💫💫💫
به جاي نابغه خوشبخت تربیت کن
خانواده ها میخواهند کودکشان را فلان کلاس و موسسه ثبت نام کنند تا نابغه شود و بعد از کلی رفت و آمد، نتیجه ای جز خشم و اضطراب و افسردگی برای کودکشان ندارد!
گیریم که کودک شما بتواند یک عدد 8 رقمی را در یک عدد 5 رقمی ضرب کند و جوابش را در یک صدم ثانیه بگوید، یا بتواند در 15 سالگی لیسانس بگیرد، یا حافظ کل دیوان حافظ و سعدی و مولانا شود، آیا آن وقت میتواند درست زندگی کند؟ از زندگی لذت ببرد؟ مسایلش را حل کند؟ درست تصمیم بگیرد؟ دوست پیدا کند؟ اصلا میتواند بخندد؟
کودکان ما نیازی به نابغه شدن ندارند، اما نیاز دارند که بدانند چگونه زندگی کنند
@khanehyoga
🆔 @sayehsokhan
به جاي نابغه خوشبخت تربیت کن
خانواده ها میخواهند کودکشان را فلان کلاس و موسسه ثبت نام کنند تا نابغه شود و بعد از کلی رفت و آمد، نتیجه ای جز خشم و اضطراب و افسردگی برای کودکشان ندارد!
گیریم که کودک شما بتواند یک عدد 8 رقمی را در یک عدد 5 رقمی ضرب کند و جوابش را در یک صدم ثانیه بگوید، یا بتواند در 15 سالگی لیسانس بگیرد، یا حافظ کل دیوان حافظ و سعدی و مولانا شود، آیا آن وقت میتواند درست زندگی کند؟ از زندگی لذت ببرد؟ مسایلش را حل کند؟ درست تصمیم بگیرد؟ دوست پیدا کند؟ اصلا میتواند بخندد؟
کودکان ما نیازی به نابغه شدن ندارند، اما نیاز دارند که بدانند چگونه زندگی کنند
@khanehyoga
🆔 @sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📬 من که از دیدن این صحنهها لذت میبرم
نه فقط به خاطر نفس حرکت
بلکه بیشتر به خاطر شعور جمعی که پشت این حرکت هست و تاثیری که میذاره ...
نظرتون چیه؛ فردا ماهم امتحان کنیم؟
یا ظرفیتش نیست؟!
@bishuoori
نه فقط به خاطر نفس حرکت
بلکه بیشتر به خاطر شعور جمعی که پشت این حرکت هست و تاثیری که میذاره ...
نظرتون چیه؛ فردا ماهم امتحان کنیم؟
یا ظرفیتش نیست؟!
@bishuoori
وقتی پای آزادی و قدرت به تعارض های کلاسی باز می شود. . .
روشی كه همیشه در این شرایط نتیجه میدهد، این است كه مسیر رفتاری كودك ِناراحت یا بیادب را تغییر دهم.
من بر وابستگی و ایجاد جمعی صمیمی بسیار تأكید میکنم.
به محض اینکه متوجه شوم قدرت و آزادی مشکل ایجاد میکند، بچهها را به سمت موضوعی سرگرمكننده سوق میدهم كه آنان را به هم ربط میدهد.
به این ترتیب، معمولاً مشكل را ظرف چند ثانیه فراموش میكنند و آرامش برقرار میشود.
📚 #برشی_از_کتاب : #برانگیختن_شوق_یادگیری
✍️ اثر: #باب_سولو
👌 ترجمه: #سعید_مادح_خاکسار و #حسن_ملکیان
📖 صفحه: 56
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
روشی كه همیشه در این شرایط نتیجه میدهد، این است كه مسیر رفتاری كودك ِناراحت یا بیادب را تغییر دهم.
من بر وابستگی و ایجاد جمعی صمیمی بسیار تأكید میکنم.
به محض اینکه متوجه شوم قدرت و آزادی مشکل ایجاد میکند، بچهها را به سمت موضوعی سرگرمكننده سوق میدهم كه آنان را به هم ربط میدهد.
