🌹🌹🌹🍀🍀قرآن کریم ، مهم ترين رسالت انبيا را در دو امر خلاصه مي كند. اول، دعوت به عبادت و پرستش خداوند كه بزرگترين معروف هاست. دوم، پرهيز از اطاعت طاغوت ها «وَ لَقَدْ بَعَثْنَا فِي کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ »( نحل، 36) ما در هر امتى رسولى برانگيختيم كه خداى يكتا را بپرستيد و از طاغوت اجتناب كنيد! وازمردم می خواهد آن را به فرزندانشان بیاموزند (لقمان،17)،🌹🍀 وبا تاکید از مومنان میخواهد یکدیگر را امر به معروف ونهی از منکر نمایند(توبه،71)، وآن رااز نشانه های حکومت اسلامی دانسته است. « الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ»(حج،41)،همان كسانى كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مىدارند و زكات مىدهند و امر به معروف و نهى از منكر مىكنند و پايان همه كارها از آن خداست! وبا تأکید از مومنان می خواهد یکدیگر را امر به معروف ونهی از منکر نمایند🌹🍀. « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَر»(توبه،71)، مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند امر به معروف و نهى از منكر مىكنند.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀روش های تربیت نفس در قرآن🌹قسمت دوازدهم🌹۱۴- استفاده از داستان وتمثیل
یکی ازروشها ی تربیت نفس درقرآن ، بیان سرگذشت اقوام گذشته واستفاده از تمثیل است.بی تردید، قرآن کتاب داستان و قصه نیست، بلکه کتاب هدایت و تعلیم و تربیت است.بنابراین، آنچه در تأمین سعادت دنیا و آخرت انسان ها نقش دارد در قرآن بیان شده است، ولی ازآنجا که انسان با داستان و تمثیل راحتر ارتباط برقرار کرده وپیامهای نهفته درآن را دریافت می کند. درقرآن فراوان استفاده شده است.🌹🍀
هدف قرآن از بیان سرگذشت پیامبران در راستای آثار و فواید آن است. در یکی از آیات می خوانیم: «وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ في هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنين » (هود،120) ما هر یک از سرگذشت های انبیا را برای تو (پیامبر(ص)) بازگو کردیم تا قلبت آرام (و اراده ات قوی) گردد و در این (اخبار و سرگذشت ها) حق و موعظه و تذکر برای مؤمنان آمده است.🌹🍀
از این آیه و آیات دیگر استفاده می شود که یکی از علل مهم بیان سرگذشت پیامبران و اقوام آنان عبرت آموزی است.: «لَقَدْ کَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» (یوسف، 111)، در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود! 🌹🍀
قرآن با بیان سرگذشت پیامبران و اقوام بر آن است که داستان های عبرت آموز را تشریح و تحلیل کند تا برای دیگران عبرت باشد. در بیان اخبار گذشتگان حقایقی وجود دارد که عبرت آموزی از آن ها در شکست وموفقیت زندگی تأثیر گذار است، زیرا جوامع بشری در بیشتر امور اشتراک داشته و تاریخ، قابل تکرار است.از سوی دیگر، بیان سرگذشت دیگران اثبات می کند که سنت های الهی قابل تغییر نیست و سرنوشت انسان ها و جوامع به دست خود آن ها تعیین می شود.« إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم » (رعد،11)، خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
یکی ازروشها ی تربیت نفس درقرآن ، بیان سرگذشت اقوام گذشته واستفاده از تمثیل است.بی تردید، قرآن کتاب داستان و قصه نیست، بلکه کتاب هدایت و تعلیم و تربیت است.بنابراین، آنچه در تأمین سعادت دنیا و آخرت انسان ها نقش دارد در قرآن بیان شده است، ولی ازآنجا که انسان با داستان و تمثیل راحتر ارتباط برقرار کرده وپیامهای نهفته درآن را دریافت می کند. درقرآن فراوان استفاده شده است.🌹🍀
هدف قرآن از بیان سرگذشت پیامبران در راستای آثار و فواید آن است. در یکی از آیات می خوانیم: «وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ في هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى لِلْمُؤْمِنين » (هود،120) ما هر یک از سرگذشت های انبیا را برای تو (پیامبر(ص)) بازگو کردیم تا قلبت آرام (و اراده ات قوی) گردد و در این (اخبار و سرگذشت ها) حق و موعظه و تذکر برای مؤمنان آمده است.🌹🍀
از این آیه و آیات دیگر استفاده می شود که یکی از علل مهم بیان سرگذشت پیامبران و اقوام آنان عبرت آموزی است.: «لَقَدْ کَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» (یوسف، 111)، در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود! 🌹🍀
