🌹🌹🌹🍀🍀مهمترین شیوه های تربیت نفس در قرآن🌹قسمت دوم🌹۱-مراقبه ومحاسبه ب: مراقبه:
«مراقبه » از ماده «رقب » به معني «گردن »، گرفته شده است و از آنجا كه انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چيزي گردن مي كشد و وسرش رابالا نگه می دارد.(راغب اصفهانی ،1412: 362) همین طور به معني نظارت و مواظبت و تحقيق و زير نظر گرفتن چيزي اطلاق شده است. اين واژه، در تعبيرات علماي اخلاق در مورد «مراقبت از خويشتن » به كار مي رود. يعني، انسان بعد از عهد و پيمان با خويش براي طاعت فرمان الهي و پرهيز از گناه، بايد مراقب پاكي خويش باشد، چرا كه، اگر غفلت كند، ممكن است تمام شرط و پيمانها به هم بريزد.🌹🌹
البته، پيش از آن كه انسان مراقب خويش باشد، فرشتگان الهي مراقب اعمال او هستند. قرآن مجيد مي فرمايد:«وَ إِنَّ عَلَيْکُمْ لَحَافِظِينَ » (انفطار، 10) و بىشك نگاهبانانى بر شما گمارده شده است. در اينجا منظور از «حافظين »، همان حافظان و مراقبان اعمال است به قرينه آيات بعد كه مي فرمايد: «يعلمون ما تفعلون»(انفطار،12)؛ آنها مي دانند شما چه مي كنيد. 🌹🍀
ولي سالكان راه خدا و رهروان راه دوست كه پيوسته در طريق تقوا و تهذيب نفوس گام بر مي دارند، پيش از آن كه فرشتگان خداوند مراقب اعمال آنها باشند، خودشان مراقب اعمالشان هستند.🌹🍀
و به تعبير ديگر، اين مراقبت از درون مي جوشد، نه از برون. به همين دليل، تاثير آن بسيار زياد، و نقش آن فوق العاده مهم است. البته، توجه به مراقبت از برون سبب مي شود كه پايه هاي مراقبت از درون محكم گردد.حضرت علی علیه السلام درباره همین مورد فرموده اند:"هر کس قلبش را از غفلت ونفسش را ازشهوت وعقلش را ازجهل، مراقبت کند، پس به جمع بیدار شدگان وارد می شود. پس، کسی که عمل خویش رااز بدعت ومالش رااز حرام، مراقبت کند؛در زمره صالحان خواهد بود."(مجلسی،1404ق،ج67:68)🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
«مراقبه » از ماده «رقب » به معني «گردن »، گرفته شده است و از آنجا كه انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چيزي گردن مي كشد و وسرش رابالا نگه می دارد.(راغب اصفهانی ،1412: 362) همین طور به معني نظارت و مواظبت و تحقيق و زير نظر گرفتن چيزي اطلاق شده است. اين واژه، در تعبيرات علماي اخلاق در مورد «مراقبت از خويشتن » به كار مي رود. يعني، انسان بعد از عهد و پيمان با خويش براي طاعت فرمان الهي و پرهيز از گناه، بايد مراقب پاكي خويش باشد، چرا كه، اگر غفلت كند، ممكن است تمام شرط و پيمانها به هم بريزد.🌹🌹
البته، پيش از آن كه انسان مراقب خويش باشد، فرشتگان الهي مراقب اعمال او هستند. قرآن مجيد مي فرمايد:«وَ إِنَّ عَلَيْکُمْ لَحَافِظِينَ » (انفطار، 10) و بىشك نگاهبانانى بر شما گمارده شده است. در اينجا منظور از «حافظين »، همان حافظان و مراقبان اعمال است به قرينه آيات بعد كه مي فرمايد: «يعلمون ما تفعلون»(انفطار،12)؛ آنها مي دانند شما چه مي كنيد. 🌹🍀
ولي سالكان راه خدا و رهروان راه دوست كه پيوسته در طريق تقوا و تهذيب نفوس گام بر مي دارند، پيش از آن كه فرشتگان خداوند مراقب اعمال آنها باشند، خودشان مراقب اعمالشان هستند.🌹🍀
و به تعبير ديگر، اين مراقبت از درون مي جوشد، نه از برون. به همين دليل، تاثير آن بسيار زياد، و نقش آن فوق العاده مهم است. البته، توجه به مراقبت از برون سبب مي شود كه پايه هاي مراقبت از درون محكم گردد.حضرت علی علیه السلام درباره همین مورد فرموده اند:"هر کس قلبش را از غفلت ونفسش را ازشهوت وعقلش را ازجهل، مراقبت کند، پس به جمع بیدار شدگان وارد می شود. پس، کسی که عمل خویش رااز بدعت ومالش رااز حرام، مراقبت کند؛در زمره صالحان خواهد بود."(مجلسی،1404ق،ج67:68)🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀انسان در اين دنيا به كسي مي ماند كه داراي گوهرهاي گرانبهايي است و از يك بازار آشفته مي گذرد و مي خواهد با آن بهترين متاعها را براي خود تهيه كند. در حالي كه اطرافش را دزدان و شيادان گرفته اند.چنين كسي ،اگر لحظه اي از سرمايه نفيس خويش غافل گردد، آن را به غارت مي برند و او مي ماند و يك عالم اندوه و افسوس. شياطين جن و انس در اين جهان انسان را احاطه كرده اند و هوا و هوسهاي درون او را به سوي خود مي خوانند. اگر خويش را به خدا نسپارد و مراقب اعمال خويش نباشد، سرمايه ايمان و تقواي او به غارت مي رود و دست خالي از اين جهان به سراي ديگر منتقل خواهد شد.🌹🍀
به هر صورت ، آن گونه که دین معرفی می کند ، این دنیا محل خودسازی و ابتلاست. بــایـد خود را برای عالم دیگر بسازیم. اگر با این نگرش نگاه کنیم ، می بینم در مقابل سرمایه ای که از کف می دهیم، چیزی به دست می آوریم که برای زندگی ابدیمان بسیار سودمند است و بایـد خدا را شکر کنیم .🌹🍀 امّا، اگر نگرشی غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلت شویم در مقابل صرف سرمــایه گرانمایه، بدبختی اخروی برای خویش مهیا ساخته ایم. پس، باید به فکر جبران آن بر آییم. میان این دو مطلب فرق بسیار است که کسی معامله ای بکند ، ولی از آن سودی نبرد ، اما در هر صورت ، سرمایه اش بر جای باقی بماند و آنــکــــه در معامله سود که نمی کند ، ضرر هم می کند و اصل سرمایه را از کف می دهد. گناه کردن یعنی ، از دست دادن سرمایه و خریدن زیان ؛ از کــف دادن عمر و سعادت اخروی و دچار عذاب ابدی گردیدن است.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
به هر صورت ، آن گونه که دین معرفی می کند ، این دنیا محل خودسازی و ابتلاست. بــایـد خود را برای عالم دیگر بسازیم. اگر با این نگرش نگاه کنیم ، می بینم در مقابل سرمایه ای که از کف می دهیم، چیزی به دست می آوریم که برای زندگی ابدیمان بسیار سودمند است و بایـد خدا را شکر کنیم .🌹🍀 امّا، اگر نگرشی غیر از این داشته باشیم یا دچار غفلت شویم در مقابل صرف سرمــایه گرانمایه، بدبختی اخروی برای خویش مهیا ساخته ایم. پس، باید به فکر جبران آن بر آییم. میان این دو مطلب فرق بسیار است که کسی معامله ای بکند ، ولی از آن سودی نبرد ، اما در هر صورت ، سرمایه اش بر جای باقی بماند و آنــکــــه در معامله سود که نمی کند ، ضرر هم می کند و اصل سرمایه را از کف می دهد. گناه کردن یعنی ، از دست دادن سرمایه و خریدن زیان ؛ از کــف دادن عمر و سعادت اخروی و دچار عذاب ابدی گردیدن است.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀مهمرین شیوه های تربیت نفس🌹قسمت سوم🌹۱-مراقبه و محاسبه :الف -مشارطه ب- مراقبه 🌹ج- محاسبه
محاسبه در لغت به معنی شمارش اشیاءاست . گام بعدي كه علماي اخلاق براي رهروان اين راه ذكر كرده اند، محاسبه است. منظور اين است كه ،" انسان در هر شبانه روز یک وقتی را معین کند که به حساب نفس خویش برسد که چه اعمالی را انجام داده و طاعت ها و گناهانش را موازنه و سنجش نماید "( نراقی،ج 3 ،1370: 640 ) و به عبارتی مانند، تاجر موشكاف و دقيقي كه همه روزه يا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسي کار خود مي پردازد و سود و زيان خويش را از دفاتر تجاري بيرون مي كشد به يك محاسبه الهي و معنوي دست زند و همين كار را در مورد اعمال و اخلاق خويش انجام دهد.
