خوشی آخر بگو ای یار چونی
از این ایام ناهموار چونی
به روز و شب مرا اندیشه توست
کز این روز و شب خون خوار چونی
از این آتش که در عالم فتادهست
ز دود لشکر تاتار چونی...
مولوی
میرحسینموسوی
زمستان۹۶- کلمه
@sahandiranmehr
از این ایام ناهموار چونی
به روز و شب مرا اندیشه توست
کز این روز و شب خون خوار چونی
از این آتش که در عالم فتادهست
ز دود لشکر تاتار چونی...
مولوی
میرحسینموسوی
زمستان۹۶- کلمه
@sahandiranmehr
Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گزارش گاردین از نگاه تبعیضآمیز به پوشش زن ومرد در محیط ورزش
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
✔️از تحریر به ترامپ؛ روایت و رویایی از چشمانداز شبکههای اجتماعی🔻
🖊حبیب حسینیفرد
تیم هاونگ، جامعهشناس صاحبنام شبکههای اجتماعی در مقالهای بحثانگیز در نشریه معروف review technology به این موضوع پرداخته که چرا این شبکهها که تا همین چند سال پیش، از جمله در جریان بهار عربی، وسیلهای در خدمت اشاعه دمکراسی تلقی میشدند حالا به سلاحی در دست کسانی بدل شدهاند که با دمکراسی میانه خوشی ندارند و حتی با دمکراسی سر جنگ دارند. به عبارتی چگونه شد که شبکههای اجتماعی از محمل اطلاعرسانی و بسیج در جنبش سبز و میدان تحریر قاهره و برآمد مردم ایران و مصر و ... به وسیلهای در دست ترامپ و امثالهم بدل شدند و از طرفی هم قدرت غولهایی مانند گوگل و فیسبوک در دسترسی به اطلاعات افراد و سوداگری با آنها بیحد و مرز شد و ...
https://www.technologyreview.com/s/611805/the-four-ways-that-ex-internet-idealists-explain-where-it-all-went-wrong/
گرچه فرض اصلی مقاله (تصویری یک سره منفی از شبکههای اجتماعی) جای اما و اگر بسیار دارد ولی استدلالهای هاونگ لزوما هم بیاساس نیستند.
او مینویسد که اگر برآمد شبکههای اجتماعی را یک انقلاب بدانیم، مثل همه انقلابهای دیگر شامل اسطورهزدایی شده، چرا که قول و قرارهایی را که داده متحقق نشدهاند.
هاوگ پاسخها در چرایی این تغییر و تحول از انقلابی مثبت به وسیلهای در جهت عکس را به چهار دسته تقسیم میکند.
نخست، عدهای که میتوان آنها را اصولگرا یا راستکیش نامید در درستی ذات شبکههای اجتماعی تردیدی ندارند، ولی معتقدند که سرمایه و سود و صنعت آنها را به فساد کشیده. (شبکه اجتماعی به ذات خود ندارد عیبی ...)
دسته دوم کسانی هستند که هاونگ از آنها به کسانی که توهمشان ریخته یاد میکند. این عده معتقدند که اینترنت از همان ابتدا هم پدیده آن قدر مثبت نبوده که ما تصور میکردیم.
دسته سوم از نظر هاونگ، پرامیدها هستد که میگویند به خصوص نسل جوانی که با شبکههای اجتماعی قد کشیده و حالا به فیسبوک بیعلاقه شده هنوز از رشد و ظرفیت کافی برای کاربرد درست شبکهها و بهرهگیری درست از آنها برخوردار نبوده است. به عبارتی شبکهها زودتر از موعد آمدهاند.
و نهایتا دسته چهارم تجدیدنظرطلبان هستند که حالا به این درک و دریافت رسیدهاند که تمرکز قدرت در زمینه دسترسی به اطلاعات کاربران که شاخصه شبکههای اجتماعی است پیوسته به سوءاستفاده از این قدرت منجر میشود. آنها در حال طراحی سیستمی هستند که این عیب را نداشته باشد. و طرفه این که مخترع وب ، ینی سر تیم برنرز-لی هم جزو این دسته است.
