دکتر سلمان فاطمی . نورولوژیست
644 subscribers
2.18K photos
149 videos
46 files
2.87K links
متخصص بیماریهای مغز و اعصاب
Download Telegram
داروی برلیشن با اثرات ضد دیابت و آنتی اکسیدان که در روسیه برای ضایعات نخاعی استفاده میشود 👆👆
ضعف عضلات پروگزیمال:
سختی در بلند شدن از روی صندلی و یا بالا رفتن از پله و یا شانه زدن سر و یا شستن سر در حمام

شک به التهاب عضله(میوزیت: پلی میوزیت، درماتومیوزیت)

نوار عصب و عضله:
ضخیم و چند شاخه شدن موج عضله MUAP و کاهش ارتفاع آن و پر شدن سریع صفحه با موج عضله early recruitment

قبل از درمان در افراد مسن گاهی باید کانسر زمینه ای بررسی شود

درمان: داروهای ضد التهابی

#تشنج #اختلال_رفتاری #نوار_مغز #EEG #دکتر_سلمان_فاطمی #نورولوژیست_اصفهن #ضعف_پا #لاغر_شدن_پا #زخم_بستر #نوار_عصب_و_عضله #EMG
#EEG #دکتر_سلمان_فاطمی  #نورولوژیست_اصفهان

نوار عصب و عضله و نوار مغز هر روز در مطب دکتر سلمان فاطمی از ساعت ۴و نیم عصر
۰۳۱۳۲۲۲۳۳۲۸
https://youtu.be/Xa7Fp1wpUKg?si=eOo59-mkvf9zvC6A
قدرت شناختی انسان، محدود به توانایی های ژنتیکی نیست

محیط، بیش از ژن ها توانایی های شناخت عاطفی را شکل می دهد.

"ژن ها بلوک های جسم مادی، بر شناخت سطح پایین مادی تاثیر می گذارد"

"عوامل اجتماعی و محیطی و فرهنگی، بر شناخت سطح بالاتر تاثیر میگذارد"

شناخت، در درون مجموعه ی مادی، متفاوت از شناخت، بیرون از این مجموعه است. شناخت در درون مجموعه، ناقص و ناکافی است زیرا تحت تاثیر دگرگونی های مجموعه قرار میگرد ولی فراشناخت megacognition یا شناخت از بیرون مجموعه، چون تحت تاثیر دگرگونی های مجموعه نیست، کامل تر و دقیق تر است. جالب اینکه شناخت ناقص، تحت تاثیر ژنها و شناخت کاملتر، تحت تاثیر فرهنگ و عوامل محیطی است.

این نشان می‌دهد انسان موجودی محدود به ژنها نیست و دایره ی شناختی او وسیع است و میتواند بر اجبارهای زندگی- که در قالب ژنها بر او تحمیل میشود- بشورد و بیرون از محدودیت های اجباری زندگی خویش بیندیشد. 

18 آوریل 2024
خلاصه: عوامل محیطی در مقایسه با عوامل ژنتیکی ممکن است تأثیر بیشتری بر برخی از توانایی های شناختی داشته باشند.

این مطالعه شامل 57 جفت از دوقلوهای یکسان و 48 جفت از دوقلوهای غیرهمسان، از مطالعه دوقلوهای پکن بود که به ترتیب بر فراشناخت metacognition و ذهنی سازی mentalizing—abilities و توانایی های مرتبط با درک و کنترل فرآیندهای شناختی فرد و تشخیص احساسات در دیگران، تمرکز داشتند.

محققان نشان دادند دوقلوها، صرف نظر از شباهت ژنتیکی، هنگامی که در محیط های آموزشی و اجتماعی-اقتصادی مشابه، بزرگ می شوند، ویژگی های شناختی مشابهی از خود نشان می دهند. این امر باورهای قبلی در مورد وراثت پذیری این مهارت های شناختی را به چالش می کشد و نشان می دهد محیط خانواده، نقش مهمی در قدزت شناختی فرد ایفا می کند.

حقایق کلیدی:
این مطالعه بین هوش عمومی- که به طور قابل توجهی قابل وراثت است- و سایر توانایی های شناختی مانند فراشناخت و ذهنی سازی، که به نظر می رسد بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی هستند، تمایز قائل شد.

