🌹صدرا🌹
171 subscribers
16.3K photos
16.5K videos
632 files
564 links
-مهربانم، عالم از توست
غریبانه چرا میگردی؟❤️😔


اللهم عجل لولیک الفرج
به حق حضرت زینب( س)

به کانال صدرا خوش آمدید.
Download Telegram
حکمت های نهج البلاغه
حکمت دویست و شصت و نهم :
مردم در دنیا دو دسته اند :
یکی آن کس که در دنیا برای دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازماندگان خویش از تهیدستی هراسان ، و از تهیدستی خویش در امان است . پس زندگانی خود را در راه سود دیگران از دست می دهد و دیگری آن که در دنیا برای آخرت کار می کند و نعمت های دنیا نیز بدون تلاش به او روی می آورد پس بهره ی هر دو جهان را چشیده و مالک هر دو جهان می گردد و با آبرومندی در پیشگاه خدا صبح می کند و حاجتی را از خدا درخواست نمی کند جز آنکه روا می گردد ❗️
#قصار
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📹فوق العاده زیبا

ماجرای زیبا و شنیدنی از نگاه پر مهر و محبت امام حسین (ع) به بانیان موکب‌های اربعین😭😭

#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله

حتما حتما ببینید.
التماس دعا

🌹صدرا🌹
514b5bce418fa3e681ceacd88e293df6a144959e.mp4
10 MB
موعظه

💠چه کسانی از اَربعین بیشترین بهره را می برند؟

حس ادب داشتن پایه دریافت معنوی است.
#ادب_داشتن

🌹صدرا🌹
پای لطف و کرم حسین (علیه السلام) که در میان باشد تردیدی نیست که مُهر اجابت خواهد خورد دعاهای زائران اربعین برای فرج...

#اربعین_مهدوی

#برسد_دست_اربعینی_ها
در غربت تک و تنها برس به دادم

امید دل تنگم بیا جوادم

السلام علیک یا غریب الغرباء

السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

🌹صدرا🌹
🌹روبه شش گوشه ترین قبله ی عالم هر صبح

🌹بردن نام حسین بن علی می چسبد

🌹اَلسلام علَی الْحسَیْن
🌹وعلی علی بْن الْحسین
🌹وعلی اولادالحسین
🌹وعلی اصحاب الحسین

سلام علیکم. روزتون حسینی

🌹صدرا🌹
حکمت های نهج البلاغه
حکمت دویست و شصت و سوم :
همنشین پادشاه ، شیر سواری را ماند که دیگران حسرت منزلت او را دارند ولی خود می داند که در جای خطرناکی قرار گرفته است ❗️
#قصار
حکمت های نهج البلاغه
حکمت دویست و شصت و چهارم :
به باز ماندگان دیگران نیکی کنید ، تا حرمت بازماندگان شما را نگه دارند ❗️
#قصار
تفسیر آیه 60 سوره بقره | استاد قرائتی
@Qaraati
تفسیر آیه ۶۰ سوره بقره توسط استاد قرائتی

🌹صدرا🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به نام خدایی که
مهراوقوت قلب ما،
ویاداو راحتی روح ماست،

آبادآن زبان
که بر آن ذکر اوست،

آزادآن کس
که وی دربنداوست!

پس بگو

🌺 بسم الله الرحمن الرحیم 🌺

سلام علیکم. صبح شما بخیر و خوشی

🌹صدرا🌹
تفسیر آیه 61 سوره بقره | استاد قرائتی
@Qaraati
تفسیر آیه ۶۱ سوره بقره توسط استاد قرائتی

🌹صدرا🌹
حکمت های نهج البلاغه
حکمت دویست و شصت و پنجم :
گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان و اگر نادرست باشد درد جان است ❗️
#قصار
بچه هاازهفت،هشت سالگي به بعد دوست دارن بقيه رومسخره كننداين ميتونه جوك ساختن يامسخره كردن همكلاسي يامعلم باشه.
اين كاردرحدكودكانه ميتونه طبيعي باشه امااگرازحدطبيعي گذشت بايدعلل وعوامل ریشه اش روشناخت.
تقدیم بابهترین آرزوهابه
تک تک شماخوبان

🌸🍃 زندگیتون زیبا 🌸🍃
🔴سربازان امام زمان(عج) از هیچ چیز جز گناهان خویش نمی هراسند...
🔹شهید مرتضی آوینی🔹
#آقایون_بخونن

🔵وقتی خانمت گلایه ای میکنه قصدش #جنگیدن با شما نیس! قصدش کشتی کج که نیست! که همه تلاشتو میکنی #شکستش بدی!!