برنرز- لی از دو سال پیش در حال مدیریت پروژهای در انستیتوی تکنولوژی ماساچوست است به نام سولید Social Linked Data، و اگر همه چیز مطابق با ایده او و همکارانش پیش برود شبکه اجتماعی کلا از وضعیت تجاری و متمرکز کنونی بیرون خواهد آمد.
https://en.wikipedia.org/wiki/Solid_(web_decentralization_project
https://solid.mit.edu/
طبق پروژه سولید، در آینده به جای آن که اطلاعات کاربر در اختیار و مالکیت سرورهای شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعاتی قرار گیرد، هر کاربری صرفا خودش مالکالرقاب دادههای شخصیاش باقی میماند. دادههای اجتماعی و شخصی و نیز عکسها و فیلمها و حتی تراکنشهای مالی کاربر در ظرفهایی مجازی به نام پودز جمعآوری میشوند و این پودز هم در جاهایی مطلوب کاربر ثبت و ضبط میشوند. مسئله اصلی در پروژه سولید این است که خود کاربر است که تعیین میکند چه کسی یا کسانی میتوانند به دادههایش دسترسی داشته باشند. به عبارت دیگر، زمانی که کاربر از یک سرور قصد خروج دارد، تمام دادههایش را با خود میبرد و سروری که تا حالا با او کار میکرده از هر گونه دسترسی به اطلاعات او محروم میشود. در مورد حضور در شبکههای اجتماعی هم به همین ترتیب خواهد شد. یعنی این برای مثال فیسبوک صرفا با اجازه کاربر دسترسی دیگری را هم به دادههای او میسر میکند و اگر کاربر از فیسبوک خارج شد، هر گونه داده او هم در این شبکه محو خواهد شد. و در مجموع قدرت ابرکنسرنهای اطلاعاتی درهم شکسته خواهد شد، البته با روایتی که خود دستاندرکاران سولید ارائه میکنند.
سولید، یک رویا یا یک واقعیت؟ آیا این پروژه به راستی قابلیت تحقق دارد و در صورت تحقق فاقد سوراخ و سنبههایی است که تجارت و سوداگری با دادهها و اطلاعات به آن وارد نشود؟ آیا ...
هر چه که هست مقاله هاونگ خواندن دارد.
@HabibHosseinifard
@sahandiranmehr
🖊حبیب حسینیفرد
تیم هاونگ، جامعهشناس صاحبنام شبکههای اجتماعی در مقالهای بحثانگیز در نشریه معروف review technology به این موضوع پرداخته که چرا این شبکهها که تا همین چند سال پیش، از جمله در جریان بهار عربی، وسیلهای در خدمت اشاعه دمکراسی تلقی میشدند حالا به سلاحی در دست کسانی بدل شدهاند که با دمکراسی میانه خوشی ندارند و حتی با دمکراسی سر جنگ دارند. به عبارتی چگونه شد که شبکههای اجتماعی از محمل اطلاعرسانی و بسیج در جنبش سبز و میدان تحریر قاهره و برآمد مردم ایران و مصر و ... به وسیلهای در دست ترامپ و امثالهم بدل شدند و از طرفی هم قدرت غولهایی مانند گوگل و فیسبوک در دسترسی به اطلاعات افراد و سوداگری با آنها بیحد و مرز شد و ...
https://www.technologyreview.com/s/611805/the-four-ways-that-ex-internet-idealists-explain-where-it-all-went-wrong/
گرچه فرض اصلی مقاله (تصویری یک سره منفی از شبکههای اجتماعی) جای اما و اگر بسیار دارد ولی استدلالهای هاونگ لزوما هم بیاساس نیستند.
او مینویسد که اگر برآمد شبکههای اجتماعی را یک انقلاب بدانیم، مثل همه انقلابهای دیگر شامل اسطورهزدایی شده، چرا که قول و قرارهایی را که داده متحقق نشدهاند.
هاوگ پاسخها در چرایی این تغییر و تحول از انقلابی مثبت به وسیلهای در جهت عکس را به چهار دسته تقسیم میکند.
نخست، عدهای که میتوان آنها را اصولگرا یا راستکیش نامید در درستی ذات شبکههای اجتماعی تردیدی ندارند، ولی معتقدند که سرمایه و سود و صنعت آنها را به فساد کشیده. (شبکه اجتماعی به ذات خود ندارد عیبی ...)
دسته دوم کسانی هستند که هاونگ از آنها به کسانی که توهمشان ریخته یاد میکند. این عده معتقدند که اینترنت از همان ابتدا هم پدیده آن قدر مثبت نبوده که ما تصور میکردیم.