قرآن با بیان سرگذشت پیامبران و اقوام بر آن است که داستان های عبرت آموز را تشریح و تحلیل کند تا برای دیگران عبرت باشد. در بیان اخبار گذشتگان حقایقی وجود دارد که عبرت آموزی از آن ها در شکست وموفقیت زندگی تأثیر گذار است، زیرا جوامع بشری در بیشتر امور اشتراک داشته و تاریخ، قابل تکرار است.از سوی دیگر، بیان سرگذشت دیگران اثبات می کند که سنت های الهی قابل تغییر نیست و سرنوشت انسان ها و جوامع به دست خود آن ها تعیین می شود.« إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم » (رعد،11)، خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملّتى) را تغيير نمىدهد مگر آنكه آنان آنچه را در خودشان است تغيير دهند.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀بیان داستان زندگی پیامبران و اقوام آن ها در جای جای قرآن، برای مردم هشداری است که باید با دقت زندگی آنان را خوانده و از عوامل موفقیت و شکست گذشتگان بهره گیرند.ازآنجاکه دعوت انبیاء الهی دارای ابعاد گسترده بوده و این ابعاد در جاهای متعدد قرآن آمده است. به همین دلیل، تکرار محسوب نمی گردد.هر چند این خود، معجزه اى جاری دركلام حق است كه همواره بشر را به تحدى و مبارزه فراخوانده و هيچ قدرتى نتوانسته در برابر اين زيبايى قد علم كند.دراینجا به چند نمونه اشاره می شود. 🌹🌹مثلا،بیان قصه صالح در سوره هاى قمر، نمل و اعراف شايد به همين دليل باشد. در اين سوره ها تصاويرى از داستان صالح تكرار شده، ولى در هر سوره به بُعدى از داستان پرداخته شده است.🌹🍀
در سوره هاى مبارک قمر و اعراف، كبر و غرور و خودبينى و خودخواهى ،حجاب بزرگ قوم ثمود در برابر دعوت انبياء شمرده شده است. آنها مى گفتند: صالح، فردى مانند ماست، دليلى ندارد كه ما از او پيروى كنيم. آنها همين موضوع را دليل بر كذب پيامبرشان صالح گرفتند و گفتند: او آدم بسيار دروغگوى هوسبازى است، « بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ»(قمر،25)؛ چراكه مى خواهد بر ما حكومت كند و همه چيز را در قبضه خود بگيرد و بر طبق هوس هايش رفتار كند.سپس، به داستان "ناقه" به عنوان معجزه و سند گوياى صدق دعوت صالح عليه السلام اشاره كرده است. آن شتر ماده مسلما، يك ناقه معمولى نبود، بلكه داراى ويژگى هاى خارق العاده اى بود. از جمله اينكه، طبق روايت مشهور، اين ناقه از دل صخره اى از كوه برآمد تا معجزه اى گويا در برابر منكران لجوج باشد. قوم ثمود در اينجا در برابر آزمايش بزرگى قرار گرفتند و ناقه صالح را از پاى درآوردند. در اين آيه وبیان پايان سرگذشت دردناك و عبرت انگيزآنان، بار ديگر مى فرمايد: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ »(قمر، 17) ، ما قرآن را براى تذكر و بيدارى انسان ها آسان ساختيم. آيا پندگيرنده اى پيدا مى شود؟ تعبيرات قرآن ،زنده و روشن وداستان هايش ،گويا و انذارها و تهديدهايش، تكان دهنده و بيدارگر است.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
در سوره هاى مبارک قمر و اعراف، كبر و غرور و خودبينى و خودخواهى ،حجاب بزرگ قوم ثمود در برابر دعوت انبياء شمرده شده است. آنها مى گفتند: صالح، فردى مانند ماست، دليلى ندارد كه ما از او پيروى كنيم. آنها همين موضوع را دليل بر كذب پيامبرشان صالح گرفتند و گفتند: او آدم بسيار دروغگوى هوسبازى است، « بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ»(قمر،25)؛ چراكه مى خواهد بر ما حكومت كند و همه چيز را در قبضه خود بگيرد و بر طبق هوس هايش رفتار كند.سپس، به داستان "ناقه" به عنوان معجزه و سند گوياى صدق دعوت صالح عليه السلام اشاره كرده است. آن شتر ماده مسلما، يك ناقه معمولى نبود، بلكه داراى ويژگى هاى خارق العاده اى بود. از جمله اينكه، طبق روايت مشهور، اين ناقه از دل صخره اى از كوه برآمد تا معجزه اى گويا در برابر منكران لجوج باشد. قوم ثمود در اينجا در برابر آزمايش بزرگى قرار گرفتند و ناقه صالح را از پاى درآوردند. در اين آيه وبیان پايان سرگذشت دردناك و عبرت انگيزآنان، بار ديگر مى فرمايد: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ »(قمر، 17) ، ما قرآن را براى تذكر و بيدارى انسان ها آسان ساختيم. آيا پندگيرنده اى پيدا مى شود؟ تعبيرات قرآن ،زنده و روشن وداستان هايش ،گويا و انذارها و تهديدهايش، تكان دهنده و بيدارگر است.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀گاهى شخصيت موردنظر داستان، درشت نمايى مى شود. اين امر يا به سبب ارائه الگوهاى رفتارى يا دادن پيامى ويژه، درباره اواست. براى نمونه، آخرين تصويرى كه از ابراهيم عليه السلام ديده مى شود، الگوى رفتارى براى همه بشر در طول تاریخ است.« قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ ». (ممتحنه،4)🌹🍀
گاهى شخصيت موردنظر، فرد شرورى است. در اين حالت به رفتارهاى نادرست اين شخصيت و نتايج زيان بار آن پرداخته می شود.مثلا، فرعون بنده ضعيفى بود كه بر اثر نادانى ،خود را گم كرد و تا آنجا، پيشرفت كه دعوى خدايى نمود و به جناياتی بزرگ دست زد. خداوند درباره اومى فرمايد: «إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ ، او بى گمان از مفسدان بود» (قصص،4)🌹🍀
نمونه دیگر می توان، فرزند نوح (ع)رانام برد که به جهت اعمال ناپسندش نجات نيافت و غرق شد: « إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ » (هود،46) او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است [فرد ناشايستهاى است]! و بي ترديد، يكي از عوامل مهم انحراف پسر نوح، دوستان او بوده اند.
