دکتر سلمان فاطمی . نورولوژیست
643 subscribers
2.12K photos
142 videos
46 files
2.77K links
متخصص بیماریهای مغز و اعصاب
Download Telegram
وی افزود: "درمان مکمل، با هدف قرار دادن ریبوفلاوین و بیوتین به عنوان یک راه درمانی بالقوه برای کاهش علائم PD و کند کردن پیشرفت بیماری، نویدبخش است."
 
نتایج این مطالعه، اهمیت درک رابطه ی پیچیده ی بین میکروبیوتای روده، مسیرهای متابولیک و تخریب عصبی را برجسته می کند. در سال های آینده، درمان به طور بالقوه می تواند بر اساس مشخصات میکروبیوم منحصر به فرد هر بیمار، سفارشی شود.

با تغییر سطوح باکتری در میکروبیوم، پزشکان به طور بالقوه می توانند شروع علائم مرتبط با بیماری هایی مانند PD را به تاخیر بیاندازند. 

نیشیواکی گفت: «ما می‌توانیم آنالیز میکروبیوتای روده را روی بیماران انجام دهیم یا آنالیز متابولیت مدفوع را انجام دهیم.
با استفاده از این یافته‌ها، می‌توانیم افرادی را با کمبودهای خاص شناسایی کنیم و مکمل‌های ریبوفلاوین و بیوتین خوراکی را به افرادی که سطح این دو ویتامین کاهش یافته است، تجویز کنیم و این، به طور بالقوه یک درمان موثر ایجاد می‌کند. 


خلاصه
متاآنالیز توالی shotgun sequencingمیکروبیوتای روده در بیماری پارکینسون

هدف ما شناسایی ویژگی‌های میکروبی روده در بیماری پارکینسون (PD) در سراسر کشورها با متاآنالیز مجموعه ی داده‌های توالی
(shotgun sequencing)
مدفوع، از 94 بیمار مبتلا به PD و 73 مورد کنترل در ژاپن و پنج مجموعه داده- که قبلا از ایالات متحده آمریکا، آلمان، چین و تایوان جمع آوری شده بود- انجام شد. سنجش های GC-MS و LC-MS/MS به ترتیب برای تعیین کمیت اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه مدفوع (SCFAs) و پلی آمین های مدفوع ایجاد شد.

تجزیه و تحلیل تاکسونومیک نشان داد که گونه  Akkermansia muciniphila  در PD افزایش یافته است، در حالی که گونه  Roseburia intestinalis  و  Faecalibacterium prausnitzii  در PD کاهش یافته است.

تجزیه و تحلیل مسیر، نشان داد که ژن‌های موجود در بیوسنتز ریبوفلاوین و بیوتین پس از تعدیل عوامل مداخله‌گر، به طور قابل‌توجهی در PD کاهش یافتند. پنج مورد از شش دسته در آنزیم های فعال کربوهیدرات (CAZymes) در PD کاهش یافت.

تجزیه و تحلیل متابولیک نمونه های مدفوع، نشان داد که SCFAs و پلی آمین های مدفوع به طور قابل توجهی در موارد دچار PD، کاهش یافته است. ژن های موجود در بیوسنتز ریبوفلاوین و بیوتین با غلظت مدفوع SCFAs و پلی آمین ها همبستگی مثبت داشتند.

باکتری هایی که باعث کاهش بیوسنتز ریبوفلاوین در ژاپن، ایالات متحده آمریکا و آلمان می شود با باکتری هایی در چین و تایوان متفاوت بود. به طور مشابه، باکتری های مختلف باعث کاهش بیوسنتز بیوتین در دو کشور شدند.

ما فرض می کنیم که کاهش SCFA ها و پلی آمین ها باعث کاهش لایه مخاط روده می شود که متعاقباً تشکیل فیبریل های غیر طبیعی α-سینوکلئین در شبکه ی عصبی روده در PD را تسهیل می کند و همچنین باعث التهاب عصبی در PD می شود.

https://neurosciencenews.com/vitamin-b-parkinsons-microbiome-26335/
اول نظرت رو در مورد ویدیو بگو بعد ادامه رو بخون







وقتی تصمیم میگیری از میدانی که برای تو ساخته اند، بیرون بروی... جهان را بسیار دور و متفاوت از #غار قبلی خود خواهی یافت ...و میزان بندهایی- که بر تو تحمیل شده است- تو را شگفت زده خواهد کرد!!!

هرچقدر منطقه ی آسایش تو وسیع و راحت باشد ... همیشه بکوش آن را بزرگتر و وسیعتر کنی

#غار_افلاطون #شناخت #درون_مجموعه #بیرون_مجموعه

https://youtu.be/cppR5BzigMw?feature=shared
تلاش برای بازتعریف عبارت های به ظاهر ساده

انرژی، جرم، حرکت و.... عبارت های به ظاهر ساده ای است که در بررسی دقیق تر، به خصوص با تعریف های علم جدید مانند نسبیت و یا ادراک و حس درون مجموعه یا ادراک و حس بیرون مجموعه قدری دشوار میشود.

معادله ی معروف انیشتین- که انرژی را با جرم یکسان می کند و نشان می دهد، جرم شکلی از انرژی است- معادله ای زیبا و فوق العاده مفید است. با این حال، هنگامی که این معادله تا سطح دانه ی بسیار ریز کوانتومی، بررسی شود، تمام شرایط آن، تا حد زیادی تعریف نشده باقی می‌ماند.