روشن است محاسبه چه در امر دين باشد يا دنيا، يكي از دو فايده مهم را دارد: اگر صورتحساب، سود كلاني را نشان دهد، دليل بر صحت عمل و درستي راه و لزوم تعقيب آن است و هر گاه زيان مهمي را نشان دهد، دليل بر وجود بحران و خطر و احتمالا،وجود افراد مغرض و دزد و خائن و يا خطا كار و ناآگاه در بین زیردستان اوست كه بايد هر چه زودتر براي اصلاح آن وضع كوشيد.
قرآن مجيد در آيات متعددي از حساب دقيق روز قيامت خبر داده است. از جمله، از زبان لقمان حكيم خطاب به فرزندش چنين نقل مي كند: «يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ في صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبيرٌ» (لقمان، 16)، پسرم! اگر به اندازه سنگيني دانه خردلي (كار نيك يا بد) باشد و در دل سنگي يا در (گوشه اي) از آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براي حساب) مي آورد، خداوند دقيق و آگاه است🌹🍀. خداوند هم چنین مي فرمايد: «وَ إِنْ تُبْدُوا ما في أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُم»(بقره، 284) اگر آنچه را در دل داريد آشكار كنيد يا پنهان نماييد، خداوند شما را بر طبق آن محاسبه مي كند. اين مساله، بقدري مهم است كه يكي از نامهاي روز قيامت، «يوم الحساب » است. « إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ »(سوره ص، 26) كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى بخاطر فراموش كردن روز حساب دارند! 🌹🍀
اگر انسان توجه نداشته باشد که روزی به کارهایش رســیــد گــی مـی شــود و از او حــســــــاب می کشند ، احساس مسؤولیت نمی کند و به فکر نمی افتد که به کارهایش سرو سامانی بدهد، کاری را ترک کند یا به کاری همت گمارد. 🌹اما اگر بداند که مساله جدی است به جزئیات کارهایش هم رسیدگی می کند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است که عذاب قیامت بـــه دلیل فراموشی روز حساب است. همان فراموشی که موجب می شود انسان مرتکب کارهایی شود که در نهایت ، عــذاب ابـــدی بــــه دنـبال داشته باشد. « لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ» (ص ، ۲۶) هر چند ممکن است به آن اعتقاد نیز داشته باشند. اما اعتقاد آنها کم رنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تاثیر نمی گذارد. این چنین است که محاسبه در تکامل انسان اثر می گذارد، و موجب می گردد هر روز زندگی او نسبت به گذشته بهتر شود.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
محاسبه در لغت به معنی شمارش اشیاءاست . گام بعدي كه علماي اخلاق براي رهروان اين راه ذكر كرده اند، محاسبه است. منظور اين است كه ،" انسان در هر شبانه روز یک وقتی را معین کند که به حساب نفس خویش برسد که چه اعمالی را انجام داده و طاعت ها و گناهانش را موازنه و سنجش نماید "( نراقی،ج 3 ،1370: 640 ) و به عبارتی مانند، تاجر موشكاف و دقيقي كه همه روزه يا هر هفته و هر ماه و هر سال به حسابرسي کار خود مي پردازد و سود و زيان خويش را از دفاتر تجاري بيرون مي كشد به يك محاسبه الهي و معنوي دست زند و همين كار را در مورد اعمال و اخلاق خويش انجام دهد.
روشن است محاسبه چه در امر دين باشد يا دنيا، يكي از دو فايده مهم را دارد: اگر صورتحساب، سود كلاني را نشان دهد، دليل بر صحت عمل و درستي راه و لزوم تعقيب آن است و هر گاه زيان مهمي را نشان دهد، دليل بر وجود بحران و خطر و احتمالا،وجود افراد مغرض و دزد و خائن و يا خطا كار و ناآگاه در بین زیردستان اوست كه بايد هر چه زودتر براي اصلاح آن وضع كوشيد.
قرآن مجيد در آيات متعددي از حساب دقيق روز قيامت خبر داده است. از جمله، از زبان لقمان حكيم خطاب به فرزندش چنين نقل مي كند: «يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ في صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطيفٌ خَبيرٌ» (لقمان، 16)، پسرم! اگر به اندازه سنگيني دانه خردلي (كار نيك يا بد) باشد و در دل سنگي يا در (گوشه اي) از آسمانها و زمين قرار گيرد، خداوند آن را (در قيامت براي حساب) مي آورد، خداوند دقيق و آگاه است🌹🍀. خداوند هم چنین مي فرمايد: «وَ إِنْ تُبْدُوا ما في أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُم»(بقره، 284) اگر آنچه را در دل داريد آشكار كنيد يا پنهان نماييد، خداوند شما را بر طبق آن محاسبه مي كند. اين مساله، بقدري مهم است كه يكي از نامهاي روز قيامت، «يوم الحساب » است. « إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ »(سوره ص، 26) كسانى كه از راه خدا گمراه شوند، عذاب شديدى بخاطر فراموش كردن روز حساب دارند! 🌹🍀
اگر انسان توجه نداشته باشد که روزی به کارهایش رســیــد گــی مـی شــود و از او حــســــــاب می کشند ، احساس مسؤولیت نمی کند و به فکر نمی افتد که به کارهایش سرو سامانی بدهد، کاری را ترک کند یا به کاری همت گمارد. 🌹اما اگر بداند که مساله جدی است به جزئیات کارهایش هم رسیدگی می کند. در قرآن نیز به این حقیقت اشاره شده است که عذاب قیامت بـــه دلیل فراموشی روز حساب است. همان فراموشی که موجب می شود انسان مرتکب کارهایی شود که در نهایت ، عــذاب ابـــدی بــــه دنـبال داشته باشد. « لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ» (ص ، ۲۶) هر چند ممکن است به آن اعتقاد نیز داشته باشند. اما اعتقاد آنها کم رنگ است، زنده نیست و در اعمالشان تاثیر نمی گذارد. این چنین است که محاسبه در تکامل انسان اثر می گذارد، و موجب می گردد هر روز زندگی او نسبت به گذشته بهتر شود.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀د- معاتبه
معاتبه، در لغت به معنای ملامت وسرزنش به همراه شدت وغلظت در کلام یا غیر آن است.(مصطفوی ،1360،ج8: 23) گام بعدي كه بعد از «محاسبه » انجام مي گيرد، مساله معاتبه و معاقبه يعني سرزنش و مجازات نفس است در برابر خطاها و خلافهايي كه از او سرزده است-از مرحله خفيف و ملايم مانند سرزنش گرفته تا مرحله كيفرهاي مختلف - كساني كه در مسير قرب خدا گام برمي دارند و به سير و سلوک مشغولند، نيز در برابر نفس سركش بايد چنين باشند .
🌹🍀اگر انسان در محاسبه، مـتـوجــه اشـتباهاتی در رفتارش شـــد ،باید خــود را تنبیه کند تا لغزش هایش جبران شود. مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغی انفاق کند یا قدری قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگری انجام دهد تاگذشته، جبران شود، زيرا اگر انسان حساب كند و در مقابل كارهاي خلاف، هيچ واكنشي نشان ندهد، نتيجه معكوس خواهد شد.🌹🍀 به تعبير ديگر، باعث جرأت و جسارت نفس می شود. قرآن مجيد تا آن حدّ به اين مساله اهميت داده كه به نفس «لوّامه » سوگند ياد مي كند و مي فرمايد: «وَ لاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» (قیامت،2) و مي دانيم نفس لوامه ،همان وجدان بيداري است كه صاحبش را به هنگام ارتكاب كار خلاف، ملامت و سرزنش مي كند كه اين خود نوعي معاقبه و مجازات خويشتن است.🌹🌹
روشن است كه معاقبه و مجازات خويشتن در برابر كارهاي خلافي كه از انسان سرزده سلسله مراتبي دارد كه از ملامت شروع مي شود، سپس به مراحل شديدتر مانند محروم كردن خويشتن از بعضي لذائذ زندگي در يك مدت معين منتهي مي شود🌹🍀خداوند می فرماید: « وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ» (توبه، 118) (همچنين) آن سه نفر كه (از شركت در جنگ تبوك) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ كه زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حتّى) در وجود خويش، جايى براى خود نمىيافتند (در آن هنگام) دانستند پناهگاهى از خدا جز بسوى او نيست سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفيق داد) تا توبه كنند خداوند بسيار توبهپذير و مهربان است!🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
معاتبه، در لغت به معنای ملامت وسرزنش به همراه شدت وغلظت در کلام یا غیر آن است.(مصطفوی ،1360،ج8: 23) گام بعدي كه بعد از «محاسبه » انجام مي گيرد، مساله معاتبه و معاقبه يعني سرزنش و مجازات نفس است در برابر خطاها و خلافهايي كه از او سرزده است-از مرحله خفيف و ملايم مانند سرزنش گرفته تا مرحله كيفرهاي مختلف - كساني كه در مسير قرب خدا گام برمي دارند و به سير و سلوک مشغولند، نيز در برابر نفس سركش بايد چنين باشند .