🔹اون فقط داره درد دل میکنه. هیچ #منطقی تو حرفاش نیس. حرفاش بهم ربط ندارن. چون فقط داره #تخلیه انرژی و روانی میشه.

اون داره با حرف زدنش از شما #انرژی مثبت، تایید و #ارامش میگیره.

سعی نکن ازش ببری! چون اون وقت ازش #باختی!!

🔵 چون برای #مبارزه نیومده. برای #همدردی اومده. به حرفاش گوش بده و وقتی مثلا میگه چن وقته بیرون نرفتیم. براش تعداد دفعاتی که بردیش بیرون رو مثال #نزن!!

👈 بگو راس میگی! حق با توئه! دلت گرفته. نیست؟

همین یه جمله #ارومش میکنه. اون وقت این #ارامش دوباره به خودتون هدیه میشه.
اگر از تلاش خود
نتیجه ای نمی گیرید،
احتمالا در مسیر اشتباه
قرار گرفته اید..
مسیر که اشتباه باشد،
نتیجه اش، تنها دست و پا زدن های
بیهوده خواهد بود.

🌹صدرا🌹
تا حالا با خودتون فکر کردین این بیست ملیون جمعیت زایرین اربعین(حد اقلّ حدّاقلّ) اگه روزی یه لیتر (چهارتا لیوان) فقط اب برای آشاميدن استفاده داشته باشن و یه لیتر هم برای وضو گرفتن حد اقل ، ینی روزي چهل ملیون لیتر!!!
یعنی فقط در عرض ده روز حد اقل چهارصد ملیون لیتر آب فقط نیاز دارن برای خوردن و وضو
دیگه دوش گرفتن، شستن ظروف و تمیز کردن موکبها و چایی و غذا درست کردن و .. را حساب نکردیم)
آرد برای نان، غذا ، و نیازهای دیگه ... اینا از کجا تامین میشه؟
برای پاسخ این متن را که مربوط به سالهای قبل هست بخونید👇👇👇