سرعت نور به‌عنوان یک "ثابت" بیان می‌شود، بدون اینکه دلیل روشنی وجود داشته باشد که چرا سرعت نور اینقدر است و چگونه در ارتباط جرم و انرژی نقش دارد.
انرژی، ظرفیت انجام کار است، اما از نظر فیزیکی چیست و منبع انرژی در کیهان چیست؟

جرم، نوعی انرژی است که با پاسخ جسم به شتاب (اینرسی) تعریف می‌شود، اما از نظر مکانیکی، انرژی چیست که به نظر می‌رسد این کیفیت جرم را دارد؟

"مکانیسم هیگز"، تصور می‌شود با ایجاد نوعی نیروی "اصطکاک" بر روی ذرات بدون توده ایجاد میشود که در غیر این صورت و در حالتی که با نیروهای کاهنده ی سرعت مواجه نشود، با سرعت نور حرکت می کنند.

اما مکانیسم هیگز فقط مسئول توده ی کوارک ها و الکترون هاست که حداکثر حدود 2 درصد از کل جرم یک اتم است. فرض بر این است که 98 درصد دیگر جرم، از انرژی اتصال برهمکنش رنگ، ناشی می شود و از این رو جرم به روشنی تعریف نشده است. آیا جرم، انرژی خلاء QCD یا جفت شدن با میدان هیگ است؟quantum chromodynamics (QCD)، مطالعه ی واکنش قوی بین کوارک ها است که به وسیله ی گلوئونها ایجاد می شود.

در حالی که در سطح عملیاتی، فیزیکدان ها می توانند بدون تعریف دقیق و تعریف شده ای برای جرم و انرژی به کار خود ادامه دهند، زمانی که فراموش شود این اصطلاحات بدون درک ماهیت بنیادی آنها مورد استفاده قرار می گیرند، ممکن است مشکلاتی به وجود بیاید.

ما تلاش کرده‌ایم این وضعیت را اصلاح کنیم و اکنون یک توصیف تحلیلی دقیق برای مکانیسم‌های ایجاد کننده ی جرم و ماهیت انرژی به عنوان گرادیان‌های همیشگی در چگالی انرژی نوسانات خلاء کوانتومی میدان الکترومغناطیسی داریم.

این مطلب، در دست‌نوشته جدید به نام «منشاء جرم و ماهیت گرانش» از نسیم هرمیان توضیح داده شده است، که برای دانلود رایگان در سرور پیش‌چاپ Zenodo در دسترس است https://zenodo.org/doi/10.5281/zenodo.8381114
انرژی، جرم، حرکت و.... عبارت های به ظاهر ساده ای است که در بررسی دقیق تر، به خصوص با تعریف های علم جدید مانند نسبیت و یا ادراک و حس درون مجموعه یا ادراک و حس بیرون مجموعه قدری دشوار میشود.
👆👆
چرا مردم به هم اعتماد نمی‌کنند؟ "آنتون چخوف" می‌گوید: عدم اعتماد ما به مردم دو علت دارد اول: ما آنها را نمی‌شناسیم
دوم: ما آنها را می شناسیم!!

آنتون پاولاویچ چِخوف (به روسی: Анто́н Па́влович Че́хов)‏ (زادهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۱۸۶۰ در تاگانروگ – درگذشتهٔ ۱۵ ژوئیهٔ ۱۹۰۴) پزشک، داستان‌نویس، طنزنویس و نمایش‌نامه‌نویس برجستهٔ روس


https://www.facebook.com/100067543622047/posts/pfbid02wLdk7aPdd63zAdXBJDMfVcKpfCBFJHQjrMY6EkEVMXV6qieLpAqCQQd5g6yvqLD3l/?mibextid=Nif5oz
وابسته به دوستی این و آن نشو. رها باش تا مالک و صاحب شوی!

جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی از دوستش شمس الدین تبریزی پرسید:
آتش روح چگونه سرد می شود؟
او پاسخ داد: پسرم با بی نیازی، ای پسرم بی نیازی بجو، هر که رها کند، مالک می شود.

مولوی پاسخ داد: انسان چطور؟
فرمود: آنها بر دو دسته هستند: هر که بخواهد تو را ترک کند، در سوراخ در، راه خروج می یابد، و هر که بخواهد تو را دوست بدارد، سوراخی در صخره به عنوان ورودی می یابد.

https://www.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid0BvUAJvFYYuNqjk3dHCe92xZi46KxH2NfMaKgH7GX1CktjLe9QhNk3Uw4czKiAt47l&id=100083295964381&post_id=100083295964381_pfbid0BvUAJvFYYuNqjk3dHCe92xZi46KxH2NfMaKgH7GX1CktjLe9QhNk3Uw4czKiAt47l&mibextid=Nif5oz
سلولهای بنیادین در درمان ایدز

پیوند سلولی با سلولهای بنیادی، زن میانسالی را- که به عنوان بیمار مبتلا به ایدز شناخته می شد- درمان کرد.

این پیوند در سال ۲۰۱۷ انجام شد و از آن سال، پس از دریافت سلول های بنیادی مقاوم به HIV- که از خون بند ناف برای درمان سرطان لوکمی ا جمع آوری شده بود- از ویروس HIV قابل تشخیص، پاک شده است.

سلول های بنیادی، از مغز استخوان تولید می شوند و می توانند تبدیل به انواع مختلف سلولی شوند.

تنها تعداد انگشت شماری از موارد HIV درمان شده اند که شامل دو مرد در آلمان، یکی در لندن و یک مورد بهبودی طولانی مدت در مردی که در لس آنجلس درمان شده بود، همگی سلول های بنیادی را از یک اهداکننده ی بالغ دریافت کرده بودند که حامل دو نسخه از یک جهش طبیعی روی ژن ccr5 است. این جهش ژنی، از ورود ویروس و آلودگی سلول های سالم، جلوگیری می کند. ژنتیک و قومیت فرد می تواند بر توانایی آنها برای یافتن پیوند سازگار، تأثیر بگذارد.

