نشر سایه سخن
9.78K subscribers
13.1K photos
4.76K videos
270 files
3.8K links


📚📚کتابخانه ای همراه؛
همراه با شما تا هنر زندگی🌹🌹

خرید کتاب:
⬇️⬇️⬇️⬇️
www.sayehsokhan.com

📚ثبت سفارش مستقیم کتاب در دایرکت اینستاگرام:
👇👇👇👇
https://b2n.ir/s05391

آدرس: خ 12فروردین، کوچه بهشت آیین، پ 19 همکف
تلفن:66496410
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌿🌹🌿🌹🌿

سخنان دکتر رنانی در باره علل عقب افتادگی جامعه ایرانی
ریشه تمام معضلات این است که ما امکان کودکی و بازی را از فرزندانمان گرفتیم.

@toseaeh
🆔 @sayehsokhan
Forwarded from سخنرانی‌ها
🔊 فایل صوتی

#مهدی_اخوان_ثالث

گفتگویی با استاد " مهدی اخوان ثالث و دیدگاه ایشان درباره " حافظ"

در برنامه ای رادیویی گشت و گذار در شهرهای شعر و ادب .

🆔 @sokhanranihaa
🆔 @sokhanranihaa
🆑کانال سخنرانی ها
🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Affirmation for the Inner Child
Mousa Malekian
📆 دوشنبه 23 دی 98

در #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :

نسبت به خود و کودک درونم مسئولیت‌پذیر باشم.

📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
#صرفا_برای_اندیشیدن

اگر زمانی نسبت به کسی
احساس عصبانیت و نفرت کردی
و خواستی تلافی کنی ، یکی از بهترین راه‌های تلافی کردن این است که
مثل او نباشی

مارکوس اورلوس
🆔 @sayehsokhan
✳️ #پرسش_امروز

برایان تریسی می گوید: "در هر ساعت از روز مرتب این سوال را از خود بپرسید: بهترین استفاده ای که در حال حاضر می توانم از وقتم بکنم چیست؟"

✳️ آیا همیشه آن قدر گرفتاریم که نمی توانیم به کارهای ضروری بپردازیم؟ یا ابتدا کارهای ضروری را انجام می دهیم و در انتها باز هم وقت کافی داریم؟


📚 #برشی_از_کتاب:
#چله_نشینی_شاد
اثر: #حسن_ملکیان
📇 انتشارات: #سایه_سخن
📖 صفحه: ۹۳
📙 روز بیست و چهارم: فرصت طلایی

🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آموزش ریکی

سرکار خانم زهرا آجیلی
@noktehaymanavi
🆔 @sayehsokhan
💥#خبر_خوب💥

درود بر همراهان عزیز انتشارات #سایه_سخن🌹

📚کتاب بی نظیر #راهبی_که_فراری_اش_را_فروخت

رمان درخشان ✍️ #رابین_شارما در زمینۀ تغییر #سبک_زندگی در جهت کاستن از فشارها و استرس های روزانه

به #چاپ_هفتم رسید.

🌹🙏قدردان حمایت های شما عزیزان هستیم 🙏🌹

برای سفارش اینترنتی با تخفیف ویژه اینجا کلیک کنید↙️

https://cutt.ly/monk

برای سفارش اینترنتی کتاب صوتی این اثر (صرفا برای دانلود) اینجا کلیک کنید↙️

https://cutt.ly/audio_monk

🆔@SayehSokhan
Forwarded from The School of Happiness
💠 آیا پذیرش به معنای قناعت کردن، تسلیم شدن، تحمل کردن است؟

❇️ شگفت انگیز است که چقدر افراد در مورد واژۀ پذیرش تعبیر و تفسیر اشتباهی می کنند. برای آنها ممکن است پذیرش معانی زیر را بدهد: " "قناعت کردن"، "تسلیم شدن"، "تحمل کردن"، "کنار آمدن"، "دندان بر جگر گذاشتن"، "صبر کردن و دم برنیاوردن"، "رها کردن آرزوها"، یا اینکه " این قسمت من در زندگی است پس باید باهاش کنار بیام".