شرکت کنندگان وظایفی را انجام دادند که توانایی آنها را در ارزیابی جهت حرکت و اعتماد آنها به تصمیمات، به همراه ظرفیت آنها برای ارزیابی حالات ذهنی دیگران، اندازه گیری می کرد.

یافته‌ها نشان داد دوقلوهایی با والدینی که سطح تحصیلات و درآمد بالاتری داشتند، توانایی‌های فراشناختی مشابهی از خود نشان دادند و این به تأثیر محیط‌های خانوادگی مشترک بر ژنتیک اشاره کرد.

مطالعات دوقلو برای بررسی تأثیرات ژنتیک و محیط زیست بر زیست شناسی انسان، بسیار ارزشمند است.

در مطالعه‌ای که در 2 آوریل در  مجله ی Cell Reports منتشر شد، محققان جفت‌های دوقلو را مورد مطالعه قرار دادند تا چگونگی تأثیر متقابل ژنتیک و محیط را بر پردازش شناختی و روشی- که مردم با آن، فکر می‌کنند- بررسی کنند.

آنها دریافتند که به نظر می رسد برخی از توانایی های شناختی، بیشتر توسط عوامل محیطی تنظیم می شوند تا ژنتیک.
کارکردهای شناختی مانند ادراک، توجه، حافظه، زبان و برنامه ریزی، مبنای هوش عمومی در نظر گرفته می شوند. Xiaohong Wan از دانشگاه عادی پکن در چین می‌گوید: «تحقیقات گذشته نشان داده است هوش عمومی - که اغلب به عنوان ضریب هوش یا IQ شناخته می‌شود - دارای وراثت‌پذیری بین 50 تا 80 درصد است.

"مطالعه ی ما ممکن است اولین موردی باشد که نشان می‌دهد نوع متفاوتی از توانایی‌های شناختی تحت عنوان فراشناخت و ذهنی‌سازی، ممکن است بسیار بیشتر، تحت تاثیر محیط قرار گیرد."

کارکردهای شناختی مانند ادراک، توجه، حافظه، زبان و برنامه ریزی، مبنای هوش عمومی در نظر گرفته می شوند. این کارکردها نحوه سازماندهی و پردازش اطلاعات جدید توسط افراد را تنظیم می کند.

در مقابل، فراشناخت به چگونگی درک و کنترل افراد بر فرآیندهای شناختی خودشان می پردازد.

فراشناخت برای توسعه ی راهبردهای یادگیری، مهم است و اعتقاد بر این است که پیش بینی کننده ی موفقیت فرد در مدرسه و دستاوردهای اجتماعی است. ذهنی‌سازی، Mentalizing فرایند شناخت و درک حالات ذهنی مانند احساسات و نگرش‌ها را در خود و سایر افراد توصیف می‌کند.

برای این تحقیق، محققان 57 جفت دوقلوهای تک تخمکی (یکسان) بالغ و 48 جفت دوقلوهای دو تخمکی غیر همسان را از مطالعه ی دوقلوها در پکن (BeTwiSt) انتخاب کردند.
این یک مطالعه ی مداوم و طولانی مدت است که در سال 2006 شروع شد و شامل داده‌های گسترده‌ای مانند تصاویر مغزی و بررسی‌های روان‌شناختی و همچنین اطلاعات ژنتیکی روی جفت‌های دوقلو است.

از دوقلوها خواسته شد وظایف مربوط به فراشناخت را انجام دهند. این وظایف شامل تماشای دسته ای از نقاط متحرک روی صفحه و قضاوت ادراکی در جهت خالص نقطه ها بود.
همچنین از آنها خواسته شد اعتماد خود را در مورد تصمیمات خود ارزیابی کنند. برای اندازه‌گیری ذهنیت‌سازی، از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا اعتماد شریک خود را به توانایی‌های تصمیم‌گیری خود. ارزیابی کنند.

محققان دریافتند جفت‌هایی از دوقلوها که والدینی با سطح تحصیلات بالاتر و درآمد خانوادگی بالاتر داشتند، بدون توجه به اینکه همسان یا غیرهمسان باشند، نتایج مشابهی با یکدیگر دارند. این مشاهدات نشان داد محیط خانوادگی بیشتر از ژنتیک بر توانایی‌های فراشناختی تأثیر می‌گذارد.