سلول‌های بنیادی به آسانی در دسترس هستند و به اندازه سلول های بالغ، نیازی به تطبیق ندارند و به افراد با هر نژادی کمک می کند تا HIV آنها درمان شوند.

درمان افرادی که از قبل به پیوند نیاز دارند و به دلیل دیگری پیوند سلولهای بنیادی دریافت می‌کنند، یک تغییر دهنده ی بازی و یک درمان واقع بینانه برای HIV است. با این حال پیوند سلولهای بنیادی در ایدز ماهیت بسیار تهاجمی و خطرناکی دارد و ممکن است عوارض جانبی شدیدی داشته باشد https://youtu.be/rwXFgEpRHz0?feature=shared
هر شخص، "ناشناخته" را به میزان پاکی دلش می شناسد.
علوم اعصاب از مدت ها قبل از اینکه ChatGPT اولین هجای دیجیتال خود را به زبان بیاورد، داده های ارزشمند هوش مصنوعی را تغذیه می کرد؛ اکنون به نظر می رسد به زودی، هوش مصنوعی ممکن است این لطف را جبران کند.

علوم اعصاب، پایه ی هوش مصنوعی بوده است ولی ممکن است به زودی هوش مصنوعی، پایه ای برای تفکر و علوم اعصاب شود!!

هوش مصنوعیِ الهام گرفته از مغز، مانند انسان ها یاد می گیرد و شاید روش تفکر جدیدی را به انسان، یاد دهد!

20 ژوئن 2024
خلاصه: هوش مصنوعی امروزی می تواند داده ها را بخواند، صحبت کند و تجزیه و تحلیل کند، اما همچنان محدودیت های حیاتی دارد.

محققان NeuroAI یک مدل هوش مصنوعی جدید با الهام از کارایی مغز انسان، طراحی کردند.

این مدل به نورون‌های هوش مصنوعی اجازه می‌دهد، بازخورد دریافت کنند و در زمان واقعی، تنظیم شوند و فرآیندهای یادگیری و حافظه را افزایش دهند. این نوآوری می‌تواند منجر به نسل جدید و کارآمدتر و در دسترس تر از هوش مصنوعی شود و هوش مصنوعی و علوم اعصاب را به هم نزدیک‌تر کند.

حقایق کلیدی:
با الهام از مغز: مدل جدید هوش مصنوعی، مبتنی بر نحوه ی پردازش و تنظیم موثر داده ها توسط مغز انسان است.

تنظیم بلادرنگ و آنی: نورون‌های هوش مصنوعی می‌توانند بازخورد دریافت کنند و در لحظه، تنظیم شوند و کارایی را بهبود بخشند.

تأثیر بالقوه: این پیشرفت می‌تواند پیشگام نسل جدیدی از هوش مصنوعی باشد که مانند انسان‌ها یاد می‌گیرد و زمینه‌های هوش مصنوعی و علوم اعصاب را تقویت می‌کند.


هوش مصنوعی، می خواند، صحبت می کند، کوه هایی از داده را جمع آوری می کند و برای کارهای تجاری تصمیم می‌گیرد. هوش مصنوعی امروز، ممکن است بیش از هر زمان دیگری انسانی به نظر برسد. با این حال، هوش مصنوعی هنوز کاستی های مهمی دارد. 

همانطور که ChatGPT و همه ی فناوری‌های هوش مصنوعی کنونی چشمگیر هستند، از نظر تعامل با دنیای فیزیکی، هنوز بسیار محدود هستند.

حتی در کارهایی که انجام می‌دهند، مانند حل مسائل ریاضی و نوشتن مقاله- قبل از اینکه بتوانند کارهای خود را به خوبی انجام دهند- میلیاردها و میلیاردها مثال آموزشی می‌گیرند  

"دارووالا" به دنبال راه‌های جدید و غیر متعارف برای طراحی هوش مصنوعی است که بتواند بر چنین موانع محاسباتی غلبه کند و شاید همین الان یکی را پیدا کرده باشد.
مدل جدید یادگیری ماشین، شواهدی برای یک نظریه ی هنوز اثبات نشده، ارائه می دهد و حافظه ی کاری working memory را با یادگیری و عملکرد تحصیلی مرتبط می کند.

کلید، انتقال داده ها بود. امروزه، بیشتر انرژی مصرفی محاسبات مدرن، ناشی از پرتاب داده ها در حاشیه است. در شبکه‌های عصبی مصنوعی- که از میلیاردها اتصال تشکیل شده‌اند- داده‌ها می‌توانند راهی بسیار طولانی را طی کنند.
بنابراین، برای یافتن راه‌حل، دارولا به دنبال الهام گرفتن از یکی از قدرتمندترین ماشین‌های محاسباتی و کارآمدترین ماشین‌های موجود، یعنی مغز انسان بود.

داروالا روش جدیدی را برای الگوریتم‌های هوش مصنوعی طراحی کرد تا داده‌ها را بسیار کارآمدتر، جابجا و پردازش کند؛ بر این اساس که مغز ما چگونه اطلاعات جدید را دریافت می‌کند.

این طراحی به تک تک «نورون‌های» هوش مصنوعی اجازه می‌دهد، بازخورد دریافت کنند و روی پرواز، تنظیم شوند، نه اینکه منتظر بمانند تا یک مدار کامل به‌طور هم‌زمان به‌روزرسانی شود.

به این ترتیب، داده ها نیازی به سفر طولانی ندارند و در زمان واقعی real time، پردازش می شوند.

دارولا می گوید: «در مغز ما، ارتباطات، همیشه در حال تغییر و تنظیم است. "اینطور نیست که همه چیز را متوقف کنی، خودت را تنظیم کنی و بعد وجود خودت را از سر بگیری."