مرحوم حاج محمد مداح از ذاكرين با اخلاص امام حسين عليه السلام در كتاب سفرنامه كربلا مى‏نويسد: در سال 1328 شمسى كه به كربلا مشرف شده بودم. يكى از منبرى‏هاى كربلا منو به منزل خودش دعوت كرد در ضمن صحبتها و گفتگوها گفت: پدر من پشت تلّ زينبيه مغازه نانوايى داشت. مى‏گفت: يه سال كربلا بارون نيومد و تو كربلا گندم كمياب شد از طرفى نزديك ايام اربعين بود و همه نانواهاى كربلا نگران اين بودن كه امسال تكليف زائرين اربعين با كمبود آرد و نان چى مى‏شه.
چن روز به اربعين مانده بود كه يه نفر اومد و گفت: من دلال آرد هستم. آرد مى‏خاى؟ گفتم آره. گفت: بيا بريم. منو با خودش به يه انبار بزرگ پشت خيمه گاه برد، كيسه‏هاى آرد زيادى اونجا بود گفت: هر چه مى‏خاى آرد بردار گفتم پول زيادى ندارم گفت: اشكالى نداره اينا آدماى خوبى هستن و باهات كنار ميان تا پول بياد دستت. يه مقدار آرد براى خودم خريدم و يه مقدار هم براى نانواهاى ديگه. آردها را به مغازه بردم و به رفقاى نانوا گفتم: بياييد يه آرد خوبى پيدا كردم و براى شما هم خريدم. اونها گفتن اتفاقا ما هم براى خودمون خريديم و هم براى تو.
آردها را نان كرديم و اون سال اربعين به خوبى گذشت و پول آردها را هم داديم و آنها هم چيزى نگفتن كه چرا پول را دير آوردين.
سال ديگر به لطف خدا باراان مفصلى اومد و و گندم زيادى به دست اومد و من هم گندم زيادى خريدم. بعد از ايام اربعين گندمها زياد اومد. همون دلال سال قبل اومد و گفت: اگه گندم زياد دارى مشترى دارم براش. قبول كردم و گندمها را خريد و گندمها را بردن ولى نفهميدم كه اين خريدارهاى گندم كى بودند و گندمها را كجا مى‏برن.
وقتى گندمها را بردن يادم اومد كه تمام پولهامو تو يكى از كيسه آردها گذاشته بودم با خودم گفتم اى واى ديدى چى شد؟ پولى كه توى كيسه هاى آرد مخفى كرده بودم چندين برابر پول گندمها بود. تو همين فكرها بودم كه ديدم دلال و يكى از همون خريداراى گندم رسيدن. به دلال آرد گفتم: من يه امانتى توى كيسه هاى گندم داشتم ميشه منو ببريد تو انبار گندمها؟ گفت بيا بريم. باز منو به همون انبار گندم پشت خيمه گاه برد. نزديك غروب بود ديدم يه بيابون پر از كيسه‏هاى گندم اونجا بود و همه كيسه‏ها هم شبيه هم. تو اين فكر بودم كه حالا من كيسه‏اى كه پولهام رو توش گذاشتم چطور پيدا كنم؟ خريدار گندم اومد دست منو گرفت و برد بالاى سر همون كيسه‏اى كه پولهام توش بود درب كيسه رو باز كرد دستمو بردم داخل كيسه و پولهام رو برداشتم. به خاطر پول زيادى كه دنبالم بود عجله داشتم خودم رو به منزل برسونم كه اون شخص گفت نميزارم شام نخورده از اينجا برى. هر چه اصرار كردم و بهانه آوردم قبول نكرد و گفت ما رسم داريم اگه كسى موقع شام يا ناهار بر ما وارد بشه بايد غذا بخوره و بره.
بعد از خوردن شام دومرتبه پدرم براى رفتن به منزل از جا بلند ميشه كه صاحب خونه ميگه الآن دروازه‏هاى كربلا را بستن امشب پيش ما بمون فردا صبح برو. من اصرار كردم وقتى ديد نگران و ناراحت هستم گفت بيا بريم. تا دم دروازه اومديم ديدم در بسته است باز هم گفت امشب را پيش ما بمون گفتم زن و بچه‏ام نگرانم هستن بيد برم وقتى اصرار من رو ديد دستش را برد زير درب دروازه و به آسونى در را بالا برد و به من گفت: بفرما برو. تعجب كردم از اينكه اين درب بزرگ را به آسونى بالا برد فهميدم اينها آدمهاى عادى نيستند و به قول شاعر زآب و خاك دگر و شهر ديار دگرند. من كه تا حالا به فكر پولهاى زيادى بودم كه دنبالم بود و براى رفتن عجله داشتم بى خيال پولها شدم و بهش گفتم: تو را به حق اين بزرگوار و مادرش حضرت زهرا عليها السلام قسمت ميدم بگو شماها كى هستين؟
گفت ما عده‏ اى از ملائكه هستيم به صورت انسان كه مأمور تأمين گندم و آرد براى زائرين امام حسين عليه السلام هستيم، عده‏ اى از ما هم مأمور آب و يه عده هم مأمور جا و مكان زائرين هستن. فطرس ملك هم مأمور رساندن سلام شيعيان به امام حسين عليه السلام هست .
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تنهادراربعین است که میتوانی ازهرکجاآمده باشی ودراینجا یکی شدن را تجربه کنی
اینجابه نشانه پیوستن به کاروان انتظار،پرچمی رابرمی افرازی تاتاریخ رابیاموزی:ناصرامام زمان خویش بودن،حرکت کردن است #برمدار_عشق