از عطر تو سرمستم و از طعم تو دلخون
ای کفر شکوفا شده در بوته ایمان
ای سبزترین دانه این دام قدیمی
ای شرم تو دل برده از این تازهمسلمان
#پوریا_شیرانی
~❁☕️☕️❁~
ای کفر شکوفا شده در بوته ایمان
ای سبزترین دانه این دام قدیمی
ای شرم تو دل برده از این تازهمسلمان
#پوریا_شیرانی
~❁☕️☕️❁~
تمام شهر دلم زیر گام های تو بود
که چشمهای توآغاز ماجرای تو بود
تو رازهای مرا کوچه کوچه میدیدی
وکنجکاوی تو، راز چشم های تو بود
میان قاب تنم، پشتِ این نقاب غریب
چه بود ؟ عکس عقابی که در هوای تو بود
به فکر صید تو بودن چه جراتی می خواست
برای من که دلم، طعمه ای برای تو بود
همیشه چشم دلم محو دیدنت می شد
همیشه گوش دلم در پی صدای تو بود
خوشا به آینه ها چون که با تو شکل تو اند
خوشا به پیرهنت، جامه ای که جای تو بود
نگو پی ات ندویدم که پا نداد و نشد
که خط فاصله دنبال رد پای تو بود
#پوریا_شیرانی،،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
که چشمهای توآغاز ماجرای تو بود
تو رازهای مرا کوچه کوچه میدیدی
وکنجکاوی تو، راز چشم های تو بود
میان قاب تنم، پشتِ این نقاب غریب
چه بود ؟ عکس عقابی که در هوای تو بود
به فکر صید تو بودن چه جراتی می خواست
برای من که دلم، طعمه ای برای تو بود
همیشه چشم دلم محو دیدنت می شد
همیشه گوش دلم در پی صدای تو بود
خوشا به آینه ها چون که با تو شکل تو اند
خوشا به پیرهنت، جامه ای که جای تو بود
نگو پی ات ندویدم که پا نداد و نشد
که خط فاصله دنبال رد پای تو بود
#پوریا_شیرانی،،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
رگ غیرت نه بر گردن، که پشت دستهای توست
ازینجا یاد میگیرم مرام پهلوانی را
#پوریا_شیرانی،،
پیشاپیش روزپدرمبارک🌸
⊱✾☕️☕️✾⊰
ازینجا یاد میگیرم مرام پهلوانی را
#پوریا_شیرانی،،
پیشاپیش روزپدرمبارک🌸
⊱✾☕️☕️✾⊰
تو را به جان من، ای جان من به قربانت!
بگیر دست مرا ، دست من به دامانت!
میان موج باد زنده مانده ام ، اما
شکسته کشتی بغضم به دست طوفانت
چه شد که وقت سفر قلبت از تپش افتاد؟
چرا ندید مرا دیده ی هراسانت؟
تو انتظار فراموشی از کسی داری
ُکه در جواب تو زُل میزند به چشمانت؟
چقدر دوری از این خسته ، از خیابان ها
چقدر فاصله مانده ست تا خیابانت؟
بگو چرا گرهی را که دست وا میکرد
گذاشتی که کنون وا کنی به دندانت؟!
مرا دوبار به هم ریخت دلربایی تو
هجوم آمدنت ، رفتن شتابانت ...
#پوریا_شیرانی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
بگیر دست مرا ، دست من به دامانت!
میان موج باد زنده مانده ام ، اما
شکسته کشتی بغضم به دست طوفانت
چه شد که وقت سفر قلبت از تپش افتاد؟
چرا ندید مرا دیده ی هراسانت؟
تو انتظار فراموشی از کسی داری
ُکه در جواب تو زُل میزند به چشمانت؟
چقدر دوری از این خسته ، از خیابان ها
چقدر فاصله مانده ست تا خیابانت؟
بگو چرا گرهی را که دست وا میکرد
گذاشتی که کنون وا کنی به دندانت؟!
مرا دوبار به هم ریخت دلربایی تو
هجوم آمدنت ، رفتن شتابانت ...
#پوریا_شیرانی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
در شعرِ تازهام خبری از خیال نیست
بغضم جواب داده که جای سوال نیست
در روزگارِ من متشاعر زیاد هست
اما زبانِ شعرِ من از قیل و قال نیست
ای طفلِ نورسیده دنیای واژهها
باور کن این زبانِ فروبسته لال نیست
هر دلبری که لایق پیغام عشق نیست
هر سینه را که طاقت این شور و حال نیست
طبعِ روان چه فایده وقتی که شعر ما
جز بر زبانِ مردم بیاعتدال نیست
دنیای شعر، برکهای از نور و روشنیست
دنیای ما اگرچه همیشه زلال نیست
وقتی شبیهِ شعرِ خودم درد میکشم
حس میکنم به قله رسیدن محال نیست
#پوریا_شیرانی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
بغضم جواب داده که جای سوال نیست
در روزگارِ من متشاعر زیاد هست
اما زبانِ شعرِ من از قیل و قال نیست
ای طفلِ نورسیده دنیای واژهها
باور کن این زبانِ فروبسته لال نیست
هر دلبری که لایق پیغام عشق نیست
هر سینه را که طاقت این شور و حال نیست
طبعِ روان چه فایده وقتی که شعر ما
جز بر زبانِ مردم بیاعتدال نیست
دنیای شعر، برکهای از نور و روشنیست
دنیای ما اگرچه همیشه زلال نیست
وقتی شبیهِ شعرِ خودم درد میکشم
حس میکنم به قله رسیدن محال نیست
#پوریا_شیرانی،،
⊱✾☕️☕️✾⊰
در آتش ملامت خود سوختن بس است
ای طفل پیر! تجربه اندوختن بس است
چشم جهان به شأن تو وقعی نمینهد
چیزی بگو؛ نجابت و لب دوختن بس است
گرمی مخواه از نفس خلق تنگدل
از چوب تر! امید برافروختن بس است
جز نفی عشق، عاقبت درس عقل چیست؟
از مدرسه فرار کن آموختن بس است
یوسف به بیبهایی مردم عزیز شد
خود را به سیم ناسره نفروختن بس است
#پوریا_شیرانی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙
ای طفل پیر! تجربه اندوختن بس است
چشم جهان به شأن تو وقعی نمینهد
چیزی بگو؛ نجابت و لب دوختن بس است
گرمی مخواه از نفس خلق تنگدل
از چوب تر! امید برافروختن بس است
جز نفی عشق، عاقبت درس عقل چیست؟
از مدرسه فرار کن آموختن بس است
یوسف به بیبهایی مردم عزیز شد
خود را به سیم ناسره نفروختن بس است
#پوریا_شیرانی،،
💙⊱✾☕️☕️✾⊰💙