کتابی فوق العاده از ✍️ #دکتر_محمدرضا_انصاری
مشاور موفق کسب و کار و بیزینس با عنوان #مذاکره_کننده_حرفه_ای به بازار آمد.
برای تهیه این کتاب عالی به سایت انتشارات و لینک زیر مراجعه کنید:
https://cutt.ly/negotiate
🆔 @SayehSokhan👇👇👇
مشاور موفق کسب و کار و بیزینس با عنوان #مذاکره_کننده_حرفه_ای به بازار آمد.
برای تهیه این کتاب عالی به سایت انتشارات و لینک زیر مراجعه کنید:
https://cutt.ly/negotiate
🆔 @SayehSokhan👇👇👇
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from نشر سایه سخن (Mousa Malekian)
درود بر همراهان گرامی انتشارات #سایه_سخن🌹
پس از استقبال بینظیرتان از کتابهای ✍️ #باب_سالو مانند:
📕 #به_کودکان_شاد_بودن_را_بیاموز ،
📒 #من_شاد_بودن_را_می_آموزم ،
📘 #دانش_آموز_باانگیزه و
📗 #برانگیختن_شوق_یادگیری
📕 #مدیر_الهام_بخش که با
👌ترجمۀ #حسن_ملکیان و #سعید_مادح_خاکسار توسط انتشارات #سایه_سخن روانۀ بازار شدند؛
این بار کتاب خواندنی و درخشان دیگری در حوزۀ #معلم و #مدرسه_کیفی
به نام 📙 #معلم_الهام_بخش از همان نویسنده و مترجمان در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.
🌹🙏قدردان حمایتهای شما هستیم 🙏🌹
برای سفارش اینترنتی با تخفیف ویژه اینجا کلیک کنید
https://cutt.ly/inspiringTeacher
🆔@SayehSokhan
پس از استقبال بینظیرتان از کتابهای ✍️ #باب_سالو مانند:
📕 #به_کودکان_شاد_بودن_را_بیاموز ،
📒 #من_شاد_بودن_را_می_آموزم ،
📘 #دانش_آموز_باانگیزه و
📗 #برانگیختن_شوق_یادگیری
📕 #مدیر_الهام_بخش که با
👌ترجمۀ #حسن_ملکیان و #سعید_مادح_خاکسار توسط انتشارات #سایه_سخن روانۀ بازار شدند؛
این بار کتاب خواندنی و درخشان دیگری در حوزۀ #معلم و #مدرسه_کیفی
به نام 📙 #معلم_الهام_بخش از همان نویسنده و مترجمان در اختیار شما عزیزان قرار گرفته است.
🌹🙏قدردان حمایتهای شما هستیم 🙏🌹
برای سفارش اینترنتی با تخفیف ویژه اینجا کلیک کنید
https://cutt.ly/inspiringTeacher
🆔@SayehSokhan
#صرفا_برای_اندیشیدن
افکار ما نیز مانند گوشی هایمان هر روز به کمی شارژ نیاز دارند؛
کمی تمرکز، کتاب خواندن و تفکر چیزیست که ما را در مسیر آگاهی و موفقیت نگه می دارد ...
✨✨✨✨✨✨
🆔 @Sayehsokhan
افکار ما نیز مانند گوشی هایمان هر روز به کمی شارژ نیاز دارند؛
کمی تمرکز، کتاب خواندن و تفکر چیزیست که ما را در مسیر آگاهی و موفقیت نگه می دارد ...
✨✨✨✨✨✨
🆔 @Sayehsokhan
#از_شما
آنچه بی آن همه چیز را گم می کنیم!
میخواهم چند خطی از چیزی بنویسم که اگر آن را گم کرده باشیم دیگر مهم نیست چقدر بگردیم، در فقدان آن دیگر هیچ وقت و هیچ جا عشق را پیدا نخواهیم کرد و اگر آن را بازیابیم عشق خود به جستجوی ما خواهد آمد و پیدایمان خواهد کرد هرجا که باشیم.
چیزی که اگر جایی از زندگی فراموشش کرده باشیم دیگر نه تنها عشق راه خانه ما را گم خواهد کرد بلکه شادی حقیقی را نیز هرگز تجربه نخواهیم کرد و برای همیشه در محدودیتی دردناک که ما را در خود زندانی خواهد کرد گرفتار خواهیم شد.
کنفسیوس زمانی خطاب به شاگردان خود گفت : "شفقت، خرد و شجاعت سه ویژگی بنیادین یک انسان بزرگ هستند" که از این میان خرد و شجاعت جستجوی ما را با حقیقت پیوند می زنند ولی این شفقت است که ما را در این راه به دیگر انسانها ، طبیعت و سایر موجودات می پیوندد و با جهان یگانه خواهد ساخت.