✳️ البته، مانند هر واژۀ دیگر، تفاسیر مختلفی برای این کلمه هم وجود دارد، اما آنچه که ما در ACT تحت عنوان "پذیرش" استفاده می کنیم قطعاً به معنای هیچ کدام از موارد بالا نیست. ACT رویکردی است که قویاً نگرشی را در شما تشویق می کند که کاملاً نقطۀ مقابل قناعت کردن و تسلیم شدن است.

❇️ حرف C در عبارت ACT بیانگر واژۀ تعهد (commitment) است. ACT شما را تشویق می کند که به انجام اقداماتی که زندگی تان را غنی، کامل و معنادار می سازد متعهد بمانید. اگر اوضاع زندگی تان خوب پیش نمی رود و شما می توانید در مورد آن کاری انجام دهید، اقدام کنید!! هرگز تسلیم نشوید و با آن کنار نیایید؛ فعالانه رفتارتان را تغییر دهید. کارهایی را انجام دهید که احتمالاً موقعیت را بهبود می بخشند. کارهایی را انجام دهید که کیفیت زندگی تان را بالا می برد. از سلامتی تان مراقبت کنید. روابطی سالم ایجاد کنید. حرفۀ تان را تغییر دهید و یا آن را بهبود ببخشید. آنچه انجام می دهید را به شیوه های کوچک و بزرگ تغییر دهید، تا زندگی تان را تا جایی که می توانید بهتر کنید: زمان تان را صرف فعالیت های معنادار کنید. برای خود اهدافی ارتقادهندۀ زندگی تعیین کنید و فعالانه به سوی آنها گام بردارید.

❇️ واژۀ "پذیرش" که ما در ACT مورد استفاده قرار می دهیم به این معناست که "به افکار و احساسات دشوار فضایی بدهید و جایی برایشان باز کنید، و به آنها اجازه دهید که هر وقت می خواهند آزادانه درون شما جریان پیدا کنند، بدون آنکه با آنها بجنگید و تحت تسلط آنها درآیید". من اغلب برای جلوگیری از چنین سوءتفاهم هایی واژۀ "بسط" را به جای "پذیرش" استفاده می کنم. بسط دادن: بازکردن فضایی درون خود و اختصاص دادن جایی برای آن احساسات دردناک و اجتناب ناپذیر که زندگی برای همۀ ما پیش می آورد.

❇️ اگر شما در رابطه ای بد، شغلی بد، همسایگی بد، کشوری نامساعد، موقعیتی بد و یا امثال این هستید، و اگر ترک آنها با واقعیت همخوانی دارد، و اینطور به نظر می رسد که ترک شان زنگی تان را بهتر می کند ... پس ترک کردن آنها منطقی به نظر می رسد. پذیرش به معنای آن نیست که اگر ترک چنین موقعیت هایی به احتمال زیاد زندگی تان را بهتر می کند، به صورت منفعلانه در این موقعیت ها بمانید و با آنها کنار بیایید؛ پذیرش به این معناست که به آن افکار و احساسات دشواری که هنگام انتخاب بین گزینۀ ماندن یا ترک کردن مطمئناً نمایان می شوند، فضایی بدهید و جایی برایشان باز کنید.

✳️ بنابراین اگر زندگی کسل کننده، خالی، تهی، ناخشنود کننده، یا سرشار از مشکلات و استرس است، آنگاه ACT به شما می آموزد که الف) چگونه برای آن افکار و احساساتی که بروز پیدا می کنند فضایی ایجاد کنید (پذیرش) و ب) همزمان، اقداماتی را برای بهبود زندگی تان انجام دهید؛ کارهایی را انجام دهید که در جهت ارزش هایتان هستند، تا مشکلات تان را حل کنید و زندگی تان را بهتر کنید. این یک رویکردی دوجانبه است که به شما کمک می کند که به طور مؤثری زندگی غنی و معناداری را برای خود بسازید.