مدل جدید یادگیری ماشین، شواهدی برای یک نظریه ی هنوز اثبات نشده، ارائه می دهد که حافظه ی کاری working memory را با یادگیری و عملکرد تحصیلی learning and academic performance مرتبط می کند.

حافظه ی کاری، سیستم شناختی است که ما را قادر می کند در حین یادآوری دانش و تجربیات ذخیره شده، در انجام وظیفه بمانیم. (در مغز انسان، یادآوری و تمرکز و توقف های ناشی از آن، مانع از انجام کار نمیشود. این رفتار، نوعی رفتار رفلکسی است که نیاز به تفکر و یادآوری فعال ندارد و خودبخود انجام می‌شود. انجام چنین کار خودبخودی، صرفه جویی خوبی در مصرف انرژی است. بخش بزرگ انرژی مصرفی مغز، ناشی از تفکر فعال است. تکامل چند میلیون ساله ی مغز، به این ابزار پیشرفته، آموخته است برای صرفه جویی در انرژی، بخشی از کارها را به شکل رفلکسی و ناخودآگاه انجام دهد. اکنون تلاش دانشمندان هوش مصنوعی، ابداع این رفلکس های کوتاه به جای فرایندهای طولانی تفکری است.)
تئوری هایی در علوم اعصاب وجود دارد که چگونه مدارهای حافظه فعال می توانند به تسهیل یادگیری کمک کنند. اما چیزی به اندازه ی قاعده ی جدید ما مشخص نیست این دو را با هم پیوند دهد و این یکی از چیزهای خوبی بود که ما در اینجا با آن برخورد کردیم.

این تئوری به قانونی منتهی شد که در آن، تنظیم هر سیناپس به صورت جداگانه، مستلزم نشستن این حافظه ی کاری در کنار آن بود. 

طراحی Daruwalla ممکن است به پیشروی نسل جدیدی از هوش مصنوعی کمک کند که مانند ما یاد می‌گیرد. این نه تنها هوش مصنوعی را کارآمدتر و در دسترس‌تر می‌کند، بلکه تا حدودی یک لحظه ی خاطره انگیز برای neuroAI خواهد بود.

علوم اعصاب از مدت ها قبل از اینکه ChatGPT اولین هجای دیجیتال خود را به زبان بیاورد، داده های ارزشمند هوش مصنوعی را تغذیه می کرد؛ اکنون به نظر می رسد به زودی، هوش مصنوعی ممکن است این لطف را جبران کند.

خلاصه
قانون یادگیری Hebbian مبتنی بر گلوگاه اطلاعات،Information bottleneck-based Hebbian learning rule، به طور طبیعی حافظه ی کاری و به روز رسانی سیناپسی را به هم مرتبط می کند

شبکه‌های عمیق پیش‌خور feedforward عصبی، مدل‌های مؤثری برای طیف گسترده‌ای از چالش ها هستند، اما آموزش و استقرار چنین شبکه‌هایی هزینه انرژی قابل توجهی را به همراه دارد. شبکه‌های عصبی Spiking neural networks (SNN) که بر اساس نورون‌های واقعی بیولوژیکی مدل‌سازی می‌شوند- زمانی که به درستی بر روی سخت‌افزار محاسباتی نورومورفیک مستقر شوند- راه‌حلی بالقوه ارائه می‌دهند.
با این حال، بسیاری از برنامه ها، SNN ها را  به صورت آفلاین آموزش می دهند و اجرای آموزش شبکه به طور مستقیم بر روی سخت افزار نورومورفیک، یک چالش تحقیقاتی مداوم است.

مانع اصلی، این است که انتشار به عقبback-propagation- که آموزش چنین شبکه های عمیق مصنوعی را ممکن می کند- از نظر بیولوژیکی، نامحتمل است.

دانشمندان علوم اعصاب در مورد اینکه چگونه مغز، یک سیگنال خطای دقیق را از طریق شبکه ای از نورون ها منتشر می کند، مطمئن نیستند. پیشرفت اخیر به بخشی از این سوال می پردازد- به عنوان مثال، در مورد مشکل حمل وزن- اما یک راه حل کامل، نامشهود باقی می ماند.

در مقابل، قوانین یادگیری جدید مبتنی بر گلوگاه اطلاعاتی (IB) information bottleneck، هر لایه از یک شبکه را به طور مستقل آموزش می‌دهد و نیاز به انتشار خطاها در لایه‌ها را دور می‌زند. در عوض، انتشار به دلیل اتصال پیشخور لایه ها layers’ feedforward connectivity، به صورت ضمنی است.

این قوانین، به شکل یک به روز رسانی هبیان سه عاملی است، یک سیگنال خطای جهانی، به روز رسانی های سیناپسی محلی را در هر لایه تعدیل می کند.

متأسفانه، سیگنال جهانی برای یک لایه ی معین، نیاز به پردازش چند نمونه به طور همزمان دارد و مغز، تنها یک نمونه را در یک زمان می بیند.

ما یک قانون به‌روزرسانی سه عاملی جدید three-factor update rule را پیشنهاد می‌کنیم که در آن، سیگنال سراسری، به درستی اطلاعات را در سراسر نمونه‌ها از طریق یک شبکه ی حافظه کمکی دریافت می‌کند. شبکه ی کمکی را می توان  به طور پیشینی"استقرایی"، مستقل از مجموعه ی داده ی مورد استفاده در شبکه ی اولیه، آموزش داد.

ما عملکرد قابل مقایسه را با خطوط پایه در وظایف طبقه بندی تصویر نشان می دهیم. جالب توجه است، برخلاف طرح‌های مشابه پس انتشار back-propagation-like schemes که در آن هیچ ارتباطی بین یادگیری و حافظه وجود ندارد، قانون ما ارتباط مستقیمی بین حافظه ی کاری و به‌روزرسانی‌های سیناپسی ارائه می‌دهد.