به این ترتیب، معمولاً مشكل را ظرف چند ثانیه فراموش میكنند و آرامش برقرار میشود.
📚 #برشی_از_کتاب : #برانگیختن_شوق_یادگیری
✍️ اثر: #باب_سولو
👌 ترجمه: #سعید_مادح_خاکسار و #حسن_ملکیان
📖 صفحه: 56
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
اگر شما به سوی معلم و راهنمایی آگاه و روشن جذب شده اید،به این علت بوده که در درونتان آنقدر هشیاری وجود داشته که هشیاری را در دیگران تشخیص دهید.
https://t.me/noktehaymanavi
🆔 @sayehsokhan
https://t.me/noktehaymanavi
🆔 @sayehsokhan
اعتماد می خواهید؟ این کار ها را نکنید!
سه نوع رفتار باعث کاهش اعتماد در روابط می شود:
طرد و تمسخر و بی احترامی، در واکنش به کسی که افکار و احساسش را ابراز کرده است.
وقتی کسی خودش را فاش می کند، شما متقابلا این کار را نکنید؛ در این صورت او احساس نا امنی و آسیب پذیری می کند.
وقتی از فاش کردن افکار و احساسات خود جلوگیری کنید؛ حتی اگر با حمایت و پذیرش او روبرو شوید.
📚 #برشی_از_کتاب : #به_سوی_دیگران
✍️ اثر: #ديويد_دبليو_جانسون
👌 ترجمه: #دكتر_رباب_حامدي
📖 صفحه: 65و66
📇 انتشارات: #سايه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
سه نوع رفتار باعث کاهش اعتماد در روابط می شود:
طرد و تمسخر و بی احترامی، در واکنش به کسی که افکار و احساسش را ابراز کرده است.
وقتی کسی خودش را فاش می کند، شما متقابلا این کار را نکنید؛ در این صورت او احساس نا امنی و آسیب پذیری می کند.
وقتی از فاش کردن افکار و احساسات خود جلوگیری کنید؛ حتی اگر با حمایت و پذیرش او روبرو شوید.
📚 #برشی_از_کتاب : #به_سوی_دیگران
✍️ اثر: #ديويد_دبليو_جانسون
👌 ترجمه: #دكتر_رباب_حامدي
📖 صفحه: 65و66
📇 انتشارات: #سايه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
لطفا با دقت ببینید⛔️
فيلم : قاتل اهلي
كارگردان : مسعود كيميايي
بازيگر اصلي : پرويز پرستويي
مجوز پخش : باطل شد
علت ابطال خودتون ببینید !!
جنجالی ترین سکانس های فیلم ،،، صحبتهای شنیدنی این سکانس ها را از دست ندهید!
@esbat_news
فيلم : قاتل اهلي
كارگردان : مسعود كيميايي
بازيگر اصلي : پرويز پرستويي
مجوز پخش : باطل شد
علت ابطال خودتون ببینید !!
جنجالی ترین سکانس های فیلم ،،، صحبتهای شنیدنی این سکانس ها را از دست ندهید!
@esbat_news
Affirmation for the Inner Child
Mousa Malekian
📆 سه شنبه 8 مرداد 98
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
به چگونگی تاثیر رفتارم بر دیگران توجه کنم.
📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
در ⏰ #قرارملاقات با خودم #امروز_تصمیم_دارم :
به چگونگی تاثیر رفتارم بر دیگران توجه کنم.
📚 #برشی_از_کتاب #حمایت_از_کودک_درون
✍️ اثر: #راکل_لرنر
👌 ترجمه: #دکتر_عمران_حشمتی و #مهناز_معصومیان
📇 ناشر: #سایه_سخن
🎤 خوانش: #موسا_ملکیان
💰سفارش کتاب👈
https://goo.gl/kKzszU
🆔 @SayehSokhan
نشر سایه سخن
Mousa Malekian – Affirmation for the Inner Child
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#برای_هم_دعا_کنیم
#دعا_اثر_دارد
🌱 حتی اگر زیبا و ثروتمند هستیم، نمیخواهیم که ما را به دلیل این چیزها دوست بدارند؛ چون اگر این خصوصیات از بین بروند، عشق به همراهش میرود. من ترجیح میدهم که شما از ذهنم تعریف کنید و نه از چهرهام. و اگر مجبور باشید در آن صورت ترجیح میدهم در مورد لبخندم اظهار نظر بکنید تا دماغم! ما محتاجیم که دوست داشته شویم، حتی اگر همه چیزمان را از دست بدهیم.