نمونه دیگر،می توان به داستان حضرت موسی علیه السلام و قوم یهود اشاره کرد که درقرآن درحدودهزارآیه به آن پرداخته شده است.🌹🍀 یهود،از اقوامی بودند که خداوند، پیامبران فراوانی میان آنان فرستاد و نعمت های زیادی در اختیار آنان گذاشت و برای رسولان خود، جهت اتمام حجت و هدایت این قوم، معجزات گوناگون عطا کرد و چند بار آن ها را از ظلم نجات داد، مانند ماجرای طالوت و جالوت که در آیات 246 تا 251 سوره بقره آمده است .🌹🍀 امّا این قوم از سر لجاجت و جهالت با نعمت هدایت خداوند برخورد کردند و نه تنها هدایت را نپذیرفتند، بلکه در برخی از موارد به پیامبران الهی اهانت کردند و آنان را به قتل رساندند و از دستورهای خداوند سرپیچی کردند. به این جهت، بیشتر عبرت ها و درس ها برای بشر را به خصوص امت اسلام در سرگذشت قوم حضرت موسی(ع) می توان یافت، زیرا بنی اسرائیل سرپیچی های فراوانی داشتند .🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
گاهى شخصيت موردنظر، فرد شرورى است. در اين حالت به رفتارهاى نادرست اين شخصيت و نتايج زيان بار آن پرداخته می شود.مثلا، فرعون بنده ضعيفى بود كه بر اثر نادانى ،خود را گم كرد و تا آنجا، پيشرفت كه دعوى خدايى نمود و به جناياتی بزرگ دست زد. خداوند درباره اومى فرمايد: «إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدينَ ، او بى گمان از مفسدان بود» (قصص،4)🌹🍀
نمونه دیگر می توان، فرزند نوح (ع)رانام برد که به جهت اعمال ناپسندش نجات نيافت و غرق شد: « إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ » (هود،46) او از اهل تو نيست! او عمل غير صالحى است [فرد ناشايستهاى است]! و بي ترديد، يكي از عوامل مهم انحراف پسر نوح، دوستان او بوده اند.
نمونه دیگر،می توان به داستان حضرت موسی علیه السلام و قوم یهود اشاره کرد که درقرآن درحدودهزارآیه به آن پرداخته شده است.🌹🍀 یهود،از اقوامی بودند که خداوند، پیامبران فراوانی میان آنان فرستاد و نعمت های زیادی در اختیار آنان گذاشت و برای رسولان خود، جهت اتمام حجت و هدایت این قوم، معجزات گوناگون عطا کرد و چند بار آن ها را از ظلم نجات داد، مانند ماجرای طالوت و جالوت که در آیات 246 تا 251 سوره بقره آمده است .🌹🍀 امّا این قوم از سر لجاجت و جهالت با نعمت هدایت خداوند برخورد کردند و نه تنها هدایت را نپذیرفتند، بلکه در برخی از موارد به پیامبران الهی اهانت کردند و آنان را به قتل رساندند و از دستورهای خداوند سرپیچی کردند. به این جهت، بیشتر عبرت ها و درس ها برای بشر را به خصوص امت اسلام در سرگذشت قوم حضرت موسی(ع) می توان یافت، زیرا بنی اسرائیل سرپیچی های فراوانی داشتند .🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀امّا از تمثیل هم درقرآن، درجهت تفهیم مطالب فراوان استفاده شده است.خداوند درهمین مورد فرموده است:« وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ في هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَل » (زمر،27) ما دراین قرآن از هر نوع مثلی زدیم،شاید متذکرشوید. ازفوایداستفاده از تمثیل این است که ،مطالبی که در قالب تمثیل بیان می شود، فهمش برای مخاطب آسانتر است. در ادامه به نمونه هایی اشاره می شود.
۱-تشبیه خداوند به نور.(نور،35)🌹🍀۱
2-تشبیه تکذیب کنندگان در قیامت به شتران زرد رنگ پراکنده به هر سو.(نباء،33)
3-تشبیه منافقان به چوب های خشک تکیه داده شده به دیوار.(منافقون،4)
4-تشبیه کارقوم یهودبه کار شیطان.( حشر،14-15)🌹🍀
5-تشبیه افراد لجوج به ملخ های پراکنده.(قمر ،7)
6-تمثیلی درباره انفاق درراه خدا.(بقره،261)
7-تشبیه تکذیب کنند گان به تنه های نخل .(قمر ،20)🌹🍀
8-تشبیه کار بعضی از انسان ها به عنکبوت.(عنکبوت،41)
9-تشبیه پیکار کنندگان درراه خدا به بنایی آهنین.(صف،4)
10-تشبیه زند گی دنیا به آب.(یونس ،24)🌹🍀
امیداست، پندها واندرزهایی که خداوند درلابلای داستان ها وتمثیل ها بیان داشته، عاملی باشد برای فهم بیشتر قرآن وعبرت گرفتن از آنها وروزنه ای باشد برای رسیدن به رستگاری وتکامل که هدف اصلی رسالت انبیاء بوده است.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
۱-تشبیه خداوند به نور.(نور،35)🌹🍀۱
2-تشبیه تکذیب کنندگان در قیامت به شتران زرد رنگ پراکنده به هر سو.(نباء،33)
3-تشبیه منافقان به چوب های خشک تکیه داده شده به دیوار.(منافقون،4)
4-تشبیه کارقوم یهودبه کار شیطان.( حشر،14-15)🌹🍀
5-تشبیه افراد لجوج به ملخ های پراکنده.(قمر ،7)
6-تمثیلی درباره انفاق درراه خدا.(بقره،261)
7-تشبیه تکذیب کنند گان به تنه های نخل .(قمر ،20)🌹🍀
8-تشبیه کار بعضی از انسان ها به عنکبوت.(عنکبوت،41)
9-تشبیه پیکار کنندگان درراه خدا به بنایی آهنین.(صف،4)
10-تشبیه زند گی دنیا به آب.(یونس ،24)🌹🍀
امیداست، پندها واندرزهایی که خداوند درلابلای داستان ها وتمثیل ها بیان داشته، عاملی باشد برای فهم بیشتر قرآن وعبرت گرفتن از آنها وروزنه ای باشد برای رسیدن به رستگاری وتکامل که هدف اصلی رسالت انبیاء بوده است.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀روش های تربیت نفس در قرآن🌹قسمت سیزدهم وآخرین آن🌹۱۵-الگوواسوه حسنه
