This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#صبح_پنجشنبه_تون_به_شادی😊
سلامی پراز حس زندگی🌸🍃
روزتون لبریز محبت
پر از خیر وبرکت
پر از لبخند مهر و نگاه پروردگار
و سرشار از لحظه های ناب 💗
سلام علیک. صبحتون بخیر 🍃🌹
🌹 صدرا 🌹
سلامی پراز حس زندگی🌸🍃
روزتون لبریز محبت
پر از خیر وبرکت
پر از لبخند مهر و نگاه پروردگار
و سرشار از لحظه های ناب 💗
سلام علیک. صبحتون بخیر 🍃🌹
🌹 صدرا 🌹
#٩_دي پاسخ ملت ايران به كساني بود كه #قرآن_سر_نيزه را باور كردند.
فتنه ها تجربه صفين است.
#روايت_فتنه
🌹صدرا🌹
فتنه ها تجربه صفين است.
#روايت_فتنه
🌹صدرا🌹
🖤چہ حیف شد،نشد آخر بہ دلبرش برسد
🍂دوباره باز بہ وصل برادرش برسد
🖤بہ سرنوشٺ نوشتند از ازل در قم
🍂شڪوه تربٺ زهرا بہ دخترش برسد
#وفاٺ_حضرٺ_معصومہ_س💔
#ڪریمہ_اهلبیٺ_تسلیٺباد🏴
🌹 صدرا 🌹
🍂دوباره باز بہ وصل برادرش برسد
🖤بہ سرنوشٺ نوشتند از ازل در قم
🍂شڪوه تربٺ زهرا بہ دخترش برسد
#وفاٺ_حضرٺ_معصومہ_س💔
#ڪریمہ_اهلبیٺ_تسلیٺباد🏴
🌹 صدرا 🌹
نسیما جـانب بستان گذر کن
بگـو آن نازنیــن شمشاد ما را
به تشریف قــدوم خود زمانی
مشـــرف کن خراب آباد ما را
ابو سعید ابوالخیر
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
سلام علیک. روزتون مهدوی
🌹 صدرا 🌹
بگـو آن نازنیــن شمشاد ما را
به تشریف قــدوم خود زمانی
مشـــرف کن خراب آباد ما را
ابو سعید ابوالخیر
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان
سلام علیک. روزتون مهدوی
🌹 صدرا 🌹
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یادت باشه هیچ پرندہ ای
با بارِ سنگین اوج نمیگیره
کینه اگر به دل داشته باشی سنگینی
پس ببخش دیگران را و خود را رها کن
على ع :
آن كه كينه را كنار بگذارد ، قلب و ذهنش آرامش مى يابد.
غرر الحكم، حدیث۸۵۸۴
با بارِ سنگین اوج نمیگیره
کینه اگر به دل داشته باشی سنگینی
پس ببخش دیگران را و خود را رها کن
على ع :
آن كه كينه را كنار بگذارد ، قلب و ذهنش آرامش مى يابد.
غرر الحكم، حدیث۸۵۸۴
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👰🤵
براي دوستی و ازدواج كسی را انتخاب
كنيد كه #شخصيتی_يكپارچه دارد...
👈 مشخصات فرد یکپارچه:
🔹 نقش بازي نمي كند
🔹پنهان کاری نمی کند
🔹 با خودش و دیگران صادق است.
🌷صدرا🌷
براي دوستی و ازدواج كسی را انتخاب
كنيد كه #شخصيتی_يكپارچه دارد...
👈 مشخصات فرد یکپارچه:
🔹 نقش بازي نمي كند
🔹پنهان کاری نمی کند
🔹 با خودش و دیگران صادق است.
🌷صدرا🌷
🔳 مناظره خواندنی فیدل کاسترو با پاپ ژان پل دوم
🔸 #پاپ ژان پل دوم پاپ اسبق کاتولیکهای جهان در سال ١٩٩٨ به #کوبا سفر كرده بود. در این ملاقات پاپ ژان پل دوم از باب ارشاد و نصیحت به فیدل #کاسترو گفت:
💬 " آیا شما به #کلیسا ایمان دارید ؟"
🔹فیدل با زیرکی جواب داد:
💬" آیا شما خود به #خداوند ایمان دارید؟! "
🔸پاپ که از این پاسخ جا خورده بود چند لحظه سکوت کرد و گفت:
💬"مردم عادی به خداوند ایمان دارند، چطور ممکن است من در مقام جانشین عیسی مسیح به خدا ایمان نداشته باشم؟"
🔹سپس کاسترو گفت:
💬"خیالم راحت شد زیرا به خاطر سکوت شما در برابر تجاوزات نظامی #آمریکا در گوشه و کنار جهان و کشتار انسان ها و نشان ندادن واکنش در برابر این جنایات و عدم حمایت از مظلومین جهان تصور می کردم شما بی خدا هستید!"😉
🔸پاپ که از سخنان کاسترو برآشفته شده بود و این عبارات را توهین به خود و پیروان کلیسای #کاتولیک تلقی می کرد خواست جلسه ملاقات با کاسترو را ناتمام ترک كند؛ اما کاسترو او را به تحمل و نشستن دعوت کرد و خطاب به او گفت:
💬"اگر شما خود را نماینده #عیسی مسیح در زمین میدانید و معتقد هستید میلیونها نفر در جهان پیرو دارید و بسیاری از رهبران جهان و از جمله رئیس جمهور آمریکا و مقامات این کشور به شما ایمان دارند و جایگاه شما را تقدیس می کنند، از آنها بخواهید هزینه های #جنگی را کنار گذاشته و در مبارزه با #فقر و نجات انسان ها به کار بگیرند!"