همه چیز ترک شود جز «من»، این «من» اسرارآمیز در ضعیفترین و آسیب پذیرترین وضعاش.
جستارهایی در باب عشق
آلن دوباتن
براى هم دعا كنيم.
#دعا_اثر_دارد
🆔 @sayehsokhan
#دعا_اثر_دارد
🌱 حتی اگر زیبا و ثروتمند هستیم، نمیخواهیم که ما را به دلیل این چیزها دوست بدارند؛ چون اگر این خصوصیات از بین بروند، عشق به همراهش میرود. من ترجیح میدهم که شما از ذهنم تعریف کنید و نه از چهرهام. و اگر مجبور باشید در آن صورت ترجیح میدهم در مورد لبخندم اظهار نظر بکنید تا دماغم! ما محتاجیم که دوست داشته شویم، حتی اگر همه چیزمان را از دست بدهیم.
همه چیز ترک شود جز «من»، این «من» اسرارآمیز در ضعیفترین و آسیب پذیرترین وضعاش.
جستارهایی در باب عشق
آلن دوباتن
براى هم دعا كنيم.
#دعا_اثر_دارد
🆔 @sayehsokhan
بابام هر وقت که وارد اتاقم میشد میدید که لامپ اتاق یا پنکه روشنه ومن بیرون اتاق بودم بمن میگفت چرا خاموشش نمیکنی وانرژی رو هدر میدی؟
وقتی وارد حمام میشد ومیدید آب چکه میکنه با صدای بلند فریاد میزد چرا قبل رفتن آب رو خوب نبستی وهدر میدی🤨
همیشه ازم انتقاد میکرد و به منفی بافی متهمم میکرد ...بزرگ وکوچک در امان نبودند ومورد شماتت قرار میگرفتن...
حتی زمانی که بیمار هم بود ول کن ماجرا نبود.😟
تا روزی که منتظرش بودم فرا رسید وکاری پیدا کردم...
امروز قرار است در یکی از شرکت های بزرگ برای کار مصاحبه بدم🙂
اگر قبول شدم این خونه کسل کننده رو برای همیشه ترک میکنم تا از بابام و توبیخاش برای همیشه راحت بشم.
صبح زود ازخواب بیدار شدم حمام کردم بهترین لباسمو پوشیدم و زدم بیرون😘
داشتم با دستم گرده های خاک را رو کتفم دور میکردم که پدرم لبخند زنان بطرفم اومد با وجود اینکه چشاش ضعیف بود و چین وچروک چهره اش هم گواهی پاییز رو میداد بهم چند تا اسکناس داد و گفت: مثبت اندیش باش و خودت رو باور داشته باش ،از هیچ سوالی تنت نلرزه!!
نصیحتشو با اکراه قبول کردم ولبخندی زدم و تو دلم غرولند میکردم که در بهترین روزای زندگیم هم از نصیحت کردن دست بردار نیست...مثل اینکه این لحظات شیرینو میخواد زهرمار کنه😡
از خونه بسرعت خارج شدم یه ماشینو اجاره کردم و بطرف شرکت رفتم...
به دربانی شرکت رسیدم خیلی تعجب کردم😳😳
هیچ دربان ونگهبان و تشریفاتی نداشت فقط یه سری تابلو راهنما⬅️⬆️↗️↙️
به محض ورودم متوجه شدم دستگیره ازجاش در اومده... اگه کسی بهش بخوره میشکنه.
بیاد پند آخر بابام افتادم که همه چیزو مثبت ببین. فورا دستگیره رو سرجاش محکم بستم تا نیوفته!!
