سیمای دو زن در ایران #باستان و #اعراب
داستانهای عاشقانهٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سراینده ٔ توانمند ایرانی هستند.
منظومهی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهٔ در جوانی از کف رفتهٔ نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهٔ زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهره زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهٔ جامعهای است که دلبستگی را مقدمهٔ انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهٔ زنی است که به گفتهی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاططلب طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد بر مینشیند و با جماعتی از دختران همسن و سال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهی نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیلهای عرب و جایگاه زن در ایران.
#سیمای_دو_زن
#علیاکبر_سعیدی_سیرجانی
داستانهای عاشقانهٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سراینده ٔ توانمند ایرانی هستند.
منظومهی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهٔ در جوانی از کف رفتهٔ نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهٔ زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهره زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهٔ جامعهای است که دلبستگی را مقدمهٔ انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهٔ زنی است که به گفتهی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاططلب طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد بر مینشیند و با جماعتی از دختران همسن و سال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهی نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیلهای عرب و جایگاه زن در ایران.
#سیمای_دو_زن
#علیاکبر_سعیدی_سیرجانی
Forwarded from کانال. سرزمین کهن ایران دیار شاهان (شاهین.زند)
سیمای دو زن در ایران #باستان و #اعراب
داستانهای عاشقانهٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سراینده ٔ توانمند ایرانی هستند.
منظومهی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهٔ در جوانی از کف رفتهٔ نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهٔ زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهره زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهٔ جامعهای است که دلبستگی را مقدمهٔ انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهٔ زنی است که به گفتهی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاططلب طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد بر مینشیند و با جماعتی از دختران همسن و سال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهی نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیلهای عرب و جایگاه زن در ایران.
#سیمای_دو_زن
#علیاکبر_سعیدی_سیرجانی
داستانهای عاشقانهٔ «خسرو و شیرین» و «لیلی و مجنون»، هردو سرودهٔ «نظامی گنجوی» سراینده ٔ توانمند ایرانی هستند.
منظومهی «خسرو و شیرین» داستان عاشقانهای است در ایران باستان و یادی است از معشوقهٔ در جوانی از کف رفتهٔ نظامی به نام «آفاق». به نحوی که در این هشتصد سال کسی نتوانسته مانندش را بسراید. و «لیلی و مجنون» داستان دلدادگی دو جوان است در دیار عرب.
نظامی در آغاز هر دو داستان مدعی است که در اصل داستان تصرفی نکرده است.
نظامی ناخوداگاه در «لیلی و مجنون» به ترسیم چهرهٔ زن در دیار عرب و در «خسرو و شیرین» به نمایاندن چهره زن در ایران باستان پرداخته است.
لیلی، پروردهٔ جامعهای است که دلبستگی را مقدمهٔ انحرافی میپندارد که نتیجهاش سقوط حتمی در جهنم وحشتانگیز فحشاست. در این سرزمین پاکی و تقوا، بدا به حال دختر و پسر جوانی که نگاه علاقهای رد و بدل کنند.
اما در دیار شیرین، منعی بر مصاحبت و معاشرت بیآلایش مرد و زن نیست. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است.
دختری سرشناس، یکه و تنها، بر پشت اسب مینشیند و از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون میتازد و کسی متعرض او نمیشود.
اما وضع لیلی چنین نیست و جرایمش بسیار. نخست این که زن به دنیا آمده و از هر اختیار و انتخابی محروم. گناه دیگرش زیباییست. در نظام قبیلهای، مرگ و زندگی او در قبضهی استبداد مردان است. پدر لیلی مرد مقتدری است که چون از تعلق خاطر قیس (مجنون) و دخترش با خبر میشود، در حصار خانه زندانیاش میکند و زندانبانش، زن فلکزدهای است به نام مادر که به فرمان شفاعتناپذیر شوهر مجبور است رابطهی دخترش را با جهان خارج قطع کند.
اما فضای داستان «خسرو و شیرین» متفاوت است. دنیای شیرین، دنیای بیپرواییهاست. شیرین، دستپروردهٔ زنی است که به گفتهی نظامی: «ز مردان بیشتر دارد سترگی». شیرین، دختر ورزشکار نشاططلب طبیعتدوستی است که بر اسبی زمانهگرد بر مینشیند و با جماعتی از دختران همسن و سال خود که: «ز برقع نیستشان بر روی بندی» و هر یک با فنون سوارکاری و دفاع از خویش آشنایی دارند، به چوگان بازی میرود.