شفقت درکی عمیق از حقیقت پیوستگی درونی انسانها با یکدیگر و جهان است و به آن نسبتی که بیشتر از آن تهی شویم تنهاتر و از جهان گسسته تر خواهیم شد.
شفقت بخشیدن به نیازمندان نیست. شفقت رابطه ای میان حاجت بخشی و احتیاج نیست. شفقت بخشش بر ضعیفان و محکومان از سر قدرت نیست. شفقت حتی تصور خود در مقام کاهنده رنجهای دیگران و جهان نیست. قلبی که سرشار از شفقت باشد خود را در برابری و پیوستگی با تمام انسانها و جهان می بیند و نه در مقام دانا و دارنده و دهنده و یا بخشنده و بخشاینده.
چندی پیش جایی خواندم که گروهی از راهبان بودایی برای جلوگیری از تخریب جنگلی در تایلند زنجیره ای انسانی تشکیل داده اند. در هنگام خواندن این خبر دشوار بود که از این پرسش تلخ بگذرم که چه میشد اگر که کشیشان و روحانیان و کاهنان نیز روزی چنین می کردند؟
شاید اگر خوانشی چنین "من" محورانه و گسسته از جهان در اشرف مخلوقات دانستن انسان وجود نداشت. شاید اگر می توانستیم که شفقت را در قلب ایمان خود بنشانیم و آرمان خود را نه رفتن به بهشت ، که بهشت ساختن جان خود قرار دهیم می دانستیم شفقت و مهربانی راه ورود به بهشت جان انسانی است. شفقت ، قدرت و شهامت فراتر رفتن از رنجهای خود است برای دیدن و پذیرش رنجهای دیگران و تلاش برای کاستن دردها و آلام جهان و آنکس که تهی از شفقت است هیچگاه از منیت و گسستگی خویش فراتر نمی رود.
واژه مهربانی در زبان پارسی واژه ای یگانه است زیرا "مهربانی" در این زبان یک فعل است و نه یک اسم مجرد و جنس آن نه از احساس بلکه از جنس عمل است. مهربانی خود واژه ای مرکب است که از ترکیب "مهر" و "بان" تشکیل می شود که بخش نخستین آن "مهر" است که هم بر "خورشید" دلالت می کند و هم بر "عشق" و بخش دوم آن "پاسداری" معنا می دهد. مهربانی در زبان پارسی پاسداری از عشق و نورحقیقت است زیرا در بنیاد این فرهنگ انسان آن نور تجسم یافته ای است "اخویی هستومند" که تجسم نور ایزدی است "شیدان شید/ نورالانوار" که از اوست و به سوی او می رود و آرمان حضورش در جهان پاسداری از نور اوست و از این رو می توان "مهربانی" را معنای حقیقی حضور انسان در جهان تعبیر کرد.
در چنین نگرشی مهربان کسی نیست که تنها در قلب خود حساسیت به انسانها و جهان را حس کند بلکه این احساس به عمل ترجمه می شود. انسانهای زیادی هستند که تصور می کنند داشتن وجود و قلبی بی آزار برابر با مهربانی است. بیزاری از قساوت برابر با مهربانی نیست. چون خرگوش زیستن مهربانی نیست زیرا تنها آنکسی می تواند پاسدار نور و عشق باشد که در پاسداری از نور و عشق در جهان برخیزد و دست به عمل زند. چنین قلبی نمی تواند خالی از شهامت و آمادگی عمل باشد.
بسیاری از مردمان خود را مهربان می دانند زیرا نازکی قلب خود را و دلسوزی خود برای دیگران را مهربانی می دانند ولی اگر به عمق این دلسوزی بنگرید در آن ترس و دلسوزی برای خود را می بینید. آن دل نازکی در حقیقت سرشار از ترسی است که از این اندیشه آغاز می شود که بگذار از دیگران دست بگیرم و ببخشم زیرا اگر من نیز روزی فرودست شدم دیگران نیز دستم را بگیرند. این دل سوزی برای خود چیزی جز خودبینی فرودستانه نیست. اگر شفقت و مهربانی ما از دلسوزی ما برای خود ریشه گرفته باشد همیشه جایی در اعماق وجود خود حسی از ترس و خصومت خواهیم داشت. چنین درکی از شفقت برابر با مهربانی نیست.