همینطوری و تابلوهای راهنمای شرکت رو رد میکردم و از باغچه ی شرکت رد میشدم که دیدم راهروها پرشده از آب سر ریز حوضچه ها...
به ذهنم خطور کرد که باغچه ی ما پر شده است یاد سخت گیری بابم افتادم که آب رو هدر ندم...
شیلنگ آب را از حوضچه پر، به خالی گذاشتم وآب رو کم کردم تا سریع پر آب نشه.
در مسیر تابلوهای راهنما وارد ساختمان اصلی شرکت شدم پله ها را بالا میرفتم متوجه شدم... چراغک های آویزان در روشنایی روز بشدت روشن بودن از ترس داد وفریاد بابا که هنوز توی گوشم زمزمه میشد، اونارو خاموش کردم!!
به محض رسیدن به بخش مرکزی ساختمان متوجه شدم تعداد زیادی جلوتر از من برای این کار آمدن.
اسممو در لیست ثبت نام نوشتم ومنتظر نوبت شدم...وقتی دور و برمو نیم نگاهی انداختم چهره ولباس وکلاسشنو دیدم ،احساس حقارت وخجالت کردم ومخصوصا اونایی که از مدرک دانشگاهای آمریکایی شونو تعریف میکردن😥
دیدم که هرکسی که میره داخل کمتر از یک دقیقه تو اتاق مصاحبه نمیمونه و میاد بیرون😳
با خودم میگفتم اینا با این دک وپوزشون و با اون مدرکاشون رد شدن من قبول میشم ؟!!!عمرا😨
فهمیدم که بهتره محترمانه خودم از این مسابقه که بازنده اش من بودم سریعتر انصراف بدم تا عذرمو نخواستن...!!!
بیاد نصحیت پدرم افتادم:مثبت اندیش باش و اعتماد بنفس داشته باش ...😔
نشستم ومنتظر نوبتم شدم انگار که حرفای بابام انرژی و اعتماد به نفس بهم میداد واین برام غیر عادی بود😳
در این فکر بودم که یهو اسممو صدا زدن که برم داخل.
وارد اتاق مصاحبه (گزینش)شدم روی صندلی نشستم و روبروم سه نفر نشسته بودن که بهم نگاه کرده ولبخند میزدن ... یکیشون گفت کی میخواهی کارتو شروع کنی؟
دچار دهشت واضطراب شدم، لحظه ای فکر کردم دارن مسخرم میکنن یا پشت سر این سوال چه سوالاتی دیگه ای خواهد بود؟؟؟
بیاد نصیحت پدرم درحین خروج از منزل افتادم : نلرز و اعتماد بنفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم :ان شاءالله بعد از اینکه مصاحبه رو با موفقیت دادم میام سرکارم.
یکی از سه نفر گفت تو در استخدامی پذیرفته شدی تمام!! باتعجب گفتم شما که ازم سوالی نپرسیدین؟!😳 سومی گفت ما بخوبی میدونیم که با پرسش از داوطلبان نمیشه مهارتهاشونو فهمید، به همین خاطر گزینش ما عملی بود، تصمیم گرفتیم یه مجموعه از امتحانات عملی را برای داوطلبان مد نظر داشته باشیم که در صورت مثبت اندیشی داوطلب در طولانی مدت از منافع شرکت دفاع کرده باشد وتوتنها کسی بودی که از کنار این ایرادات رد نشدی وتلاش کردی از درب ورودی تا اینجا نقص ها رو اصلاح کنی ودوربین های مداربسته موفقیت تو را ثبت کردند 👌👌👌
در این لحظه همه چی از ذهنم پاک شد کار ، مصاحبه، شغل و ...هیچ چیز رو بجز صورت پدرم ندیدم!
پدرم آن انسان بزرگی که ظاهرش سنگدلیست اما درونش پر از محبت و رحمت و دوستی و آرامش است.
دلزده نشو از نصایح پدرانه آنها زیرا در ماوراء این پندها محبتی نهفته است که حتما روزی از روزگاران آن را خواهی فهمید وچه بسا آنها دیگر نباشند...