دختری که در چنین محیطی بالیده در مورد طبیعیترین حق مشروع خویش، یعنی انتخاب شوهر، گرفتار هیچ مانعی نیست.
شیرین در کنار عاشق خود خسرو، اسب میتازد، به گردش و تفریح میپردازد، مذاکره میکند، شرط و شروط میگذارد و امتیاز میگیرد و در همهحال پاکدامنی خود را پاس میدارد.
و آن طرف زندگی سراسر تسلیم لیلی است. خالی از هر تلاشی. از مکتب خانهاش باز میگیرند و در خانه زندانیاش میکنند و به شوهر نادیدهی نامطبوعی میدهندش، بیآنکه اعتراضی بکند.
این تصویری است از موقعیت زن در نظام قبیلهای عرب و جایگاه زن در ایران.
#سیمای_دو_زن
#علیاکبر_سعیدی_سیرجانی
Forwarded from بینام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from جادوی اندیشه (👑Iran banoo👑)
🔸☀🔸
#تاریخ
#باستان
پروکوپیوس مورخ رومی در کتاب “تاریخ جنگها” در بخش جنگهای ایران و روم چنین مینویسد:
گرچه به سود ما رومیان نیست و باعث تضعیف روحیه میشود، اما ژوستینین(امپراتور روم) باور دارد که در خون سربازان ایرانی مادهای وجود دارد که باعث میشود ترس نداشته باشند و بیباک و مغرور باشند...
سربازان ایرانی اگر هم اسیر شوند برخلاف دیگر ملتها در برابر فاتح زانو نمیزنند و اظهار عجز و التماس نمیکنند. با زور نمیشود اسیر ایرانی را به بیگاری وادار کرد و یا با شکنجه غرور و شخصیتش را شکست. من نمیدانم ایران چه آب و خاکی دارد که بذر میهن پرستی را در جان مردمش پرورش میدهد.
🔸☀🔸
✏@Magic_Thought1
#تاریخ
#باستان
پروکوپیوس مورخ رومی در کتاب “تاریخ جنگها” در بخش جنگهای ایران و روم چنین مینویسد:
گرچه به سود ما رومیان نیست و باعث تضعیف روحیه میشود، اما ژوستینین(امپراتور روم) باور دارد که در خون سربازان ایرانی مادهای وجود دارد که باعث میشود ترس نداشته باشند و بیباک و مغرور باشند...
سربازان ایرانی اگر هم اسیر شوند برخلاف دیگر ملتها در برابر فاتح زانو نمیزنند و اظهار عجز و التماس نمیکنند. با زور نمیشود اسیر ایرانی را به بیگاری وادار کرد و یا با شکنجه غرور و شخصیتش را شکست. من نمیدانم ایران چه آب و خاکی دارد که بذر میهن پرستی را در جان مردمش پرورش میدهد.
🔸☀🔸
✏@Magic_Thought1
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پهلوی #تاریخی #تاریخ_ایران #تاریخ_جهان #تاریخ_بخوانیم #تاریخ_در_تصویر #تاریخ_معاصر #تاریخ_در_عکس #تاریخ_تمدن_ایران #تاریخ_پهلوی #باستانی #باستانشناسی #باستان_شناسی #باستان #تمدن #تمدن_ایرانی #تمدن_بزرگ #تمدن_ایران_زمین #پهلوی_یک_حقیقت_همیشه_زنده_است #پهلوی_دوم #رضاپهلوی #ایرانیان #شاهنشاه_آریامهر #شاهزاده_رضا_پهلوی #اریامهر #رضاشاه
قرارداد منحوسی که به دست رضاشاه لغو شد .