وان می گوید: «یافته های ما خارج از انتظارات بود.
دهه‌ها تحقیق گسترده با استفاده از الگوی دوقلویی کلاسیک به طور مداوم وراثت پذیری تقریباً همه توانایی‌های شناختی را نشان داده است.

یافته‌های ما تأکید می‌کند این عوامل محیطی خانوادگی مشترک، مانند تربیت والدین و انتقال ارزش‌های فرهنگی، احتمالاً نقش مهمی در شکل‌دهی بازنمایی‌های حالت روانی در فراشناخت و ذهنی‌سازی دارد.»

محققان اذعان می‌کنند این تحقیق محدودیت‌هایی دارد و مطالعات بیشتری مورد نیاز است.

آنها قصد دارند تحقیقات خود را در این زمینه ادامه دهند، از جمله استفاده از مطالعات جمعیتی برای بررسی بیشتر اینکه چه نوع عوامل خاص پرورشی در والدین و ارزش های اجتماعی-فرهنگی، بر توانایی های فراشناختی و ذهنی افراد تأثیر می گذارد.

خلاصه
ریشه های ژنتیکی و محیطی متمایز توانایی های سلسله مراتبی شناختی در انسان بالغ

نکات برجسته
توانایی های شناختی انسان را می توان به یک "سلسله مراتب دو سطحی" طبقه بندی کرد.
توانایی های شناختی مرتبه ی اول عمدتاً تحت تأثیر عوامل ژنتیکی هستند.

توانایی های شناختی درجه ی دوم بیشتر تحت تأثیر عوامل محیطی قرار می گیرند. عوامل متعدد خانوادگی به توانایی های شناختی درجه دوم کمک می کنند.

خلاصه
توانایی های شناختی انسان از ادراکات اولیه تا رفتارهای اجتماعی پیچیده، تنوع قابل توجهی را در تفاوت های فردی نشان می دهد.
این کارکردهای شناختی را می توان بر اساس سطوح فرآیندهای شناختی به یک سلسله مراتب دو سطحی، طبقه بندی کرد.

شناخت مرتبه ی دوم شامل فراشناخت و ذهنی سازی است و  فرآیندهای شناختی درجه ی اول را نظارت و تنظیم می کند.
این "کارکردهای شناختی سلسله مراتبی دو سطحی"، توانایی های متمایزی را نشان می دهند. با این حال، مشخص نیست که آیا تفاوت‌های فردی در این توانایی‌های شناختی، منشأ مشخصی دارد یا خیر.

ما از پارادایم دوقلویی کلاسیک برای مقایسه مشارکت ژنتیکی و محیطی با توانایی‌های شناختی دوسطحی در وظایف مشابه از یک جمعیت، استفاده می‌کنیم.

نتایج، نشان می‌دهد تفاوت‌های فردی در توانایی‌های شناختی درجه ی اول عمدتاً تحت تأثیر عوامل ژنتیکی است.

برعکس، توانایی‌های شناختی مرتبه ی دوم، تحت تأثیر قوی‌ترِ عوامل محیطی مشترک هستند.

این یافته ها نشان می دهد توانایی های فراشناخت و ذهنی سازی در بزرگسالان، عمیقاً توسط تجربیات محیطی آنها شکل می گیرد و کمتر توسط ماهیت بیولوژیکی آنها تعیین می شود.

https://neurosciencenews.com/environment-genetics-metacognition-25945/

برخی توضیحات دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست در اصفهان ایران
مغز و هوش، برترین ابزار بقاست یا چنگ و دندان؟

"استیون هاوکینگ"، این موضوع را که ابزار هوش یا مغز، محصول اجتناب ناپذیر وجود حیات است نمی پذیرد و به آن اعتراض می کند.
نظر تو در مورد این جمله از استیفن هاوکینگ چیه؟ در کامنت ها بیان کن..."مشخص نیست که آیا هوش ارزش قابل توجهی در ادامه ی بقا دارد یا نه. باکتری ها در زنده ماندن بدون هوش، بسیار خوب هستند و اگر هوش ادعایی ما باعث شود در یک جنگ هسته ای خودمان را از بین ببریم، باکتری ها به زندگی بدون ما ادامه خواهند داد."

