قابِ عکسِ خاطرت را روبرو بگذاشتم
در خیالم از تو تصویری نکو بگذاشتم
گرچه مهمانم نمی باشی ولی ازعشق تو
رویِ میز نقره ای سیب و هلو بگذاشتم
شُرشُر آمالم از چشمم تراوش میکند
بس که در دهلیز قلبم آرزو بگذاشتم
پیشِ اربابانِ ایلم با زبانِ التماس
در تب و تاب وصالت آبرو بگذاشتم
لا به لایِ دفتر شعرم به یادِ عشوه ات
سوگلِ نازِ لَوَندِ خنده رو بگذاشتم
دوری ات را نی لبک باغصه یادآور شود
هر کجایِ هق هقم بغضِ گلو بگذاشتم
در نبودت بارها با شکوه یِ ساز سکوت
در حیاط بیهیاهو های و هو بگذاشتم
در هزار و یک شبِ دلگیری از یادم پرید
آن چه را از شهرزاد قصه گو بگذاشتم
لاجرم بانوعسلدر متن نامه خط بهخط
آنچهرا بگذشته برمن مو بهمو بگذاشتم
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
در خیالم از تو تصویری نکو بگذاشتم
گرچه مهمانم نمی باشی ولی ازعشق تو
رویِ میز نقره ای سیب و هلو بگذاشتم
شُرشُر آمالم از چشمم تراوش میکند
بس که در دهلیز قلبم آرزو بگذاشتم
پیشِ اربابانِ ایلم با زبانِ التماس
در تب و تاب وصالت آبرو بگذاشتم
لا به لایِ دفتر شعرم به یادِ عشوه ات
سوگلِ نازِ لَوَندِ خنده رو بگذاشتم
دوری ات را نی لبک باغصه یادآور شود
هر کجایِ هق هقم بغضِ گلو بگذاشتم
در نبودت بارها با شکوه یِ ساز سکوت
در حیاط بیهیاهو های و هو بگذاشتم
در هزار و یک شبِ دلگیری از یادم پرید
آن چه را از شهرزاد قصه گو بگذاشتم
لاجرم بانوعسلدر متن نامه خط بهخط
آنچهرا بگذشته برمن مو بهمو بگذاشتم
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
سر سبز تر از بوته گلِ ریواسی
بشکفته تر از شکوفه یِ گیلاسی
ایباغِ تنت دستخوشِشبنم شعر
از جنس غزلهایِ پر از احساسی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
بشکفته تر از شکوفه یِ گیلاسی
ایباغِ تنت دستخوشِشبنم شعر
از جنس غزلهایِ پر از احساسی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
به دور از باغِ سبزِ دلپذیرم
بریزد موجِ گرما در مسیرم
شدم پیجویِ دل منزل به منزل
نشد از او نشانی دستگیرم
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
بریزد موجِ گرما در مسیرم
شدم پیجویِ دل منزل به منزل
نشد از او نشانی دستگیرم
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
هر پگاهی که تنِ پنجره ات باز شود
صبحِ زیبای من از دیدنت آغاز شود
بر سرِ زلف رهایت بزند بوسه نسیم
که گلِ روی تو از شرم و حیا ناز شود
آن چنان در تب و تابم که به آوازِ بلند
آنچه در دل بنِهفتم به تو ابراز شود
بیخبر میشود از حال دگرگون خودش
هر کسی هم سخنِ دلبرِ طناز شود
ملکجمگرچه بیفتاده بهچنگالسکوت
صبر اگر پیشه کنی عرصهیِآواز شود
هر زمان باد صبا بگذرد از پیرهنت
سعدی از بوی ارم راهیِ شیراز شود
شاخه یِ سبز غزل تا ننشیند به ثمر
نم نم اشک قلم قافیه پرداز شود
گفتم از سِرّ ضمیرم به تو بانو عسلم
آن چه از دل نتراود به زبان راز شود
#علی_قیصری 🌴
@sarayesheroghazal
صبحِ زیبای من از دیدنت آغاز شود
بر سرِ زلف رهایت بزند بوسه نسیم
که گلِ روی تو از شرم و حیا ناز شود
آن چنان در تب و تابم که به آوازِ بلند
آنچه در دل بنِهفتم به تو ابراز شود
بیخبر میشود از حال دگرگون خودش
هر کسی هم سخنِ دلبرِ طناز شود
ملکجمگرچه بیفتاده بهچنگالسکوت
صبر اگر پیشه کنی عرصهیِآواز شود
هر زمان باد صبا بگذرد از پیرهنت
سعدی از بوی ارم راهیِ شیراز شود
شاخه یِ سبز غزل تا ننشیند به ثمر
نم نم اشک قلم قافیه پرداز شود
گفتم از سِرّ ضمیرم به تو بانو عسلم
آن چه از دل نتراود به زبان راز شود
#علی_قیصری 🌴
@sarayesheroghazal
دلم تنگ از فراقِ رویِعشق است
امیدِ زندگی از بویِ عشق است
مگر باد صبا با خود بیارد
نسیمیراکه درگیسویعشق است
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
امیدِ زندگی از بویِ عشق است
مگر باد صبا با خود بیارد
نسیمیراکه درگیسویعشق است
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
شرابِ کهنه یِ انگور باشی
چهل روز از نگاهم دور باشی
تو را تا جرعه ی آخر بنوشم
به شرط آنکه با من جور باشی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
