عروسي يا صحنه فيلمبرداري
چند سال پيش از دبي شخصي با مو تماس گرفت و گفت من هنرمندي هستم و وضعيت مالي خوبي ندارم و چند ماه ديگه عروسيم هست و ارزو دارم شما در عروسي من باشيد و اگر مقدور بود يكمي ساز بزنيد. مو در جوابش گفتم توي عروسي ساز نمي زنم. اونم گفت مرسي ميبخشيد مزاحم شدم.
بعدش پيش خودم گفتم طرف ميگه هنرمندم و آرزويي داره كه مو توي عروسيش باشم، خدا رو خوش نمياد كه دلش رو بشكونوم.
بهش پيام داد از فيس بوك و گفتم ميام عروسيت. خيلي خوشحال شد و گفت فقط شرمنده من پولي ندارم بهت بدم. مو هم گفتم بخاطر پول نميام و بخاطر هنرمند بودن و آرزويي كه داشتي وگرنه مو عروسي نميرم ساز بزنم.
با نقيب رفتيم دبي. عروسي هنرمند فقير در گرونترين هتل دبي بود و تمام مهمانان گرامي از ايرانيان پولدار و كاسب دبي. همه مهمانان از جمله مو و نقيب دكور صحنه بوديم براي فيلم عروسي و درست مثل توي فيلم بايد به دستور كارگردان دست ميزديم و پاميشديم و به اراجيفي كه پدر داماد براي سخنراني آماده كرده بود و آقا داما گوش ميكرديم و سخنراني چند تن ديگر و خلاصه ما دكور صحنه بوديم و در خدمت فيلم عروسي در اون سالن مجلل در يكي از گرونترين و لوكس ترين هتلهاي دبي.تيرم ميزدي خونم نمي يومد. آقا داماد كلاهي سرم گذاشته بود و مو هم نه راه پس داشتم و نه راه پيش. تقاضا كردن ساز بزنم ، گفتم متاسفانه سازم خراب شده و مشكل داره. اما تا آخر عروسي ايستادم و تماشا كردم اون تاتر مضحك و مسخره اي كه اسمش بود عروسي شيك و مجلسي مضحكي كه براش سناريو نوشته شده و شيك قلمداد ميشه .آدمهاي قلابي و مجلس قلابي و داماد كلاهبردار و دروغگو ، همه چيز فيك و دروغين حتي خنده آدمها. مو سر ميزي نشسته بودم كه دو خانم و دو تا آقاي ديگه كنارم بودن. يكي از آقايون كه سرم ميزم بود گفت آقاي شنبه زاده خوشبحال تون. پاريس هستيد و به آرزو تون وسيديد و راحت كار ميكنيد.
ازش پرسيدم شما دبي زندگي ميكني؟ گفت خير از بستگان داماد هستم و ايران زندگي ميكنم و موزسين هستم و در شهر خودم اجازه كنسرت و تدريس موسيقي ندارم. گفتم عجب چه غمناك هست. باهاش گرم گرفتم و وارد بحث تخصصي موسيقي شدم. متوجه شدم بنده خدا دچار توهم شديد هست و اصلا موسيقي نمي دونه و روش تدريس بلد نبست كه بخواد درس بده و ممنوع بشه تدريس كردنش. يادم افتاد خوب از بستگان داماد هست و كلا طايفه كلاهبردار دروغگو.
مجلس عروسي يا بهتر بگم فيلم سينمائي تمام شد و اومديم بريم كه تازه مهمانان گرامي يادشون افتاد با مو عكس يادگاري بگيرند. تقريبا يكساعتي با مهمانان عكس يادگاري گرفتيم و خسته و نااميد از خودم و دنياي دروغ راهي هتل شدم.عجب شبي بود اون عروسي شيك.
چند سال پيش از دبي شخصي با مو تماس گرفت و گفت من هنرمندي هستم و وضعيت مالي خوبي ندارم و چند ماه ديگه عروسيم هست و ارزو دارم شما در عروسي من باشيد و اگر مقدور بود يكمي ساز بزنيد. مو در جوابش گفتم توي عروسي ساز نمي زنم. اونم گفت مرسي ميبخشيد مزاحم شدم.
بعدش پيش خودم گفتم طرف ميگه هنرمندم و آرزويي داره كه مو توي عروسيش باشم، خدا رو خوش نمياد كه دلش رو بشكونوم.
بهش پيام داد از فيس بوك و گفتم ميام عروسيت. خيلي خوشحال شد و گفت فقط شرمنده من پولي ندارم بهت بدم. مو هم گفتم بخاطر پول نميام و بخاطر هنرمند بودن و آرزويي كه داشتي وگرنه مو عروسي نميرم ساز بزنم.
با نقيب رفتيم دبي. عروسي هنرمند فقير در گرونترين هتل دبي بود و تمام مهمانان گرامي از ايرانيان پولدار و كاسب دبي. همه مهمانان از جمله مو و نقيب دكور صحنه بوديم براي فيلم عروسي و درست مثل توي فيلم بايد به دستور كارگردان دست ميزديم و پاميشديم و به اراجيفي كه پدر داماد براي سخنراني آماده كرده بود و آقا داما گوش ميكرديم و سخنراني چند تن ديگر و خلاصه ما دكور صحنه بوديم و در خدمت فيلم عروسي در اون سالن مجلل در يكي از گرونترين و لوكس ترين هتلهاي دبي.تيرم ميزدي خونم نمي يومد. آقا داماد كلاهي سرم گذاشته بود و مو هم نه راه پس داشتم و نه راه پيش. تقاضا كردن ساز بزنم ، گفتم متاسفانه سازم خراب شده و مشكل داره. اما تا آخر عروسي ايستادم و تماشا كردم اون تاتر مضحك و مسخره اي كه اسمش بود عروسي شيك و مجلسي مضحكي كه براش سناريو نوشته شده و شيك قلمداد ميشه .آدمهاي قلابي و مجلس قلابي و داماد كلاهبردار و دروغگو ، همه چيز فيك و دروغين حتي خنده آدمها. مو سر ميزي نشسته بودم كه دو خانم و دو تا آقاي ديگه كنارم بودن. يكي از آقايون كه سرم ميزم بود گفت آقاي شنبه زاده خوشبحال تون. پاريس هستيد و به آرزو تون وسيديد و راحت كار ميكنيد.
