#آغاز_دوست_داشتن
✍🏼نویسنده:نسرین سیفی
📢فقط PDF
@romankhone_ir
خلاصه:
پرند دختر زیبائی است که دختر عمه پسر عمه دختر عمو پسر عموهای زیادی دارد ،از همهٔ پسرهای فامیل زیباتر مهیار است که سارا و سهیلا دوستش دارند .فرزین هم عاشق پرند است ،مهیار و پرند باهم کل کل دارند و یکسره با هم به جنگیدن مشغولند .این بچها همیشه پنج شنبه ها و جمعه ها پیش یک دیگرندوتا اینكه…
پایان خوش
آغاز دوست داشتن
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
✍🏼نویسنده:نسرین سیفی
📢فقط PDF
@romankhone_ir
خلاصه:
پرند دختر زیبائی است که دختر عمه پسر عمه دختر عمو پسر عموهای زیادی دارد ،از همهٔ پسرهای فامیل زیباتر مهیار است که سارا و سهیلا دوستش دارند .فرزین هم عاشق پرند است ،مهیار و پرند باهم کل کل دارند و یکسره با هم به جنگیدن مشغولند .این بچها همیشه پنج شنبه ها و جمعه ها پیش یک دیگرندوتا اینكه…
پایان خوش
آغاز دوست داشتن
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیلی زود عاشقت شدم
و نگاهم را پنهان کردم
زمانی نگذشته بود
که تمام قصه های عاشقانه را آتش زدم
دیگر نیازی به این
تاریخ افسانه ای نیست
مــن به شناخت عمیقی رسیدم
در همان دقایقی که چشمانت
را دیدم...
#نزار_قبانی
❄ @romankhone_ir📚 ❄
و نگاهم را پنهان کردم
زمانی نگذشته بود
که تمام قصه های عاشقانه را آتش زدم
دیگر نیازی به این
تاریخ افسانه ای نیست
مــن به شناخت عمیقی رسیدم
در همان دقایقی که چشمانت
را دیدم...
#نزار_قبانی
❄ @romankhone_ir📚 ❄
رمان: #تزار_و_کاتیا
نویسنده: #لوسیل_دکو
مترجم: #ذبیح_الله_منصوری
@romankhone_ir
خلاصه:
تزار الکساندر، امپراطور روسیه، قرار است که از کاخ شاهزاده دالگورکی دیدن کند. از بخت بد، همه اعضای خانوادهی شاهزاده بیمار میشوند و از ترس اینکه این بیماری به مهمان عالیقدرشان سرایت کند، پزشک همه آنها را قرنطینه میکند. همه به جز کاتیا دختر جوان خانواده که در نهایت تعجب بیمار نشده و سالم و سلامت است. کاتیا مامور میشود تا از طرف اعضای خانوادهاش به تزار خوشآمد بگوید. اما در روز رسیدن تزار، او با اسب خود، در حالی که تزار شاهد ماجراست، از میان رودخانه میگذرد و با لباسهایی خیس به حضور امپراطور روسیه میرسد تا به او خیرمقدم بگوید. این برخورد خودمانی کاتیا، موجب تفریح و شادی الکساندر و همراهان او میشود و این آشنایی سبب میشود تا کاتیای جوان هم به قلب فرمانروای روسیه و هم به دربار پر خدعه و نیرنگ تزار راه یابد.
۳۲۸ صفحه
تزار و کاتیا
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
نویسنده: #لوسیل_دکو
مترجم: #ذبیح_الله_منصوری
@romankhone_ir
خلاصه:
تزار الکساندر، امپراطور روسیه، قرار است که از کاخ شاهزاده دالگورکی دیدن کند. از بخت بد، همه اعضای خانوادهی شاهزاده بیمار میشوند و از ترس اینکه این بیماری به مهمان عالیقدرشان سرایت کند، پزشک همه آنها را قرنطینه میکند. همه به جز کاتیا دختر جوان خانواده که در نهایت تعجب بیمار نشده و سالم و سلامت است. کاتیا مامور میشود تا از طرف اعضای خانوادهاش به تزار خوشآمد بگوید. اما در روز رسیدن تزار، او با اسب خود، در حالی که تزار شاهد ماجراست، از میان رودخانه میگذرد و با لباسهایی خیس به حضور امپراطور روسیه میرسد تا به او خیرمقدم بگوید. این برخورد خودمانی کاتیا، موجب تفریح و شادی الکساندر و همراهان او میشود و این آشنایی سبب میشود تا کاتیای جوان هم به قلب فرمانروای روسیه و هم به دربار پر خدعه و نیرنگ تزار راه یابد.
۳۲۸ صفحه
تزار و کاتیا
به روزترین کانال رسمی رمانخونه✔️
🆔 @romankhone_ir
گپ و گفتمان رمانخونه⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
✍ محبوبترین کانال رمان💯
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با کدام بال میتوان
از زوال روزها و سوزها گریخت!
با کدام اشک میتوان
پرده بر نگاه خیره ی زمان کشید؟
با کدام دست میتوان
عشق را به بند جاودان کشید؟
با کدام دست...؟
#فروغ_فرخزاد
❄ @romankhone_ir📚 ❄
از زوال روزها و سوزها گریخت!
با کدام اشک میتوان
پرده بر نگاه خیره ی زمان کشید؟
با کدام دست میتوان
عشق را به بند جاودان کشید؟
با کدام دست...؟
#فروغ_فرخزاد
❄ @romankhone_ir📚 ❄
اما تو را به جان تو سوگند
که یک دم چشمانِ ملامتگرِ خویش
از من بگردانی
چرا که بر غلبهی چشمانت معترفم..
#احمد_شاملو
❄ @romankhone_ir📚 ❄
که یک دم چشمانِ ملامتگرِ خویش
از من بگردانی
چرا که بر غلبهی چشمانت معترفم..