مهربانی و شفقت نه گذشتن از خطای دیگران است و نه تسلیم به آنچه در جان خود می دانیم درست نیست. آن کس که خطایی را می بیند و می گذرد شفیق خطاکار نیست. آن پدر و مادری که به نام دوست داشتن به درک کوچک تر و عدم بلوغ و دانایی فرزند خود تسلیم می شوند شفیق و مهربان فرزند خود نیستند. تفاوت بزرگی است میان "مهم" داشتن کسی و برای او "ارزش" قائل شدن. این دو اساسا هرگز با هم برابر نیستند. زیرا اولی به انسان آنگونه که هست روی دارد و دیگری به انسان آنگونه که می تواند و باید باشد.
🆔 @Sayehsokhan
آنچه بی آن همه چیز را گم می کنیم!
میخواهم چند خطی از چیزی بنویسم که اگر آن را گم کرده باشیم دیگر مهم نیست چقدر بگردیم، در فقدان آن دیگر هیچ وقت و هیچ جا عشق را پیدا نخواهیم کرد و اگر آن را بازیابیم عشق خود به جستجوی ما خواهد آمد و پیدایمان خواهد کرد هرجا که باشیم.
چیزی که اگر جایی از زندگی فراموشش کرده باشیم دیگر نه تنها عشق راه خانه ما را گم خواهد کرد بلکه شادی حقیقی را نیز هرگز تجربه نخواهیم کرد و برای همیشه در محدودیتی دردناک که ما را در خود زندانی خواهد کرد گرفتار خواهیم شد.
کنفسیوس زمانی خطاب به شاگردان خود گفت : "شفقت، خرد و شجاعت سه ویژگی بنیادین یک انسان بزرگ هستند" که از این میان خرد و شجاعت جستجوی ما را با حقیقت پیوند می زنند ولی این شفقت است که ما را در این راه به دیگر انسانها ، طبیعت و سایر موجودات می پیوندد و با جهان یگانه خواهد ساخت.
شفقت درکی عمیق از حقیقت پیوستگی درونی انسانها با یکدیگر و جهان است و به آن نسبتی که بیشتر از آن تهی شویم تنهاتر و از جهان گسسته تر خواهیم شد.
شفقت بخشیدن به نیازمندان نیست. شفقت رابطه ای میان حاجت بخشی و احتیاج نیست. شفقت بخشش بر ضعیفان و محکومان از سر قدرت نیست. شفقت حتی تصور خود در مقام کاهنده رنجهای دیگران و جهان نیست. قلبی که سرشار از شفقت باشد خود را در برابری و پیوستگی با تمام انسانها و جهان می بیند و نه در مقام دانا و دارنده و دهنده و یا بخشنده و بخشاینده.
چندی پیش جایی خواندم که گروهی از راهبان بودایی برای جلوگیری از تخریب جنگلی در تایلند زنجیره ای انسانی تشکیل داده اند. در هنگام خواندن این خبر دشوار بود که از این پرسش تلخ بگذرم که چه میشد اگر که کشیشان و روحانیان و کاهنان نیز روزی چنین می کردند؟
شاید اگر خوانشی چنین "من" محورانه و گسسته از جهان در اشرف مخلوقات دانستن انسان وجود نداشت. شاید اگر می توانستیم که شفقت را در قلب ایمان خود بنشانیم و آرمان خود را نه رفتن به بهشت ، که بهشت ساختن جان خود قرار دهیم می دانستیم شفقت و مهربانی راه ورود به بهشت جان انسانی است. شفقت ، قدرت و شهامت فراتر رفتن از رنجهای خود است برای دیدن و پذیرش رنجهای دیگران و تلاش برای کاستن دردها و آلام جهان و آنکس که تهی از شفقت است هیچگاه از منیت و گسستگی خویش فراتر نمی رود.
واژه مهربانی در زبان پارسی واژه ای یگانه است زیرا "مهربانی" در این زبان یک فعل است و نه یک اسم مجرد و جنس آن نه از احساس بلکه از جنس عمل است. مهربانی خود واژه ای مرکب است که از ترکیب "مهر" و "بان" تشکیل می شود که بخش نخستین آن "مهر" است که هم بر "خورشید" دلالت می کند و هم بر "عشق" و بخش دوم آن "پاسداری" معنا می دهد. مهربانی در زبان پارسی پاسداری از عشق و نورحقیقت است زیرا در بنیاد این فرهنگ انسان آن نور تجسم یافته ای است "اخویی هستومند" که تجسم نور ایزدی است "شیدان شید/ نورالانوار" که از اوست و به سوی او می رود و آرمان حضورش در جهان پاسداری از نور اوست و از این رو می توان "مهربانی" را معنای حقیقی حضور انسان در جهان تعبیر کرد.