#تاریخ_ایران
#ایران
#ایرانی
#تاریخ
#تاریخ_باستان_ایران
#ایران_باستان
#تمدن_ایران
#کوروش_بزرگ
#کوروش_کبیر
#هخامنشیان
#تخت_جمشید
#پاسارگاد
#پارسه
#رضاشاه
#رضاشاه_پهلوی
#باستان_شناسی
#باستان
#تاریخ_ایران
#ایران
#ایرانی
#تاریخ
#تاریخ_باستان_ایران
#ایران_باستان
#تمدن_ایران
#کوروش_بزرگ
#کوروش_کبیر
#هخامنشیان
#تخت_جمشید
#پاسارگاد
#پارسه
#رضاشاه
#رضاشاه_پهلوی
#باستان_شناسی
#باستان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👑👑😢💔پدر بعد از رفتنت خاورمیانه بی پدر شد به راستی مگر چند نفر بودی 😔😔#پاینده ایران جاوید شاه جاوید شاه 👇
#پهلوی #تاریخی #تاریخ_ایران #تاریخ_جهان #تاریخ_بخوانیم #تاریخ_در_تصویر #تاریخ_معاصر #تاریخ_در_عکس #تاریخ_تمدن_ایران #تاریخ_پهلوی #باستانی #باستانشناسی #باستان_شناسی #باستان #تمدن #تمدن_ایرانی #تمدن_بزرگ #تمدن_ایران_زمین #پهلوی_یک_حقیقت_همیشه_زنده_است #پهلوی_دوم #رضاپهلوی #ایرانیان #شاهنشاه_آریامهر #شاهزاده_رضا_پهلوی #اریامهر #رضاشاه
#پهلوی #تاریخی #تاریخ_ایران #تاریخ_جهان #تاریخ_بخوانیم #تاریخ_در_تصویر #تاریخ_معاصر #تاریخ_در_عکس #تاریخ_تمدن_ایران #تاریخ_پهلوی #باستانی #باستانشناسی #باستان_شناسی #باستان #تمدن #تمدن_ایرانی #تمدن_بزرگ #تمدن_ایران_زمین #پهلوی_یک_حقیقت_همیشه_زنده_است #پهلوی_دوم #رضاپهلوی #ایرانیان #شاهنشاه_آریامهر #شاهزاده_رضا_پهلوی #اریامهر #رضاشاه
برخی مورخان تاریخ جانباختن آریوبرزن ، سردار ایرانی را سال ۳۳۰ پیش از میلاد و در ماه آگوست دانسته اند دانستهاند.
آریوبَرزَن (به یونانی: Aριoβαρζάνης) نام یکی از شاهزادگان هخامنشی و سردار ایرانی بود که در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند.
بر پایهی یادداشتهای به دست آمده از کالیستنس تاریخنگار اسکندر، سال ۳۳۰ پیش از میلاد (حوالی روزهای ۱۲ آگوست کنونی) ، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی از سوی جنوب به سوی پرسپولیس پایتخت پادشاهی آن زمان ایران (استان فارس کنونی)، در منطقه دربند پارس که منطقهای کوهستانی و سخت گذر و تنها مکان قابل دستیابی از جنوب بسوی پارس بودهاست، باز ایستادند و در این منطقه درگیری میان اسکندر و آریو برزن رخ داد. به گفته همراهان اسکندر پس از ورود به درههای بیمناک دربند پارس، با وجود انبوه درختان و ازدیاد باران، خورشید را به مدت سه شبانه روز بهچشم ندیدند. اسکندر با یک هنگ ارتش ایران (4-5 هزار سرباز) به فرماندهی آریوبرزن روبهرو شد.
این هنگ چندین روز از ادامهی پیشروی ارتش دهها هزار تن اسکندر جلوگیری کرده بود. ارتش چند هزاری اسکندر که پیشتر مصر، بابل و شوش را گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود اما حالا توانایی شکست آریوبرزن را نداشت!
سرانجام پس از شکست اسکندر در اولین رویارویی با آریوبرزن ، گفته شده است که یک پیرمرد چوپان راه مخفی را از بین کوه ها به اسکندر نشان میدهد و از این طریق اسکندر به آریوبرزن شبیخون میزند و او را شکست میدهد و آریوبرزن نیز کشته می شود و پایتخت شکوهمند هخامنشیان ، پارسه نیز سقوط میکند.
آریوبرزن نماد پایداری ایرانی و یارانش شرافتمندانه به خاک غلتیدند و جان خود را در راه ایران و ایرانی نثار کردند.
«تمامی عقاید دینی به شرط آزار نرساندن به دیگران محترمند ولی چرا از قهرمانان ملی ایران یاد نمی شود ؟ یاد قهرمانان راه میهن گرامی باد🌷»
پ.ن:هر گونه فحاشی و بی احترامی به طور خودکار حذف میشود.