👤 نویسنده: #دکتر_راس_هریس
📝 مترجم: #سحر_محمدی (روانشناس و درمانگر رویکرد ACT و واقعیت درمانی)


Channel: @happinessnet
https://t.me/happinessnet/1012
Forwarded from Deleted Account
💢 "همایش تله خود‌فریبی"

چگونه در دام تصمیمات غلط می‌افتیم؟

👤 مدرس:
دکتر‌ محمدرضا سرگلزایی - روانپزشک

☎️ثبت‌نام: ۰۲۱۲۸۴۲۳۳۹۰
📞 ۰۹۱۰۱۳۹۳۵۸۰ (فرشید بهرامی)

اطلاعات بیشتر در کانال زیر 👇
🆔 https://t.me/joinchat/AAAAAEKBufThaNVaAt1jaw
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Affirmation for the Inner Child
Mousa Malekian
📆 سه شنبه 24 دی 98

در #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :

بیش‌تر عاشق خودم باشم.

📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
#صرفا_برای_اندیشیدن

مگر چه می خواهم از وطن؟
جز لقمه ای نان و خیالی آسوده.
چه می خواهم؟
جز تکه ای آفتاب و
بارانی که آهسته ببارد.
جز پنجره ای که رو به عشق و آزادی گشوده شود.
مگر چه خواستم از وطن که از من دریغش کردند؟

آه ای میهن مغموم
وطن از پا افتاده


📜 #یک_تکه_شعر
👤 شیرکو #بیکس

🆔 @sayehsokhan
Forwarded from The School of Happiness
#ارزش_ها همچون قاره های متفاوت روی گوی کرهٔ زمین هستند، صرف نظر از اینکه چقدر این گوی را به سرعت بچرخانید نمی توانید همزمان تمام قاره ها را با هم ببینید. به همین شکل در هر لحظه برخی ارزش ها آشکارتر از بقیه اند. ارزش هایی که ما بر اساس آنها عمل نمی کنیم ناپدید نشده اند (قاره هایی که در آن سمت گوی قرار دارند)، فقط در آن لحظهٔ خاص اولویتِ ما نبوده اند.

اهمیت نسبی ای که ما برای ارزش ها قائلیم در طول زندگی تغییر می کنند.

