار را انجام دهند. بهطور دقیق این همان چیزی است كه من به دنبال آن هستم. این معنی زندگی من است.
دکتر پس از پایان درس، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به كمک ستونی از نور آفتاب كه از پنجره به داخل سالن میتابید، پرتویی از آن را به صورتم و به دستهایم كه روی صندلی به هم گره خورده بودند، تاباند و گفت :
به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم.
به جایی که امید نیست، امید ببریم.
به جایی که دروغ هست، راستی ببریم.
به جایی که ظلم هست، عدالت ببریم.
به جایی که کدورت هست، مهر ببریم .
به جایی که جنگ هست، صلح ببریم .
و ....
*این معنای زندگی است.
🆔 @Sayehsokhan
فیلسوف یونانی دکتر پاپادروس در پایان کلاس درسش با این پرسش سخنرانی خود را به پايان رساند :
آیا كسی پرسشى دارد؟
یکی از شاگردانش به نام "رابرت فولگام" نویسندۀ مشهور در بین حضار بود و پرسید: جناب آقای دكتر پاپادروس، معنی زندگی چیست؟
بعضی از دانشجویان خندیدند!
اما پاپادروس، دانشجویان خودرا به سکوت دعوت كرد، سپس كیف بغلی خود را از جیبش درآورد، داخل آن را گشت و آینۀ گرد و كوچکی را بیرون آورد و گفت:
موقعی كه بچه بودم جنگ بود، ما بسیار فقیر بودیم و در یک روستای دورافتاده زندگی میكردیم ، روزی در كنار جاده چند تکه آینۀ شکسته، از لاشه یک موتورسیکلت آلمانی پیدا كردم. بزرگترین تکۀ آن را برداشتم و با ساییدن آن به سنگ، گِردش كردم.
همین آینهای كه حالا در دست من است و ملاحظه میكنید. سپس بهعنوان یک اسباببازی شروع كردم به بازی با آن و بازتاباندن نور خورشید به هر سوراخ و سنبه و درز و شکاف كمد و صندوقخانه و تاریکترین جاهایی كه نور خورشید به آنها نمیرسید. از اینكه با كمک این آینه میتوانستم ظلمانیترین نقاط در اجسام و مکانهای مختلف را نورانی كنم بهقدری شیفته و مجذوب شده بودم كه وصفش مشکل است.
*در واقع، بازتاباندن نور به تاریکترین نقاط اطرافم، بازی روزانۀ من شده بود. آینه را نگه داشتم و در دوران بعدیِ زندگی نیز هر وقت كه بیکار میشدم آن را از جیبم در میآوردم و به بازی همیشگی خود ادامه میدادم.
بزرگ كه شدم دریافتم این كار یک بازی كودكانه نبود، بلکه استعارهای بر كارهایی بود كه احتمال داشت بتوانم در زندگی خود انجام دهم.
بعدها دریافتم كه من، خود نور و یا منبع آن نیستم، بلکه نور و به عبارت دیگر، حقیقت، درک و دانش جایی دیگر است و تنها در صورتی تاریکترین نقاط عالم را نورانی خواهد كرد كه من بازتابش دهم.
من تکهای از آینهای هستم كه از طرح و شکل واقعی آن آگاهى چندان درستی ندارم. با وجود این، هرچه كه هستم، میتوانم نور را به تاریکترین نقاط عالم، به سیاهترین نقاط ذهن انسانها منعکس كنم و سبب تغییر بعضی چیزها در برخی از انسانها گردم. شاید دیگران نیز متوجه این كار شوند و همین كار را انجام دهند. بهطور دقیق این همان چیزی است كه من به دنبال آن هستم. این معنی زندگی من است.
دکتر پس از پایان درس، آینه را به دقت دوباره در دست گرفت و به كمک ستونی از نور آفتاب كه از پنجره به داخل سالن میتابید، پرتویی از آن را به صورتم و به دستهایم كه روی صندلی به هم گره خورده بودند، تاباند و گفت :
به جایی که تاریک و ظلمانی است، نور ببریم.
به جایی که امید نیست، امید ببریم.
به جایی که دروغ هست، راستی ببریم.
به جایی که ظلم هست، عدالت ببریم.
به جایی که کدورت هست، مهر ببریم .
به جایی که جنگ هست، صلح ببریم .
و ....
*این معنای زندگی است.
🆔 @Sayehsokhan
نظافتچی ساختمان یک زن جوان است که هر هفته همراه دخترک پنج سالهش میآید.
امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه...
پاورچین، بیصدا، کاملا فضول! رفتم پشت چشمیِ در.
بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله.
بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم...
مامان: امروز دیگه هیچجا. شنبهها روز خالهبازیه...
کمی بعد بچه میپرسد: فردا کجا میریم؟
مامان با ذوق جواب میدهد: فردا صبح میریم اونجا که یه بار من رو پلههاش سُر خوردم...
بچه از خنده ریسه میرود.
مامان میگوید: دیدی یهو ولو شدم؟
بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا...