چهل روز از نگاهم دور باشی
تو را تا جرعه ی آخر بنوشم
به شرط آنکه با من جور باشی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
وجودم را سراسر مست کردی
نبودم را دوباره هست کردی
چنان خوبی که با طبعِ بلندت
خدا را باخودت همدست کردی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
نبودم را دوباره هست کردی
چنان خوبی که با طبعِ بلندت
خدا را باخودت همدست کردی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
نشد با هوشِ مصنوعی میسّر
که گیرم لااقل پروازم از سر
به عشقِ چیدنِ ماه و ستاره
خیالم تا ثریّا می زند پَر
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
که گیرم لااقل پروازم از سر
به عشقِ چیدنِ ماه و ستاره
خیالم تا ثریّا می زند پَر
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
تنی خوشبو تر از گلپونه داری
بهارِ نابی از بابونه داری
وجودم را بسوزانی چو فلفل
ازآن خالی که رویِ گونه داری
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
بهارِ نابی از بابونه داری
وجودم را بسوزانی چو فلفل
ازآن خالی که رویِ گونه داری
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
سر سبز تر از شعر ترِ ناب تو باشی
دردانه ترین گوهرِ نایاب تو باشی
الماسِتراش خوردهای ازقصربلوری
تابنده تر از جلوهی مهتاب تو باشی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
دردانه ترین گوهرِ نایاب تو باشی
الماسِتراش خوردهای ازقصربلوری
تابنده تر از جلوهی مهتاب تو باشی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
جذّابی و هم رنگ شقایق شده ای تو
ازچشم توپیداستکهعاشق شدهایتو
پیدا نشود مِثل تو در عالم هستی
دردانه ترین خلقت خالق شده ای تو
با جاه و جلال آمده ای کلبه ی ما را
با زندگیِ ساده موافق شده ای تو
ای ماه پری چهره بدان قدرِ خودت را
چون برحذر از آینه یِ دق شدهای تو
آنقَدر ظریفی که به عنوان تشابه
با برگِ گلِ لاله مطابق شده ای تو
تا کی بزنم بر سر و با گریه بگویم
عذرای منی مونس وامق شده ای تو
بانو عسلم پا بنه در محفل عشاق
هر چند که بی شائبه لایق شده ای تو
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
ازچشم توپیداستکهعاشق شدهایتو
پیدا نشود مِثل تو در عالم هستی
دردانه ترین خلقت خالق شده ای تو
با جاه و جلال آمده ای کلبه ی ما را
با زندگیِ ساده موافق شده ای تو
ای ماه پری چهره بدان قدرِ خودت را
چون برحذر از آینه یِ دق شدهای تو
آنقَدر ظریفی که به عنوان تشابه
با برگِ گلِ لاله مطابق شده ای تو
تا کی بزنم بر سر و با گریه بگویم
عذرای منی مونس وامق شده ای تو
بانو عسلم پا بنه در محفل عشاق
هر چند که بی شائبه لایق شده ای تو
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
یقین دارم که بانو ساده بودی
در آغوش ِ نسیم افتاده بودی
مگر درمایه یِ شور و همایون
به آهنگِ صبا دل داده بودی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
در آغوش ِ نسیم افتاده بودی
مگر درمایه یِ شور و همایون
به آهنگِ صبا دل داده بودی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
قسم خوردم به ققنوس نگاهت
بگیرم بوسه ها از روی ماهت
ولی با سِحر و افسون آتشم زد
فریبایِ دو تا چشمِ سیاهت
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
بگیرم بوسه ها از روی ماهت
ولی با سِحر و افسون آتشم زد
فریبایِ دو تا چشمِ سیاهت
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
گلایُل گونه یِ سرخ و سفیدم
گلی از باغ دامانت نچیدم
نهادم آسمان را زیر پایم
ولی آبی تر از چشمت ندیدم
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
گلی از باغ دامانت نچیدم
نهادم آسمان را زیر پایم
ولی آبی تر از چشمت ندیدم
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
بانو به همان شال و کلاهی که تو داری
خوشدل شدم از اوجِرفاهیکه تو داری
در باغِ ارم هر چه شدم خیره ندیدم
ممنوعه تر از سیب گناهی که تو داری
آخر به خیابان بکشی پیر و جوان را
با بقچه ای از نازِ نگاهی که تو داری
ققنوسِ پگاهِ نفست شعله ورم کرد
پر پر شدم از آتش آهی که تو داری