وجود الگو و اسوه های بزرگ خود ساخته در زندگي انسان ها، وسيله مؤثري براي تربيت نفس محسوب می شود. به همين دليل، سیره وروش عملی زندگی پيامبران و رهبران معصوم، همواره مورد توجه بیشترانسان ها برای الگو گرفتن بوده است. 🌹🍀
قرآن كريم، حضرت محمد صلّي الله عليه و آله و حضرت ابراهيم عليه السلام را به عنوان اسوه و الگو مردم معرفي نموده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »( احزاب، 21 )، مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود. همچنین می فر ماید: « قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَه» ( ممتحنه، 4) ، براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند وجود داشت. 🌹🍀
در اين جا به نمونه اي از تر بيت معنوي انبيا الهي اشاره مي كنيم كه چگونه با خداوند و با مردم سخن گفتند؟ و نحوه سلوك و رفتار آن ها در جامعه اسلامي چطور بوده است؟ و تا چه حد و ميزان در برابرخداوند، رعايت ادب اسلامي را مي نمودند؟ يا در برابر اهانت هاي مردم جاهل چگونه عكس العمل نشان مي دادند؟ 🌹🍀
حضرت نوح (ع)، اولین پیامبر اولوالعزم است که سالیان طولانی به هدایت و تربیت مردم پرداخت و به گفته قرآن 950 سال به تبلیغ وارشاد وتربیت مرد م مشغول بود. با این حال، حدود 80 نفر به او ایمان آوردند و در این راه، مشکلات زیادی را تحمل نمود، ولی هیچگاه ،دست از هدف خود برنداشت .🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
وجود الگو و اسوه های بزرگ خود ساخته در زندگي انسان ها، وسيله مؤثري براي تربيت نفس محسوب می شود. به همين دليل، سیره وروش عملی زندگی پيامبران و رهبران معصوم، همواره مورد توجه بیشترانسان ها برای الگو گرفتن بوده است. 🌹🍀
قرآن كريم، حضرت محمد صلّي الله عليه و آله و حضرت ابراهيم عليه السلام را به عنوان اسوه و الگو مردم معرفي نموده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »( احزاب، 21 )، مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نيكويى بود. همچنین می فر ماید: « قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ في إِبْراهيمَ وَ الَّذينَ مَعَه» ( ممتحنه، 4) ، براى شما سرمشق خوبى در زندگى ابراهيم و كسانى كه با او بودند وجود داشت. 🌹🍀
در اين جا به نمونه اي از تر بيت معنوي انبيا الهي اشاره مي كنيم كه چگونه با خداوند و با مردم سخن گفتند؟ و نحوه سلوك و رفتار آن ها در جامعه اسلامي چطور بوده است؟ و تا چه حد و ميزان در برابرخداوند، رعايت ادب اسلامي را مي نمودند؟ يا در برابر اهانت هاي مردم جاهل چگونه عكس العمل نشان مي دادند؟ 🌹🍀
حضرت نوح (ع)، اولین پیامبر اولوالعزم است که سالیان طولانی به هدایت و تربیت مردم پرداخت و به گفته قرآن 950 سال به تبلیغ وارشاد وتربیت مرد م مشغول بود. با این حال، حدود 80 نفر به او ایمان آوردند و در این راه، مشکلات زیادی را تحمل نمود، ولی هیچگاه ،دست از هدف خود برنداشت .🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🍀🍀🍀نتایج و آثار تربیت نفس در قرآن🌹🌹اگر نفس،درست تربیت شود و از رذیلتها پاک و به زیباییها آراسته گردد،انسان صالحی به بار می آورد که میوه نظام تعلیم وتربیت قرآنی است. چنین شخصیتی ،مقرّب درگاه الهی وسرشار از ایمان است، بطوری که می تواند رهبری وهدایت خود ودیگران رابه عهده بگیرد. تربیت نفس، آثاردیگری هم بدنبال خود دارد که در ذیل به آنها پرداخته می شود.
۱— تهذیب نفس واخلاق 🌹🍀
تهذیب یعنی، پاک کردن نفس از اخلاق ناپسند و تطهیر کردن آن از جمیع صفات رذیله و نقایص اخلاقی که موجب از بین رفتن همه پردههای ظلمت و کشف حقیقت عالم میشود.
حضرت امام خمینی(ره) در مورد خودسازی و معنای آن می فرماید:"پس جهاد نفس که جهاد بزرگ است، عبارت است از، غلبه کردن انسان بر قوای ظاهره خود و آن ها را تحت فرمان خالق درآوردن و مملکت را از لوث وجود قوای شیطانی و جنود آن خالص نمودن."( موسوی الخمینی،1375: 6)🌹🍀
انسان عاقل می داند که، اعمال و رفتارش در سعادت و شقاوت دنیا و آخرت او بی تأثیر نیست. از این رو لازم است، برای رشد و تکامل و دوری از غرایز سرکش حیوانی خودسازی کند و به اصطلاح جهاد اکبر انجام دهد، زیرا تزکیه و تهذیب نفس، انسان را به خودش آشنا می کند و گردوغبار غفلت را از چشم او برمی دارد.🌹🍀
نویسنده کتاب "مبادی اخلاق درقرآن"ضرورت تهذ یب نفس را اینگونه بیان می کند:"همان طور که داروشناسان وپزشکان،خواصّ اشیاءرابازگو می کنند،انبیاء که طبیبان روحندنیز آمدند تاخواص افعال واوصاف انسان رابه انسان بفهمانند. یکی ازره آوردی نبّوت عامّه این است که گناه ،سمّ است وتدریجا انسان را مسموم می کند. اگر بدن مسموم شود ،روح آن راترک می کند ومی پوسد ومدت رنجوری کم است ، ولی اگر روح مسموم شد ،حّدی برای رنج آن نیست،چون ابدی است .از این رو، انبیاء سعی کردند مردم را از سمّ خوری برهانند ونفوس را مهذّب کنند ."(جوادی آملی ، ج10، 1390: 187 )🌹🌹🍀🍀🍀@sadrasadat96
۱— تهذیب نفس واخلاق 🌹🍀
تهذیب یعنی، پاک کردن نفس از اخلاق ناپسند و تطهیر کردن آن از جمیع صفات رذیله و نقایص اخلاقی که موجب از بین رفتن همه پردههای ظلمت و کشف حقیقت عالم میشود.