در چنین نگرشی مهربان کسی نیست که تنها در قلب خود حساسیت به انسانها و جهان را حس کند بلکه این احساس به عمل ترجمه می شود. انسانهای زیادی هستند که تصور می کنند داشتن وجود و قلبی بی آزار برابر با مهربانی است. بیزاری از قساوت برابر با مهربانی نیست. چون خرگوش زیستن مهربانی نیست زیرا تنها آنکسی می تواند پاسدار نور و عشق باشد که در پاسداری از نور و عشق در جهان برخیزد و دست به عمل زند. چنین قلبی نمی تواند خالی از شهامت و آمادگی عمل باشد.
بسیاری از مردمان خود را مهربان می دانند زیرا نازکی قلب خود را و دلسوزی خود برای دیگران را مهربانی می دانند ولی اگر به عمق این دلسوزی بنگرید در آن ترس و دلسوزی برای خود را می بینید. آن دل نازکی در حقیقت سرشار از ترسی است که از این اندیشه آغاز می شود که بگذار از دیگران دست بگیرم و ببخشم زیرا اگر من نیز روزی فرودست شدم دیگران نیز دستم را بگیرند. این دل سوزی برای خود چیزی جز خودبینی فرودستانه نیست. اگر شفقت و مهربانی ما از دلسوزی ما برای خود ریشه گرفته باشد همیشه جایی در اعماق وجود خود حسی از ترس و خصومت خواهیم داشت. چنین درکی از شفقت برابر با مهربانی نیست.
مهربانی و شفقت نه گذشتن از خطای دیگران است و نه تسلیم به آنچه در جان خود می دانیم درست نیست. آن کس که خطایی را می بیند و می گذرد شفیق خطاکار نیست. آن پدر و مادری که به نام دوست داشتن به درک کوچک تر و عدم بلوغ و دانایی فرزند خود تسلیم می شوند شفیق و مهربان فرزند خود نیستند. تفاوت بزرگی است میان "مهم" داشتن کسی و برای او "ارزش" قائل شدن. این دو اساسا هرگز با هم برابر نیستند. زیرا اولی به انسان آنگونه که هست روی دارد و دیگری به انسان آنگونه که می تواند و باید باشد.
🆔 @Sayehsokhan
🔹زیستن بدون آزادی
✍🏻علیاصغر محمدخانی
ایوان کلیما از نویسندگان معاصر چک است که در ایران بعد از فرانتس کافکا و میلان کوندرا بیشترین مخاطب را دارد و از آثار منتشرشدهی او میتوان به کتابهایی چون «روح پراگ»، «در انتظار تاریکی در انتظار روشنایی»، «کارگل»، «نه فرشته نه قدیس»، «در میانهی امنیت و ناامنی» اشاره کرد. آخرین اثر کلیما، «قرن دیوانهی من»، به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این اثر شرح حالی از او است که تصویری از اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی چک در هشتادسال گذشته به دست میدهد. در این کتاب با زندگی کلیما، حمله، سلطهی نازیها و شرایط مردم چک بعد از دوران سلطهی شوروی در اروپای شرقی آشنا میشویم که اوج آن در دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی است.
حملهی آلمان در دوران کودکی و نوجوانی کلیما آغاز شد. او میگوید، ارتش آلمان داشت بهراحتی تمامی آن لکههای رنگی روی نقشه را میگرفت، لکههایی که نامشان را بیغلط آموخته بودم: هلند، بلژیک، فرانسه، دانمارک، نروژ، یوگسلاوی.
⬇️ادامهٔ یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
http://www.bookcity.org/detail/22200/root/papers
🆔 @Sayehsokhan
✍🏻علیاصغر محمدخانی
ایوان کلیما از نویسندگان معاصر چک است که در ایران بعد از فرانتس کافکا و میلان کوندرا بیشترین مخاطب را دارد و از آثار منتشرشدهی او میتوان به کتابهایی چون «روح پراگ»، «در انتظار تاریکی در انتظار روشنایی»، «کارگل»، «نه فرشته نه قدیس»، «در میانهی امنیت و ناامنی» اشاره کرد. آخرین اثر کلیما، «قرن دیوانهی من»، به فارسی ترجمه و منتشر شده است. این اثر شرح حالی از او است که تصویری از اوضاع سیاسی و اجتماعی و فرهنگی چک در هشتادسال گذشته به دست میدهد. در این کتاب با زندگی کلیما، حمله، سلطهی نازیها و شرایط مردم چک بعد از دوران سلطهی شوروی در اروپای شرقی آشنا میشویم که اوج آن در دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی است.