#دکتر_راس_هریس
#شکاف_اعتماد_به_نفس #اکت_پرسشها_و_پاسخها
#سحر_محمدی

Channel: @happinessnet
#از_شما

ما از دست داده ایم...ما مجروحیم
از 13 دی که از خواب صبح جمعه بیدار شدیم و خبر فوت سردار سلیمانی را در کمال نا باوری شنیدیم تا امروزی که می نویسم حدود ده روزی گذشته است. در این ده روز که من از آن به عنوان روزگار پرتلاطم یاد می کنم، زیر ابر ناامنی نشسته ایم...دیروز که این خبر را شنیدم حال و احوالم از بهت شروع شد، اضطراب وجودم را پر کرد و سیل اشک بسیاری از دوستانم را دیدم. به خودم شک کردم که چرا من صورتم خیس نیست. گفتم نکند واقعا متاثر نیستم. کمی گذشت و اشک های من هم سرازیر شد...بعد از دو ساعت گریستن راهی منزل مادرم شدم. در مسیر پیام های دوستی که می گفت ما مقصریم و چه و چه ها نکرده ایم را می شنیدم. به منزل مادرم که رسیدم بهت و غم را در صورت های آنها نیز دیدم. دیدم که هر کدام به نوعی به سختی صبح را به ظهر رسانده اند و وقتی که دور هم جمع شدیم فقط می خواستند از آنچه که شنیده اند و اه و حسرتی که کشیده اند حرف بزنند. تحلیل هایشان از این که چه شد و چرا شد شروع شد. زنجیر اتفاقات روزهای اخیر را به هم وصل کردند. هم زمان که سناریوهای ذهنی شان را می ساختند و می گفتند انگار اضطراب شان فروکش می کرد اما هنوز کمی نگذشته با یک حرف و تحلیل دیگر دوباره اوج می گرفت. انگار قصه به یک ناامیدی و یاس عجیبی منتهی می شد. به تلگرام سر می زدم و می دیدم که آنجا واکنش ها کمی گسترده تر از فضای خانواده ماست. بعضی همچنان مشغول تحلیل کردن بودند و بعضی خشم شان را با بد و بیراه گفتن خالی می کردند. عده ای از جمله خودم تصویر پروفایل عوض می کردند و برخی هم واکنش هایی از این قبیل داشتند که خب حتما اشتباه کرده اند و چقدر خوب که حالا گفته اند. روانشناسان هم نگران این بودند که چطور میان خون های مردم امید تزریق کنند تا مبادا کسی از فرط ناامیدی خدای ناکرده بمیرد. از همه ی اینها برایم جالب تر گروه های اپلای بود که سرشان را پایین انداخته بودند و با شور تر از قبل مشغول پرسیدن سئوالاتشان در مورد امتحان ایلتس و جی ار ای و نحوه ی نوشتن sop بودند. انگار قصه از یک سوگ ناگهانی خبر می دهد یا یک ترومای سنگین. نمی دانم غم باید فرش پهن کند بر دلمان یا ترس یا هر دو. آنچه می دانم این است که مغز ما تهدید دریافت کرده است و پیام بدو بدو یه کاری کن تا این ترازوی بهم خورده برگردد می فرستد. طفلکی می خواهد از ما مراقبت کند تا این حجم درد ما را نکشد. حال اینکه چرا من و تو مثل هم پاسخ ش را نمی دهیم خوراک نظریه پردازان و روان شناسان ماست. این روزها هر کدام از ما به طریقی به دنبال آرام شدن هستیم. این فشار بر جانمان سنگینی می کند. عده ای از ما ممکن است از شدت یاس دست هایمان را به نشانه ی باخت و تسلیم بالا ببریم و از همه چی دست بکشیم، برخی هایمان بر عکس هر کاری که انجام می دادیم را با شدت بیشتر و سخت تر دنبال می کنیم. انگار از آن دسته ها هستیم که در زمان های سختی فعالیت شان بیشتر می شود تا شاید از این طریق زودتر از درد خلاص شوند. دسته ای هم دنبال راه نجات و فرار هستیم. می دانم که هر کداممان ممکن است همه ی اینها را امتحان کرده باشیم یا در یکی شان خیلی متخصص تر باشیم. . اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم بعضی از این پیشنهادات مغزهای آدم های دیروز من را ترساند، بعضی هایشان هم عصبانی ام کرد و از بعضی واقعا غمگین شدم.حتی ناامیدی را هم تجربه کردم. اینکه این پیشنهاد ها کمک کننده است یا خیر، مسئولانه است یا باری بر دوش دیگری می گذارد، اخلاقی است یا نه را نمی دانم. حتما بعضی هایشان هست و بعضی دیگر نیست و صرفا می شود اسمشان را انتخاب های غالب ما در موقعیت های تهدید گذاشت. مگر قرار است هر آنچه از سرم می گذرد را بر زبانم جاری کنم یا هر آنچه بر زبان تو می گذرد را جدی بگیرم. اینکه همسرم از دیروز بمباران تحلیل وقایع اخیر شده و یک سره اخبار را دنبال می کند و پازل چرا اینطور شد را تکمیل می کند یا دیگری به فکر مهاجرت افتاده می تواند صرفا به این معنا باشد که مغز آنها درست مثل مغز من درد را دیده و شروع کرده به پیدا کردن راهی برای خلاص شدن از آنها. چه کسی می خواهد این بار سنگین غم و حسرت و ترس تا ابد بر دوشش سنگینی کند. ما درد را با چشمانمان دیده ایم. چشمان ما باز است و خوب می بیند. گاهی از عمق جانم می پرسم این حجم درد چه ارزشی را فریاد می زند؟ و من دقیقا امروز چطورمی توانم بیشتر زندگی اش کنم؟من نماد و سمبل چه هستم؟ شاید این بزرگترین طنابی باشد که از غرق شدنم در این سیل ناامنی جلوگیری می کند.👇👇👇