تا جایی که ما می دانیم، این اولین قانونی است که این پیوند را صریح می کند.

ما این مفاهیم را در آزمایش‌های اولیه ی بررسی تأثیر ظرفیت حافظه بر عملکرد یادگیری، بررسی می‌کنیم.

با حرکت رو به جلو، این کار یک دیدگاه جایگزین از یادگیری را پیشنهاد می‌کند که در آن، هر لایه، فشرده‌سازی اطلاعاتی از حافظه را در مقابل عملکرد کارtask performance، متعادل می‌کند.

https://neurosciencenews.com/neuroai-learning-anns-26349/
ضعف در بستن تکمه های لباس و پوشیدن کفش و دمپایی ضعف در قسمت انتهایی اندام های فوقانی و تحتانی

بیماری شارکو ماری توث چیست و چه علائمی دارد؟ 

این بیماری یکی از بیماری های ژنتیکی و مادرزادی به حساب می آید که روی اعصاب جنین تاثیر می گذارد. بیماری زیر مجموعه ای از اختلالات ژنتیکی است که باعث آسیب به اعصاب می شود. اعصابی که اطلاعات و سیگنال ها را از مغز و نخاع به سایر نقاط بدن منتقل می کنند. اطلاعاتی مانند لمس کردن که باعث بازگشت سیگنال به نخاع و مغز می شوند

این بیماری شروعی تدریجی دارد و معمولا پیشرونده است. معمولا سیر پیشرفت کندی دارد.
اکثر بیماران مبتلا به این بیماری طول عمر طبیعی داشته و در طول زندگی خود می توانند راه بروند. در نوار عصبی که از اندام مبتلا به این بیماری گرفته می شود، سرعت هدایت عصبی در عصب پرونئال کم می شود. کاهش آمپلیتیود CMAP and SNAP نشان دهنده ی نوروپاتی آکسونال حسی و حرکتی است این بیماری شایع ترین بیماری عصبی عضلانی ارثی است که از هر ۱۰۰ هزار نفر ۱۰ الی ۳۰ نفر را درگیر می کند.
علائم بیماری
ضعف و آتروفی عضلات ساق و پا
اختلال حس در ساق و پا
معمولا در این بیماری درد وجود ندارد ولی گاهی درد نیز گزارش می شود.
تشدید قوس پا
افتادگی پا یا فوت دراپ
انگشتان چکشی
اختلال در تعادل و راه رفتن
ممکن است ران ها، بازوها و دست ها نیز درگیر شوند.
نحوه شیوع و انتقال آن از طریق وراثت
بیماری شارکو ماری توث بر اساس نوع، ممکن است به صورت اتوزوم غالب یا مغلوب و یا بصورت وابسته به جنس به ارث برسد. گاهی هم هیچ سابقه فامیلی در بیمار وجود ندارد و ایجاد آن به علت جهش ژنتیکی در فرد می باشد. تشخیص این مشکل در ماه های اول بارداری می تواند ولدین را از داشتن فرزندی با این بیماری آگاه کند.

تشخیص اولیه با #نوار_عصب_و_عضله است

نوع I، فرم دمیلیزان و نوع II فرم axonal بیماری است که شیوع حداقل ۱۰۰۰/۱ برای آن برآورده شده‌است. در اکثر بیماران نحوه توارث اتوزوم غالب می‌باشد.
نوع دمیلینه کننده از نظر ژنتیکی هتروژن بوده و دست کم ۳ لوکوس ژنی دارد؛
ژن PMP۲۲ که یک پروتئین میلینی را کد می‌کند.
ژن MPZ که یک پروتئین میلینی را کد می‌کند.
ژن داینامین، یک موتورپروتئین را- که برای حرکت‌های درون سلولی لازم است- کد می‌کند.


در اکثر خانواده‌های HMSN I، مطالعات پیوندی، ژن (CMT 1a) را در ناحیه پری‌سانترومری کروموزوم 17 شناسایی کرده است

#تشنج #اختلال_رفتاری #نوار_مغز #ضعف_پا #لاغر_شدن_پا #ضعف_دست  #لاغر_شدن_دست #زخم_بستر #نوار_عصب_و_عضله #EMG
#EEG #دکتر_سلمان_فاطمی  #نورولوژیست_اصفهان

نوار عصب و عضله و نوار مغز هر روز در مطب دکتر سلمان فاطمی از ساعت ۴و نیم عصر
۰۳۱۳۲۲۲۳۳۲۸
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/1822787/
از سایه ها نترس
سایه، خیلی ساده به این معنی است که نوری در این نزدیکی بر چیزی میتابد!

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=1003268101161332&set=a.289114739243342&type=3&mibextid=Nif5oz
داروی کنترل قند خون

گلوگزیگا ام gloxiga M= داپاگلیفلوزین ۵ میلی+ متفورمین ۸۵۰ میلی گرم 

مکانیسم داپاگلیفلوزین: مهار کننده ی Sodium-glucose Cotransporter-2 (SGLT2) در توبولهای پروگزیمال کلیه است که مسئول اصلی با جذب گلوکز از ادرار به خون است؛ همچنین باعث مهار بازجذب شدیم میشود و این میتواند بار اضافه قلب را کاهش دهد.
نیمه عمر ۱۳ ساعته

متفورمین: مکانیسم اثر: کاهش تولید گلوکز در کبد و کاهش بازجذب گوارشی گلوکز و افزایش حساسیت به انسولین
نیمه عمر ۴تا ۹ ساعته
داروی زنوور xenover یا زنیکال یا اورلیستات، تولیدی شرکت داروسازی اکتوور کپسول ۱۲۰ میلیگرمی

مکانیسم اثر:
مهار لیپاز پانکراس و معده و مهار هیدرولیز تری گلیسرید که باعث کاهش جذب چربی غذا می شود.

