(سرزمینهای دور)
615 subscribers
557 photos
29 videos
36 files
113 links
Download Telegram
برای شروع درخواست دعای خیری شده است برای آقای محمدرضا آسیابانی که اکنون در کما هستند.
ان شالله که با دعای خیر شما عزیزان همه بیماران و همچنین این انسان ارجمند مورد لطف الهی قرار خواهند گرفت.
@sarzaminhayedoor
Channel name was changed to «استاد را پیدا کن!!!(سرزمینهای دور)»
حرف حساب!!!

خیلی از ما به دنبال استاد میگردیم.
استادی که ما را راهنمایی کند.
اما این استاد کجاست ؟
در کجا میتوان او را یافت؟

به نظر من استاد در همه جا حاضر است.
و من مدت کمی است که او را پیدا کرده ام.

از این رو مینویسم تا ببینی این استاد چقدر نزدیک است و آن خدا چقدر ساده تو را راهنمایی میکند.
#استاد
@sarzaminhayedoor
در کتاب های عرفانی این طور خوانده ایم که استاد در رویا حاضر میشود و تورا راهنمایی میکند.

این درست است. اما نه برای همه ...
هر انسانی نسبت به انسانی دیگر، متفاوت زندگی میکند.

یکی شب و روز مدام در حال کار کردن است و وقت سر خاراندن ندارد.
دیگری روزی چندین ساعت را به عبادت اختصاص میدهد.

چیزی که باید نتیجه گرفت این است که استاد تنها مخصوص انسان های عابد نیست.

هر کسی اگر به مسائلی توجه کند. استاد را پیدا میکند.
#استاد
@sarzaminhayedoor
تقریبا ۴ سال قبل با پدر و مادر به یک کته کبابی در شهر متل قو (مازندران) رفته بودیم.


صاحب کته کبابی مردی ۵۰ ساله با پوست سبزه. لبای نسبتا سیاه و سیگاری بر کنج لب.
مشخص بود که مصرف سیگار این مرد بسیار بالا است .

چون خودم اهل سیگار کشیدن نیستم. پیش خودم گفتم: مجبوری انقد سیگار بکشی که قیافت انقد تابلو بشه و لبات انقد سیاه؟!
خب کمتر بکش. ادم انقد جاهل.

اما دیشب در مورد این مرد موضوعی را متوجه شدم که چیزی جز شرمندگی برای خودم نداشتم.
#استاد
@sarzaminhayedoor
دیشب به یک عروسی دعوت بودیم.

چهره پدر عروس برایم آشنا بود‌‌‌. از همسرم پرسیدم اون مرده کنار عروس واستاده قیافش آشناس. اون کیه؟

گفت اون همون مرده است که داخل متل قو کته کبابی داره. این دایی عروسه.
پدر عروس تو بچگی اینا میزاره میره و دایی اینارو بزرگ میکنه. الانم براشون یک طبقه خونه ساخته‌.
عروسی رو هم همین دایی کمکشون کرده.
بچه ها به داییشون میگن بابا انقد بهش حس نزدیکی دارن.!!!

با شنیدن این جواب چیزی جز شرمندگی برای من نمانده بود.
ادامه دارد...
#استاد
@sarzaminhayedoor
در نتیجه:

آموزه های زندگی ساده هستند. مشابه این موارد در زندگی ما بسیار رخ میدهد.

اما سوال این است :
آیا ما به این آموزه ها توجه میکنیم؟
آیا بعد از دریافت درس مورد نیاز دوباره اشتباهات خود را تکرار میکنیم؟

درس امروز این است: قضاوت دیگران توسط من یک کار نادرست ، ذهنی و غلط است.

روزانه با ده ها نفر در ارتباطیم. قضاوت و عیب گویی دیگران برای ما شیرین است و به ما حس قدرت و خود برتر بینی میدهد.
چون این توهم را به ما القا میکند که من از او بهترم.