مامان همانطور که تی میکشد و نفسنفس میزند میگوید: خب من قویام.
بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی...
مامان میگوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست.
نمیدانم ساختمان بستنی چیست. ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوبشور هم حرف میزنند.
بعد بچه یک مورچه پیدا میکند... دوتایی مورچه را هدایت میکنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راهپله پیادهاش میکنند که "بره پیش بچههاش... بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم"
نظافت طبقه ما تمام میشود...
دست هم راه میگیرند و همینطور که میروند طبقه پایین درباره آندفعه حرف میزنند که توی آسانسور ساختمان بادامزمینی گیر افتاده بودند.
مزهی این مادرانگی کامم را شیرین میکند.
مادرانگیای که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودنی که مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست.
ساختن دنیای زیبا وسط زشتیها از مادر، مادر میسازد.
✍سودابه فرضی پور
@chelsalegi
🆔 @SayehSokhan
امروز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه...
پاورچین، بیصدا، کاملا فضول! رفتم پشت چشمیِ در.
بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله.
بچه گفت: بعد از اینجا کجا میریم...
مامان: امروز دیگه هیچجا. شنبهها روز خالهبازیه...
کمی بعد بچه میپرسد: فردا کجا میریم؟
مامان با ذوق جواب میدهد: فردا صبح میریم اونجا که یه بار من رو پلههاش سُر خوردم...
بچه از خنده ریسه میرود.
مامان میگوید: دیدی یهو ولو شدم؟
بچه: دستتو نگرفته بودی به نرده میفتادیا...
مامان همانطور که تی میکشد و نفسنفس میزند میگوید: خب من قویام.
بچه: اوهوم... یه روز بریم ساختمون بستنی...
مامان میگوید که این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست.
نمیدانم ساختمان بستنی چیست. ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوبشور هم حرف میزنند.
بعد بچه یک مورچه پیدا میکند... دوتایی مورچه را هدایت میکنند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راهپله پیادهاش میکنند که "بره پیش بچههاش... بگه منو یه دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم"
نظافت طبقه ما تمام میشود...
دست هم راه میگیرند و همینطور که میروند طبقه پایین درباره آندفعه حرف میزنند که توی آسانسور ساختمان بادامزمینی گیر افتاده بودند.
مزهی این مادرانگی کامم را شیرین میکند.
مادرانگیای که به زاییدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودنی که مهدکودک دو زبانه، لباس مارک، کتاب ضدآب و برشتوکِ عسل و بادام نیست.
ساختن دنیای زیبا وسط زشتیها از مادر، مادر میسازد.
✍سودابه فرضی پور
@chelsalegi
🆔 @SayehSokhan
#بـــــــه_زودی
گوش سپردن برای درک طرف مقابل زمانی دشوار می شود که شما همزمان احساس کنید هدف حمله قرار گرفته اید. این وضعیت ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که همسرتان شما را دلیل اصلی ناشادمانی اش تلقی کند. اگر موضوع گفت و گو چیزی غیر از خودتان باشد، گوش سپردن و درک طرف مقابل راحت تر خواهد بود.
📚 #برشی_از_کتاب : #راهنمای_تئوری_انتخاب_برای_روابط_صمیمانه
✍️ اثر: #کیم_الور
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: 53
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
گوش سپردن برای درک طرف مقابل زمانی دشوار می شود که شما همزمان احساس کنید هدف حمله قرار گرفته اید. این وضعیت ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که همسرتان شما را دلیل اصلی ناشادمانی اش تلقی کند. اگر موضوع گفت و گو چیزی غیر از خودتان باشد، گوش سپردن و درک طرف مقابل راحت تر خواهد بود.
📚 #برشی_از_کتاب : #راهنمای_تئوری_انتخاب_برای_روابط_صمیمانه
✍️ اثر: #کیم_الور
👌 ترجمه: #سحر_محمدی
📖 صفحه: 53
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
چگونگی ارتقای یک سیستم به مرور و به کمک اعضای آن، خود دانشی کمیاب است.
در واقع وقتی رهبری را می بینیم که قادر به ارتقا دادن مستمر سازمان خود است، این طور به نظر می رسد که او باید از دانشی عمیق برخوردار باشد.
دانش عمیق به سن یا تجربه ربطی ندارد.
کودکان پنج ساله از بسیاری جهات دانش عمیقی دارند، چرا که هیچ تجربه ای از ایجاد اختلال در مسیر یادگیری شان ندارد.
📚 #برشی_از_کتاب : #گام_به_گام_تا_مدرسه_کیفی_گلسری
📘#نام_اصلی: #Glasser_Quality_School
✍️ اثر: #دکتر_پیتر_دریسکول
👌 ترجمه و تدوین: #حسن_ملکیان
📖 صفحه: 114
📇 انتشارات: #سايه_سخن
🆔 @sayehsokhan
در واقع وقتی رهبری را می بینیم که قادر به ارتقا دادن مستمر سازمان خود است، این طور به نظر می رسد که او باید از دانشی عمیق برخوردار باشد.
