#خاطرات_افلاکیان
#گفت: “توی دنیا بعد از شهادت فقط یک #آرزو دارم؛ اونم اینکه تیر بخوره به #گلوم…”
تعجب کردیم. بعد گفت: یک صحنه از #عاشورا همیشه قلبمو #آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی #حضرت_علی_اصغر… والفجر یک بود که مجروح شد… یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش.وقتی می بردنش، داشت از گلوش خون می آمد؛ #می_گفت:
“ #آرزویی_ندارم_مگر_شهادت”…
🌷 #شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
@sardare_dellha
#گفت: “توی دنیا بعد از شهادت فقط یک #آرزو دارم؛ اونم اینکه تیر بخوره به #گلوم…”
تعجب کردیم. بعد گفت: یک صحنه از #عاشورا همیشه قلبمو #آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی #حضرت_علی_اصغر… والفجر یک بود که مجروح شد… یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش.وقتی می بردنش، داشت از گلوش خون می آمد؛ #می_گفت:
“ #آرزویی_ندارم_مگر_شهادت”…
🌷 #شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
@sardare_dellha