ازش پرسيدم شما دبي زندگي ميكني؟ گفت خير از بستگان داماد هستم و ايران زندگي ميكنم و موزسين هستم و در شهر خودم اجازه كنسرت و تدريس موسيقي ندارم. گفتم عجب چه غمناك هست. باهاش گرم گرفتم و وارد بحث تخصصي موسيقي شدم. متوجه شدم بنده خدا دچار توهم شديد هست و اصلا موسيقي نمي دونه و روش تدريس بلد نبست كه بخواد درس بده و ممنوع بشه تدريس كردنش. يادم افتاد خوب از بستگان داماد هست و كلا طايفه كلاهبردار دروغگو.
مجلس عروسي يا بهتر بگم فيلم سينمائي تمام شد و اومديم بريم كه تازه مهمانان گرامي يادشون افتاد با مو عكس يادگاري بگيرند. تقريبا يكساعتي با مهمانان عكس يادگاري گرفتيم و خسته و نااميد از خودم و دنياي دروغ راهي هتل شدم.عجب شبي بود اون عروسي شيك.
تقديم به تمام زحمتكشان عرصه موسيقي بوشهر و علاقمندان
سالهاي سال هست كه تلاش كردم از طريق برقراري ديالوگ و يا نقد شفاهي به خيلي از نوازندگان و خوانندگان فعال در موسيقي بوشهر بگم كه دانش نظري و علوم تئوري موسيقي و همچنين شناخت آنچه اجرا ميكنيد و مينوازيد و ميخوانيد و آناليز آنها با زبان موسيقي ضروري و حياتي است.اما بجز يك نفر كه آونهم شايد بخاطر اينكه پسرم هست، كسي ديگه به حرفم اعتنائي نكرد. بيشتر اخبار و اطلاعات موسيقي بوشهر و نوشته ها حواشي است و يا توصيفي و غير تخصصي.هيچ نوشته تخصصي كه فقط راجع به موسيقي محض نوشته شده باشد و يا بصورت شفاهي بيان شده باشد وجود ندارد.نقيب در چندين ويديو درباره كاركتر ريتم در بوشهر و مشخصات ريتم حرف زد، اما بدليل عدم آشنايي بيشتر نوازندگان با اين موضوع مهم كسي وارد بحث نشد.در ويديوهاي كوتاه در رابطه با خصوصيات ملودي و ريتم و شيوه فراگيري ني انبان از طريق آناليز ريتم و ملودي صحبت كردم كه موجود است، اما بدليل عدم آشنايي بيشتر نوازندگان و فعالان اين حوزه كسي سوالي مطرح نكرد .يكي از افرادي كه هميشه با او بر سر اين موضوع بحث ميكردم و نتيجه حاصل نميشد، محسنرشريفيان بود. با توجه به اينكه ايشون هيچ شناختي از مباحث تئوريك و نظري موسيقي نداشت و فقط نوازنده ني انبان از طريق شيوه سينه به سينه بود و حفظ ملودي، زمانيكه به او ميگفتم براي بحث در زمينه موسيقي و براي رشد و ارتقائ يك سبك و پيشرفت در زمينه نوازندگي و آهنگسازي شما نياز مبرم داريد كه علم تئوري موسيقي و مباحث نظري را بدانيد و اون زمان هست كه شايد حرف فردي مانند مو يا بقيه صاحب نظران رو متوجه بشي. جوابي كه هميشه داشت اين بود كه (ياني موزسين امريكايي اصلا تئوري موسيقي نمي داند و موزسين مطرحي است) عليرغم اينكه استدلال بسيار غير علمي بود و مثال بي ربط ، مو تلاشم خودم رو ميكردم. با حبيب مفتاح بوشهري هم چندين بار بر سر اين موضوع بحث داشتيم و نياز اينكه براي ارتباط با موزسينهاي سبك هاي ديگر بسيار نياز هست كه ما ريتمها و ملوديهاي بوشهر را با زبان موسيقي تعريف كنيم و بنويسيم و در غير اينصورت ارتباط با دنياي موسيقي جهان به مشكل بر خواهيم خورد و همچنين براي ثبت و ضبط نياز است كه كاركتر ريتم و ملودي نوشته بشه و همينطور براي آموزش بسيار آسانتر خواهد بود.
متاسفانه تعداد نوازندگان فعال در زمينه موسيقي بوشهر كه با تئوري و علوم نظري موسيقي آشنايي داشته باشند از تعداد انگشت يك دست هم كمتر است.اما تعداد نوازندگان و خوانندگان داراي حواشي كه ربطي با دنياي موسيقي ندارد هزاران هزار.
خوشبختانه آقاي شريفيان بعد از سالها انكار و عدم توجه به علوم نظري، در كمال ناباوري كتاب شيوه ني انبان نوازي را با أصول موسيقي نظري و متدي جديد و سيستاماتيك نوشته اند و فرض مو بر اين است كه حتما ايشان در اين چند سال به كلاسهاي موسيقي رفته و اين علوم رو فراگرفته اند و براي اولين بار كتابي رو نوشتند كه فقط صحبت از موسيقي هست و ميشه فهميد كه موضوع مورد بحث چي هست و سنجيد و دانش و علم يك موزسين رو فهميد. وگرنه هم ايشون و هم مو و همه نوازندگان ني انبون ميدونيم كه شكي و چوپي و چهاردستمال و بندري رو هزاران نفر مينوازند و خوب هم مينوازند اما نمي دونند چي مينوازند( زمانيكه بحث نظري صورت بگيره) و همه هم مدعي هستند و هر كسي خودش رو خدا ميدونه اما حتي فواصل ساز خودشون رو نمي دونند و در نهايت به گلپري جون و اجراي گل پلمچال و آهنگهاي معين و هايده با ني انبان ختم ميشه و بدون شناخت از هارموني و آهنگسازي در موسيقي غربي كار تلفيقي انجام ميدهند كه بسيار بي پايه و اساس است و اسمش رو هم ميگذارند نوآوري.