🌹🍀اگر انسان در محاسبه، مـتـوجــه اشـتباهاتی در رفتارش شـــد ،باید خــود را تنبیه کند تا لغزش هایش جبران شود. مثلا، خود را ملزم کند که روز بعد را روزه بگیرد یا مبلغی انفاق کند یا قدری قرآن تلاوت نماید یا کار خیر دیگری انجام دهد تاگذشته، جبران شود، زيرا اگر انسان حساب كند و در مقابل كارهاي خلاف، هيچ واكنشي نشان ندهد، نتيجه معكوس خواهد شد.🌹🍀 به تعبير ديگر، باعث جرأت و جسارت نفس می شود. قرآن مجيد تا آن حدّ به اين مساله اهميت داده كه به نفس «لوّامه » سوگند ياد مي كند و مي فرمايد: «وَ لاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» (قیامت،2) و مي دانيم نفس لوامه ،همان وجدان بيداري است كه صاحبش را به هنگام ارتكاب كار خلاف، ملامت و سرزنش مي كند كه اين خود نوعي معاقبه و مجازات خويشتن است.🌹🌹
روشن است كه معاقبه و مجازات خويشتن در برابر كارهاي خلافي كه از انسان سرزده سلسله مراتبي دارد كه از ملامت شروع مي شود، سپس به مراحل شديدتر مانند محروم كردن خويشتن از بعضي لذائذ زندگي در يك مدت معين منتهي مي شود🌹🍀خداوند می فرماید: « وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ» (توبه، 118) (همچنين) آن سه نفر كه (از شركت در جنگ تبوك) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ كه زمين با همه وسعتش بر آنها تنگ شد (حتّى) در وجود خويش، جايى براى خود نمىيافتند (در آن هنگام) دانستند پناهگاهى از خدا جز بسوى او نيست سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفيق داد) تا توبه كنند خداوند بسيار توبهپذير و مهربان است!🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀صاحب تفسیرجامع ،درباره شأن نزول این آیه فر موده است:"در قرآن مجيد به نمونه جالبي از اين موضوع درآیه 118توبه در مورد سه نفر از متخلفان جنگ تبوك اشاره شده است كه" پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم پس از بازگشت از جنگ به مسلمانان دستور داد كه با آنها ترك رابطه كنند تا آنجا كه زمين با آن همه وسعتش بر آنها تنگ شده آنها در مقام توبه بر آمدند و به مجازات خويش پرداختند. به اين صورت كه، خودشان نيز يكديگر را ترك گفتند و در انزواي كامل به ادامه توبه مشغول شدند، پس از مد تي خداوند توبه آنها را پذيرفت." (بروجردی،ج3،1366: 177) 🌹🌹
جمله ی «و ضاقت عليهم انفسهم؛ نفس آنها بر آنها (نيز) تنگ شد» ممكن است اشاره به همان مساله «معاقبه نفس» باشد، زیرا، "آنان براي مجازات خويشتن يكديگر را ترك گفتند و در انزواي مطلق فرو رفتند و اينجا بود كه خداوند توبه آنان را پذيرفت".(سور آبادی،ج2، 1380: 990)
🌹🍀حضرت علی علیه السلام درمورد معاقبه نفس، فرموده اند"هر کس نفس خودرا سرزنش کرد، آن را اصلاح کرده وهر کس آنرا بستاید ،ذبحش نموده است."(تمیمی آمدی ،1366: 239) پس به این ترتیب،نفس با محروم ماندن از لذتهاوخواهشها وتوبیخ وسرزنش ها ،رام شده وبه راه صحیح درآمده ودرصدد جبران آن عمل نا صواب خود بر می آید.🍀🌹 برگر فته از کتاب ترییت نفس در قرآن🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
جمله ی «و ضاقت عليهم انفسهم؛ نفس آنها بر آنها (نيز) تنگ شد» ممكن است اشاره به همان مساله «معاقبه نفس» باشد، زیرا، "آنان براي مجازات خويشتن يكديگر را ترك گفتند و در انزواي مطلق فرو رفتند و اينجا بود كه خداوند توبه آنان را پذيرفت".(سور آبادی،ج2، 1380: 990)
🌹🍀حضرت علی علیه السلام درمورد معاقبه نفس، فرموده اند"هر کس نفس خودرا سرزنش کرد، آن را اصلاح کرده وهر کس آنرا بستاید ،ذبحش نموده است."(تمیمی آمدی ،1366: 239) پس به این ترتیب،نفس با محروم ماندن از لذتهاوخواهشها وتوبیخ وسرزنش ها ،رام شده وبه راه صحیح درآمده ودرصدد جبران آن عمل نا صواب خود بر می آید.🍀🌹 برگر فته از کتاب ترییت نفس در قرآن🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀مهمترین شیوه های تربیت نفس در قرآن🌹قسمت چهارم🌹۲-انذار وبشارت
بر اساس آموزه¬هاي قرآن، یکی از راههای تربیت نفس، «انذار» و «بشارت» است. انذار به معناي بيم دادن و ترساندن از عذاب ¬ها است وبشارت به معناي مژده دادن به پاداش¬ ها است. انذار و بشارت بايد توأم با هم باشند؛ چرا كه علاقه به جلب منفعت و ميل به دفع ضرر، هر دو در وجود آدمي نهفته است و يكي بدون ديگري، نمي¬ تواند كافي باشد. به همين علت، انذار به تنهايي نتيجه ¬اي جز يأس و نااميدي به بار نمي¬ آورد و بشارت به تنهايي، ثمره ¬اي جز جرأت بر معصيت و غفلت نخواهد داشت.
قرآن کریم، سرفصل بعثت انبیا راانذار وبشارت می داند و می فرماید:« اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ » (بقره ، 213) خداوند پيامبران را فرستاد كه مژده دهند نيكوكاران را و تهديد نمايند زشتكاران را. هم چنین در مواردى، حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) را به عنوان بيم دهنده آشكار ذكر كرده است. «إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ» (اعراف،184)🌹🍀
قرآن مجيد، گروهى از مؤمنان را (نه پيامبران) از هر قومى تشويق مى كند بيرون روند كه دانش دينى فراگيرند ـ معارف و احكام اسلامى بياموزند ـ تا مردم خويش را وقتى به سوى آنان باز مى گردند، بيم دهند. شايد بترسند و بپرهيزند. «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» (توبه، 122) بر اساس اين آيه، انذار به حدّى از اهميّت برخوردار است كه هر مؤمنى بايد ابتدا، معرفت عميق دينى كسب نمايد تا بتواند ديگران را نيز هشدار و انذار دهد. اين مسأله بدين صورت قابل تشريح است از آن جا كه انذار، شيوه اى براى بيدارى و هشيارى است، خود منذر و بيم دهنده بايد از دانش بالايى برخوردار باشد و به مراتب برتر بيدارى و معرفت دست يافته باشد.🌹🍀
با بررسى آياتى كه مربوط به انذار وبشارت است، مى توانيم آنها را در يك طبقه بندى دوگانه قرار دهيم. در بعضى آيات، پیآمدهاى انذار وبشارت مربوط به این جهان و حوادث آن است (ملك، 17؛ قمر، 16؛ اعراف، 4؛ يوسف، 107؛ اعراف، 97؛ مائده، 66)، در حالى كه در آيات دسته دوم، پیآمدها به جهان آخرت باز مى گردد. (مريم، 27؛ ليل، 14؛ شورى، 7؛ مريم، 39؛ يونس، 2؛ زمر، 20؛ بقره، 25) در آيات دسته اول، قرآن كريم غالباً نمونه هايى را بیان می کند كه طى آن ها، امّت هاى گذشته، شاهد بروز پاداش ياكيفر الهى بوده اند وبه این وسیله می خواهد، حتمی بودن وقوع پاداش و كيفر الهى آنهارا بیان کند. 🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
بر اساس آموزه¬هاي قرآن، یکی از راههای تربیت نفس، «انذار» و «بشارت» است. انذار به معناي بيم دادن و ترساندن از عذاب ¬ها است وبشارت به معناي مژده دادن به پاداش¬ ها است. انذار و بشارت بايد توأم با هم باشند؛ چرا كه علاقه به جلب منفعت و ميل به دفع ضرر، هر دو در وجود آدمي نهفته است و يكي بدون ديگري، نمي¬ تواند كافي باشد. به همين علت، انذار به تنهايي نتيجه ¬اي جز يأس و نااميدي به بار نمي¬ آورد و بشارت به تنهايي، ثمره ¬اي جز جرأت بر معصيت و غفلت نخواهد داشت.