@Consultant_voice
🆔 @sayehsokhan
وقتی وارد حمام میشد ومیدید آب چکه میکنه با صدای بلند فریاد میزد چرا قبل رفتن آب رو خوب نبستی وهدر میدی🤨
همیشه ازم انتقاد میکرد و به منفی بافی متهمم میکرد ...بزرگ وکوچک در امان نبودند ومورد شماتت قرار میگرفتن...
حتی زمانی که بیمار هم بود ول کن ماجرا نبود.😟
تا روزی که منتظرش بودم فرا رسید وکاری پیدا کردم...
امروز قرار است در یکی از شرکت های بزرگ برای کار مصاحبه بدم🙂
اگر قبول شدم این خونه کسل کننده رو برای همیشه ترک میکنم تا از بابام و توبیخاش برای همیشه راحت بشم.
صبح زود ازخواب بیدار شدم حمام کردم بهترین لباسمو پوشیدم و زدم بیرون😘
داشتم با دستم گرده های خاک را رو کتفم دور میکردم که پدرم لبخند زنان بطرفم اومد با وجود اینکه چشاش ضعیف بود و چین وچروک چهره اش هم گواهی پاییز رو میداد بهم چند تا اسکناس داد و گفت: مثبت اندیش باش و خودت رو باور داشته باش ،از هیچ سوالی تنت نلرزه!!
نصیحتشو با اکراه قبول کردم ولبخندی زدم و تو دلم غرولند میکردم که در بهترین روزای زندگیم هم از نصیحت کردن دست بردار نیست...مثل اینکه این لحظات شیرینو میخواد زهرمار کنه😡
از خونه بسرعت خارج شدم یه ماشینو اجاره کردم و بطرف شرکت رفتم...
به دربانی شرکت رسیدم خیلی تعجب کردم😳😳
هیچ دربان ونگهبان و تشریفاتی نداشت فقط یه سری تابلو راهنما⬅️⬆️↗️↙️
به محض ورودم متوجه شدم دستگیره ازجاش در اومده... اگه کسی بهش بخوره میشکنه.
بیاد پند آخر بابام افتادم که همه چیزو مثبت ببین. فورا دستگیره رو سرجاش محکم بستم تا نیوفته!!
همینطوری و تابلوهای راهنمای شرکت رو رد میکردم و از باغچه ی شرکت رد میشدم که دیدم راهروها پرشده از آب سر ریز حوضچه ها...
به ذهنم خطور کرد که باغچه ی ما پر شده است یاد سخت گیری بابم افتادم که آب رو هدر ندم...
شیلنگ آب را از حوضچه پر، به خالی گذاشتم وآب رو کم کردم تا سریع پر آب نشه.
در مسیر تابلوهای راهنما وارد ساختمان اصلی شرکت شدم پله ها را بالا میرفتم متوجه شدم... چراغک های آویزان در روشنایی روز بشدت روشن بودن از ترس داد وفریاد بابا که هنوز توی گوشم زمزمه میشد، اونارو خاموش کردم!!
به محض رسیدن به بخش مرکزی ساختمان متوجه شدم تعداد زیادی جلوتر از من برای این کار آمدن.
اسممو در لیست ثبت نام نوشتم ومنتظر نوبت شدم...وقتی دور و برمو نیم نگاهی انداختم چهره ولباس وکلاسشنو دیدم ،احساس حقارت وخجالت کردم ومخصوصا اونایی که از مدرک دانشگاهای آمریکایی شونو تعریف میکردن😥
دیدم که هرکسی که میره داخل کمتر از یک دقیقه تو اتاق مصاحبه نمیمونه و میاد بیرون😳
با خودم میگفتم اینا با این دک وپوزشون و با اون مدرکاشون رد شدن من قبول میشم ؟!!!عمرا😨
فهمیدم که بهتره محترمانه خودم از این مسابقه که بازنده اش من بودم سریعتر انصراف بدم تا عذرمو نخواستن...!!!