حضرت امام خمینی(ره) در مورد خودسازی و معنای آن می فرماید:"پس جهاد نفس که جهاد بزرگ است، عبارت است از، غلبه کردن انسان بر قوای ظاهره خود و آن ها را تحت فرمان خالق درآوردن و مملکت را از لوث وجود قوای شیطانی و جنود آن خالص نمودن."( موسوی الخمینی،1375: 6)🌹🍀
انسان عاقل می داند که، اعمال و رفتارش در سعادت و شقاوت دنیا و آخرت او بی تأثیر نیست. از این رو لازم است، برای رشد و تکامل و دوری از غرایز سرکش حیوانی خودسازی کند و به اصطلاح جهاد اکبر انجام دهد، زیرا تزکیه و تهذیب نفس، انسان را به خودش آشنا می کند و گردوغبار غفلت را از چشم او برمی دارد.🌹🍀
نویسنده کتاب "مبادی اخلاق درقرآن"ضرورت تهذ یب نفس را اینگونه بیان می کند:"همان طور که داروشناسان وپزشکان،خواصّ اشیاءرابازگو می کنند،انبیاء که طبیبان روحندنیز آمدند تاخواص افعال واوصاف انسان رابه انسان بفهمانند. یکی ازره آوردی نبّوت عامّه این است که گناه ،سمّ است وتدریجا انسان را مسموم می کند. اگر بدن مسموم شود ،روح آن راترک می کند ومی پوسد ومدت رنجوری کم است ، ولی اگر روح مسموم شد ،حّدی برای رنج آن نیست،چون ابدی است .از این رو، انبیاء سعی کردند مردم را از سمّ خوری برهانند ونفوس را مهذّب کنند ."(جوادی آملی ، ج10، 1390: 187 )🌹🌹🍀🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🍀🍀🍀در ضرورت و اهمیت خودسازی همین بس که (جهاد اکبر) نام گرفته است. امام علی علیه السلام می فرماید:" برترین جهاد،جهاد کسی است که با نفس خویش مبارزه کند."(عاملی،بی تا:5)🌹🌹
خودسازی، بزرگ ترین هدف پیامبران بوده است.خداوند می فر ماید: « يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»(جمعه،2) كه آياتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزكيه مىكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مىآموزد. وجود آیات متعدد درباره خودسازی، دلیل محکمی بر ضرورت آن است. خداوند درهمین مورد می فرماید: « وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها » (شمس ،10) و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است! پاکسازی نفس و نبرد با دشمن آن، سبب می شودانسان، شخصیت متعالی پیدا کند. شکی نیست که هیچ هدف و مقصودی بدون گذراندن مراحل خود به نتیجه نمی رسد. 🌹🌹🍀🍀🍀@sadrasadat96
خودسازی، بزرگ ترین هدف پیامبران بوده است.خداوند می فر ماید: « يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة»(جمعه،2) كه آياتش را بر آنها مىخواند و آنها را تزكيه مىكند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مىآموزد. وجود آیات متعدد درباره خودسازی، دلیل محکمی بر ضرورت آن است. خداوند درهمین مورد می فرماید: « وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها » (شمس ،10) و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است! پاکسازی نفس و نبرد با دشمن آن، سبب می شودانسان، شخصیت متعالی پیدا کند. شکی نیست که هیچ هدف و مقصودی بدون گذراندن مراحل خود به نتیجه نمی رسد. 🌹🌹🍀🍀🍀@sadrasadat96
.🌹🌹🍀🍀🍀 خودسازی وتهذیب نفس نیز، مراحلی دارد که هریک را توضیح مختصری می دهیم.
مرحله اول) تخلیه: در این مرحله از تهذیب نفس، باطن انسان باید از اخلاق و اعمال زشت و ناپسند تخلیه شود.
مرحله دوم) تجلیه: در این مرحله باید فضای دل راکه پاک شده، زینت داده تا جلا پیدا کند تا بتواند نور و صفای معنویت را منعکس کند. انسان خود را با اعمال دینی باید متجلی ساخته وزینت دهد.دراین صورت خداوند گناهانش رامی ریزد وقلب وباطن اورا به صلاح درمی آورد. «كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ» (محمد"ص"،2) خداوند گناهانشان رامىبخشد و كارشان را اصلاح مىكند! ودرواقع ،او را از ظلمت گمراهی ،به روشنایی هدایت می کند. «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (بقره ،257 )🌹🍀
مرحله سوم) تحلیه: وقتی در مرحله دوم ،دل انسان پاک و نفس عاری از هرگونه آلودگی گردید و با عبودیت وبندگی به این مرحله رسید و راه هدایت برای او هموار شد. از این به بعد، تقوا و دوری از گناهان باعث می شود تا انسان از راه منحرف نشود. بنابراین تحلیه ، یعنی مزین کردن نفس به اوصاف پسندیده و فضائل اخلاقی است. 🌹🌹 نماز وروزه از جمله عبادت هایی است که رذایل رااز بین می برد وباطن انسان راپاک کرده وسبب آرامش وایجاد تقوی دراو می شود.خداوند می فرماید: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره،183) اى افرادى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهيزكار شويد
مرحله چهارم) فنای الی الله: هرکس که توانست خود را به این مرحله برساند، دنیا برایش پوچ و بیهوده می شود و در واقع همه چیز برای او در خداوند خلاصه می شود 🌹🌹🍀🍀🍀. @sadrasadat96
مرحله اول) تخلیه: در این مرحله از تهذیب نفس، باطن انسان باید از اخلاق و اعمال زشت و ناپسند تخلیه شود.