حملهی آلمان در دوران کودکی و نوجوانی کلیما آغاز شد. او میگوید، ارتش آلمان داشت بهراحتی تمامی آن لکههای رنگی روی نقشه را میگرفت، لکههایی که نامشان را بیغلط آموخته بودم: هلند، بلژیک، فرانسه، دانمارک، نروژ، یوگسلاوی.
⬇️ادامهٔ یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
http://www.bookcity.org/detail/22200/root/papers
🆔 @Sayehsokhan
☝🌟 بهزودی منتشر میشود
💎 برای اعتمادسازی چشم ها را باید شست و با آمادگی قلبی و کاوش گرانه به آفرینش پلهای مشترک پرداخت. تجلی واقعی و اصیل اعتماد در عمل نشان داده می شود. میدان عمل بزرگترین قلمرو برای محک زدن حقیقت اعتماد خواهد بود.
📚 #برشی_از_کتاب #وقتی_هیجانها_رم_می کنند.
✍️ اثر #دکتر_سید_محسن_فاطمی
👌صفحه: ۱۰۴
🖌 انتشارات سایه سخن
🆔 @Sayehsokhan
💎 برای اعتمادسازی چشم ها را باید شست و با آمادگی قلبی و کاوش گرانه به آفرینش پلهای مشترک پرداخت. تجلی واقعی و اصیل اعتماد در عمل نشان داده می شود. میدان عمل بزرگترین قلمرو برای محک زدن حقیقت اعتماد خواهد بود.
📚 #برشی_از_کتاب #وقتی_هیجانها_رم_می کنند.
✍️ اثر #دکتر_سید_محسن_فاطمی
👌صفحه: ۱۰۴
🖌 انتشارات سایه سخن
🆔 @Sayehsokhan
Forwarded from نشر سایه سخن (Hassan Malekian)
Audio
قسمت دیگری از خوانش کتاب "سیلی واقعیت" که به همت دوست عزیز نابینا، سرکار خانم "سارا یوسفی" و با خوانش سرکار خانم "نسترن بابایی" آماده شده است.
با سپاس از ایشان و تقدیم به همه مخاطبین خوب کانال؛ 🌺🌺🌺
https://instagram.com/asaremosbat
🆔 @Sayehsokhan
با سپاس از ایشان و تقدیم به همه مخاطبین خوب کانال؛ 🌺🌺🌺
https://instagram.com/asaremosbat
🆔 @Sayehsokhan
✍ #دمی_با_رضا_بابایی
داعش، اژدهای هفتسر
چهار سال پیش که خبر وحشیگریهای داعش(دولت اسلامی عراق و شام) خبرگزاریهای جهان را تسخیر کرد، من جزء کسانی بودم که میپنداشتیم عمر این دیوهای آدمخوار به یک سال نمیرسد؛ اما اشتباه میکردیم. چهار سال گذشت و در این سالهای خونین، آنان از هیچ تباهی و قساوتی دریغ نکردند. میلیونها انسان را آواره کردند؛ هزاران بیگناه را کشتند؛ آثار باستانی هفتهزار ساله را زباله کردند و چه آشیانههایی را که به خاکستر گرم نشاندند. برتری نظامی داعش نه در سلاح است و نه در شمار و نه در زمین و نه حتی در زمان. دست بالای داعش در برخورداریاش از نیروی انسانی انگیزهمند، قسیالقلب و آمادۀ انتحار و انفجار است. هر گروهی که چنین سربازانی در اختیار داشته باشد، همۀ جهان را ناامین میکند؛ بهویژه تا آنگاه که استقرار سیاسی نیافته باشد و دیپلماسی را حرام بشمارد.
آنچه ما تروریسم و توحش میخوانیم، نزد داعشیان «جهاد مقدس» است. «انتحار» تعبیر ما است؛ آنها خود میگویند «استشهاد». ما از ارزشمندی جان و مال انسانها میگوییم؛ آنان از آرمانهای مقدسشان دم میزنند که جان انسانها در برابر آن پشیزی نمیارزد. این احتمال وجود دارد که رهبران داعش، هیچ عقیده و آرمانی جز قدرت نداشته باشند؛ اما بهحتم و یقین، سربازان این ارتش خونخوار، انسانهایی باورمند و عقیدهپرستاند و در این راه، جز به بهشت و خشنودی خدا نمیاندیشند؛ وگرنه لباسهای انتحاری نمیپوشیدند. داعش را باید فهمید. داعش، ارتش کلاسیک نیست که به پیروزی بیندیشد. داعش در پی انتقام از جهانی است که به گمان او سلطۀ شیطان را پذیرفته است.