آقاي شريفيان عزيز از صميم قلب تبريك ميگم (به ارواح خاك مادرم)بسيار خرسندم كه براي اولين بار ميشه با زبان موسيقي و بحث نظري و علمي و نه إحساسي با شما و ديگر دوستان حرف زد.لطفا فقط مجال بدهيد كه اهل فن وعلاقمندان كتاب نفيس شما را مطالعه كنند و بهره ببرند و متوجه بشوند در دنياي موسيقي جايگاه شما كجاست. و لطفا در شروع داستاني به اين مهمي موضوع را به حاشيه نبريد(كه من در بوشهر نمي توانم تدريس كنم و از قبيل مسائل )لطفا ذهن دوستان موزسين و علاقمندان موسيقي رو درگير كتاب نفيستون كنيد و بزاريد با آرامش كتاب رو مطالعه كنند و ذهن مردم رو دنبال نخود سياه نفرستيد. در پايان اميدوارم اگر مسولي در بوشهر وجود داره پيگيري كنه كه چرا شما نمي تونيد در بوشهر آموزش بديد و موزسينها هم بعد از مطالعه كناب شما متوجه بشند كه شما واقعا لياقت تدريس رو داريد در مراكز علمي جهان.
با آرزوي موفقيت براي شما و همه فعالان عرصه موسيقي بوشهر
سالهاي سال هست كه تلاش كردم از طريق برقراري ديالوگ و يا نقد شفاهي به خيلي از نوازندگان و خوانندگان فعال در موسيقي بوشهر بگم كه دانش نظري و علوم تئوري موسيقي و همچنين شناخت آنچه اجرا ميكنيد و مينوازيد و ميخوانيد و آناليز آنها با زبان موسيقي ضروري و حياتي است.اما بجز يك نفر كه آونهم شايد بخاطر اينكه پسرم هست، كسي ديگه به حرفم اعتنائي نكرد. بيشتر اخبار و اطلاعات موسيقي بوشهر و نوشته ها حواشي است و يا توصيفي و غير تخصصي.هيچ نوشته تخصصي كه فقط راجع به موسيقي محض نوشته شده باشد و يا بصورت شفاهي بيان شده باشد وجود ندارد.نقيب در چندين ويديو درباره كاركتر ريتم در بوشهر و مشخصات ريتم حرف زد، اما بدليل عدم آشنايي بيشتر نوازندگان با اين موضوع مهم كسي وارد بحث نشد.در ويديوهاي كوتاه در رابطه با خصوصيات ملودي و ريتم و شيوه فراگيري ني انبان از طريق آناليز ريتم و ملودي صحبت كردم كه موجود است، اما بدليل عدم آشنايي بيشتر نوازندگان و فعالان اين حوزه كسي سوالي مطرح نكرد .يكي از افرادي كه هميشه با او بر سر اين موضوع بحث ميكردم و نتيجه حاصل نميشد، محسنرشريفيان بود. با توجه به اينكه ايشون هيچ شناختي از مباحث تئوريك و نظري موسيقي نداشت و فقط نوازنده ني انبان از طريق شيوه سينه به سينه بود و حفظ ملودي، زمانيكه به او ميگفتم براي بحث در زمينه موسيقي و براي رشد و ارتقائ يك سبك و پيشرفت در زمينه نوازندگي و آهنگسازي شما نياز مبرم داريد كه علم تئوري موسيقي و مباحث نظري را بدانيد و اون زمان هست كه شايد حرف فردي مانند مو يا بقيه صاحب نظران رو متوجه بشي. جوابي كه هميشه داشت اين بود كه (ياني موزسين امريكايي اصلا تئوري موسيقي نمي داند و موزسين مطرحي است) عليرغم اينكه استدلال بسيار غير علمي بود و مثال بي ربط ، مو تلاشم خودم رو ميكردم. با حبيب مفتاح بوشهري هم چندين بار بر سر اين موضوع بحث داشتيم و نياز اينكه براي ارتباط با موزسينهاي سبك هاي ديگر بسيار نياز هست كه ما ريتمها و ملوديهاي بوشهر را با زبان موسيقي تعريف كنيم و بنويسيم و در غير اينصورت ارتباط با دنياي موسيقي جهان به مشكل بر خواهيم خورد و همچنين براي ثبت و ضبط نياز است كه كاركتر ريتم و ملودي نوشته بشه و همينطور براي آموزش بسيار آسانتر خواهد بود.
متاسفانه تعداد نوازندگان فعال در زمينه موسيقي بوشهر كه با تئوري و علوم نظري موسيقي آشنايي داشته باشند از تعداد انگشت يك دست هم كمتر است.اما تعداد نوازندگان و خوانندگان داراي حواشي كه ربطي با دنياي موسيقي ندارد هزاران هزار.
خوشبختانه آقاي شريفيان بعد از سالها انكار و عدم توجه به علوم نظري، در كمال ناباوري كتاب شيوه ني انبان نوازي را با أصول موسيقي نظري و متدي جديد و سيستاماتيك نوشته اند و فرض مو بر اين است كه حتما ايشان در اين چند سال به كلاسهاي موسيقي رفته و اين علوم رو فراگرفته اند و براي اولين بار كتابي رو نوشتند كه فقط صحبت از موسيقي هست و ميشه فهميد كه موضوع مورد بحث چي هست و سنجيد و دانش و علم يك موزسين رو فهميد. وگرنه هم ايشون و هم مو و همه نوازندگان ني انبون ميدونيم كه شكي و چوپي و چهاردستمال و بندري رو هزاران نفر مينوازند و خوب هم مينوازند اما نمي دونند چي مينوازند( زمانيكه بحث نظري صورت بگيره) و همه هم مدعي هستند و هر كسي خودش رو خدا ميدونه اما حتي فواصل ساز خودشون رو نمي دونند و در نهايت به گلپري جون و اجراي گل پلمچال و آهنگهاي معين و هايده با ني انبان ختم ميشه و بدون شناخت از هارموني و آهنگسازي در موسيقي غربي كار تلفيقي انجام ميدهند كه بسيار بي پايه و اساس است و اسمش رو هم ميگذارند نوآوري.
