#زندگی_به_سبک_شهدا❣
🍃آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمیدانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمیگشت، در کارهای خانه کمکم میکرد. همیشه طوری برنامهریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ اینجور مواقع وقتی میدید کاری نیست، جاروبرقی را میآورد و منزل را جارو میکرد.
🍃برای مثال اگر از مأموریتِ یکماهه برمیگشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش میشست؛ وقتی میگفتم شما خسته هستی، میگفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام دادهای؛ از طرفی برای بچهها هم پدر بودی و هم مادر!
✍راوی:همسر شهید
#شهید_افشین_ذورقی_بحری
#سالروز_ولادت...🌸🎉🌸
🍃آقاافشین، کارکردن در منزل را عار نمیدانست و حتی اگر خسته بود و یا تازه از محلّ کار برمیگشت، در کارهای خانه کمکم میکرد. همیشه طوری برنامهریزی داشتم که با آمدنش، کاری در منزل نباشد؛ اینجور مواقع وقتی میدید کاری نیست، جاروبرقی را میآورد و منزل را جارو میکرد.
🍃برای مثال اگر از مأموریتِ یکماهه برمیگشت، اولین استکان چای یا لیوان آب را خودش میشست؛ وقتی میگفتم شما خسته هستی، میگفت من فقط به مأموریت رفتم درحالیکه شما در این مدت کارهای زیادی انجام دادهای؛ از طرفی برای بچهها هم پدر بودی و هم مادر!
✍راوی:همسر شهید
#شهید_افشین_ذورقی_بحری
#سالروز_ولادت...🌸🎉🌸
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#استوری🕊
یه رفیقم
تو این شهر
غریب و خیلی تنهاست
تک پسر پدر بود
شهید حسین بواس🙂💔
#شهید_حسین_بواس
#سالروز_ولادت....🌸🎉🌸
@sardare_dellha
یه رفیقم
تو این شهر
غریب و خیلی تنهاست
تک پسر پدر بود
شهید حسین بواس🙂💔
#شهید_حسین_بواس
#سالروز_ولادت....🌸🎉🌸
@sardare_dellha
هردم به آخرین سخنت گریه میکنم
یاد غروب و زخم تنت گریه میکنم
یکدم بیا ببین که فتادم زپا حسین
دائم به غصه و محنت گریه میکنم
پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین
بر خون روی پیرهنت گریه میکنم
یادم نمی رود که چه دیدم به قتلگاه
با یاد دست و پا زدنت گریه میکنم
در زیر آفتابم و یاد تن توأم
از طرز زیر و رو شدنت گریه میکنم
شد بوریا کفن به تن نعل خورده ات
هر لحظه من،بر آن کفنت گریه میکنم
کی میرود، زخاطر من مجلس شراب
بر چوب دشمن و دهنت گریه میکنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_زینب
عمرم تمام و مدح تو مانده ست ناتمام
معنای عشق #زینب_کبری ست والسلام
#صلیاللهعلیکياسيدناالمظلوميااباعبداللهالحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت اسوه ی صبر و استقامت خانم حضرت #زینب سلام الله علیها بر عموم شیعیان تسیلت باد🏴
🏴 #آجرکاللهیاصاحبالزمانعجا... 🏴
#بهیادشهیدمدافعحرممحسنقوطاسلو
#سالروز_ولادت..🌿🌺🌸🌺🌿
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
@sardare_dellha
یاد غروب و زخم تنت گریه میکنم
یکدم بیا ببین که فتادم زپا حسین
دائم به غصه و محنت گریه میکنم
پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین
بر خون روی پیرهنت گریه میکنم
یادم نمی رود که چه دیدم به قتلگاه
با یاد دست و پا زدنت گریه میکنم
در زیر آفتابم و یاد تن توأم
از طرز زیر و رو شدنت گریه میکنم
شد بوریا کفن به تن نعل خورده ات
هر لحظه من،بر آن کفنت گریه میکنم
کی میرود، زخاطر من مجلس شراب
بر چوب دشمن و دهنت گریه میکنم
#نـوكــر_نـوشـت:
#یا_زینب
عمرم تمام و مدح تو مانده ست ناتمام
معنای عشق #زینب_کبری ست والسلام
#صلیاللهعلیکياسيدناالمظلوميااباعبداللهالحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، شهادت اسوه ی صبر و استقامت خانم حضرت #زینب سلام الله علیها بر عموم شیعیان تسیلت باد🏴
🏴 #آجرکاللهیاصاحبالزمانعجا... 🏴
#بهیادشهیدمدافعحرممحسنقوطاسلو
#سالروز_ولادت..🌿🌺🌸🌺🌿
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم
@sardare_dellha
💌بسمـ رب الشـهدا......