(چگونه نزد خود، عدم وجود بازدیدکنندگانی از خارج از زمین را تفسیر کنیم؟

شاید امر، به این دلیل است که در بیرون، یک نژاد پیشرفته وجود دارد که از وجود ما آگاه است، اما ما را رها میکند تا از نتایج اعمال بدوی خود رنج ببریم.

با این حال، تردید وجود دارد که چنین گونه ای، به گونه ای اینگونه پایینتر، توجهی کند؛ آیا بسیاری از ما به تعداد حشرات و کرم های خاکی که زیر پای خود له می کنیم اهمیت می دهیم؟!!

توضیح قابل قبول تری وجود دارد، و آن این است که احتمال بسیار کمی وجود دارد، حیات در سیارات دیگر به وجود بیاید یا این حیات، هوش را توسعه دهد.

از آنجایی که ادعا می کنیم باهوش هستیم، حتی اگر این شاید بدون دلایل قوی باشد، ما تمایل داریم که هوش را نتیجه ی اجتناب ناپذیر تکامل بدانیم.

با این حال، می توان در آن شک کرد. مشخص نیست که آیا هوش ارزش قابل توجهی در ادامه ی بقا دارد یا نه. باکتری ها در زنده ماندن بدون هوش، بسیار خوب هستند و اگر هوش ادعایی ما باعث شود در یک جنگ هسته ای خودمان را از بین ببریم، باکتری ها به زندگی بدون ما ادامه خواهند داد.

بنابراین، هنگامی که ما در کهکشان کاوش می کنیم، ممکن است زندگی ابتدایی را در آنجا پیدا کنیم، اما بعید است که موجوداتی شبیه به خودمان را پیدا کنیم. )) کیهان در پوست گردو - استیون هاوکینگ - ص 156.

https://www.facebook.com/100000261505187/posts/pfbid031ABrTDDPxXpw8g2o3MamXqjrFhg1qNgLPJ4d6v4AqEVd6yM3MTEQPc7JmjLjmabwl/?mibextid=Nif5oz

توضیح: به زودی ....
ما تمایل داریم که هوش را نتیجه ی اجتناب ناپذیر تکامل بدانیم.

نظرت را کامنت کن در این مورد
عشق به هفت مرتبه ی شناختی(هفت آب) در شعر جلال الدین محمد بلخی(شاعر قرن هفتم هجری که پس از آشنایی با "شمس تبریزی" از گذشته ی خود پشیمان شد و کوشید به شکل دیگری زندگی کند)
در دیدگاه او مرگ، وسیله ای برای فرارفتن از هر مرحله و زنده شدن در مرتبه ی بالاتر است

:
"عشق آب، از من نخواهد گشت کم"
"همچو مستسقی حریص و مرگ‌جو":
هفت مرحله ی شناخت

۱- شناخت جمادی،
۲- شناخت نباتی،
۳- شناخت حیوانی(با مغز حیوانی)،
۴- شناخت انسانی(فراتر از مغز حیوانی با ابزار شناختی فراتر از مغز)،
۵- شناخت فرشته گونه(با سر و پر فرشته یا ابزار شناخت در جهانی بالاتر از شناخت انسانی)،
۶- شناخت کامل آنچه در وهم وارد نشود(با ابزار شناخت در جهانی که گرفتار توهمات نیست)،
۷- شناخت در قالب عدم(نیست شدن "من" و ابزارهای شناخت آن:

"گو بِران بر جان مستم خشم خویش
عید قربان، اوست و عاشق، گاومیش"
"آب کوزه، چون در آبِ جو شود
محو گردد در وی و جو، او شود

وصف او فانی شد و ذاتش بقا
زین سپس نه کم شود نه بدلقا")

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم »

"هیچ مستسقی بنگریزد ز آب
گر دو صد بارش کند مات و خراب"

"از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان برزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مُردن کم شدم

حمله ی دیگر بمیرم از بشر
تا بر آرم از ملایک پر و سر

وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کل شیء هالک الا وجهه

بار دیگر از ملک، قربان شوم
آنچ اندر وهم ناید آن شوم

پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گویدم که انا الیه راجعون

مرگ دان آنک اتفاق امتست
کاب حیوانی نهان در ظلمتست"