بیاد نصحیت پدرم افتادم:مثبت اندیش باش و اعتماد بنفس داشته باش ...😔
نشستم ومنتظر نوبتم شدم انگار که حرفای بابام انرژی و اعتماد به نفس بهم میداد واین برام غیر عادی بود😳
در این فکر بودم که یهو اسممو صدا زدن که برم داخل.
وارد اتاق مصاحبه (گزینش)شدم روی صندلی نشستم و روبروم سه نفر نشسته بودن که بهم نگاه کرده ولبخند میزدن ... یکیشون گفت کی میخواهی کارتو شروع کنی؟
دچار دهشت واضطراب شدم، لحظه ای فکر کردم دارن مسخرم میکنن یا پشت سر این سوال چه سوالاتی دیگه ای خواهد بود؟؟؟
بیاد نصیحت پدرم درحین خروج از منزل افتادم : نلرز و اعتماد بنفس داشته باش!
پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم :ان شاءالله بعد از اینکه مصاحبه رو با موفقیت دادم میام سرکارم.
یکی از سه نفر گفت تو در استخدامی پذیرفته شدی تمام!! باتعجب گفتم شما که ازم سوالی نپرسیدین؟!😳 سومی گفت ما بخوبی میدونیم که با پرسش از داوطلبان نمیشه مهارتهاشونو فهمید، به همین خاطر گزینش ما عملی بود، تصمیم گرفتیم یه مجموعه از امتحانات عملی را برای داوطلبان مد نظر داشته باشیم که در صورت مثبت اندیشی داوطلب در طولانی مدت از منافع شرکت دفاع کرده باشد وتوتنها کسی بودی که از کنار این ایرادات رد نشدی وتلاش کردی از درب ورودی تا اینجا نقص ها رو اصلاح کنی ودوربین های مداربسته موفقیت تو را ثبت کردند 👌👌👌
در این لحظه همه چی از ذهنم پاک شد کار ، مصاحبه، شغل و ...هیچ چیز رو بجز صورت پدرم ندیدم!
پدرم آن انسان بزرگی که ظاهرش سنگدلیست اما درونش پر از محبت و رحمت و دوستی و آرامش است.
دلزده نشو از نصایح پدرانه آنها زیرا در ماوراء این پندها محبتی نهفته است که حتما روزی از روزگاران آن را خواهی فهمید وچه بسا آنها دیگر نباشند...
@Consultant_voice
🆔 @sayehsokhan
☘ توضیح مختصر بیت ☘
حافظم در مجلسی دُردیکشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم
یعنی آفرینش زیبایی که وظیفهٔ من است، مرا گاه به سخنانی اخلاقی (وعظ) میکشاند و در لحظهٔ دیگر، همین آفرینش زیبایی، مرا به ستایش دُردیکشی (امری خلافِ سخنِ واعظان) وادار میکند. من در محیط جامعه کارم خلقِ زیبایی است و شگفتیِ کار هم در اینجاست.
قدری جسورانه به نظر میرسد ولی از گفتنش پروا و پرهیزی نیست که حافظ نخستین شاعری است که پارادایمهای عرفانی را سکولار و عُرفی کرده است و به عنوان ابزار هنریِ صِرفْ آن را در شعر خود به کار برده است،
گرچه به یک معنی، قبل از او، همهٔ شاعرانی که ادبیاتِ مغانه و قلندری را شکل دادهاند، بیآنکه خودآگاه باشند، همین کار را انجام دادهاند و برین آتش دمیدهاند. دلیل روشنِ این که پارادایمهای عرفان در شعر حافظ جنبهٔ تزیینی و هنری محض دارد، صبغهٔ آشکار سیاسیِ شعرِ اوست که بر هیچ صاحبنظری پوشیده نیست و اسنادِ تاریخیِ عصرِ او و تغییراتی که خودش در شعرش ایجاد کرده، بهترین گواهان این ویژگیِ شعرِ اوست.