قرآن کریم، سرفصل بعثت انبیا راانذار وبشارت می داند و می فرماید:« اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ » (بقره ، 213) خداوند پيامبران را فرستاد كه مژده دهند نيكوكاران را و تهديد نمايند زشتكاران را. هم چنین در مواردى، حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) را به عنوان بيم دهنده آشكار ذكر كرده است. «إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذيرٌ مُبينٌ» (اعراف،184)🌹🍀
قرآن مجيد، گروهى از مؤمنان را (نه پيامبران) از هر قومى تشويق مى كند بيرون روند كه دانش دينى فراگيرند ـ معارف و احكام اسلامى بياموزند ـ تا مردم خويش را وقتى به سوى آنان باز مى گردند، بيم دهند. شايد بترسند و بپرهيزند. «وَ ما كانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» (توبه، 122) بر اساس اين آيه، انذار به حدّى از اهميّت برخوردار است كه هر مؤمنى بايد ابتدا، معرفت عميق دينى كسب نمايد تا بتواند ديگران را نيز هشدار و انذار دهد. اين مسأله بدين صورت قابل تشريح است از آن جا كه انذار، شيوه اى براى بيدارى و هشيارى است، خود منذر و بيم دهنده بايد از دانش بالايى برخوردار باشد و به مراتب برتر بيدارى و معرفت دست يافته باشد.🌹🍀
با بررسى آياتى كه مربوط به انذار وبشارت است، مى توانيم آنها را در يك طبقه بندى دوگانه قرار دهيم. در بعضى آيات، پیآمدهاى انذار وبشارت مربوط به این جهان و حوادث آن است (ملك، 17؛ قمر، 16؛ اعراف، 4؛ يوسف، 107؛ اعراف، 97؛ مائده، 66)، در حالى كه در آيات دسته دوم، پیآمدها به جهان آخرت باز مى گردد. (مريم، 27؛ ليل، 14؛ شورى، 7؛ مريم، 39؛ يونس، 2؛ زمر، 20؛ بقره، 25) در آيات دسته اول، قرآن كريم غالباً نمونه هايى را بیان می کند كه طى آن ها، امّت هاى گذشته، شاهد بروز پاداش ياكيفر الهى بوده اند وبه این وسیله می خواهد، حتمی بودن وقوع پاداش و كيفر الهى آنهارا بیان کند. 🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀نكته مهم ديگر اين كه، پيامبرصلى الله عليه وآله، رسالت خود را با بيم دادن به خويشاوندان نزديكش آغاز نمود. «وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبينَ » و عشيره و نزديكان خود را از عذاب بترسان! (شعراء: 214) شروع از نزديكان، چه بسا تأثير رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله را آسانتر كرده باشد. هنگامى كه مردم مشاهده كنند الگويشان (پيامبر) و خويشاوندان نزديكش پيش از همه مورد انذار پروردگار هستند، آن ها نيز به راحتى به حقانيت پيامبرصلى الله عليه وآله و رسالتش ايمان مى آورند.
به فرموده قرآن، انذار در كساني اثر مي¬ گذارد كه گوش شنوا و قلب آماده دارند و دو ويژگي تبعيت از ذكر الهي و خشيت از خداي رحمان در وجودشان به وديعت، قرار داده شده است. «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَريمٍ » تو تنها كسي را انذار مي -كني كه از اين ذكر (قرآن) پيروي كند و از خداوند رحمان در پنهان بترسد. چنين كسي را به آمرزش و پاداش پر ارزش بشارت ده. (یس،11)وهمین طور درافراد لجوج ومعاند اثرنمی کند ومی فرماید : «قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ» (انبیاء،45) ولی آنها که گوششان کر است ،هنگامی که انذار می شوند سخنان را نمی شنوند. 🌹🍀
صاحب تفسیر کوثر فرموده اند:"شايد بتوان گفت كه در قرآن بيش از هر شيوهاى از شيوه موعظه حسنه، استفاده شده است و با آوردن مطالب احساس برانگيزى، عواطف شنونده به نفع مطلب مورد نظر تحريك شده و سپس آن مطلب القا شده است.🌹🍀گاهى با يادآورى مهربانى و رحمت خدا و گاهى با ياد آورى نعمتهاى بهشتى و گاهى با خطابهاى محبّت آميز و گاهى با بيان مَثَلها و قصّههاى زيبا و گاهى با دادن وعدههاى شيرين، عواطف شنونده تحريك شده تا مطلب را به خوبى درك كند و آن را در درون خود جاى دهد.(صف،10؛زمر،18)"( جعفری، بی تا، ج6، ص: 242)🌹🍀
خلاصه،تربیت در قر آن را می توان درچهار مرحله بیان کرد: 🌹قرآن در اولين برخوردش با مؤمنين،آنان را با مواعظ حسنه اندرزشان مىدهد و از خواب غفلت بيدارشان مىكند و 🌹در مرحله دوم به پاكسازى باطن آنان می پردازد تا جايى كه بكلى رذائل باطنى انسانهاى مؤمن رابرطرف سازد. در 🌹مرحله سوم، آنان را به سوى معرفت الهی واعمال صالح راهنمايى مىكند.🌹در مرحله چهارم، جامه رحمت ومغفرت بر آنان پوشانيده و بر اريكه سعادت مستقرشان مىسازد تا جايى كه به انبياء و صديقين و شهداء و صالحين ملحقشان نموده و در زمره بندگان مقرب خود قرار میدهد.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
به فرموده قرآن، انذار در كساني اثر مي¬ گذارد كه گوش شنوا و قلب آماده دارند و دو ويژگي تبعيت از ذكر الهي و خشيت از خداي رحمان در وجودشان به وديعت، قرار داده شده است. «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَريمٍ » تو تنها كسي را انذار مي -كني كه از اين ذكر (قرآن) پيروي كند و از خداوند رحمان در پنهان بترسد. چنين كسي را به آمرزش و پاداش پر ارزش بشارت ده. (یس،11)وهمین طور درافراد لجوج ومعاند اثرنمی کند ومی فرماید : «قُلْ إِنَّما أُنْذِرُكُمْ بِالْوَحْيِ وَ لا يَسْمَعُ الصُّمُّ الدُّعاءَ إِذا ما يُنْذَرُونَ» (انبیاء،45) ولی آنها که گوششان کر است ،هنگامی که انذار می شوند سخنان را نمی شنوند. 🌹🍀
صاحب تفسیر کوثر فرموده اند:"شايد بتوان گفت كه در قرآن بيش از هر شيوهاى از شيوه موعظه حسنه، استفاده شده است و با آوردن مطالب احساس برانگيزى، عواطف شنونده به نفع مطلب مورد نظر تحريك شده و سپس آن مطلب القا شده است.🌹🍀گاهى با يادآورى مهربانى و رحمت خدا و گاهى با ياد آورى نعمتهاى بهشتى و گاهى با خطابهاى محبّت آميز و گاهى با بيان مَثَلها و قصّههاى زيبا و گاهى با دادن وعدههاى شيرين، عواطف شنونده تحريك شده تا مطلب را به خوبى درك كند و آن را در درون خود جاى دهد.(صف،10؛زمر،18)"( جعفری، بی تا، ج6، ص: 242)🌹🍀
خلاصه،تربیت در قر آن را می توان درچهار مرحله بیان کرد: 🌹قرآن در اولين برخوردش با مؤمنين،آنان را با مواعظ حسنه اندرزشان مىدهد و از خواب غفلت بيدارشان مىكند و 🌹در مرحله دوم به پاكسازى باطن آنان می پردازد تا جايى كه بكلى رذائل باطنى انسانهاى مؤمن رابرطرف سازد. در 🌹مرحله سوم، آنان را به سوى معرفت الهی واعمال صالح راهنمايى مىكند.🌹در مرحله چهارم، جامه رحمت ومغفرت بر آنان پوشانيده و بر اريكه سعادت مستقرشان مىسازد تا جايى كه به انبياء و صديقين و شهداء و صالحين ملحقشان نموده و در زمره بندگان مقرب خود قرار میدهد.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀مهمترین شیوه های تربیت نفس در قرآن🌹قسمت پنجم🌹۳-یاد مرگ و قیامت
یکی ازروشهای تاثیر گذار قرآن برای تربیت نفس ،یاد مرگ می باشد. یاد مرگ و قیامت در تهذیب روح انسان، تأثیر فراوان دارد وشهوتها رادرنفس می میراند و غفلت انسان را از بین می برد. یاد مرگ آرزوها را کوتاه می کند، موجب بیداری و کناره گیری از گناهان شده و آدمی را برای سرای جاودانی آماده می سازد . هر که از مردن ،عبرت نگیرد و بیچارگی و عجز خود راهنگام مرگ به خاطر نیاورد و طول توقف خود را در قبر وحیرانی در قیا مت را ملاحظه نکند؛ امید رسیدن به سعادت در او نیست. ازطرفی، انسان باید با خود شرط کند که بر خلاف امر الهی رفتار نکند. 🌹🍀به این طریق که نفس خود را مخاطب قرار دهد و به او یاد آور شود که من جز سرمایه گران بهای عمر کالایی ندارم و اگر از دست برود، تمام هستی ام از دست می رود و به خود بگوید: فکر کن عمر تو پایان یافته و از دیدن حوادث بعد از مرگ سخت پشیمان شده ای و فریاد «رّب ارجعون» سر داده ای، سپس به نفس خویش در مورد مراقبت از اعضاء و جوارح سفارش کند.🌹🍀