(گفت من مستسقیم آبم کَشد
گرچه می‌دانم که هم آبم کُشد

هیچ مستسقی بنگریزد ز آب
گر دو صد بارش کند مات و خراب

گر بیاماسد مرا دست و شکم
عشق آب، از من نخواهد گشت کم

گویم آنگه که بپرسند از بطون
کاشکی بحرم روان بودی درون

خیک اشکم گو بدر از موج آب
گر بمیرم هست مرگم مستطاب

من بهر جایی که بینم آب جو"آبجو: فرد به دنبال شناخت"
رشکم آید بودمی من جای او

دست چون دف و شکم همچون دهل
طبل عشق آب، می‌کوبم چو گل

گر بریزد خونم آن روح الامین
جرعه جرعه خون خورم همچون زمین

چون زمین و چون جنین خون‌خواره‌ام
تا که عاشق گشته‌ام این کاره‌ام

شب همی‌جوشم در آتش همچو دیگ
روز تا شب خون خورم مانند ریگ

من پشیمانم که مکر انگیختم
از مراد خشم او بگریختم

گو بِران بر جان مستم خشم خویش
عید قربان، اوست و عاشق، گاومیش

گاو اگر خسپد وگر چیزی خورد
بهر عید و ذبح او، می‌پرورد

گاو موسی دان مرا جان داده‌ای
جزو جزوم حشر هر آزاده‌ای

گاو موسی بود، قربان گشته‌ای
کمترین جزوش، حیات کُشته‌ای

برجهید آن کشته، ز آسیبش ز جا
در خطاب اضربوه بعضها

یا کرامی اذبحوا هذا البقر
ان اردتم حشر ارواح النظر

از جمادی مردم و نامی شدم
وز نما مردم به حیوان برزدم

مردم از حیوانی و آدم شدم
پس چه ترسم کی ز مردن کم شدم

حمله ی دیگر بمیرم از بشر
تا بر آرم از ملاءک پر و سر

وز ملک هم بایدم جستن ز جو
کل شیء هالک الا وجهه

بار دیگر از ملک، قربان شوم
آنچ اندر وهم ناید آن شوم

پس عدم گردم عدم چون ارغنون
گویدم که انا الیه راجعون

مرگ دان، آنک اتفاق امتست
کاب حیوانی نهان در ظلمتست

همچو نیلوفر برو زین طرف جو
همچو مستسقی حریص و مرگ‌جو

مرگ او آبست و او جویای آب
می‌خورد والله اعلم بالصواب

ای فسرده عاشق ننگین نمد
کو ز بیم جان ز جانان می‌رمد

سوی تیغ عشقش ای ننگ زنان
صد هزاران جان نگر دستک‌زنان

جوی دیدی کوزه اندر جوی ریز
آب را از جوی کی باشد گریز

آب کوزه چون در آب جو شود
محو گردد در وی و جو او شود

وصف او فانی شد و ذاتش بقا
زین سپس نه کم شود نه بدلقا

خویش را بر نخل او آویختم
عذر آن را که ازو بگریختم👇👇
آب کوزه چون در آب جو شود
محو گردد در وی و جو او شود

وصف او فانی شد و ذاتش بقا
زین سپس نه کم شود نه بدلقا

خویش را بر نخل او آویختم
عذر آن را که ازو بگریختم👆👆
سفر به درون

چه عکس قشنگی!!!

"به عنوان انسان، بزرگترین سفر ما ریسک کردن برای رفتن به درون از طریق پلی به سوی روح است."
نظرت را در مورد این جمله کامنت کن
https://www.facebook.com/story.php?story_fbid=950179810444682&id=100063580150625&post_id=100063580150625_950179810444682&mibextid=Nif5oz

توضیح: به زودی ...
همراه شدن با معانی جدید، رمز انسان بودن است

"ما باید راز تجلی معانی جدید را بدانیم"

"هیچ چیز"..."عدم تمایل به قدرت"..."بی اندوهی"..."بی انتظاری"!


اینها واژگان جدید در دنیای ما است و باید آن را بیازماییم... شخصیت ما باید بیش از حد فکر کند و همیشه باید احساس کند چیزی در پس شخصیت، وجود دارد که باید آن را به پایان برساند.

احساس به معانی جدید، نباید شخصیت را به شگفتی بیفکند... ما مقاومت شخصیت را در برابر این معانی و تلاش آن را بر اعمال فشار بر تصویر قدیمی می بینیم ...