🔸💬 پاپ جواب داد: " کلیسا در #سیاست دخالت نمی کند!"
🔹و در اینجا کاسترو تیر خلاص را شلیک کرد و خطاب به پاپ گفت:
💬"اگر کلیسای کاتولیک با میلیونها نفر پيرو در سیاست دخالت نمیکند و کاری به #سرنوشت مردم و بلایی که امپریالیسم غرب و سرمایه سالاران بر سر فقرا و کشورهای جهان سوم می آورند ندارد، پس چنین کلیسایی یک نقش فانتزی و #تشریفاتی دارد و چیزی شبیه تشریفات جشن سال نو و یا هالووین و روز شکرگزاری و امثال آن است و چنین کلیسایی چکار به #ایمان من دارد؟! البته که من به چنین کلیسایی ایمان ندارم! زیرا اهل تشریفات و مراسم فانتزی نیستم!"☹️😎
🔺پس از این ملاقات پاپ ژان پل دوم (پاپ اسبق) در بازگشت به رم خطاب به خبرنگاران گفت: "اگر چه کاسترو به کلیسا ایمان ندارد، اما به تصور من از انسانهای مورد توجه خداوند است! "
🌹 صدرا🌹
🔸 #پاپ ژان پل دوم پاپ اسبق کاتولیکهای جهان در سال ١٩٩٨ به #کوبا سفر كرده بود. در این ملاقات پاپ ژان پل دوم از باب ارشاد و نصیحت به فیدل #کاسترو گفت:
💬 " آیا شما به #کلیسا ایمان دارید ؟"
🔹فیدل با زیرکی جواب داد:
💬" آیا شما خود به #خداوند ایمان دارید؟! "
🔸پاپ که از این پاسخ جا خورده بود چند لحظه سکوت کرد و گفت:
💬"مردم عادی به خداوند ایمان دارند، چطور ممکن است من در مقام جانشین عیسی مسیح به خدا ایمان نداشته باشم؟"
🔹سپس کاسترو گفت:
💬"خیالم راحت شد زیرا به خاطر سکوت شما در برابر تجاوزات نظامی #آمریکا در گوشه و کنار جهان و کشتار انسان ها و نشان ندادن واکنش در برابر این جنایات و عدم حمایت از مظلومین جهان تصور می کردم شما بی خدا هستید!"😉
🔸پاپ که از سخنان کاسترو برآشفته شده بود و این عبارات را توهین به خود و پیروان کلیسای #کاتولیک تلقی می کرد خواست جلسه ملاقات با کاسترو را ناتمام ترک كند؛ اما کاسترو او را به تحمل و نشستن دعوت کرد و خطاب به او گفت:
💬"اگر شما خود را نماینده #عیسی مسیح در زمین میدانید و معتقد هستید میلیونها نفر در جهان پیرو دارید و بسیاری از رهبران جهان و از جمله رئیس جمهور آمریکا و مقامات این کشور به شما ایمان دارند و جایگاه شما را تقدیس می کنند، از آنها بخواهید هزینه های #جنگی را کنار گذاشته و در مبارزه با #فقر و نجات انسان ها به کار بگیرند!"
🔸💬 پاپ جواب داد: " کلیسا در #سیاست دخالت نمی کند!"