آقاي شريفيان عزيز از صميم قلب تبريك ميگم (به ارواح خاك مادرم)بسيار خرسندم كه براي اولين بار ميشه با زبان موسيقي و بحث نظري و علمي و نه إحساسي با شما و ديگر دوستان حرف زد.لطفا فقط مجال بدهيد كه اهل فن وعلاقمندان كتاب نفيس شما را مطالعه كنند و بهره ببرند و متوجه بشوند در دنياي موسيقي جايگاه شما كجاست. و لطفا در شروع داستاني به اين مهمي موضوع را به حاشيه نبريد(كه من در بوشهر نمي توانم تدريس كنم و از قبيل مسائل )لطفا ذهن دوستان موزسين و علاقمندان موسيقي رو درگير كتاب نفيستون كنيد و بزاريد با آرامش كتاب رو مطالعه كنند و ذهن مردم رو دنبال نخود سياه نفرستيد. در پايان اميدوارم اگر مسولي در بوشهر وجود داره پيگيري كنه كه چرا شما نمي تونيد در بوشهر آموزش بديد و موزسينها هم بعد از مطالعه كناب شما متوجه بشند كه شما واقعا لياقت تدريس رو داريد در مراكز علمي جهان.
با آرزوي موفقيت براي شما و همه فعالان عرصه موسيقي بوشهر
شك ندارم كه از اين خبر خوش همه شما هموطنان عزيزم و خصوصا جنوبيها از بوشهر تا هرمزگان و خوزستان و بلوچستان ، خوشحال خواهند شد.
چند ساعت پيش از طرف كمپاني بودا موزيك كه انتشار سي دي پورافريقا رو بر عهده داشت تماس گرفتند و تبريك گفتند به مو، سي دي پورافريقا جزو ده سي دي برتر ماه سپتامبر معرفي شده است توسط سايت معتبر موسيقي (les inrock)
اين موفقيت رو با تمام كسانيكه با مو همكاري داشتند، نقيب شنبه زاده، شيدا بزرگمهر، رستم مير لاشاري، مانو كوجيا، آمنه مؤيدي و تمام مردم شريف جنوب ايران خصوصا بوشهر و بلوچستان به اشتراك ميزارم و ممنون از اينكه بهم ياد داديد و ممنون از اينكه با نقد شما راه خودم رو كم كم و لنگان لنگان دارم پيدا ميكنم.
ارادتمند سعيد شنبه زاده
#بوشهر #بلوچی #بوشهريها #بلوچستان #ايران #موسيقي #هرمزگان #خوزستان @rostammirlashari @naghib_shan @sheida_b.shan @amenehmoayedi #budamusic #budamusique
چند ساعت پيش از طرف كمپاني بودا موزيك كه انتشار سي دي پورافريقا رو بر عهده داشت تماس گرفتند و تبريك گفتند به مو، سي دي پورافريقا جزو ده سي دي برتر ماه سپتامبر معرفي شده است توسط سايت معتبر موسيقي (les inrock)
اين موفقيت رو با تمام كسانيكه با مو همكاري داشتند، نقيب شنبه زاده، شيدا بزرگمهر، رستم مير لاشاري، مانو كوجيا، آمنه مؤيدي و تمام مردم شريف جنوب ايران خصوصا بوشهر و بلوچستان به اشتراك ميزارم و ممنون از اينكه بهم ياد داديد و ممنون از اينكه با نقد شما راه خودم رو كم كم و لنگان لنگان دارم پيدا ميكنم.
ارادتمند سعيد شنبه زاده
#بوشهر #بلوچی #بوشهريها #بلوچستان #ايران #موسيقي #هرمزگان #خوزستان @rostammirlashari @naghib_shan @sheida_b.shan @amenehmoayedi #budamusic #budamusique
A good critic about PourAfrigha album in LIRA Musikmagasin (SE) by Timo Kangas !
Tour dates :
27/10 - 2017 Oslo / Kjenn Samfunnshus
28/10 - 2017 Göteborg / Artisten
29/10 - 2017 Stockholm / Musikaliska
http://www.lira.se/skivrecension/pour-afrigha/
#NewAlbum #AfroIranian #Balochi #Baluch #WorldMusic #RostamMirlashari #Shanbehzadeh #ManuCodjia #Jazz #Fusion #Sound #Bagpipe #Cornemuse #Saxophone #Voice #Percussion #Guitar
Tour dates :
27/10 - 2017 Oslo / Kjenn Samfunnshus
28/10 - 2017 Göteborg / Artisten
29/10 - 2017 Stockholm / Musikaliska
http://www.lira.se/skivrecension/pour-afrigha/
#NewAlbum #AfroIranian #Balochi #Baluch #WorldMusic #RostamMirlashari #Shanbehzadeh #ManuCodjia #Jazz #Fusion #Sound #Bagpipe #Cornemuse #Saxophone #Voice #Percussion #Guitar
كفتر بازها زمانيكه با هم بحث ميكنند با جديت تمام و حرارت خاصي درباره كفترهاي خودشون حرف ميزنند و با ارايه دلائل مختلف سعي ميكنند كفتر باز مقابل خودشون رو قانع كنند كه كفترهاي خيلي خوبي دارند و كفترهاي مو از كفترهاي تو بهتر هستند و در ارتفاع زيادي پرواز ميكنند و ملق خيلي خوب ميزنند و اگر از شيراز ولشون كنم تا بوشهر خودشون رو مي رسونند و و و . چون بحثي كه ميكنند مبني علمي نداره و ميزان و اندازه گيري نيست و فقط كر كري خواندن هست ، معمولا طرفين همدگير رو به ناداني و هيچ نفهمي متهم ميكنند و اگر بحث بالا بگيره، يكي از طرفين به فحش خواهر و مادر متوصل ميشه و طرف مقابل عصبي ميشه و موضوع از كفتر به مسائل شخصي و خانوادگي ميرسه و پرونده قديمي رو ميشه و داستان ميره به دوران بچگي طرفين كه در كدوم خرابه فلاني فلان كار رو باهات كرد . يه عده هم تماشاچي ساديسمي هستند كه نه از كفتر بازي چيزي ميدونند و نه اصلا براشون اهميت داره كه كفتر زياد پرواز كنه و يا پاپر باشه يا مچ پر يا طوقي،فقط از كفتر تنها چيزي كه ميدونند اينه كه چطور كباب كنند و بخورند. كفتر بازها با حرارت به بحث بي نتيجه و غير علمي خود ادامه و تماشاچي بيكار لذت از تماشاي مشاجره و براي گرم كردن مشاجره هرزگاهي لايكي به اين طرف و گاهي لايكي به اونطرف ميزنه. كفتر بازها داغ و داغ تر ميشوند و بعد از مرحله فحش خواهر مادر زورآزمايي فيزيكي آغاز ميشود و طرفين يقه همديگر رو ميگيرند و بزن بزن. يا آدم عاقلي پيدا ميشه كه به اين دعواي احمقانه پايان بده و طرفين رو از دعواي ابلهانه جدا كنه و حاليشون كنه بحث از بن و پايه بي اساس و يا اينكه دعوا ادامه پيدا ميكنه تا به قتل رسيدن يكي از طرفين. بر سر كفتر بازي و بازي فوتبال و مسابقه بوكس و كشتي خيلي ها كشته شدند .