مرحله دوم) تجلیه: در این مرحله باید فضای دل راکه پاک شده، زینت داده تا جلا پیدا کند تا بتواند نور و صفای معنویت را منعکس کند. انسان خود را با اعمال دینی باید متجلی ساخته وزینت دهد.دراین صورت خداوند گناهانش رامی ریزد وقلب وباطن اورا به صلاح درمی آورد. «كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ» (محمد"ص"،2) خداوند گناهانشان رامىبخشد و كارشان را اصلاح مىكند! ودرواقع ،او را از ظلمت گمراهی ،به روشنایی هدایت می کند. «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (بقره ،257 )🌹🍀
مرحله سوم) تحلیه: وقتی در مرحله دوم ،دل انسان پاک و نفس عاری از هرگونه آلودگی گردید و با عبودیت وبندگی به این مرحله رسید و راه هدایت برای او هموار شد. از این به بعد، تقوا و دوری از گناهان باعث می شود تا انسان از راه منحرف نشود. بنابراین تحلیه ، یعنی مزین کردن نفس به اوصاف پسندیده و فضائل اخلاقی است. 🌹🌹 نماز وروزه از جمله عبادت هایی است که رذایل رااز بین می برد وباطن انسان راپاک کرده وسبب آرامش وایجاد تقوی دراو می شود.خداوند می فرماید: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره،183) اى افرادى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد تا پرهيزكار شويد
مرحله چهارم) فنای الی الله: هرکس که توانست خود را به این مرحله برساند، دنیا برایش پوچ و بیهوده می شود و در واقع همه چیز برای او در خداوند خلاصه می شود 🌹🌹🍀🍀🍀. @sadrasadat96
🍀🍀🍀🌹🌹خودسازی دارای آثار معنوی بسیاری است، که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:
1- فرد ، به دنیا و آن چه در او هست، پشت پا زده و تنها به آخرت خود می اندیشد وهمیشه به قضا و قدر الهی خشنود و راضی است.
۲-کسی که خودسازی کرده، در تمام کارهانظم وبرنامه ریزی داشته و خدا را ناظر بر اعمال خود می بیند و از این رو سعی می کند مرتکب گناهی نشود . در نتیجه ،جامعه ای سالم نیز به وجود خواهد آمد.🌹🌹
۳— معاشرت نیکو، اخلاق پسندیده، رویی باز و گشاده، از ثمرات تهذیب نفس است. اسلام ازما می خواهدنسبت به دیگران خیرخواه بوده وسعادت آنان رادرسر داشته باشیم. خوش خلقی آثار ارزنده ای دارد ازقبیل:عزّت آفرینی ،طول عمر،زیادشدن روزی،تحکیم پیوند دوستی، رشد ایمان دردنیا و زدودن لغزشها وگناهان ،آسانی حساب وبرتری درجه در آخرت رادرپی دارد.🌹🌹🍀🍀🍀@sadrasadat96
1- فرد ، به دنیا و آن چه در او هست، پشت پا زده و تنها به آخرت خود می اندیشد وهمیشه به قضا و قدر الهی خشنود و راضی است.
۲-کسی که خودسازی کرده، در تمام کارهانظم وبرنامه ریزی داشته و خدا را ناظر بر اعمال خود می بیند و از این رو سعی می کند مرتکب گناهی نشود . در نتیجه ،جامعه ای سالم نیز به وجود خواهد آمد.🌹🌹
۳— معاشرت نیکو، اخلاق پسندیده، رویی باز و گشاده، از ثمرات تهذیب نفس است. اسلام ازما می خواهدنسبت به دیگران خیرخواه بوده وسعادت آنان رادرسر داشته باشیم. خوش خلقی آثار ارزنده ای دارد ازقبیل:عزّت آفرینی ،طول عمر،زیادشدن روزی،تحکیم پیوند دوستی، رشد ایمان دردنیا و زدودن لغزشها وگناهان ،آسانی حساب وبرتری درجه در آخرت رادرپی دارد.🌹🌹🍀🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀نتایج تربیت نفس در قرآن🌹🌹2- وصول به کمال و تعالی انسان
انسان از آن جا که که انسان است و اشرف مخلوقات می باشد وتفاوت او با سایرموجودات در حقیقت او و آثار و کمالاتی است که ویژه اوست و در سایر مخلوقات یافت نمی شود. انسان، موجودی آزاد و مختارآفریده شده است . می تواند با آزادی واختیار، مسیر و هدف خود را انتخاب کند و به سوی آن حرکت نماید. 🌹🍀
انسان یک موجود مرکب ازدوبعد است که یک بعد او مادی و بعد دیگرش، غیرمادی است. خداوند درهمین مورد می فرماید: «إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ *فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ»)ص، 72-71)هنگامی که خداوند به فرشتگان گفت که من بشر را ازگل می آفرینم، پس آنگاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و ازروح خود در او دمیدم به او سجده کنید. بعد مادی انسان، منشاء تمایلات حیوانی اوست و بعدغیرمادی او، منشاء فطرت و کمالات الهی اوست وبخاطرهمین، ملائکه مامور به سجده بر انسان می شوند. 🌹🍀
همان طور که در آیه 72 از سوره مبارکه «ص » خواندیم، خداوند در جریان تکمیل آخرین مرحله از مراحل وجودی انسان فرمود: « وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»(حجر، 29) روح انسان را به خودش نسبت می دهد و این نسبت، شدت اتصال و ارتباط انسان با خداوند وبه نوعی ،شرافت وبرتری انسان رامی رساند و نیز در ادامه بیان همین جریان، خطاب به ملائکه فرمود: "همگی برایش سجده کنید." همه ملائکه ،بدون استثنا به او سجده کردند و ابلیس که در بین ملائکه بود به او سجده نکرد و خداوند از ابلیس درباره علت عدم سجده اش به آدم چنین سؤال می نماید: « قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ» ) ص، 75) ای ابلیس، چه چیز تو رامنع کرد از اینکه به چیزی که با دستهای خودم آن را آفریدم سجده کنی؟🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