🔹و در اینجا کاسترو تیر خلاص را شلیک کرد و خطاب به پاپ گفت:
💬"اگر کلیسای کاتولیک با میلیونها نفر پيرو در سیاست دخالت نمیکند و کاری به #سرنوشت مردم و بلایی که امپریالیسم غرب و سرمایه سالاران بر سر فقرا و کشورهای جهان سوم می آورند ندارد، پس چنین کلیسایی یک نقش فانتزی و #تشریفاتی دارد و چیزی شبیه تشریفات جشن سال نو و یا هالووین و روز شکرگزاری و امثال آن است و چنین کلیسایی چکار به #ایمان من دارد؟! البته که من به چنین کلیسایی ایمان ندارم! زیرا اهل تشریفات و مراسم فانتزی نیستم!"☹️😎
🔺پس از این ملاقات پاپ ژان پل دوم (پاپ اسبق) در بازگشت به رم خطاب به خبرنگاران گفت: "اگر چه کاسترو به کلیسا ایمان ندارد، اما به تصور من از انسانهای مورد توجه خداوند است! "
🌹 صدرا🌹
#داستان_عشاق_در_زمان_ملاصدرا
زمانی که فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد، پدر خانمش، ملاصدرا، چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد.
در همان ایام در قمصر، جوانی به خواستگاری دختری رفت. والدین دختر پس از قبول خواستگار، شرط کردند که تا زمان عقد نه داماد حق دارد برای دیدن عروس به خانه عروس بیاید و نه عروس حق دارد به بیرون خانه برود.
از این رو، عروس و داماد که عاشق و شیدای همدیگر بودند و می خواستند همدیگر را ببینند، به فکر چهره ای افتادند که نه با شرط مخالفت بشود و نه والدین عروس متوجه بشوند.
لذا عروس حیله ای زد و گفت: من فلان موقع به قصد تکاندن فرش به پشت بام می آیم و تو هم داخل کوچه بیا، همدیگر را ببینیم.
در آن وقت مقرر، دختر فرش خانه را به قصد تکاندن به پشت بام برد و فرش را تکان می داد و داماد هم از داخل کوچه نظاره گر جمال دلنشین عروس خانم بود و مدام این جملات را می خواند:
اومدی به پشت بوندی اومدی فرش و تکوندی
اومدی گردی نبوندی اومدی خودت و نشوندی
در این حال، عارف بزرگوار، ملاصدرا از کوچه عبور می کرد و این ماجرا را دید و شروع به گریه کردن کرد.
او یک شبانه روز بلند گریه می کرد تا این که فیض کاشانی از او پرسید:
چرا این گونه گریه می کنی؟
ملاصدرا گفت: من امروز پسری را دیدم که با معشوقه خود با خوشحالی سخن می گفت.
گریه من از این جهت است که این همه سال درس خوانده ام و فلسفه نوشتم و خود را عاشق خدای متعال می دانم اما هنوز با این حال و صفایی که این پسر با معشوقه خود داشت من نتوانستم با خدای خود چنین سخن بگویم. لذا به حال خود گریه می کنم.
🌹 صدرا 🌹
زمانی که فیض کاشانی در قمصر کاشان زندگی می کرد، پدر خانمش، ملاصدرا، چند روزی را به عنوان میهمان نزد او در قمصر به سر می برد.
در همان ایام در قمصر، جوانی به خواستگاری دختری رفت. والدین دختر پس از قبول خواستگار، شرط کردند که تا زمان عقد نه داماد حق دارد برای دیدن عروس به خانه عروس بیاید و نه عروس حق دارد به بیرون خانه برود.
از این رو، عروس و داماد که عاشق و شیدای همدیگر بودند و می خواستند همدیگر را ببینند، به فکر چهره ای افتادند که نه با شرط مخالفت بشود و نه والدین عروس متوجه بشوند.
لذا عروس حیله ای زد و گفت: من فلان موقع به قصد تکاندن فرش به پشت بام می آیم و تو هم داخل کوچه بیا، همدیگر را ببینیم.
در آن وقت مقرر، دختر فرش خانه را به قصد تکاندن به پشت بام برد و فرش را تکان می داد و داماد هم از داخل کوچه نظاره گر جمال دلنشین عروس خانم بود و مدام این جملات را می خواند:
اومدی به پشت بوندی اومدی فرش و تکوندی
اومدی گردی نبوندی اومدی خودت و نشوندی
در این حال، عارف بزرگوار، ملاصدرا از کوچه عبور می کرد و این ماجرا را دید و شروع به گریه کردن کرد.
او یک شبانه روز بلند گریه می کرد تا این که فیض کاشانی از او پرسید:
چرا این گونه گریه می کنی؟
ملاصدرا گفت: من امروز پسری را دیدم که با معشوقه خود با خوشحالی سخن می گفت.
گریه من از این جهت است که این همه سال درس خوانده ام و فلسفه نوشتم و خود را عاشق خدای متعال می دانم اما هنوز با این حال و صفایی که این پسر با معشوقه خود داشت من نتوانستم با خدای خود چنین سخن بگویم. لذا به حال خود گریه می کنم.
🌹 صدرا 🌹