جديدا موزسينها هم بحثهاي مدل كفتر بازها ميكنند ، بحثهايي كه مبني علمي نداره و اصلا براي كسي مهم نيست در اين دنيا ولي يكسري كه از دعوا لذت ميبرند وارد بحث ميشند و گاهي لايك براي يك كفتر باز و گاهي براي كفتر باز ديگر و اين بازي احمقانه ادامه دارد.
جديدا موزسينها هم بحثهاي مدل كفتر بازها ميكنند ، بحثهايي كه مبني علمي نداره و اصلا براي كسي مهم نيست در اين دنيا ولي يكسري كه از دعوا لذت ميبرند وارد بحث ميشند و گاهي لايك براي يك كفتر باز و گاهي براي كفتر باز ديگر و اين بازي احمقانه ادامه دارد.
سال ٢٠٠٠ به فستيوال رم و اروپا كه در شهر رم برگزار ميشه و بزرگترين فستيوال موسيقي و رقص و از مهمترين رويدادهاي فرهنگي ايتالياست دعوت شدم. بجز مو چند موزسين و گروه ديگه هم اونسال از ايران دعوت شده بود. آقاي شهرام ناظري و آقاي حميد متبسم ، استاد اردشير كامكار ،استاد رسول بخش زنگشاهي از بلوچستان نوازنده برجسته قيچك، مرحوم غوثي و دراويش كردستان، و يك گروه تعزيه از ايران.
چهار روز در رم بوديم و سه روز هم در پارما.
تنها كسي كه اون زمان دو بين موزسينها انگليسي حرف ميزد مو بودم و خيلي جاها اگر موزسينها مشكلي داشتند كمك ميكردم در ترجمه كردن.
چون انگليسي حرف ميزدم با آدمهاي ديگه راحت ارتباط برقرار ميكردم و خنده و شوخي و هره كره.
يه دختر سياه كه دانشجوي دندون پزشكي بود و اهل سيسيل ، اومد با هام حرف زد. گفت چه جالب نمي دونستم ايران سياه پوست داره. از دختر سياه سيسيلي خوشم اومد و نشستم براش تعريف كردم و دلم ميخواست بيشتر باهاش حرف بزنم. آدم جالبي به نظر ميرسيد و از اين تيپ دخترا بود كه مو هيچوقت به خودم اجازه نمبدادم فكر كنم كه با يك سكس حرف ميزنم و اصلا تيپ ظاهرش و نحوه حرف زدنش اينطوري نبود كه سكسش رو به رخ بكشه و بخواد مردا رو حشري كنه و بهره برداري. آخه بعضي از مردها و بعضي از زنها خودشون رو فقط يك آلت تناسلي فرض ميكنند. ولي اين دختر سياه سيسيلي اصلا اينطور نبود.
خيلي حال كردم وقتي روز اول باهاش معاشرت كردم. تلفنش گرفتم و بهش زنگ زدم و كلي تلفني هم باهاش حرف زدم. خيلي خوشحال بودم كه به دوست جديد پيدا كردم، اونهم سياه دندونپزشك اهل سيسيل.خلاصه سرتون درد نيارم، مو اصولا اينقدر خيال بأف هستم و تخيلي و تا به نفر رو ميبينم و از رفتار و سكناتش خوشم مياد ، كلي براي خودم داستان ميسازم.
اصلا دلم ميخواست برم سيسيل ولي متاسفانه ويزا نداشتم و ويزا فقط براي مدت فستيوال بود. روز دوم در رستوران با دختر سيسيلي قرار گذاشتم . بعد از سلام عليك و چاق سلامتي، دختر سياه سيسيلي دندون پزشك نه زير نهاد و نه بالا و گفت من از اون دخترايي نيستم كه تو فكر ميكني؟ گفتم اتفاقا هستي. چون براي كو واقعا از دخترايي بود كه خيلي خوب و با وقار و خوش مشرب هستند و انسان. اما ظاهرا منظور دختر سيسيلي چيز ديگه بود و انگليسي مو زياد هم خوب نبود كه منظور طرف رو بفهمم. دختر بار دوم با حالت خيلي جدي گفت من اصلا از اون تيپ دخترا نيستم و شما اشتباه برداشت كردي و من اصلا اهل اومدن توي هتل و رختخواب نيستم .
انگار برقم گرفته باشه، گفتم هي هي، بعد از هرگزي اومديم پسر خوبي باشيم و مثل روشنفكرا و شاعرا و نوبسندها بشينيم با يه خانمي بدون فكر به سكس و رختخواب حرف بزنيم و به هر چيزي فكر كرده بودم بجز همين موضوع ، معذرت خواهي كردم ازش و گفتم اگر مو حركت بدي كردم كه به شما توهين شده معذرت ميخوام و بقول بوشهريها چكيدم از معركه.
اما درس بزرگي شد كه هر وقت با خانمي حرف ميزنيد و برخورد ميكنيد چند درصد به سكسش توجه كنيد چون اگر توجه نكنيد يه توهين محسوب ميشه و زنها باهوش هستند و خوششون نمياد كسي بهشون بگه اصلا سكسي نيستي يا رفتار به طوري باشه انگار با يه پسر داري حرف ميزني.
خيلي بد شد كاشكي حداقل يه ماچش كرده بودم.
خلاصه دختر سياه ناز داره ناز به جهازش داره.
اينم از داستان مو و سيسيل. سالها بعد در سال ٢٠٠٩ به سيسيل رفتم و همه جا چشم چشم ميكردم كه دختر سياه رو ببينم اما دختر سياه سيسيلي مثل خواب بود و پريد و رفت و ديگه تا به امروز هيچوقت نديدمش. حالا حتما چند تا بچه داره و بالاخره راضي شده با يك نفر رفته توي رختخواب و از اون دخترا شده كه مو فكر ميكنم.