#شهیـدمدافعحرمـ
|💔| #فرمـاندهشهیـدمحـمدرضابیات🌺🍃
تاریخ تولد: ۱۳۶۵/۱۱/۰۷
محل تولد: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
محل شهادت: حلب_سوریه
وضعیت تأهل: مجرد
محل مزارشهید: بهشت زهرا(س)
#فرازیازوصیتنامهےشهید👇🌹🍃
✍...شکر و سپاس پروردگار جهانیان را که ابتدای کار ما را سعادت و پایان کار ما را شهادت قرار داد.
..مادر عزیزم راه سعادت بخش حسین(ع) را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید.
..از پدر عزیزم می خواهم حسین وار صبر داشته باشد و با هرگونه توطئه منافقین مبارزه کند.
••🍁فرمانده گردانهای لشکر فاطمیون..
#سالروز_ولادت..🌸🎉🌸
@sardare_dellha
#شهیـدمدافعحرمـ
|💔| #فرمـاندهشهیـدمحـمدرضابیات🌺🍃
تاریخ تولد: ۱۳۶۵/۱۱/۰۷
محل تولد: تهران
تاریخ شهادت: ۱۳۹۵/۰۱/۲۴
محل شهادت: حلب_سوریه
وضعیت تأهل: مجرد
محل مزارشهید: بهشت زهرا(س)
#فرازیازوصیتنامهےشهید👇🌹🍃
✍...شکر و سپاس پروردگار جهانیان را که ابتدای کار ما را سعادت و پایان کار ما را شهادت قرار داد.
..مادر عزیزم راه سعادت بخش حسین(ع) را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید.
..از پدر عزیزم می خواهم حسین وار صبر داشته باشد و با هرگونه توطئه منافقین مبارزه کند.
••🍁فرمانده گردانهای لشکر فاطمیون..
#سالروز_ولادت..🌸🎉🌸
@sardare_dellha
#خاطرات_شهید🕊
🍃سه روز قبل از شهادت شهید علی عسگری با چند تن از مجاهدین لبنانی پیش ما آمدند،به او گفتم آقای عسگری چند ماه است که سوریه هستی یک سفر به ایران برو سری به خانواده و پدر و مادرت بزن...
🍃شهید عسگری با نگاه معنادار و لبخند ملایمی که بر چهره اش جاری بود جواب داد:آیا فکر میکنید من به اراده خودم به اینجا آمده ام؟من مولایم امام حسین(ع)را در خواب دیدم،حکم جهاد در سوریه به من داده و نتیجه آن هم شهادت است به من وعده داده و بازگشتی در کار من نیست...
✍راوی:امام جماعت حرم حضرت رقیه(س)
#شهید_علی_عسگری
#سالروز_شهادت
#سالروز_ولادت
@sardare_dellha
🍃سه روز قبل از شهادت شهید علی عسگری با چند تن از مجاهدین لبنانی پیش ما آمدند،به او گفتم آقای عسگری چند ماه است که سوریه هستی یک سفر به ایران برو سری به خانواده و پدر و مادرت بزن...
🍃شهید عسگری با نگاه معنادار و لبخند ملایمی که بر چهره اش جاری بود جواب داد:آیا فکر میکنید من به اراده خودم به اینجا آمده ام؟من مولایم امام حسین(ع)را در خواب دیدم،حکم جهاد در سوریه به من داده و نتیجه آن هم شهادت است به من وعده داده و بازگشتی در کار من نیست...
✍راوی:امام جماعت حرم حضرت رقیه(س)
#شهید_علی_عسگری
#سالروز_شهادت
#سالروز_ولادت
@sardare_dellha
#زندگی_به_سبک_شهدا❣
🍃نامزدی ما، چهارماه دوستداشتنی بود! تماس میگرفتم و با حالت دلتنگی میپرسیدم آخر هفته تهران میآیی؟ محمدحسین میگفت: باید ببینم چه میشود! چندثانیه بعد، آیفون به صدا درمیآمد و ایشون پشت در ایستاده بود!