قرآن کریم علت گمراهی افراد معصیت کار را ، فراموشی قیامت و روز حساب می داند ومی فرماید: « إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» (ص،26) کسانی که از راه خداوند گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: ذکر الموت، یمیت الشهوات فی النفس و یقلع منابت الغفله (مجلسی، 1404 ق، ج 6 : 132)؛ یاد مرگ،شهوتها در نفس را می میراند و غفلت انسان را از بین می برد.🌹🌹
كسي كه همواره به ياد مرگ و قيامت باشد، بيشک مراقب اعمال و رفتار و خود خواهد بود و تلاش ميكند تا كارش را بر طبق رضاي حق تعالي و مطابق با دستوراتش انجام دهد. همچنين ياد مرگ،آثاری به همراه خود دارداز جمله ،غفلتزدايي و آگاهي بخشي و زهد و بي رغبتي به دنيا وکوتاهی آرزوها را می توان نام برد.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
6
یکی ازروشهای تاثیر گذار قرآن برای تربیت نفس ،یاد مرگ می باشد. یاد مرگ و قیامت در تهذیب روح انسان، تأثیر فراوان دارد وشهوتها رادرنفس می میراند و غفلت انسان را از بین می برد. یاد مرگ آرزوها را کوتاه می کند، موجب بیداری و کناره گیری از گناهان شده و آدمی را برای سرای جاودانی آماده می سازد . هر که از مردن ،عبرت نگیرد و بیچارگی و عجز خود راهنگام مرگ به خاطر نیاورد و طول توقف خود را در قبر وحیرانی در قیا مت را ملاحظه نکند؛ امید رسیدن به سعادت در او نیست. ازطرفی، انسان باید با خود شرط کند که بر خلاف امر الهی رفتار نکند. 🌹🍀به این طریق که نفس خود را مخاطب قرار دهد و به او یاد آور شود که من جز سرمایه گران بهای عمر کالایی ندارم و اگر از دست برود، تمام هستی ام از دست می رود و به خود بگوید: فکر کن عمر تو پایان یافته و از دیدن حوادث بعد از مرگ سخت پشیمان شده ای و فریاد «رّب ارجعون» سر داده ای، سپس به نفس خویش در مورد مراقبت از اعضاء و جوارح سفارش کند.🌹🍀
قرآن کریم علت گمراهی افراد معصیت کار را ، فراموشی قیامت و روز حساب می داند ومی فرماید: « إِنَّ الَّذينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَديدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ» (ص،26) کسانی که از راه خداوند گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند.
امام صادق علیه السلام می فرماید: ذکر الموت، یمیت الشهوات فی النفس و یقلع منابت الغفله (مجلسی، 1404 ق، ج 6 : 132)؛ یاد مرگ،شهوتها در نفس را می میراند و غفلت انسان را از بین می برد.🌹🌹
كسي كه همواره به ياد مرگ و قيامت باشد، بيشک مراقب اعمال و رفتار و خود خواهد بود و تلاش ميكند تا كارش را بر طبق رضاي حق تعالي و مطابق با دستوراتش انجام دهد. همچنين ياد مرگ،آثاری به همراه خود دارداز جمله ،غفلتزدايي و آگاهي بخشي و زهد و بي رغبتي به دنيا وکوتاهی آرزوها را می توان نام برد.🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
6
🌹🌹🌹🍀🍀۶-دعا
از نظر قرآن مجید، دعا ندای فطرت بیدار انسان خداجوست که از عمق جانش برمی خیزد و همانند عاشقی شیدا، معشوق ناپیدایش را می خواند و به درگاهش دست نیاز می برد. خداجویان عاشق در سختی و راحتی، گرسنگی وسیری، اندوه و شادی، نیازمندی و بی نیازی و... او را می خوانند. قرآن مجید، حالت خوش خداجویان مخلص را چنین توصیف می کند: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعا»(سجده، 16) بستر خواب را رها می کنند، پروردگارشان را با بیم و امید می خوانند .
دعا محبوبترین عمل، نزد خدا بوده و مایه رشد و سعادت انسان است. خدای تعالی به رسولش می فرماید:«وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ »( بقره، 186)؛ هنگامی که بندگانم درباره من از تو می پرسند (بگو) البته که من به آنها نزدیکم. کسی که مرا بخواند ، اجابت می کنم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند تا به حق و سعادت راه یابند.
دعا، مایه ارزش انسان در درگاه الهی است و اعتنای خدا به بشر به واسطه دعا و راز و نیاز و گریه و زاری به درگاه او می باشد. خداوند متعال به رسولش می فرماید: « قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم»(فرقان، 77) بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی نمی کند. پروردگار متعال، بندگانش را دوست دارد و خیر و سعادت آنان را می خواهد و نمی پسندد که بندگانش بد بخت و بدعاقبت شوند. از این رو، آنان را به مقتضای فطرت دعوت کرده و راه رشد و سعادت را به آنها نشان داده که مبادا از دعا غفلت کنند و سفارش می کند:« ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (غافر، 60) مرا بخوانيد تا دعاى شما را بپذيرم.🌹🍀
در روایات اهل بیت علیهم السلام ،گاهی از دعا به عنوان عبادتی مستقل، بهترین عبادت، مغز و روح پرستش یاد شده و از محبوبترین کارها در روی زمین شمرده شده است . گاهی نیز از آن به عنوان وسیله رفع گرفتاریها، دفع بلا و مصیبت، شفای دردها، کلید نجات، گنجینه رستگاری، سلاح و سپر مؤمن و بهترین وسیله نزدیکی به درگاه خدا یاد شده است. پیشوایان ما می کوشیدند، فرهنگ دعا و استمداد از درگاه خداوند متعال در میان مسلمانان برای همیشه زنده بماند. از این رو، به پیروان خود سفارش می کردند در تمام حالات زندگی با خدا ارتباط داشته و حاجت های خود را از او بخواهند از او کمک بگیرند. حتی مسائل کوچک خود را با خدا در میان بگذارند . چنانچه در حدیث قدسی آمده که خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود:🌹🍀
« یا موسی سلنی کلّ ما تحتاج الیه، حتی علف شاتک و ملح عجینک»(مجلسی ، 1404 ق ، ج 93 : 303)؛ ای موسی! به هر چه نیاز داری، حتی علف گوسفند و نمک خمیرت را از من بخواه.پیامبر اکرم(ص) فرمود:« الدعا مخ العباده . »(مجلسی ، 1404 ق، ج 93 : 300)؛ دعا مغز و روح عبادت است .همچنین فرمود:"دعا، سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمانها و زمین است." (کلینی، 1365، ج 4 : 213)🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
از نظر قرآن مجید، دعا ندای فطرت بیدار انسان خداجوست که از عمق جانش برمی خیزد و همانند عاشقی شیدا، معشوق ناپیدایش را می خواند و به درگاهش دست نیاز می برد. خداجویان عاشق در سختی و راحتی، گرسنگی وسیری، اندوه و شادی، نیازمندی و بی نیازی و... او را می خوانند. قرآن مجید، حالت خوش خداجویان مخلص را چنین توصیف می کند: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعا»(سجده، 16) بستر خواب را رها می کنند، پروردگارشان را با بیم و امید می خوانند .
دعا محبوبترین عمل، نزد خدا بوده و مایه رشد و سعادت انسان است. خدای تعالی به رسولش می فرماید:«وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَ لْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ »( بقره، 186)؛ هنگامی که بندگانم درباره من از تو می پرسند (بگو) البته که من به آنها نزدیکم. کسی که مرا بخواند ، اجابت می کنم. پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند تا به حق و سعادت راه یابند.
