🌺💐🌺💐🌺💐🌺💐
طبق اعلانات نجومی
📆 شنبه بیست پنجم دی ماه سال1395
✨مصادف با پانزدهم ربیع الثانی است
✨قمر در موضع برج #سرطان میباشد
💥ذات الکرسی 17:30دقیقه💥
__________________
💐انجام فعالیتهای آموزشی
💐صله ارحام
💐امورجاری
💐نیک میباشد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💐 و بنا به فرموده آقا امام جعفرصادق (ع) در باب اختیارات ایام این روز #نیک میباشد
💐سفر(موجب خیر ونفع باشد)
💐شروع هرکاری نیکوست
💐خریدوفروش
💐صله ارحام
💐امور جاری
خوب است.
💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺
سنگ صبور🆔👇👇
https://telegram.me/joinchat/BXZ2ETu6vQbS5_a74nQK1A
طبق اعلانات نجومی
📆 شنبه بیست پنجم دی ماه سال1395
✨مصادف با پانزدهم ربیع الثانی است
✨قمر در موضع برج #سرطان میباشد
💥ذات الکرسی 17:30دقیقه💥
__________________
💐انجام فعالیتهای آموزشی
💐صله ارحام
💐امورجاری
💐نیک میباشد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💐 و بنا به فرموده آقا امام جعفرصادق (ع) در باب اختیارات ایام این روز #نیک میباشد
💐سفر(موجب خیر ونفع باشد)
💐شروع هرکاری نیکوست
💐خریدوفروش
💐صله ارحام
💐امور جاری
خوب است.
💐🌺💐🌺💐🌺💐🌺
سنگ صبور🆔👇👇
https://telegram.me/joinchat/BXZ2ETu6vQbS5_a74nQK1A
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اینکه صبح رو...
چگونه آغاز کنیم مهمه...
پس با #لبخند به تمام دنیا بخند...
روزتون پر انرژی
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄ ┄
🆔⏬
https://telegram.me/sange3abur
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄ ┄
چگونه آغاز کنیم مهمه...
پس با #لبخند به تمام دنیا بخند...
روزتون پر انرژی
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄ ┄
🆔⏬
https://telegram.me/sange3abur
┄┅┅┄┄┅✶🌸✶┄┅┄┅┄ ┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زمانی تلفن کم بود،
اما آدمهای زیادی بودند
که بهشان زنگ بزنیم و
یکدل سیر حرف برنیم...
حالا تلفن ها زیاد است
اما آدمهای کمی هستند
که دلمان حرفهایشان را می خواهد..
J0in 🔛 @sange3abur💐👈
اما آدمهای زیادی بودند
که بهشان زنگ بزنیم و
یکدل سیر حرف برنیم...
حالا تلفن ها زیاد است
اما آدمهای کمی هستند
که دلمان حرفهایشان را می خواهد..
J0in 🔛 @sange3abur💐👈
🌹🍃🌹
زمانه اى شده كسى را دوست داشته باشى
چه يواشكى چه آشكار
بالاخره تو را ترك مى كند.
كاش كسى مى دانست
براى داشتن هميشگى يك نفر
او را بايد چگونه دوست داشت.
#رستمى
سنگ صبور🆔👇👇
https://telegram.me/joinchat/BXZ2ETu6vQbS5_a74nQK1A
زمانه اى شده كسى را دوست داشته باشى
چه يواشكى چه آشكار
بالاخره تو را ترك مى كند.
كاش كسى مى دانست
براى داشتن هميشگى يك نفر
او را بايد چگونه دوست داشت.
#رستمى
سنگ صبور🆔👇👇
https://telegram.me/joinchat/BXZ2ETu6vQbS5_a74nQK1A
Forwarded from سنگ صبـــور💞
وفادارى؟ .خدا بيامرزدش
صداقت؟ . يادش گرامى
غيرت؟ . به احترامش يك لحظه سكوت
معرفت؟ .. يابنده پاداش ميگيرد
مرام؟.. قطعه شهدا
عشق؟ .. از دم قسط
واقـــعـــا به ڪجا چنین شتابان ؟
@sange3abur🌷🌷
صداقت؟ . يادش گرامى
غيرت؟ . به احترامش يك لحظه سكوت
معرفت؟ .. يابنده پاداش ميگيرد
مرام؟.. قطعه شهدا
عشق؟ .. از دم قسط
واقـــعـــا به ڪجا چنین شتابان ؟
@sange3abur🌷🌷
این همه
"دوستت دارم" را
براى کدامین روز مبادا کنار گذاشتهایم؟؟؟!