نیمه عمر یک تا دو ساعته دارد
برای التیام پوست، دانشمندان ترکیب موجود زنده- ساختار دیجیتال الکترونیک یا"بیوالکترونیک زنده" را اختراع کردند!!


تاریخ:12 ژوئن 2024منبع:دانشگاه راتگرز

خلاصه: مهندسان، وصله ای ساخته اند که حسگرها و باکتری ها را برای تعامل با بدن، ترکیب می کند.
    

"سیمیائو نیو" در بیشتر دوران کودکی خود از پسوریازیس- که یک بیماری پوستی مزمن و اغلب دردناک است- رنج می برد.
او میگوید: گاهی، پماد تجویز شده تأثیر می گذارد و نواحی ملتهب و قرمز ایجاد شده توسط این بیماری را درمان می کند.

اما او هرگز مطمئن نبود که آیا دارو را به اندازه ی کافی استفاده می کند یا نه، آیا سوزش پوست بهبود می یابد و چه زمانی باید درمان را متوقف کند.

سال‌ها بعد، نیو به‌عنوان مهندس تیمی در شرکت اپل- که لوازم الکترونیکی را برای نظارت بر ضربان قلب در ساعت‌های اپل ابداع کرد- کشف کرد: می‌توان دستگاه الکترونیکی پوشیدنی مشابهی برای درمان بیماری‌های پوستی مانند پسوریازیس و ارائه بازخورد مداوم به بیماران ایجاد کرد.

در حال حاضر، نیو، استادیار مهندسی زیست پزشکی در دانشکده مهندسی در راتگرز-نیوبرانزویک، نقش مهمی در توسعه نوعی دستگاه ایفا کرده است که رویای آن را داشت:

نمونه اولیه منحصر به فردی از آنچه او و همکاران تحقیقاتی اش ساخته اند؛ یک "بیوالکترونیک زنده" است که برای درمان پسوریازیس طراحی شده است.

نیو و همکارانش، از جمله دانشمندان دانشگاه شیکاگو به رهبری "بوژی تیان" و دانشگاه کلمبیا، با توصیف پیشرفت در مجله Science ، از توسعه یک پچ - که ترکیبی از الکترونیک پیشرفته، سلول‌های زنده و هیدروژل است - خبر داده اند. این طرح در آزمایش‌ها در موش ها کارآمدی نشان می‌دهد.

نیو گفت که این پچ، نه تنها یک درمان بالقوه برای پسوریازیس، بلکه یک پلتفرم فناوری جدید برای ارائه ی درمان‌ نیازهای پزشکی به گونه‌ای متنوع مانند زخم‌ها و به طور بالقوه، انواع سرطان‌های پوست است.

نیو گفت: «ما به دنبال نوع جدیدی از دستگاه بودیم که حس و درمان را برای مدیریت بیماری‌های التهابی پوست مانند پسوریازیس ترکیب کند. ما دریافتیم که با ترکیب باکتری‌های زنده، وسایل الکترونیکی انعطاف‌پذیر و مواد چسبنده ی رابط پوستی، می توانیم نوع جدیدی از دستگاه را بسازیم.»
قطر وصله ی دایره ای حدود 1 اینچ و نازک است. این پچ حاوی تراشه های الکترونیکی، سلول های باکتریایی و ژل ساخته شده از نشاسته و ژلاتین است. آزمایش‌هایی که توسط تیم تحقیقاتی روی موش انجام شد نشان داد که این دستگاه می‌تواند به طور مداوم علائم مشابه پسوریازیس را بدون تحریک پوست، کنترل کند و بهبود بخشد.

نیو گفت که این دستگاه جهشی به جلو در مورد بیوالکترونیک های معمولی است که عموماً از اجزای الکترونیکی تشکیل شده اند و در یک لایه ی مصنوعی نرم قرار گرفته اند و در تماس با بدن، باعث کاهش تحریک می شوند. تکه هایی که برای انجام الکتروکاردیوگرام روی قفسه سینه بیمار قرار می گیرند نمونه هایی از دستگاه های معمولی هستند.

او گفت که اختراع نیو را می توان به عنوان یک "داروی زنده" در نظر گرفت، زیرا با سلول های زنده، به عنوان بخشی از درمان خود ترکیب می شود.

باکتری S. epidermidis- که روی پوست انسان زندگی می کند و نشان داده شده است التهاب را کاهش می دهد- در پوشش ژل دستگاه گنجانده میشود. یک مدار چاپی نازک و انعطاف پذیر، اسکلت دستگاه را تشکیل می دهد.
هنگامی که دستگاه روی پوست قرار می‌گیرد، باکتری‌ها ترکیباتی ترشح می‌کنند که التهاب را کاهش می‌دهد و حسگرها در مدارهای انعطاف‌پذیر، پوست را برای سیگنال‌هایی مانند امپدانس، دما و رطوبت- که نشان‌دهنده بهبودی هستند- کنترل می‌کنند.

داده‌های جمع‌آوری‌شده توسط مدارها به‌صورت بی‌سیم به رایانه یا تلفن همراه ارسال می‌شود و این، فرآیندی است که به بیماران اجازه می‌دهد روند بهبودی خود را نظارت کنند.

در طول سال‌های حضور "نیو" در اپل، قبل از اینکه در سال 2022 به دانشکده روتگرز بپیوندد، صدها یادداشت تشکر از طرف مشتریان برای او ارسال شده است. نیو گفت که مشتریان نامه نوشتند و به ساعت های اپل خود در نجات جانشان اعتبار داده اند. مانیتور ضربان قلب در این گوشی ها میتواند به یک بیماری قلبی مهم اشاره کند و میتواند یک آریتمی را- که به عنوان فیبریلاسیون دهلیزی شناخته می‌شود- شناسایی کند.