محمدرضا شفیعی کدکنی
🆔 @sayehsokhan
حافظم در مجلسی دُردیکشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم
یعنی آفرینش زیبایی که وظیفهٔ من است، مرا گاه به سخنانی اخلاقی (وعظ) میکشاند و در لحظهٔ دیگر، همین آفرینش زیبایی، مرا به ستایش دُردیکشی (امری خلافِ سخنِ واعظان) وادار میکند. من در محیط جامعه کارم خلقِ زیبایی است و شگفتیِ کار هم در اینجاست.
قدری جسورانه به نظر میرسد ولی از گفتنش پروا و پرهیزی نیست که حافظ نخستین شاعری است که پارادایمهای عرفانی را سکولار و عُرفی کرده است و به عنوان ابزار هنریِ صِرفْ آن را در شعر خود به کار برده است،
گرچه به یک معنی، قبل از او، همهٔ شاعرانی که ادبیاتِ مغانه و قلندری را شکل دادهاند، بیآنکه خودآگاه باشند، همین کار را انجام دادهاند و برین آتش دمیدهاند. دلیل روشنِ این که پارادایمهای عرفان در شعر حافظ جنبهٔ تزیینی و هنری محض دارد، صبغهٔ آشکار سیاسیِ شعرِ اوست که بر هیچ صاحبنظری پوشیده نیست و اسنادِ تاریخیِ عصرِ او و تغییراتی که خودش در شعرش ایجاد کرده، بهترین گواهان این ویژگیِ شعرِ اوست.
محمدرضا شفیعی کدکنی
🆔 @sayehsokhan
راست و مستقیم با شانه های عقب داده و پشتی صاف بایستید
اصلاح طرز ایستادن از سریع ترین راه هایی است که به کمک آن می توانید خودتان را متمایز کنید و در محیط کار به عنوان فردی با اعتماد به نفس بیشتر با شما برخورد می شود.
همان گونه که یکی از مدیران عالی به من می گفت:
"شما سر و ضعتان را به صورت یک شکارچی در می آورید یا به صورت شکار."
درست به اطرافتان نگاه کنید؛
افراد کمی هستند که با قامتی راست مثل خدنگ هستند.
📚 #برشی_از_کتاب : #تفاوت_مدیر_عالی
📘#نام_اصلی: #The_CEO_difference
✍️ اثر: #دی_ای_بنتون
👌 ترجمه: #ایرج_پاد
📖 صفحه: 199
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
اصلاح طرز ایستادن از سریع ترین راه هایی است که به کمک آن می توانید خودتان را متمایز کنید و در محیط کار به عنوان فردی با اعتماد به نفس بیشتر با شما برخورد می شود.
همان گونه که یکی از مدیران عالی به من می گفت:
"شما سر و ضعتان را به صورت یک شکارچی در می آورید یا به صورت شکار."
درست به اطرافتان نگاه کنید؛
افراد کمی هستند که با قامتی راست مثل خدنگ هستند.
📚 #برشی_از_کتاب : #تفاوت_مدیر_عالی
📘#نام_اصلی: #The_CEO_difference
✍️ اثر: #دی_ای_بنتون
👌 ترجمه: #ایرج_پاد
📖 صفحه: 199
📇 انتشارات: #سایه_سخن
🆔 @Sayehsokhan
نشر سایه سخن
راست و مستقیم با شانه های عقب داده و پشتی صاف بایستید اصلاح طرز ایستادن از سریع ترین راه هایی است که به کمک آن می توانید خودتان را متمایز کنید و در محیط کار به عنوان فردی با اعتماد به نفس بیشتر با شما برخورد می شود. همان گونه که یکی از مدیران عالی به من…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دکتر_علی_صاحبی 👇👇
دوستان و همکاران عزیز
در آذرماه ۱۳۹۸ اولین کنگره ملی روان شناسی مثبت در دانشگاه شهید بهشتی برگزار می شود. ضمن سخنرانی و پنل های مفید مجموعه ارزشمندی از کارگاهها نیز برگزار می شود . من نیز دو کارگاه با عنوان:
۱- به جستجوی یک الگوی کوچینگ در مثنوی مولوی: مشارکت شرق به جنبش کوچینگ در غرب ( کارگاه هشت ساعته)
۲- کاربست ارزش ها و فضیلت ها در افزایش تاب آوری در شرایط دشوار ( کارگاه چهار ساعته) برگزار می کنم. اساتید برجسته دیگری مانند دکتر شهیدی و دکتر گلزاری نیز کارگاههای خوبی برگزار می کنند. برای به روز کردن اطلاعات و دانش خود در این قلمرو شرکت در این کنفرانس می تواند یاری تان کند.