دسته سوم از نظر هاونگ، پرامیدها هستد که میگویند به خصوص نسل جوانی که با شبکههای اجتماعی قد کشیده و حالا به فیسبوک بیعلاقه شده هنوز از رشد و ظرفیت کافی برای کاربرد درست شبکهها و بهرهگیری درست از آنها برخوردار نبوده است. به عبارتی شبکهها زودتر از موعد آمدهاند.
و نهایتا دسته چهارم تجدیدنظرطلبان هستند که حالا به این درک و دریافت رسیدهاند که تمرکز قدرت در زمینه دسترسی به اطلاعات کاربران که شاخصه شبکههای اجتماعی است پیوسته به سوءاستفاده از این قدرت منجر میشود. آنها در حال طراحی سیستمی هستند که این عیب را نداشته باشد. و طرفه این که مخترع وب ، ینی سر تیم برنرز-لی هم جزو این دسته است.
برنرز- لی از دو سال پیش در حال مدیریت پروژهای در انستیتوی تکنولوژی ماساچوست است به نام سولید Social Linked Data، و اگر همه چیز مطابق با ایده او و همکارانش پیش برود شبکه اجتماعی کلا از وضعیت تجاری و متمرکز کنونی بیرون خواهد آمد.
https://en.wikipedia.org/wiki/Solid_(web_decentralization_project
https://solid.mit.edu/
طبق پروژه سولید، در آینده به جای آن که اطلاعات کاربر در اختیار و مالکیت سرورهای شرکتهای بزرگ فناوری اطلاعاتی قرار گیرد، هر کاربری صرفا خودش مالکالرقاب دادههای شخصیاش باقی میماند. دادههای اجتماعی و شخصی و نیز عکسها و فیلمها و حتی تراکنشهای مالی کاربر در ظرفهایی مجازی به نام پودز جمعآوری میشوند و این پودز هم در جاهایی مطلوب کاربر ثبت و ضبط میشوند. مسئله اصلی در پروژه سولید این است که خود کاربر است که تعیین میکند چه کسی یا کسانی میتوانند به دادههایش دسترسی داشته باشند. به عبارت دیگر، زمانی که کاربر از یک سرور قصد خروج دارد، تمام دادههایش را با خود میبرد و سروری که تا حالا با او کار میکرده از هر گونه دسترسی به اطلاعات او محروم میشود. در مورد حضور در شبکههای اجتماعی هم به همین ترتیب خواهد شد. یعنی این برای مثال فیسبوک صرفا با اجازه کاربر دسترسی دیگری را هم به دادههای او میسر میکند و اگر کاربر از فیسبوک خارج شد، هر گونه داده او هم در این شبکه محو خواهد شد. و در مجموع قدرت ابرکنسرنهای اطلاعاتی درهم شکسته خواهد شد، البته با روایتی که خود دستاندرکاران سولید ارائه میکنند.
سولید، یک رویا یا یک واقعیت؟ آیا این پروژه به راستی قابلیت تحقق دارد و در صورت تحقق فاقد سوراخ و سنبههایی است که تجارت و سوداگری با دادهها و اطلاعات به آن وارد نشود؟ آیا ...
هر چه که هست مقاله هاونگ خواندن دارد.
@HabibHosseinifard
@sahandiranmehr
MIT Technology Review
The four ways that ex-internet idealists explain where it all went wrong
21st-century digital evangelists had a lot in common with early Christians and Russian revolutionaries.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اولین تجربه کنسرت رایگان در تهران با اجرای محمد معتمدی، پیشتر همایون شجریان و شهرام ناظری نیز برای چنین کنسرتی اعلام آمادگی کرده بودند.
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
🔸فرهاد خواننده نیست. روشنفکر است، دردمند است، ادیب است...یک بار گفت: «من نمیتوانم زیر سایه سر نیزه، ترانه عاشقانه بخوانم و نخواند، هرگز نخواند.» او خواننده بود اما از امتیازات خوانندگی استفاده نمیکرد. ترانههای اجتماعی که سیاسی تلقی میشد میخواند اما میراثخوار سیاست نبود. مانند بسیاری لاف سیاسی نمیزد، دکان سیاست بازنمیکرد و از هیچ نمدی توقع هیچ کلاهی را برای خود نداشت که هیچ، حتی به کلاهی که دیگران بر سر خود میگذاشتند میخندید.