هر كس دختر سياه سيسيلي دندونپزشك ديد از طرف مو ماچش كنه.
چهار روز در رم بوديم و سه روز هم در پارما.
تنها كسي كه اون زمان دو بين موزسينها انگليسي حرف ميزد مو بودم و خيلي جاها اگر موزسينها مشكلي داشتند كمك ميكردم در ترجمه كردن.
چون انگليسي حرف ميزدم با آدمهاي ديگه راحت ارتباط برقرار ميكردم و خنده و شوخي و هره كره.
يه دختر سياه كه دانشجوي دندون پزشكي بود و اهل سيسيل ، اومد با هام حرف زد. گفت چه جالب نمي دونستم ايران سياه پوست داره. از دختر سياه سيسيلي خوشم اومد و نشستم براش تعريف كردم و دلم ميخواست بيشتر باهاش حرف بزنم. آدم جالبي به نظر ميرسيد و از اين تيپ دخترا بود كه مو هيچوقت به خودم اجازه نمبدادم فكر كنم كه با يك سكس حرف ميزنم و اصلا تيپ ظاهرش و نحوه حرف زدنش اينطوري نبود كه سكسش رو به رخ بكشه و بخواد مردا رو حشري كنه و بهره برداري. آخه بعضي از مردها و بعضي از زنها خودشون رو فقط يك آلت تناسلي فرض ميكنند. ولي اين دختر سياه سيسيلي اصلا اينطور نبود.
خيلي حال كردم وقتي روز اول باهاش معاشرت كردم. تلفنش گرفتم و بهش زنگ زدم و كلي تلفني هم باهاش حرف زدم. خيلي خوشحال بودم كه به دوست جديد پيدا كردم، اونهم سياه دندونپزشك اهل سيسيل.خلاصه سرتون درد نيارم، مو اصولا اينقدر خيال بأف هستم و تخيلي و تا به نفر رو ميبينم و از رفتار و سكناتش خوشم مياد ، كلي براي خودم داستان ميسازم.
اصلا دلم ميخواست برم سيسيل ولي متاسفانه ويزا نداشتم و ويزا فقط براي مدت فستيوال بود. روز دوم در رستوران با دختر سيسيلي قرار گذاشتم . بعد از سلام عليك و چاق سلامتي، دختر سياه سيسيلي دندون پزشك نه زير نهاد و نه بالا و گفت من از اون دخترايي نيستم كه تو فكر ميكني؟ گفتم اتفاقا هستي. چون براي كو واقعا از دخترايي بود كه خيلي خوب و با وقار و خوش مشرب هستند و انسان. اما ظاهرا منظور دختر سيسيلي چيز ديگه بود و انگليسي مو زياد هم خوب نبود كه منظور طرف رو بفهمم. دختر بار دوم با حالت خيلي جدي گفت من اصلا از اون تيپ دخترا نيستم و شما اشتباه برداشت كردي و من اصلا اهل اومدن توي هتل و رختخواب نيستم .
انگار برقم گرفته باشه، گفتم هي هي، بعد از هرگزي اومديم پسر خوبي باشيم و مثل روشنفكرا و شاعرا و نوبسندها بشينيم با يه خانمي بدون فكر به سكس و رختخواب حرف بزنيم و به هر چيزي فكر كرده بودم بجز همين موضوع ، معذرت خواهي كردم ازش و گفتم اگر مو حركت بدي كردم كه به شما توهين شده معذرت ميخوام و بقول بوشهريها چكيدم از معركه.
اما درس بزرگي شد كه هر وقت با خانمي حرف ميزنيد و برخورد ميكنيد چند درصد به سكسش توجه كنيد چون اگر توجه نكنيد يه توهين محسوب ميشه و زنها باهوش هستند و خوششون نمياد كسي بهشون بگه اصلا سكسي نيستي يا رفتار به طوري باشه انگار با يه پسر داري حرف ميزني.
خيلي بد شد كاشكي حداقل يه ماچش كرده بودم.
خلاصه دختر سياه ناز داره ناز به جهازش داره.
اينم از داستان مو و سيسيل. سالها بعد در سال ٢٠٠٩ به سيسيل رفتم و همه جا چشم چشم ميكردم كه دختر سياه رو ببينم اما دختر سياه سيسيلي مثل خواب بود و پريد و رفت و ديگه تا به امروز هيچوقت نديدمش. حالا حتما چند تا بچه داره و بالاخره راضي شده با يك نفر رفته توي رختخواب و از اون دخترا شده كه مو فكر ميكنم.
هر كس دختر سياه سيسيلي دندونپزشك ديد از طرف مو ماچش كنه.
امروز رفتيم راديو مونت كارلو و قطعاتي از آلبوم پورافريقا رو اجرا كرديم و مصاحبه كرديم. بعدش رفتم سالن كنسرت ديدم براي اجراي آلبوم پورافريقا در پاريس. تلفن زنگ زد ، يكي از دوستان بود ، حال و أحوالي كرديم، گفت بيمارستان بستري شده. آدرس بيمارستان گرفتم و رفتم. بنده خدا قسمت آلت تناسليش مشكل پيدا كرده بود. يه مريض ديگه هم تخت كناريش بود. گفتم اين بنده خدا چه مشكلي داره؟ رفيقم گفت داستانش خيلي خنده داره. مو هم مشتاق شدم بشنوم ، اگر خنده داره بخندم و براي شما تعريف كنم و براي دوستان ديگه. تعريف كرد اما خنده داريم نبود. حالا بگذريم.
عامو فرانسوي تابستون ميره پلاژ جنوب فرانسه. دم پلاژ با يه مرد تنومند دعواش ميشه و بهش فحش ميده و ميگه فلان جام توي دهنت.مرد تنومندتا فحش رو ميخوره و جواب ميده با كمال ميل. عامو فرانسوي بلند ميكنه و ميزندش زمين و روش چمبره ميزنه و مايو از پاش در مياره و فلان جاي عامو ميكنه توي دهن و ميجوتش و له پله ميكنه فلان جاي عامو . عامو فرانسوي غش ميكنه و از هوش ميره مدتي در جنوب بيمارستان بستري بوده ولي براي درمان كامل ميفرستنش بيمارستان تخصصي تو پاريس.مرد تنومند مثل آدامس شيك فلان جاي عامو رو جويده بوده.آخه مرد حسابي فحش قحطي بود كه فلان جات رو هديه مردم كردي. درس عبرتي باشه براي آقايان محترم و خود مو كه اصلا فحش نديم و عصبي نشيم و اگر هم خواستيم فحش بديم نهايتش بگيم خاك توسرت، يا اصلا سكوت كنيم و راهمون بگيريم و بريم و بگيم ها بوا تو درست ميگي.
