#اعمال_روز_عاشوراء
هرکس هزارمرتبه روزعاشوراتوحید بخواند
خداوندبه اونظرمیکندوکسی که خداوندبه او نظر کند،اوراهرگز عذاب نخواهد کرد.
بحارالانوارج 98بنقل ازاقبال الاعمال
#عاشورا_تسلیت
🏴صدرا🏴
هرکس هزارمرتبه روزعاشوراتوحید بخواند
خداوندبه اونظرمیکندوکسی که خداوندبه او نظر کند،اوراهرگز عذاب نخواهد کرد.
بحارالانوارج 98بنقل ازاقبال الاعمال
#عاشورا_تسلیت
🏴صدرا🏴
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
الهی خواهرت،بمیردیاحسین
عزاازبهرتونگیردیاحسین
الاای همسفر،کمی آهسته ترمراباخود ببر
حبیبی یاحسین
السلام علیک یااباعبدالله
حسين آرام جانم
حسین روح وروانم
توئی سالارزینب
توئی غمخوارزینب
#عاشورا_تسلیت
عزاازبهرتونگیردیاحسین
الاای همسفر،کمی آهسته ترمراباخود ببر
حبیبی یاحسین
السلام علیک یااباعبدالله
حسين آرام جانم
حسین روح وروانم
توئی سالارزینب
توئی غمخوارزینب
#عاشورا_تسلیت
سلام برکسیکه گریبانها برای اوچاک شدند
سلام برحمایت کننده بدون یاور
سلام برمحاسن آغشته بخون
سلام بربدن برهنه
سلام برخونهای جاری
سلام بربدنهای قطعه قطعه شده
#فرازی_اززیارت_ناحیه_مقدسه_امام_زمان_عج
سلام برحمایت کننده بدون یاور
سلام برمحاسن آغشته بخون
سلام بربدن برهنه
سلام برخونهای جاری
سلام بربدنهای قطعه قطعه شده
#فرازی_اززیارت_ناحیه_مقدسه_امام_زمان_عج
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مقتل خوانی شهیدآیت الله حکیم ره😭😭
گاهی یک عکس میتواندروضه باشد😭
باهرچی ميشدميزدنت
پيرمردی باعصاباکینه ميزد
نیزه داربانیزه
نشدباسنگ
برشمرلعنت
همه جاراسياه میديدی
بفدای نفس نفس زدنت
#غريب_گير_آوردنت
و درنهایت اسب سواران تاختند.....
باهرچی ميشدميزدنت
پيرمردی باعصاباکینه ميزد
نیزه داربانیزه
نشدباسنگ
برشمرلعنت
همه جاراسياه میديدی
بفدای نفس نفس زدنت
#غريب_گير_آوردنت
و درنهایت اسب سواران تاختند.....
تفسیر آیه 38 - 39 سوره بقره | استاد قرائتی
@Qaraati
تفسیر آیه ۳۸و ۳۹ سوره بقره توسط استاد قرائتی
🌹صدرا🌹
🌹صدرا🌹
شعری از سعدی ره
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
🏴صدرا
ای ساربان آهسته رو کآرام جانم میرود
وآن دل که با خود داشتم با دلستانم میرود
من ماندهام مهجور از او بیچاره و رنجور از او
گویی که نیشی دور از او در استخوانم میرود
گفتم به نیرنگ و فسون پنهان کنم ریش درون
پنهان نمیماند که خون بر آستانم میرود
محمل بدار ای ساروان تندی مکن با کاروان
کز عشق آن سرو روان گویی روانم میرود
او میرود دامن کشان من زهر تنهایی چشان
دیگر مپرس از من نشان کز دل نشانم میرود
🏴صدرا