دعا، مایه ارزش انسان در درگاه الهی است و اعتنای خدا به بشر به واسطه دعا و راز و نیاز و گریه و زاری به درگاه او می باشد. خداوند متعال به رسولش می فرماید: « قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُم»(فرقان، 77) بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی نمی کند. پروردگار متعال، بندگانش را دوست دارد و خیر و سعادت آنان را می خواهد و نمی پسندد که بندگانش بد بخت و بدعاقبت شوند. از این رو، آنان را به مقتضای فطرت دعوت کرده و راه رشد و سعادت را به آنها نشان داده که مبادا از دعا غفلت کنند و سفارش می کند:« ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (غافر، 60) مرا بخوانيد تا دعاى شما را بپذيرم.🌹🍀
در روایات اهل بیت علیهم السلام ،گاهی از دعا به عنوان عبادتی مستقل، بهترین عبادت، مغز و روح پرستش یاد شده و از محبوبترین کارها در روی زمین شمرده شده است . گاهی نیز از آن به عنوان وسیله رفع گرفتاریها، دفع بلا و مصیبت، شفای دردها، کلید نجات، گنجینه رستگاری، سلاح و سپر مؤمن و بهترین وسیله نزدیکی به درگاه خدا یاد شده است. پیشوایان ما می کوشیدند، فرهنگ دعا و استمداد از درگاه خداوند متعال در میان مسلمانان برای همیشه زنده بماند. از این رو، به پیروان خود سفارش می کردند در تمام حالات زندگی با خدا ارتباط داشته و حاجت های خود را از او بخواهند از او کمک بگیرند. حتی مسائل کوچک خود را با خدا در میان بگذارند . چنانچه در حدیث قدسی آمده که خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود:🌹🍀
« یا موسی سلنی کلّ ما تحتاج الیه، حتی علف شاتک و ملح عجینک»(مجلسی ، 1404 ق ، ج 93 : 303)؛ ای موسی! به هر چه نیاز داری، حتی علف گوسفند و نمک خمیرت را از من بخواه.پیامبر اکرم(ص) فرمود:« الدعا مخ العباده . »(مجلسی ، 1404 ق، ج 93 : 300)؛ دعا مغز و روح عبادت است .همچنین فرمود:"دعا، سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمانها و زمین است." (کلینی، 1365، ج 4 : 213)🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀مهمترین شیوه های تربیت نفس در قرآن🌹قسسمت ششم🌹۷-ذکر خدا
ذکر خدای سبحان از بهترین اعمال نزد خدا، و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه شرافت و رستگاری انسان می باشد. در آیات و روایات مورد سفارش واقع شده است. قرآن کریم می فرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِيراً » (احزاب، 41) اى كسانى كه ايمان آوردهايد. خدا را بسيار ياد كنيد. 🌹🌹
علی علیه السلام می فرماید: ذکر الله، سجیّه کل محسن و شیمه کل مؤمن(تمیمی آمدی، 1366، ج 4 : 30)؛ یاد خدا، خصلت هر نیکوکار و خوی هر مؤمنی است.امام صادق علیه السلام فرمود: ما مِن شیءٍ إلّا و له حدّ ینتهی الیه إلّا الذکر، فلیس له حدّ ینتهی الیه ... (کلینی، ج 4، 1365: 258) هر چیزی را حدّی است که به آن منتهی می شود، مگر ذکر که حدّی ندارد که به آن پایان یابد.🌹🍀
از آیات قرآنی و سخنان اولیای گرامی اسلام ،استفاده می شود که ذکر عبارت است از، یاد خدا در همه احوال و پیشامدها و توجه به حضور در محضر الهی و او را حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار خویش دانستن و این که هیچ امری بر او پوشیده نمی ماند. از این رو، هنگام روبرو شدن با تکالیف واجب به یاد خدا بوده و آنها را انجام دهد و هنگام روبرو شدن با محرمات و معاصی از خدا، غافل نباشد و از انجام آن پرهیز نماید .🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
ذکر خدای سبحان از بهترین اعمال نزد خدا، و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه شرافت و رستگاری انسان می باشد. در آیات و روایات مورد سفارش واقع شده است. قرآن کریم می فرماید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِيراً » (احزاب، 41) اى كسانى كه ايمان آوردهايد. خدا را بسيار ياد كنيد. 🌹🌹
علی علیه السلام می فرماید: ذکر الله، سجیّه کل محسن و شیمه کل مؤمن(تمیمی آمدی، 1366، ج 4 : 30)؛ یاد خدا، خصلت هر نیکوکار و خوی هر مؤمنی است.امام صادق علیه السلام فرمود: ما مِن شیءٍ إلّا و له حدّ ینتهی الیه إلّا الذکر، فلیس له حدّ ینتهی الیه ... (کلینی، ج 4، 1365: 258) هر چیزی را حدّی است که به آن منتهی می شود، مگر ذکر که حدّی ندارد که به آن پایان یابد.🌹🍀
از آیات قرآنی و سخنان اولیای گرامی اسلام ،استفاده می شود که ذکر عبارت است از، یاد خدا در همه احوال و پیشامدها و توجه به حضور در محضر الهی و او را حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار خویش دانستن و این که هیچ امری بر او پوشیده نمی ماند. از این رو، هنگام روبرو شدن با تکالیف واجب به یاد خدا بوده و آنها را انجام دهد و هنگام روبرو شدن با محرمات و معاصی از خدا، غافل نباشد و از انجام آن پرهیز نماید .🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀چنان که قرآن کریم می فرماید: « يَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَ ما تُخْفِي الصُّدُورُ» ( غافر، 19) خداوند، خیانت های چشمان و آنچه در سینه ها پنهان ساخته اند، می داند. در روایتی امام صادق (ع) از جمله سخت ترین تکالیف خداوند بر بندگانش را به یاد خدا بودن در هر جا شمرده، می فرماید: « منظور از ذکر خدا، گفتن « سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر» نیست، گرچه اینها هم ذکر است، بلکه مقصود آن است که اگر انسان با حرام خدا رو به رو شد، یاد خدا او را از آن باز دارد.» (مجلسی ، 1404 ق، ج 93 : 151)🌹🌹
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:« هر کسی که اوامر خدا را اطاعت نموده و از گناهان پرهیز کرد، همانا او ذاکر خداست،گرچه نماز و روزه (مستحبی) و قرائت قرآن او اندک باشد و هر کس که معصیت و نافرمانی خدا نماید، خدا را فراموش کرده، گرچه نماز و روزه و تلاوت قرآن او بیش از حد معمول بوده باشد.»( مجلسی، 1404 ق، ج 93 : 156)🍀🌹
از این احادیث به خوبی روشن می شود که منظور از ذکر، تنها ذکر زبانی نیست. گرچه ذکر زبانی هم ذکر بوده و در اسلام دارای اهمیت است. لکن مقصود حقیقی از ذکر خدا ، رسیدن به درجه ای از ایمان و اعتقاد است که انسان بر اثر آن ،پیوسته خود را زیر نظر خدا دانسته و در نهان و آشکار، او را شاهد وناظر اعمالش بداند و از زشتی ها دوری گزیده و وظایف خود را برابر او انجام دهد. به عبارت دیگر، حقیقت ذکر، توجه قلبی به خداوند متعال است که در اعمال انسان پرتو افکند. ذکر خدا انواعی دارد که برخی از آنها را در زیر می آوریم:🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده که فرمود:« هر کسی که اوامر خدا را اطاعت نموده و از گناهان پرهیز کرد، همانا او ذاکر خداست،گرچه نماز و روزه (مستحبی) و قرائت قرآن او اندک باشد و هر کس که معصیت و نافرمانی خدا نماید، خدا را فراموش کرده، گرچه نماز و روزه و تلاوت قرآن او بیش از حد معمول بوده باشد.»( مجلسی، 1404 ق، ج 93 : 156)🍀🌹
از این احادیث به خوبی روشن می شود که منظور از ذکر، تنها ذکر زبانی نیست. گرچه ذکر زبانی هم ذکر بوده و در اسلام دارای اهمیت است. لکن مقصود حقیقی از ذکر خدا ، رسیدن به درجه ای از ایمان و اعتقاد است که انسان بر اثر آن ،پیوسته خود را زیر نظر خدا دانسته و در نهان و آشکار، او را شاهد وناظر اعمالش بداند و از زشتی ها دوری گزیده و وظایف خود را برابر او انجام دهد. به عبارت دیگر، حقیقت ذکر، توجه قلبی به خداوند متعال است که در اعمال انسان پرتو افکند. ذکر خدا انواعی دارد که برخی از آنها را در زیر می آوریم:🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀الف- ذکر زبانی
ذکر زبانی، به جا آوردن حمد و ثنای الهی، نجوا کردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از در گاه خدای سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است. ذکر زبانی گرچه از تمام مراتب ذکرنازلتر است ولی در عین حال مفید فایده است.