باید در برابر حقایق جدید، کلمات اطمینان بخشی را برای شخصیت خود بفرستیم و به خود بگوییم ما با این معانی جدید، کنار می آییم و ما می توانیم در حضور این معانی جدید به آنچه که می خواهیم برسیم.....

ما تمام اتفاقات را در گذشته و امروز در درون تماشا می‌کنیم... و تقلای هر کدام را می‌بینیم که کفه ی ترازو را به نفع خود خم می کند...

ما باید راز تجلی این معانی جدید را بدانیم... از ظهور آنها سپاسگزار باشیم زیرا حاصل سالها کار درونی است...

ما می دانیم که شخصیت ما به زمان نیاز دارد تا رشد کند و توانایی مسلط شدن را در صحنه داشته باشد، بنابراین باید با این رشد، صبر کنیم... مهم این است که شخصیت ما به دنیای ما رسیده است و امروز، همین کافی است.

#نه_به_اعدام

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=pfbid026NGPwBugTZ2f5paDyLraWZbaJ3xGJMdUpJuXnYZfAZcGAbb32xJFdsXKu6CpTk6kl&id=1694032511&mibextid=Nif5oz
توانایی یک فرد را برای تغییر گروه دست کم نگیر؛

تاریخ همیشه به ما آموخته است و به ما می آموزد که جماعت اغلب در خواب و بی حسی ناشی از توهمات است، تا زمانی که یک فرد می آید و آن را از خواب عمیق بیدار می کند.

حقیقت همیشه توسط یک فرد، گفته می‌شود...

انقلاب همیشه توسط یک فرد رهبری می‌شود...

گله، همیشه هست تا بشنود، پیروی کند و اطاعت نماید.)
✍️ مصطفی انصالی
مصطفی انصالی، استاد فلسفه در وزارت آموزش ملی مراکش.
پژوهشگر حوزه ي اندیشه دینی و گفتگوی ادیان.

https://www.facebook.com/100067048715798/posts/pfbid033wvvzmpDupbRBXXRzQguLZeWatPKdB466tbzrbPULcdzgLAemQKgaFFMFs13nokXl/?mibextid=Nif5oz

روشنایی تو، جهان را اینگونه تغییر میدهد👇👇
روشنایی تو جهان را اینگونه تغییر می‌دهد. 👆👆
ترجمه ی فعالیت های #عضله، روی صفحه ی کامپیوتر به شکل موج و صدا

تفسیر #موج و #صدا، برای تشخیص اختلال عضلانی و عصبی

ترشحات تکراری پیچیده Complex_Repetitive# Discharge_ از دسته ی فعالیت های خودبخودی:
نشانه ای از عصب دهی مجدد
#آکسون حرکتی؟

فعالیت های خودبخودی عضلهspontaneous activity، یافته هایی است که در نوار عصب و عضله، در زمان استراحت عضله مشاهده میشود.

خلاصه
تخلیه‌های تکراری پیچیده (CRD) پدیده‌های کم شناخته شده در ثبت های الکترومیوگرافی سوزنی (EMG) است. داده‌های ارائه‌شده در اینجا نشان می‌دهد که CRDs ممکن است عمدتاً نشانه‌ای از عصب‌سازی مجدد واحد حرکتی باشد.

داده‌های ویدئویی EMG از 108 CRD از اختلالات نوروژنیک (ND, n = 39) و اختلالات میوژنیک (MD, n = 14) به صورت گذشته‌نگر برای مدت چرخهcycle duration، فواصل زمانی بدون پتانسیلpotential-free time intervals، اجزای سنبله spike components (SC)، حداکثر دامنهmaximum amplitudes، انسداد blockade، و جیتر افزایش یافته increased jitter تحلیل شدند. CRD-SC در اختلالات نوروژنیک، بیشتر از اختلالات میوژنیک بود.

مدت چرخه ی CRD با دوره های SC و خاموش ( p هر < 0.000001) در ارتباط بود.

بلوک در 36٪ و افزایش لرزش یا جیتر در 27٪ از CRDها مشاهده شد. تعداد بیشتر CRD-SC در بیماری نوروژنیک در مقابل بیماری میوژنیک با تفاوت های شناخته شده در ابعاد واحد حرکتی مطابقت دارد.