باور کن مردگان بوى گل را استشمام نمیکنند !
از صدایتان برای فریاد مهربانی،
از گوشهایتان برای غمخواری،
از دستانتان برای نیکوکاری!
از ذهنتان برای راستی و درستی
و از قلبتان برای عشق
استفاده کنید...
💞 @sange3abur 💞
"دوستت دارم" را
براى کدامین روز مبادا کنار گذاشتهایم؟؟؟!
باور کن مردگان بوى گل را استشمام نمیکنند !
از صدایتان برای فریاد مهربانی،
از گوشهایتان برای غمخواری،
از دستانتان برای نیکوکاری!
از ذهنتان برای راستی و درستی
و از قلبتان برای عشق
استفاده کنید...
💞 @sange3abur 💞
#پارت #109و110
کابوسم شدی📚📖
وقتی مطمئن شدم خوابه
رفتم پایین وروی کاناپه دراز کشیدم بازم به اشک ریختن پناه بردم تا خوابم برد....
صبح که بلند شدم دیدم یه پتو رو مه.....
از اون روز به بعد ارشیا رو زیاد نمیدیدم.... اینم باعث میشد باهم دعوا نکنیم...
منم شبا بیرون روی کاناپه ی سالن میخوابیدم....یه هفته ای بود از اون اتفاق می گذشت.....
؛؛؛؛؛؛
بعد از یه حموم پدر مادر دار...
یه بلوز آستین سه ربع زرشکی که اززیرسینه گشاد میشد با یه شلورسفیدخونگی پوشیدم ... طبق عادتم یه کلاه گذاشتم روسرم.....
ازصبح تا الان که ساعت 12شب بود خبری از ارشیا نبود.... با خیال راحت لم دادم روی تخت حتما مثل اون دفعه صبح برمیگشت...
یه فیلم طنز هندی پیدا کردم...فیلمش درمورد زامبیا بودوسیف علی خان توش بازی میکرد یعنی ترکیدم از خنده ....ذرتای بوداده شده رو باولع توی دهنم جا دادم و داشتم به فیلمم نگاه میکردم.....
داشتم از دلتنگی مامانمینا خفه میشدم...دلم براشون تنگ شده بود....یعنی الان چه وضعیتی دارن ؟!....چرا فک کردم با ازدواج من همه چیز درس میشه؟!.....هی فعلا که من ازدواج کردم...پس بیخیال....
خیلی خوابم میومد....اما چشاموباز نگه داشتم تا فیلمو تا ته ببینم وبعد برم پایین ...اما خوابم برد...
دستمو دور بالشت حلقه کردم وسرمو گذاشتم روش ....اما چرا این بالشته اینقد سفته؟!.....
کابوسم شدی📚📖
وقتی مطمئن شدم خوابه
رفتم پایین وروی کاناپه دراز کشیدم بازم به اشک ریختن پناه بردم تا خوابم برد....
صبح که بلند شدم دیدم یه پتو رو مه.....
از اون روز به بعد ارشیا رو زیاد نمیدیدم.... اینم باعث میشد باهم دعوا نکنیم...
منم شبا بیرون روی کاناپه ی سالن میخوابیدم....یه هفته ای بود از اون اتفاق می گذشت.....
؛؛؛؛؛؛
بعد از یه حموم پدر مادر دار...
یه بلوز آستین سه ربع زرشکی که اززیرسینه گشاد میشد با یه شلورسفیدخونگی پوشیدم ... طبق عادتم یه کلاه گذاشتم روسرم.....
ازصبح تا الان که ساعت 12شب بود خبری از ارشیا نبود.... با خیال راحت لم دادم روی تخت حتما مثل اون دفعه صبح برمیگشت...
یه فیلم طنز هندی پیدا کردم...فیلمش درمورد زامبیا بودوسیف علی خان توش بازی میکرد یعنی ترکیدم از خنده ....ذرتای بوداده شده رو باولع توی دهنم جا دادم و داشتم به فیلمم نگاه میکردم.....
داشتم از دلتنگی مامانمینا خفه میشدم...دلم براشون تنگ شده بود....یعنی الان چه وضعیتی دارن ؟!....چرا فک کردم با ازدواج من همه چیز درس میشه؟!.....هی فعلا که من ازدواج کردم...پس بیخیال....
خیلی خوابم میومد....اما چشاموباز نگه داشتم تا فیلمو تا ته ببینم وبعد برم پایین ...اما خوابم برد...
دستمو دور بالشت حلقه کردم وسرمو گذاشتم روش ....اما چرا این بالشته اینقد سفته؟!.....