هنوز اعتقاد دارم که داعش، دیر یا زود، از خبرهای جهان حذف میشود؛ اما جای خالی او را گروهی دیگر و با نامی دیگر میگیرد؛ چنانکه داعش نیز خود جانشین «القاعده» و «جماعت توحید و جهاد» (به رهبری ابومصعب زرقاوی) است. داعش را با سلاح گرم نمیتوان از پای درآورد. سلاح گرم اگر توفیق یابد، یکی از سرهای این اژدهای هفتسر را از تن جدا میکند. با سرهای دیگر چه باید کرد؟
منطقۀ ما داعشخیز است؛ چون در این بخش از جهان میلیونها انسان زندگی میکنند که صلح و آشتی را ننگ، و آتشافروزی را عین غیرتورزی میدانند. پیگیری مطالبات را از راه قانون مسخره میکنند و به راهکارهای خشونتبار دل بستهاند. ما هیچگاه نمیتوانیم داعشیون را از پای درآوریم؛ مگر آنگاه که «قانون» را در شمار مقدسات مسلمین درآوریم. باید در پی روزی بود که مردم منطقه، اصل قانون را مقدس بشمارند؛ فارغ از محتوای آن. نخستین جنایت داعش، کشتن قانون و زخمی کردن پرنسیبهای جهانی بود. مقدس بودن قانون، به دلیل محتوای آن نیست که هر کس خطایی در قانونی دید، به مقابله با آن برخیزد. قداست و حرمت قانون در اصل و جایگاه آن است. محتوا را میتوان بهمرور زمان و با روشهای مسالمتآمیز تغییر داد؛ اما اگر جایگاه قانون فرو ریزد، جای آن را داعش یا چیزی مانند آن میگیرد. اگر در چنین روزهایی سازمان ملل و منشورهای جهانی فصلالخطاب نیست، چون ما پیشتر این شاخه را از بُن بریدهایم. در داخل و خارج، هر توصیه و گفتمان و ادبیاتی که سرکشی را در برابر قانون داخلی یا نظم جهانی بر نقد آن دو برگزیند، آبستن داعشهای آینده است؛ اگرچه امروز خود قربانی آن باشد.
۹۶/۳/۲۵
🆔 @Sayehsokhan
داعش، اژدهای هفتسر
چهار سال پیش که خبر وحشیگریهای داعش(دولت اسلامی عراق و شام) خبرگزاریهای جهان را تسخیر کرد، من جزء کسانی بودم که میپنداشتیم عمر این دیوهای آدمخوار به یک سال نمیرسد؛ اما اشتباه میکردیم. چهار سال گذشت و در این سالهای خونین، آنان از هیچ تباهی و قساوتی دریغ نکردند. میلیونها انسان را آواره کردند؛ هزاران بیگناه را کشتند؛ آثار باستانی هفتهزار ساله را زباله کردند و چه آشیانههایی را که به خاکستر گرم نشاندند. برتری نظامی داعش نه در سلاح است و نه در شمار و نه در زمین و نه حتی در زمان. دست بالای داعش در برخورداریاش از نیروی انسانی انگیزهمند، قسیالقلب و آمادۀ انتحار و انفجار است. هر گروهی که چنین سربازانی در اختیار داشته باشد، همۀ جهان را ناامین میکند؛ بهویژه تا آنگاه که استقرار سیاسی نیافته باشد و دیپلماسی را حرام بشمارد.
آنچه ما تروریسم و توحش میخوانیم، نزد داعشیان «جهاد مقدس» است. «انتحار» تعبیر ما است؛ آنها خود میگویند «استشهاد». ما از ارزشمندی جان و مال انسانها میگوییم؛ آنان از آرمانهای مقدسشان دم میزنند که جان انسانها در برابر آن پشیزی نمیارزد. این احتمال وجود دارد که رهبران داعش، هیچ عقیده و آرمانی جز قدرت نداشته باشند؛ اما بهحتم و یقین، سربازان این ارتش خونخوار، انسانهایی باورمند و عقیدهپرستاند و در این راه، جز به بهشت و خشنودی خدا نمیاندیشند؛ وگرنه لباسهای انتحاری نمیپوشیدند. داعش را باید فهمید. داعش، ارتش کلاسیک نیست که به پیروزی بیندیشد. داعش در پی انتقام از جهانی است که به گمان او سلطۀ شیطان را پذیرفته است.