لینک سایت کنگره را در اینجا قرار می دهم که در صورت علاقه به آن مراجعه کنید.
http://positivepsyconf.ir/fa/page.php?rid=50
🆔 @sayehsokhan
دوستان و همکاران عزیز
در آذرماه ۱۳۹۸ اولین کنگره ملی روان شناسی مثبت در دانشگاه شهید بهشتی برگزار می شود. ضمن سخنرانی و پنل های مفید مجموعه ارزشمندی از کارگاهها نیز برگزار می شود . من نیز دو کارگاه با عنوان:
۱- به جستجوی یک الگوی کوچینگ در مثنوی مولوی: مشارکت شرق به جنبش کوچینگ در غرب ( کارگاه هشت ساعته)
۲- کاربست ارزش ها و فضیلت ها در افزایش تاب آوری در شرایط دشوار ( کارگاه چهار ساعته) برگزار می کنم. اساتید برجسته دیگری مانند دکتر شهیدی و دکتر گلزاری نیز کارگاههای خوبی برگزار می کنند. برای به روز کردن اطلاعات و دانش خود در این قلمرو شرکت در این کنفرانس می تواند یاری تان کند.
لینک سایت کنگره را در اینجا قرار می دهم که در صورت علاقه به آن مراجعه کنید.
http://positivepsyconf.ir/fa/page.php?rid=50
🆔 @sayehsokhan
positivepsyconf.ir
کارگاهها
نرم افزار مدیریت همایش و کنفرانس
#هنر_زندگی
"نگاه مکعبی" چیست؟
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه. یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه.
ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم. ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم.
نگاه مکعبی میگه:
اثراتش رو هم بررسی کن. اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟ شادش میکنه یا ناراحت؟
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه. تو ذهنم اول میگم: قطع رابطه یا برخورد باهاش.
نگاه مکعبی میگه:
عجله نکن. شاید فلان مشکل رو داشته که با تو بد برخورد کرده. شاید حواسش نبوده. شاید فشار کارش زیاده بهم ریخته و...
نگاه مکعبی نیاز به "مکث قبل از عمل" داره.
سخته، ولی نهایتا کارهامون تو شبانه روز پخته تر میشه، احتمال اشتباه میاد پایین و موفقتر میشیم.
@Setare_Mehr
🆔 @SayehSokhan
"نگاه مکعبی" چیست؟
نگاه مکعبی یا شش جهتی یک اصطلاحه. یعنی آدم هر عملی رو میخواد انجام بده، از چند جهت بهش نگاه کنه.
ما آدما معمولا از همون یک جهتی که اول به ذهنمون میاد کاری رو انجام میدیم یا نمیدیم. ولی در نگاه مکعبی سعی میکنیم از چند زاویه ی دیگه هم به قضیه نگاه کنیم.
مثلا دوست دارم فلان چیز رو به دوستم بگم.
نگاه مکعبی میگه:
اثراتش رو هم بررسی کن. اگه بگی، اثراتش و عواقبشش چیه؟ شادش میکنه یا ناراحت؟
یا مثلا رفتار یکی ناراحتم میکنه. تو ذهنم اول میگم: قطع رابطه یا برخورد باهاش.
نگاه مکعبی میگه:
عجله نکن. شاید فلان مشکل رو داشته که با تو بد برخورد کرده. شاید حواسش نبوده. شاید فشار کارش زیاده بهم ریخته و...
نگاه مکعبی نیاز به "مکث قبل از عمل" داره.
سخته، ولی نهایتا کارهامون تو شبانه روز پخته تر میشه، احتمال اشتباه میاد پایین و موفقتر میشیم.
@Setare_Mehr
🆔 @SayehSokhan