کانالِ سفیر عشق فاطمه مولوی ناهیدنویسنده وشاعر نویسنده ی شانزده کتاب شعر ودلنوشته وداستان ورمان
222 subscribers
6.82K photos
3.56K videos
1.38K files
183 links
ادمین
@FNMolavi
Download Telegram
یا به اندازه ی آرزوهایت
تلاش کن،
یا به اندازه ی تلاش هایت
آرزو!!
شکسپیر
زندانی

مرا
به خاطر
بسپارجاودانه
شده ام
زندانیِ چشمهایت
که جز
با نگاهِ تو
آرام نمی گیرم
فاطمه مولوی ناهید
ساحل

هوایت را
که می کند
دلم
باران می بارد
از آینه ی چشمهایم
کاش
دعوت کنی
مرا
به ساحلِ آرامِ نگاهت
فاطمه مولوی ناهید
هراسی نداشته باش ،وقتی
که خدا همیشه با توست
دلتنگ مشو ،خدا
همیشه نگهدار توست...
تو را یاری خواهد رساند
و در پناه خود خواهد گرفت
آن خدائی که خدای مهربانی هاست

شبتان پر از رحمت الهی
برای موفقیت
باید بارها زمین بخوری...
بشکنی..
خودت باشی و خودت...
درآخر باور کنی...
هیچ کس جز خودت یاریت نخواهد کرد...
چای که سرد میشه
روش آب جوش میریزن گرم میشه…
درسته ، گرم میشه اما کمرنگ میشه…!!
رابطه های ما با دیگران هم همینه…
میشه دوباره زندش کرد
اما مثل اول نمیشه، نه نمیشه ...
نه رنگش، نه طعمش
مواظب رابطه ها باشید….
تا لازم نشه روش آب جوش بریزید…
نماز عشق

به یادِ نگاهِ مهربانت
نمازِ عشق
می خوانم
بر سجاده ی آرزوهایم
در شبهای بارانی
با اشکِ دیده
وآهِ در سینه ام
فاطمه مولوی ناهید
هیچ‌چیز دائمی نیست و هیچ‌کس کامل نیست.
همه مأیوس‌تان می‌کنند حتی والدین‌تان.
وقتی این را پذیرفتم،
دیگر منتظر نبودم کسی از راه برسد و نجاتم دهد،
یا زندگی را برایم آسان‌تر کند.
ناتاشا_لان
جوانه‌های درخت رو دیدی چطور شکوفه می‌زنند؟ احتیاج به مراقبت دارند تا به اون مرحله برسند، درسته؟
پس...
مگه میشه انسان برای شکوفا شدن احتیاج به مراقبت نداشته باشه؟ تو باید مراقب روحت و درونت باشی تا شکوفا بشی !!!
خودت رو از هر چیز منفی (آدم منفی، عمل منفی، تفکر منفی) دور کن.
باور کن شکوفا میشی...
عذرخواهی گاهی،
یا بهتر بگویم هیچ وقت
هیچ چیز را درست نمی‌کند
محمود درویش
وقتی دائم بگویی گرفتارم،
هیچ وقت آزاد نمی شوی.
وقتی دائم بگویی وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا نمی کنی
وقتی دائم بگویی فردا انجامش
می دهم
آن فردا هیچوقت نمی‌آید.
ماشین جلویی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد....
داشتم خونسردیم را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به‌‌ نوشته کوچکی روی شیشه‌ عقبش افتاد:
  *"راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید..."*
مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد...
بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود....
ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر
آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج می‌دادم؟
راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟
اگر مردم، نوشته‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشته‌هایی همچون:
"کارم را از دست داده‌ام"
"در حال مبارزه با سرطان هستم"
"در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام"
"عزیزی را از دست داده‌ام"
"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم"
“بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم”
“مریضی در خانه دارم”
و صدها نوشته دیگر شبیه اینها......
همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی‌دانیم
بیایید کمی مهربان‌تر باشیم
چون همه مشکلات را نمی‌شود بلند فریاد زد ..
آن هنگام که در تلاشی
تا همه چیز را در کنترل خویشتن
در آوری، نخواهی توانست
از هیچ چیز لذت ببری...
پس
آسوده باش،
نفس بکش،
رها کن،
و فقط زندگی کن...