#احمد_شاملو
❄ @romankhone_ir📚 ❄
رمان : #بدبیاری_داریم_تا_بدبیاری
بدبیاری داریم تا بدبیاری
نویسنده : #مبینا_نورافکن
ژانر : #عاشقانه #پلیسی
تعداد صفحات : 109
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه: دربارهی زندگی دختر تنها و فراری که خیلی غد و یک دنده است، و در این بین با سرگرد کَل میندازه که باعث میشه....!
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
بدبیاری داریم تا بدبیاری
نویسنده : #مبینا_نورافکن
ژانر : #عاشقانه #پلیسی
تعداد صفحات : 109
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه: دربارهی زندگی دختر تنها و فراری که خیلی غد و یک دنده است، و در این بین با سرگرد کَل میندازه که باعث میشه....!
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.
یک روز هم باید به کسانی که شما در هر حالتی آخرین اولویتشان هستید مگر مشکلی داشته باشند نشان دهید که در مورد شما اشتباه فکر میکنند.
نشان دهید شما نقش هیچ دکمهای را در زندگی هیچ کسی بازی نمیکنید. هیچ کس نمیتواند شما رو بر اساس نیاز یا بی نیازی اش روشن و خاموش کند.
نشان دهید شما نه وقتتان را از سر راه آورده اید، نه احساستان را.
نشان دهید اگر بلد نیستند حرمت ها را نگاه دارند لااقل چشمهایشان را باز کنند و درست حسابی ببینند با چه شخصی روبرو هستند. یک نفر که می خواهد دوست و رفیق آنها باشد نه زباله دان دردها و گرفتاری هایشان، آنهم تمام مدت ....
#نیکی_فیروزکوهی
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
نشان دهید شما نقش هیچ دکمهای را در زندگی هیچ کسی بازی نمیکنید. هیچ کس نمیتواند شما رو بر اساس نیاز یا بی نیازی اش روشن و خاموش کند.
نشان دهید شما نه وقتتان را از سر راه آورده اید، نه احساستان را.
نشان دهید اگر بلد نیستند حرمت ها را نگاه دارند لااقل چشمهایشان را باز کنند و درست حسابی ببینند با چه شخصی روبرو هستند. یک نفر که می خواهد دوست و رفیق آنها باشد نه زباله دان دردها و گرفتاری هایشان، آنهم تمام مدت ....
#نیکی_فیروزکوهی
❄️ @romankhone_ir ❤️❄️
رمان: #مجموعه_پاکی_و_پلیدی #دختر_ماه_و_نیروی_ماه
نویسنده : مطهره حیدری #مطهره_حیدری
ژانـــر : #عاشقانه #ماورائی #طنز
تعداد صفحات : 854
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه :
بهار، دختری دورگهی جادوگر و گرگینهی اصیل با نیروهای هفت گانه، بیخبر از اینکه چه موجودیه آروم زندگی میکنه اما با آشنا شدن با یک خون آشام همه چیز تغییر میکنه؛ خون آشامی که در قضا استاد دانشگاهشه!
دختری که از یک انسان تبدیل به قدرتمندترین موجود جهان میشه که همه مخصوصا جادوگران ازش هراس دارند! و در این میان خون آشام و شیطان پرستی عاشق که برای به دست آوردن عشقشون باهم میجنگند!
رازهای نهفتهی خطرناکی وجود داره که کسی از آن خبری نداره اما با اومدن بهار کم کم برملا میشند.
هشت نفر از اصیلهای خون آشام و گرگینه طی اتفاقاتی و با دلایلی با هم متحد میشند تا تاریکیها رو نابود کنند.
و در این میان عشق ممنوعهای که بین بهار و یک خون آشام اصیل (رامین) که قراره فرمانروای سرزمین خون آشامها بشه اتفاق میوفته! یعنی با این عشق قراره چه اتفاقی بیوفته؟ این عاشقانه متفاوته…
مجموعه پاکی و پلیدی / دختر ماه و نیروی ماه
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
نویسنده : مطهره حیدری #مطهره_حیدری
ژانـــر : #عاشقانه #ماورائی #طنز
تعداد صفحات : 854
❄ @romankhone_ir📚 ❄
خلاصه :
بهار، دختری دورگهی جادوگر و گرگینهی اصیل با نیروهای هفت گانه، بیخبر از اینکه چه موجودیه آروم زندگی میکنه اما با آشنا شدن با یک خون آشام همه چیز تغییر میکنه؛ خون آشامی که در قضا استاد دانشگاهشه!
دختری که از یک انسان تبدیل به قدرتمندترین موجود جهان میشه که همه مخصوصا جادوگران ازش هراس دارند! و در این میان خون آشام و شیطان پرستی عاشق که برای به دست آوردن عشقشون باهم میجنگند!
رازهای نهفتهی خطرناکی وجود داره که کسی از آن خبری نداره اما با اومدن بهار کم کم برملا میشند.
هشت نفر از اصیلهای خون آشام و گرگینه طی اتفاقاتی و با دلایلی با هم متحد میشند تا تاریکیها رو نابود کنند.
و در این میان عشق ممنوعهای که بین بهار و یک خون آشام اصیل (رامین) که قراره فرمانروای سرزمین خون آشامها بشه اتفاق میوفته! یعنی با این عشق قراره چه اتفاقی بیوفته؟ این عاشقانه متفاوته…
مجموعه پاکی و پلیدی / دختر ماه و نیروی ماه
گپ و گفتمان رمانخونه📚⬇️
https://t.me/joinchat/AAAAAD7xU0s4BlLcW7HGCw
Telegram
این گروه تعطیل شده 😒❌
Deleted Account invites you to join this group on Telegram.