مشتریان گفته اند که نمی‌دانستند این اختلال قلبی را دارند. فیبریلاسیون دهلیزی در صورت عدم درمان می تواند منجر به سکته شود.
نیو می‌گوید: «وقتی چیزهایی تولید می‌کنید که بر زندگی مردم تأثیر مثبت می‌گذارد، احساس غرور می‌کنید. "این چیزی است که به من انگیزه ی زیادی می دهد و به من انگیزه می دهد تحقیقات فعلی خود را انجام دهم."
نیو گفت که آزمایشات بالینی بر این دستگاه بر روی بیماران انسانی به عنوان اولین گام تجاری سازی، باید انجام شود. نیو گفت، هنگامی که شواهدی از نتایج مثبت با حداقل عوارض جانبی وجود داشته باشد، مخترعان برای ارائه این دستگاه به بازار نیاز به تأیید FDA دارند.
https://www.sciencedaily.com/releases/2024/06/240612140815.htm#google_vignette
فاصله ها و تمایزها و تمرکز بر خود و من من کردن، توهمی بیش نیست.

انرژی منفی و سیاهی که به دیگران منتقل میکنی تا پایان روز و روزهای بعد، همراه خود توست

به جای اخم کردن و طلبکار بودن، نور و انرژی مثبت داشته باش

توضیح بیشتر به زودی

https://youtu.be/B5XDFXHmpKk?feature=shared
دانشمندان میکروربات های شفابخشی را، از سلول های پوست انسان ساختند

روبات های زنده!!

کشفیات جدید در عرصه ی روبات های زنده، میتواند درمان بیماری ها را متحول کند

دانشمندان با استفاده از سلول‌های نای انسان، ربات‌های بیولوژیکی ساخته اند که آزادانه شنا می‌کنند. این دستگاه های کوچک می توانند بدن شما را از درون درمان کنند.
 
شاید درباره ربات‌های ساخته شده از فلز، پلاستیک و الاستومرهای نرم شنیده باشید، اما اگر به شما بگویم که پوست شما نیز می‌تواند باعث ایجاد ربات‌های کوچک شود، چه؟ باورش سخت است اما تیمی از محققان دانشگاه "تافتس" به این امر دست یافته اند.   

توسط "روپندرا برهامبت"
 
محققان با استفاده از سلول های پوستی از سطح نای انسان، ربات های متحرک کوچکی ساخته اند که می توانند برای اهداف درمانی مانند التیام زخم ها، ترمیم بافت ها و درمان بیماری ها در قسمت های مختلف بدن انسان مورد استفاده قرار گیرند.  


با این حال، بزرگ‌ترین مزیت آنتروبوت‌ها این است که بر خلاف سایر کاربردهای پزشکی، در طول درمان، رد نمی‌شود یا باعث ایجاد پاسخ ایمنی در بیمار نمی‌گردد، زیرا از سلول‌های خود بیمار، ساخته شده‌است.

علاوه بر این، محققان در طول مطالعه ی خود دریافتند این ربات های کوچک، باعث رشد سلول های مغزی هم می شوند. 
 
یک کارکرد جدید، این اکتشاف را برای یافتن قابلیت های پنهان، در یک زمینه متفاوت باز می کند. برای مثال، ما انتظار نداشتیم که سلول‌های پوست نای ساخته شده در آنتروبوت‌ها بتواند رشد بافت عصبی را تشویق کند، اما این دقیقاً همان کاری است که آنها انجام دادند .

ساخت ربات از سلول های انسان
این اولین بار نیست که دانشمندان با استفاده از سلول های یک موجود زنده، روبات هایی را می سازند. در سال 2020، محققان دانشگاه ورمونت، سلول‌های جنین قورباغه را به ربات‌های دارورسانی به نام xenobots تبدیل کردند.(به مقاله ی مربوط به زنوبات در همین کانال مراجعه شود)

با این حال، آنتروبات ها احتمالا اولین ربات هایی هستند که از سلول های انسانی ساخته شده اند. برای ساختن آنها، محققان ابتدا سلول های نای را از یک فرد بالغ استخراج کردند و بعدا آنها را به یک محیط مایع مخصوص حاوی مواد مغذی و سایر مواد شیمیایی منتقل کردند.


این محیط به سلول ها اجازه داد شکل مورد نظر محققین را به خود بگیرند. یکی از ویژگی های جالب سلول های تراشه این است که به طور طبیعی با ساختارهای مویی به نام مژک پوشیده شده اند. 
در داخل بدن انسان، مژک ها روی سطح لوله تراشه یافت می شوند و به عنوان یک مانع عمل می کنند و از ورود ذرات ناخواسته ی حمل شده توسط هوا به ریه ها جلوگیری می کنند. 

پس از مدتی، سلول‌های کشت، شروع به جمع شدن و تشکیل خوشه‌هایی مشابه آنچه در هنگام تشکیل ارگانوئیدها دیده می‌شود، کردند. 
این خوشه ها در نهایت شکل انسان-ربات های چند سلولی با اندازه های 30 تا 500 میکرومتر را به خود گرفتند. این روبات ها همچنین توانستند با استفاده از مژه های خود آزادانه شنا کنند.

زمانی که محققان یک لایه آسیب دیده از نورون ها را با آنتروبوت ها در ظرف آزمایشگاهی قرار دادند، دیدند روبات‌ها رشد بافت‌های عصبی را در این مناطق، افزایش داد.

 رشد بافتی در ظرف دیگری که حاوی یک لایه ی عصبی آسیب دیده بود اما آنتروبوتی در آن، وجود نداشت، مشاهده نشد.  
  