در روایات اهل بیت علیهم السلام این گونه ذکر، زیاد به چشم می خورد و حتی مورد سفارش قرار گرفته است ؛ آن گونه که خود آن بزرگواران نیز در این زمینه، الگوی پیروان خود هستند.امام صادق علیه السلام فرمود:« پدرم کثیر الذکر بود. من او را هنگام غذا خوردن و راه رفتن در حال ذکر خدا می یافتم، حتی صحبت کردن با دیگران، او را از یاد خدا باز نمی داشت . زبانش با گفتن لا اله الا الله به کامش چسبیده بود. او ما را جمع می کرد. کسانی را که قرآن خواندن می دانستند به قرائت قرآن و کسانی را که قرآن خواندن نمی دانستند، به ذکر خدا فرمان می داد تا خورشید طلوع کند» (کلینی، 1365، ج 4 : 258).
تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها گفتن تسبیحات اربعه، یا الله، یا رب، لا حول ولا قوّه الا بالله و استغفار و مانند آن، از جمله ذکرهای زبانی می باشند که هر کدام ثواب مخصوصی داشته و اثر ارزنده ای در انسان ایجاد می کند. باید توجه داشت، که ذکر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد،بلکه ذکر زبانی نشان ذکر قلبی باشد.🌹🌹
ب- ذکر قلبی
ذکر قلبی، همان توجه به خدای سبحان است که دل را صفا و صیقل داده، جلوه گاه محبوب می کند و روح را تصفیه کرده، انسان را از قید اسارت نفس می رهاند. اگر قلب به ذکر محبوب و یاد حق تعالی عادت کرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون می کند. بطوری که حرکات و سکنات چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضا با ذکر حق انجام می گیرد و برخلاف وظایف، امری انجام نمی دهند. کاملترین و بهترین مراتب ذکر نیز، همین است که در همه مراتب انسانی جاری شده ،و حکمش ظاهر و باطن و نهان و آشکار را دربرمی گیرد و اگر ذکر زبانی از نظر اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است که زبان قلب گشوده شود و به حدی برسد که زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی کنند تا بدین وسیله دل برای ورود صاحب منزل پاک و پاکیزه گردد.🌹🌹
برخی از مفسرین آورده اند:" چون نور ايمان به تدريج در دل تابيده مىشود و هم چنان رو به زيادى مىگذارد تا به حد تمام رسيده و حقيقتش كامل شود. مرتبه اول آن كه همان تاثر قلب است عبارت است از وجل و ترس و تكان خوردن دل در هنگام ذكر خدا، و جمله« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»(انفال، 2) جز اين نيست كه مؤمنين كامل كسانى ميباشند كه چون خدا ياد كرده شود دلها آنها بترسد، اشاره به آن است."(طباطبایی،ج 9، 1374 :11)🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
ذکر زبانی، به جا آوردن حمد و ثنای الهی، نجوا کردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از در گاه خدای سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است. ذکر زبانی گرچه از تمام مراتب ذکرنازلتر است ولی در عین حال مفید فایده است.
در روایات اهل بیت علیهم السلام این گونه ذکر، زیاد به چشم می خورد و حتی مورد سفارش قرار گرفته است ؛ آن گونه که خود آن بزرگواران نیز در این زمینه، الگوی پیروان خود هستند.امام صادق علیه السلام فرمود:« پدرم کثیر الذکر بود. من او را هنگام غذا خوردن و راه رفتن در حال ذکر خدا می یافتم، حتی صحبت کردن با دیگران، او را از یاد خدا باز نمی داشت . زبانش با گفتن لا اله الا الله به کامش چسبیده بود. او ما را جمع می کرد. کسانی را که قرآن خواندن می دانستند به قرائت قرآن و کسانی را که قرآن خواندن نمی دانستند، به ذکر خدا فرمان می داد تا خورشید طلوع کند» (کلینی، 1365، ج 4 : 258).
تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها گفتن تسبیحات اربعه، یا الله، یا رب، لا حول ولا قوّه الا بالله و استغفار و مانند آن، از جمله ذکرهای زبانی می باشند که هر کدام ثواب مخصوصی داشته و اثر ارزنده ای در انسان ایجاد می کند. باید توجه داشت، که ذکر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد،بلکه ذکر زبانی نشان ذکر قلبی باشد.🌹🌹
ب- ذکر قلبی
ذکر قلبی، همان توجه به خدای سبحان است که دل را صفا و صیقل داده، جلوه گاه محبوب می کند و روح را تصفیه کرده، انسان را از قید اسارت نفس می رهاند. اگر قلب به ذکر محبوب و یاد حق تعالی عادت کرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون می کند. بطوری که حرکات و سکنات چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضا با ذکر حق انجام می گیرد و برخلاف وظایف، امری انجام نمی دهند. کاملترین و بهترین مراتب ذکر نیز، همین است که در همه مراتب انسانی جاری شده ،و حکمش ظاهر و باطن و نهان و آشکار را دربرمی گیرد و اگر ذکر زبانی از نظر اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است که زبان قلب گشوده شود و به حدی برسد که زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی کنند تا بدین وسیله دل برای ورود صاحب منزل پاک و پاکیزه گردد.🌹🌹
برخی از مفسرین آورده اند:" چون نور ايمان به تدريج در دل تابيده مىشود و هم چنان رو به زيادى مىگذارد تا به حد تمام رسيده و حقيقتش كامل شود. مرتبه اول آن كه همان تاثر قلب است عبارت است از وجل و ترس و تكان خوردن دل در هنگام ذكر خدا، و جمله« إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»(انفال، 2) جز اين نيست كه مؤمنين كامل كسانى ميباشند كه چون خدا ياد كرده شود دلها آنها بترسد، اشاره به آن است."(طباطبایی،ج 9، 1374 :11)🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀علی علیه السلام فرمود:"همانا خداوند سبحان، ذکر را جلا و صفای دلها قرار داده است." (تمیمی آمدی، 1366، ج 2 : 558)امام خمینی قدس سرّه می نویسد:« پس ای عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمل مشاقّ هر چه بکنی، کم کرده ای. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خدا، صورت قلب، صورت ذکر حق شود کلمه طیبه لا اله الا الله صورت اخیره و کمال أقصای نفس گردد که از این زادی بهتر برای سلوک الی الله و مصلحی نیکوتر برای معایب نفس و راهبری خوبتر در معارف الهیه یافت نشود. پس اگر طالب کمالات ... و مهاجر الی الله هستی، قلب را عادت بده به تذکّر محبوب...» (موسوی الخمینی، 1375، ج 1 : 249).
ذکر عملی ،آن است که که انسان در عمل ،خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هر جا که صحبت واجب باشد، آن جا حاضر بوده و هر جا صحبت از محارم الهی، گناه و نافرمانی خدا باشد، غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود.ذکر خدا و یادآوری صفات و نعمتهای الهی، نیاز حیاتی برای انسان بودن و انسانی زیستن است. یاد خدا، نگهبان هویت انسان و پاسدار ارزشهای معنوی است. ذکر خدا،ریشه اصلاح قلب و موجب آبادی و حیات آن و روشن بینی، اطمینان و آرامش دل است. اینک به برخی از آثار ارزنده ذکر خدا می پردازیم:
الف- آرامش و اطمینان دل:🌹🌹
روح انسان « ربّانی» است« قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي » (اسراء، 85) بگو: روح از فرمان پروردگار من است" ویا فرموده است : « وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي » ( حجر، 29) و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم، تا با خدا پیوند نداشته باشد، قرار و آرام نمی گیرد. پیوند روح و دل انسان با خدا به وسیله یاد خدا، پدید می آید و برقرار می ماند. علت اصلی اضطرابها و آشفتگی های روانی، خستگیها و افسردگیهای روحی انسان دوره صنعتی ،غفلت از یاد خدا است. برای آرامش دل باید به یاد خدا روی آورد:« أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »(رعد، 28) آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد!