مرحوم محمود استاد محمد در مصاحبه با ایلنا
نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر تئاتر ایرانی
✔️امروز سالروز درگذشت #فرهاد_مهراد است.
@sahandiranmehr
مرحوم محمود استاد محمد در مصاحبه با ایلنا
نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر تئاتر ایرانی
✔️امروز سالروز درگذشت #فرهاد_مهراد است.
@sahandiranmehr
Telegram
بعضیا به خاطر اعتقادشون می میرن
بعضیا به خاطر چیزی که می خوان
بیچاره اونایی که بی خودی می میرن!
✔️سالروز درگذشت صمد بهرنگی
@sahandiranmehr
بعضیا به خاطر چیزی که می خوان
بیچاره اونایی که بی خودی می میرن!
✔️سالروز درگذشت صمد بهرنگی
@sahandiranmehr
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دیدار وگفتگو و دوچرخه سواری نخستوزیر دانمارک و رییسجمهور فرانسه در خیابانهای کپنهاگ
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
nik_yousefi
در صفحه اینستاگرامی خود نوشته است:
کاش می تونستم آقا #فرهاد_مهراد رو زیر این پست تگ کنم.بعد ایشون هم پست رو می دید و می اومد می گفت
مرسی دوست عزیز ❤️
و بعدش منم میمردم از این همه زیبایی!
@sahandiranmehr
در صفحه اینستاگرامی خود نوشته است:
کاش می تونستم آقا #فرهاد_مهراد رو زیر این پست تگ کنم.بعد ایشون هم پست رو می دید و می اومد می گفت
مرسی دوست عزیز ❤️
و بعدش منم میمردم از این همه زیبایی!
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎
تصویر جدیدی که العربیه از حسنیمبارک رییسجمهور مخلوع مصر منتشر کرده است.
@sahandiranmehr
@sahandiranmehr
✔️حمله رجا نیوز به نصب بیلبوردهایی با موضوع «گفتوگو» در تهران🔻
سایت اصولگرای رجانیوز با اشاره به نصب بیلبوردهایی در سطح شهر تهران با عنوان «گفتوگو کنیم» مدعی شد این بیلبوردها در ظاهر سعی میکرد به مردم یاد بدهد کِی گفتوگو کنیم؟ کجا گفتوگو کنیم؟ با کی گفتوگو کنیم؟ چرا و...؛ اما به نظر رسانههای مختلف این موضوع یک فعالیت سیاسی برای حضور و خودنمایی ایدئولوژی و راهبرد فکری یک جریان سیاسی خاص در سطح شهر بود.
🔺 این پروژه تحت عنوان خوش رنگ و لعاب و فریبنده «گفتوگوی ملی» در ظاهر یک الگوی مسالمتآمیز در حل مناقشات سیاسی داخلی و در واقع ابزار مداخله سیاستهای دول غربی و امریکا در تصمیمگیریها و امور کشورهای مختلف است.
ایران
@sahandiranmehr
سایت اصولگرای رجانیوز با اشاره به نصب بیلبوردهایی در سطح شهر تهران با عنوان «گفتوگو کنیم» مدعی شد این بیلبوردها در ظاهر سعی میکرد به مردم یاد بدهد کِی گفتوگو کنیم؟ کجا گفتوگو کنیم؟ با کی گفتوگو کنیم؟ چرا و...؛ اما به نظر رسانههای مختلف این موضوع یک فعالیت سیاسی برای حضور و خودنمایی ایدئولوژی و راهبرد فکری یک جریان سیاسی خاص در سطح شهر بود.
🔺 این پروژه تحت عنوان خوش رنگ و لعاب و فریبنده «گفتوگوی ملی» در ظاهر یک الگوی مسالمتآمیز در حل مناقشات سیاسی داخلی و در واقع ابزار مداخله سیاستهای دول غربی و امریکا در تصمیمگیریها و امور کشورهای مختلف است.
ایران
@sahandiranmehr
✔️محمدر ضاعالي پيام در واکنش به هشتگ #من_و_سانسورچی امیر مهدی ژوله، نوشته است🔻
این قضیه داغ دل مرا هم تازه کرد. سالها پیش فیلمنامه ای با نام « سندیکای آفتابه سازان» به فارابی دادم برای تصویب. ضمن رد فیلمنامه در توضیح علت رد شدن نوشتند: (نقل به مضمون) از آفتابه فقط شیعیان استفاده میکنند (!)و این فیلمنامه با کنایه تعرض به فقه جعفری دارد. فکر میکنم اصل نامهی فارابی را داشته باشم. چون در سفر هستم به آن دسترسی ندارم. به تهران که رسیدم، اگر آن را یافتم در این صفحه خواهم گذاشت.