دانش عمیق به سن یا تجربه ربطی ندارد.
کودکان پنج ساله از بسیاری جهات دانش عمیقی دارند، چرا که هیچ تجربه ای از ایجاد اختلال در مسیر یادگیری شان ندارد.
📚 #برشی_از_کتاب : #گام_به_گام_تا_مدرسه_کیفی_گلسری
📘#نام_اصلی: #Glasser_Quality_School
✍️ اثر: #دکتر_پیتر_دریسکول
👌 ترجمه و تدوین: #حسن_ملکیان
📖 صفحه: 114
📇 انتشارات: #سايه_سخن
🆔 @sayehsokhan
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
ما موجوداتی اجتماعی هستیم که به یکدیگر نیاز داریم.
نیاز به عشق و احساس تعلق نیز روی ژن های ما تعبیه شده است.
علت این که بر نیاز به عشق و تعلق تاکید دارم این است که ما برای آنکه بتوانیم این نیاز را بر آورده کنیم باید فرد دیگری را پیدا کنیم که به ما عشق بورزد و دوستمان بدارد.
ضرورت وجود "فرد دیگری" موجب می شود ارضای نیاز به عشق و تعلق بسیار دشوارتر از ارضای نیاز به آزادی، بقا و تفریح باشد.
📚 #برشی_از_کتاب : #مدیریت_زندگی_با_تئوری_انتخاب
📘#نام_اصلی: #Take_Charge_of_Your_Life
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
👌 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی
📖 صفحه: 41
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
ما موجوداتی اجتماعی هستیم که به یکدیگر نیاز داریم.
نیاز به عشق و احساس تعلق نیز روی ژن های ما تعبیه شده است.
علت این که بر نیاز به عشق و تعلق تاکید دارم این است که ما برای آنکه بتوانیم این نیاز را بر آورده کنیم باید فرد دیگری را پیدا کنیم که به ما عشق بورزد و دوستمان بدارد.
ضرورت وجود "فرد دیگری" موجب می شود ارضای نیاز به عشق و تعلق بسیار دشوارتر از ارضای نیاز به آزادی، بقا و تفریح باشد.
📚 #برشی_از_کتاب : #مدیریت_زندگی_با_تئوری_انتخاب
📘#نام_اصلی: #Take_Charge_of_Your_Life
✍️ اثر: #دکتر_ویلیام_گلسر
👌 ترجمه: #دکتر_علی_صاحبی
📖 صفحه: 41
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌷صبح شد،
🐠یک آسمان پرواز می خواهد دلم
🌸بهترین،
🐠زیبا ترین آغاز می خواهد دلم
🌷کوک شد ساز دل من، صبحدم
🐠با نام تو
🌸نغمه ای شیرین تر از آواز
🐠می خواهد دلم.....
🌷صبح بارانیتون عالی
🐠امروزتون
🌸 مملو از سلامتی و آرامش و مهر
🆔 @Sayehsokhan
🐠یک آسمان پرواز می خواهد دلم
🌸بهترین،
🐠زیبا ترین آغاز می خواهد دلم
🌷کوک شد ساز دل من، صبحدم
🐠با نام تو
🌸نغمه ای شیرین تر از آواز
🐠می خواهد دلم.....
🌷صبح بارانیتون عالی
🐠امروزتون
🌸 مملو از سلامتی و آرامش و مهر
🆔 @Sayehsokhan
در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ بود که کارشناسان بر اهمیت اساسی نیازهای عاطفی صحه گذاشتند. هری هارلو روانشناس در آزمایشهایی معروف (و بسیار بیرحمانه) میمونهای نوزاد را کمی بعد از تولد از مادرانشان جدا و در قفسهایی کوچک محصور کرد. وقتی به بچه میمونها فرصت انتخاب داده میشد تا از میان مادر بدلی فلزی مجهز به شیشه شیر و مادر بدلی پارچه ای و نرمی بدون شیر یکی را برگزینند ، آنها با تمام توان به مادر پارچهای بدون شیر میچسبیدند. آن بچه میمونها چیزی میدانستند که جان واتسون و کارشناسان مجله اینفنت كر از آن خبر نداشتند، پستانداران نمیتوانند فقط با غذا زنده بمانند. به پیوندهای عاطفی هم نیاز دارند.
یووال هراری
از کتاب انسان خداگونه
🆔 @Sayehsokhan
یووال هراری
از کتاب انسان خداگونه
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خارق العاده ترین و پیشرفته ترین باغ گردوی جهان در استرالیا که شما را به شگفتی وا می دارد!
با دقت ببینید تا متوجه تفاوت تکنولوژی ما با آنها بشوید! واقعا حیرت انگیز است!
🆔 @Sayehsokhan
با دقت ببینید تا متوجه تفاوت تکنولوژی ما با آنها بشوید! واقعا حیرت انگیز است!
🆔 @Sayehsokhan