#داستان_عشاق_در_زمان_ملاصدرا
زمانی که فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد، پدر خانمش، ملاصدرا، چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد.
در همان ایام در قمصر، جوانی به خواستگاری دختری رفت. والدین دختر پس از قبول خواستگار، شرط کردند که تا زمان عقد نه داماد حق دارد برای دیدن عروس به خانه عروس بیاید و نه عروس حق دارد به بیرون خانه برود.
از این رو، عروس و داماد که عاشق و شیدای همدیگر بودند و می خواستند همدیگر را ببینند، به فکر چهره ای افتادند که نه با شرط مخالفت بشود و نه والدین عروس متوجه بشوند.
لذا عروس حیله ای زد و گفت: من فلان موقع به قصد تکاندن فرش به پشت بام می آیم و تو هم داخل کوچه بیا، همدیگر را ببینیم.
در آن وقت مقرر، دختر فرش خانه را به قصد تکاندن به پشت بام برد و فرش را تکان می داد و داماد هم از داخل کوچه نظاره گر جمال دلنشین عروس خانم بود و مدام این جملات را می خواند:
اومدی به پشت بوندی اومدی فرش و تکوندی
اومدی گردی نبوندی اومدی خودت و نشوندی
در این حال، عارف بزرگوار، ملاصدرا از کوچه عبور می کرد و این ماجرا را دید و شروع به گریه کردن کرد.
او یک شبانه روز بلند گریه می کرد تا این که فیض کاشانی از او پرسید:
چرا این گونه گریه می کنی؟
ملاصدرا گفت: من امروز پسری را دیدم که با معشوقه خود با خوشحالی سخن می گفت.
گریه من از این جهت است که این همه سال درس خوانده ام و فلسفه نوشتم و خود را عاشق خدای متعال می دانم اما هنوز با این حال و صفایی که این پسر با معشوقه خود داشت من نتوانستم با خدای خود چنین سخن بگویم. لذا به حال خود گریه می کنم.
🌹 صدرا 🌹
زمانی که فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد، پدر خانمش، ملاصدرا، چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد.
در همان ایام در قمصر، جوانی به خواستگاری دختری رفت. والدین دختر پس از قبول خواستگار، شرط کردند که تا زمان عقد نه داماد حق دارد برای دیدن عروس به خانه عروس بیاید و نه عروس حق دارد به بیرون خانه برود.
از این رو، عروس و داماد که عاشق و شیدای همدیگر بودند و می خواستند همدیگر را ببینند، به فکر چهره ای افتادند که نه با شرط مخالفت بشود و نه والدین عروس متوجه بشوند.
لذا عروس حیله ای زد و گفت: من فلان موقع به قصد تکاندن فرش به پشت بام می آیم و تو هم داخل کوچه بیا، همدیگر را ببینیم.
در آن وقت مقرر، دختر فرش خانه را به قصد تکاندن به پشت بام برد و فرش را تکان می داد و داماد هم از داخل کوچه نظاره گر جمال دلنشین عروس خانم بود و مدام این جملات را می خواند:
اومدی به پشت بوندی اومدی فرش و تکوندی
اومدی گردی نبوندی اومدی خودت و نشوندی
در این حال، عارف بزرگوار، ملاصدرا از کوچه عبور می کرد و این ماجرا را دید و شروع به گریه کردن کرد.
او یک شبانه روز بلند گریه می کرد تا این که فیض کاشانی از او پرسید:
چرا این گونه گریه می کنی؟
ملاصدرا گفت: من امروز پسری را دیدم که با معشوقه خود با خوشحالی سخن می گفت.
گریه من از این جهت است که این همه سال درس خوانده ام و فلسفه نوشتم و خود را عاشق خدای متعال می دانم اما هنوز با این حال و صفایی که این پسر با معشوقه خود داشت من نتوانستم با خدای خود چنین سخن بگویم. لذا به حال خود گریه می کنم.
🌹 صدرا 🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
زن در تاکسی با نامحرم...
شوهر در آسانسور با نامحرم...
🔹 راههای نفوذ شیطان رو بگیر🔹
🌹 صدرا 🌹
زن در تاکسی با نامحرم...
شوهر در آسانسور با نامحرم...