انسداد و افزایش لرزش از ویژگی های شناخته شده اتصالات عصبی عضلانی بیمار مانند هنگام عصب دهی مجدد است.

الگوهای SC چرخه های CRD منفرد شبیه پتانسیل های عصب دهی مجدد است. بنابراین، CRDs ممکن است از تحریک مجدد آکسونال عضله در واحدهای حرکتی جوانه زده، ایجاد شود.

هدف از این تحقیق درک بهتر شرایطی بود که تحت آن CRD ممکن است رخ دهد و در نهایت کمک به درک پاتوژنز آنها بود.
#recruitment #force #EMG #NCV #EEG
نوار عصب و عضله در مطب دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست در اصفهان هر روز از ساعت ۴.۳۰ عصر
۰۳۱۳۲۲۲۳۳۲۸

https://youtu.be/zy7x7UFPwc0?si=Xr8giHYAkm_ecffF

://www.ncbi.nlm.nih.gov/pmc/articles/PMC7348810/
ترجمه ی فعالیت های عضله به موج و صدا
صدای آخر فیلم شبیه چیه؟ کی میتونه بگه؟

علت سفتی عضلات، گاهی بیماری های ژنتیکی است

میوتونی ها و پارامیوتونی ها

تفاوت در چیست؟

نوار عصب و عضله هر روز در مطب دکتر سلمان فاطمی نورولوژیست در اصفهان
۰۳۱۳۲۲۲۳۳۲۸
#EMG #NCV #recruitment #دکتر_سلمان_فاطمی #نورولوژیست_اصفهان

https://youtu.be/gJAY4-LpBxQ?si=txEzMQIq1SaezIQl
نیوالین: ترکیب تزریقی گالانتامین

از داروهای مهارکننده ی استیل کولین استراز است و باعث جلوگیری از تخریب استیل کولین در پایانه ی سیناپسی میشود

در روسیه و کشورهای شرق اروپا در درمان ضایعات عصبی در نخاع و یا مغز و حتی سیستم عصبی محیطی استفاده میشود.

دوز شروع: ۲.۵ میلیگرم روزانه تزریق ورزیدی یا عضلانی که به تدریج افزایش می یابد. 

گالانتامین خوراکی به صورت قرص ۴،۸، ۱۲ میلیگرمی در اروپا و آمریکا و ایران برای بیماری آلزایمر استفاده میشود.
امیدهای جدید برای بازیابی زندگی سالم قبلی پس از فلج شدن
"جوئل استرید"
آیا آسیب نخاعی هم روزی کاملا درمان میشود؟؟

"کریس بار" که در اثر یک تصادف موج سواری از گردن به پایین فلج شده بود، فکر میکرد زندگی تمام شده است. با این حال، پس از ثبت نام در یک آزمایش بالینی پزشکی بازساختی در کلینیک مایو، متوجه شد که همه چیز از دست نرفته است.

کریس بار می خواست تسلیم شود. یک تصادف موج سواری در کالیفرنیا در سال 2017 باعث شد کریس از هشت نقطه گردن دچار شکستگی شود. او به قدری از فلج شدن از گردن به پایین در اثر جراحاتش مضطرب بود، که اولین چیزی که به همسرش، "دبی"، در زمان لوله گذاری بیان کرد، درخواستی بود که همه چیز را از بین ببرد.

"دبی" می‌گوید: «وقتی به آنجا رسیدم، اولین کلمه‌ای که او به من گفت این بود: «پریز دستگاه را بکش» که بسیار تکان‌دهنده بود.

مدت کوتاهی بعد، دوست کریس، "چت وایت"- که آن روز در ساحل بود و کسی بود که بدن کریس را پس از تصادف به ساحل کشید- به اتاق بیمارستان رفت و به کریس کمی امیدوار کرد. کریس به یاد می‌آورد: "او گفت: "در هر روز، فناوری و پیشرفت‌های جدیدی وجود دارد. چرا باید دست از کار بکشی؟ چیزی برای از دست دادن نداری."

در واقع، پس از بحث در مورد جزئیات فاز یک کارآزمایی بالینی چند رشته ای جدید با "محمد بیدون"، MD ، جراح مغز و اعصاب کلینیک مایو ، مدت کوتاهی پس از مجروحیت، کریس متوجه شد که همه چیز از دست نرفته است. کریس می‌گوید: «ما در مورد آزمایش سلول‌های بنیادی مایو شنیدیم... دبی می افزاید: "و در این آزمون جدید، بازی ادامه داشت."