انسان از آن جا که که انسان است و اشرف مخلوقات می باشد وتفاوت او با سایرموجودات در حقیقت او و آثار و کمالاتی است که ویژه اوست و در سایر مخلوقات یافت نمی شود. انسان، موجودی آزاد و مختارآفریده شده است . می تواند با آزادی واختیار، مسیر و هدف خود را انتخاب کند و به سوی آن حرکت نماید. 🌹🍀
انسان یک موجود مرکب ازدوبعد است که یک بعد او مادی و بعد دیگرش، غیرمادی است. خداوند درهمین مورد می فرماید: «إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي خالِقٌ بَشَراً مِنْ طينٍ *فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي فَقَعُوا لَهُ ساجِدينَ»)ص، 72-71)هنگامی که خداوند به فرشتگان گفت که من بشر را ازگل می آفرینم، پس آنگاه که او را به خلقت کامل بیاراستم و ازروح خود در او دمیدم به او سجده کنید. بعد مادی انسان، منشاء تمایلات حیوانی اوست و بعدغیرمادی او، منشاء فطرت و کمالات الهی اوست وبخاطرهمین، ملائکه مامور به سجده بر انسان می شوند. 🌹🍀
همان طور که در آیه 72 از سوره مبارکه «ص » خواندیم، خداوند در جریان تکمیل آخرین مرحله از مراحل وجودی انسان فرمود: « وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»(حجر، 29) روح انسان را به خودش نسبت می دهد و این نسبت، شدت اتصال و ارتباط انسان با خداوند وبه نوعی ،شرافت وبرتری انسان رامی رساند و نیز در ادامه بیان همین جریان، خطاب به ملائکه فرمود: "همگی برایش سجده کنید." همه ملائکه ،بدون استثنا به او سجده کردند و ابلیس که در بین ملائکه بود به او سجده نکرد و خداوند از ابلیس درباره علت عدم سجده اش به آدم چنین سؤال می نماید: « قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ» ) ص، 75) ای ابلیس، چه چیز تو رامنع کرد از اینکه به چیزی که با دستهای خودم آن را آفریدم سجده کنی؟🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀جمله با «دستان خودم آن را خلق کردم »، حکایت از اهمیت انسان و خلقت او می کند. مرحوم علامه طباطبایی"ره" دراین باره می فرماید:" اینکه در این آیه خلقت بشر را به دست خودنسبت داده و فرموده: «چه مانعت شد از اینکه برای چیزی سجده کنی که من آن را با دستهای خود آفریدم؟" به این منظور بوده که برای آن شرافتی اثبات نموده، بفرماید: هرچیز را به خاطر چیزدیگر آفریدم، ولی آدم را به خاطر خودم. همچنان که جمله « وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي »(حجر، 29) (از روح خودم در او دمیدم) نیز این اختصاص را می رساند. اگر کلمه «ید» را تثنیه آورد و فرمود:« یدی » (دو دستم) با اینکه می توانست مفرد بیاورد؛ برای این است که به کنایه بفهماند در خلقت او اهتمام تام داشتم. چون ماانسانها هم در هرعملی هر دو دست خود را به کار می بندیم که نسبت به آن اهتمام بیشتری داشته باشیم."(طباطبایی ،ج17،1374: 343 )🌹🌹
خداوند، دمیده شدن روح خود در انسان را- که همان دمیده شدن روح انسانی است- مرحله ای جدید در تکامل خلقت اومعرفی می کند و به خاطراین خلقت جدید و به وجود آمدن انسان به خود تبریک گفته و خود را «احسن الخالقین » می نامد.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
خداوند، دمیده شدن روح خود در انسان را- که همان دمیده شدن روح انسانی است- مرحله ای جدید در تکامل خلقت اومعرفی می کند و به خاطراین خلقت جدید و به وجود آمدن انسان به خود تبریک گفته و خود را «احسن الخالقین » می نامد.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀بین این دوبعد مادی والهی در انسان، بر سر حاکمیت بر وجود او،نزاع و کشمکش دایمی وجود دارد که نتیجه این نزاع هرچه باشد، شخصیت و سرنوشت انسان را تعیین می کند. یعنی اگر وجود ما دی برانسان حاکم شود، انسان فقط به سوی ارزشهای حیوانی متمایل می شود و چیزی جز آنها را نمی طلبد. اگر فطرت بر وجوداو حاکم شود، ارزشهای الهی را می طلبد و طبیعت او درخدمت فطرتش قرار می گیرد. در این صورت است که برتر از سایر مخلوقات است وخداوند درهمین خصوص فرموده است « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً ») اسراء، 70) ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم، و آنها را به مرکب بر و بحرسوار کردیم - و جهان جسم و جان را مسخر انسان ساختیم - واز هر غذای لذیذ و پاکیزه آنها را روزی دادیم و بر بسیاری ازمخلوقات خود، برتری و فضیلت کامل بخشیدیم."🌹🌹
خلاصه اینکه، بنی آدم در میان سایر موجودات عالم ازیک ویژگی و خصیصه ای برخوردار گردیده که از دیگر موجودات جهان امتیاز یافته و آن عقلی است که به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر تشخیص می دهد وموهبتهای دیگری، از قبیل تسلط بر سایرموجودات و تسخیر آنها برای رسیدن به هدفها به اوبخشیده شده است .🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