حتی اگر قضاوت من درست هم باشد . نباید دیگران را قضاوت کنم.

ما اگر بتوانیم روزانه اشتباهات خود را ابتدا پیدا و سپس اصلاح کنیم. در مدت بسیار کمی شاهد شگرف ترین تجربیات معنوی در بیداری و رویا خواهیم بود.
امتحان کنید. زندگی ساده و زیباست.
@sarzaminhayedoor
اگر میخواهی زندگی برای تو با اتفاق های خوب همراه شود.
باید ابتدا خودت را لایق آن اتفاق های خوب بدانی و سپس صبور و تسلیم باشی تا آنچه که لازمه ی ایجاد تغییر در زندگی تو است ، بر مسیر زندگی تو قرار گیرد.

این مطلب را صرفا از یک کتاب مطالعه و کپی نکرده ام‌‌. در این سه سال این موضوع به کرار بر من ثابت شد و دوس دارم این تجربیات را با شما در میان بزارم.

با ما همراه باشید.
@sarzaminhayedoor
مدت زیادی من‌ نیز همچون اکثر افراد جامعه نسبت به مسائل اقتصادی موجود نالان و ناراحت بودم.
اکنون نیز گه گداری برای گرانی ها و وضعیت بد اقتصادی جامعه و بی انصافی مسئولین وقت گاهی منفی نگری به سراغم می آید.
منفی نگری از این نظر که احساس میکنم آنها من را از پیشرفت دور میکنند.
البته همینطور هم هست.
اما اتفاقات جالبی افتاده است که دوس دارم با شما در میان بگذارم.
@sarzaminhayedoor
در ابتدا و قبل از ازدواج من در فروشگاه فرش مشغول به کار بودم.
حقوق ماهیانه من بین ۱ تا ۱۳۰۰ بسته به فروش مغازه نوسان داشت.
حضور من در آن فروشگاه ۳ سال به طول انجامید. در آن ۳ سال ۸ میلیون پس انداز داشتم. که این مبلغ صرف ازدواج و ... شد و تمام.

زمانی که در فروشگاه فرش مشغول به کار بودم احساس میکردم که این شغل برای من مناسب است.
پرستیژ کاری دارد و ...

اما بعد از ترک این شغل و رسیدن به بازار کار متوجه شدم که من فروشنده ای بیش نبوده ام.

خروج من از آن فروشگاه کمی نا عادلانه بود. زیرا زمانی که من درگیر خرید های عروسی بودم صاحب مغازه شخص دیگری را جای من استخدام کرد. و من با ورود به مغازه متوجه شدم که شخص دیگری جای من آمده است و صاحب مغازه نیز تمایل دارد که آن شخص فروشندگی را جای من ادامه دهد.
@sarzaminhayedoor
درست یکماه قبل از ازدواج من بیکار شدم. من از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ در آن فروشگاه مشغول به کار بودم.

بعد از ازدواج در شهر خود به دنبال کار گشتم.
پدرم پیشنهاد کرد ک در فروشگاه فرش او مشغول ب کار شوم اما‌ من دیگر فروشندگی را قبول نکردم.

یک چاپ خانه نیاز به یک همکار داشت.
صاحب کارگاه جوانی بود متولد ۱۳۶۵ و کار ما در آنجا چاپ کارت ویزیت. بنر. فاکتور. کارت عروسی. اعلامیه ترحیم و ... بود.

اما چون من هیچ یک از اینکارها را بلد نبودم و یک کارآموز محسوب میشدم حقوق من ماهی ۵۰۰ پیشنهاد داده شد.

ابتدا از انجام این کار منصرف شدم. اما بعد از گذشت چند روز تصمیم گرفتم که این کار را قبول کنم. تصمیم سختی بود اما پایان آن...