🔹 راههای نفوذ شیطان رو بگیر🔹
🌹 صدرا 🌹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ماجرای تکان دهنده عنایت امام رضا علیه السلام به یک زندانی
صابر خراسانی
التماس دعا
🌹 صدرا 🌹
صابر خراسانی
التماس دعا
🌹 صدرا 🌹
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنان مهم سردار مقدم فر مشاور رسانه ای فرمانده سپاه . نهم دیماه ۹۶ . مصلی گرگان
.
حدیث از امام صادق علیه السّلام:
.
روزى حضرت عیسى علیه السلام سر قبرى رسید که صاحبش در عذاب بود
سال بعد دوباره سر آن قبر آمد اما دید که صاحبش در عذاب نیست
عرض کرد: خداوندا سال گذشته بر این قبر برخوردم دیدم صاحبش معذب است ولى امسال که آمده ام مى بینم معذب نیست. علت این امر چیست؟
خداوند به حضرت عیسى وحى فرمود:
اى روح اللَّه، فرزند این شخص بالغ شده و راه صالح را گرفت و به یتیمى جا داد
این است که من به خاطر عمل فرزندش از گناه این شخص صرف نظر کردم
.
🌹 صدرا 🌹
حدیث از امام صادق علیه السّلام:
.
روزى حضرت عیسى علیه السلام سر قبرى رسید که صاحبش در عذاب بود
سال بعد دوباره سر آن قبر آمد اما دید که صاحبش در عذاب نیست
عرض کرد: خداوندا سال گذشته بر این قبر برخوردم دیدم صاحبش معذب است ولى امسال که آمده ام مى بینم معذب نیست. علت این امر چیست؟
خداوند به حضرت عیسى وحى فرمود:
اى روح اللَّه، فرزند این شخص بالغ شده و راه صالح را گرفت و به یتیمى جا داد
این است که من به خاطر عمل فرزندش از گناه این شخص صرف نظر کردم
.
🌹 صدرا 🌹
سخنرانی
#علیرضا_پورمسعود
با موضوع :
#الزامات_و_راهکارهای_مقابله_رسانه_ای_با_اعتراضات_و_اغتشاشات
در جمع فعالین فضای مجازی
۱۱ دی ماه ۱۳۹۶
✅پشت پرده ی #فیلترینگ_تلگرام
✅آیا باید تلگرام را ترک کرد؟
✅پشت پرده ی مشغول نمودن رسانهای مردم چیست؟
✅وظیفه ی ما در قبال این اتفاقات چیست؟
➖➖➖
#موسسه_پژوهشی_یاسین_عصر
@yasinasr
#علیرضا_پورمسعود
با موضوع :
#الزامات_و_راهکارهای_مقابله_رسانه_ای_با_اعتراضات_و_اغتشاشات
در جمع فعالین فضای مجازی
۱۱ دی ماه ۱۳۹۶
✅پشت پرده ی #فیلترینگ_تلگرام
✅آیا باید تلگرام را ترک کرد؟
✅پشت پرده ی مشغول نمودن رسانهای مردم چیست؟
✅وظیفه ی ما در قبال این اتفاقات چیست؟
➖➖➖
#موسسه_پژوهشی_یاسین_عصر
@yasinasr
Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
صبح دل افروز عنایت دمید
باد روان بخش هدایت وزید
کوکبهٔ مهر پدیدار شد
هر دو جهان مطلع انوار شد
#وحشیبافقی
سلام علیک. صبحتون بخیر.
🌹 صدرا 🌹
.
باد روان بخش هدایت وزید
کوکبهٔ مهر پدیدار شد
هر دو جهان مطلع انوار شد
#وحشیبافقی
سلام علیک. صبحتون بخیر.
🌹 صدرا 🌹
.
حکمت های نهج البلاغه حکمت صد و دوم : روزگاری بر مردم خواهد آمد که محترم نشمارند جز سخن چین را . و خوششان نیاید جز از بدکار هرزه . و ناتوان نگردد جز عادل . در آن زمان کمک به نیازمندان خسارت و پیوند با خویشاوندان منت گذاری و عبادت نوعی برتری طلبی بر مردم است در آن زمان حکومت با مشورت زنان و فرماندهی خردسالان و تدبیر خواجگان اداره می گردد ❗️ #قصار 🌹 صدرا 🌹