خلاصه اینکه، بنی آدم در میان سایر موجودات عالم ازیک ویژگی و خصیصه ای برخوردار گردیده که از دیگر موجودات جهان امتیاز یافته و آن عقلی است که به وسیله آن حق را از باطل و خیر را از شر تشخیص می دهد وموهبتهای دیگری، از قبیل تسلط بر سایرموجودات و تسخیر آنها برای رسیدن به هدفها به اوبخشیده شده است .🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀دین ،عامل و ضامن رسیدن انسان به هدفی است که، برای آن خلق شده است. بدون دین، زندگی انسان به کمالات محدود حیوانات و گیاهان منحصرمی شود. تنها دین است که، می تواند انسان را به زندگی و حیات شایسته آن برساند. قرآن کریم این حقیقت را با بیانی بسیار زیبا این گونه اعلام می کند:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا يُحْيِيکُمْ » (انفال ،24) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد، هنگامى كه شما را به سوى چيزى مىخواند كه شما را حيات مىبخشد! مفهوم آیه این می شود که، در اجابت خدا و رسول، سعادت انسان وجود دارد. بنابراین کار دین، رساندن انسانها به مرحله بالاتری از حیات است که بدون آن رسیدن به چنین جایگاهی غیر ممکن است. 🌹🌹🍀لذا، کسانی که دیندار و اهل اجابت دین نیستند دارای حیات هستند، ولی حیات مرحله حیوانی. اما حیات انسانی فقط ویژه اهل دین است. بنابراین دین، عامل اساسی که انسان بااجابت آن به حیات طیبه دست پیدا خواهد کرد. به عبارت دیگر، حیات طیبه مجموعه ای از عقاید، اخلاق و اعمال مطابق دستور خداوند (اعمال صالح) است.
از مجموع آنچه گفته شد و با توجه به این نکته مهم که نوع زندگی ما درآخرت بسته به نوع زندگی مان در دنیا دارد به اهمیت و جایگاه اخلاق و نسبت آن با دین بیشتر پی می بریم.🌹🍀 آنچه که موجب تضمین سعادت انسان در حیات ابدی است این است که انسان در حرکت خود از دنیا به آخرت با خود قلب سلیم یا روح سالم ببرد. اخلاق نیز نقش تعیین کننده ای درسلامت روح انسان دارد. مسئله اخلاق و تهذیب نفس به قدری مهم است که در قرآن کریم، تنها راه رسیدن به سعادت ورستگاری انسان معرفی می شود.(شمس ،9-10) ودر جای دیگر، مهمترین هدف بعثت برمی شمارد.(جمعه ،2)همان طور که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نیز، هدف بعثت خود را، تکمیل مکارم اخلاق معرفی فرمود: "انّی بعثت لا تمم مکارم الاخلاق." بنابراین، درباره نسبت دین و اخلاق با توجه به اینکه دین برای انسان آمده تا او را به مقام ویژه انسانیت وخلافت الهی برساند، باید بگوییم این امر، بدون تهذیب اخلاق ،هرگز صورت حقیقی خود را نمی یابد وبه عبارتی بهتر، اخلاق روح دین است. 🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
از مجموع آنچه گفته شد و با توجه به این نکته مهم که نوع زندگی ما درآخرت بسته به نوع زندگی مان در دنیا دارد به اهمیت و جایگاه اخلاق و نسبت آن با دین بیشتر پی می بریم.🌹🍀 آنچه که موجب تضمین سعادت انسان در حیات ابدی است این است که انسان در حرکت خود از دنیا به آخرت با خود قلب سلیم یا روح سالم ببرد. اخلاق نیز نقش تعیین کننده ای درسلامت روح انسان دارد. مسئله اخلاق و تهذیب نفس به قدری مهم است که در قرآن کریم، تنها راه رسیدن به سعادت ورستگاری انسان معرفی می شود.(شمس ،9-10) ودر جای دیگر، مهمترین هدف بعثت برمی شمارد.(جمعه ،2)همان طور که پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم نیز، هدف بعثت خود را، تکمیل مکارم اخلاق معرفی فرمود: "انّی بعثت لا تمم مکارم الاخلاق." بنابراین، درباره نسبت دین و اخلاق با توجه به اینکه دین برای انسان آمده تا او را به مقام ویژه انسانیت وخلافت الهی برساند، باید بگوییم این امر، بدون تهذیب اخلاق ،هرگز صورت حقیقی خود را نمی یابد وبه عبارتی بهتر، اخلاق روح دین است. 🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀اخلاق، به قدری مهم است که به تعبیر قرآن کریم اگر رعایت نشود به عقاید نیز لطمه وارد خواهد ساخت و عقاید را از بین می برد. خداوند می فرماید: « ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ » (روم،10) سرانجام کار آنان که به اعمال زشت پرداختند؛ این شد که آیات الهی را تکذیب کردند وآنها را به تمسخر گرفتند.🌹🍀
انسان با برخورداری از روح یا نفحه الهی، قدرت علمی نامحدود و نیز قدرت تربیت پذیری نامحدود دارد تا جایی که می تواند اسماء و صفات خداوند را در خود ایجاد و مستقر کند و مراتب کمال و تقرب به خدا را یکی پس از دیگری طی کند وآینه و مظهر کامل صفات خداوند شود. این همان مقام خلیفة اللهی است که، انسان برای وصول به آن خلق شده است. 🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
انسان با برخورداری از روح یا نفحه الهی، قدرت علمی نامحدود و نیز قدرت تربیت پذیری نامحدود دارد تا جایی که می تواند اسماء و صفات خداوند را در خود ایجاد و مستقر کند و مراتب کمال و تقرب به خدا را یکی پس از دیگری طی کند وآینه و مظهر کامل صفات خداوند شود. این همان مقام خلیفة اللهی است که، انسان برای وصول به آن خلق شده است. 🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96