ادامه دارد... فردا شب دوباره برایتان خواهم نوشت.
@sarzaminhayedoor
#امام_علی_(ع):

فقر، مرگ بزرگ است، بدانید خداوند سبحانه و تعالی در اموال ثروتمندان روزیِ فقرا را قرار داده، و فقیری گرسنه نمی ماند مگر آنکه ثروتمندی او را از روزی اش محروم کرده باشد.

َنزُظ_الفوائد ج ۲ ص ۱۹۳
@sarzaminhayedoor
(سرزمینهای دور) pinned «‍ #امام_علی_(ع): فقر، مرگ بزرگ است، بدانید خداوند سبحانه و تعالی در اموال ثروتمندان روزیِ فقرا را قرار داده، و فقیری گرسنه نمی ماند مگر آنکه ثروتمندی او را از روزی اش محروم کرده باشد. #کَنزُظ_الفوائد ج ۲ ص ۱۹۳ @sarzaminhayedoor»
ادامه از قبل...
از نظر من زمانی که در جایی مشغول به کار میشویم ، مهم این نیست که چه مبلغی را دریافت میکنیم. بلکه مهم این است که در آن شغل چه چیزی یاد میگیریم.

و اگر میخواهیم درکار خود موفق باشیم باید نشانه ها و امتحانات الهی را مد نظر داشته باشیم.

آنچه که من‌ نامش را موفقیت گذاشته ام را برایتان شرح خواهم داد.
@sarzaminhayedoor
خداوند را در همه ی شغل ها میتوان یافت.
استاد نیز در همه جا حاضر است.
شاید ما آن را نبینیم. اما او ما را میبیند و تحت نظر دارد .

زمانی که شغل جدید را آغاز کردم(چاپ دیجیتال) که به صورت یک شاگرد و ماهیانه ۵۰۰ در آن مشغول ب کار شوم بنا بر دریافت نشانه های زیر:
آشنایت پدر با صاحبکار...
اصرار همسر...
مشاهده تکرار اعداد...
نبود هیچ شغل دیگری به جز این شغل برای من در آن لحظه...
تجربه تلخ فروشنده بودن و اینکه اگر دوباره نیز فروشنده شوم هیچ آینده ای نخواهم داشت...

من را به این وادار کرد که وارد کار جدید با ماهیانه ۵۰۰ تومن شوم تا رفته رفته حقوق من بیشتر شود.

@sarzaminhayedoor
در شغل جدید متوجه شدم که مرحله دوم کاری زندگی من بسیار سخت تر و پر مسئولیت تر از شغل فروشندگی است.

(بدان که هر لحظه از زندگی تو و هر لحظه از شغل تو مرتب با مسائلی است که با وجدان تو و یا انسانیت تو آمیخته شده است.)

ما در چاپ دیجتال روزانه قالب بر ۵۰ مراجعه کننده داریم که هر یک به نحوی از ما خدمات متفاوتی را طلب میکنند.
که توضیح این خدمات از حوصله جمع خارج است.

هر یک از ما دارای شغلی هستیم. شاید تعویض روغنی، موبایل فروشی. نانوایی، خدمات کامپیوتری، کافی نت یا ...

و در هر یک از این مشاغل راه های زیادی وجود دارد تا به نحوی از مراجعه کننده پول بیشتری را دریافت کرد.

مثلا موبایل فروش میتواند موبایلی را که جهت تعمیر دریافت کرده است را به جای ۵۰۰۰۰ تومان اجرت با گفتن یک دروغ که آی سی موبایل را نیز تعویض کرده ام از مشتری ۲۵۰۰۰۰ تومان پول دریافت کند.

پس در نتیجه ... (روزی امروز او شاید بیشتر شده باشد. اما استاد از این کار او راضی نخواهد بود و درس جدیدی را برای او منظور خواهد کرد تا تنبیه شود!!!)

در فرصت بعدی ... ادامه دارد...
@sarzaminhayedoor
ادامه از قبل...