🍃یادم هست یکبار دیگر میخواستم برای خرید به بیرون بروم. پول نداشتم. خجالت میکشیدم از پدر و مادرم پول بخواهم. مشغول ورقزدن کتابم بودم که دیدم ۳۰هزارتومن پول لای آن است! از پدر و مادرم سوال کردم که آنها پول برایم گذاشتهاند؟ گفتند نه! مامانم گفت احتمالا کار محمدحسینآقاست. بعد از خرید، هرچه تماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره میرفت و میگفت: نمیدونم! من؟ من پول بگذارم؟
✍راوی:همسر شهید
#شهید_محمدحسین_حمزه
#سالروز_ولادت...🌸🎉🌸
🇮🇷 @sardare_dellha
🍃نامزدی ما، چهارماه دوستداشتنی بود! تماس میگرفتم و با حالت دلتنگی میپرسیدم آخر هفته تهران میآیی؟ محمدحسین میگفت: باید ببینم چه میشود! چندثانیه بعد، آیفون به صدا درمیآمد و ایشون پشت در ایستاده بود!
🍃یادم هست یکبار دیگر میخواستم برای خرید به بیرون بروم. پول نداشتم. خجالت میکشیدم از پدر و مادرم پول بخواهم. مشغول ورقزدن کتابم بودم که دیدم ۳۰هزارتومن پول لای آن است! از پدر و مادرم سوال کردم که آنها پول برایم گذاشتهاند؟ گفتند نه! مامانم گفت احتمالا کار محمدحسینآقاست. بعد از خرید، هرچه تماس گرفتم و از او پرسیدم، طفره میرفت و میگفت: نمیدونم! من؟ من پول بگذارم؟
✍راوی:همسر شهید
#شهید_محمدحسین_حمزه
#سالروز_ولادت...🌸🎉🌸
🇮🇷 @sardare_dellha
#خاطرات_شهید
🔺اگر کسی در مراسمی که دعوتش میکردند مقید به رعایت موازین شرعی نبود حتی اگر از نزدیکترین افراد به او هم بودند در آن مراسم شرکت نمیکرد. روی باور و اعتقادش میایستاد.
🔺محض دل کسی به مجلس نمیرفت، قبل از رفتن سعی میکرد تا افراد را آگاه و مسائل را درست برای آنها بیان کند. اگر موفق میشد که مشکل رفع میشد اما اگر تلاشش نتیجه نمیداد عذرخواهی میکرد و در آن جلسه یا مجلس شرکت نمیکرد و هدیه را برایشان میفرستاد. با نرفتنش مخالفت خود را با اینگونه مجالس ابراز میکرد
🔺مهربانی، تواضع، کمک به همه، محبت و توجه خیلی زیاد به خانواده از جمله خصوصیات اخلاقی او بود. اینقدر درجه مهربانی و احساس مسئولیتش بالا بود که وقتی کاری را به فردی میسپرد که آن فرد تازهکار بود سعی میکرد تا وقتی که طرف همه زوایای کار را یاد نگرفته تنهایش نگذارد.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_جمال_رضی🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۶۰/۱۲/۱۹ تهران
●شهادت : ۱۳۹۵/۱/۱۴ سوریه
🇮🇷 @sardare_dellha
🔺اگر کسی در مراسمی که دعوتش میکردند مقید به رعایت موازین شرعی نبود حتی اگر از نزدیکترین افراد به او هم بودند در آن مراسم شرکت نمیکرد. روی باور و اعتقادش میایستاد.
🔺محض دل کسی به مجلس نمیرفت، قبل از رفتن سعی میکرد تا افراد را آگاه و مسائل را درست برای آنها بیان کند. اگر موفق میشد که مشکل رفع میشد اما اگر تلاشش نتیجه نمیداد عذرخواهی میکرد و در آن جلسه یا مجلس شرکت نمیکرد و هدیه را برایشان میفرستاد. با نرفتنش مخالفت خود را با اینگونه مجالس ابراز میکرد
🔺مهربانی، تواضع، کمک به همه، محبت و توجه خیلی زیاد به خانواده از جمله خصوصیات اخلاقی او بود. اینقدر درجه مهربانی و احساس مسئولیتش بالا بود که وقتی کاری را به فردی میسپرد که آن فرد تازهکار بود سعی میکرد تا وقتی که طرف همه زوایای کار را یاد نگرفته تنهایش نگذارد.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_جمال_رضی🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۶۰/۱۲/۱۹ تهران
●شهادت : ۱۳۹۵/۱/۱۴ سوریه
🇮🇷 @sardare_dellha
یادِ
یاران قدیم
نرود از دل تنگ . . .