"مایکل لوین"، یکی از نویسندگان این مطالعه و استاد زیست شناسی در دانشگاه تافتس، گفت: «جالب و کاملاً غیرمنتظره است که سلول‌های نای بیمار عادی، بدون تغییر DNA، می‌توانند به تنهایی حرکت کنند و رشد نورون‌ها را در ناحیه ی آسیب‌دیده، تشویق کنند».

محققان مطمئن نیستند که چگونه آنتروبات ها قادر به القای بهبودی در نورون های آسیب دیده هستند. امیدواریم مطالعات آینده مکانیسم اصلی را روشن کند.


آیا آنتروبات ها می توانند سرکش باشند؟

آنتروبات ها می توانند خود به خود جمع شوند و با سلول های زنده ی دیگر تعامل داشته باشند. این، به آنها توانایی التیام، ترمیم، بازسازی و سازماندهی سلول های بدن را می دهد. 
 آیا آنتروبوت‌ها برای استفاده انسان کاملاً بی‌خطر هستند و آیا این احتمال وجود دارد که در طول درمان، سرکشی کنند ؟ هنگامی که این سوالات پرسیده شد، محققان پاسخ دادند:  این روبات ها ذاتاً یک فناوری بسیار ایمن هستند. اگرچه آنها مانند میکروارگانیسم‌های کوچک حرکت می‌کنند، اما بیشتر شبیه ارگانوئیدهای کوچک یا خوشه‌هایی از سلول‌ هستند که قابلیت حرکت اضافه‌ای دارند. آنها فاقد یک جزء حیاتی از یک میکروارگانیسم واقعی هستند، زیرا نمی توانند به تنهایی تکثیر شوند. 
به علاوه، آنها عمر محدودی دارند و تنها برای چند هفته زنده می مانند. آنها فقط مجموعه ای از سلول های پوستی هستند و نمی توانند خارج از محیط غنی از مواد مغذی ارائه شده در آزمایشگاه، زنده بمانند. 
نویسندگان این مطالعه افزودند: «این باعث می‌شود که آنها نسبت به بسیاری از باکتری‌ها و ویروس‌های مهندسی شده زیستی که معمولاً در تحقیقات آزمایشگاهی استفاده می‌شوند و می‌توانند در خارج از آزمایشگاه تکثیر شوند و زنده بمانند، ایمن‌تر باشند».

علاوه بر این، این ربات های کوچک زیستی تخریب پذیر هستند . بنابراین، آنها در نهایت پس از اتمام کار خود در بدن به اجزای طبیعی تجزیه می شوند.
آنتروبات ها فواید بسیار زیادی را وعده می دهند 
به گفته ی محققان، آزمایش لایه‌های عصبی آسیب‌دیده، تنها یکی از استعدادهای پنهان آنتروبوت‌ها را نشان داد.
آنها ادعا می کنند که این ربات های بیولوژیکی می توانند به عنوان یک ابزار درمانی قابل توجه عمل کنند. در آینده، می‌توان از آنها برای تحویل ایمن داروها، التیام بخش‌های آسیب‌دیده بدن، شناسایی و کشتن سلول‌های سرطانی و رفع انسداد در شریان‌ها استفاده کرد.
 همچنین می توانند برای آزمایش داروها و ایجاد بافت مهندسی شده در محیط های آزمایشگاهی مورد استفاده قرار گیرند و می تواند به بیمار پیوند شود. 
ما مسئولیت اخلاقی مهمی در جهت کاهش فعالانه رنج انسان و حیوان از مشکلات فراگیر زیست پزشکی و نیازهای بهداشتی برآورده نشده در سراسر جهان داریم. این یک ابزار جدید است که امیدواریم با آن بتوان زندگی را برای همه، بهبود بخشید.»

https://www.zmescience.com/science/news-science/scientists-create-healing-microbots-made-of-human-skin-cells/
جهانی پر از سیاهچاله یا پر از سفیدچاله یا هردو؟

همه ذرات و اجزای جهان، به نوبه ی خود و با جاذبه ای که ایجاد می‌کند میتواند سیاهچاله هایی پرقدرت در خدمت خود باشد و یا با گریز از خود در خدمت دیگران باشد

میتوان گرفتار خود بود و بر خود نگریست یا در حال گریز از خود و پیشرفت

تو کدام را انتخاب میکنی؟

(هر چه را می بینی؛ همه ی ذرات موجود در بدن تو؛ میلیاردها ذره که بدن تو از آن شکل گرقته است، سیاهچاله های کوچکی است که فتون ها را می پراکند و جذب میکند و همراه با خلا کوانتومی، به تبادل داده ها بین بخش داخلی و بیرونی ساختار اتمی می‌پردازد.)

نسیم هرمیان پژوهشگر ایتالیایی-ایرانی فیزیک کوانتوم و هوشیاری

(زمانی که دیدگاه ما به واقعیت زندگی، نزدیک شود جهان ما به سمت بهتر شدن، تغییر می کند.

اساساً، ما یک انرژی بسیار قدرتمند و بسیار هوشمند هستیم که در یک حالت ارتعاش دائمی منتظر هستیم تا آگاهی، بخشی را- که به آن ایمان داریم- مجسم کند.

وقتی به ارزش این دیدگاه پی می بریم، همه سیاهچاله ها در خدمت دنیای جدیدی می شوند که پر از عشق و صلح است.)

نجیب قلال پژوهشگر تونسی هوشیاری و فیزیک کوانتوم عضو فد

https://www.facebook.com/1694032511/posts/pfbid0ASXFnMqKHEZUYtT14DyMerE72CSGh7soSzXxLZ3ABbUdf9BMLJCgdA57QiqNveEyl/?mibextid=Nif5oz