- [ ] هر وقت خواستيد فحش بديد عامو فرانسوي يادتون باشه و يادآوري كنيد بعدش فكر كنيد كه آيا مي ارزه مثل آدامس شيك بجونت
عامو فرانسوي تابستون ميره پلاژ جنوب فرانسه. دم پلاژ با يه مرد تنومند دعواش ميشه و بهش فحش ميده و ميگه فلان جام توي دهنت.مرد تنومندتا فحش رو ميخوره و جواب ميده با كمال ميل. عامو فرانسوي بلند ميكنه و ميزندش زمين و روش چمبره ميزنه و مايو از پاش در مياره و فلان جاي عامو ميكنه توي دهن و ميجوتش و له پله ميكنه فلان جاي عامو . عامو فرانسوي غش ميكنه و از هوش ميره مدتي در جنوب بيمارستان بستري بوده ولي براي درمان كامل ميفرستنش بيمارستان تخصصي تو پاريس.مرد تنومند مثل آدامس شيك فلان جاي عامو رو جويده بوده.آخه مرد حسابي فحش قحطي بود كه فلان جات رو هديه مردم كردي. درس عبرتي باشه براي آقايان محترم و خود مو كه اصلا فحش نديم و عصبي نشيم و اگر هم خواستيم فحش بديم نهايتش بگيم خاك توسرت، يا اصلا سكوت كنيم و راهمون بگيريم و بريم و بگيم ها بوا تو درست ميگي.
- [ ] هر وقت خواستيد فحش بديد عامو فرانسوي يادتون باشه و يادآوري كنيد بعدش فكر كنيد كه آيا مي ارزه مثل آدامس شيك بجونت
در سال ٢٠٠١ بعد از وارد شدن به كنسرواتوار موسيقي در فرانسه و آموختن ساز ساكسفون ، و آشنايي با شيوه تدريس در غرب، هميشه به فكر اين موضوع بودم كه چقدر خوب ميشد كه ما هم بتونيم از شيوه نگارش موسيقي و آناليز ريتمها و فواصل موسيقي بوشهر و جنوب ايران به ثبت آنچه تا كنون نواخته شده و همچنين آموزش سازها و آوازها كمك كنيم و فراگيري راحتر بشه و زمان كمتري صرف بشه.
از اون زمان تا كنون تحقيقات خود رو شروع كردم و مشكلات زيادي پيش رو بود كه با كمك نقيب و نوازتدگان ديگر بسياري از كمبودها رفع شد اما از آنجايي كه روايتهاي متفاوتي در اجراي بعضي از قطعات وجود داشت و همچنين متفاوت بودن شيوه اجرا در مناطق مختلف ، نياز به نمونه هاي صوتي بسيار ضروري بود و تا امروز با كمك دوستان مجموعه خوبي از نمونه هاي مختلف جمع آوري كردم.
سال گذشته به كتابي برخورد كردم كه شخصي به نام جلال درستكار براي آموزش ني انبان تهيه كرده بود. در اين كتاب كه توسط اين شخص تهيه شده تاكييد زيادي بر اين موضوع كه اولين متد ني انبان توسط ايشان تدوين شده است.اين متد كه به شيوه شماره گذاري ، يعني به جاي استفاده از خطوط حامل و مشخص كردن محل ارتفاع صدا از طريق نوت نويسي موسيقي از شماره ١٢٣٤٥٦٧ استفاده شده. و بجاي استفاده از اشكال نوتها كه نشان دهنده كشش هست ، چيزي نداريم و مشخص نيست ١٢٣٤٥٦٧ چه مدت زماني كشش دارند و بايد به نمونه صوتي كه ايشون نواختنت و در سي دي به همراه كتاب است بايد خريداري كنيد و از طريق گوش تشخيص دهيد كشش أصوات رو. در نهايت اين متد يك متد آموزش يك ساز محلي از طريق شفاهي است و از أصول نوشتاري موسيقي و آناليز ريتم خبري در اين متد نيست.نمونه هايي كه ايشون از طريق صوتي هم ارايه دادند جاي بحث فراوان دارد كه در اين نوشته به اين موضوع نمي پردازم، فقط همين كه اين يك متد به شيوه شفاهي است كه از قديم هم معمول بوده و حال با چند شكل و نقاشي نميشه گفت اولين متد و اصولا در موسيقي اولين آخرين اهميتي نداره و كاملترين و جامع ترين و مفيد ترين مهم است.اين كتاب رو به دوستاني كه علاقمند فراگيري هستند پيشنهاد نميكنم. كتابي چند روز پيش توسط آقاي بابك شهركي نوت نويسي شده و قطعاتي توسط آقاي شريفيان نواخته شده و از اونجايي كه آقاي شريفيان به موسيقي نظري و تئوري موسيقي و شيوه نگارش آشنايي ندارند از آقاي شهركي براي نوشتن كمك گرفته و از اونجايي كه آقاي شهركي نوازنده ني انبان نيستند، پس از شنيدن قطعات نواخته شده، نوت نويسي كرده اند.
متاسفانه با تمام زحمتي و هدف مثبتي كه داشته اند ، كل قطعات بندري و ترانه هاي بندري و قطعه چهار دستمال در قالب ريتمي نوشته شده كه بطور كل در موسيقي جنوب ايران وجود ندارد . قالب ريتم در تمامي قطعات رقص و ترانه هاي بندري اشتباه است و به نوازندگاني كه ساز ني انبان مينوازند و با تئوري موسيقي آشنايي دارند پيشنهاد ميكنم كه قطعات رو طبق قالب ريتمي كه نوشته شده يعني ٦/٨ بنوازند تا دقيقا متوجه منظور من بشوند.در مبحث فواصل يك الگوي كلي انتخاب كرده اند كه فواصل دقيق هيچ ني انباني نيست اما روش خوبي است براي قراداد اينكه حتي اگر نت اول شما نوت لا باشد شما سل فرض كنيد و اشكال زيادي متوجه كار نميشود.