تحقیق مقدماتی اما هیجان انگیز بود. سلول های بنیادی مزانشیمی که از چربی معده بیمار مبتلا به ضایعه نخاعی گرفته شده اند، در یک محیط آزمایشگاهی کشت داده و تکثیر شوند. سپس به قسمت پایین کمر بیمار، تزریق می شود. سلول ها به محل آسیب بیمار، مهاجرت می کنند و به تقویت بهبود و هر گونه بهبود اولیه در عملکرد حرکتی و حسی که ممکن است بیمار پس از جراحی تجربه کرده باشد، کمک می کند.

"همه ی پیشرفت بیماری، در شش ماه متوقف شد. و به حالت فلات رسید. آن زمان بود که دکتر "بیدون" ما را به مایو دعوت کرد."
دکتر بیدون، که سرپرست این پروژه است، می‌گوید: «ما می‌خواهیم زمانی که عملکرد فیزیکی بالا رفته است، مداخله کنیم، و اجازه ندهیم مداخله ای، بر پیشرفت‌های اولیه که به‌عنوان بخشی از تاریخ طبیعی با بسیاری از آسیب‌های نخاعی رخ می‌دهد، تاثیر بگذارد.»

برای کریس، این مداخله 11 ماه پس از آسیب دیدگی انجام شد، زمانی که بهبود محدود در توانایی حرکت دست‌ها و پاهایش پس از جراحی و ماه‌ها فیزیوتراپی شدید تا حدی به پایان رسید. کریس می گوید: «تمام پیشرفت ها در شش ماهگی متوقف شد. آن موقع بود که دکتر بیدون از ما خواست که به مایو بیاییم.

در کلینیک مایو ، کریس به عنوان بیمار شماره 1 در کارآزمایی بالینی 10 بیمار ثبت نام کرد. این کارآزمایی ایمنی، عوارض جانبی و دوز ایده آل سلول های بنیادی را برای کمک به درمان آسیب های شدید نخاعی آزمایش می کند. این درمان همچنان تجربی است و هنوز توسط سازمان غذا و دارو برای استفاده در مقیاس بزرگ تایید نشده است.

در حالی که نتایج اولیه نشان می دهد که پاسخ بیمار بسیار متفاوت است، برای کریس این پاسخ هم فوری و هم تغییر دهنده ی زندگی بود. او درباره ی تزریق اولیه سلول های بنیادی می گوید: «می توانستم آن را حس کنم. "من کاملاً چیزی را در پاهایم احساس کردم."

زمانی که آن سلول های بنیادی تزریق شده روی ستون فقرات آسیب دیده او کار کردند، مدت زیادی نگذشت که کریس شاهد بهبود نمره در تست های فیزیوتراپی و کاردرمانی خود بود، از جمله تست راه رفتن 10 متری، تست سرپایی، تست قدرت گرفتن و نیشگون گرفتن، و تست های مهارت دستی.
کریس می‌گوید: «این تست ها بین 25 تا 50 درصد برای اندام فوقانی و 100 درصد برای اندام تحتانی من بهبود یافته است. "معلوم است که اتفاقی افتاده است."

با ادامه ی مشارکت کریس، پیشرفت او نیز افزایش یافت. او می گوید: «اولین باری که خودم شروع به راه رفتن کردم، این واقعاً چیز شگفتی بود. پاسخ او به این درمان تنها برای کریس قابل توجه نبود، بلکه برای تیمی از محققان و ارائه دهندگان مراقبت در کلینیک مایو- که به انجام آن کمک کردند- نیز قابل توجه بود. دکتر بایدون می‌گوید: «اینکه بتوانم او را ببینم که بلند می‌شود و به سمت من می‌رود، واقعاً یک احساس خارق‌العاده بود. من می‌خواستم همه بازرسان در این فضا این را ببینند.»

این کارآزمایی به ما کمک می‌کند این حوزه را پیش ببریم، بنابراین می‌توانیم درمان‌های جدیدی را برای بیماران مبتلا به آسیب نخاعی ارائه دهیم.»