هنوز اعتقاد دارم که داعش، دیر یا زود، از خبرهای جهان حذف میشود؛ اما جای خالی او را گروهی دیگر و با نامی دیگر میگیرد؛ چنانکه داعش نیز خود جانشین «القاعده» و «جماعت توحید و جهاد» (به رهبری ابومصعب زرقاوی) است. داعش را با سلاح گرم نمیتوان از پای درآورد. سلاح گرم اگر توفیق یابد، یکی از سرهای این اژدهای هفتسر را از تن جدا میکند. با سرهای دیگر چه باید کرد؟
منطقۀ ما داعشخیز است؛ چون در این بخش از جهان میلیونها انسان زندگی میکنند که صلح و آشتی را ننگ، و آتشافروزی را عین غیرتورزی میدانند. پیگیری مطالبات را از راه قانون مسخره میکنند و به راهکارهای خشونتبار دل بستهاند. ما هیچگاه نمیتوانیم داعشیون را از پای درآوریم؛ مگر آنگاه که «قانون» را در شمار مقدسات مسلمین درآوریم. باید در پی روزی بود که مردم منطقه، اصل قانون را مقدس بشمارند؛ فارغ از محتوای آن. نخستین جنایت داعش، کشتن قانون و زخمی کردن پرنسیبهای جهانی بود. مقدس بودن قانون، به دلیل محتوای آن نیست که هر کس خطایی در قانونی دید، به مقابله با آن برخیزد. قداست و حرمت قانون در اصل و جایگاه آن است. محتوا را میتوان بهمرور زمان و با روشهای مسالمتآمیز تغییر داد؛ اما اگر جایگاه قانون فرو ریزد، جای آن را داعش یا چیزی مانند آن میگیرد. اگر در چنین روزهایی سازمان ملل و منشورهای جهانی فصلالخطاب نیست، چون ما پیشتر این شاخه را از بُن بریدهایم. در داخل و خارج، هر توصیه و گفتمان و ادبیاتی که سرکشی را در برابر قانون داخلی یا نظم جهانی بر نقد آن دو برگزیند، آبستن داعشهای آینده است؛ اگرچه امروز خود قربانی آن باشد.
۹۶/۳/۲۵
🆔 @Sayehsokhan
سن و خلاقیت
تحقیقات نشان میدهد همه انسان ها قادر به داشتن تفکر خلاق هستند.
ما توانایی های خلاقانه ای داریم که اغلب در اوایل زندگی ظهور میکنند.
پژوهشها نشان میدهد هر فرد بزرگسال برای هر موقعیتی ۳ تا ۴ ایده جایگزین به ذهنش می رسد ولی این عدد در مورد کودک معمولی به ۶۰ می رسد.
📚 #برشی_از_کتاب : #خلاقیت_و_تغییر
📘#نام_اصلی: #Unleash_the_creative_new_you
✍️ اثر: #دکتر_ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 9و10
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
تحقیقات نشان میدهد همه انسان ها قادر به داشتن تفکر خلاق هستند.
ما توانایی های خلاقانه ای داریم که اغلب در اوایل زندگی ظهور میکنند.
پژوهشها نشان میدهد هر فرد بزرگسال برای هر موقعیتی ۳ تا ۴ ایده جایگزین به ذهنش می رسد ولی این عدد در مورد کودک معمولی به ۶۰ می رسد.
📚 #برشی_از_کتاب : #خلاقیت_و_تغییر
📘#نام_اصلی: #Unleash_the_creative_new_you
✍️ اثر: #دکتر_ویل_ادواردز
👌 ترجمه: #ابوذر_کرمی
📖 صفحه: 9و10
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
به زودی . . .
📚 #برشی_از_کتاب : #بهبود_رابطه
✍️ اثر: #جان_گاتمن و #جان_دکلیر
👌 ترجمه: #دکتر_رباب_حامدی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
📚 #برشی_از_کتاب : #بهبود_رابطه
✍️ اثر: #جان_گاتمن و #جان_دکلیر
👌 ترجمه: #دکتر_رباب_حامدی
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌸آرزوهای بزرگ در سر بپرورانید. تنها آرزوهای بزرگ هستند که قدرت برانگیختن روان انسانها را دارند.
👤مارکوس آرلیوس
🆔 @Sayehsokhan
👤مارکوس آرلیوس
🆔 @Sayehsokhan
📓"در کنار دریا نشستیم. زوربا قفس [طوطی را که از بالای سر مرده برداشته بود] وسط زانوانش گرفت و مدتی مدید ساکت ماند. با حالتی خلسهمانند و با دهان بازمانده از حیرت به آسمان نگاه کرد، گویی نخستین بار بود که آسمان را میدید.