شايد بهترين راه اين باشد كه نوازنده ني انباني كه نمونه صوتي رو اجرا كرده ، حداقل آشنايي با موسيقي و خواندن نوتها ميداشت، در اينصورت اين اشتباه فاحش صورت نميگرفت.
به دوستان علاقمند يادگيري ني انبان اين متد رو هم پيشنهاد نميكنم ، چون بجز عكسها و چند مطلب كه اونهم از كتب ديگر هست و ميتونيد در كتابهاي و صفحات اينترنتي جستجو كنيد ، كل نوت نويسي و شيوه آموز غلط و داراي اشكال اساسي ميباشد . فقط كافي است اندكي با نوت خواني آشنايي داشته باشيد و ساز ني انبان بنوازيد تا منظور من رو درك كنيد.به نوازندگان ني انبان كه با تئوري موسيقي آشنايي دارند پيشنهاد ميكنم حتما اينكار رو انجام بدهند. افراد مبتدي هم فعلا به شيوه شفاهي ياد بگيرند تا راهي پيدا بشه. مو هم تلاش خودم را دارم انجام ميدم ، اگر توضيح دقيق تري خواستيد از طريق صفحه تلگرام در خدمت هستم.
از اون زمان تا كنون تحقيقات خود رو شروع كردم و مشكلات زيادي پيش رو بود كه با كمك نقيب و نوازتدگان ديگر بسياري از كمبودها رفع شد اما از آنجايي كه روايتهاي متفاوتي در اجراي بعضي از قطعات وجود داشت و همچنين متفاوت بودن شيوه اجرا در مناطق مختلف ، نياز به نمونه هاي صوتي بسيار ضروري بود و تا امروز با كمك دوستان مجموعه خوبي از نمونه هاي مختلف جمع آوري كردم.
سال گذشته به كتابي برخورد كردم كه شخصي به نام جلال درستكار براي آموزش ني انبان تهيه كرده بود. در اين كتاب كه توسط اين شخص تهيه شده تاكييد زيادي بر اين موضوع كه اولين متد ني انبان توسط ايشان تدوين شده است.اين متد كه به شيوه شماره گذاري ، يعني به جاي استفاده از خطوط حامل و مشخص كردن محل ارتفاع صدا از طريق نوت نويسي موسيقي از شماره ١٢٣٤٥٦٧ استفاده شده. و بجاي استفاده از اشكال نوتها كه نشان دهنده كشش هست ، چيزي نداريم و مشخص نيست ١٢٣٤٥٦٧ چه مدت زماني كشش دارند و بايد به نمونه صوتي كه ايشون نواختنت و در سي دي به همراه كتاب است بايد خريداري كنيد و از طريق گوش تشخيص دهيد كشش أصوات رو. در نهايت اين متد يك متد آموزش يك ساز محلي از طريق شفاهي است و از أصول نوشتاري موسيقي و آناليز ريتم خبري در اين متد نيست.نمونه هايي كه ايشون از طريق صوتي هم ارايه دادند جاي بحث فراوان دارد كه در اين نوشته به اين موضوع نمي پردازم، فقط همين كه اين يك متد به شيوه شفاهي است كه از قديم هم معمول بوده و حال با چند شكل و نقاشي نميشه گفت اولين متد و اصولا در موسيقي اولين آخرين اهميتي نداره و كاملترين و جامع ترين و مفيد ترين مهم است.اين كتاب رو به دوستاني كه علاقمند فراگيري هستند پيشنهاد نميكنم. كتابي چند روز پيش توسط آقاي بابك شهركي نوت نويسي شده و قطعاتي توسط آقاي شريفيان نواخته شده و از اونجايي كه آقاي شريفيان به موسيقي نظري و تئوري موسيقي و شيوه نگارش آشنايي ندارند از آقاي شهركي براي نوشتن كمك گرفته و از اونجايي كه آقاي شهركي نوازنده ني انبان نيستند، پس از شنيدن قطعات نواخته شده، نوت نويسي كرده اند.
متاسفانه با تمام زحمتي و هدف مثبتي كه داشته اند ، كل قطعات بندري و ترانه هاي بندري و قطعه چهار دستمال در قالب ريتمي نوشته شده كه بطور كل در موسيقي جنوب ايران وجود ندارد . قالب ريتم در تمامي قطعات رقص و ترانه هاي بندري اشتباه است و به نوازندگاني كه ساز ني انبان مينوازند و با تئوري موسيقي آشنايي دارند پيشنهاد ميكنم كه قطعات رو طبق قالب ريتمي كه نوشته شده يعني ٦/٨ بنوازند تا دقيقا متوجه منظور من بشوند.در مبحث فواصل يك الگوي كلي انتخاب كرده اند كه فواصل دقيق هيچ ني انباني نيست اما روش خوبي است براي قراداد اينكه حتي اگر نت اول شما نوت لا باشد شما سل فرض كنيد و اشكال زيادي متوجه كار نميشود.
شايد بهترين راه اين باشد كه نوازنده ني انباني كه نمونه صوتي رو اجرا كرده ، حداقل آشنايي با موسيقي و خواندن نوتها ميداشت، در اينصورت اين اشتباه فاحش صورت نميگرفت.
به دوستان علاقمند يادگيري ني انبان اين متد رو هم پيشنهاد نميكنم ، چون بجز عكسها و چند مطلب كه اونهم از كتب ديگر هست و ميتونيد در كتابهاي و صفحات اينترنتي جستجو كنيد ، كل نوت نويسي و شيوه آموز غلط و داراي اشكال اساسي ميباشد . فقط كافي است اندكي با نوت خواني آشنايي داشته باشيد و ساز ني انبان بنوازيد تا منظور من رو درك كنيد.به نوازندگان ني انبان كه با تئوري موسيقي آشنايي دارند پيشنهاد ميكنم حتما اينكار رو انجام بدهند. افراد مبتدي هم فعلا به شيوه شفاهي ياد بگيرند تا راهي پيدا بشه. مو هم تلاش خودم را دارم انجام ميدم ، اگر توضيح دقيق تري خواستيد از طريق صفحه تلگرام در خدمت هستم.
Forwarded from Sheida B. Shanbehzadeh
PourAfrigha Scandinavian tour.jpg
517.1 KB