در شغل جدید بعد از شش ماه در آمد من از ماهی ۵۰۰ تومان به ماهی ۱۲۰۰ افزایش یافت.
و بعد از چند ماه بیمه تامین اجتماعی نیز به مزایای کاری من اضافه شد.

بحث این است که اگر در شغلی خود را به اثبات برسانیم و اگر صاحب کار ما فردی با انصاف باشد راه برای پیشرفت کاری و شغلی ما فراهم خواهد شد.

نکته اول این است که در جایی مشغول به کار شویم که حرفه ای را بیاموزیم. یک فروشنده از ابتدای کار خود حقوق کامل دریافت میکند اما تا انتها یک فروشنده باقی می ماند.

اما یک شاگرد مکانیک. یا یک کارآموز معماری و یا ... با اینکه در اوایل شغل خود شاید هیچ حقوقی دریافت نکنو. اما اگر تلاش خود را داشته باشد میتواند بعد از دو سال شغل خود را پایه گزاری کند.
زیرا اکنون یک حرفه را آموخته است.

و اما استاد ...
@sarzaminhayedoor
ادامه از قبل ...

استاد یک راهنما است.
من در ابتدا گمان میکردم که استاد زمانی راهنمایی میکند که از او درخواست راهنمایی داشته باشیم.

اما اکنون به این پی برده ام که حتی اگر از او درخواست راهنمایی نداشته باشیم. باز او نشانه ها را به ما نشان خواهد داد.

استاد صرفا راهنمای انسان های خوب نیست. بلکه هر انسانی به طریقی تحت تعلیم و تربیت است.

و اما موضوع کار ...
همانطور که گفتم هر انسانی در شغل خود میتواند انسان با وجدانی باشد و یا میتواند فقط به فکر در آمد خود بوده و وجدان را فراموش کند.

اما در چنین شرایطی بازنده که خواهد بود؟ کسی که از دیگران پول بیشتر از حق خود را دریافت میکند و یا در کار دیگران گره اندازی میکند.

زیرا استاد بر همه‌ چیز واقف است. هر عملی عکس العملی خواهد داشت و دیر یا زود انسان آنچه را باید تجربه کند، خواهد کرد.

و تک تک ما بارها در زندگی شاهد این ماجرا بوده ایم که شخصی به طریقی در نتایج عمل خود گرفتار شده است. شاید آن شخص خود ما باشیم. فرقی نمیکند.

مهم رعایت انسانیت و آنچیزی است که نامش را درستکاری مینماند.
@sarzaminhayedoor
ادامه از قبل ...

بارها شنیده ایم‌ که میگویند دکتری دستش سبک است.
انرژی خوبی دارد و یا بسیار مورد اعتماد است.

این دسته از دکتر ها یقینا در طبابت خود وجدان را رعایت کرده اند.
مراجعین خود را به مانند اسکناس نمی بینند ، برج ساز نیستند. به دنبال درآمد بالای ۵۰ میلیون در ماه نبوده و سعی میکنند هر مراجعه کننده را به خوبی مورد پذیرش قرار دهند و اگر‌ هم بیماری وضع مالی خوبی ندارد حداقل از او حق ویزیت دریافت نکنند.

این یک مثال ساده است. اینگونه کار این دکتر تبدیل به عبادت میشود و این انرژی خاص را مراجعه کنندگان نیز احساس میکنند.

و یقینا روزگار نیز زندگی همچین اشخاصی را به آن طریقی که شایسته آن هستند رقم خواهد زد.

انسانیت تو گم نمیشود. اگر از امروز تغییر کنی. از فردا نتایجش به تو باز خواهد گشت.
@sarzaminhayedoor
درخواست دعای خیر برای کودک ۴ ساله آرتا بوستانی که مبتلا ب سرطان خون می باشد.
همچنین خانم سحر شادمان و خانم فریده به منظور بهبودی بیماری این دو عزیز.