آقای راعی کارگردان سینما تعریف میکرد:
در فیلمم صحنهای وجود داشت که آقا در حیاط مشغول آب دادن گلها در باغچه بود. خانمش از داخل اتاق و پشت پنجره برایش شکلک در میآورد. آقا سر شلنگ را بطرف شیشه ای که همسرش پشت آن ایستاده بود گرفته و به شیشه آب میپاشد. گفته بودند این صحنه را از فیلم دراور. چون آب و شیشه هر دو رسانا هستند و به این ترتیب اتصال بین زن و مرد نامحرم برقرار شده است.
یکی از دوستانم تعریف میکرد که بعد از یکسال و نیم موفق شدیم مجوز یک کنسرت را بگیریم. مجوز دادند با دو شرط:
اول این که رنگ لباس گروه عوض شود، چون شجریان با همین رنگ لباس چند سال پیش کنسرتی اجرا کرد، دوم این که آن خانمی که کمانچه مینوازد، نباید پایه کمانچه را لای پاهایش بگذارد، بلکه باید پاهایش را به هم بچسباند و پایه کمانچه را گوشه صندلی قرار دهد.
@sahandiranmehr
این قضیه داغ دل مرا هم تازه کرد. سالها پیش فیلمنامه ای با نام « سندیکای آفتابه سازان» به فارابی دادم برای تصویب. ضمن رد فیلمنامه در توضیح علت رد شدن نوشتند: (نقل به مضمون) از آفتابه فقط شیعیان استفاده میکنند (!)و این فیلمنامه با کنایه تعرض به فقه جعفری دارد. فکر میکنم اصل نامهی فارابی را داشته باشم. چون در سفر هستم به آن دسترسی ندارم. به تهران که رسیدم، اگر آن را یافتم در این صفحه خواهم گذاشت.
آقای راعی کارگردان سینما تعریف میکرد:
در فیلمم صحنهای وجود داشت که آقا در حیاط مشغول آب دادن گلها در باغچه بود. خانمش از داخل اتاق و پشت پنجره برایش شکلک در میآورد. آقا سر شلنگ را بطرف شیشه ای که همسرش پشت آن ایستاده بود گرفته و به شیشه آب میپاشد. گفته بودند این صحنه را از فیلم دراور. چون آب و شیشه هر دو رسانا هستند و به این ترتیب اتصال بین زن و مرد نامحرم برقرار شده است.
یکی از دوستانم تعریف میکرد که بعد از یکسال و نیم موفق شدیم مجوز یک کنسرت را بگیریم. مجوز دادند با دو شرط:
اول این که رنگ لباس گروه عوض شود، چون شجریان با همین رنگ لباس چند سال پیش کنسرتی اجرا کرد، دوم این که آن خانمی که کمانچه مینوازد، نباید پایه کمانچه را لای پاهایش بگذارد، بلکه باید پاهایش را به هم بچسباند و پایه کمانچه را گوشه صندلی قرار دهد.
@sahandiranmehr
🔸مقایسه تطبیقی« رفتار دموکراتها با مرگ مککینِ جمهوریخواه» با رفتار بسیاری از روحانیون و غیرروحانیون مخالف هاشمی رفسنجانی با مرگ وی، کاملا نشان میدهد که انقلاب اسلامی در همآوردی اخلاقی با آنچه استکبارش میخواند، در کجا ایستاده است؟
https://twitter.com/sahandiranmehr/status/1035732932151922688?s=19
https://twitter.com/sahandiranmehr/status/1035732932151922688?s=19
Telegram
attach 📎
🔸وندی شرمن، معاون «جان کری» وزیر خارجه پیشین آمریکا و مسئول تیم مذاکرات این کشور در گفتوگوهای ایران و 1+5، در مصاحبه با سی بی اس:
من از گفتن این که «فریبکاری بخشی از دیانای(DNA) ایرانیان است» پشیمانم.
@sahandiranmehr
من از گفتن این که «فریبکاری بخشی از دیانای(DNA) ایرانیان است» پشیمانم.
@sahandiranmehr
Telegram
attach 📎