#فاتح_الـی_بیت_المقــــدس
#حاج_احمد_متوسلیان
#فرمانده_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۰۱/۱۵
◻️محل ولادت: تهران
#ما_منتظریم_حاج_احمد_برگردد
#سالروز_ولادت
🇮🇷 @sardare_dellha
یاران قدیم
نرود از دل تنگ . . .
#فاتح_الـی_بیت_المقــــدس
#حاج_احمد_متوسلیان
#فرمانده_لشکر_۲۷_محمد_رسول_الله
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۳۲/۰۱/۱۵
◻️محل ولادت: تهران
#ما_منتظریم_حاج_احمد_برگردد
#سالروز_ولادت
🇮🇷 @sardare_dellha
#خاطرات_شهید
●سعید تیربارچی بود. شهید زهره وند که همشهری مان بود همزمان با برادرم به شهادت رسید. سعید چون تیربارچی بود نمی توانستند او را بزنند. همرزمانش می گفتند تک تیراندازها تند و تند به طرفش شلیک می کردند. فرماندهشان تعریف می کرد ظهر که عملیات شروع شد، تا شب وهابی ها به طرف ما خمپاره شلیک می کردند. موقع اذان که شد سعید گفت حاجی بیا نمازمان را نوبتی بخوانیم.
●فرمانده شان می گفت به خودمان گفتیم این جوان 24 ساله وسط آتش جنگ فکر نماز است. آخر آتش زیاد بود. نماز را نوبتی خواندیم. فرمانده اش می گفت از نحوه دقیق شهادت برادرم اطلاع نداریم اما همرزمش میگفت سعید 200 متر از ما جلوتر بود. همان جا به شهادت رسید و پیکرش مدتی در منطقه ماند و بعد از آزادسازی آن منطقه پیکرش را برای ما آوردند. سعید که شهید شد ما سه ماه خبری از او نداشتیم.
● یک شب خواب دیدم جمعیت زیادی به سمت بهشت زهرا می روند. سعید روی دوش جمعیت بود. تیشرت مشکی تنش بود و یا زهرا روی آن نوشته شده بود. به من گفت به خدا من می آیم و با وعده ای که در خواب به من داده بود بعد از سه ماه پیکرش برگشت.
#شهید_سعید_مسلمی
#سالروز_ولادت....🌸🎊🌸
🇮🇷 @sardare_dellha
●سعید تیربارچی بود. شهید زهره وند که همشهری مان بود همزمان با برادرم به شهادت رسید. سعید چون تیربارچی بود نمی توانستند او را بزنند. همرزمانش می گفتند تک تیراندازها تند و تند به طرفش شلیک می کردند. فرماندهشان تعریف می کرد ظهر که عملیات شروع شد، تا شب وهابی ها به طرف ما خمپاره شلیک می کردند. موقع اذان که شد سعید گفت حاجی بیا نمازمان را نوبتی بخوانیم.
●فرمانده شان می گفت به خودمان گفتیم این جوان 24 ساله وسط آتش جنگ فکر نماز است. آخر آتش زیاد بود. نماز را نوبتی خواندیم. فرمانده اش می گفت از نحوه دقیق شهادت برادرم اطلاع نداریم اما همرزمش میگفت سعید 200 متر از ما جلوتر بود. همان جا به شهادت رسید و پیکرش مدتی در منطقه ماند و بعد از آزادسازی آن منطقه پیکرش را برای ما آوردند. سعید که شهید شد ما سه ماه خبری از او نداشتیم.
● یک شب خواب دیدم جمعیت زیادی به سمت بهشت زهرا می روند. سعید روی دوش جمعیت بود. تیشرت مشکی تنش بود و یا زهرا روی آن نوشته شده بود. به من گفت به خدا من می آیم و با وعده ای که در خواب به من داده بود بعد از سه ماه پیکرش برگشت.
#شهید_سعید_مسلمی
#سالروز_ولادت....🌸🎊🌸
🇮🇷 @sardare_dellha