ب- توجه خدا به انسان:🌹🍀
در صورتی که انسان به یاد خدا باشد، خدا به یاد اوست. « فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم » (بقره، 152) و توجه خدا که مدیر و مدبّر همه امور است به انسان ،همه مشکلات جسمی و روحی او را برطرف می سازد. 🌹🍀
ج - رستگاری
قرآن کریم می فرماید: «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(جمعه، 10) زیاد به یاد خدا باشید، امید است رستگار شوید. 🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
ذکر عملی ،آن است که که انسان در عمل ،خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هر جا که صحبت واجب باشد، آن جا حاضر بوده و هر جا صحبت از محارم الهی، گناه و نافرمانی خدا باشد، غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود.ذکر خدا و یادآوری صفات و نعمتهای الهی، نیاز حیاتی برای انسان بودن و انسانی زیستن است. یاد خدا، نگهبان هویت انسان و پاسدار ارزشهای معنوی است. ذکر خدا،ریشه اصلاح قلب و موجب آبادی و حیات آن و روشن بینی، اطمینان و آرامش دل است. اینک به برخی از آثار ارزنده ذکر خدا می پردازیم:
الف- آرامش و اطمینان دل:🌹🌹
روح انسان « ربّانی» است« قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي » (اسراء، 85) بگو: روح از فرمان پروردگار من است" ویا فرموده است : « وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي » ( حجر، 29) و در او از روح خود (يك روح شايسته و بزرگ) دميدم، تا با خدا پیوند نداشته باشد، قرار و آرام نمی گیرد. پیوند روح و دل انسان با خدا به وسیله یاد خدا، پدید می آید و برقرار می ماند. علت اصلی اضطرابها و آشفتگی های روانی، خستگیها و افسردگیهای روحی انسان دوره صنعتی ،غفلت از یاد خدا است. برای آرامش دل باید به یاد خدا روی آورد:« أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »(رعد، 28) آگاه باشيد، تنها با ياد خدا دلها آرامش مىيابد!
ب- توجه خدا به انسان:🌹🍀
در صورتی که انسان به یاد خدا باشد، خدا به یاد اوست. « فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم » (بقره، 152) و توجه خدا که مدیر و مدبّر همه امور است به انسان ،همه مشکلات جسمی و روحی او را برطرف می سازد. 🌹🍀
ج - رستگاری
قرآن کریم می فرماید: «وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(جمعه، 10) زیاد به یاد خدا باشید، امید است رستگار شوید. 🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
🌹🌹🌹🍀🍀روش های تربیت نفس در قرآن🌹قسمت هفتم🌹۸- عبودیت
عبادت، اظهار بندگي و نياز در پيشگاه خداوند تعالي، و بيان خو استه ها و تقاضاي تكامل از درگاهش و تقديس ذات مقدس اوست. عبادت و بندگي در برابر پروردگار متعال، مايه پرهيزگاري و تقرب به ذات اقدس الهي است.
قرآن كريم مي فرمايد: « يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » (بقره، 21) اي مردم، پروردگارتان را كه شما و پیشینیانتان را آفريده بپرستيد، شايد با تقوا شويد. هر چه انسان در مسير عبادت خدا گام بردارد، نزد خدا و خلق محبوبتر و با ارزشتر مي شود. به عبارت ديگر، در جهان آفرينش معيار ارزش گذاري مخلوقات، عبادت وبندگی است. هر چه انسان از راه عبادت، كوچكي و وابستگي خويش را به خداوند نشان دهد از عزت و آزادگي بيشتري بر خوردار مي گردد."امام صادق عليه السلام فرمودند: امام حسين عليه السلام نزد يارانش آمدند و فرمودند، خداوند معتال بندگان را جز براي اينكه او را بشناسند، نيافريد. وقتي آنان خدا را شناختند او را مي پرستند و هرگاه او را بپرستند از پرستش ديگران بي نياز خواهند بود." (مجلسی، 1404 ق، ج 5 : 314). 🌹🍀
بنابراين، ارزش عبادت در اين است كه انسان را از تمام مخلوقات خدا بي نياز كرده، او را در اوج آزاد گي و عزت، وابسته به ذات مقدس خدا نگه مي دارد كه عين رستگاري است. چنان كه امير مومنان علي عليه السلام فرمود: " عبادت فوز و رستگاري است."( تمیمی آمدی، 1366، ج 1 : 25) خداوند در آفرينش انسان، هدف بسيار مهمي را دنبال كرده است. قرآن كريم آن هدف مهم را چنين معرفي مي كند:«وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ »( ذاریات، 56) من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)!🌹🍀
چنان كه گذشت انسان با پرستش خدا، ارج و منزلت خويش را بالا مي برد وگرنه، ذات مقدس خداوند، كمترين نيازي به عبادات ما ندارد. از اين رو، خداوند در ابتداي آفرينش انسان از او پيمان مي گيرد كه در مسير عبادت او كه «صراط مستقيم » است، گام بردارد و جز او را نپرستند كه آن راه شيطان است. 🌹🌹خداي تعالي در قرآن مجيد مي فرمايد: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ» ( یس، 61- 60) اي فرزندان آدم! آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد؟ زيرا او دشمن آشكار شماست و مرا عبادت كنيد كه راه راست همين است. 🍀🌹درتفسیر این آیه آورده اند:"خداوند سبحان در اين آيه ضمن اين كه انسان را از عبادت و اطاعت شيطان منع مي كند، هدف و غايت زيستن را،عبادت و اطاعت از خود مي داند و پيمان و قانون خلقت را شاهد مي آورد كه بايد انسانها عبوديت خدا را بر بندگي غير خدا مقدم بدارند و دليلش را، درست بودن اين راه مي داند ."(مکارم شیرازی، 1374، ج 18 : 224).🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96
عبادت، اظهار بندگي و نياز در پيشگاه خداوند تعالي، و بيان خو استه ها و تقاضاي تكامل از درگاهش و تقديس ذات مقدس اوست. عبادت و بندگي در برابر پروردگار متعال، مايه پرهيزگاري و تقرب به ذات اقدس الهي است.
قرآن كريم مي فرمايد: « يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ » (بقره، 21) اي مردم، پروردگارتان را كه شما و پیشینیانتان را آفريده بپرستيد، شايد با تقوا شويد. هر چه انسان در مسير عبادت خدا گام بردارد، نزد خدا و خلق محبوبتر و با ارزشتر مي شود. به عبارت ديگر، در جهان آفرينش معيار ارزش گذاري مخلوقات، عبادت وبندگی است. هر چه انسان از راه عبادت، كوچكي و وابستگي خويش را به خداوند نشان دهد از عزت و آزادگي بيشتري بر خوردار مي گردد."امام صادق عليه السلام فرمودند: امام حسين عليه السلام نزد يارانش آمدند و فرمودند، خداوند معتال بندگان را جز براي اينكه او را بشناسند، نيافريد. وقتي آنان خدا را شناختند او را مي پرستند و هرگاه او را بپرستند از پرستش ديگران بي نياز خواهند بود." (مجلسی، 1404 ق، ج 5 : 314). 🌹🍀
بنابراين، ارزش عبادت در اين است كه انسان را از تمام مخلوقات خدا بي نياز كرده، او را در اوج آزاد گي و عزت، وابسته به ذات مقدس خدا نگه مي دارد كه عين رستگاري است. چنان كه امير مومنان علي عليه السلام فرمود: " عبادت فوز و رستگاري است."( تمیمی آمدی، 1366، ج 1 : 25) خداوند در آفرينش انسان، هدف بسيار مهمي را دنبال كرده است. قرآن كريم آن هدف مهم را چنين معرفي مي كند:«وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ »( ذاریات، 56) من جنّ و انس را نيافريدم جز براى اينكه عبادتم كنند (و از اين راه تكامل يابند و به من نزديك شوند)!🌹🍀
چنان كه گذشت انسان با پرستش خدا، ارج و منزلت خويش را بالا مي برد وگرنه، ذات مقدس خداوند، كمترين نيازي به عبادات ما ندارد. از اين رو، خداوند در ابتداي آفرينش انسان از او پيمان مي گيرد كه در مسير عبادت او كه «صراط مستقيم » است، گام بردارد و جز او را نپرستند كه آن راه شيطان است. 🌹🌹خداي تعالي در قرآن مجيد مي فرمايد: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ» ( یس، 61- 60) اي فرزندان آدم! آيا با شما پيمان نبستم كه شيطان را نپرستيد؟ زيرا او دشمن آشكار شماست و مرا عبادت كنيد كه راه راست همين است. 🍀🌹درتفسیر این آیه آورده اند:"خداوند سبحان در اين آيه ضمن اين كه انسان را از عبادت و اطاعت شيطان منع مي كند، هدف و غايت زيستن را،عبادت و اطاعت از خود مي داند و پيمان و قانون خلقت را شاهد مي آورد كه بايد انسانها عبوديت خدا را بر بندگي غير خدا مقدم بدارند و دليلش را، درست بودن اين راه مي داند ."(مکارم شیرازی، 1374، ج 18 : 224).🌹🌹🌹🍀🍀@sadrasadat96