زمزمهکنان گفت: «آن بالاها باید چه خبر باشد؟»
لحظهای بعد تصمیم گرفت که حرف بزند. همچنان که صدایش پرشکوه و هیجانزده در آن شب گرم طنین میانداخت گفت:
- تو، ارباب، میتوانی به من بگویی که همۀ این چیزها چه معنی دارد؟ چه کسی آنها را ساخته و برای چه ساخته است؟ و بخصوص (در اینجا صدای زوربا از خشم و ترس مرتعش شد) چرا آدم میمیرد؟
من مثل اینکه آسانترین و در عین حال اساسیترین مسأله را از من پرسیده باشند که توضیح دادن درباره آن برایم مشکل باشد، خجلتزده جواب دادم:
-نمیدانم، زوربا.
زوربا گفت: «نمیدانی؟» و چشمانش از تعجب گرد شد.
لحظه ای ساکت ماند و ناگهان ترکید.
- پس همه این کتابهای نکبتی که تو میخوانی به چه درد میخورند. ها؟ چرا آنها را میخوانی؟ و اگر آنها در این باره چیزی نمیگویند پس چه میگویند؟
- آنها از سرگردانی آدمی حرف میزنند که نمی تواند به این سؤال تو جواب بدهد، زوربا!"
➖«زوربای یونانی»
نیکوس کازانتزاکیس
ترجمۀ محمد قاضی
صفحه ۳۸۰و۳۸۱
🆔 @Sayehsokhan
زمزمهکنان گفت: «آن بالاها باید چه خبر باشد؟»
لحظهای بعد تصمیم گرفت که حرف بزند. همچنان که صدایش پرشکوه و هیجانزده در آن شب گرم طنین میانداخت گفت:
- تو، ارباب، میتوانی به من بگویی که همۀ این چیزها چه معنی دارد؟ چه کسی آنها را ساخته و برای چه ساخته است؟ و بخصوص (در اینجا صدای زوربا از خشم و ترس مرتعش شد) چرا آدم میمیرد؟
من مثل اینکه آسانترین و در عین حال اساسیترین مسأله را از من پرسیده باشند که توضیح دادن درباره آن برایم مشکل باشد، خجلتزده جواب دادم:
-نمیدانم، زوربا.
زوربا گفت: «نمیدانی؟» و چشمانش از تعجب گرد شد.
لحظه ای ساکت ماند و ناگهان ترکید.
- پس همه این کتابهای نکبتی که تو میخوانی به چه درد میخورند. ها؟ چرا آنها را میخوانی؟ و اگر آنها در این باره چیزی نمیگویند پس چه میگویند؟
- آنها از سرگردانی آدمی حرف میزنند که نمی تواند به این سؤال تو جواب بدهد، زوربا!"
➖«زوربای یونانی»
نیکوس کازانتزاکیس
ترجمۀ محمد قاضی
صفحه ۳۸۰و۳۸۱
🆔 @Sayehsokhan
☝🌟 بهزودی منتشر میشود
💎 از نظر کارن هورنای، کودکی که والدین نیازهایش را برآورده نکرده اند، احساس بسیار عمیقی از استیصال، بی پناهی و ناامنی را تجربه می کند و شیوه واکنش به این اضطراب اولیه تا حد بسیاری سلامت هیجانی او را تعیین می کند.
به عبارت دیگر، سلامت هیجانی هر فرد رابطه بسیار عمیقی با چگونگی پاسخ او به اضطراب اولیه دارد.
📚 #برشی_از_کتاب #وقتی_هیجانها_رم_می کنند.
✍️ اثر #دکتر_سید_محسن_فاطمی
👌صفحه: ۱۳۲
🖌 انتشارات سایه سخن
🆔 @Sayehsokhan
💎 از نظر کارن هورنای، کودکی که والدین نیازهایش را برآورده نکرده اند، احساس بسیار عمیقی از استیصال، بی پناهی و ناامنی را تجربه می کند و شیوه واکنش به این اضطراب اولیه تا حد بسیاری سلامت هیجانی او را تعیین می کند.
به عبارت دیگر، سلامت هیجانی هر فرد رابطه بسیار عمیقی با چگونگی پاسخ او به اضطراب اولیه دارد.
📚 #برشی_از_کتاب #وقتی_هیجانها_رم_می کنند.
✍️ اثر #دکتر_سید_محسن_فاطمی
👌صفحه: ۱۳۲
🖌 انتشارات سایه سخن
🆔 @Sayehsokhan