از روز نخستین به گمانم شده همسان
اقبال من و چشم سیاهی که تو داری
گفتم لب شیرین تو انگور شرابی ست
گفتی عجب از حال تباهی که تو داری
در پردهای از نورِ پراکنده نهان است
بردیده ی ما پشت وپناهی که تو داری
بانو عسلم هیچ نباشد رخِ مهتاب
تابنده تر از چهره ی ماهی که تو داری
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
خوشدل شدم از اوجِرفاهیکه تو داری
در باغِ ارم هر چه شدم خیره ندیدم
ممنوعه تر از سیب گناهی که تو داری
آخر به خیابان بکشی پیر و جوان را
با بقچه ای از نازِ نگاهی که تو داری
ققنوسِ پگاهِ نفست شعله ورم کرد
پر پر شدم از آتش آهی که تو داری
از روز نخستین به گمانم شده همسان
اقبال من و چشم سیاهی که تو داری
گفتم لب شیرین تو انگور شرابی ست
گفتی عجب از حال تباهی که تو داری
در پردهای از نورِ پراکنده نهان است
بردیده ی ما پشت وپناهی که تو داری
بانو عسلم هیچ نباشد رخِ مهتاب
تابنده تر از چهره ی ماهی که تو داری
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
چه ساده روزهای نوجوانی
ورق خورد از کتاب زندگانی
بنا دارد که در پیری بگیرد
سراغم را بلای ناگهانی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
ورق خورد از کتاب زندگانی
بنا دارد که در پیری بگیرد
سراغم را بلای ناگهانی
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
باحالِ خوش از چشمهی آب آمده ای
با کوزه ای از کهنه شراب آمده ای
لا جرعه بنوش از لب ِ میگونِ غزل
وقتی به هوای شعر ناب آمده ای
#علی_قیصری 🌴
@sarayesheroghazal
با کوزه ای از کهنه شراب آمده ای
لا جرعه بنوش از لب ِ میگونِ غزل
وقتی به هوای شعر ناب آمده ای
#علی_قیصری 🌴
@sarayesheroghazal
ناگهان رفتیبه پاشدموجی ازطوفان عزیز
در نبودت خانه شد ویرانتر از ویران عزیز
آنقَدر در نقشِ لیلا عشوه کردی تا شدم
در هوای وصل تو مجنونِ سرگردان عزیز
رویمیزشیشهای ازدوریاتیخ کرده است
قهوهی فالی که مانده در تهِ فنجان عزیز
گونه را برجسته تر کن در خیابانهای شهر
تا نیاید سیب سرخ از کشور لبنان عزیز
در کدامین برزخستانم کهداردخط به خط
می شمارد جرم من را میله ی زندان عزیز
بی تو معنایی ندارد روی فرش نقره ای
تکیه بر اوج خیال و قُل قُل قلیان عزیز
یک نفس ننهاده ام لب بر لبِ پیمانه ای
از همانروزی که بستم با لبت پیمان عزیز
زیر چتر همدلی در کوچه باغ خاطرات
می تراود از دو چشمم نم نمِ باران عزیز
بوی شالیزار زلفت رو به مغرب می وزد
هر زمانی بگذری از مشرق گیلان عزیز
تا که جانی در بدن دارم بیا بانو عسل
بی تو در پیری نباشد زندگی آسان عزیز
#علی_قیصری 🌴
@sarayesheroghazal
در نبودت خانه شد ویرانتر از ویران عزیز
آنقَدر در نقشِ لیلا عشوه کردی تا شدم
در هوای وصل تو مجنونِ سرگردان عزیز
رویمیزشیشهای ازدوریاتیخ کرده است
قهوهی فالی که مانده در تهِ فنجان عزیز
گونه را برجسته تر کن در خیابانهای شهر
تا نیاید سیب سرخ از کشور لبنان عزیز
در کدامین برزخستانم کهداردخط به خط
می شمارد جرم من را میله ی زندان عزیز
بی تو معنایی ندارد روی فرش نقره ای
تکیه بر اوج خیال و قُل قُل قلیان عزیز
یک نفس ننهاده ام لب بر لبِ پیمانه ای
از همانروزی که بستم با لبت پیمان عزیز
زیر چتر همدلی در کوچه باغ خاطرات
می تراود از دو چشمم نم نمِ باران عزیز
بوی شالیزار زلفت رو به مغرب می وزد
هر زمانی بگذری از مشرق گیلان عزیز
تا که جانی در بدن دارم بیا بانو عسل
بی تو در پیری نباشد زندگی آسان عزیز
#علی_قیصری 🌴
@sarayesheroghazal
تنِ گل هایِ باغت ناز دارد
ارسبارانِ چشمت راز دارد
برایت با ترنم بازگو کرد
چکاوک هرچه در آواز دارد
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
ارسبارانِ چشمت راز دارد
برایت با ترنم بازگو کرد
چکاوک هرچه در آواز دارد
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
کجایی یاسِ شادابِ حیاطم
تو هستی باعث شور و نشاطم
چنان لبریزم از یادت که هـرگز
نرفتی یک نفس از خـاطراتم
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal
تو هستی باعث شور و نشاطم
چنان لبریزم از یادت که هـرگز
نرفتی یک نفس از خـاطراتم
#علی_قیصری🌴
@sarayesheroghazal