___________________
ما را دنبال کنید 👈 @ARYA_MEHR2500
___________
#پارسه
#تخت_جمشید
#داریوش_بزرگ
#ساسانیان
#کوروش_بزرگ
#آریایی
#آریامهر
#اشکانیان
#هخامنشیان
#ایران_باستان
#تمدن_ایران
#رضاشاه_بزرگ
#ساسانی
#بابک_خرمدین
#تاریخ
#تاریخ_ایران
#اشکانیان
#هخامنشی
#باستان
#باستانی
#ماد
#شاهنشاه
#نقش_رستم
#پاسارگاد
#آریوبرزن
برخی مورخان تاریخ جانباختن آریوبرزن ، سردار ایرانی را سال ۳۳۰ پیش از میلاد و در ماه آگوست دانسته اند دانستهاند.
آریوبَرزَن (به یونانی: Aριoβαρζάνης) نام یکی از شاهزادگان هخامنشی و سردار ایرانی بود که در برابر سپاه اسکندر مقدونی ایستادگی کرد و خود و سربازانش تا واپسین تن کشته شدند.
بر پایهی یادداشتهای به دست آمده از کالیستنس تاریخنگار اسکندر، سال ۳۳۰ پیش از میلاد (حوالی روزهای ۱۲ آگوست کنونی) ، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی از سوی جنوب به سوی پرسپولیس پایتخت پادشاهی آن زمان ایران (استان فارس کنونی)، در منطقه دربند پارس که منطقهای کوهستانی و سخت گذر و تنها مکان قابل دستیابی از جنوب بسوی پارس بودهاست، باز ایستادند و در این منطقه درگیری میان اسکندر و آریو برزن رخ داد. به گفته همراهان اسکندر پس از ورود به درههای بیمناک دربند پارس، با وجود انبوه درختان و ازدیاد باران، خورشید را به مدت سه شبانه روز بهچشم ندیدند. اسکندر با یک هنگ ارتش ایران (4-5 هزار سرباز) به فرماندهی آریوبرزن روبهرو شد.
این هنگ چندین روز از ادامهی پیشروی ارتش دهها هزار تن اسکندر جلوگیری کرده بود. ارتش چند هزاری اسکندر که پیشتر مصر، بابل و شوش را گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود اما حالا توانایی شکست آریوبرزن را نداشت!
سرانجام پس از شکست اسکندر در اولین رویارویی با آریوبرزن ، گفته شده است که یک پیرمرد چوپان راه مخفی را از بین کوه ها به اسکندر نشان میدهد و از این طریق اسکندر به آریوبرزن شبیخون میزند و او را شکست میدهد و آریوبرزن نیز کشته می شود و پایتخت شکوهمند هخامنشیان ، پارسه نیز سقوط میکند.
آریوبرزن نماد پایداری ایرانی و یارانش شرافتمندانه به خاک غلتیدند و جان خود را در راه ایران و ایرانی نثار کردند.
«تمامی عقاید دینی به شرط آزار نرساندن به دیگران محترمند ولی چرا از قهرمانان ملی ایران یاد نمی شود ؟ یاد قهرمانان راه میهن گرامی باد🌷»
پ.ن:هر گونه فحاشی و بی احترامی به طور خودکار حذف میشود.
___________________
ما را دنبال کنید 👈 @ARYA_MEHR2500
___________
#پارسه
#تخت_جمشید
#داریوش_بزرگ
#ساسانیان
#کوروش_بزرگ
#آریایی
#آریامهر
#اشکانیان
#هخامنشیان
#ایران_باستان
#تمدن_ایران
#رضاشاه_بزرگ
#ساسانی
#بابک_خرمدین
#تاریخ
#تاریخ_ایران
#اشکانیان
#هخامنشی
#باستان
#باستانی
#ماد
#شاهنشاه
#نقش_رستم
#پاسارگاد
#آریوبرزن
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پهلوی #تاریخی #تاریخ_ایران #تاریخ_جهان #تاریخ_بخوانیم #تاریخ_در_تصویر #تاریخ_معاصر #تاریخ_در_عکس #تاریخ_تمدن_ایران #تاریخ_پهلوی #باستانی #باستانشناسی #باستان_شناسی #باستان #تمدن #تمدن_ایرانی #تمدن_بزرگ #تمدن_ایران_زمین #پهلوی_یک_حقیقت_همیشه_زنده_است #پهلوی_دوم #رضاپهلوی #ایرانیان #شاهنشاه_آریامهر #شاهزاده_رضا_پهلوی #اریامهر #رضاشاه